22 نتیجه برای انرژی
دکتر حسین صادقی، کیوان شهاب لواسانی، محمود باغجری،
دوره 1، شماره 1 - ( 7-1389 )
چکیده
اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها و اصلاح قیمت حاملهای انرژی، با توجه به اثرگذاری بر متغیرهای اقتصاد کلان، مصرف بخش خصوصی و تولید زیر بخش های صنعت از حساسیت بالایی در اقتصاد کشور برخوردار است. افزایش قیمت حاملهای انرژی مدتها است که در اقتصاد ایران محل بحث و منازعه بوده است و با توجه به اهمیت موضوع و تأثیر آن بر اقتصاد و رفاه جامعه، مطالعات و بررسیهای بیشتر و جامع تر در این حوزه ضروری به نظر می رسد. در این مقاله سعی شده است تأثیر افزایش قیمت حاملهای انرژی بر سه متغیر مهم اقتصاد کلان : رشد تولید ناخالص ملی، تورم و مصرف بخش خصوصی در چارچوب مدل خودرگرسیون برداری ساختاری SVAR در دورهی 1386-1370بررسی شود. نتایج این مطالعه نشان میدهد که با اصلاح قیمت حاملهای انرژی ، رشد اقتصادی و مصرف بخش خصوصی کاهش یافته؛ ولی، تورم افزایش مییابد. نتایج این مطالعه نشان داد تعدیل قیمت انرژی، بیشترین تأثیر را در توضیح دهندگی نوسانهای تورم دارد، به طوریکه در میان مدت و بلند مدت حدود 40 درصد از تغییرات و نوسانها در تورم با تکانههای شاخص قیمت انرژی توضیح داده می شود. از دیگر یافته های این مطالعه این است که در بلند مدت شوک های شاخص قیمت انرژی به ترتیب در حدود 20 و 11 درصد از نوسانهای مصرف بخش خصوصی و تولید ناخالص داخلی را توضیح میدهد. لازم به ذکر است که همهی نتایج بهدست آمده بدون در نظر گرفتن اثرات بازتوزیع پرداخت منابع دریافتی دولت از محل یارانهها است.
دکتر علیمراد شریفی، دکتر کریم آذربایجانی، دکتر ایرج کاظمی، ابوذر شاکری،
دوره 1، شماره 1 - ( 7-1389 )
چکیده
تحلیل تقاضای انرژی در صنایع همواره یکی از موضوعات مهم تحقیقات اقتصادی است. این مسأله برای کشورهای در حال توسعه اهمیتی ویژه دارد. در این تحقیق به منظور تحلیل تقاضای نهادهها از مدلهای پویای نسل سوم استفاده شده تا سرعت تعدیل سرمایه در صنایع کارخانهای نیز مشخص شود. دادهها و اطلاعات مورد استفاده شده در این پژوهش مربوط به صنایع کارخانهای ایران بر اساس کدهای دو رقمی طبقه بندی بینالمللی ISIC در سالهای 1374 تا 1386 است. با استفاده از فرم تابعی ترانسلوگ و براورد پارامترهای آن به روش حداکثر درستنمایی با اطلاعات کامل، این نتیجه گرفته شد که بین سرمایه، الکتریسیته و انرژی رابطهی مکملی برقرار بوده و سرعت تعدیل بسیار پایین است. در سالهای مـورد مطالعه، در صـنایع کارخـانهای ایران تقاضای حاملهای انرژی و سرمایه با گسترش فعالیتهای تولیدی و تغییرات فناورانه افزایش یافته، در حالی که تقاضای نیروی کار کاهش است.
دکتر احمد عاملی،
دوره 2، شماره 3 - ( 1-1390 )
چکیده
در این مقاله با مدلسازی توابع رفاه اجتماعی نحوه توزیع یارانه انرژی را در بین دهک های هزینه ای بررسی می شود. در مدلسازی توابع رفاه اجتمـاعی دو رویکـرد در نظـر گرفته میشود. رویکرد اول، برخورداری برابر دهکهای هزینهای از پرداختهای انتقالی (یارانهی انرژی) و رویکرد دوم، در نظر گرفتن تفاوت بین دهکهای هزینهای در دریافت یارانهی انرژی .
چهار تابع در تعیین روش توزیع بین دهکهای هزینهای توضیح داده میشود و مقادیر بهینه توابع به دست میآید. با تبدیل روش طبقهبندی مصرف فردی متناسب با هدف COICOP)( به طبقهبندی استاندارد بینالمللی صنعتی (ISIC)، مقادیر واقعی توابع رفاه و اختلاف مقادیر محاسبه شده از مقادیر بهینه مشخص میشود. ارزیابی پارامترهای بهینه و واقعی برای دو رویکرد و در دو سطح روستایی و شهری انجام شده است. در رویکرد اول اختلاف مقادیر واقعی و بهینه در توزیع پرداختهای انتقالی کمتر است و در این حالت مقدار رفاه اجتماعی در جامعهی شهری نسبت به جامعهی روستایی وضعیت بهتری دارد.
