6 نتیجه برای منظور
دکتر داوود منظور، محمد کاظم صفاکیش،
دوره 2، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
افزایش آلودگیهای زیست محیطی ناشی از مصرف سوختهای فسیلی موجب شده است تا به اجرای سیاستهای مناسب برای توسعهی به کارگیری فناوریهای پاک، به ویژه در بخش حمل و نقل شهری، توجه شود. برای پیشبینی اثرات این سیاستها باید ترجیحات مصرفکنندگان نسبت به فناوریهای مختلف مصرفکنندهی انرژی شناسایی شود. در این مقاله از یک مدل انتخاب گسسته برای شناسایی مؤلفههای رفتاری در یک مدل تلفیقی قیاسی- استقرایی بهنام سیمز استفاده میشود. بدین ترتیب، یک مدل انتخاب گسستهی لاجیت چند جملهای برای انواع خودروها با فناوریهای مختلف و برای شیوههای مختلف حمل و نقل، با استفاده از ترجیحات ابراز شده از سوی شهروندان تهرانی براورد شده است.
اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامههایی که بهوسیلهی 250 نفر از این شهروندان تکمیل شده است، به-دست میآید. سپس، اثرات سیاستهای فناوری محور و سیاستهای زیستمحیطی و اقتصادی؛ مانند مالیات بر نشر، افزایش قیمت بنزین، محدودیت استفاده از خودروهای تک سرنشین و محدودیت استفاده از خودرو بنزین سوز روی سهم بازار فناوریهای مختلف حمل و نقل در تهران و آلایندگی ناشی از آنها را شبیهسازی میکنیم میپردازیم.
بر اساس نتایج اجرای این مدل، اعمال سیاستهای فناوری محور تأثیر به سزایی در تغییر سهم بازار فناوریهای حمل و نقل، به سمت فناوریهای پاک و کاهش انتشار آلایندهها دارد. پیش بینی مدل آن است که با ورود فناوریهای جدید با هزینهی چرخهی عمر کمتر نسبت به فناوریهای مرسوم ، بیش از هفتاد درصد سهم بازار به این خودروها اختصاص یابد.
دکتر داوود منظور، حسین رضائی،
دوره 2، شماره 6 - ( 10-1390 )
چکیده
هدف از این پژوهش تعیین قیمت بهینه برق در فضای تجدیدساختار صنعت برق است. دراین راستا تابع رفاه اجتماعی را نسبت به قید تعادل بازار، حداکثر توان تولید هر گروه از نیروگاهها، حداکثر تقاضای گروههای مختلف مصرفکننده وتوان صادارت و واردات به حداکثر میرسانیم. ضمن اینکه مدل مذکور را در دو بازه زمانی ماهانه و یک ساله در سال 1386 با کمک نرمافزار بهینهیابی GAMS اجراء میکنیم.
قیمت سایهای در بازه زمانی یکساله در این سال برای هر کیلووات ساعت 2/371 ریال محاسبه شده است. درراستای رسیدن به نتایج دقیقتر، مدل را به تفکیک هر ماه نیز اجراء میکنیم. که نتایج آن ازکاهش قیمت برق در شش ماهه اول نسبت به شش ماهه دوم حکایت دارد، زیرا هزینه نهایی تامین برق در زمستان، بهعلت مصرف گازوئیل و سوختهای مایع به جای سوخت گاز طبیعی به همراه استفاده نکردن از نیروگاههای برقآبی افزایش مییابد. برای دوره زمانی سالیانه و ماهیانه، قیمت واقعی در بازار برق ایران، انحراف معناداری از قیمت بهینه دارد.
داود منظور، مرضیه بهاءلو هوره،
دوره 6، شماره 21 - ( 7-1394 )
چکیده
در چند دهه آینده بسیاری از کشورهای جهان تحول وسیعی را در ساختار جمعیتی خود شاهد خواهند بود. چنین تغییر جمعیتی اثرات زیادی را بر اقتصاد و بازار کار به همراه خواهد داشت. در این پژوهش با طراحی یک مدل تعادل عمومی محاسبهپذیر چندبخشی به بررسی اثر تغییر ساختار جمعیت ایران بر رفاه، اشتغال و فعالیت بخشهای اقتصادی ایران پرداخته شده است. مدل حاضر از هفت بخش اقتصادی تشکیل و دو نوع نیروی کار ماهر و غیر ماهر به تفکیک در آن لحاظ شده است. انتخاب بین کار و فراغت و تحرک نیروی کار در نظر گرفته شده است. مدل بر اساس ماتریس دادههای خرد سال 1390 کالیبره شده است. نتایج محاسبات نشان میدهد که در دوره جوانی جمعیت، اشتغال نیروی کار و سطح فعالیت بخشها نسبت به سال پایه افزایش خواهد یافت. در این دوره همچنین به دلیل افزایش سطح فعالیت و تولید، درآمد افزایش مییابد و در نتیجه رفاه نیز افزایش مییابد. اما در دوره سالخوردگی جمعیت، رفاه اقتصادی، اشتغال نیروی کار ماهر و ساده و سطح فعالیت بخش-ها در اقتصاد کاهش خواهد یافت. نتایج همچنین نشاندهنده این است که بخشهای کشاورزی و نفت و گاز بیشترین مقدار تغییر در اشتغال نیروی کار ساده و ماهر را در هر دو دوره جوانی و سالخوردگی جمعیت تجربه خواهند کرد.
