صمد آهنگر، سعیده رحیمی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تأثیر نااطمینانی بر تعداد فرزندان زنده مانده است. مقاله دربارهی تأثیرات کاهش نرخ مرگ و میر بر باروری، آموزش و رشد اقتصادی بحث میکند. در مقاله کوشش شده است با وارد کردن نااطمینانی ناشی از مرگ و میر در چارچوبهای تعادل جزئی و عمومی کاهش در باروری توضیح داده شود. در مدل معرفی شده که از ساختار مدلهای نسلهای تداخلی پیروی میکند، تصمیمات والدین دربارهی باروری با توجه به نااطمینانی آنان دربارهی مرگ و میر فرزندان نشان داده شده است. شبیهسازی انجام شده، نشان میدهد که با وارد کردن نااطمینانی به مدل، رشد جمعیت تابعی کوهانی شکل از درامد سرانه میشود. با این استدلال زمانی که نرخ مرگ و میر کاهش مییابد ، نا اطمینانی نیز روند کاهشی پیدا میکند و در نتیجه، تقاضای احتیاطی برای داشتن فرزند نیز پایین میآید. افزون بر این، کاهش مرگ و میر آموزش فرزندان را افزایش میدهد. استفاده از الگوی کوهانی شکل رشد جمعیت وجود وضعیت پایای پایدار مالتوسی که در آن باروری بالا و سرمایهگذاری روی سرمایه انسانی پایین و وضعیت پایای ناپایدار رشد که با باروری پایین و سرمایهگذاری بالا روی سرمایه انسانی همراه است را نشان میدهد. همینطور پرسش اینکه آیا مرگ و میر با آغاز تبادل بین کمیت و کیفیت، رشد را بالا میبرد؟ بحث شده است که در نتیجه کاهش در مرگ و میر میتواند اقتصاد را از رژیم مالتوسی به دورهی توسعه منتقل کند.
حسین امیری، دکتر ابراهیم گرجی،
دوره 1، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
در بیشتر مطالعات منحنی فیلیپس به صـورت خطـی بیـن تـورم و بیـکاری یک رابطهی ثابت وجود دارد. بهتازگی مطالعات انجام شده دربارهی منحنی فیلیپس نشان میدهد که اولاً شیب منحنی فیلیپس تابعی از وضعیت اقتصاد کلان بوده و ثانیاً این رابطه نامتقارن است. اگراین موضوع درست باشد، فرض خطی بودن منحنی فیلیپس نادرست است. در این مقاله ارتباط بین تورم و بیکاری با عنوان منحنی فیلیپس و با استفاده از مدلهای رگرسیونی انتقال ملایم برای کشور ایران در دورهی زمانی 1386-1351 بررسی شده است. مدل رگرسیونی انتقال ملایم یک مدل رگرسیونی سری زمانی غیرخطی است که میتوان آن را به عنوان یک شکل توسعهیافته از مدل رگرسیونی تغییر وضعیت بهشمار آورد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که درکوتاهمدت بین تورم و بیکاری رابطهی معکوس و غیرخطی وجود دارد. با توجه به نتیجهی بهدست آمده در کوتاهمدت این موضوع برای سیاستگذاران اهمیتی بالا دارد تا بتوانند یک رابطهی یک به یک بین این دو متغیر برقرار کنند.
دکتر اسفندیار جهانگرد، الهام سپهوند،
دوره 1، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
کالاهای واسطه هم همانند دیگر عوامل تولید مانند سرمایه از عوامل تولید هستند. با افزودن نهادههای واسطهای ضرایب فزاینده نسبت به حالتی که فقط نهادهی سرمایه در تابع تولید باشد، بزرگتر میشود. در این مقاله بر اساس رویکرد جونز (2010 و2007) به محاسبه ضرایب فزایندهی کالاهای واسطهای در قالب الگوهای رشد اقتصادی در ایران میپردازیم. برای این منظور از دادههای جدول داده – ستانده سال 1380، مرکز آمار ایران استفاده میکنیم. نتایج نشان میدهد که بخشها به طور متوسط 06/10% محصول کل را برای مبادلات درون بخشی صرف میکنند. همچنین، بخشها برای مبادلات بین بخشی خود به طور متوسط 4/28% محصول کل را برای کالاهای واسطه مصرفی در اقتصاد مصرف میکنند. ضریب فزاینده برای تولیدات داخلی 383/1، واردات 117/2 و کل اقتصاد 929/2 است. این ارقام نشان میدهند که با وجود تجارت، ضریب فزاینده افزایش مییابد. همچنین، بخش صنعت (71834/0) بیشترین و بخش معدن (02029/0) نیز کمترین سهم کالاهای واسطه داخلی را برای تولید دارند. از سوی دیگر، برای بیشترین و کمترین سهم کالاهای واسطهی وارداتی در بین بخشهای اقتصادی، به ترتیب بخش صنعت (26096/0) و بخش آب (00005/0) بیشترین و کمترین سهم را به خود اختصاص میدهند.
