|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
8 نتیجه برای تولید
دکتر داوود منظور، حسین رضائی، دوره 2، شماره 6 - ( 12-1390 )
چکیده
هدف از این پژوهش تعیین قیمت بهینه برق در فضای تجدیدساختار صنعت برق است. دراین راستا تابع رفاه اجتماعی را نسبت به قید تعادل بازار، حداکثر توان تولید هر گروه از نیروگاهها، حداکثر تقاضای گروههای مختلف مصرفکننده وتوان صادارت و واردات به حداکثر میرسانیم. ضمن اینکه مدل مذکور را در دو بازه زمانی ماهانه و یک ساله در سال 1386 با کمک نرمافزار بهینهیابی GAMS اجراء میکنیم. قیمت سایهای در بازه زمانی یکساله در این سال برای هر کیلووات ساعت 2/371 ریال محاسبه شده است. درراستای رسیدن به نتایج دقیقتر، مدل را به تفکیک هر ماه نیز اجراء میکنیم. که نتایج آن ازکاهش قیمت برق در شش ماهه اول نسبت به شش ماهه دوم حکایت دارد، زیرا هزینه نهایی تامین برق در زمستان، بهعلت مصرف گازوئیل و سوختهای مایع به جای سوخت گاز طبیعی به همراه استفاده نکردن از نیروگاههای برقآبی افزایش مییابد. برای دوره زمانی سالیانه و ماهیانه، قیمت واقعی در بازار برق ایران، انحراف معناداری از قیمت بهینه دارد.
دکتر داود بهبودی، دکتر محمدعلی متفکرآزاد، سیاب ممی پور، دوره 3، شماره 10 - ( 12-1391 )
چکیده
اهمیت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران و تاثیر آن بر تولید ناخالص داخلی، موضوعی غیرقابل انکار بوده و نقش مهمی را در تامین مالی بودجه اقتصاد ایران ایفا میکند. از یک نگاه افزایش درآمدهای نفتی، فرصتی برای اقتصاد ایران محسوب می شود که موجب افزایش درآمد ارزی شده است، اما از سوی دیگر مدیریت این منابع درآمدی از جمله چالشهای جدی کشور محسوب می شود. در این مطالعه سعی شده است راهکاری عملی برای مدیریت منابع نفتی با هدف رونق فعالیتهای اقتصادی و کاهش وابستگی بودجه دولت به نفت ارائه شود. بدین منظور با استفاده از مدل تعادل عمومی، آثار توزیع مستقیم بخشی از درآمدهای نفتی بر تولید ناخالص داخلی و اجزای آن به عنوان هدف مطالعه به بوته آزمون گذاشته شده است. در این مطالعه، ضمن ارائه یک مدل تعادل عمومی محاسبهپذیر برای اقتصاد ایران، آثار توزیع مستقیم درآمدهای نفتی بر تولید ناخالص داخلی در دو حالت تک دوره ای (ایستا) و بلندمدت (پویا) در قالب دو سناریو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از حل مدل در حالت ایستا نشان میدهد که توزیع مستقیم بخشی از درآمدهای نفتی به خانوارها اثر منفی بر سرمایهگذاری، مخارج دولت و نهایتاً اثر منفی بر تولیدناخالص داخلی کشور خواهد داشت. در حالیکه در یک دوره زمانی بلندمدت که امکان جریان تبدیل پسانداز به سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه وجود دارد، اثرگذاری روش پیشنهادی بر همه اجزای تولید ناخالص داخلی به استثنای مخارج جاری دولت، مثبت بوده است. همچنین نتایج نشان می-دهد که روش پیشنهادی در طی سه سال اول اجرای طرح مورد اشاره، اثرگذاری منفی بر تولید ناخالص داخلی داشته و از سال چهارم به بعد اثر مثبت روی تولید ناخالص داخلی خواهد داشت. درآمدهای نفت، وابستگی اقتصاد، توزیع مستقیم، تولید ناخالص داخلی، تعادل عمومی
