جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای شخصیت

سارا کریمی، غلامرضا چلبیانلو، حمید هاشمی پور،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

براساس نظریه سیستم­های مغزی رفتاری گری و مدل سرشت ترکیبی عاطفی-هیجانیAFECT یک الگوی زیستی از شخصیت ارائه شده است که اساس تفاوت‌های فردی را تشکیل می­دهد و فعالیت هر یک از آن‌ها به فراخوانی واکنش­های متفاوتی منجر می­شود. هدف پژوهش حاضر الگوی ارتباطی سیستم­های مغزی رفتاری با ابعاد مدل سرشت ترکیبی هیجانی عاطفیمی­باشد. جامعه آماری این پژوهش متشکل از 220 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان است که از روش نمونه­گیری خوشه­ای طبقه­ای انتخاب و توسط پرسش­نامه­های شخصیتی جکسون و  AFECTمورد آزمون قرارگرفته‌اند. جهت تجزیه‌وتحلیل داده­ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون حاکی از آن بود که همه ابعاد مدل سرشت ترکیبی عاطفی هیجانیAFECT از رویالگوهای ارتباطی سیستم‌های مغزی رفتاری گری با معناداری حداقل در سطح 01/0 قابل پیش‌بینی هستند، به جز بعد خشم و سرخوشی.در این بین بالاترین درصد پیش‌بینی مربوط به سرشت هیجانی کنترل می‌باشد که16%از تغییرات آن و کمترین مربوط به بعد خشم است که 7% تغییرات آن از روی ابعاد نظریه گری قابل پیش‌بینی است و بالاترین درصد پیش‌بینی مربوط به سرشت عاطفی افسردگی است که 15% از تغییرات آن و کمترین مربوط به بعد سرخوشی است که8% از تغییرات آن از روی ابعاد نظریه گری قابل پیش‌بینی است. در مجموع نتایج استخراج شده از پژوهش جامعه­ی آماری مذکور نشانگر الگوی ارتباطی بین نظریه سیستم­های مغزی رفتاری گری و مدل سرشت عاطفی-هیجانی AFECT می­باشد.
 


نسیم دکی بخش محمدی، سجاد بشرپور، محمد نریمانی، مسلم کرد،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه­‌ی کاری با محرک عاطفی بر کاهش رفتارهای خودجرحی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه­آزمایشی و طرح آن پیش‌­آزمون و پس‌­آزمون با گروه گواه بود. تمامی دانشجویان دارای علائم اختلال شخصیت مرزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 96-97 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که تعداد 40 نفر از آن‌ها به روش غربالگری با استفاده از مقیاس اختلال شخصیت مرزی (STB) و مصاحبه بالینی ساختاریافته­‌ی SCID-II انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ­30 تا 45 دقیقه­‌ای در 10 روز طی 2 هفته هر روز هفته (بجز پنجشنبه و جمعه) تحت آموزش حافظه­‌ی کاری با محرک عاطفی قرار گرفتند، در حالی که گروه گواه هیچ­گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع‌­آوری اطلاعات هر دو مرحله­‌ی پیش‌­آزمون و پس‌­آزمون از پرسشنامه آسیب به خود سانسون و ویدرمن (SHI) استفاده شد. به منظور تحلیل داده‌­ها از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات خودجرحی آزمودنی‌­ها گروه آزمایش به نسبت گروه کنترل در مرحله پس‌­آزمون، به‌طور معنی‌داری کاهش یافته است.  بر اساس پژوهش حاضر آموزش حافظه‌­ی کاری با محرک عاطفی از طریق تقویت کنترل شناختی بر کاهش رفتارهای تکانه‌ای نظیر خودجرحی اثر گذار می­باشد.

برزان سلیمانی، کامران یزدانبخش، خدامراد مومنی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در زمینه‌های مختلف شناختی ازجمله پردازش اطلاعات، تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی، حافظه و حل مسئله مشکلاتی را تجربه می‌کنند. هدف از پژوهش حاضر مدل یابی نقش میانجی آگاهی فراشناختی در رابطه حافظه سرگذشتی بیش کلی‌گرا و حل مسئله بود. پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش اجرا از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره و کلینیک‌های روان‌شناسی و روان‌پزشکی استان کردستان در سال‌های 98 -1397 بود. 300 نفر دارای تشخیص اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه بالینی که مایل به شرکت در پژوهش بودند انتخاب شدند و به آزمون حافظه سرگذشتی شرح‌حال، پرسشنامه آگاهی فراشناخت و پرسشنامه حل مسئله اجتماعی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم‌افزار Amos مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد حافظه سرگذشتی بیش کلی‌گرا با ضریب 17/0 بر مهارت‌های حل مسئله و با ضریب 20/0 بر آگاهی فراشناخت اثر مستقیم داشت. همچنین، اثر مستقیم آگاهی فراشناختی بر حل مسئله 35/0 بود. حافظه سرگذشتی 4 درصد از واریانس آگاهی فراشناختی و همچنین حافظه سرگذشتی به همراه آگاهی فراشناختی 17 در صد از تغییرات حل مسئله را پیش‌بینی کردند. اثر غیرمستقیم حافظه سرگذشتی بیش کلی‌گرا بر مهارت‌های حل مسئله 07/0 بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آگاهی فراشناختی به‌عنوان واسطه همانند یک ناظر عمل می‌کند که موجب افزایش نمرات مهارت حل مسئله می‌شود.

