عباس ضیغمی، ناصر عبدی،
جلد 10، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
رودخانۀ شربیان در استان آذربایجانشرقی، شهرستان سراب، دهستان شربیان واقع است. رسوبات این رودخانه از واحدهای سنگی متعلق به الیگومیوسن و میوسن تأمین میشود که شامل واحدهای سنگی کنگلومرا، ماسهسنگ، آهک، مارن و شیل است. این رسوبات مواد اولیۀ آسفالت دو کارخانۀ آسفالت گرم را که در مجاورت رودخانه ساخته شدهاند، تأمین میکند و آسفالت تهیه شده عمدتاً در استانهای مجاور استفاده میشود که آب و هوای نسبتاً سرد دارند. آنالیز ترکیبی این رسوبات بیانگر میزان سیلیس زیاد (60 درصد) است و آسفالتهایی که از این رسوبات تهیه میشوند، در فصول سرد سال مستعد پدیدۀ عریانشدگی میشوند. طی این فرایند، با نفوذ رطوبت بهداخل مصالح سنگی و مخلوط آسفالتی، اتصال قیر- مصالح تضعیف شده و زمینه برای تخریب آسفالت فراهم میگردد. با توجه به اینکه نقش رسوبات و تأثیر آن در کیفیت آسفالت در این منطقه بررسی نشده است، از این رو، در این پژوهش علاوه بر پرداختن بهعلت رسوبشناسی تخریب آسفالت، راهحلهای مقابله با این پدیده نیز بررسی و ارائه شده است. این تحقیق بر اساس روشهای مرسوم رسوبشناسی، استانداردهای مختلف ASTM،AASHTO و نیز آییننامههای راهسازی و دستورالعملهای وزارت راه و شهرسازی صورت گرفته است. در این پژوهش برای مقابله با پدیدۀ عریانشدگی، از تأثیر توأم آهک هیدراته (فیلر آهکی) و فیلر طبیعی مصالح سنگی با نسبتهای متفاوت (با 3-5/1 درصد آهک هیدراته) استفاده شده و پارامترهای استحکام، نرمی، مقاومت کششی غیرمستقیم بهعنوان معیارهایی برای ارزیابی کیفیت و دوام آسفالت در مقابل پدیدۀ عریانشدگی ارزیابی شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که با اضافه کردن افزودنیهای مذکور در نسبتهای مختلف، پارامترهای مذکور تغییر یافته و نسبت به حالت اولیه بهتر میگردند. از این رو، آسفالت تولیدی دارای کیفیت و دوام بیشتری نسبت بهروشها و طرحهای گذشته است. بر اساس این نتایج، درجه عریانشدگی در حداکثر حالت این نسبت یعنی با ترکیب 3 درصد آهک، به عدد 1 رسیده و با افزایش و بهبود سایر پارامترها، پدیدۀ عریانشدگی تقریباً از بین میرود. بر این اساس، بهکارگیری نتایج این تحقیق میتواند از تخریب جادههای آسفالتی بکاهد و از لحاظ اقتصادی بسیار مطلوب واقع گردد.
محمد کشاورز بخشایش، محمود فلاح،
جلد 10، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
مقاله حاضر نتیجۀ ارزیابی و پهنهبندی خطرناپایدارهای دامنهای در محدودۀ بدنه و دریاچه سد پلرود را ارائه میکند. سد مخزنی پلرود یکی از سدهایی است که در منطقۀ گیلان و در فاصلۀ 29 کیلومتری جنوب رودسر بر رودخانۀ پلرود در حال بررسی و ساخت است. شرایط ریختشناسی طبیعی از یکسو و وجود نهشتههای تحکیم نیافته و سازندهای سنگی خرد شده ناشی از گسلهای موجود در ساختگاه سد از سوی دیگر، محل احداث بدنه سد و دریاچه آن را مستعد ناپایداریهای دامنهای ساخته است. بررسی سابقه تاریخی منطقه نیز بیانگر پتانسیل زیاد دامنههای منطقه برای ناپایداریهای دامنهای است. از جمله این ناپایداریها میتوان به زمینلغزش بزگ رخ داده در سال 1374 اشاره کرد که سبب خسارتهای فراوانی در منطقه شده است. از اینرو، تعیین مناطق پرخطر محدوده مخزن و ساختگاه پیش از آبگیری آن ضرورت زیادی دارد. در این پژوهش با استفاده از عمده عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش، شامل درصد شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، ارتفاع، پوشش گیاهی و میزان بارندگی، نقشۀ پهنهبندی خطرزمین لغزش تهیه شده است. برای وزندهی به این عوامل، روش تحلیل مراتبی(AHP) در سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، استفاده شدهاست. نتایج این پژوهش نشان میدهد که حدود 26 درصد از شیبهای مشرف به دریاچۀ سد در منطقه با خطر زیاد قرار میگیرند. همچنین مشخص شد که از بین عوامل 9گانه که بهنحوی در وقوع زمینلغزش منطقه نقش ایفا میکنند، تأثیر جهت شیب و لیتولوژی نسبت به دیگر عوامل بیشتر است
پویا نقشین، هادی شهیر،
جلد 10، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
