10 نتیجه برای موسوی
دکتر محمدهاشم موسوی حقیقی، احمد رجبی،
دوره 4، شماره 12 - ( 4-1392 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از روش پویاییشناسی سیستمی، تاثیر تغییرات شدت انرژی در بخش صنعت بر شاخصهای زیستمحیطی و اقتصادی در افق چشم انداز سال1404 بررسی شده است. به این منظور، ابتدا با توجه به رفتار متغیرهای کلیدی و با استفاده از دادههای سال های 88-1379، الگوی سیستمی مورد نظر مدلسازی و شبیهسازی شده و سپس سیاستگذاریهای لازم براساس نتایج حاصل، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
نتایج شبیهسازی نشان میدهد که شاخص شدت انرژی بخش صنعت در طول دوره مورد بررسی نه تنها بهبود نداشته، بلکه از 67/2 در سال 1379 به 704/2 در سال 1404 افزایش یافته است. بطوریکه این بخش به ازاء مصرف540 میلیون بشکه نفتخام در افق 1404، 490627 میلیارد ریال ارزش افزوده ایجاد خواهد کرد. با توجه به این وضعیت، میزان تولید آلایندههای زیستمحیطی این بخش از 59 میلیون تن به 267 میلیونتن در افق مورد نظر افزایش خواهد یافت و هزینههای اجتماعی تولید این آلایندهها برابر با 67449 میلیارد ریال خواهد بود. این موضوع نشان میدهد که: الف- با توجه به محدودیت تولید و افزایش هزینههای تامین انرژی در دورههای آینده، جهتگیری سیاستی صنایع کشور باید به سمت افزایش کارآیی مصرف انرژی از طریق بهبود تکنولوژی سوق داده شود؛ ب- به دلیل افزایش هزینه-های زیستمحیطی در مقایسه با ارزشافزوده، ادامه فعالیت صنایع انرژی بر در وضعیت فعلی منطقی نیست و تداوم این شرایط اثرات مخرب زیادی بر محیطزیست و جامعه خواهد گذاشت که هزینههای آن در آینده غیرقابل جبران خواهد بود
حسین راغفر، میر حسین موسوی، بتول آذری، میترا باباپور،
دوره 5، شماره 15 - ( 1-1393 )
چکیده
یکی از مباحث مطرح در اقتصاد، وجود نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه است. تحرک درآمدی معیاری است که میزان برابری و نابرابری فرصتها را در یک جامعه اندازه میگیرد. این معیار به موقعیت اجتماعی و اقتصادی افراد وابسته است. تفاوت در شرایط اجتماعی و اقتصادی افراد میتواند باعث به وجود آمدن نابرابری فرصتها شود. بروز چنین نابرابریهایی به شکلگیری فقر منتهی میشود، که اگر به نحو مناسبی با آن برخورد نشود، میتواند بازتولید و از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. تحرک درآمدی به دو صورت تحرک شرطی و مطلق اندازهگیری میشود. در تحرک شرطی، اثرات ثابت در نظر گرفته میشود، اما درتحرک مطلق اینگونه نیست. اثرات ثابت پارامتری است که ناهمگنی را در بین افراد نشان میدهد.
با توجه به اهمیت مسئلۀ فقر و ارتباط آن با نابرابری، مطالعۀ حاضر به اندازهگیری تحرک شرطی در اقتصاد ایران میپردازد. به این منظور از دادههای پیمایش درآمد_هزینه خانوارهای شهری کل کشور طی دورۀ زمانی 1390-1369 استفاده شده است. در این مقاله از رویکرد شبهترکیبی پویای غیرخطی استفاده شده است. و پویاییهای غیرخطی در جامعۀ شهری ایران بررسی شده است. ویژگی این روش ردیابی عملکرد هر نسل در طول زمان است.