سجاد ابراهیمی،
دوره 1، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
این مطالعه به بررسی اثر شوکهای رابطهی مبادله و ذخایر بین المللی بر نرخ ارز حقیقی مؤثر پرداخته شده است. بدین منظور، از روش پانل دیتا و دادههای مربوط به 20 کشور برای بازهی زمانی 2008-1980، استفاده شده است. نتایج برآورد نشان می دهد که ذخایر بین المللی اثر مهارکنندگی شوکهای رابطهی مبادله را دارد و باعث میشود که شوکهای رابطهی مبادله اثر کمتری بر نرخ ارز حقیقی داشته باشد. البته، این نتیجه برای کشورهای در حال توسعه تأیید میشود و برای کشورهای پیشرفته تأیید نمیشود. افزون بر این، طبق نتایج بهدست آمده، اثر ذخایر در کاهش اثر شوکهای رابطهی مبادله، در کشورهای صادرکننده نفت بیشتر از دیگر کشورها است. همچنین، بر طبق برآوردهای صورت گرفته در این پژوهش، افزایش در توسعه مالی تأثیر مهارکنندگی ذخایر بین المللی را کاهش میدهد
دکتر جاوید بهرامی، پروانه اصلانی،
دوره 1، شماره 4 - ( 6-1390 )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی نحوه تأثیرپذیری سرمایهگذاری بخش خصوصی در ساختمانهای مسکونی مناطق شهری از نوسانهای درامدهای نفتی در اقتصاد ایران، به تحلیل رفتار دادههای فصلی ایران (دورهی 4/86-1/1370) در یک الگوی تعادل عمومی تصادفی پویای دو بخشی؛ شامل خانوارها، بنگاههای تولید واحدهای مسکونی جدید و تولید دیگر بنگاههای اقتصادی و نفت پرداخته است. در راستای سادگی الگوی طراحی شده، فروض ویژهای متناسب با وضعیت اقتصاد ایران در نظر گرفته شد. از جملهی این فروض میتوان به کوچک و بسته بودن اقتصاد ایران از منظر نقل و انتقالات سرمایه، خروج نفت و ورود کالا و نبود چسبندگی قیمتها در بازار مسکن اشاره داشت. افزون بر این تخصیص منابع در اقتصاد نیز از سوی یک برنامهریز مرکزی تعیین میشود.
حل و شبیهسازی مدل تجربی این مطالعه با استفاده از برنامه DYNARE و در فضای نرمافزارMATLAB انجام شدهاست. نتایج مطالعه نشان داد که با وجود بروز نوسانهای شدید در کوتاهمدت در رفتار سرمایهگذاری بخش خصوصی در ساختمانهای مسکونی مناطق شهری ایران به علت بروز شوکهای نفتی، شوک بهوجود آمده ماندگار نبوده و به سرعت از بین رفت. شایان توجه است که نتایج مطالعه مؤید شواهدی از بیماری هلندی در دورهی مورد بررسی بود.