دکتر داوود منظور، محمد کاظم صفاکیش،
دوره 2، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
افزایش آلودگیهای زیست محیطی ناشی از مصرف سوختهای فسیلی موجب شده است تا به اجرای سیاستهای مناسب برای توسعهی به کارگیری فناوریهای پاک، به ویژه در بخش حمل و نقل شهری، توجه شود. برای پیشبینی اثرات این سیاستها باید ترجیحات مصرفکنندگان نسبت به فناوریهای مختلف مصرفکنندهی انرژی شناسایی شود. در این مقاله از یک مدل انتخاب گسسته برای شناسایی مؤلفههای رفتاری در یک مدل تلفیقی قیاسی- استقرایی بهنام سیمز استفاده میشود. بدین ترتیب، یک مدل انتخاب گسستهی لاجیت چند جملهای برای انواع خودروها با فناوریهای مختلف و برای شیوههای مختلف حمل و نقل، با استفاده از ترجیحات ابراز شده از سوی شهروندان تهرانی براورد شده است.
اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامههایی که بهوسیلهی 250 نفر از این شهروندان تکمیل شده است، به-دست میآید. سپس، اثرات سیاستهای فناوری محور و سیاستهای زیستمحیطی و اقتصادی؛ مانند مالیات بر نشر، افزایش قیمت بنزین، محدودیت استفاده از خودروهای تک سرنشین و محدودیت استفاده از خودرو بنزین سوز روی سهم بازار فناوریهای مختلف حمل و نقل در تهران و آلایندگی ناشی از آنها را شبیهسازی میکنیم میپردازیم.
بر اساس نتایج اجرای این مدل، اعمال سیاستهای فناوری محور تأثیر به سزایی در تغییر سهم بازار فناوریهای حمل و نقل، به سمت فناوریهای پاک و کاهش انتشار آلایندهها دارد. پیش بینی مدل آن است که با ورود فناوریهای جدید با هزینهی چرخهی عمر کمتر نسبت به فناوریهای مرسوم ، بیش از هفتاد درصد سهم بازار به این خودروها اختصاص یابد.
دکتر حسین صادقی، دکتر علی اکبر افضلیان، دکتر محمود حقانی، حسین سهرابی وفا،
دوره 3، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده
دکتر علیمراد شریفی، دکتر غلامحسین کیانی، دکتر رحمان خوش اخلاق، محمد مهدی باقری تودشکی،
دوره 4، شماره 11 - ( 1-1392 )
چکیده
اگرچه سوختهای فسیلی رشد سریع اقتصادی جوامع بشری را بههمراه داشته، اما انتشار آلایندههای ناشی از مصرف این سوختها، موجب بروز تغییرات آب و هوایی شده است. از سوی دیگر، منابع سوختهای فسیلی نظیر نفت،گاز، ذغالسنگ و اورانیوم به تدریج در حال کاهش است. این موضوع، پژوهش در زمینه انرژیهای جایگزین و تجدیدشونده شامل انرژی خورشیدی و بادی را ضروری می-سازد.
در این مقاله به منظور حداکثر کردن رفاهاجتماعی، یک مدل کنترل بهینه طراحی و با استفاده از روش الگوریتم ژنتیک، مسیرهای بهینه جایگزینی انرژی خورشید و باد بهجای سوختهای فسیلی در طی زمان در ایران ترسیم شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد در صورت ثابت ماندن هزینه تبدیل انرژی خورشیدی و بادی و در نظر گرفتن نرخ تنزیل اجتماعی پنج درصد، انتقال از انرژیهای فسیلی بهسمت انرژی خورشیدی و بادی در سال 1466( 77 سال پس از سال مبنا) و با فرض کاهش50 درصدی هزینه تبدیل انرژی خورشید و باد در هر ده سال، این انتقال در سال 1409 (20 سال پس از سال مبنا) میبایست صورت پذیرد.
.