دکتر مجید مداح، فروغ السادات نوع ایران، دوره 3، شماره 10 - ( 12-1391 )
چکیده
اقتصاد غیررسمی و یا اقتصاد گزارشنشده، یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه است که کارایی فعالیتهای اقتصادی در بخش رسمی را تحتتأثیر قرار میدهد. از آنجا که فعالیت اقتصاد غیررسمی معمولاً با فرار از قوانین و مقرّرات محیطزیست همراه است، این بخش، یکی از عوامل آلودهکنندۀ هوا در کشورها بهویژه در کشورهای درحالتوسعه به شمار میرود. از طرف دیگر، حجم فعالیتهای صنعتی و مساحت جنگل نیز از عواملمؤثر بر آلودگی هستند. دراین مقاله، متغیّر پنهانِ اقتصاد غیررسمی که برابر است با تفاوت تولیدکل و گزارششده، با استفاده از روش فیلترکالمن و برمبنای متغیرهای زیستمحیطی شامل انتشار دیاکسیدکربن و مساحت جنگل برای اقتصاد ایران، طی سالهای 1388-1359 تخمینزده شده است. نتایج نشان میدهد که رابطۀ بلندمدت و معنیداری میان تولیدکل، مساحت جنگلها و تعداد کارگاههای صنعتی با انتشار دیاکسیدکربن در اقتصاد ایران وجود دارد. این رابطه به ترتیب مستقیم، غیر مستقیم و مستقیم برآورد شده و اندازه ضریب تاثیر سه متغیر فوق الذکر بر انتشار دیاکسیدکربن به ترتیب برابر با 589/0، 65/1- و 057/0 است. بر اساس نتایج بدست آمده، تولیدکل برآورد شده، در تمامی سالها از تولید گزارششده بیشتراست که بر این اساس، وجود اقتصاد غیررسمی در ایران، تأیید میشود. سهم اقتصاد غیررسمی از تولید ناخالص واقعی کشور در سالهای مورد مطالعه، بهطور متوسط 6/35 درصد برآورد شده است.
علی فریدزاد، دکتر علی اصغر بانویی، دکتر فرشاد مؤمنی، دکتر حمید آماده، دوره 3، شماره 10 - ( 12-1391 )
چکیده
با توجه به محدودیتهای موجود در واردات فرآوردههای عمده نفتی مانند بنزین، گازوئیل و گاز مایع، این سوال مطرح است که محدودیت عرضه این فرآوردهها، تا چه میزان بر تولید سایر بخشهای اقتصادی، درآمد عوامل تولید و نهادهای جامعه(خانوارها) اثر میگذارد؟ یکی از الگوهای تعادل عمومی قابل استفاده برای سنجش این آثار، الگوی ماتریس حسابداریاجتماعی( SAM ) است. اما در شرایط محدودیت عرضه در برخی از بخشهای اقتصادی، بکارگیری الگوی تقاضامحورِ SAM برای سنجش آثار اقتصادی و اجتماعی با کاستیهایی همراه است. در این مطالعه، برای اولینبار از الگوی اصلاحشده تقاضامحور، در قالب الگوی مختلط SAM و ماتریس حسابداری اجتماعی حاملهای انرژی سال 1385 استفاده شده است. این ماتریس، با توجه به هدف تحقیق و برای اولینبار تهیه و تدوین شده است. نتایج مطالعه مبتنی بر سناریوی کاهش عرضه به اندازه کل واردات برای هر فرآورده نفتی است. مطابق این نتایج، محدودیت عرضه فرآوردههای نفتی بیشترین میزان کاهش تولید را در بخشهایی مانند تولید و استخراج نفت و گاز، خدمات عمدهفروشی و خردهفروشی، ساخت محصولات و مواد شیمیایی و محصولات کشاورزی در پی دارد. همچنین، با اعمال این محدودیتها درآمد سرمایه بیشتر از سایر عوامل کاهش یافته و درآمد نیروی کار خانوارهای شهری بطور مطلق و نسبی بیش از خانوارهای روستایی کاهش مییابد. با توجه به اینکه انرژی در سبد هزینه خانوارهای روستایی سهم نسبی بالاتری دارد، درآمد خانوارهای روستایی نسبت به درآمد خانوارهای شهری با کاهش بیشتری همراه بوده است.