نتایج مطالعه نشان میدهد که در طی سالهای فوق تحرک شرطی در کشور پایین بوده و نابرابری افزایش یافته است. خانوارها در صورت مواجه شدن با تکانههای منفی نمیتوانند به سرعت وضعیت خود را بهبود بخشندو به متوسط درآمد اولیۀ خود برگردند. عملکرد بازار کار از کارایی لازم برخوردار نبوده است؛ به این معنا که بازارکار برای افرادی که توانمندی و ثروت بالاتری دارند، شرایط مناسبتری را فراهم میکند. این وضعیت باعث میشود نابرابری به سطح بالاتری گسترش یابد.
الهام غلامی، یگانه موسوی جهرمی،
دوره 6، شماره 20 - ( 4-1394 )
چکیده
در این مقاله، پیشبینی درآمد حاصل از این منبع مالیاتی با استفاده از رویکرد مبتنی بر برآورد پایه مالیاتی مدنظر قرار گرفته است. بدین نحو که در مرحلۀ اول، پایۀ مالیات (مخارج مصرفی سیگار) برای دوره 1391 الی 1394 پیش بینی و سپس مالیات این سالها با اعمال نرخهای مالیاتی، محاسبه خواهد شد. در این راستا از آنجا که یکی از دغدغههای سیاستگذاران دسترسی به پیشبینیهای دقیق از درآمدهای مالیاتی است، از روش شبکههای عصبی با ناظر برای پیشبینی و برای آموزش شبکهها از الگوریتم پس انتشار استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که درآمد مالیات بر ارزش افزوده ناشی از مصرف سیگار در سالهای مورد پیشبینی، بهطور متوسط از رشد سالانه 20 درصد برخوردار خواهد شد.
سید کمال صادقی، سید مهدی موسویان،
دوره 6، شماره 20 - ( 4-1394 )
چکیده
مصرف گاز طبیعی به عنوان یکی از مهمترین حاملهای انرژی، طی سالیان اخیر روند صعودی را داشته و مدیریت مصرف و برنامهریزی جهت تأمین نیازهای آن، نیازمند شناخت وضعیت مصرف کنونی و پیشبینی روند آتی آن میباشد. با معرفی و کاربرد گسترده مدلهای مختلف همچون شبکههای عصبی مصنوعی جهت برآورد روند آتی مصرف و از طرفی تصادفی بودن آنها، آگاهی از دقت این مدلها جهت نیل به هدف پیشبینی دقیقتر، اهمیت بیشتری یافته است. پژوهش حاضر سعی دارد با بهکارگیری شبکههای عصبی مصنوعی به عنوان مدلی غیرخطی و مدل خطی ARIMA در پیشبینی مصرف ماهانه گاز طبیعی در بخش خانگی ایران به عنوان عمدهترین بخش مصرفکننده، به مقایسۀ دقیقتر این پیشبینیها با استفاده از باز نمونهگیری از نمونهها بپردازد. بدین منظور ابتدا آموزش شبکه با استفاده از الگوریتمهای ژنتیک و ازدحام ذرات صورت گرفته و مقایسه آنها با استفاده از روش «10-fold» حاکی از عملکرد بهتر الگوریتم ازدحام ذرات جهت آموزش شبکه بود. در ادامه شبکه عصبی با استفاده از باز نمونهگیری با جایگذاری از دادههای اردیبهشتماه 1381 تا اسفندماه 1388 به تعداد 2000 بار توسط الگوریتم ازدحام ذرات آموزش داده شد و مصرف ماهانه گاز طبیعی در بخش خانگی طی سالهای 1389 و 1390 توسط آنها پیشبینی و فاصله اطمینان 95 درصدی برای پیشبینیها محاسبه شد. نتایج بررسی معنیداری اختلاف پیشبینی مدل ترکیبی شبکه عصبی با مدل ARIMA و همچنین مقادیر واقعی، بر اساس فاصله اطمینان به دست آمده حاکی از عملکرد بهتر شبکه عصبی ترکیبی نسبت به مدل ARIMA در اغلب ماهها بود.