دکتر تیمور رحمانی، ابراهیم حسن زاده،
دوره 2، شماره 5 - ( 9-1390 )
چکیده
یکی از موضوعات مهم قابل طرح در مدلهای رشد اقتصادی فرضیهی همگرایی است. به این معنی که مناطق فقیر با نرخ رشد درآمد سرانهی بالاتری نسبت به مناطق ثروتمند، تمایل به حرکت به سمت تعادل بلندمدت دارند. فرضیهی همگرایی شامل دو نوع همگرایی بتا و سیگما است. پژوهش حاضر این فرضیه را برای استانهای ایران در سالهای 1379 تا 1386، بررسی میکند. نتایج بهدستآمده وجود همگرایی بتا در بین استانهای ایران را تأیید میکند. اما، نتایج برای همگرایی سیگما نشاندهندهی نبود این نوع همگرایی در بین استانهای ایران است. به این معنی که پراکندگی درآمد سرانه در بین استانهای ایران در این سالها افزایش پیدا میکند.
مهاجرت داخلی یکی از عواملی است که میتواند بر رشد اقتصادی استانها و درنهایت، بر همگرایی بین آنها اثرگذار باشد. بنابراین، در این تحقیق اثر مهاجرت بین استانی بر همگرایی درآمد سرانهی بین آنها نیز بررسی شده است. نتایج نشانمیدهد خالص ورود مهاجرت رابطهی مستقیم با رشد تولید سرانهی استانها دارد و با وارد کردن متغیر خالص ورود مهاجرت به معادلهی همگرایی، ضـریـب بتـا افزایـش پیدا میکـند که نشاندهندهی اثر منفی مهاجرت بر همگرایی در بین استانهای ایران است. بنابراین، مهاجرت شکاف بین استانها را افزایش میدهد.
دکتر ابراهیم رضائی،
دوره 2، شماره 6 - ( 12-1390 )
چکیده
در سالهای اخیر، عوامل مؤثر بر سطح بهره وری کل از موارد مطرح شده در تئوریهای رشد فراتر است و عوامل نهادی نیز مورد توجه محققان قرار گرفته است. درهمین راستا، هدف اصلی این مقاله نیز آزمون عوامل مؤثر بر این رشد با توجه به عوامل نهادی در کنار عوامل مرسوم ، در ایران، در دوره 1350- 1386 است.
برای بررسی این موضوع از مدل های فضا حالت ( State Space ) استفاده شده است. در این رویکرد رشد TFP به عنوان یک متغیر غیر قابل مشاهده تلقی ش ده و در معادله حالت، متغیرهای برونزای مؤثر براین رشد وارد میشود. در این مقاله، برخی متغیرهای برونزا که بطور عمده سنجه هایی از عوامل نهادی هستند، به صورت شاخص جایگزین از ترکیب سریهای زمانی مختلف تصریح شده است. نتایج نشان میدهد که برخی کمیتهای وارد شده در مدل؛ مانند نهادهای حاکمیتی(ثبات سیاسی و پاسخگویی) و میزان دخالت دولت در کنار ملاکهای نهادی قدیمیتر؛ مثل بیثباتی اقتصاد کلان، اثر معنیدار بر TFP داشتهاند. علاوه بر آن، پسماندهای بدست آمده با نتایج حاصل از روشهای مرسوم دیگر (اعم از مشخص یا تصادفی) متفاوت است.