دکتر محمدهاشم موسوی حقیقی، احمد رجبی،
دوره 4، شماره 12 - ( 4-1392 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از روش پویاییشناسی سیستمی، تاثیر تغییرات شدت انرژی در بخش صنعت بر شاخصهای زیستمحیطی و اقتصادی در افق چشم انداز سال1404 بررسی شده است. به این منظور، ابتدا با توجه به رفتار متغیرهای کلیدی و با استفاده از دادههای سال های 88-1379، الگوی سیستمی مورد نظر مدلسازی و شبیهسازی شده و سپس سیاستگذاریهای لازم براساس نتایج حاصل، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
نتایج شبیهسازی نشان میدهد که شاخص شدت انرژی بخش صنعت در طول دوره مورد بررسی نه تنها بهبود نداشته، بلکه از 67/2 در سال 1379 به 704/2 در سال 1404 افزایش یافته است. بطوریکه این بخش به ازاء مصرف540 میلیون بشکه نفتخام در افق 1404، 490627 میلیارد ریال ارزش افزوده ایجاد خواهد کرد. با توجه به این وضعیت، میزان تولید آلایندههای زیستمحیطی این بخش از 59 میلیون تن به 267 میلیونتن در افق مورد نظر افزایش خواهد یافت و هزینههای اجتماعی تولید این آلایندهها برابر با 67449 میلیارد ریال خواهد بود. این موضوع نشان میدهد که: الف- با توجه به محدودیت تولید و افزایش هزینههای تامین انرژی در دورههای آینده، جهتگیری سیاستی صنایع کشور باید به سمت افزایش کارآیی مصرف انرژی از طریق بهبود تکنولوژی سوق داده شود؛ ب- به دلیل افزایش هزینه-های زیستمحیطی در مقایسه با ارزشافزوده، ادامه فعالیت صنایع انرژی بر در وضعیت فعلی منطقی نیست و تداوم این شرایط اثرات مخرب زیادی بر محیطزیست و جامعه خواهد گذاشت که هزینههای آن در آینده غیرقابل جبران خواهد بود
علیمراد شریفی، رحمان خوش اخلاق، مرضیه بهالو هوره، علی صادقی همدانی،
دوره 5، شماره 16 - ( 4-1393 )
چکیده
یارانۀ حاملهای انرژی در ایران فشار زیادی را بر بودجۀ دولت تحمیل کرده است؛ بنابراین دولت سیاست اصلاح قیمت حاملهای انرژی را در پیش گرفته است. یکی از اصلیترین موضوعاتی که سیاستگذاران باید در هنگام افزایش قیمت حاملهای انرژی در نظر بگیرند، تاثیر این اقدام بر بازار کار است؛ به ویژه در صورتی که نرخ بیکاری در کشور بالا باشد.
در این مقاله با استفاده از ماتریس دادههای خرد (MCM) سال 1385 و مدل تعادل عمومی محاسبهپذیر، اثر افزایش قیمت حاملهای انرژی بر اشتغال در ایران مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج مطالعه با مقایسۀ سناریوی افزایش قیمت حاملهای انرژی بر اساس طرح تحول اقتصادی و سناریوی پایه بهدست آمده است. نتایج حاصل نشان میدهد با افزایش قیمت حاملهای انرژی در کوتاهمدت، از میان بخشهای چهاردهگانه اقتصادی، تقاضای بخشهای «سایر خدمات» و «نفت خام، گاز طبیعی و ذغال سنگ» که دارای بیشترین سهم ارزش افزوده هستند، از نیروی کار افزایش مییابد. اما در بلندمدت، افزایش اشتغال در این دو بخش کمتر میشود. همچنین نتایج مدل حاکی از آن است که در کوتاهمدت، تقاضای انرژی و نیروی کار در سایر بخشهای اقتصادی کاهش مییابد و در بلندمدت نیز، کاهش اشتغال در این بخشها بیشتر میشود.