سجاد رجبی، داوود منظور،
دوره 10، شماره 35 - ( 1-1398 )
چکیده
در این مقاله با استفاده از روش حذف فرضی تعمیم یافته دیازنباخر و لهر (2013) و در قالب مدل تعادل عمومی داده-ستانده، به بررسی و ارزیابی جایگاه بخش انرژی و زیربخش-های آن در اقتصاد ایران طبق داده¬های بههنگام شده جدول داده-ستانده ایران به سال 1396 با تکنیک RAS پرداخته شده است. در این راستا ابتدا طبق چهار سناریو، کاهش 10 درصدی عرضه زیربخش¬های انرژی شامل زغال سنگ، نفت خام، برق و گاز بررسی شده اند و در سناریو پنجم با تلفیق زیربخش های انرژی به یک بخش، کاهش 10 درصدی عرضه انرژی بر 75 بخش اقتصاد سنجیده شده است. نتایج این مدل شبیه سازی شده نشان می دهد با کاهش عرضه بخش انرژی بخش «ساخت کُک و فراوردههای حاصل از پالایش نفت» با کاهش 9 درصدی ارزش افزوده مواجه خواهد شد پس از آن نیز بخش های «حمل و نقل از طریق لوله» و «ساخت مواد و فراوردههای شیمیایی» به ترتیب با 4درصد و 2درصد کاهش ارزش افزوده روبه رو می شوند.
داوود منظور، سجاد رجبی، رضا رنجبران،
دوره 12، شماره 43 - ( 1-1400 )
چکیده
با شیوع ویروس SARS-CoV-2 در کشورهای دنیا و همهگیری سریع آن در سطح وسیع، دولتها تصمیم به اعمال محدودیتها و فاصلهگذاری اجتماعی کردند. محدودیت و تعطیلی بنگاهها و فعالیتهای اقتصادی و تغییر الگوی عرضه و تقاضا در این مدت، نگرانیها را در میان اقتصاددانان تشدید کرده است. در این مقاله به مسئله تغییر مصرف انرژیهای اولیه در 18 کشور منطقه منا پرداختهشده است. بدین منظور 10سناریو مختلف از وضعیت آینده این بیماری و محدودیتهای ناشی از آن در نظر گرفتهشده و از طریق مدلسازی داده-ستانده انرژی و ورود شوکهای اقتصادی این بیماری به تعاملات بخشهای اقتصاد، تغییرات مصرف انرژیهای اولیه در 18 کشور محاسبهشده است. نتایج نشان میدهد طبق بهترین سناریو (بهبود سریع و کامل اپیدمی) کشور لیبی با 4.38% و عراق با 3.39% بیشترین کاهش را خواهند داشت و طبق بدترین سناریو (تشدید انفجاری بیماری و قرنطینه کامل) کشور لیبی با 12.6% و سوریه با 12.3% بیشترین کاهش مصرف انرژی را خواهند داشت. سه کشور سوریه، لبنان و ایران نیز بیشترین اختلاف را در سناریو بدبینانه و خوشبینانه داشتهاند. همچنین با در نظر گرفتن مجموع تغییرات مصرف انرژیهای اولیه کشورهای موردمطالعه، طبق خوشبینانهترین سناریو مصرف انرژیهای اولیه %1.5 و طبق بدترین سناریو 8.8% کاهش مییابد.
داود منظور،
دوره 12، شماره 46 - ( 10-1400 )
چکیده
ایران در سالهای اخیر با فراگیرسازی شدید آموزش عالی مواجه بوده است، بهگونهای که تعداد دانشجویان کشور در بازه ۱۳۸۴-۱۳۹۴ تقریباً سه برابر شده است. علیرغم افزایش کمی آموزش عالی در کشور نرخ بیکاری در کشور نه تنها کاهش نداشته است بلکه در بسیاری از استانها افزایش یافته است. با عنایت به هزینههای قابل توجهی که سالانه در سطح ملی بر روی آموزش عالی صورت می¬گیرد، چنانچه توسعه آموزش عالی در عمل با افزایش نرخ بیکاری توأم باشد، لازم است در خصوص سیاست¬های آموزش عالی بهویژه در راستای متناسبسازی کمیت و کیفت آموزش عالی با نیازهای بازار کار در استانها بازنگری صورت گیرد. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مشاهدات کشوری و استانی، رابطه گسترش آموزش عالی و عدم تعادل در بازار کار را در بازه ۱۳۸۴-۱۳۹۶ به روش کمی مورد ارزیابی قرار می¬دهد. در این راستا، تعداد ثبتنامشدگان در دانشگاه¬ها، تعداد دانشجویان و بودجه دولتی آموزش عالی به عنوان متغیر نشانگر گسترش آموزش عالی انتخاب شده و سعی شده است تا رابطه این متغیرها با عدم تعادل در بازار کار مورد بررسی قرار گیرد. در سطح کشوری این بررسی در قالب آزمون همبستگی در وقفههای مختلف صورت میگیرد و در سطح استانی از روش علیت گرنجر و تحلیل دادههای ترکیبی پویا با کمک تخمینزنندههای گشتاوری تعمیمیافته سیستمی (GMM) استفاده خواهد شد. نتایج بررسیها نشان میدهد که در سطح کشوری، همبستگی مثبتی بین بودجه آموزش عالی و نرخ بیکاری در کشور وجود دارد. همچنین، در سطح استانی رابطه علیت بین تعداد ثبتنامشدگان در دانشگاه¬ها و تعداد دانشجویان از یک سو و نرخ بیکاری استانی از سوی دیگر تأیید میشود. به علاوه، برآورد مدلهای دادههای ترکیبی پویا با تصریحهای مختلف حاکی از آن است که تعداد ثبتنامشدگان در دانشگاه¬ها و بودجه دولتی آموزش عالی در استان¬ها به عنوان متغیر نشانگر گسترش آموزش عالی، رابطه مثبت و معناداری با نرخ بیکاری استانی دارند.