11 نتیجه برای بانک
دکتر افسانه شفیعی، دکتر احمد تشکینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1389 )
چکیده
این مطالعه به سنجش آثار رفاهی عملکرد در صنعت بانکداری ایران با استفاده از دادههای ترکیبی ناموزون 17 بانک دولتی و خصوصی در دورهی زمانی 87-1375، اختصاص دارد. بهمنظور شناسایی وضعیت عملکرد صنعت بانکداری ایران از دو روش «مثلث رفاه» و «لیبنشتاین» استـفاده شـده اسـت. در روش مثلث رفاه با فرض بهکارگیری بهینهی نهادهها تنها به اثرات رفاهی ناکارایی تخصیصی پرداخته میشود، در حالیکه در روش لیبنشتاین افزون بر لحاظ ناکارایی تخصیصی (مثلث رفاه)، آثار رفاهی ناشی از ناکارایی X نیز در محاسبات وارد میشود. نتایج بهدستآمده از روش اول مبین سطح پایین هزینههای رفاهی و کمابیش معادل یکدرصد ارزش تولید ناخالص داخلی سال 1387 است. رقم گفته شده با استفاده از روش دوم (لحاظ آثار رفاهی ناکارایی X) بسیار بالاتر و معادل چهار درصد ارزش تولید ناخالص داخلی سال 1387 است.
امیررضا سوری، دکتر احمد تشکینی، محمدرضا سعادت،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده
هدف این مقاله بررسی تأثیر گسترش فضای رقابتی، ادغام بانک های رقیب و گسترش بانکداری الکترونیک بر کارایی بازار پولی در ایران است. بنابراین، برای اندازهگیری کارایی و نیز تشخیص عوامل مؤثر بر آن از فرم خطی- لگاریتمی تابع هزینهی مرزی تصادفی ترانسلوگ و دادههای ترازنامه بانکهای تجاری، تخصصی و خصوصی در دورهی 1380-1386 استفاده شده است. نتایج این مطالعه بر اساس مدل برآورد کارایی نشان میدهد که متوسط کارایی صنعت بانکداری در دورهی مورد بررسی شده 54 درصد است و با ادغام بانکهای رقیب متوسط کارایی به 70 درصد افزایش مییابد. براساس نتایج مدل برآورد عوامل مؤثر بر کارایی، کارایی بانکها با رقابت در صنعت بانکداری (تمرکز) رابطهی منفی دارد، بهعبارتی، با افزایش تمرکز بانکها کارایی کاهش مییابد. و کارایی با بانکداری الکترونیک (شاخص فناوری اطلاعات) رابطهی مثبت دارد؛ بهعبارتی، با افزایش فعالیت بانکداری الکترونیکی کارایی افزایش مییابد. و در نهایت، کارایی با نسبتهای تسهیلات به دارایی و سرمایه به دارایی که بازگوکنندهی ریسک اعتباری صنعت بانکداری است، رابطهی مثبت دارد، بهعبارتی، با افزایش سرمایه و یا کاهش داراییهای بانکها کارایی افزایش مییابد.
دکتر اسدالله فرزین وش، حسن حیدری،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده
بانکها نقش بسیار مهمی در اقتصاد ایفا میکنند. مهمترین کارکرد بانکها که به آنها نقشی منحصر به فرد میدهد، غلبه بر مشکلات اطلاعاتی است که در انتقال پسانداز بین سپردهگذاران و سرمایهگذاران وجود دارد. تجربه نشان داده است که معمولا بانکهایی که دسترسی بیشتری به منابع نقدینگی دارند و یا سرمایه و دارایی بیشتری دارند در مواجهه با شوکهای اقتصادی، بویژه در مواقع انقباض پولی استحکام بیشتری از خود نشان میدهند. نظر به این موارد، ارزیابی نقش ویژگیهای خاص بانکها -که این ویژگیها عبارتند از اقلام مهم ترازنامهای بانک- در انتقال اثرات شوکهای پولی اهمیت بالایی دارد. مطالعات مختلفی در مورد نظام بانکی و نقش بانکها در اقتصاد ایران انجام شده است که در هر یک از آنها به برخی از وجوه موضوع پرداخته شده است. با این حال مطالعات اندکی در زمینه مسیر وامدهی در ایران و نقش ویژگیهای مربوط به بانکها و استحکام ترازنامه آنها در انتقال اثرات سیاست پولی در ایرن انجام شده است. مقاله حاضر از دو جهت با مطالعات قبلی در این زمینه تفاوت دارد. تفاوت اول این مقاله با سایر مطالعات داخلی در این است که در آن تاثیر غیرمستقیم سیاست پولی بر وامدهی بانکها از مسیر تاثیرگذاری بر "ویژگیهای ترازنامهای" هر بانک ارزیابی شده است. تفاوت دوم، استفاده از سه نمونه مجزا شامل کل بانکها، بانکهای دولتی و بانکهای غیردولتی است. در مطالعات قبلی در این زمینه کل بانکها اعم از دولتی و غیردولتی با هم در یک نمونه بررسی شدهاند، حال آنکه ساختار مدیریتی بانکهای دولتی و غیردولتی با یکدیگر تفاوتهای مهمی دارد و این تفاوتها خود را در عملکرد وامدهی آنها و نیز نحوه تاثیرگذاری سیاست پولی بر آنها نشان میدهد. فرضیه این مقاله عبارتست از اینکه سیاست پولی در ایران به طور غیرمستقیم و از طریق ویژگیهای مهم ترازنامهای مانند "اندازه"، "سرمایه" و "نقدینگی" بانکها بر میزان تسهیلات اعطایی آنها اثرگذار است. یافتههای مقاله نشان میدهد که سیاست پولی به طور مستقیم بانکها را تحت تاثیر قرار نمیدهد، اما به طور غیرمستقیم بانکهایی را تحت تاثیر قرار میدهد که ترازنامه ضعیفتری دارند.