مهران امیرمعینی، تیمور محمدی، مرتضی خورسندی،
دوره 5، شماره 18 - ( 10-1393 )
چکیده
این مطالعه با توجه به عوامل اقتصادی و عوامل برونزای غیراقتصادی، به الگو سازی و تخمین تقاضای انرژی برق در بخش صنعت ایران طی دوره 1391-1353 میپردازد. با توجه به اینکه عوامل برونزای غیراقتصادی عمدتاً غیرقابل مشاهده هستند، رویکرد سری زمانی ساختاری که بر پایه تئوری اقتصادی شکل گرفته و از انعطاف پذیری سری زمانی نیز بهره میگیرد، مورد استفاده قرارگرفته است. عوامل غیرقابل مشاهده- روند ضمنی تقاضای انرژی (UEDT)- که احتمالاً ماهیت غیرخطی دارد، نهتنها پیشرفت فنی را نشان میدهد بلکه بیانگر تغییرات ساختاری، اجرای سیاستها و استانداردهای کارایی انرژی و تغییر در رفتتار وسلیقۀ مصرفکننده است. بنابراین، با لحاط این عوامل (UEDT) میتوان تخمین دقیقتری از کششهای قیمتی و درآمدی تقاضای انرژی برق در بخش صنعت داشت. نتایج تخمین مدل حاکی از وجود ماهیت تصادفی متغیرروند است و نشان میدهد که عوامل برونزای غیراقتصادی در شکلگیری تقاضای برق در بخش صنعت، نقش مؤثری دارند. صعودی بودن روندUEDT نشان میدهد که انرژی برق در بخش صنعت به شکل بهینه مصرف نشده است .در حقیقت، نقش عوامل برونزایی مانند پیشرفت تکنولوژی، تغییرات ساختاری، اجرای برخی از استاندارهای کارایی و صرفهجویی انرژی و همچنین دولتی بودن فعالیتها، در رشد مصرف برق در بخش صنعت تأثیرگذار بودهاند. کششهای قیمتی و درآمدی (ارزش افزوده) تقاضای برق در بخش صنعت ایران درکوتاه مدت نیز به ترتیب 1/0- و 25/0 برآورد شده است. کشش متقاطع قیمتیبسیارکم بوده و حدود 06/0 تخمین زده شده وهرچند مقدار آن بسیار کم است ولی حاکی از جایگزین بودن گاز طبیعی با برق در این بخش است.
محمد مهدی برقی اسگویی، احد محمدی بیلانکوهی،
دوره 7، شماره 25 - ( 7-1395 )
چکیده
انرژی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تولید و همچنین به عنوان یکی از ضروری ترین محصولات نهایی, جایگاه ویژه ای در تجارت و رشد و توسعه اقتصاد ی داراست. طی سال های اخیر اهمیت انرژی پس از دو بحران انرژی در دهه 70 میلادی مورد توجه قرار گرفته است. در این خصوص، بررسی رابطه بین مصرف انرژی و تجارت خارجی از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته است به طوری که اگر در خصوص مصرف انرژی و تجارت، رابطه علی از طرف مصرف انرژی به صادرات و واردات باشد، هرگونه کاهش در مصرف انرژی از طرف سیاست های حفظ منابع انرژی، حجم صادرات و واردات را کاهش داده و باعث کاهش حجم تجارت خارجی می شود. همچنین سیاست های حفظ منابع انرژی که مصرف انرژی را کاهش می دهد ممکن است فرآیند آزادسازی تجاری که منجر به رشد اقتصادی می شود را محدود می سازدکه این امر، سیاست های حفظ منابع انرژی را در مقابل سیاست های آزاد سازی تجاری قرار می دهد. در این مطالعه تاثیر تجارت بر مصرف انرژی از طریق کاربردهای انرژی در فرآیند تولید کالاهای صادراتی و وارداتی و همچنین حمل و نقل مورد توجه قرار گرفت است و از طریق داده های پانلی، تاثیر تجارت خارجی در قالب صادرات و واردات بر مصرف انرژی در کشورهای گروه دی هشت (بنگلادش, مصر, اندونزی, ایران, مالزی, نیجریه, پاکستان و ترکیه) طی سال های 2014-1990 مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج مطالعه حاکی از وجود تاثیر مثبت و معنی دار تجارت خارجی بر روی مصرف انرژی در کشورهای گروه دی هشت می باشد. همچنین یافته های مطالعه نشان می دهند قیمت انرژی تاثیر منفی و معنی داری روی مصرف انرژی دارد.
نوشین بردبار، ابراهیم حیدری،
دوره 8، شماره 27 - ( 1-1396 )
چکیده
این مقاله رابطه بین نوسانات قیمت نفت و بازده سهام صنایع فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی و شیمیایی را با استفاده از مدلهای خود رگرسیون برداری( (VARو خود رگرسیون ناهمسان واریانس شرطی چندمتغیره (MGARCH) در دوره زمانی فروردین 1383 تا اسفند 1393 به صورت تجربی تحلیل میکند. در این مطالعه از مدل VAR-GARCH که توسط لینگ و مکالیر (2003) توسعهیافته است، استفاده میشود. مزیت این مدل این است که، به مسئلهی بازده و نوسانات در بین مجموعهی در نظر گرفتهشده، میپردازد. نتایج نشان میدهد اثرات میانگینی بین بازار نفت و بازار سهام فلزات اساسی و فرآوردههای نفتی وجود دارد ولی در مورد بازار سهام صنایع شیمیایی این اثرات صدق نمیکند. اثر نوسانات بین دو بازار قیمت جهانی نفت و صنایع شیمیایی و فلزات اساسی وجود ندارد ولی بین نوسانات بازار نفت و نوسانات بازده سهام فرآوردههای نفتی رابطه معنیداری منفی وجود دارد. در تیجه سرمایهگذاران بایستی تا حد امکان وابستگی سبد پرتفوی خود ره به قیمت نفت کاهش دهند.