میخکوبی خاک از روشهای رایج برای پایدارسازی گودبرداریها بهصورت موقت و دائم است که در صورت استفاده از آن بهصورت سازه دائم، بررسی لرزهای این سازهها اهمیت دارد. برای بررسی رفتار دیوارهای خاکی میخکوبی شده تحت بار زلزله چند مدلسازی فیزیکی انجام شده و اطلاعات محدودی موجود است. برای بررسی اثرات انواع پارامترها بر پایداری و عملکرد دیوارهای خاکی میخکوبی شده میتوان از مدلسازی عددی استفاده کرد که در پژوهش حاضر از این روش استفاده شده است. در این تحقیق، به بررسی تأثیر پارامترهای مختلفی از جمله فاصله، چیدمان و طول میخها و ارتفاع دیوار بر تغییر مکان لرزهای دیوارهای خاکی میخکوبی شده تحت شتابنگاشتهای مختلف زلزله پرداخته شده است. برای بررسی اثر چیدمان و طول میخها در عملکرد این سازهها، دو چیدمان یکنواخت و متغیر در ارتفاع استفاده شده است. برای بررسی تأثیر فاصلۀ میخها و ارتفاع دیوار، فواصل 2 و 5/1 متر، و ارتفاع 14، 20 و 26 متر در نظر گرفته شده است. تحلیلهای لرزهای با استفاده از نرمافزار المان محدود دوبعدی Plaxis صورت گرفته است. برای محاسبۀ طول میخها، ضریب اطمینان پایداری مدلهای مختلف ثابت در نظر گرفته شده و از نرمافزار تعادل حدی GeoSlope بهره برده شده است. پس از تعیین طول میخها بر اساس ضریب اطمینان پایداری ثابت، تغییر شکل مدلها تحت شتاب نگاشتهای مختلف محاسبه شده و توصیههایی در زمینه کاهش تغییر مکان لرزهای دیوارهای میخکوبی شده ارائه شده است.
احمد ادیب، مرتضی اشرفیان،
جلد 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
روستای کمرود روی شیبی قرار دارد که مستعد لغزش میباشد. تحلیل پایداری این شیب از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است زیرا لغزش یا شکست این شیب میتواند باعث ایجاد خسارتهای عمده مالی و جانی شود. در این خصوص مطالعات با هدف تعیین تأثیر عوامل و پارامترهای موثر در ناپایداری این شیب صورت گرفته است. بر اساس مطالعات صورت گرفته یکی از مهمترین عوامل تأثیر گذار بر لغزش در این ناحیه نیروی اعمال شده توسط شتاب زمین لرزه میباشد. در این مقاله با رهیافت تعیینی مقدار بیشینه شتاب احتمالی زمین لرزه در یک دوره 50 ساله در سایت برآورد شده است. از طرفی بر اساس مطالعات زمین شناسی مهندسی مشخصات ژئومتری شیروانی و پارامترهای فیزیکی و مقاومتی توده مستعد لغزش تعیین شده است. سپس با استفاده از مدل سازی توسط نرم افزار FLAC 2D5.00 در مدل ساختاری الاستو پلاستیک، به همراه معیار گسیختگی موهر-کولمب به بررسی رفتار تنش کرنش خاک در برابر شتاب افقی زمین لرزه احتمالی به روش شبه دینامیک پرداخته شده است. در این راستا یک موقعیت مبنا در بالای شیرونی در نظر گرفته شده است و میزان تغییر مکان افقی آن تا رسیدن به بیشینه شتاب احتمالی ثبت شده است. نتایج این مطالعه نشان دهنده این است که جابجایی افقی و به دنبال آن رانش زمین، در شتابی کمتر از شتاب بیشینه برآورد شده میتواند باعث وقوع زمین لغزش شود.
اکبر چشمی، زهرا عزالدین، کاظم مرادی هرسینی،
جلد 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
طبقهبندی خاک یکی از بخثهای مهم در مطالعات ژئوتکنیک است، لذا ارزیابی روشهای موجود برای طبقهبندی خاک، در نواحی مختلف حائز اهمیت میباشد. برای طبقهبندی خاک از نتایج آزمایشهای برجا و آزمایشگاهی استفاده میشود. اخذ نمونه و انجام آزمایشهای شناسایی، روشی آزمایشگاهی برای طبقهبندی خاک است. استفاده از نتایج آزمایش نفوذ مخروط با اندازهگیری فشار آب منفذی ( CPTu) روشی برجا برای شناسایی و طبقهبندی خاک میباشد که به دلیل سرعت و دقت بالا امروزه کاربرد وسیعی در مطالعات ژئوتکنیک پیدا کرده است. محققان مختلف با استفاده از پارامترهایی که در آزمایش CPTu اندازهگیری میشود، نمودارهای متفاوتی برای طبقهبندی خاک پیشنهاد نمودهاند. در این تحقیق، به منظور بررسی میزان کارایی این روشها، از نتایج 58 آزمایش CPTu مربوط به چهار ناحیه در جنوب ایران استفاده شده و خاک بوسیله روشهای مبتنی بر CPTu طبقهبندی شده، سپس با نتایج 372 آزمایش دانهبندی آزمایشگاهی مقایسه گردیده است. نتایج نشان میدهد که نمودار پیشنهادی توسط روبرتسون (Robertson, 1990) که برمبنای Qt، Ft و Bq میباشد، بهترین تطابق را با نتایج آزمایش دانهبندی در مناطق مورد مطالعه دارد. سپس براساس دادههای بدست آمده از تحقیق، نمودار اصلاح شدهای برای طبقهبندی خاکهای نواحی جنوبی ایران بر مبنای متغیرهای Rf و qt-u0/σ΄v، پیشنهاد شده که تطابق 90% با نتایج آزمایشهای دانهبندی را نشان میدهد.