جواد هراتی، دکتر کریم اسلاملوئیان، دکتر محمد علی قطمیری،
دوره 2، شماره 7 - ( 3-1391 )
چکیده
تعیین مالیات زیستمحیطی ازنظر کنترل آلودگی نوعی پیامد جنبی مهم و اثرگذار در رفاه جامعه است و معرفی آن بهعنوان نوعی پایۀ مالیاتی جدید حائز اهمیت است. بر این اساس، هدف اصلی مطالعۀ حاضر تعیین سیاست زیستمحیطی بهینۀ مالیات در چارچوب الگویی پویاست. برای این منظور، امکان انتقال تکنولوژی پاک به الگوی رشد AK اضافه شده و الگو بهصورت نظری به اقتصاد باز تعمیم داده شده است. ویژگی اصلی اقتصاد موضوع مطالعه، ایجاد آلودگی در فرایند رشد اقتصادی و تأثیر منفی آن در رفاه جامعه است. انتقال تکنولوژی پاک ازطریق کاهش انتشار آلودگی، تأثیر مثبتی در کیفیت محیطزیست و رفاه جامعه بر جای میگذارد. بهمنظور تعیین میزان مالیات زیستمحیطی با استفاده از نظریۀ کنترل بهینه، مقادیر نرخ رشد مصرف در تعادل بازار و برنامهریز اجتماعی بر روی مسیر وضعیت پایدار [1] (SS) محاسبه و نرخ مالیات بر تولید بهعنوان ابزاری برای انطباق این دو نرخ محاسبه شده است. حل الگو به روش هامیلتونین بیانگر این نتیجه است که مقادیر نرخ رشد بر روی مسیر وضعیت پایدار و مالیات بهینه، تابع اینهاست: شاخصهای ترجیحات زیستمحیطی مصرفکننده، کشش آلودگی نسبتبه تولید، بهرهوری کل عوامل تولید، انتشار تکنولوژی پاک، نرخ رشد مصرف خارجی، نرخ استهلاک سرمایه، معکوس کشش جانشینی بیندورهای مصرف و شاخصهای تجاری. در مرحلۀ بعد، با استفاده از شاخصهای متناظر با اقتصاد ایران، الگوی مدنظر بهصورت تجربی حل شده است. نتایج حل تجربی، بیانگر این است که نرخ بهینۀ مالیات بر آلودگی حدوداً 15درصد است. همچنین براساس نتایج تحلیل حساسیت، شاخصهای کشش آلودگی نسبتبه تولید و ترجیحات زیستمحیطی مصرفکننده بیشترین تأثیر را بر مالیات زیستمحیطی در ایران دارد ضمن اینکه شاخصهای نرخ رشد خارجی و شاخصهای تجاری کمترین تأثیر را دارد.
[1] . Steady State
دکتر داود بهبودی، دکتر محمدعلی متفکرآزاد، سیاب ممی پور،
دوره 3، شماره 10 - ( 12-1391 )
چکیده
اهمیت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران و تاثیر آن بر تولید ناخالص داخلی، موضوعی غیرقابل انکار بوده و نقش مهمی را در تامین مالی بودجه اقتصاد ایران ایفا میکند. از یک نگاه افزایش درآمدهای نفتی، فرصتی برای اقتصاد ایران محسوب می شود که موجب افزایش درآمد ارزی شده است، اما از سوی دیگر مدیریت این منابع درآمدی از جمله چالشهای جدی کشور محسوب می شود. در این مطالعه سعی شده است راهکاری عملی برای مدیریت منابع نفتی با هدف رونق فعالیتهای اقتصادی و کاهش وابستگی بودجه دولت به نفت ارائه شود. بدین منظور با استفاده از مدل تعادل عمومی، آثار توزیع مستقیم بخشی از درآمدهای نفتی بر تولید ناخالص داخلی و اجزای آن به عنوان هدف مطالعه به بوته آزمون گذاشته شده است. در این مطالعه، ضمن ارائه یک مدل تعادل عمومی محاسبهپذیر برای اقتصاد ایران، آثار توزیع مستقیم درآمدهای نفتی بر تولید ناخالص داخلی در دو حالت تک دوره ای (ایستا) و بلندمدت (پویا) در قالب دو سناریو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از حل مدل در حالت ایستا نشان میدهد که توزیع مستقیم بخشی از درآمدهای نفتی به خانوارها اثر منفی بر سرمایهگذاری، مخارج دولت و نهایتاً اثر منفی بر تولیدناخالص داخلی کشور خواهد داشت. در حالیکه در یک دوره زمانی بلندمدت که امکان جریان تبدیل پسانداز به سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه وجود دارد، اثرگذاری روش پیشنهادی بر همه اجزای تولید ناخالص داخلی به استثنای مخارج جاری دولت، مثبت بوده است. همچنین نتایج نشان می-دهد که روش پیشنهادی در طی سه سال اول اجرای طرح مورد اشاره، اثرگذاری منفی بر تولید ناخالص داخلی داشته و از سال چهارم به بعد اثر مثبت روی تولید ناخالص داخلی خواهد داشت. درآمدهای نفت، وابستگی اقتصاد، توزیع مستقیم، تولید ناخالص داخلی، تعادل عمومی
دکتر اسفندیار جهانگرد، خانم نیلوفر اسادات حسینی،
دوره 3، شماره 11 - ( 3-1392 )
چکیده
شناسایی بخشهای کلیدی، موضوع مهمی در برنامهریزی و سیاستگذاری اقتصادی است به طوری که در ادبیات اقتصادی، روش های متفاوتی برای تعیین این بخشها ارایه شده است. در مطالعه حاضر، بااستفاده از رویکرد تحلیل تصادفی به تعیین بخش های کلیدی اقتصاد ایران پرداخته می شود. به این منظور از جدول داده-ستانده سال 1380 مرکز آمار ایران و از روش برآوردهای فاصلهای و شبیهسازی مونتکارلو استفاده شده است. نتایج رویکرد غیرتصادفی بیانگر این است که در جدول 25 بخشی، شش گروه بخش تجمیع شده، بهعنوان بخشهای کلیدی قابل شناسایی هستند .همچنین در جدول 99 بخشی، سیزده گروه بخش بهعنوان بخشهای کلیدی رویکرد غیرتصادفی داده–ستانده بدست آمد. نتایج این مقاله پیشنهاد میکند که تحلیلگران و سیاستگذاران از جداول اصلی تجمیع نشده برای مقاصد تحلیلی خود استفاده کنند.