مهدی صادقی شاهدانی، مهدی خوشخوی،
دوره 8، شماره 27 - ( 1-1396 )
چکیده
هدف اصلی این مطالعه تحلیل مقایسهای نقش مؤلفههای اقتصادی و مؤلفههای فنی در بهبود کارایی مصرف انرژی در بخش خانگی می¬باشد. برای این منظور در این تحقیق با استفاده از روش¬شناسی مربوط به تحلیل¬های کیفی و پس از دستیابی به شاخص¬های اصلی مربوط به هر یک از مؤلفه¬های مربوطه، مبتنی بر داده¬های نرم مستخرج از نظر خبرگانِ این حوزه و کمی¬سازی این داده¬ها با استفاده از طیف لیکرت، با بهره¬گیری از تکنیک تحلیل ساختاری کواریانس (تحلیل عاملی تأییدی و مدل¬یابی معادلات ساختاری در لیزرل)، سعی می¬شود تحلیلی راجع به جایگاه مؤلفه¬های اقتصادی و فنی و نیز اهمیت هر یک از شاخص¬های مستخرج برای این مؤلفه¬ها در بهبود کارایی مصرف انرژی در بخش خانگی ایران ارائه شود. بر اساس نتایج بدست¬آمده از مدل مذکور، بطورکلی سیاست¬های اقتصادی (قیمتی و غیرقیمتی) از اهمیت نسبتاً بیشتری نسبت به مؤلفه¬های فنی و تکنولوژیک در حل معضل بهبود کارایی مصرف انرژی در بخش خانگی ایران برخوردار می¬باشد. همچنین وضع مالیات بر مصرف انرژی» در بین سیاست¬های اقتصادی و شاخص¬های «توسعه زیرساختهای دولت الکترونیک»، «توسعه کنترهای هوشمند و تجهیزات هشدار مصرف انرژی در منازل» و «توسعه الگوهای معماری بومی متناسب با شرایط اقلیمی مناطق مختلف کشور» در رابطه با مؤلفه¬های فنی-تکنیکی دارای بیشترین اثر بر کارایی انرژی در بخش مذکور می¬باشند.
فیروز فلاحی، رضا رنج پور، توحید شکری،
دوره 8، شماره 29 - ( 7-1396 )
چکیده
در این مطالعه به بررسی وجود همگرایی تصادفی و همگرایی بتا در مصرف سرانه انرژی کشورهای عضو اوپک طی دوره زمانی 2011–1971 پرداخته می شود. بدین منظور برای آزمون وجود یا عدم وجود همگرایی تصادفی از آزمون ریشه واحد ارائه شده توسط لی و استرازیسیچ(2003) و همچنین جهت آزمون همگرایی بتا از مدل ارائه شده توسط پرون و یابو(2009) استفاده می شود. نتایج حاصل از روش پرون و یابو نسبت به وجود یا عدم وجود ریشه واحد حساس نبوده و به این دلیل نتایج حاصله قابل استنادتر از نتایج سایر روش ها می باشد. نتایج آزمون ها بطور کلی نشان می دهد که در بین مصرف سرانه انرژی تک تک کشورها، همگرایی تصادفی وجود دارد. بر اساس نتایج روش پرون و یابو، می توان اذعان داشت که همگرایی بتا برای مصرف سرانه ی انرژی کشورهای آنگولا، اکوادور، ایران، نیجریه، قطر و ونزوئلا در رژیم اول (دوره قبل از شکست ساختاری) و برای کشورهای الجزایر، آنگولا، عربستان، اکوادور، امارات، ایران، عراق، لیبی و قطر در رژیم دوم (دوره ی بعد از شکست ساختاری) برقرار است گرچه برای کشورهای نیجریه و ونزوئلا نتایج حاکی از واگرایی مصرف سرانه انرژی می باشد. تاریخ شکست های ساختاری برآورد شده از این روش ها به شکل خوشه ای در سال های 1977-1974، 1984-1979، 1994-1989 و 1998-1996 متمرکز شده اند که دلیل آن، وقوع شوک های بزرگ انرژی یا اقتصادی در این سال ها می باشد.