هادی عطاپور، محمدرضا اکبری، مهدی ترکاشوند،
جلد 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
چکش اشمیت امکان اندازهگیری سریع و ارزان سختی سطح سنگ را بصورت برجا و آزمایشگاهی فراهم میآورد. این پارامتر بطور گسترده در تخمین خواص مکانیکی سنگها از جمله مقاومت فشاری تک محوره و ضریب یانگ مورد استفاده قرار میگیرد. سختی چکش اشمیت همچنین میتواند در ارزیابی کیفیت ساختاری سنگ، پیشبینی پارامترهای حفرپذیری و برشپذیری و میزان سایندگی سنگ، هوازدگی آن و تعیین مقاومت دیوارهی درزه مورد استفاده قرار گیرد. عوامل مختلفی مانند ابعاد نمونهی مورد آزمایش، زبری سطح، هوازدگی، محتوای رطوبت، نوع چکش اشمیت و روش اندازهگیری و غیره بر روی نتایج سختی اشمیت اثر میگذارند. در مقالهی حاضر بعد از مرور نتایج تحقیقهای اخیر انجام گرفته در زمینهی تاثیرات این عوامل، به بررسی آزمایشگاهی اثر عوامل رطوبت، درجهی حرارت و بارگذاری تک محوری بر روی سختی اشمیت چندین نوع سنگ سالم و نیز نمونهی بتن پرداخته شده است. نتایج حاصل نشان داد که رطوبت عموما سبب کاهش مقدار سختی اشمیت سنگ میگردد. میزان این کاهش وابسته به نوع سنگ میباشد. همچنین دما تاثیر زیادی بر روی مقدار سختی اشمیت دارد. رابطهی بین کاهش سختی با افزایش حرارت برای سنگهای مورد آزمایش، به شکل خطی بوده است. از طرفی اندازهگیری سختی نمونهی تحت بارگذاری تک محوره نشان داد که اعمال بار بر روی سنگ، سبب افزایش سختی اشمیت نمونه میشود. این امر باید در اندازهگیری برجای سختی در دیوارهی فضاهای زیرزمینی که سنگها تحت بارگذاری قرار دارند، مورد توجه قرار گیرد.
غلامرضا خانلریدانشگاه بوعلی سینا، دانش، داود فریدونی،
جلد 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
این پژوهش به بررسی و توصیف اشکال مختلف کارست کاذب موجود در تودۀ باتولیتی الوند در استان همدان و در غرب ایران، میپردازد. در متون علمی، پدیدههای کارستی شامل انواع ویژهای از اشکال انحلالی سطحی و زیرسطحی در مناطق یا پهنههای مختلف معرفی شدهاند. در حالی کارست کاذب اشاره به پدیدهها و لندفرمهای غیرانحلالی سطحی یا زیرسطحی دارد که در مناطق مختلف نظیر شیبها، خطوط سواحل، مناطق سنگی خردشده، گدازهها و مناطق یخبندان دائم تشکیل میشوند. در این پژوهش، با انجام عملیاتی صحرایی گسترده، مهمترین انواع اشکال کارست کاذب در باتولیت گرانیتی الوند تشخیص و طبقهبندی شدهاند. نتایج بهدست آمده، وجود دامنۀ وسیعی از پدیدههای کارست کاذب در داخل تودههای گرانیتی الوند را نشان میدهند. این پدیدها در اثر فرآیندهای هوازدگی و فرسایش تشکیل شدهاند و برخی از حفرات کارست کاذب نیز در اثر حرکت بلوکهای سنگی در شیبهای سنگی ایجاد شدهاند. برخی از مهمترین اشکال و پدیدههای کارستی کاذب در این منطقه شامل تافونی، گناما، کارنهای دروغین، غارهای موجود در دامنهها، حفرات مرتبط با بلوکهای باقیمانده و اشکال فرسایشی موجود در امتداد درزه و شکستگیهای تودههای سنگی هستند.