دکتر ناصر فرشادگهر، فرناز بادپر، دوره 4، شماره 13 - ( 9-1392 )
چکیده
در این مقاله به بررسی رفتارهای کشورهای عضو اوپک در تولید نفت خام و در سریهای زمانی در چارچوب یک مدل یکپارچه پرداخته میشود . هدف آن مشخص ساختن پتانسیل شکستهای ساختاری و خروج از اوپک در میان اعضای اوپک است. در این تحلیل از دادههای ماهانه از ژانویه 1973 تا اکتبر 2008 برای12کشور عضو اوپک استفاده گردیده است و نتایج حاصل از آن نشان میدهد که بازگشت به میانگین تولیدات نفت خام در شکستها، در 10 کشور از این 12 کشور تجربه گردیده است، بنابراین میتوان گفت که شوکها بر ساختار تولیدات نفت اوپک اثرگذار هستند و در نتیجه در تمام این کشورها اثرات پایداری طولانیمدتی خواهند داشت و در برخی از آنها انتظار میرود که این تاثیرات بهصورت دائمی باقی بمانند.
مهدی قائمی اصل، دکتر مصطفی سلیمی فر، دوره 4، شماره 13 - ( 9-1392 )
چکیده
شوکهای بهرهوری غیرقابلمشاهده، باعث بروز مسائل انتخاب و همزمانی در تصمیمات بنگاهها میشوند که این مسائل منجر به ارائه ، براوردهای تورشداری از ضرایب نهادههای تابع تولید از سوی براوردگرهایی مثل حداقل مربعات معمولی میشوند. در این پژوهش از دادههای 5 شرکت خودروسازی طی دوره زمانی 1383-1387 استفاده شده، و تابع تولید صنعت خودرو هم با استفاده از روشهای حداقل مربعات معمولی، اثرات تصادفی، لیوینسون و پترین( a 2003) و اولی و پاکس(1996)براورد شدهاست. نتایج نشان میدهند که روشهای اثرات ثابت و لیوینسون و پترین( a 2003)، نمیتوانند برای براورد تابع تولید صنعت خودرو مناسب باشند، به عبارت دیگر واکنش بنگاههای خودروسازی به شوکهای بهرهوری، از طریق تعدیل در تقاضای نیرویکار، سرمایه و انرژی انجام نمیشود و همبستگی معنیداری میان تعدیل نهادهها و شوکهای بهرهوری در صنعت خودور وجود ندارد، اما ضرایب براوردشده برای نهادههای انرژی و سرمایه در روشهای شبهپارامتریک، اثرات تصادفی و حداقل مربعات معمولی نشان میدهند که ضرایب براوردشده برای انرژی و سرمایه در روشهای اثرات تصادفی و حداقل مربعات معمولی، به ترتیب به سمت بالا و پایین تورشدار هستند. این نتایج کاملاً مطابق با دیدگاه اولی و پاکس(1996) در خصوص تورش براوردگرهای سنتی است و نشان میدهد که بنگاههای خودروسازی در واکنش به شوکهای بهرهوری، سطح سرمایهگذاری خود را تعدیل میکنند. همچنین بر اساس نتایج براوردهای حاصل از روش شبهپارامتریک، کشش تولید نهادههای سرمایه و انرژی به ترتیب 82/0 و 64/0 خواهد بود.