دکتر حسین شریفی رنانی، دکتر سارا قبادی، فرزانه امرالهی، نغمه هنرور،
دوره 1، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
هدف این مقاله بررسی اثرات سیاست پولی بر تولید و سطح عمومی قیمتها از راه کانال قیمت داراییها (شاخص قیمت مسکن) در ایران طی دورهی 4Q1387- 1Q1368 است. بدین منظور، با استفاده از الگوی تصحیح خطای برداری (VEC) اثرات سیاست پولی از راه این کانال بررسی میگردد. بهطورکلی، نتایج نشان میدهد که شوک بدهی بانکها به بانک مرکزی به عنوان ابزار سیاست پولی از راه شاخص قیمت مسکن دستکم در کوتاهمدت میتواند سطح تولید را افزایش و سطح عمومی قیمت ها را کاهش دهد. بنابراین، بانک مرکزی میتواند با دادن تسهیلات به بانکها دستکم در کوتاه مدت هم بهطور مستقیم و هم از راه شاخص قیمت مسکن سطح تولید را تقویت و سطح عمومی قیمتها را کنترل کند. همچنین، دریافتیم که شوک نسبت سپردههای قانونی بهطور عمده مستقیم سطح تولید را متأثر میسازد و از راه شاخص قیمت مسکن اثر چندانی بر سطح تولید و قیمتها ندارد. بنابراین، در استفاده از این ابزار بهعنوان ابزار سیاست پولی، کانال شاخص قیمت مسکن در اثرگذاری سیاست پولی در حد ناچیزی و تنها بر سطح تولید مؤثر است.
محمد مهدی مجاهدی موخر، دکتر رحیم دلالی اصفهانی، دکتر سعید صمدی، دکتر رسول بخشی دستجردی،
دوره 2، شماره 5 - ( 9-1390 )
چکیده
بررسی تاریخچهی بانکداری ذخیرهی جزئی به همراه اعتبار بانکی و بررسی ساختار عملکردی این شیوهی بانکداری، دستاوردی جدید از شکلگیری پول اعتباری و ساز وکارهای ایجاد و نتایج آن بر بخش واقعی اقتصاد بهوجود میآورد.
تفاوتهای سررسیدی میان سپردهپذیری و وام دهی، خلق پول اعتباری از هیچ و تأثیرات آن بر سطح عمومی قیمتها در کنار ناپایداری اقتصادی؛ از جمله مباحثی است که اندیشمندان بنام و منتقد بانکداری ذخیره جزئی به آن توجه دارند. در این مقاله ضمن بیان دیدگاهها و اندیشههای بانکداری ذخیرهی جزئی، تأثیرات این شیوهی بانکداری بر رفتار مصرفی و انباشت سرمایه تحلیل میشود. ویژگی این پژوهش نوآوری و گسترش یک مدل بین نسلی از رفتار مصرفی بهینه در بسترعملکرد بانکداری ذخیرهی جزئی با تکیه بر دیدگاه موریس آله (1947)است. بهینهسازی مدل، اثباتمیکند در وضعیت پایا ناپایداری مصرف و همچنین ناپایداری در انباشت سرمایه در بستر عملکرد بانکداری ذخیرهی جزئی، امکان بروز دارد.