میر حسین موسوی، بتول آذری،
دوره 6، شماره 21 - ( 7-1394 )
چکیده
به حداکثر رسانیدن رفاه اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد اصلی فرآیند توسعه در جامعه مطرح است. این مهم از طریق بهبود کیفیت زندگی و رفاه مصرفی افراد میسر میشود. در این راستا کیفیت زندگی و رفاه مصرفی زنان به عنوان قشر مهمی از منابع انسانی در جامعه، همواره تحت تأثیر عوامل مختلف قرار میگیرد. با این وجود، اطلاعات دقیقی در مورد تغییرات رفاه مصرفی زنان در طی زمان وجود ندارد. به همین منظور این مطالعه با استفاده از روش دیتون و پاکسون (1997) و مدل ادوار زندگی مخارج مصرفی زنان سرپرست را به عنوان معیاری از رفاه به سه اثر سن- نسل و زمان تفکیک میکند. در این مقاله از نوعی الگوی دادهسازی شبهپانل استفاده شده است. دادههای شبهپانل با استفاده از دادههای مقطعی تکرار شده، نسلهایی از خانوار را در طی زمان ایجاد میکنند. ویژگی این روش ردیابی عملکرد هر نسل در طول زمان است. نتایج مطالعه نشان میدهد کمترین میزان مصرف توسط نسلهای اول صورت میگیرد. همچنین بر اساس نتایج مربوط به اثر سن با افزایش سن زنان میزان مخارج مصرفی خانوار افزایش مییابد. در نهایت نتایج مربوط به اثر زمان نشاندهندهی آن است که میزان افزایش مصرف در دههی اول (سالهای 1371 تا 1380) به نسبت بیشتر از میزان افزایش مصرف در دههی دوم (1380 تا 1390) است.
ابراهیم عبدی، فرهاد خداداد کاشی، یگانه موسوی جهرمی،
دوره 9، شماره 33 - ( 7-1397 )
چکیده
مقاله حاضر به ارزیابی تاثیر توسعه مالی بر سرمایه گذاری شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. برای این منظور با استفاده از داده های 258 شرکت طی دوره 1384 تا 1395 و روش گشتاورهای تعمیم یافته پویا، مدل سرمایه گذاری با لحاظ محدودیت مالی برآورد گردید. نتایج تحقیق نشان داد که شرکت های مورد بررسی در زمینه سرمایه گذاری مواجه با محدودیت مالی بوده و توسعه مالی با کاهش محدودیت مالی شرکت ها بر سرمایه گذاری آنها تاثیر مثبت دارد. علاوه بر این، نتایج تحقیق نشان داد که تاثیر مثبت توسعه مالی بر سرمایه گذاری شرکت های بزرگ، بیشتر از شرکت های کوچک بوده و در دوره رونق، محدودیت مالی شرکت ها کاهش می یابد و توسعه مالی اثر مثبت دوره رونق اقتصادی بر کاهش محدودیت مالی شرکت ها را افزایش می دهد.
نسرین ابراهیمی، مهدی پدرام، میرحسین موسوی،
دوره 10، شماره 36 - ( 4-1398 )
چکیده
نرخ تورم، که بر اساس شاخص قیمت مصرفکننده اندازهگیری میشود، میتواند به ترکیبی از دو جزء با ثبات و موقت تفکیک شود. این تفکیک از اهمیت ویژهای در تجزیه و تحلیل نرخ تورم و سیاستگذاریهای کنترل تورم برخوردار است. در حقیقت، بدون اطلاع از جزء با ثبات، که اصطلاحا تورم هسته نامیده میشود، ممکن است هدفگذاریهای کمّی در خصوص تورم دقیق نبوده و حتی محدودکننده باشد. تورم هسته، به عنوان پایدارترین جزء تورم اندازهگیری شده را میتوان از طریق بیرون کشیدن تحرکات موقتی در قیمتها استخراج کرد. به علاوه، درک رفتار تورم هسته در سطح کل کشور نیازمند درک رفتار تورم هسته در سطح استانی است، زیرا ساختار تورم کشوری مبتنی بر تورمهای استانی است. از اینرو، هدف مطالعه حاضر، برآورد تورم هسته در کشور و استانها است. از آنجاییکه تورم هسته یک متغیر غیرقابل مشاهده است، برآورد آن با استفاده از مدل حالت- فضا و روش بازگشتی فیلتر کالمن انجام شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در کل کشور و در تمامی استانها، بهطور متوسط تورم هسته کمتر از تورم اندازهگیری شده است. در برخی از استانها تورم هسته نسبت به تورم اندازهگیری شده انحراف معیار بیشتر و بنابراین نوسان بیشتری داشته است، اما در برخی دیگر، انحراف معیار و نوسان تورم هسته در مقایسه با تورم اندازهگیری شده، کمتر بوده است.