دکتر سعید شوال پور،
دوره 3، شماره 11 - ( 3-1392 )
چکیده
مفهوم نوآوری در طی سالهای اخیر با تحولات زیادی همراه بوده است. براساس نظریات جدید، نوآوری حاصل مجموعهای نظاممند از عناصر و مولفههاست که در نتیجه آن، یک ایده به محصول و یا فرآیند تجاری تبدیل میشود. در مطالعات تجربی تاکنون، اجزای زنجیره نوآوری به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفتهاست به همین دلیل، در این مقاله تلاش شده است برای اولین بار، مولفههای مختلف این زنجیره، شامل مخارج تحقیق و توسعه، انباشت سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی و ثبت اختراع (پتنت) به تفکیک داخلی و خارجی به عنوان یک مجموعه منسجم مدلسازی شده و تأثیر بلندمدت آن بر بهره-وری کلی عوامل در ایران مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. به این منظور از روشهای اقتصادسنجی سریهای زمانی چندمتغیره شامل روش همگرایی متقابل و مدل تصحیح خطای برداری (VECM) به منظور ارزیابی رفتار بلندمدت مولفههای نوآوری و بهرهوری عوامل استفاده شده است. نتایج نشان می-دهد که به غیر از متغیر نسبت نیروهای دانشی به کل نیروی کار، سایر مولفههای نوآوری ملی در بلندمدت، تأثیری مثبت بر بهرهوری کلی عوامل در اقتصاد ایران داشتهاند. در این میان، ثبت پتنت خارجی و داخلی به ترتیب با داشتن ضریب تاثیر نرمال شده 58/0 و 48/0، بالاترین تاثیر را بر شاخص بهرهوری کلی عوامل در افق بلندمدت بر جای نهادهاند.
مهدی قائمی اصل، دکتر مصطفی سلیمی فر،
دوره 4، شماره 13 - ( 9-1392 )
چکیده
شوکهای بهرهوری غیرقابلمشاهده، باعث بروز مسائل انتخاب و همزمانی در تصمیمات بنگاهها میشوند که این مسائل منجر به ارائه ، براوردهای تورشداری از ضرایب نهادههای تابع تولید از سوی براوردگرهایی مثل حداقل مربعات معمولی میشوند. در این پژوهش از دادههای 5 شرکت خودروسازی طی دوره زمانی 1383-1387 استفاده شده، و تابع تولید صنعت خودرو هم با استفاده از روشهای حداقل مربعات معمولی، اثرات تصادفی، لیوینسون و پترین( a 2003) و اولی و پاکس(1996)براورد شدهاست. نتایج نشان میدهند که روشهای اثرات ثابت و لیوینسون و پترین( a 2003)، نمیتوانند برای براورد تابع تولید صنعت خودرو مناسب باشند، به عبارت دیگر واکنش بنگاههای خودروسازی به شوکهای بهرهوری، از طریق تعدیل در تقاضای نیرویکار، سرمایه و انرژی انجام نمیشود و همبستگی معنیداری میان تعدیل نهادهها و شوکهای بهرهوری در صنعت خودور وجود ندارد، اما ضرایب براوردشده برای نهادههای انرژی و سرمایه در روشهای شبهپارامتریک، اثرات تصادفی و حداقل مربعات معمولی نشان میدهند که ضرایب براوردشده برای انرژی و سرمایه در روشهای اثرات تصادفی و حداقل مربعات معمولی، به ترتیب به سمت بالا و پایین تورشدار هستند. این نتایج کاملاً مطابق با دیدگاه اولی و پاکس(1996) در خصوص تورش براوردگرهای سنتی است و نشان میدهد که بنگاههای خودروسازی در واکنش به شوکهای بهرهوری، سطح سرمایهگذاری خود را تعدیل میکنند. همچنین بر اساس نتایج براوردهای حاصل از روش شبهپارامتریک، کشش تولید نهادههای سرمایه و انرژی به ترتیب 82/0 و 64/0 خواهد بود.