موسی خوشکلام خسروشاهی،
دوره 8، شماره 29 - ( 7-1396 )
چکیده
علاوه بر سیاستهای قیمتی، سیاستهای غیرقیمتی همانند بهبود کارایی در مصرف حاملهای انرژی میتوانند نقش موثری در کاهش مقدار مصرف انرژی و افزایش استفاده بهینه از انرژی در کشور داشته باشند. طبق ادبیات اقتصاد انرژی، بهبود کارایی در مصرف انرژی توام با اثرات بازگشتی هستند که در آن عایدیهای انتظاری ناشی از بهبود در کارایی مصرف انرژی تا حدودی خنثی میشوند. هدف مقاله ارزیابی آثار اقتصادی ناشی از بهبود کارایی در مصرف حاملهای انرژی (بنزین، گازوئیل و برق) بهعنوان سیاستی غیرقیمتی است. برای این منظور از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه مبتنی بر ماتریس حسابداری احتماعی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد بهبود 10 درصد در کارایی مصرف حاملهای انرژی باعث میشود تا بیشترین اثرات بازگشتی (مربوط به بنزین) در بخش حملونقل با 8/29 درصد، بیشترین اثرات بازگشتی (مربوط به گازوئیل) در بخش حملونقل با 7/24 درصد و بیشترین اثرات بازگشتی (مربوط به برق) در بخش سایر خدمات با 5/24 درصد رخ دهد. اثرات بازگشتی مربوط به بخش خانوار نیز در مورد بنزین، گازوئیل و برق به ترتیب برابر با 1/23، 8/17 و 9/27 درصد میباشند. همچنین بهبود 10 درصد در کارایی مصرف حاملهای انرژی باعث میشود تا بیشترین افزایش در سطح تولید بخشهای اقتصادی مربوط به بنزین، گازوئیل و برق به ترتیب در بخشهای «حملونقل»، «حملونقل» و «سایر خدمات» با 62/0، 51/0 و 32/0 درصد باشند. علاوه بر این، بهبود 10 درصد در کارایی مصرف بنزین، گازوئیل و برق باعث میشود تا تولید ناخالص داخلی به ترتیب معادل 17/0، 15/0 و 11/0 درصد با افزایش همراه باشد.
زهره شیرانی فخر،
دوره 8، شماره 30 - ( 10-1396 )
چکیده
بخش صنعت و زیربخشهای آن یکی از عمدهترین متقاضیان انرژی و مخصوصاً گازطبیعی میباشند، از اینرو در این مطالعه تابع تقاضای گازطبیعی در زیربخش صنایع تولید فلزات اساسی ایران به تفکیک طبقهبندی آیسیک دو رقمی با استفاده از مدل سری زمانی ساختاری برای دوره¬ی زمانی 1392-1360 تصریح میشود. مدل سری زمانی ساختاری دارای جزء غیرقابل مشاهدهی روند است که پس از تبدیل این مدل به¬صورت فضاحالت و با به¬کارگیری الگوریتم فیلتر کالمن از طریق روش حداکثر راستنمایی برآورد میشود. همچنین به دلیل اینکه از انتهای سال 1389 قانون هدفمندی یارانهها اجرا شد، لذا این موضوع نیز که نقش بسیار زیادی روی تقاضای انرژی بخشهای اقتصادی داشته است نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که اولاً ماهیت روند ازنوع روند هموار است و ثانیاً به¬صورت غیرخطی حرکت میکند. همچنین با توجه به تابع تقاضای برآورد شده، کشش قیمتی تقاضای گازطبیعی در زیربخش تولید فلزات اساسی در کوتاهمدت و بلندمدت به¬ترتیب برابر با 30/0- و 79/0 و کشش تولیدی گازطبیعی در کوتاهمدت 17/0 و در بلندمدت 38/0 میباشد. همچنین، کششهای متقاطع قیمتی نفتگاز و برق در کوتاهمدت و بلندمدت نشان میدهد نفت گاز کالای جانشین و برق کالای مکملی برای گازطبیعی میباشند. نتایج حاصل از ارزیابی اثر اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها در این صنایع نیز نشان میدهد که روابط برآوردی تقاضای گازطبیعی میتواند اثر اجرای سیاست هدفمندی یارانهها را توضیح دهد.
