طاهره کریمی، امیر کرم، پرویز ضیائیان فیروز آبادی، سیدمحمد توکلی صبور،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
مخاطرات دامنه ای و زمین لغزش ها، همه ساله در مناطق کوهستانی ایران از جمله منطقه الموت شرقی در استان قزوین، خسارات قابل توجهی وارد میآورند. اخیراً دادههای راداری جهت تشخیص حرکات سریع و بطئی دامنه ها و زمین لغزش های فعال بطور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است. در پژوهش حاضر با استفاده از داده های مدارهای پایین رو (Descending) ماهواره ی سنتینل 1A در بازه ی 2018 تا 2020، با روش تداخل سنجی با خط مبنای کوتاه[1] (SBaS) و روش اختلاف مدل رقومی ارتفاع، به تحلیل دینامیک دامنه ها یعنی تشخیص حرکت دامنه ها و استخراج جابه جایی های سطح زمین پرداخته شد تا هدف مهم تشخیص زمین لغزش های جدید و فعال و بروزآوری نقشه ی زمین لغزش های منطقه تأمین گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد، مدل SBaS که با داده های GPS، بازدیدهای میدانی و گوگل ارث، اعتبارسنجی گردید و اعتبار آن نسبتاً خوب بود (78/0 AUC=)، میزان متوسط حرکت سالانه را در این بازه ی زمانی 6/48- تا 2/40 میلیمتر برآورد نمود و چهارده منطقه ی لغزشی مشخص شد که از میان آن ها، برخی از زمین لغزش های گذشته همچنان فعال می باشند. در تشخیص زمین لغزش خوبکوه در 14 فروردین 1399، مدل اختلاف رقومی ارتفاع تغییرات سطح را از 62/1- تا 75/2 متر و تداخل سنجی تفاضلی نرخ جابه جایی را از 25- تا 70 میلی متر برآورد کردند. این روش ها جهت برآورد جابه جایی سطح زمین، فرونشست و زمین لغزش، تعیین نواحی آسیب پذیر در مناطق کوهستانی و کاهش خسارات مالی و جانی مزایای زیادی دارند.
Small Baseline Subset Synthetic Aperture RADAR Interferometry (SBaS-InSAR)
طاهره کریمی، امیر کرم، پرویز ضیائیان فیروز آبادی، سید محمد توکلی صبور،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
چکیده
حوضه آبریز الموت رود در استان قزوین، همه ساله شاهد مخاطرات دامنه ای و زمین لغزش های متعددی است که زیان های قابل توجه اقتصادی و بعضاً جانی به همراه دارد. تشخیص مناطق ناپایدار دامنه ها از طریق ویژگی های بافت خاک به دلیل مشکلات تهیه نمونه های خاک در مناطق کوهستانی، کاری دشوار است. به همین دلیل در پژوهش حاضر با استفاده از داده های راداری سنتینل یک A، با تعیین میزان درصد رس و شن موجود درخاک نقشه ی بافت خاک در اعماق 10، 60، 100 و 200 سانتی متری با دو الگوریتم جنگل تصادفی(RF) و ماشین بردار پشتیبان(SVM) در منطقه الموت شرقی تولید شد که با نمونه های پروفیل خاک صحت سنجی گردیدند. نتایج حاکی از دقت بیشتر شاخص کاپا در مدل RF در سه عمق 10، 60 و 100 سانتی متری بود. سپس با استخراج نقشه ی رطوبت خاک از داده های سنتینل 2، همزمان با بررسی زاویه اصطکاک داخلی انواع خاک های منطقه، در مقایسه با میزان شیب دامنه ها، انحنای پروفیل و فرم دامنه های محدب و مقعر (واگرا و همگرا)، نواحی ناپایدار در زمینه ی حرکات دامنه ای در دو مدل RF و SVM مشخص شده و با داده های GPS، بازدیدهای میدانی و گوگل ارث، اعتبارسنجی گردیدند. یافته های پژوهش نشان می دهد، نقشه ناپایداری منتج از مدل RF، از میزان دقت بالاتری (93/0 AUC=)، نسبت به نقشه ناپایداری منتج از مدل SVM (90/0 AUC=) برخوردار است و در نواحی با شیب متوسط تا بالا و با بافت خاک لوم رسی ماسه ای و لوم ماسه ای ناپایداری بیشتری وجود دارد. این روش در تهیه نقشه بافت خاک، تعیین نواحی ناپایدار دامنه ها در مقابل حرکات توده ای و زمین لغزش، تعیین نواحی آسیب پذیر در مناطق کوهستانی و کاهش خسارات مالی و جانی مزایای زیادی دارد.