مصیب پهلوانی، حسین مهرابی بشرآبادی، مهلا افشارپور،
دوره 4، شماره 16 - ( 6-1393 )
چکیده
یکی از نیازهای اولیۀ انسانی که با توسعۀ اقتصادی و اجتماعی دامنۀ گستردهتری پیدا کرده و امروز خود یکی از مظاهر تمدن به شمار میآید، مسئلۀ حمل و نقل است. بخش حمل ونقل از بخشهای زیربنایی هر جامعه است که علاوهبر تحت تأثیر قرار دادن فرایند توسعه، خود نیز در جریان توسعه دچار تحول میشود؛ از این رو، در مطالعه حاضر با استفاده از مدل دادههای تابلویی و اطلاعات سالهای 1379 تا 1390، میزان تأثیر توسعۀ زیرساختهای حمل و نقل بر رشد اقتصادی استانهای منتخب ایران بررسی شده است. نتایج حاکی از این است که متغیر شاخص زیرساخت حمل و نقل بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت دارد؛ چنانچه استانهای جمعیتتر با تغییر در ساختارهای زیرساختی خود همانند، افزایش ظرفیتهای حمل و نقل و بهبود کیفیت سیستم حمل و نقل میتوانند به ارتقای رشد اقتصادی کمک کنند.
حسین شریفی رنانی، نغمه هنرور، محمدرضا توکل نیا،
دوره 4، شماره 16 - ( 6-1393 )
چکیده
هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر شوکهای نفتی بر سطح تولیدات داخلی، سطح عمومی قیمتها، حجم پول و نرخ ارز با استفاده از رویکرد نوین تصحیح خطای برداری ساختاری (SVEC) مبتنی بر دادههای آماری فصلی 4Q1389- 1Q1359 ایران است. نتایج نشان میدهد که شوک مثبت قیمت واقعی نفت خام تأثیر مثبت و معنادار در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بر رویGDP واقعی دارد. همچنین تأثیر شوک قیمت واقعی نفت خام روی قیمت های داخلی در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت منفی و معنادار است، به گونهای که ایجاد یک شوک مثبت قیمت واقعی نفت خام، قیمتهای داخلی را کاهش میدهد. به علاوه، شوک مثبت قیمت واقعی نفت خام، تأثیر منفی و معنادار روی نرخ ارز در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت دارد. با این حال، شوک قیمت نفت تأثیر دائمی بر نرخ ارز واقعی دارد. واردات کشور نیز به سبب افزایش ثروت و افزایش تقاضا برای تولیدات واسطهای، افزایش خواهد یافت. از طرفی، یک شوک مثبت ماندۀ حقیقی پول، در کوتاهمدت، سبب افزایش آنی در تولیدات واقعی میشود.