مهدی یزدانی، حامد پیرپور،
دوره 8، شماره 30 - ( 10-1396 )
چکیده
با توجه به وابستگی فزاینده بین کشورها و افزایش تقاضای انرژی، تجارت انرژی طی دهههای اخیر افزایش یافته و این در حالی است که بخش زیادی از آن به صورت تجارت درون صنعت (IIT) است. در این راستا کشورها، سعی در بهرهبرداری از تنوع در یک محصول خاص و همچنین انتقال فناوری و دانش فنی تولید ناشی از تجارت درون صنعتدر این بخش را دارند. با توجه به اهمیت نقش IIT در اقتصاد کشورها، در این مطالعه تعیین کننده¬های IIT در بخش انرژی بین ایران و شرکاء برتر تجاری طی دورهی 2016-1997 با استفاده از الگوی جاذبه و روش اقتصادسنجی حداکثر درستنمایی پوآسوننما شناسایی شده است. بر اساس نتایج، اثر متغیرهای تولید ناخالص داخلی سرانه ایران و کشورهای طرف تجاری، تنوع محصولات در بخش انرژی در ایران و کشورهای مورد بررسی، دسترسی به آب¬های آزاد در کشورهای طرف تجاری ایران و سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بخش انرژی در ایران بر IIT مثبت و معنادار است. در مقابل، اثر متغیرهای فاصلهی جغرافیایی، هزینه¬های تجارت و عدم توازن تجاری بین ایران و کشورهای طرف تجاری بر IIT منفی و معنادار است.
سجاد رجبی، داوود منظور،
دوره 10، شماره 35 - ( 1-1398 )
چکیده
در این مقاله با استفاده از روش حذف فرضی تعمیم یافته دیازنباخر و لهر (2013) و در قالب مدل تعادل عمومی داده-ستانده، به بررسی و ارزیابی جایگاه بخش انرژی و زیربخش-های آن در اقتصاد ایران طبق داده¬های بههنگام شده جدول داده-ستانده ایران به سال 1396 با تکنیک RAS پرداخته شده است. در این راستا ابتدا طبق چهار سناریو، کاهش 10 درصدی عرضه زیربخش¬های انرژی شامل زغال سنگ، نفت خام، برق و گاز بررسی شده اند و در سناریو پنجم با تلفیق زیربخش های انرژی به یک بخش، کاهش 10 درصدی عرضه انرژی بر 75 بخش اقتصاد سنجیده شده است. نتایج این مدل شبیه سازی شده نشان می دهد با کاهش عرضه بخش انرژی بخش «ساخت کُک و فراوردههای حاصل از پالایش نفت» با کاهش 9 درصدی ارزش افزوده مواجه خواهد شد پس از آن نیز بخش های «حمل و نقل از طریق لوله» و «ساخت مواد و فراوردههای شیمیایی» به ترتیب با 4درصد و 2درصد کاهش ارزش افزوده روبه رو می شوند.
شهریار زروکی،
دوره 10، شماره 36 - ( 4-1398 )
چکیده
با توجه به اهمیت موضوع و نقش غیرقابل انکار محیطزیست در زندگی افراد جامعه، در این پژوهش تلاش بر آن است تا فرضیهی ارتباط اندازه دولت و ترکیب هزینههای دولت (از حیث جاری و عمرانی) بر انتشار دیاکسید کربن در ایران در دوره 1395-1350 بر مبنای رهیافت خودرگرسیونی با وقفههای توزیعی مورد آزمون قرار گیرد. برای تبیین بهتر، فرضیه فوق بر مبنای دو بخش تولیدی (صنایع تولیدی) و مصرفی (خانگی، تجاری، عمومی؛ و حملونقل) نیز موردبررسی واقع شده است. نتایج پژوهش در بلندمدت نشان میدهد که علیرغم عدم اثرگذاری اندازه دولت بر انتشار دیاکسید کربن، نسبت هزینههای جاری و نسبت مخارج عمرانی دولت به ترتیب اثر مستقیم (نامطلوب) و معکوس (مطلوب) بر انتشار دیاکسید کربن دارند. همچنین نسبت مخارج عمرانی دولت در هر دو بخش تولیدی و مصرفی اثری معکوس (مطلوب) بر انتشار دیاکسید کربنِ این بخشها دارد. این در حالی است که هزینه جاری دولت در هر دو بخش با اثر معنادار همراه نیست. شدت انرژی نیز در قالب کلی اثر مستقیم (نامطلوب) بر انتشار دیاکسید کربن داشته و اگرچه شدت انرژی بخش تولیدی اثر معناداری بر نسبت انتشار دیاکسید کربن در این بخش ندارد ولی در بخش مصرفی، شدت انرژی با اثری مستقیم (نامطلوب) بر انتشار دیاکسید کربن همراه است.