عادل حنیفی، فرهاد خداداد کاشی، یگانه موسوی جهرمی،
دوره 12، شماره 43 - ( 1-1400 )
چکیده
هدف محوری این مقاله اندازهگیری شاخص نابرابری چندبعدی است. برای تحقق هدف مذکور و پاسخ به این سوال که نابرابری چه روندی را در طول دوره مورد مطالعه طی کرده است با استفاده از داده های طرح هزینه-درآمد خانوار مرکز آمار ایران و همچنین با استفاده از شاخص بورگنیان، نابرابری به صورت چند بعدی برای دوره زمانی 1397-1363 اندازه گیری شد . علاوه بر این لازم به ذکر است در این تحقیق در ابتدا مخارج خانوار بر اساس ترکیب سنی و تعداد اعضای خانوار با محاسبه مقیاس معادل مورد تعدیل قرار گرفت که این تعدیل با تخمین سهم مخارج گروههای مختلف کالایی با در نظر گرفتن شکل تابعی آن در سیستم تقاضای تقریباَ ایده آل درجه دوم میسر گردید. سپس با استفاده از تکنیکهای داده کاوی و مولفه های اصلی نسبت به محاسبه وزن ابعاد مورد مطالعه در تحلیل (درآمد، آموزش و سلامت) اقدام شد و در ضمن به هنگام اندازه گیری نابرابری، درجه اجتناب از نابرابری در قالب دو سناریو صفر و یک مورد توجه قرار گرفت. نتایج این تحقیق دلالت بر آن دارد که اندازه نابرابری چندبعدی به ازای مقدار صفر برای هر دو پارامتر اجتناب از نابرابری و پارامتر جانشینی بر اساس شاخص بورگنیان بین مقادیر 28/0 و 41/0 در مناطق شهری و بین مقادیر 26/0 و 41/0 در مناطق روستایی است. همچنین بازه مقادیر محاسبه شده و نوسانات شاخص بورگنیان و ضریب جینی درآمدی محاسبه شده توسط مراکز رسمی آمار نیز الزاماً مشابه و همسو نبوده است. یافته های این تحقیق نشان داد که اندازه نابرابری چند بعدی در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری در اکثر سالهای مورد مطالعه کمتر است و البته مشابهت تقریبی بین روند آن در مناطق شهری و روستایی وجود دارد. نابرابری در دهه 80 نسبت به سایر دورهها (علیرغم میزان درآمد بیشتر نفتی نسبت به دورههای قبل و بعد از آن و واگذاری بیشتر سهام دولتی نسبت به دورههای قبل از آن) مقادیر بیشتری به خود اختصاص داده است و در ابتدای سالهای دهه 90 کاهش نسبی و سپس مجدداَ افزایش یافته است. در نهایت یافتههای تحقیق نشان از عدم موفقیت در اهداف برابری خواهانه برنامههای توسعه دارد.
خانم رقیه سلطانی، دکتر رویا سیفی پور، دکتر میر حسین موسوی، دکتر سامان ضیایی،
دوره 13، شماره 49 - ( پاییز 1401 )
چکیده
به کارگیری یک سیستم مالیـاتی مطلوب، دارای شرایط مهمی چون عدالت و کارایی اسـت کـه براسـاس آن، مالیات بر مصرف با اصل منفعت و مالیات بر درآمد با اصل توانایی پرداخت مطابقت خواهند داشت. در این راستا، مالیات بر ارزش افزوده به عنوان ابزار وصـول مالیات بر مصرف، مهمترین نوآوری قرن بیستم شناخته می شود. از آنجا که افزایش درآمد دولت یکی از اهداف مهم وضع این نوع مالیات است، سعی دولت بر این بوده که نرخ این نوع مالیات را به طور موثر و کارآمد تعیین نماید؛ زیرا افزایش نامتناسب نرخهای مالیات بر ارزش افزوده، اثرات اجتماعی منفی بر تورم، رشد اقتصادی، توزیع درآمد و رفاه عمومی در جامعه خواهد داشت و ممـکن است اثـرات اختلالی بر سایر متغیرها و بخش های مختلف اقتصاد ایران نیز داشته باشد. یکی از راههای مدیریت افزایش نرخ، شبیه سازی و بررسی پیامدها و آثار آن بر متغیرهای کلان اقتصادی در قالب یک مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر چندمنطقه ای (MRCGE) است. با توجه به مطالب بالا و با اعمال و بررسی 3 سنـاریو مخـتلف، اثـرات شـوک افزایـش نـرخ مالیـات بـر ارزش افـزوده (شامل 12، 15 و 20 درصدی) بر 4 متـغیر کـلان اقتـصـاد ایران یعنی تـورم، تولید ناخالص داخلی، مصـرف و سرمایه گذاری، در سطح کشور با استفاده از یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه چندمنـطـقه ای، موسـوم به مـدل Iran ORANI-G و بکـارگـیری جـدول داده- سـتـانده سال 1395 و حسـاب های منـطقه ای کشور شبیه سازی شد. نتایج نشان می دهد که اثر افزایش نـرخ مالـیات بر ارزش افزوده باعث افزایش تورم و سرمایه گذاری و کاهش تولید ناخالص داخلی و مصرف خواهد شد.
دکتر سمیرا متقی، دکتر یگانه موسوی جهرمی، آقا محمد امین طاهری گرگانی،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف: ضریب نفوذ بیمه یکی از مهمترین شاخصهای مورداستفاده برای ارزیابی صنعت بیمه یک کشور است. این ضریب همچنین معیاری برای مقایسه عملکرد صنعت بیمه در بین کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه است. هدف این تحقیق بررسی مقایسهای ضریب نفوذ بیمه و عوامل مؤثر بر آن در کشورهای بادرآمد بالا ودرآمدپایین میباشد.
روش شناسی: پژوهش حاضر به بررسی تاثیر متغیرهای نرخ تورم، تحصیلات، بهرهوری نیروی کار، نسبت وابستگی و درآمد بر ضریب نفوذ بیمه در دوره زمانی 2011-2021 و با استفاده از روشهای PMG و ARDL به برآرود معادلات کوتاهمدت و بلندمدت در 18کشورتوسعه یافته و در حال توسعه و کشور ایران می پردازد.
یافته ها: نتایج بهدستآمده از برآورد مدلهای بلندمدت PMG در کشورهای با درآمدبالا حاکی از تاثیر مثبت نسبت وابستگی، سطح درآمد و سطح نحصیلات بر ضریب نفوذ بیمه و نیز تاثیر منفی نرخ تورم و بهره وری نیروی کار بر متغیروابسته است، همچنین درکشورهای منتخب با درآمد پایین تمامی متغیرها به غیر از تحصیلات و نسبت وابستگی که تاثیر مثبت و معناداری بر ضریب نفوذ بیمه داشتند از لحاظ آماری بی معنا هستند. از سویی دیگر یافتهها از برآورد مدل بلندمدت ARDL در کشو ایران نشان دهنده تاثیر منفی نرخ تورم بر ضریب نفوذ بیمه و تاثیر مثبت سطح تحصیلات، سطح درآمد و نسبت وابستگی بر ضریب نفوذ بیمه است.
mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">