دکتر اکبر کمیجانی، حسین توکلیان،
دوره 2، شماره 6 - ( 12-1390 )
چکیده
بر اساس قاعده تیلور (1993)، مقام پولی از طریق تغییر در نرخ بهره اسمی، بهعنوان یک ابزار سیاستی و با توجه به انحراف تولید و تورم از مقادیر هدف خود، تصمیمات مقتضی را اعمال میکند. رویکردی که اخیراً توجه بسیاری را به خود جلب کرده این است که میزان حساسیت بانک مرکزی نسبت به دو هدف خود در قاعده تیلور؛ یعنی شکاف تولید و تورم در دوران رکود و رونق متفاوت است، بنابراین باید قاعده تیلور بهصورت غیرخطی در نظر گرفته شود. با توجه به اینکه در ایران بر اساس قانون بانکداری بدون ربا، هدف بانک مرکزی کنترل نرخ بهره (سود) اسمی نیست وبه طور معمول، نرخ رشد حجم پول (پایه پولی) به عنوان ابزار سیاستگذاری پولی استفاده میشود، در این مطالعه با معرفی یک قاعده پولی نامتقارن تعیین نرخ رشد حجم پول به دنبال بررسی چگونگی تغییر حساسیت بانک مرکزی در تعیین نرخ رشد حجم پول در دوران رکود و رونق هستیم. برآورد مدل مارکوف سوئیچینگ برای دادههای فصلی طی دوره 1367:1 تا 1387:2 نشان میدهد که در دوران رکود حساسیت بانک مرکزی بیشتر متوجه شکاف تولید و در دوران رونق، بیشتر متوجه تورم است.
دکتر احمد گوگردچیان، سیمین السادات میرهاشمی نائینی،
دوره 3، شماره 11 - ( 3-1392 )
چکیده
کمبود نقدینگی عواقب نامطلوب و متعددی برای بانکها درپی دارد. به همین علت بررسی راهبردهای مختلف تأمین نقدینگی از اهمیت زیادی برخوردار است. در شرایط معمول بازار، راهبردهای تعدیل زیادی برای تأمین نقدینگی در اختیار بانکهاست که میتوانند در صورت قرارگرفتن در معرض تعهدات پرداخت بالاتر، داراییهای نقد بیشتری داشته باشند. در این مقاله، سه راهبرد برای مدیریت نقدینگی نظام بانکی کشور در شرایط فوق مورد توجه قرار میگیرد.
هدف این مقاله، آزمون سه راهبرد برای مدیریت نقدینگی مبتنیبر توصیه کمیته بال در شرایط افزایش تعهدات پرداخت شبکه بانکی کشور با استفاده از روش گشتاورهای تعمیمیافته(GMM) است. به این منظور، از دادههای 20 بانک از شبکه بانکی کشور برای سالهای 1388-1380 استفاده میشود.
نتایج تحقیق، بیانگر رابطه مثبت میان نرخ رشد تعهدات پرداخت و نرخ رشد موجودی اوراق بهادار است. همچنین رابطه میان نرخ رشد تعهدات پرداخت و نرخ رشد بازپرداخت وامها مثبت برآورده شده و در مقابل نتایج حاکی از رابطه معکوس میان نرخ رشد وامهای بلندمدت و نرخ رشد تعهدات پرداخت است.
دکتر علیرضا عرفانی، آزاده طالب بیدختی،
دوره 3، شماره 12 - ( 6-1392 )
چکیده
تعهد و رفتار آیندهنگری بانک مرکزی، موضوعی حایز اهمیت است. این رفتار، هزینههای اجتماعی کمتری را برای بانک مرکزی و کل جامعه در پی دارد. اما با وجود توافقات گسترده در مورد اهمیت تعهد، توافق کلی در مورد چگونگی اجرا شدن آن از طریق قواعد هدفگذاری یا قواعد ابزاری وجود ندارد.
در این مقاله، مدل پایهای کینزین جدید برای اقتصاد ایران با استفاده از دادههای فصلی دوره زمانی 1369 تا 1389 برآورد شده و یک نوع قاعده ابزاری به نام قاعده سرعت مجاز معرفی شده است. مشخصه اصلی این قاعده این است که تغییرات در شکاف تولید، جایگزین شکاف تولید در تابع زیان بانک مرکزی
میشود. سپس، با محاسبه وزنهای مناسب تحت قواعد هدفگذاری مختلف، نشان داده شده است که این قاعده به لحاظ زیان اجتماعی، کمترین هزینه را در پی دارد. بنابراین، با فرض به کارگیری نرخ بهره به عنوان ابزار اولیه سیاستی توسط بانک مرکزی، راهکار بهینه آن است که در تعیین نرخ بهره، علاوه بر بررسی نقش تورم و شکاف تولید، نقش تغییرات در شکاف تولید (یعنی قاعده سرعت مجاز) نیز مورد توجه قرار گیرد. نتایج برآورد این قاعده ابزاری در اقتصاد ایران نشان میدهد که از این قاعده برای تعیین نرخ بهره استفاده نشده است. بهعبارت دیگر، از میان متغیرهای موجود، تنها تورم، رابطه مثبت و معناداری با نرخ بهره دارد و از متغیرهای شکاف تولید و تغییرات در شکاف تولید در تعیین نرخ بهره استفاده نمیشود.