داوود منظور، سجاد رجبی، رضا رنجبران،
دوره 12، شماره 43 - ( 1-1400 )
چکیده
با شیوع ویروس SARS-CoV-2 در کشورهای دنیا و همهگیری سریع آن در سطح وسیع، دولتها تصمیم به اعمال محدودیتها و فاصلهگذاری اجتماعی کردند. محدودیت و تعطیلی بنگاهها و فعالیتهای اقتصادی و تغییر الگوی عرضه و تقاضا در این مدت، نگرانیها را در میان اقتصاددانان تشدید کرده است. در این مقاله به مسئله تغییر مصرف انرژیهای اولیه در 18 کشور منطقه منا پرداختهشده است. بدین منظور 10سناریو مختلف از وضعیت آینده این بیماری و محدودیتهای ناشی از آن در نظر گرفتهشده و از طریق مدلسازی داده-ستانده انرژی و ورود شوکهای اقتصادی این بیماری به تعاملات بخشهای اقتصاد، تغییرات مصرف انرژیهای اولیه در 18 کشور محاسبهشده است. نتایج نشان میدهد طبق بهترین سناریو (بهبود سریع و کامل اپیدمی) کشور لیبی با 4.38% و عراق با 3.39% بیشترین کاهش را خواهند داشت و طبق بدترین سناریو (تشدید انفجاری بیماری و قرنطینه کامل) کشور لیبی با 12.6% و سوریه با 12.3% بیشترین کاهش مصرف انرژی را خواهند داشت. سه کشور سوریه، لبنان و ایران نیز بیشترین اختلاف را در سناریو بدبینانه و خوشبینانه داشتهاند. همچنین با در نظر گرفتن مجموع تغییرات مصرف انرژیهای اولیه کشورهای موردمطالعه، طبق خوشبینانهترین سناریو مصرف انرژیهای اولیه %1.5 و طبق بدترین سناریو 8.8% کاهش مییابد.
آقای حسین حافظی، آقای سیاب ممی پور،
دوره 13، شماره 49 - ( 9-1401 )
چکیده
یکی از بزرگترین چالشهای جهانی در چند دهه اخیر که بهصورت چشمگیری افزایشیافته است، مسئله تغییرات اقلیمی است. از مهمترین علل ایجاد تغییرات اقلیمی می توان به انتشار گازهای گلخانه ای بهویژه CO2 ناشی از مصرف سوختهای فسیلی اشاره کرد. ایران با انتشار 745 میلیون تن CO2 در سال 2020 رتبه ششم آلوده کننده کشور جهان قرار دارد. بر اساس گزارش ترازنامه انرژی حدود 30 درصد از کل انتشار کربن ایران متعلق به بخش نیروگاههای تولیدکننده برق می باشد. ازاین رو، هدف اصلی این مطالعه، برنامه ریزی بلندمدت عرضه و تقاضای برق جهت کاهش میزان انتشار کربن مطابق تعهدات ایران در قالب توافقنامه پاریس است. برای این منظور، در سمت عرضه برق، از مدل MESSAGE جهت برنامه ریزی سیستم تولید برق با در نظر گرفتن پتانسیل های تجدیدپذیر در طی دوره 2021-2050 استفادهشده است و در سمت تقاضای برق، با استفاده از مدل ARDL مقادیر تقاضای برق تحت سناریوهای اصلاح یارانه قیمتی، پیشبینیشده و در برنامه ریزی بلندمدت سیستم عرضه برق کشور مورداستفاده قرارگرفته است. نتایج حاصل از مدل ARDL نشان می دهد که اصلاح کامل یارانه قیمت برق منجر به کاهش 10 درصدی تقاضای برق در طول دوره برنامه ریزی می شود. لذا سیاست اصلاح یارانه می تواند در کنترل سمت تقاضا تا حدودی مؤثر باشد. نتایج حاصل از مدل MESSAGE حاکی از آن است که استفاده از پتانسیل های تجدیدپذیر شناساییشده در استان های مختلف در برنامه ریزی سمت عرضه برق، تأثیر بسزایی در دستیابی ایران به تعهدات خود مطابق توافقنامه پاریس دارد. بااینحال، انتشار CO2 در بخش برق ایران در کوتاه مدت قابلکنترل نیست و میزان انتشار دیاکسید کربن تا 10 سال آینده (2020-2030) نهتنها کاهش نمی یابد بلکه میزان انتشار آن افزایش می یابد. اما در بلندمدت (یعنی بازه زمانی 2050-2040)، انتشار CO2 به میزان چشمگیری قابلکنترل است. نتایج نشان می دهد در صورت برنامه ریزی سیستم برق کشور مطابق با سناریو منتخب (تکنولوژی های سبز همراه با اصلاح یارانه قیمت برق)، سهم تکنولوژی های تجدیدپذیر می تواند از 6% در سال 2020 به ترتیب به 15%، 50% و 78% در سال های 2030، 2040 و 2050 افزایش یابد. بنابراین، انتشار کربن در بخش تولید برق در سال های 2040 و 2050 نسبت به سال 2020 می تواند به ترتیب 20% و 54% کاهش یابد.