|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
10 نتیجه برای صادقی
دکتر حسین صادقی، کیوان شهاب لواسانی، محمود باغجری، دوره 1، شماره 1 - ( 9-1389 )
چکیده
اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها و اصلاح قیمت حاملهای انرژی، با توجه به اثرگذاری بر متغیرهای اقتصاد کلان، مصرف بخش خصوصی و تولید زیر بخش های صنعت از حساسیت بالایی در اقتصاد کشور برخوردار است. افزایش قیمت حاملهای انرژی مدتها است که در اقتصاد ایران محل بحث و منازعه بوده است و با توجه به اهمیت موضوع و تأثیر آن بر اقتصاد و رفاه جامعه، مطالعات و بررسیهای بیشتر و جامع تر در این حوزه ضروری به نظر می رسد. در این مقاله سعی شده است تأثیر افزایش قیمت حاملهای انرژی بر سه متغیر مهم اقتصاد کلان : رشد تولید ناخالص ملی، تورم و مصرف بخش خصوصی در چارچوب مدل خودرگرسیون برداری ساختاری SVAR در دورهی 1386-1370بررسی شود. نتایج این مطالعه نشان میدهد که با اصلاح قیمت حاملهای انرژی ، رشد اقتصادی و مصرف بخش خصوصی کاهش یافته؛ ولی، تورم افزایش مییابد. نتایج این مطالعه نشان داد تعدیل قیمت انرژی، بیشترین تأثیر را در توضیح دهندگی نوسانهای تورم دارد، به طوریکه در میان مدت و بلند مدت حدود 40 درصد از تغییرات و نوسانها در تورم با تکانههای شاخص قیمت انرژی توضیح داده می شود. از دیگر یافته های این مطالعه این است که در بلند مدت شوک های شاخص قیمت انرژی به ترتیب در حدود 20 و 11 درصد از نوسانهای مصرف بخش خصوصی و تولید ناخالص داخلی را توضیح میدهد. لازم به ذکر است که همهی نتایج بهدست آمده بدون در نظر گرفتن اثرات بازتوزیع پرداخت منابع دریافتی دولت از محل یارانهها است.
دکتر مهدی صادقی شاهدانی، موسی شهبازی غیاثی، وحید بیگدلی، دوره 2، شماره 6 - ( 12-1390 )
چکیده
مدلهای مشارکت عمومی ـ خصوصی با روشهای متفاوت بستری را برای تأمین خدمات و زیرساختهای عمومی با استفاده از ظرفیتهای بخش خصوصی مهیا کرده است. بخش حمل و نقل نیز به عنوان یکی از بخشهای زیربنایی برای توسعه اقتصادی در ایران نیازمند استفاده از مدلهای مشارکت عمومی- خصوصی است. بدین منظور در این پژوهش، ضمن بررسی ادبیات نظری مشارکت عمومی- خصوصی، ابتدا موانع توسعه مشارکتهای این چنینی در بخش حمل و نقل در حوزههای اقتصادی، زیرساختی، قانونی و اجتـماعی شـناسایی شـده و سـپس با استفاده از روشهای AHP،TOPSIS وSAW به عـنوان روشهای تصمیمگیری چندمعیاره به اولویتبندی وتحلیل اهمیت نسبی این موانع پرداخته شده است. نتایج حاصل از سه تکنیک تصمیمگیری نشان میدهد، مؤلفه مربوط به محدودیتهای بازار سرمایه و دسترسی به تأمین مالی، مهمترین مانع شناخته شده است. با وجود تفاوت جزئی در نتایج روش تاپسیس در رتبهبندی چند مانع آخر، نسبت به دو روش دیگر، با محاسبه ضریب همبستگی رتبهای (اسپیرمن)، فرض صفر (عدم همبستگی بین نتایج) رد شده و با احتمال 99.75% نتایج حاصل از هر سه مدل مشابه یکدیگر میباشد. نتایج رتبهبندی موانع توسعه مشارکتهای عمومی خصوصی در این مطالعه میتواند در سیاستگذاری و تعیین الزامات استفاده از این مدلها در حوزههای حملونقل و سایر حوزههای زیرساختی مورد توجه قرار بگیرد.
