8 نتیجه برای رضایی
مجید دشتی برمکی، محسن رضایی، امیر صابری نصر،
جلد 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
این مقاله به ارزیابی شاخص کیفیت آب زیرزمینی در آبخوان لنجانات پرداخته است. شاخص کیفی آب به عنوان یک اندیس منحصر به فرد برای تشریح شرایط کلی کیفیت آب با استفاده از متغیرهای چندگانه کیفی ارائه گردیده است. اطلاعات فیزیکی و شیمیائی 66 نمونه آب از این دشت مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج از مقایسه ویژگیهای کیفی استاندارد سازمان بهداشت جهانی (WHO) و استاندارد تحقیقات صنعتی ایران (ISIRI) حاصل شده اند. درمحاسبه GQI، 7 پارامتر شامل کلسیم، منیزیم، سدیم، کلر، سولفات، کل مواد جامد محلول و نیترات، مورد استفاده قرار گرفته است. شاخص کیفی آب زیرزمینی نشان میدهد که کیفیت آب زیرزمینی در منطقه مطالعاتی متوسط و نسبتاً بالاست. حداقل و حداکثر ارزش محاسبه شاخص در دشت به ترتیب 55 و 93 میباشد. بررسی نقشه کاربری اراضی منطقه نشان میدهد که در امتداد رودخانه زاینده رود که شالیزارها را در بر میگیرد کیفیت به پایینترین حد خود میرسد. تکنیک فاکتور شاخص بهینه، اجازه انتخاب بهترین ترکیب پارامترها برای تغییر پذیری کیفیت آب زیرزمینی را بیان میکند.
حامد رضایی، ماشالله خامه چیان،
جلد 10، شماره 2 - ( جلد 10 شماره 2 تابستان 1395 1395 )
چکیده
با انتخاب 222 متر از مغزههای حفاری در محور سرریز ساختگاه سد دوستی از سنگهای مارنی سازند آب تلخ و انجام طبقهبندی تودۀ سنگ در سیستمهای RQD، RSR، RMR و Q، نمونههای بررسی شده در ردههای مختلف طبقهبندیهای مذکور قرار گرفت و فروانی هریک بهدست آمد. نتیجه تحقیق نشان میدهد که طبقهبندی RMR مناسبترین روش ارزیابی تودۀ سنگ مارن بررسی شده است و بیشترین همبستگی را با شاخص RQD نشان میدهد. اعتبارسنجی روابط مختلف بین Q-RMR با استفاده از نسبت خطا (ER) نشان میدهد که رابطۀ کامرون و همکاران (1981) و مورنو (1982) دارای کمترین نسبت خطا است و در سنگهای مارنی بررسی شده دارای بیشترین اعتبار است. رابطۀ بنیاوسکی (1989) تعیینکننده حدپایینی منحنی Q-RMR و رابطۀ کامرون و همکاران (1981) حد بالایی این رابطه در سنگهای مارنی است.
دکتر حامد رضایی،
جلد 13، شماره 3 - ( جلد 13، شماره 3 1398 )
چکیده
از خاکهای لسی در سه منطقۀ شرق و شمال شرق استان گلستان نمونهبرداری شد و آزمایش پینهول روی نمونههای با وزن واحد حجم طبیعی (gn) و حداکثر (gdmax) انجام شد و میزان واگرایی آن تعیین شد. پیشنیۀ تحقیق، شواهد صحرایی و نتایج آزمایشهای آزمایشگاهی حکایت از واگرا بودن خاکِ مناطقِ نمونهبرداری دارد. نتایج نشان میدهد، تراکم خاک باعث کاهش شدت واگرایی میشود و نرخ جریان را کم میکند، بهطوریکه نرخ جریان در نمونه مراوهتپه به میزان 38 درصد، در نمونۀ چشمهلی بهمیزان 13 درصد و در نمونه بققجهبالا بهمیزان 43 درصد کاهش یافته است. تراکم نمیتواند واگرایی خاک را از بین ببرد. افزودن نانورس باعث کاهش شدت واگرایی خاک شده و در غالب موارد خاصیت واگرایی آن را از بین میبرد. بهمنظور بررسی اثر نانورس روی شدت و کاهش خاصیت واگرایی خاک با نسبتهای 5/0، 1، 2، 3، 4 و 5 درصد وزنی نانورس مونتموریونیت افزوده شد. میزان واگرایی نمونههای دارای نانورس در دستگاه آزمون پینهول اندازهگیری شد. همچنین روش اختلاط نانورس با خاک واگرا رفتارهای گوناگونی را در شدت واگرایی و کاهش آن نشان میدهد. نانورس به چهار روش با خاکهای مناطق نمونهبرداری مخلوط شدند. در روش A ، با تهیۀ گل همگن از خاک و نانورس با همزن برقی کاملاً مخلوط شدند. در روش B، اختلاط خاک لس با نانورس در رطوبت بهینه انجام شد. در روش C. اختلاط خاک لس با نانورس بهصورت خمیر بهوسیلۀ همزن دستی انجام شد. در روش D. اختلاط خاک لس با نانورس بهصورت خشکِ ارتعاشی بهوسیلۀ لرزاننده الک دانهبندی انجام شد. نتایج بررسی نشان داد که، نسبت وزنی یک درصد نانورس از نظر فنی و اقتصادی مناسبترین نسبت اختلاط است. با این نسبت وزنی، روش تهیه گل همگن با همزن برقی (روش A) کمترین نرخ جریان را بهوجود میآورد؛ بهطوریکه نرخ جریان از 3/1 میلیلیتر در ثانیه در خاک خالص به 3/0 میلیلیتر در ثانیه در خاک حاوی نانورس در هد 50 میلیمتر کاهش مییابد. از اینرو، میتوان گفت این روش مناسبتر است ولی از لحاظ اجرایی کارایی ندارد و روش B مناسبتر است. در روش B نرخ جریان از 3/1 به 55/0 میلیلیتر در ثانیه در همین حد میرسد.
