5 نتیجه برای ملکی
سمیه اکبر، حجت اله رنجبر، سعید کریمی نسب، مهدی عبدالملکی،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1392 )
چکیده
منطقۀ بررسی شده در جیرفت و زون آتشفشانی سهند- بزمان قرار دارد و از نظر تکتونیکی فعال است. طبق پژوهشهای قبلی و شرایط منطقه، عوامل گوناگون مؤثر بر وقوع زمینلغزش برآورد شده و اهمیت هرکدام بهطور کیفی مشخص شده است. سه محدودۀ زمینلغزش در منطقه بهشیوۀ مستقیم (کار صحرایی) و بهکمک عکسهای هوایی مشخص شده است، که یکی از آنها در نزدیکی روستای محمدآباد مسکون واقع است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی خطر زمینلغزش در منطقه است که برای این منظور از دو روش فازی و هیبرید فازی- اوزان شاهد، استفاده شده است. نقشههای حاصل از دو روش، انطباق خوبی مخصوصاً در قسمتهای پرخطر نشان میدهند و همچنین با زمین لغزشهای موجود در منطقه مطابقت دارند. روش هیبریدی با احتیاط بیشتر و با توجه به نقاط شاهد، مناطق مستعد لغزش را معرفی میکند. در نتیجه مناطق معرفی شده، نسبت بهروش فازی مساحت کمتری اشغال میکنند. بنا بر این نقشههای حاصل از دو روش هیبریدی و فازی، بهترتیب بهعنوان حد آستانههای مینیمم و ماکزیمم خطر لغزش در منطقه مورد توجه قرار گیرند.
عباس ذوالفقاری، عبدالله سهرابی بیدار، محمدرضا ملکی جوان، محمد هفتانی،
جلد 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
امروزه تاثیر عملیات تزریق سیمان معمولاً توسط نتایج آزمایش¬های نفوذپذیری تائید می¬شود که این روش برای نشان دادن میزان تغییرات ایجاد شده در خصوصیات مکانیکی توده سنگ کافی نمی¬باشد. اگرچه محققان مختلف از آزمایش¬های برجا جهت ارزیابی بهبود خصوصیات مکانیکی توده سنگ استفاده کرده¬اند اما انجام این آزمایش¬ها هزینه¬بر و زمان¬بر بوده و همچنین مستلزم مهارت کافی است. تزریق سیمان باعث کاهش نفوذپذیری، بهبود وضعیت درزه¬ها و نهایتاً افزایش امتیاز توده سنگ در سیستم¬های رده¬بندی مهندسی سنگ می¬شود. بنابراین با اندازه¬گیری مقادیر شاخص کیفی توده سنگ (Q) در مغزه¬های بدست آمده از گمانه¬های تزریق شده، می¬توان میزان کارایی و موفقیت آمیز بودن عملیات تزریق در بهبود خصوصیات مکانیکی توده سنگ را نشان داد. در این پژوهش برای اولین بار از روش نگاربرداری Q به عنوان روشی ساده برای ارزیابی تاثیر تزریق سیمان در بهبود مدول تغییرشکل-پذیری توده سنگ استفاده شده و نتایج حاصل از نگاربرداری Q در پانل¬های تزریق آزمایشی ساختگاه سدهای بختیاری، بازفت و خرسان 2 را مورد بررسی قرار داده است. مقادیر مدول تغییرشکل¬پذیری توده سنگ در شرایط قبل و بعد از تزریق توسط نگاربرداری Q محاسبه شده است. نتایج محاسبات حاکی از همخوانی خوب بین مقادیر مدول تغییرشکل¬پذیری محاسبه شده از روش نگاربرداری Q و حاصل از آزمایش¬های برجا است. این همخوانی قابلیت و کارائی روش نگاربرداری Q برای ازیابی تاثیر عملیات تزریق و اندازه¬گیری پارامترهای توده سنگ را تایید می¬کند. همچنین نتایج نشان می¬دهد که توده سنگ¬هایی با کیفیت پایین-تر، به میزان بیشتری نسبت به توده سنگ¬هایی با کیفیت بالاتر بهبود یافته است.
غلامرضا خانلری، محمد ملکی، رضا حیدری ترکمانی، سمیه علی پور، فاطمه ناصری،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
یکی از بهترین روشها برای بهبود مسئلۀ حمل و نقل، استفاده از تونلهای زیرزمینی است. در همین راستا، تونل بزرگراه نیایش شامل دو تونل شمالی و جنوبی تقریباً موازی است که بهروش تونلسازی جدید اتریشی 1NATM در شمال تهران احداث شده است. حفر تونل و دیگر سازههای زیرزمینی منجر به بروز تغییرات چشمگیر در وضعیت تنش در اطراف سازه میگردد که این مسئله سبب نشست در سطح زمین میشود. در این پژوهش، میزان نشست سطحی زمین با استفاده از انواع روشهای تجربی، عددی و همچنین مقادیر نشست واقعی در پنج مقطع (CS-1 تا CS-5)، بررسی شدهاند. روش تجربی بهکار رفته، روش اوریلی و نیو (1982) و روش عددی نیز روش المان محدود با استفاده از نرمافزار PLAXIS2D است. بر اساس نتایج بهدست آمده، روش عددی در تمامی مقاطع (به استثناء مقطع 3) همخوانی بیشتری با دادههای نشست واقعی حاصل از اندازهگیریهای برجا دارد. در حالیکه روش تجربی در مقاطع 2، 4 و 5 میزان نشست را بیشتر از نشست واقعی نشان میدهد. همچنین نتایج حاصل از روشهای یاد شده نشان میدهند که حداکثر نشست، بیشتر از مقدار نشست مجاز و در محدودۀ اخطار است.