آیدا جاهد شیران، مسعود اژدری فر، مشکوهالدینی افشین ،
جلد 10، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
در این پژوهش نگرش تحلیلی بر روش مقیاسگذاری رکوردهای حوزه نزدیک در توصیف عملکرد لرزهای ساختمانهای بلند صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف، مدلهای تحلیلی بررسی شده، شامل قابهای صلب لولهای دسته شده فولادی میان مرتبه تا بلند مرتبه هستند. سازههای بررسی شده در این تحقیق طبق آییننامه 2800 ایران- ویرایش چهارم طراحی شدهاند. مجموعهای از رکوردهای حوزۀ نزدیک گسل با در نظر گرفتن خصوصیات آنها برای انجام تحلیلهای تاریخچه زمانی غیرخطی بهمنظور بررسی پاسخ لرزهای انتخاب شدند. مهمترین ویژگی رکوردهای حوزۀ نزدیک گسل انتخابی، حضور پالسهای بلند مدت و پرانرژی سرعت است که آنها را از رکوردهای حوزۀ دور از گسل متفاوت میسازد. بخشی از مجموعه مذکور شامل رکوردهای دو زلزله حادث شده در ایران، بهترتیب طبس 1978 و بم 2003 میلادی و دو رکورد از زلزله نورتریج 1994 و بخش دوم نیز شامل رکورد حوزۀ دور از نورتریج 1994 است. در این پژوهش رکوردهای مقیاس شده بر اساس ویرایش های سوم و چهارم استاندارد 2800 ایران، استفاده شدهاند. خصوصیات عملکرد لرزهای هر یک از مدلهای بررسی شده شامل حداکثر جابهجایی نسبی هر طبقه، برش پایه لرزهای، شتاب مطلق و سرعت نسبی طبقات و نحوۀ شکلگیری مفاصل پلاستیک در سازه با دقت ارزیابی شدهاند. بررسی این نتایج نشان میدهد که در صورت استفاده از ویـرایش چهارم آییننامه 2800، ضرایب مقیاس و به دنبال آن پاسخهای لرزهای سازههای بررسی شده و همچنین نیاز غیرخطی اعضای باربر اصلی تحت رکوردهای مقیاس شده با این ضرایب، نسبت به موارد متناظر تحلیلی، بر پایۀ کاربرد ویرایش سوم آییننامه 2800 کاهش به نسبت محسوسی مییابند.
عبدالحسین حداد، حامد جاودانیان، فائزه ابراهیم پور،
جلد 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
وجود املاح در بعضی از خاکهای ریزدانه رسی باعث ایجاد پدیدهی واگرایی در این خاکها میشود. عدم شناسایی دقیق رسهای واگرا خسارات و خرابیهایی را به دنبال خواهد دشت زیرا ذرات خاکهای رسی واگرا تحت شرایط خاصی متفرق شده و به سرعت شسته میشوند. در منطقهی سیمین دشت (واقع در استان سمنان)، برخی از سازههای هیدرولیکی بهعلت قرارگیری بر روی این نوع خاکها دچار آسیبهای جدی شدهاند. از اینرو در این تحقیق به بررسی خاکهای اطراف کانال انتقال آب در منطقهی مذکور و ارزیابی میزان واگرایی این خاکها پرداخته و در نهایت روشهای اصلاح این خاکها پیشنهاد شده است. بدین منظور نمونههایی از خاک محل تهیه و پس از تعیین مشخصات خاک، نمونههای مذکور تحت آزمایشهای کرامب، هیدرومتری دوگانه و تستهای شیمیایی قرار گرفتند. نتایج حاصل بیانگر واگرایی خاک این منطقه به خصوص در اطراف کانال انتقال آب سیمین دشت بوده است. در این تحقیق تأثیر افزودن سیمان، آهک و آلومینیوم نیترات بر کاهش واگرایی نمونههای خاک با انجام آزمایشهای پینهول مورد بررسی واقع شد. نتایج آزمایشهای انجام شده بر روی نمونههای اصلاح شده نشان داده که افزودن %5 سیمان، یا %5 آهک (بدون برطرف شدن کامل پدیده آبشستگی)، یا %3 آلومینیوم نیترات به خاک بسیار واگرا، و همچنین افزودن %3 سیمان، یا %5 آهک، یا %3 آلومینیوم نیترات به خاک واگرای این منطقه، موجب تثبیت آن خواهد شد.
نسترن احسانی، محمدرضا قائمقامیان، محسن فضلوی، ابراهیم حق شناس،
جلد 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
بهمنظور برآورد اثرات ساختگاهی در شهر کرج از تحلیل طیفی روی دادههای میکروترمور در 37 نقطه شهر در راستای پروفیل شمالی- جنوب غربی استفاده گردید که فرکانس غالب آن در محدودهی4/0 تا 2 هرتز بود. نتایج نسبت طیفی تحت اثر شرایط محلی ساختار زمینشناسی منطقه است بر مبنای این فرض میتوان منحنی تئوری را با شناخت از ساختار زمینشناسی منطقه تولید کرد. بنابراین مدلسازی یکبعدی با استفاده از نرمافزار Deepsoil به روش خطی در سطوح کرنش پایین با توجه به داده های زمین شناسی، درون چاهی و آرایه ای انجام شد و نتایج حاصل با مدل تجربی قیاس شدند. نتیجه مدلسازی یکبعدی نمایانگر وجود کنتراست مؤثر در عمق 200 تا 300 متر است. همچنین با در نظر گرفتن سازند کرج بهعنوان پیسنگ در دو کیلومتری زمین در مدلسازی عددی شاهد ایجاد توابع بزرگنمایی در محدوده بسامدهای کمتر از یک هرتز هستیم که ناشی از کنتراست عمیق در اثر تفاوت جنس سنگبستر است که با قلههای مدل تجربی مطابقت دارد.
کاظم صابر چناری، حسین سلمانی، مریم سادات میرعابدینی،
جلد 11، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
هدف از این پژوهش ارزیابی خطر زمینلغزش حوزۀ آبخیز زیارت استان گلستان با استفاده از تئوری دمپستر-شفر در سیستم اطلاعات جغرافیایی است. در گام اول با استفاده از گزارشات موجود و تفسیر عکسهای هوایی نقشه پراکنش نقاط لغزشی منطقۀ بررسی شده تهیه شد. از کل نقاط لغزشی (50 نقطه) 35 نقطه آن (70 درصد) برای تهیه نقشه پهنهبندی خطر و نقاط باقیمانده (30 درصد) برای ارزیابی مدل در نظر گرفته شد. در گام دوم 12 عامل مؤثر بر زمینلغزش برای تهیۀ نقشۀ پهنهبندی خطر زمینلغزش در نظر گرفته شد. این عوامل شامل درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، خطوط هم باران، زمینشناسی، کاربری اراضی، بافت خاک، فاصله از جاده، فاصله از گسل، تراکم گسل، فاصله از رودخانه، شاخص قدرت رودخانه هستند. سپس، وزن کلاسهای هر عامل مشخص شده و نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش منطقه با 13 رویکرد مدلسازی با استفاده از تئوری دمپستر- شفر تهیه شد. سرانجام برای ارزیابی مدلها منحنی عملکرد نسبی ترسیم و سطح زیر منحنی محاسبه شد. نتایج ارزیابی نشان داد، تئوری دمپستر-شفر برای رویکرد ششم مدلسازی (حذف عامل لیتولوژی) با سطح زیر منحنی9/92٪ (عالی) و انحراف معیار 045/0، بیشترین دقت را دارد. از این رو، نقشه خطر زمین لغزش تهیه شده برای منطقۀ بررسی شده میتواند برای برنامهریزان و مهندسان در شناسایی مناطق مستعد خطر زمینلغزش و ارائه راهکارهای مناسب برای کاهش و مدیریت خطر مفید باشد
سید محمود فاطمی عقدا، حبیب شاه نظری، حمیدرضا کرمی، مهدی تلخابلو،
جلد 11، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
خاکهای کربناته ازلحاظ ویژگیهای مقاومتی، خردشدگی دانهها و نشست خاک، از خاکهای مسئلهدار در طبیعت هستند که گاهی مشکلاتی را برای مهندسان ژئوتکنیک بهوجود میآورند. بخش اعظم این خاکها در بستر آبهای کمعمق مناطق گرمسیری واقعشده است. در ایران نیز در سواحل و جزایر خلیجفارس و دریای عمان لایههای نسبتاً ضخیمی از رسوبات کربناته موجود است. با توجه به اهمیت و گستردگی پروژههایی بزرگی نظیر ساخت پل بزرگ خلیجفارس مابین بندرعباس و جزیره قشم، مخازن ذخیره نفت و گاز، سکوهای استخراج نفت و ساخت اسکلهها که اخیراً در این مناطق در دست اجرا هستند، شناخت و بررسی چنین خاکهایی اهمیت فراوانی دارد. در این تحقیق به بررسی تأثیر بافت رسوبات کربناته بر خردشدگی دانهها میپردازیم. نتایج تحقیق نشان میدهد افزایش اندازه مؤثر دانهها و ضریب شکل آنها بهصورت توانی با خردشدگی آنها ارتباط داشته و با افزایش همزمان دو پارامتر فوق میزان خردشدگی تشدید میشود
خانم معصومه اعلایی، دکتر مریم ده بزرگی، دکتر محمدرضا قاسمی، دکتر رضا نوزعیم،
جلد 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
گسترۀ بررسی شده در جنوب البرز مرکزی و لبۀ شمالباختری ایران مرکزی در بین گسلهای لرزهخیز ایپک با راستای تقریبی خاوری- باختری و گسل آوج با راستای شمالباختری- جنوبخاوری واقع شده است و محل رخداد زمینلرزههای مهم تاریخی و دستگاهی متعددی است. در این پژوهش بهمنظور تعیین میزان فعالیت نوزمینساختی، زمینساخت فعال منطقه ارزیابی شده است و تحلیل خطراحتمالی گستره نیز انجام شده است. بنابراین برای بررسی فعالیت زمینساختی اخیر منطقۀ بررسی شده، از 6 شاخص زمینریختی گرادیان طولی رود (SL)، سینوسی پیشانی کوهستان (Smf)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره (Vf)، تقارن نداشتن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi) و نسبت شکل حوضه زهکشی (Bs) استفاده شده است. درنهایت، پس از محاسبه شاخص زمینساخت فعال(Iat) ، گستره به 4 ردۀ فعالیت زمینساختی بسیار زیاد، زیاد، متوسط و کم در محیط ArcGIS10.1 پهنهبندی شده است. بهمنظور پهنهبندی شتاب گستره از دادههای لرزهای، نرمافزار Kijko، نرمافزار PSHA و روابط کاهندگی استفاده شده است که در نتیجه آنها کمینه و بیشینه شتاب برای عمر مفید سازه 75 سال بهترتیب 33/0 و 45/0 گرم و برای 475 سال 46/0 و 60/0 گرم برآورد شده است. مقادیر بهدست آمده از شاخصهای زمینریختی و نیز پهنهبندی شتاب منطقه نشاندهندۀ فعالیت زمینساختی زیاد در نزدیکی گسلهای ایپک، حسنآباد، سلطانیه و آوج است. نتایج به دست آمده همخوانی بسیار زیادی با شواهد صحرایی و زمینریختهای بهدست آمده از برداشتهای میدانی ارائه میدهند.
حامد رجب زاده، حمید مهرنهاد،
جلد 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
تأثیرات زمینشناسی سطحی بر حرکتهای لرزهای، قابل قبول و شناخته شده است و این آثار را میتوان عاملی مهم در جنبش ناشی از زمینلرزه قلمداد کرد. بررسی شدت و پراکندگی خرابیها در زلزلههای دهههای اخیر، اهمیت اثرات ساختگاهی و شرایط زمینشناسی سطحی را بیش از پیش نمایان ساخته است. از دیدگاه مهندسی اهمیت زلزلهها بهدلیل تأثیراتی است که این زلزلهها در سازههایی نظیر سدها، نیروگاهها، پلها، مناطق مسکونی و تأسیسات صنعتی ایجاد میکند که در اکثر موارد این سازهها نه در سطح تودههای سنگی بلکه بر سطح زمین یعنی روی لایههای آبرفتی واقع بر سنگ بستر بنا میشوند. اثر لایههای خاک بر امواج زمین لرزه ماحصل یک فرایند پراکنشی پیچیده است که تحت شرایط پایدار خاک این اثر میتواند بهصورت بزرگنمایی دینامیکی باشد که از آن بهعنوان تشدید یاد میشود. بهمنظور تعیین اثر ساختگاه و تأثیر دادن آن در ویژگیهای جنبش نیرومند زمین روشهای متعددی وجود دارد، که از میان آنها روشهای عددی، کم هزینهتر و بازه مکانی بیشتری را تحت پوشش قرار میدهند و بههمین دلیل معمولاً از این روشها برای ارزیابی تحلیل پاسخ در برابر ارتعاشات زلزله استفاده میشود. در این مقاله سعی شده است با استفاده از دادههای حاصل از حفاری 5 گمانه در ساختگاه شهر طبس به بررسی اثر ساختگاه در این شهر و همچنین مقایسه روشهای عددی تحلیل ساختگاه نظیر تحلیل خطی معادل و غیرخطی برای دورههای بازگشت زلزله 75، 475 و 2475 سال با استفاده از نرمافزارهای EERA و NERA پرداخته شود. با جمعبندی میزان تقویت و همچنین حداکثر شتاب در سطح زمین میتوان این نکته را بیان کرد که منطقه
دیهشک و نواحی مرکزی شهر طبس بیشترین شرایط تشدید را دارد. از طرف دیگر منطقۀ جنوب محله سرآسیاب و سپس ناحیۀ امامزاده بیشترین سختی و کمترین تشدید دارد. براساس پژوهشهای صورت گرفته، پیشنهاد میشود تا برنامه توسعۀ شهری بیشتر بهسمت امامزاده حسینبنموسی الکاظم (ع) هدایت شود تا ضمن برخورداری ار ساختگاه مناسبتر رعایت فاصلهداری از زون گسلش نیز اعمال شود. با توجه به برآورد دست بالای EERA و همچنین رفتار غیرخطی خاک برای زلزله با دوره بازگشت بالا (2475 سال) از نرمافزار NERA برای تحلیل اثر ساختگاه استفاده شد تا بتوان حداکثر شتاب سطح واقعبینانهتری را بهدست آورد.
لطیف صمدی،
جلد 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
در این تحقیق از روشهای لرزهای، چاهک و توموگرافی ژئوالکتریکی برای تخمین استحکام، دورۀ طبیعی، لایهبندی و تغییرات مقاومت الکتریکی خاک در محل پایههای پل استفاده شده است. این پل در رسوبات آبرفتی احداث شده است. این تحقیق نشان میدهد: 1. متوسط سرعت موج برشی تا عمق 30 متر در محل پایۀ غربی ( ) بیشتر از پایۀ شرقی ( ) است. 2. نتایج چاهک الکتریکی وجود لایۀ سیلتی و رسی را در محل پایۀ شرقی پل تأیید میکند. 3. نقشه توزیع مقاومت الکتریکی در امتداد محور پل که از محل پایههای میانی میگذرد نامتقارن بوده است و تغییرات جانبی در ساختار خاک و تنش وارده را نشان میدهد. توزیع نامتقارن تنش با در نظر گرفتن نتایج بهدست آمده و گذر رودخانه میتواند نتیجه نشست تدریجی خاک زیر پایۀ میانی و شرقی پل در طول بهرهبرداری و عامل ایجاد ترکهای ظاهر شده در عرشۀ پل باشد.