دکتر مهدی صادقی شاهدانی، دکتر کاظم چاوشی، حسین محسنی، دوره 3، شماره 9 - ( 9-1391 )
چکیده
یکی از مهمترین موضوعاتی که اقتصاددانان مالی در سال های اخیر بدان توجه کردهاند، شناسایی رابطۀ میان ساختار بازار و تصمیمات تأمین مالی شرکت ها یا ساختار سرمایه بوده است. این تحقیق رابطۀ میان ساختار بازار (قدرت بازاری) و ساختار سرمایۀ(نسبت اهرمی) شرکت های پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران را به شکل ایستا و پویا تحلیل میکند. این پژوهش با بهرهگیری از پانل متوازن داده های صد و یک شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران طی دورۀ پنجسالۀ 1385 تا 1389، معناداری رابطۀ میان ساختار سرمایه و ساختار بازار را بهعنوان فرضیۀ اصلی تحقیق، بررسی و آزمون میکند. ابتدا بهوسیلۀ رگرسیون تلفیقی روابط میان ساختار سرمایه و ساختار بازار و پنج متغیر تعدیلی شامل سودآوری، اندازه، رشد، ارزش دارایی های قابل وثیقهگذاری و یکتایی دارایی ها برازش میشود. سپس با اجرای آزمون های چاو و هاسمن، مدل رگرسیون داده های ترکیبی اثرهای ثابت انتخاب میشود. درنهایت بهمنظور افزایش کارایی در سنجش رابطه، ایجاد مدلی جامعتر، لحاظ ویژگی های نامشهود خاص شرکت ها و مسائل درونزایی در مدل تخمین، از رگرسیون ترکیبی با سیستم گشتاوری تعمیمیافته استفاده میشود. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که رابطۀ میان ساختار بازار و ساختار سرمایه به شکل غیرخطی (مکعبی) است و این امر میتواند ناشی از روابط پیچیدۀ موجود در بازار، مسائل نمایندگی و هزینه های ورشکستگی باشد. در میان متغیرهای بررسیشده، رابطۀ منفی معنادار سودآوری و مثبت معنادار اندازه با ساختار سرمایه تأیید میشود. این موضوع بدین معنی است که هرچه شرکت ها سودآورتر باشند، بیشتر از محل سود انباشته یا افزایش سرمایه، تأمین مالی میکنند. درنتیجه کمتر به تأمین مالی اهرمی روی میآورند. همچنین شرکت های بزرگتر بهدلیل داشتن شرایط بهتر در وامگیری، تأمین مالی ازطریق وام را ترجیح میدهند. نتایج حاصل، نظریه های نمایندگی (رویکرد بدهی محدود) و سپر مالیاتی در شرکت های پذیرفتهشده در بورس را تأیید میکند. درنهایت کاربرد سیستم گشتاوری تعمیمیافته نشان میدهد که مدیران سهم بدهی در ساختار سرمایۀ شرکت خود را به شکل پویا در طول زمان تغییر میدهند.
دکتر حسین صادقی، دکتر علی اکبر افضلیان، دکتر محمود حقانی، حسین سهرابی وفا، دوره 3، شماره 10 - ( 12-1391 )
چکیده
دکتر احمد عاملی، دکتر مهدی صادقی شاهدانی، دوره 3، شماره 11 - ( 3-1392 )
چکیده
در این مقاله، بااستفاده از تحلیل سلسله مراتبی و برنامهریزی خطی فازی، به بررسی تخصیص بهینه یارانه انرژی در بین زیر بخشهای اقتصادی پرداخته میشود. به این منظور، معیارهایی که یارانه انرژی بر آنها تاثیرگذار است شامل رشد اقتصادی، شدت انرژی، شدت نیرویکار، تورم، هزینهاجتماعیِ آلودگیهوا و توزیع یارانه انرژی میان دهکهای هزینهای تعریف شده است. با توجه به اوزان بدست آمده، معیارهای فوق به ترتیب رتبه عبارتند از: تورم، رشد اقتصادی، شدت نیرویکار، توزیع یارانه انرژی میان دهکهای هزینهای، شدت انرژی و هزینهاجتماعیِ آلودگیهوا.