خانم فرشته بخشیان، دکتر کامران یزدانبخش، دکتر جهانگیر کرمی، دکتر سیدحمزه حسینی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده

اختلال شخصیت مرزی اختلالی با یک الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف به همراه تکانشگری بارز است. این اختلال با نقص مدارهای فعالیت فرونتالی مشخص شده است که نقش مهمی را در بازداری و تنظیم پرخاشگری بازی می کنند. پژوهش حاضر با هدف طراحی پروتکل نوروفیدبک و بررسی اثربخشی آن بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی بوده که با طرح پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری با گروه گواه اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که با توجه به تشخیص روانپزشک و با استفاده از مصاحبه بالینی ساختارمند بر اساس DSM5 ، تشخیص اختلال شخصیت مرزی را دریافت کردند. آنها با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (آموزش نوروفیدبک) و کنترل تقسیم شدند .گروه آزمایش تحت 30 جلسه آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. پس از آخرین جلسه درمانی، هردو گروه مجددا ارزیابی شدند. از مقیاس اختلال شخصیت مرزی(STB، پرسشنامه تکانشگری بارات(1957)، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر( 2004)، مقیاس خودآسیبی(سوانسون و همکاران، 1998) برای ارزیابی استفاده شد. سه ماه بعد از اجرای پژوهش آزمودنی ها مجددا مورد پیگیری قرار گرفتند . داده ها یا تحلیل کواریانس، تحلیل کوواریانس چندمتغیر( مانکووا) و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون،  آموزش نوروفیدبک تاثیر معنی داری در کاهش علایم تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و مولفه های آن و همچنین رفتار جرح خویشتن در گروه آزمایشی به نسبت گروه کنترل داشت(000/0=p). با توجه به یافته ها می توان گفت روش آموزش نوروفیدبک به عنوان یک روش موثر در کاهش تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن قابلیت کاربرد اجرایی در مراکز درمانی را دارد.

آقای مسیح جانی، آقای احمد برجعلی، آقای فرامرز سهرابی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

استرس به عنوان بخش جدا نشدنی زندگی انسان امروز به شمار می‌آید؛ از این رو اکثر انسان‌ها تا حدودی روش‌های مقابله نسبتا سازگارانه با آن را آموخته‌اند، این روش‌ها معمولا برای مقابله با استرس‌های زندگی روزمره کفایت می‌کند اما گاهی وقایعی رخ می‌دهد که استرس بسیار زیادی را به افراد وارد می‌کند. این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی‌های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای رشد پس از ضربه و مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه انجام گرفت. روش انجام این مطالعه از نوع علی-مقایسه‌ای و جامعه آماری آن شامل کلیه افرادی بود که به دنبال تصادف رانندگی در سال 1399، به اورژانس بیمارستان‌های شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. برای غربالگری از پرسشنامه‌ی رشد پس از ضربه (PTGI) (1996) و فهرست اختلال پس از ضربه (PCL) (1993) استفاده شد.20 نفر برای PTG و 22 نفر برای گروه PTSD به صورت هدفمند انتخاب شدند. این افراد از نظر تحصیلات و وضعیت تاهل در دو گروه همتا شدند. به منظور جمع‌آوری داده‌ها هر دو گروه به پرسشنامه‌های آزمون حافظه شرح‌حال (AMT) (1986) و فرم کوتاه تست شخصیت پنج عاملی نئو (1992) پاسخ دادند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در بین زیر مقیاس‌های پرسشنامه­ی کوتاه تست شخصیت پنج عاملی نئو، تفاوت زیر مقیاس‌های روان‌رنجورخویی، برون‌گرایی، انعطاف‌پذیری و مسئولیت‌پذیری و همچنین حافظه رویدادی بین دو گروه دارای PTSD و PTG در سطح 05/0 معنادار است. درحالی که تفاوت این دو گروه در زیرمقیاس توافق (دلپذیر بودن)، جنسیت در همین سطح معنادار نبود. با توجه به داده‌های جمع‌آوری شده می‌توان گفت ویژگی‌های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای PTG و مبتلایان به PTSD متفاوت است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb