4 نتیجه برای آلودگی
جواد هراتی، دکتر کریم اسلاملوئیان، دکتر محمد علی قطمیری،
دوره 3، شماره 7 - ( 1-1391 )
چکیده
تعیین مالیات زیستمحیطی ازنظر کنترل آلودگی نوعی پیامد جنبی مهم و اثرگذار در رفاه جامعه است و معرفی آن بهعنوان نوعی پایۀ مالیاتی جدید حائز اهمیت است. بر این اساس، هدف اصلی مطالعۀ حاضر تعیین سیاست زیستمحیطی بهینۀ مالیات در چارچوب الگویی پویاست. برای این منظور، امکان انتقال تکنولوژی پاک به الگوی رشد AK اضافه شده و الگو بهصورت نظری به اقتصاد باز تعمیم داده شده است. ویژگی اصلی اقتصاد موضوع مطالعه، ایجاد آلودگی در فرایند رشد اقتصادی و تأثیر منفی آن در رفاه جامعه است. انتقال تکنولوژی پاک ازطریق کاهش انتشار آلودگی، تأثیر مثبتی در کیفیت محیطزیست و رفاه جامعه بر جای میگذارد. بهمنظور تعیین میزان مالیات زیستمحیطی با استفاده از نظریۀ کنترل بهینه، مقادیر نرخ رشد مصرف در تعادل بازار و برنامهریز اجتماعی بر روی مسیر وضعیت پایدار [1] (SS) محاسبه و نرخ مالیات بر تولید بهعنوان ابزاری برای انطباق این دو نرخ محاسبه شده است. حل الگو به روش هامیلتونین بیانگر این نتیجه است که مقادیر نرخ رشد بر روی مسیر وضعیت پایدار و مالیات بهینه، تابع اینهاست: شاخصهای ترجیحات زیستمحیطی مصرفکننده، کشش آلودگی نسبتبه تولید، بهرهوری کل عوامل تولید، انتشار تکنولوژی پاک، نرخ رشد مصرف خارجی، نرخ استهلاک سرمایه، معکوس کشش جانشینی بیندورهای مصرف و شاخصهای تجاری. در مرحلۀ بعد، با استفاده از شاخصهای متناظر با اقتصاد ایران، الگوی مدنظر بهصورت تجربی حل شده است. نتایج حل تجربی، بیانگر این است که نرخ بهینۀ مالیات بر آلودگی حدوداً 15درصد است. همچنین براساس نتایج تحلیل حساسیت، شاخصهای کشش آلودگی نسبتبه تولید و ترجیحات زیستمحیطی مصرفکننده بیشترین تأثیر را بر مالیات زیستمحیطی در ایران دارد ضمن اینکه شاخصهای نرخ رشد خارجی و شاخصهای تجاری کمترین تأثیر را دارد.
[1] . Steady State
دکتر رحمان خوش اخلاق، دکتر علیمراد شریفی، حامد پاروند،
دوره 3، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده
انتشار آلایندهها در نیروگاههای با سوخت فسیلی، هزینههای محیطزیستی بالایی را به افراد جامعه تحمیل میکند. این هزینهها، به صورت سنتی در محاسبه هزینه تولید وارد نمیشوند. هدف این تحقیق، محاسبه هزینه خصوصی و هزینه اجتماعی نهایی تولید برق در منطقه اصفهان برای یک روز مشخص از دیماه سال 1388 است. بهاین منظور، از یک مدل برنامه ریزی غیرخطی با محدودیتهای خطی استفاده شده است. تابع هدف که همان هزینههای اجتماعی است، برابر با مجموع هزینههای متغیر و هزینههای خارجی نیروگاههای منطقه در نظر گرفته شدهاست. این تابع، با توجه به دو قید محدودیت عرضه نیروگاهها و مقدار تقاضای منطقه در هر یک از ساعتهای شبانهروز، بهینه شده است. نتایج حاصل از حداقلکردن تابع هدف، نشاندهنده تفاوت قابلتوجهی بین هزینه اجتماعی نهایی و هزینه خصوصی نهایی است. این تفاوت که بهعنوان هزینه خارجی نهایی شناخته میشود، در ساعات پرباری، افزایش آشکاری نسبت به ساعات کمباری مصرف برق داشته است. بنابراین، با لحاظ هزینههای اجتماعی، فناوریهای تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر در مقایسه با نیروگاههای با سوخت فسیلی مانند مازوت، رقابتپذیر خواهند شد.
دکتر محمدهاشم موسوی حقیقی، احمد رجبی،
دوره 4، شماره 12 - ( 4-1392 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از روش پویاییشناسی سیستمی، تاثیر تغییرات شدت انرژی در بخش صنعت بر شاخصهای زیستمحیطی و اقتصادی در افق چشم انداز سال1404 بررسی شده است. به این منظور، ابتدا با توجه به رفتار متغیرهای کلیدی و با استفاده از دادههای سال های 88-1379، الگوی سیستمی مورد نظر مدلسازی و شبیهسازی شده و سپس سیاستگذاریهای لازم براساس نتایج حاصل، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
نتایج شبیهسازی نشان میدهد که شاخص شدت انرژی بخش صنعت در طول دوره مورد بررسی نه تنها بهبود نداشته، بلکه از 67/2 در سال 1379 به 704/2 در سال 1404 افزایش یافته است. بطوریکه این بخش به ازاء مصرف540 میلیون بشکه نفتخام در افق 1404، 490627 میلیارد ریال ارزش افزوده ایجاد خواهد کرد. با توجه به این وضعیت، میزان تولید آلایندههای زیستمحیطی این بخش از 59 میلیون تن به 267 میلیونتن در افق مورد نظر افزایش خواهد یافت و هزینههای اجتماعی تولید این آلایندهها برابر با 67449 میلیارد ریال خواهد بود. این موضوع نشان میدهد که: الف- با توجه به محدودیت تولید و افزایش هزینههای تامین انرژی در دورههای آینده، جهتگیری سیاستی صنایع کشور باید به سمت افزایش کارآیی مصرف انرژی از طریق بهبود تکنولوژی سوق داده شود؛ ب- به دلیل افزایش هزینه-های زیستمحیطی در مقایسه با ارزشافزوده، ادامه فعالیت صنایع انرژی بر در وضعیت فعلی منطقی نیست و تداوم این شرایط اثرات مخرب زیادی بر محیطزیست و جامعه خواهد گذاشت که هزینههای آن در آینده غیرقابل جبران خواهد بود
سمیرا متقی،
دوره 8، شماره 30 - ( 10-1396 )
چکیده
مقاله حاضر بر آن است تا به بررسی مقایسه ای فرضیه کوزنتس در کشورهای منتخب در حال توسعه پرداخته و با کاربرد شاخص های توسعه اقتصادی، اجتماعی و انسانی در تفسیر این فرضیه، علاوه بر بررسی فرضیه مذکور، تأثیر شاخص های توسعه بر آلودگی محیط زیست کشورهای مورد بررسی را در دوره زمانی 1990 تا 2014 مورد تحلیل قرار دهد.
نتایج حاصل از تخمین مدل تحقیق که با استفاده از روش داده های تابلویی و برای سه گروه کشورهای درحال توسعه، درحال توسعه نفتی و درحال توسعه غیر نفتی انجام گرفته، نشان دهنده تأیید فرضیه کوزنتس در کشورهای منتخب درحال توسعه و کشورهای نفتی و رد آن در کشورهای غیر نفتی می باشد؛
بعلاوه معنی داری شاخص¬های توسعه مورد استفاده در این گروه (GDP و مصرف انرژی (توسعه اقتصادی)، شهرنشینی (توسعه اجتماعی)، حکومت داری خوب (شاخصهای سیاسی)، امید به زندگی و نرخ باروری (توسعه انسانی)، حاکی از تأثیرگذاری وضعیت توسعه یافتگی بر کیفیت محیط زیست در هر سه گروه مورد بررسی در دوره زمانی مذکور، می باشد.