مهندس محمد مهدی امین پور، دکتر محمد ملکی،
جلد 14، شماره 1 - ( بهار 1399 1399 )
چکیده
در این مقاله، ظرفیت باربری پی نواری مستقر در شیبهایی با خاک دانهای، بهروش مرز بالای تحلیل حدی اجزاء محدود بررسی شده است. این روش تحلیلی، امکان استفاده از مزیتهای هر دو روش تحلیل حدی و اجزاء محدود را فراهم میآورد. تأثیر شیبهای مختلف بالادست و پاییندست، عمقهای مختلف گود بالادست و پاییندست، زوایای مختلف اصطکاک خاک و همچنین تأثیر انواع مشبندی بر ظرفیت باربری ارزیابی شده است. ظرفیت باربری پی با در نظرگیری لغزش بین دو المان و تحت بهینهسازی خطی حاصل شده است. مطابق نتایج حاصل، تغییرات پاییندست پی تأثیر بهسزایی و تغییرات بالادست پی تأثیر اندکی بر ظرفیت باربری دارد. نتایج روش ارائه شده در این تحقیق، حد بالایی از روشهای تعادل حدی و اجزاء محدود جابهجایی است. با این وجود در تحقیق حاضر، روش تحلیل حدی قطعات صلب حد بالایی از روش ارائه شده است. روش خطوط مشخصه، با توجه به زاویه شیب در برخی موارد ظرفیت باربری بیشتری و در برخی موارد مقدار کمتری را نشان میدهد.
محمد ملکی، محمد امین فرهپور،
جلد 15، شماره 1 - ( بهار 1400 1400 )
چکیده
بهتازگی به نوع خاصی از رس کائولینیت بنام متاکائولین در بتن توجه شده که نتایج جالب توجهی به دنبال داشته است. هر چندکه، در بارۀ کاربرد این مصالح در شاخه تزریق و بهسازی زمین پژوهش چندانی انجام نشده است و اثرات این ماده بر رفتار مکانیکی خاک بستر بهخوبی مشخص نیست. هدف اصلی این تحقیق بررسی پارامترهای مکانیکی ماسه تزریقشده با دوغاب حاصل از ترکیب سیمان و متاکائولین، در درصدهای مختلف با رویکرد بهبود در عملکرد آن و بهدست آوردن نسبت بهینه استفاده از متاکائولین است. برای بررسی رفتار خاک تزریق شده با دوغابهای سیمان-متاکائولین یک مدل آزمایشگاهی طراحی و ساخته شد. نمونهها بعد از عملآوری بهمدت 14 و 28 روز تحت آزمایشهای سهمحوری با شرایط مختلف قرار گرفتند. بهطورکلی نتایج نشان داد که متاکائولین میتواند در پایدارسازی هر چه بیشتر دوغاب سیمان تزریقی در مقابل پدیده آب اندازی نقش مثبت ایفا کند. همچنین با توجه به نتایج حاصل از آزمایش سهمحوری روی خاک ماسهای تزریق شده با دوغابهای سیمان-متاکائولین مشاهده شد، جایگزینی درصدی از سیمان مصرفی با متاکائولین سبب همگنتر شدن، بهبود در شکلپذیری و نرم تر شدن رفتار پس از گسیختگی میشود اما پارامتر چسبندگی ناحیۀ تزریق شده را در مقایسه با استفاده از سیمان خالص در دوغاب مقداری کاهش میدهد. همچنین با توجه به نتایج تحقیق حاضر و نتایج حاصل از تحقیقهای محققان پیشین مشاهده میشود مقدار استفاده بهینه از متاکائولین در دوغاب با توجه غلظت دوغاب و شرایط محیط از قبیل تنش همهجانبه تعیین میشود و در حالتهای مختلف باید این مقدار را با روش سعی و خطا بهدست آورد. بهطورکلی میتوان گفت با جایگزین کردن درصدی از سیمان دوغاب با متاکائولین میتوان با حفظ تقریبی مقاومت فشاریِ خاک تزریق شده، شکلپذیری (افزایش کرنش نظیر مقاومت حداکثر) را افزایش و مدول نرمشوندگی را کاهش میدهد.