بیتا شایگانی، اصغر ابوالحسنی، امیربهداد سلامی، رامین خوچیانی،
دوره 5، شماره 17 - ( 9-1393 )
چکیده
تقارن یا عدم تقارن سیکل تجاری، مبحث مهمی است که به منظور انتخاب الگوهای رفتاری و پیشبینی نوسانات کلان اقتصادی استفاده میشود. عواملی همچون قیمت نفت، بحرانهای مالی، نااطمینانی، تاخیر در یادگیری و... میتواند باعث عدم تقارن در سیکلها شود. از طرفی تجزیۀ ادوار تجاری بوسیلۀ تبدیل موجک که ابزاری توانمند در پردازش دادههاست، و بررسی وجود یا عدم وجود تقارن هرکدام از سطوح تجزیهشده، این امکان را میدهد تا اطلاعات بیشتری در خصوص بسامدهای مختلف ادوار تجاری بدست بیاید. این امر به تصمیم گیرندگان کلان اقتصادی کشور جهت اتخاذ سیاست ضد ادواری مناسب کمک میکند. تحلیل موجک ما را قادر ساخت تا با تجزیه سیکل تجاری تولید ناخالص داخلی فصلی طی سالهای1367-1390 به مولفههای بسامد بالا و پایین، تقارن آنها را بررسی کنیم. با استفاده از موجک سیملت، مشاهده شد که حداقل در مولفههای بسامد پایین، عدم تقارن وجود دارد. دیگر مزیت تحقیق حاضر این است که هر کدام از مولفهها جداگانه بررسی میشود تا برای آنها مدل جداگانه برای پیشبینی انتخاب شود. این امر خطای پیشبینی را کاهش میدهد.
شهرام فتاحی، کیومرث سهیلی، حامد عبدالملکی،
دوره 5، شماره 17 - ( 9-1393 )
چکیده
نوسانات قیمت نفت توأم با نااطمینانی به عنوان متغیری برونزا، از مهمترین عوامل تأثیرگذار در نوسانات تولید ناخالص داخلی کشورها بهویژه کشورهای صادرکنندۀ نفت است. این پژوهش به بررسی اثر نااطمینانی قیمت نفت بر رشد تولید ناخالص داخلی ایران با استفاده از دادههای فصلی 1390:4-1367:1 میپردازد. مدل مورد استفاده در این پژوهش، مدل نامتقارن VARMA, MVGARCH-M و روش برآورد شبه حداکثر راستنمایی (QML) میباشد. نتایج حاکی از آن است که رابطۀ منفی و معنیداری میان نااطمینانی قیمت نفت و رشد اقتصادی طی دورۀ مورد بررسی وجود دارد. همچنین، نتایج نشان میدهد که فرایند واریانس-کواریانس شرطی رشد اقتصادی و تغییر در قیمت نفت، نامتقارن و غیر قطری است.
حسن رنگریز، هومن پشوتنی زاده،
دوره 5، شماره 17 - ( 9-1393 )
چکیده
در این مطالعه روند مصرف برق در شهر تهران، در قبل و بعد از هدفمندسازی یارانهها با استفاده از مجموعه اطلاعات جمعآوری شده از مشترکان خانگی شرکت توزیع برق منطقه-ای تهران در دورۀ زمانی مردادماه سال 1379 تا آبانماه سال 1391 بررسی شد و پس از بررسی و تجزیه و تحلیل مقادیر، الگویی برای پیشبینی مصرف برق پیشنهاد شد. الگوی پیشنهادی ترکیبی از ضرایب مثلثاتی و ضرایب توانی را در برداشت که با استفاده از الگوریتم ژنتیک بهترین ضرایب استخراج گردیدند.
روند مصرف دورۀ پس از هدفمندسازی یارانهها با الگوی پیشبینیشده پیش از هدفمندسازی مقایسه شد و نتایج نشان میدهد که اجرای هدفمندسازی یارانهها علاوه بر کاهش رشد مصرف موجب کاهش مصرف به میزان ناچیزی نیز گردیدهاست. از دیگر نتایج این مطالعه، ارائۀ الگوهایی به منظور مدیریت میزان مصرفی آتی مصرف کنندگان برق در شهر تهران بود. همچنین نتایج مبین آن است که چون تقاضا برای برق نسبت به قیمت و درآمد در کوتاهمدت بیکشش است، سیاستهای قیمتی نمیتواند در مهار تقاضای برق مؤثر باشند، بنابراین می بایست از سیاستهای غیرقیمتی و سیاستهای تشویقی به منظور کاهش مصرف برق استفاده نمود.