نتایج رتبهبندی نهایی نشان میدهد که رتبه بهینه زیربخشهای اقتصادی در ایران برای تخصیص یارانه انرژی به ترتیب شامل بخشهای خدمات، صنعت، کشاورزی، خانگی و حملونقل است. همچنین، حداکثرسازی کارایی یارانه انرژی در بخشهای خانگی و حملونقل از طریق ایجاد تغییرات فناورانه و بهبود الگوی مصرف، ضروری است. نتایج فازیسازی نشان میدهد که یارانه تخصیصیافته بهینه به
بخشهای خدمات و حملونقل به ترتیب برابر با 4/30 و 6/28 درصد از کل یارانه انرژی است.
دکتر علیرضا عرفانی، خیام صادقی، محمد مهدی پویا، دوره 4، شماره 13 - ( 9-1392 )
چکیده
روش تجمیع پولی بر اساس جمع ساده که بر فرض جانشینی کامل مؤلفههای پولی مبتنی است ، با نظریههای اقتصاد خرد ناسازگار است. در پژوهش حاضر، ابتدا تجمیع پولی بر اساس شاخص دیویژیا برای هر دو تعریف پول(M1 و M2 ) با استفاده از دادههای فصلی دوره زمانی 1370:1 تا 1388:4 محاسبه شده و با شاخص جمع ساده مقایسه میگردد و سپس توابع تقاضای پول بر اساس شاخصهای دیویژیا و جمع ساده براورد میشود. نتایج بدست آمده نشان میدهد که سرعت تعدیل تجمیعهای پولی دیویژیا از تجمیعهای پولی جمع ساده بیشتر بوده و توابع تقاضای پول که تجمیعهای پولی دیویژیا ساخته میشوند، با ثباتترند.
علیمراد شریفی، رحمان خوش اخلاق، مرضیه بهالو هوره، علی صادقی همدانی، دوره 4، شماره 16 - ( 6-1393 )
چکیده
یارانۀ حاملهای انرژی در ایران فشار زیادی را بر بودجۀ دولت تحمیل کرده است؛ بنابراین دولت سیاست اصلاح قیمت حاملهای انرژی را در پیش گرفته است. یکی از اصلیترین موضوعاتی که سیاستگذاران باید در هنگام افزایش قیمت حاملهای انرژی در نظر بگیرند، تاثیر این اقدام بر بازار کار است؛ به ویژه در صورتی که نرخ بیکاری در کشور بالا باشد. در این مقاله با استفاده از ماتریس دادههای خرد (MCM) سال 1385 و مدل تعادل عمومی محاسبهپذیر، اثر افزایش قیمت حاملهای انرژی بر اشتغال در ایران مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج مطالعه با مقایسۀ سناریوی افزایش قیمت حاملهای انرژی بر اساس طرح تحول اقتصادی و سناریوی پایه بهدست آمده است. نتایج حاصل نشان میدهد با افزایش قیمت حاملهای انرژی در کوتاهمدت، از میان بخشهای چهاردهگانه اقتصادی، تقاضای بخشهای «سایر خدمات» و «نفت خام، گاز طبیعی و ذغال سنگ» که دارای بیشترین سهم ارزش افزوده هستند، از نیروی کار افزایش مییابد. اما در بلندمدت، افزایش اشتغال در این دو بخش کمتر میشود. همچنین نتایج مدل حاکی از آن است که در کوتاهمدت، تقاضای انرژی و نیروی کار در سایر بخشهای اقتصادی کاهش مییابد و در بلندمدت نیز، کاهش اشتغال در این بخشها بیشتر میشود.
مسعود صادقی، دوره 5، شماره 19 - ( 3-1394 )
چکیده
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، گسترش تجارت بینالملل با افزایش تقاضای مهارت و نابرابری در دستمزد همراه بوده، که این موضوع مغایر با تئوری استاپلر ـ ساموئلسون است. بررسیهای صورت گرفته در این خصوص بیان کننده آن است که فن آوری نهفته در کالاهای وارداتی سرمایهای و واسطهای از طریق تجارت بینالملل، مهارت محور بوده و باعث افزایش تقاضای نسبی نیروی کار ماهر میگردد. در چنین شرایطی شناسایی اثرات این گونه کالاها بر نیروی کار ماهر ایران، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این مقاله، از تابع هزینه ترانسلوگ و روش رگرسیونهای ظاهراً نامرتبط، برای تخمین توابع هزینه و تقاضا در کوتاهمدت و بلندمدت ایران در بازه زمانی 92- 1355 استفاده شده است. نتایج کوتاهمدت و بلندمدت، همگی انتظارات نظری را مورد تأیید قرار میدهند. اما سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه داخلی، تنها در بلندمدت بر روی اشتغال نیروی کار ماهر اثرگذار بوده است و در کوتاهمدت معنادار نمیباشد.