عطا شاکری، فهیمه یوسفی،
جلد 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
در این پژوهش غلظت عناصر آرسنیک، کادمیم، کروم، نیکل، سرب، روی و مس در 30 نمونۀ خاک سطحی 8 مکان دفن زباله در استان کرمانشاه تعیین شد. ارزیابی ریسک سلامت برای مشخص شدن عوارض سرطانزایی و غیرسرطانزایی در بزرگسالان و کودکان استفاده شد. علاوه بر این مسیرهای در معرض قرار گیری آلایندههای مهم (جذب پوستی، تنفس و مصرف) در خاک مکانهای دفن زباله بررسی شد. ترتیب میانگین غلظت عناصر انتخابی نمونههای خاک بهصورت روی< نیکل< سرب< کروم< مس < آرسنیک< کادمیم است. مقایسۀ میانگین غلظت عناصر انتخابی در نمونههای خاک با مقدار میانگین خاک جهانی نشان میدهد که عناصر روی، سرب و نیکل در خاک محدودۀ بررسی شده غلظت بیشتر دارند. نتایج عامل آلودگی(CF) نشان داد که عناصر کادمیم، مس، روی و سرب آلودگی بسیار زیاد دارند. ارزیابی نتایج عامل غنیشدگی (EF) مشابه با عامل آلودگی برای عناصر کادمیم، کروم، سرب، مس و روی نشاندهندۀ غنیشدگی بیشتراین عناصر تحت تاثیر منشأهای انسانزاد است. مقادیر ضریب خطر در بزرگسالان برای عنصر کروم بیشتر از یک و برای عناصر کادمیم، سرب، مس، آرسنیک، نیکل و روی کمتر از یک در نمونههای خاک محلهای دفن زبالههای پاوه، جوانرود، اسلامآباد غرب، روانسر و کرمانشاه بهدست آمد. نتایج ضریب خطر بر مبنای جذب پوستی و مصرف درکودکان بهترتیب برای عناصر آرسنیک و سرب در محل دفن زبالههای پاوه، جوانرود، روانسر، کرمانشاه، سنقر و در محل دفن زبالههای قصر شیرین و اسلام آباد غرب بیشتر از یک بهدست آمد که نشاندهندۀ پتانسیل ریسک در این مناطق است.
هادی نیری، محمدرضا کرمی،
جلد 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
شناسایی محدودههای مستعد زمینلغزش در عمران شهری و منطقهای دارای اهمیت ویژهای است. در این مقاله به پهنهبندی میزان حساسیت به زمینلغزش با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و تحلیل سلسله مراتبی اقدام شده است. این پهنهبندی و تحلیل با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی که قادر به شناسایی روابط پیچیده بین حرکات تودهای و هدف یعنی عوامل پهنۀ حساسیت، بهمنظور شناسایی مناطق ناپایدار صورت گرفته است. روش تحلیل سلسله مراتبی برای بهبود نمونه آموزش، در سیستم اطلاعات جغرافیایی انجامشده است. پیشپردازش با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی دادهها برای انتخاب پیکسلهای مناطق بدون لغزش و کمک به بهبود قابلیت پیشبینی روش شبکۀ عصبی که یک مدل جعبه سیاه است انجام شده است. این روش در شهرستان بیجار در شمال شرق استان کردستان که پتانسیل زیادی برای حرکات دامنهای دارد، باهدف پهنهبندی زمینلغزش بهعنوان یکی از حرکات دامنهای اعمال شد. بدینمنظور ابتدا بررسیهای کتابخانهای برای شناسایی معیارهای تأثیرگذار در این فرایند انجام گرفت بر اساس پژوهشها، متغیرهای لیتولوژی، فاصله از گسل، جهت شیب، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از خطوط ارتباطی، شیب، ارتفاع و شبکه زهکش مهمترین فاکتورهای مؤثر بر زمینلغزش محسوب میشوند که در این تحقیق ارزیابی شدند. برای ارزیابی این متغیرها در شبکۀ عصبی پرسپترون با ساختار نه لایه ورودی، دولایه پنهان و نه گره در هر دولایه با میزان یادگیری01/ با دو تابع سیگموئید و خطی بهعنوان ساختار بهینه با آزمون و خطا پذیرفته شد برسی این متغیرها با استفاده از شبکه عصبی نشاندهندۀ آن است که بیش از 60 درصد از منطقه بررسی شده جزء مناطق با قابلیت زمینلغزش زیاد است. بهمنظور صحتسنجی این مدلها از دادههای مشاهدهای موجود استفادهشده که حاکی از موفقیت و کارایی هر دو تابع با اولویت اندک تابع سیگموئید است.
دکتر سیامک بهاروند، مهندس سلمان سوری، دکتر جعفر رهنماراد، مهندس مسعود جودکی،
جلد 12، شماره 2 - ( 5-1397 )
چکیده
حوضه آبریز وارک، یکی از زیرحوضههای رودخانۀ دز است که با مساحت 9/139 کیلومتر مربع در استان لرستان واقع شده است. این تحقیق با هدف تحلیل فعالیت زمینساختی حوضه و همچنین بررسی ارتباط خطوارهها با خطر زمینلغزش با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام شده است. در این پژوهش از 4 شاخص مورفوتکتونیکی شامل گرادیان طولی رودخانه (SL)، منحنی هیپسومتری حوضه (HC)، پیچ و خم رودخانه (S) و عدم تقارن حوضۀ زهکشی (AF) استفاده و نتایج تجزیه و تحلیل آنها با شاخصی تحت عنوان زمینساخت فعال (Iat) بیان شده است. محاسبۀ شاخص زمینساخت فعال نسبی نشان میدهد که منطقه از نظر تکتونیکی در کلاس فعال قرار دارد. بهمنظور بررسی ارتباط خطوارهها با خطر زمینلغزش، ابتدا نقشۀ خطوارهها و عوامل مؤثر بر لغزش با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای لندست 8 در محیط نرمافزار ENVI 4.8 و بازدیدهای میدانی تهیه شده است. سپس با استفاده از روش منطق فازی نقشه خطر زمینلغزش در حوضۀ بررسی شده تهیه و با تلفیق آن با نقشه خطوارهها، ارتباط بین خطوارهها و نقشۀ خطر زمینلغزش در محیط نرمافزار ArcGIS بررسی شده است. بر اساس نتایج بهدست آمده از نقشۀ خطر زمینلغزشهای منطقه بهترتیب 40/12، 25/8، 37، 61/32 و 73/9 درصد از مساحت منطقه در کلاسهای خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار دارد. همچنین نتایج بهدست آمده نشان میدهد که بهعلت تکتونیک فعال منطقه ارتباط نزدیکی بین خطوارهها و مناطق با خطر لغزش بالا وجود دارد.