دکتر امیر حسن رضایی فرعی، آقای مسعود مصطفایی، آقای سید کاظم رضوی،
جلد 13، شماره 4 - ( جلد 13، شماره 4 1398 )
چکیده
حفر تونلهای طویل غالباً بهصورت مکانیزه و با ماشین حفاری تونل TBM انجام میشود. یکی از عوامل مهم در حفاری این تونلها اثر سایندگی خاک و سنگدانهها بر ابزارهای برشی و سایر بخشهای دستگاه حفار تونل است که باعث کاهش چشمگیری در راندمان حفاری پروژه میشود. محققان عوامل مختلفی که باعث ایجاد سایش در ابزار حفاری میشوند را بررسی کردهاند. در تحقیق حاضر 32 نمونه از سنگدانههای مسیر تونل خط دو مترو تبریز انتخاب شده و میزان سایندگی و شکنندگی این سنگدانهها برای بخشهای مختلف مسیر تعیین شده است. همچنین از بین مهمترین عوامل مؤثر، تأثیر پارامترهای وجود و میزان آب، جنس، اندازه و شکل سنگدانهها، نوع و میزان فوم حفاری بر میزان ضریب سایندگی و شکنندگی سنگدانههای مسیر بررسی شده، قرار گرفته است. بدینمنظور نیز حدود 130 نمونه از سنگدانهها شامل 20 نمونه برای بررسی تأثیر وجود و میزان آب، 15 نمونه برای جنس، 20 نمونه برای اندازۀ دانهها، 30 نمونه برای شکل و 42 نمونه برای تأثیر نوع و میزان فوم مصرفی تهیه شده است. روشهای زیادی برای آزمایش سایندگی خاک و خرده سنگها در بخشهای حفاری بهوسیلۀ محققان ارایه شده است که یکی از معتبرترین و متداولترین این آزمایشها آزمون LCPC است. بر اساس نتایج حاصل برای بررسی تأثیر میزان آب بر سایندگی، روی سه جنس آندزیت، ماسه سنگ و کنگلومرای مسیر از حالت خشک تا وجود آب به میزان 30% وزنی نمونه آزمایش انجام شده است که در دو جنس ماسه سنگ و کنگلومرا با افزایش میزان آب سایندگی بیشتر شده ولی در آندزیت از 20% به بعد کاهش سایندگی مشاهده میشود، میزان ضریب شکنندگی نیز در کل با افزایش میزان آب کاهش مییابد. از لحاظ سنگشناسی بیشترین تأثیر بر سایندگی را کنگلومرا داشته و از نظر شکنندگی هم آندزیت شکنندهترین است. در تأثیر اندازۀ دانهها، با افزایش اندازۀ دانهها سایش زیادتر و شکنندگی کمتر میشود. تأثیر فوم بر سایندگی به این صورت است که تا حد خیسشدگی سایندگی کاهش یافته و بیشتر از آن باعث افزایش سایندگی میشود. از بین فومهای مختلف آزمایششده نیز فوم شیمی بتن دارای حداقل سایندگی است.