مهدی صادقی شاهدانی، احسان آقاجانی معمار، دوره 5، شماره 20 - ( 6-1394 )
چکیده
تمرکززدایی مالی به سبب واگذاری امور به سطوح پایین تر دولت، سبب افزایش کارایی در ارائه خدمات و دسترسی بهتر افراد به کالاهای عمومی در اقتصاد میشود. در ایران با توجه به برنامههای پنج ساله توسعه، ایجاد و گسترش ساختاردراستانها برای تخصیص بودجههای استانی، حرکت کلی تمرکززدایی مالی در بعد هزینهها است، تا استانها خود بتوانند مسئولیت پروژههای عمرانی استانی بیشتری را در اختیار بگیرند. هدف این تحقیق بررسی اثرات تمرکززدایی مالی نسبی بر رشد اقتصادی منطقهای ایران است. شاخص تمرکززدایی مالی نسبی نسبت تملک دارایی سرمایهای استانی به تملک دارایی سرمایهای دولت در نظر گرفته شد تا در چهارچوب مدل رشد سولو در مورد اثرات تمرکززدایی بر رشد اقتصادی تحقیق شود. نتایج تحقیق بر اساس دادههای 30 استان کشور در فاصله سالهای 1379 تا 1386 بر اساس تخمین پانل دیتا نشان میدهد؛ تمرکززدایی مالی نسبی دارای یک رابطه غیر خطی (محدب شکل) با رشد اقتصاد منطقهای است که نشان دهنده وجود حد بهینه در ایران است.
سید کمال صادقی، سید مهدی موسویان، دوره 5، شماره 20 - ( 6-1394 )
چکیده
مصرف گاز طبیعی به عنوان یکی از مهمترین حاملهای انرژی، طی سالیان اخیر روند صعودی را داشته و مدیریت مصرف و برنامهریزی جهت تأمین نیازهای آن، نیازمند شناخت وضعیت مصرف کنونی و پیشبینی روند آتی آن میباشد. با معرفی و کاربرد گسترده مدلهای مختلف همچون شبکههای عصبی مصنوعی جهت برآورد روند آتی مصرف و از طرفی تصادفی بودن آنها، آگاهی از دقت این مدلها جهت نیل به هدف پیشبینی دقیقتر، اهمیت بیشتری یافته است. پژوهش حاضر سعی دارد با بهکارگیری شبکههای عصبی مصنوعی به عنوان مدلی غیرخطی و مدل خطی ARIMA در پیشبینی مصرف ماهانه گاز طبیعی در بخش خانگی ایران به عنوان عمدهترین بخش مصرفکننده، به مقایسۀ دقیقتر این پیشبینیها با استفاده از باز نمونهگیری از نمونهها بپردازد. بدین منظور ابتدا آموزش شبکه با استفاده از الگوریتمهای ژنتیک و ازدحام ذرات صورت گرفته و مقایسه آنها با استفاده از روش «10-fold» حاکی از عملکرد بهتر الگوریتم ازدحام ذرات جهت آموزش شبکه بود. در ادامه شبکه عصبی با استفاده از باز نمونهگیری با جایگذاری از دادههای اردیبهشتماه 1381 تا اسفندماه 1388 به تعداد 2000 بار توسط الگوریتم ازدحام ذرات آموزش داده شد و مصرف ماهانه گاز طبیعی در بخش خانگی طی سالهای 1389 و 1390 توسط آنها پیشبینی و فاصله اطمینان 95 درصدی برای پیشبینیها محاسبه شد. نتایج بررسی معنیداری اختلاف پیشبینی مدل ترکیبی شبکه عصبی با مدل ARIMA و همچنین مقادیر واقعی، بر اساس فاصله اطمینان به دست آمده حاکی از عملکرد بهتر شبکه عصبی ترکیبی نسبت به مدل ARIMA در اغلب ماهها بود.
|
|
|
|
|
|