نیلوفر باباآدم، علی ارومیه ای، محمدرضا نیکودل،
جلد 12، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
سنگ مصنوعی ترکیبی از سنگدانههای طبیعی و مادهای چسباننده مانند رزینهای پلیمری و یا سیمان است. از آنجاکه این سنگها بهطور مهندسی ساخته میشوند بنابراین خصوصیات آنها از نظر رنگ، استقامت و ابعاد هندسی متناسب با نیاز بازار مصرف تعیین میشود. مصالح استفاده شده در تهیۀ سنگهای مصنوعی باطلههای معادن و دورریز کارگاههای سنگبری است درنتیجه ارزش افزوده آنها از نظر اقتصادی چشمگیر است. در این مقاله تأثیر نوع سنگدانههای سیلیکاته بر تغییر خصوصیات زمینشناسی مهندسی سنگهای مصنوعی نسبت به سنگ طبیعی بررسی شده است. در این راستا سه نوع سنگ آذرین شامل توف، گرانیت و آندزیت انتخاب شدند و سنگدانههای مورد نیاز برای تهیۀ سنگ مصنوعی از آنها تهیه شد. مادۀ چسباننده استفاده شده رزین پلیمری است و از آن بهمیزان 15% وزنی در تهیۀ سنگ مصنوعی بهکار گرفته شد. نمونهها در قالب فولادی ریخته شده و بهمدت 24 ساعت تحت فشاری معادل 12 مگاپاسکال قرار گرفتند. مغزههایی از نمونهها برای انجام آزمایشهای مختلف از جمله مقاومت فشاری تکمحوری تهیه شدند. نتایج بررسیها از وجود تفاوتهایی در خصوصیات زمینشناسی مهندسی و فیزیکی سنگهای تهیه شده از سنگدانههای مختلف نسبت به خصوصیات سنگ اولیه نشان میدهند. بدینترتیب که سنگهای مصنوعی تولید شده از سنگدانههای گرانیتی دارای 86% کاهش جذبآب و 24% افزایش مقاومت را نسبت به نمونههای گرانیت طبیعی نشان دادند. درمقابل دو سنگ مصنوعی دیگر تولید شده از سنگدانههای توف و آندزیت دارای کاهش شاخصهای مقاومتی 56% و 59% ، افزایش 137% و 527% جذب آب سنگهای اولیه بودهاند.
مجتبی کمالی، رسول اجل لوئیان،
جلد 12، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
امروزه بافت سنگ بهوسیلۀ بررسی مقاطع نازک میکروسکوپی و سیستمهای اندازهگیری تصویر، کمیسازی میشود. یکی از اهداف اصلی کمیسازی بافت سنگ، بررسی ارتباط ویژگیهای بافتی و فابریک سنگ با خصوصیات مهندسی آن است. روش ضریب بافت[1] یکی از روشهای کمیسازی بافت سنگ است. در این روش با استفاده از توصیف
پارامترهای شکل دانهها، دایرهای بودن، کشیدگی، جهتگیری و چگالی فشردگی دانهها، بافت سنگ کمیسازی میشود. در این تحقیق از این روش برای ارزیابی خصوصیات مهندسی سنگهای کربناته که قسمتهای وسیعی از کشور را در برگرفته، استفاده شده است. بدینمنظور تعداد 28 نمونه سنگ کربناته از سازندهای مختلف ایران گردآوری و علاوه بر تعیین ضریب بافت بر روی مقاطع نازک از هر نمونه، آزمایشهای تعیین چگالی، تخلخل، جذب آب، مقاومت تراکمی تکمحوره، شاخص بار نقطهای، دوام و سایش لسآنجلس انجام شده است. برای بررسی ارتباط بین ضریب بافت با نتایج هر یک از آزمایشها، از تحلیلهای رگرسیون خطی و غیرخطی استفاده و بهترین رابطه دارای بیشترین ضریب همبستگی (R2) انتخاب شده است. طبق تحلیلهای آماری انجام گرفته ضریب بافت با چگالی (r=0.862)، شاخص بار نقطهای (r=0.635)، مقاومت تراکمی تکمحوره (r=0.942) و شاخص دوام (r=0.701) رابطۀ مستقیم و با درصد جذب آب (r=0.845)، تخلخل (r=0.715) و درصد سایش لسآنجلس (r=0.697) رابطۀ معکوس دارد. بهطورکلی، با افزایش ضریب بافت، خصوصیات مهندسی سنگهای کربناته بهبود مییابد. با بررسی نتایج پژوهشهای قبلی و همچنین بررسی ضرایب همبستگی در نمونههای متعلق به یک سازند، درمییابیم که اگرچه ارتباط کلی بین ضریب بافت و خصوصیات مهندسی سنگها وجود دارد، ولی این ارتباط در سنگهای متعلق به یک سازند و یا یک منطقه بیشتر و محکمتر است.