فرهاد خدادادکاشی، محمدرضا حاجیان،
دوره 4، شماره 15 - ( 3-1393 )
چکیده
این پژوهش قدرت بازاری را در بازارهای وام و سپرده در صنعت بانکداری ایران (شامل 10 بانک دولتی و 4 بانک خصوصی) بین سالهای 1389-1380 توسط شاخص لرنر اندازهگیری میکند. برای رسیدن به این هدف تابع هزینه مرزی مورد استفاده قرار گرفته و سپس قدرت بازاری محاسبه می شود. نتایج نشان دادهاست که قدرت انحصاری در بازار وامها کاهش یافته در حالی که در بازار سپردههای بانکی، قدرت انحصاری افزایش یافته است. با توجه به محاسبات انجام شده، نوسانات زیادی در شاخص لرنر به ویژه بین سالهای (89-1384) قابل مشاهده است. این تحقیق اهمیت سیاستهای اقتصادی را با هدف کاهش ارتفاع موانع ورود به بازار و تنظیم مقررات رقابتیتر شدن این صنعت نشان میدهد.
محمدنبی شهیکی تاش، زهرا شیدایی، الهام شیوایی،
دوره 4، شماره 16 - ( 6-1393 )
چکیده
در این مطالعه اثر تمرکز بازار و کارایی هزینه در صنعت بانکداری کشور بر حاشیه نرخ سود بانکی با استفاده از مدل سازمان صنعتی تجربی جدید(NEIO) بررسی شده است. برای این منظور در راستای بررسی قدرت بازاری و کارایی هزینه، از مدل توسعه یافته توسط آزام (1997) استفاده شده و ساختار بانکی کشور براساس 15 بانک فعال در بازار متشکل پولی ارزیابی شده است. نتایج این تحقیق بیانگر کاهش قدرت بازاری بانکها در طی سال های 1380 تا 1390 است. همچنین یافته های تحقیق موید آن است که ضریب تغییرات حدسی مربوط به تسهیلات اعطایی در صنعت بانکداری برابر 96/0- و تقاضای تسهیلات اعطایی کاملا بی کشش و در حدود 087/0 بوده است. اثر قدرت بازاری 37/0 درصد و اثر کارایی هزینه در صنعت بانکداری در حدود 30/0- برآورد شده است که این نتیجه بیانگر کاهش 3/0 درصدی حاشیه نرخ سود بانکی به دلیل کارایی هزینه و افزایش 07/0 درصدی آن بدلیل تمرکز بوده است.
سعید فراهانی فرد، مجید فشاری، یاور خانزاده،
دوره 5، شماره 20 - ( 6-1394 )
چکیده
مؤسسات مالی و اعتباری به عنوان نهاد مالی غیربانکی، مؤسساتی هستند که به عنوان واسطه وجوه در بازارهای مالی به فعالیت میپردازند. خدمات آنها در بسیاری از زمینهها شبیه خدمات ارائه شده توسط بانکها میباشد. به همین خاطر بررسی رابطه بین توسعه موسسات مالی غیربانکی و تولیدناخالص داخلی ایران با اهمیت به نظر میرسد. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه بررسی اثر تسهیلات اعطایی موسسات مالی غیربانکی در حوزۀ عقود اسلامی بر تولید ناخالص داخلی به همراه سایر متغیرهای موٌثر بر GDP ازقبیل درآمد سرانه و اشتغال نیروی کار برای دورۀ زمانیQ41392-Q11378 است. برای تخمین مدل از روش گشتاور تعمیمیافته(GMM) استفاده شده که نتایج برآورد مدل دلالت بر تأثیر مثبت و معنی دار توسعه موسسات مالی غیر بانکی براساس تسهیلات اعطایی با در نظر گرفتن عقود اسلامی است. همچنین متغیرهای درآمد سرانه و اشتغال دارای تأثیرگذاری مثبت و معنی دار بر تولید ناخالص داخلی میباشند.