چکیده: (5700 مشاهده)
چکیده اقتصاد انسانی یا جمعیت، علمی است که در کشورهای جهان سوم به اهمیت آن کمتر توجه شده است. جهت بهرهوری از این عامل می باید جمعیت را پالایش و از نظر ساختارهای گروهی و ترکیب جنسی آن ها متعادل ساخت. تعادل در بین گروه های سنی سبب می شود تا اختلاف در تعداد جمعیت یا تفاوت درصد آن ها به حداقل برسد. ترکیب جنسی جمعیت نیز می باید به گونه ای باشد که نسبت مردان به زنان مساوی و یا تعداد زنان در مقایسه با مردان زیادتر گردد. رخداد این وضعیت حاکی از رفتارهای اجتماعی و فرهنگی معقول و رعایت عدل و انصاف در جامعه است. زنان نسبت به مردان طول عمر بیشتری دارند و چنانچه جامعه موجب تبعیض بین این دو جنس نشود نسبت زنان به مردان فزونی یافته و تا حدود5/1 افزایش خواهد یافت. اگر از نیروی کار زنان در راه عمران و توسعه کشور استفاده شود جامعه زودتر به اهداف نهائی خود که بازده اقتصادی جمعیت است نایل خواهد شد. برای توانمندساختن جمعیت، آموزش، اولین شرط در استفاده اقتصادی از آن است. در صورتی که جمعیت، آموزش های تخصصی و تکنیکی ببیند به یک عامل اقتصادی مهم تبدیل شده و ابداع، اختراع و اکتشاف در بین افراد آن آغاز خواهد شد. وقوع این پدیده شروع توسعه و پیشرفت برای جامعه است. مدیریت های جمعیتی محرک های سازنده ای برای سر و سامان دادن به جمعیت ها و آماده سازی آن ها جهت بازدهی اقتصادی میباشند.