سعید بابائی، امیرحسین رضایی، هوشنگ کاتبی،
جلد 14، شماره 1 - ( بهار 1399 1399 )
چکیده
کنترل جابهجاییهای ناشی از حفاری تونل در محیطهای شهری اهمیت ویژهای دارد. یکـی از دلایـل اساسـی افزایش جابهجاییها، عدم اعمال فشار مناسب در جبهه کار تونل است. این پارامتر بهویژه در مواردی که تونل در محیطهای شهری حفر میشود اهمیت بیشتری پیدا میکند. تعیین مقدار این فشار برای جلوگیری از تخریب جبهۀ کار و نشست زمین از یک سو و ممانعت از بالازدگی زمین از سوی دیگر بسیار مهم است. بهطورکلی روشهای تعیین فشار جبهه کار به سه دستۀ تجربی، تحلیلی و عددی تقسیم میشوند. فشار نگهداری جبهۀ کار تونل به عوامل متعددی نظیـر نوع و مشخصات مهندسی خاک از جمله مدول الاستیسیته، چسبندگی و زاویۀ اصطکاک داخلی، شرایط آب زیرزمینی، میزان روباره و سطح مقطع تونل وابسته است که در تحقیق حاضر، با کاربرد نرمافزار المان محدود ABAQUS به بررسی تأثیر برخی از این پارامترها بر میزان مناسب فشار جبهه کار تونلهای مکانیزه میپردازیم. با تحلیل مدلهای سهبعدی و اندازهگیری مقادیر جابهجاییهای جبهه کار تونل بهازای مقادیر متفاوت فشار جبهه کار و پارامترهای بررسی شده، مقدار مناسب فشار نگهدارنده تخمین زده شده است. صحتسنجی روند مدلسازی بر اساس نتایج ابزاربندی پروژۀ خط 2 مترو تبریز انجام یافته است. نتایج حاصل نشاندهندۀ تأثیر چشمگیر مدول الاستیسیته خاک در مقدار فشار جبهه کار است و بهعنوان الگوی کلی، با افزایش مدول الاستیسیته فشار مناسب جبهه کار کاهش مییابد. همچنین، مقادیر مناسب فشار جبهه کار بهدست آمده با روشهای تحلیلی جانکسز-استاینر، آنگونستا-کواری و روش تجربی COB مقایسه شده است که بیشترین تطابق با روش COBمشاهده شده است. لازم به ذکر است با پایین رفتن تراز آب زیرزمینی و در مدولهای الاستیسیته کم (کمتر از 20 مگاپاسکال در پژوهش انجام شده)، رابطۀ COB فشار جبهه کار کمتری نسبت به حالت مناسب ارائه میدهد که باید در محاسبات فشار جبهه کار در نظر گرفته شود.
دکتر حجت اله صفری، دکتر حامد رضایی، خانم افسانه قجقی،
جلد 14، شماره 3 - ( پاییز1399 1399 )
چکیده
زمین لغزشها بهعنوان مخاطرات طبیعی، موجب خسارات فراوانی میشوند، در بسیاری از موارد میتوان با شناخت زمینشناسی مناطق مختلف، وقوع زمینلغزشها را پیشگویی و با راهکارهای مناسب از وقوع آن جلوگیری کرد. یکی از مناطق مستعد و پرخطر از نظر زمینلغزش در البرز شرقی، منطقه نرگسچال است. در این پژوهش، بهکمک روشهای سنجش از دور، GIS و همچنین مشاهدات و اندازهگیریهای صحرایی اقدام به بررسی عوامل مؤثر بر زمینلغزشها در منطقه نرگسچال شد. در این راستا هفت لایه اطلاعاتی برداری از عوامل مؤثر بر زمینلغزش تهیه شده و به مقادیر موجود در هر لایه اطلاعاتی وزن داده شده و کلاسبندی انجام شد. در نهایت با محیط نرمافزاری GIS نقشۀ پهنهبندی خطر زمینلغزش تهیه شد. نتایج حاصل از تهیه نقشۀ پهنهبندی خطر زمینلغزش نشان میدهد که الگوی فضایی بیشترین خطرات زمینلغزش بهصورت نواری پهن با امتداد شمالشرق- جنوبغربی قابل مشاهده است. نتایج حاصل از بررسی اثر شکستگیها (بهعنوان عوامل ساختاری) بر پهنهبندی خطر زمینلغزش نشان میدهد که عوامل ساختاری نظیر گسلهای اصلی (و سایر شکستگیهای مرتبط با آنها) بهطور غیرمستقیم، با ایجاد شیبهای تند، ایجاد مناطق خردشده و نامقاوم، ایجاد مناطق چشمهسار و ایجاد زلزلهها، تعیینکننده الگوی پراکنش بیشترین خطر زمینلغزش بوده است و تأثیر زیادی بر رخداد این بلای طبیعی داشتهاند.