هادی رفیعی دارانی، محمد قربانی،
دوره 5، شماره 18 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف اصلی این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر بر نرخ مشارکت اقتصادی نیروی کار و نوع ارتباطات فضایی استانهای مختلف کشور میباشد. برای این هدف از آمارۀ موران بهصورت آزمون تک متغیره و همچنین رگرسیون فضایی (الگوی وقفه فضایی) استفاده شد. بر اساس آمار و اطلاعات سال 1390، نتایج آمارۀ موران بهصورت آزمون تک متغیره و همچنین آمارۀ موران در الگوی رگرسیون فضایی نشان داد که استانهای کشور از یک وضعیت خوشهای در خصوص مشارکت اقتصادی نیروی کار برخوردارند. همچنین در بررسی متغیرهای تأثیرگذار بر نرخ مشارکت، نتایج الگوی رگرسیون وقفه فضایی حاکی از آن است که، متغیرهای وقفه فضایی نرخ مشارکت، سهم شاغلین بخش صنعت و معدن از کل شاغلین، ضریب جینی، بار تکفل و سهم بخش خصوصی در اشتغال استانها، تأثیر مثبتی بر نرخ مشارکت اقتصادی دارند. به عبارت دیگر،افزایش انگیزههای مادی در بازار کار، واگذاری فعالیتها به بخش خصوصی و همچنین توسعه صنایع به منظور خلق ارزش افزوده، باعث افزایش نرخ مشارکت اقتصادی میشود.
حسن رنگریز، هومن پشوتنی زاده،
دوره 5، شماره 19 - ( 3-1394 )
چکیده
گستردگی بازارهای پولی و اعتباری غیررسمی و سازمان نیافته در ایران، بسیار وسیعتر از بازارهای پولی رسمی کشور است. همین مساله باعث ایجاد تفاوت زیاد بین نرخ بهرۀ وامها در بازار پول رسمی و غیرسمی ایران شده است. همچنین حجم زیاد نقدینگی در بازار غیررسمی که توسط سیاستهای پولی بانک مرکزی و سیاستهای مالی دولت قابل هدایت نیست، توانسته به افزایش نرخ تورم در کشور کمک کند. در این مقاله ما با استفاده از روشAHP به بررسی این موضوع میپردازیم که متناسب با نهادهای پولی و مالی موجود، کدام بخش برای سرمایهگذاری و هدفمندی نقدینگی موجود در جامعه در جهت کاهش تورم و افزایش رشد صنعت مناسبتر است. نتایج بدست آمده نمایان ساخت که بهترین نهاد مالی و سرمایهگذاری در جهت کاهش تورمی که ناشی از نقدینگی بالای جامعۀ کنونی است، بازار بورس اوراق بهادار میباشد.
مهدی صادقی شاهدانی، احسان آقاجانی معمار،
دوره 5، شماره 20 - ( 6-1394 )
چکیده
تمرکززدایی مالی به سبب واگذاری امور به سطوح پایین تر دولت، سبب افزایش کارایی در ارائه خدمات و دسترسی بهتر افراد به کالاهای عمومی در اقتصاد میشود. در ایران با توجه به برنامههای پنج ساله توسعه، ایجاد و گسترش ساختاردراستانها برای تخصیص بودجههای استانی، حرکت کلی تمرکززدایی مالی در بعد هزینهها است، تا استانها خود بتوانند مسئولیت پروژههای عمرانی استانی بیشتری را در اختیار بگیرند. هدف این تحقیق بررسی اثرات تمرکززدایی مالی نسبی بر رشد اقتصادی منطقهای ایران است. شاخص تمرکززدایی مالی نسبی نسبت تملک دارایی سرمایهای استانی به تملک دارایی سرمایهای دولت در نظر گرفته شد تا در چهارچوب مدل رشد سولو در مورد اثرات تمرکززدایی بر رشد اقتصادی تحقیق شود. نتایج تحقیق بر اساس دادههای 30 استان کشور در فاصله سالهای 1379 تا 1386 بر اساس تخمین پانل دیتا نشان میدهد؛ تمرکززدایی مالی نسبی دارای یک رابطه غیر خطی (محدب شکل) با رشد اقتصاد منطقهای است که نشان دهنده وجود حد بهینه در ایران است.