هیوا رحیمی نیا، بیت اله اکبری مقدم، محمد رضا منجذب، دوره 5، شماره 19 - ( 3-1394 )
چکیده
آثار اقتصادی و اجتماعی تغییر در سیاستگذاری پرداخت یارانهها، مورد نگرانی مسئولین کشور در چند سال گذشته بوده است. هدف اصلی این مقاله بررسی آثار تغییر در نظام یارانه کشور از حالت غیرمستقیم به شیوه مستقیم، بر متغیرهای قیمتی و مقداری تولید داخلی و اشتغال بخشهای اقتصادی در دو سناریوی متفاوت و با استفاده از یک مدل خاص تعادل عمومی محاسبهپذیر بر مبنای دادههای ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1380 میباشد. مدلهای CGE روابطی بین حسابهای SAM و مجموعهای از معادلات غیرخطی را هم زمان با استفاده از تئوری تعادل عمومی مدرن، برقرار میکنند. در سناریوی اول این مطالعه، یارانه غیر مستقیم بخش تولید حذف و معادل آن به صورت نقدی به خانوارها پرداخت میشود. در سناریوی دوم، یارانه غیرمستقیم حذف و معادل آن با نسبتهای 50، 30 و 20 درصد به ترتیب به خانوارها، بخشهای تولیدی و دولت میرسد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که با تغییر در شیوه پرداخت یارانه، ترکیب تولید و اشتغال در بخشهای اقتصادی دچار تغییر میشود. با توجه به نتایج، بیشترین کاهش در تولید داخلی و سطح اشتغال و همچنین افزایش قیمت، در بخش حمل و نقل دیده میشود. پس از بخش حمل و نقل، بیشترین افزایش قیمت برای محصولات بخش های چوب-کاغذ-انتشار و فلزات اساسی پیشبینی می شود. بخش محصولات معدنی تنها بخشی است که در هر دو سناریو افزایش در تولید را دارد و برای اکثر بخشهای اقتصادی، کاهش در تولید و اشتغال پیش-بینی میشود. تولید ناخالص ملی اسمی در سناریوی اول به ترتیب 78/2 درصد و در سناریوی دوم 05/3 درصد کاهش مییابد. و در انتها، مقایسه نتایج دو سناریو نشان میدهد که پرداخت یارانه نقدی بیشتر به خانوارها تاثیر بهتری بر تولید برخی از بخشها نسبت به بازپرداخت یارانههای آزادشده به بخشهای تولیدی مزبور دارد.
سعید فراهانی فرد، مجید فشاری، یاور خانزاده، دوره 5، شماره 20 - ( 6-1394 )
چکیده
مؤسسات مالی و اعتباری به عنوان نهاد مالی غیربانکی، مؤسساتی هستند که به عنوان واسطه وجوه در بازارهای مالی به فعالیت میپردازند. خدمات آنها در بسیاری از زمینهها شبیه خدمات ارائه شده توسط بانکها میباشد. به همین خاطر بررسی رابطه بین توسعه موسسات مالی غیربانکی و تولیدناخالص داخلی ایران با اهمیت به نظر میرسد. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه بررسی اثر تسهیلات اعطایی موسسات مالی غیربانکی در حوزۀ عقود اسلامی بر تولید ناخالص داخلی به همراه سایر متغیرهای موٌثر بر GDP ازقبیل درآمد سرانه و اشتغال نیروی کار برای دورۀ زمانیQ41392-Q11378 است. برای تخمین مدل از روش گشتاور تعمیمیافته(GMM) استفاده شده که نتایج برآورد مدل دلالت بر تأثیر مثبت و معنی دار توسعه موسسات مالی غیر بانکی براساس تسهیلات اعطایی با در نظر گرفتن عقود اسلامی است. همچنین متغیرهای درآمد سرانه و اشتغال دارای تأثیرگذاری مثبت و معنی دار بر تولید ناخالص داخلی میباشند.
|
|
|
|
|
|