آقای محمد کریمی، آقای مهدی خداپرست، آقای حامد بایسته، آقای حمد حسین محمدرضایی،
جلد 15، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
خاک مارن، خاکی مسالهدار است که در بسیاری از مناطق ایران به خصوص شهر قم گستردگی قابل توجهی دارد. به منظور ساخت و ساز بر روی خاک های مارن، لازم است تا قبل از ساخت، بهسازی این خاکها با روشهای موجود انجام شود. امروزه یکی از روشهای رایجی که به منظور بهسازی خاکهای مارنی مورد توجه قرار گرفته است، بهسازی با افزودنیهای مختلف است. در این مقاله اثر متقابل سیمان و سرباره مس بر پارامترهای ژئوتکنیکی خاک مارن شهر قم مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله، از سیمان پرتلند تیپ دو و سرباره مس مصرفی از کارخانه ذوب مس تهران به عنوان تثبیتکننده خاک مارن استفاده شده است. نمونهها با استفاده از منحنی تراکم در درصد تراکمهای 95 و 90 درصد و با رطوبتهای سمت خشک و سمت تر منحنی تراکم ساخته شده و افزودنیها به میزان 5 و 10 درصد وزن خشک خاک با نسبت آب به افزودنی 44 درصد به آن اضافه شدهاند و نمونه ها در دو زمان عملآوری 7 و 28 روز تحت آزمایش مقاومت فشاری تکمحوری قرار گرفتهاند. همچنین درادامه به منظور بررسی و تحلیل ریزساختاری نمونههای بهسازی شده با سیمان و سرباره مس، نمونهها با استفاده از آزمایشهای XRD و SEM مورد تحلیل قرار گرفتهاند. نتایج بدست آمده از آزمایش مقاومت فشاری تکمحوری نشان میدهد که افزودن سیمان به تنهایی باعث افزایش مقاومت فشاری خاک میشود اما افزودن سرباره مس به تنهایی تغییر چندانی در مقاومت فشاری خاک به همراه ندارد. این در حالیست که با افزودن پنج درصد سیمان، با افزایش مقدار سربارهی مس، مقاومت نمونهها کاهش خواهد یافت، اما با اضافه کردن 10 درصد سیمان، افزایش مقدار سربارهی مس منجر به افزایش مقاومت نمونهها خواهد شد. نتایج بدست آمده از آزمایش های XRD و SEM نشان میدهد که با افزودن سیمان و سرباره مس به خاک مارن، اندازه ذرات افزایش مییابد و ساختار متراکم در خاک تثبیت شده ایجاد میشود که البته افزایش اندازه ذرات در درصدهای مختلف سیمان و سرباره مس، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد. حد روانی نمونهها نیز با افزایش درصد سیمان افزایش یافته و افزایش درصد سرباره مس باعث کاهش حد روانی میشود.
مهندس عباس صفری، دکتر امید توسلی، دکتر خلیل رضایی، دکتر سید حمید لاجوردی،
جلد 17، شماره 1 - ( بهار 1402 )
چکیده
مدیریت پسماند یکی از نیازهای اصلی هر جامعه بوده، که بسته به میزان تولید و ترکیب آن، دارای گزینههای مختلفی از جمله استفاده از دفن زباله است، که ویژگیهای ساختگاه اولین و مهمترین گام در انتخاب محل این مدفن زبالهها میباشد و مستلزم ارزیابیهای متعدد و مستمر آنها بویژه مطالعات پایش آلودگی آب و خاک است. در این مقاله، مطالعات ژئوالکتریکی و ژئوشیمی جهت این پایشها در محدوده اراضی محل دپوی زباله در شهر دماوند مشتمل بر 24 سونداژ ژئوالکتریکی قائم با آرایه شلومبرگر در قالب 4 پروفیل در طی سه دوره زمانی انجام پذیرفت. همچنین تعداد 3 نمونه آب و 5 نمونه خاک و یک نمونه شیرابه نیز در طی دو دوره زمانی برداشت شده و برای آنالیز به آزمایشگاه ارسال شدند. نتایج آزمایشها نشان میدهند که خاک در محل تجمع و دفن زبالهها تا عمق دو متری آلوده شده و این آلودگی بسمت جنوب در حال گسترش میباشد، اما وجود یک لایه سیمانته شده مانع از نفوذ شیرابه به اعماق پایینترگردیده و بدلیل سطح ایستابی نسبتاً عمیق، آب زیرزمینی نیز دچار آلودگیهای فعلی و آتی نخواهد شد. همچنین زیاد بودن عمق سفره آب زیرزمینی، ضخامت ناحیه غیراشباع خاک، مدت زمان کوتاه دفن مواد، بارندگی کم و تبخیر تقریباً زیاد نیز باعث کاهش شیرابه تولیدی گردیده و pH آن در فصل خشک، قلیایی و در فصل مرطوب اسیدی شده است. در این محدوده در حال حاضر مقادیر EC، TDS و سایر ترکیبات یونی و فلزی، پایینتر از حد مجاز استانداردها بوده و هیچگونه آسیب زیستمحیطی به دنبال نخواهند داشت.