دکتر میترا صابری، دکتر امیر کرم، دکتر پرویز ضیاییان، دکتر علی احمدابادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
بسیاری از لندفرم ها حالت فرکتال و خودهمانندی دارند. بین بعد فرکتال و خصوصیات فرم و فرآیند نیز روابط معنی داری وجود دارد. هدف پژوهش محاسبه بعد فرکتال لندفرم های نمونه ای کلان ایران و بررسی روابط همبستگی بین بعد فرکتال و برخی خصوصیات مورفومتریک آنهاست. با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی ایران و در قالب اندازه های متفاوت پیکسل 30، 90 و 200 متر، منحنی میزان های توپوگرافی واحدهای لندفرمی متفاوت نمونه ای ایران شامل کوهستان، تپه ، فلات ، دشت دامنه ای ، واریزه کوهرفتی و مخروطه افکنه، ترسیم و ابعاد فرکتال آنها از طریق روش شمارش جعبه، محاسبه شد. خصوصیات مورفومتریک لندفرم ها مربوط به 4 معیار (ارتفاع، شیب، انحنای پروفیل و انحنای پلانی متریک) و شاخص های (بیشینه، میانگین، انحراف معیار) و بعد فرکتال آنها ازطریق نرم افزار ArcMap به صورت جداگانه برآورد شدند. نتایج نشان داد که بعد فرکتال در لندفرم ها، از 06/1 در مخروط افکنه ها تا 17/1 درکوهستان متفاوت است. به طور کلی بعد فرکتال از کوهستان به سمت دشت کمتر می شود و بین بعد فرکتال با فرم و فرآیند رابطه وجود دارد به طوریکه لندفرم های کوهستانی، مرتفع و شیب دار بعد فرکتال بزرگتری دارند و فرآیندهای شستشو، حرکت توده ای و فرسایش آبی در آنها بیشتر است، درحالیکه در لندفرم های پست و شیب کم با بعد فرکتال کوچکتر فرآیندهای نهشته گذاری غلبه بیشتری دارد. هرچه پیکسل های نقشه ای بزرگتر شوند، ضریب همبستگی بین شاخص ها و بعد فرکتال کمتر می شود. این پژوهش می تواند زمینه را برای تحقیقات بعدی هندسه فرکتالی در عرصه های جغرافیا، ژئومورفولوژی، زمین شناسی، محیط زیست و سایر علوم زمین مهیا و هموارتر سازد.
دکتر الناز پیروزی، دکتر صیاد اصغری سراسکانرود، دکتر بتول زینالی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
در زمینلغزشها از مخربترین و متداولترین مخاطرات طبیعی تغییر دهندۀ شکل سطح زمین میباشند و ارزیابی و بررسی خسارات ناشی از زمینلغزش، لزوم بررسی عوامل تأثیرگذار بر وقوع این پدیده و پیشبینی رخداد آن را به اثبات میرساند. شهرستان خلخال، به دلیل ویژگیها و شرایط خاص زمینشناسی، اقلیمی، ژئومورفولوژیکی و فعالیتهای انسانی، از دیرباز تحت تأثیر وقوع خطر زمینلغزش بوده است. لذا، بانظر به اهمیّت موضوع؛ هدف این پژوهش، تولید نقشۀ پهنهبندی زمینلغزش در این شهرستان، میباشد. در این راستا، ابتدا نقشه پراکنش زمینلغزشها و متغیرهای تأثیرگذار، شامل؛ ارتفاع، شیب، جهتشیب، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، کاربری اراضی، لیتولوژی و بارش فراهم شد. در ادامه پس از عضویت فازی و تعیین مقادیر وزنی هر یک از عوامل با استفاده از روش کریتیک، نقشه حساسیت زمینلغزش با بهرهگیری از روش تصمیمگیری چندمعیارۀ مارکوس، تهیه شد. نتایج مطالعه نشان داد، به ترتیب؛ عوامل شیب، کاربریاراضی و لیتولوژی با ضرایب وزنی 148/0، 139/0 و 132/0، بیشترین تأثیرگذاری را در رخداد لغزشهای منطقه دارند. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، به ترتیب؛ 14/707 و 87/512 کیلومترمربع از مساحت شهرستان، در طبقۀ پرخطر و بسیار پرخطر قرار دارد و این مناطق پهنههایی هستند که به کارهای مدیریتی و اجرای پروژههای حفاظتی نیازمند هستند. همچنین، با توجه به بهرهگیری از روش منحنی راک و سطح زیرمنحنی (89/0) و همبستگی 83/0 درصدی بین نقشه نهایی حاصل از پژوهش و پراکنش سطوح لغزشی، دقت روش مارکوس، در شناسایی و پهنه¬بندی مناطق مستعد وقوع خطر زمینلغزش شهرستان خلخال، عالی میباشد.
علیرضا جعفرزاده اسطلخ کوهی، پرویز رضائی،
دوره 17، شماره 44 - ( 1-1396 )
چکیده
درمیان فرایندهای مختلف تخریب اراضی، فرسایش خاک تهدیدی جدی برای حفاظت منابع خاک و آب کشورمان است، که با تشدید بهرهبرداری انسان از طبیعت از اوائل قرن بیستم، اثرات منفی خود را بر اکوسیستم حیاتی وارد ساخته است و یکی از فرایندهای پیچیده و خطرساز محیطی است. در تحقیق مورد نظر با روش تحقیق تحلیلی-توصیفی و استفاده از مدل پسیاک در مطالعه فرسایش در مقایسه با سایر روشها و مدلهای تجربی با مطالعه تاثیر 9 عامل مهم و موثر در فرسایش خاک و تولید رسوب از طریق امتیازدهی عددی درون لایهای به عوامل نهگانه موثربر فرسایش درقسمتهای مختلف حوضه سفیدرود ارزیابی گردید. سپس نقشههای پهنهبندی فرسایشی و لندفرم و نیز نقشههای پهنهبندی عوامل نهگانه استخراج گردید. نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد که 77 درصد از اراضی لندفرمهای جلگهای در منطقه با فرسایش بسیارکم و 23 درصد دارای فرسایش کم هستند و در لندفرم کوهپایهای 14 درصد فرسایش بسیار زیاد 55 درصد با فرسایش زیاد، 31 درصد در مناطق با فرسایش متوسط و کم قرار دارند و در لندفرم کوهستانی 17 درصد اراضی دارای فرسایش بسیار زیاد، 58 درصد در فرسایش زیاد و 25 درصد در فرسایش متوسط قرار دارند. همانطور که دیده میشود هر چه ارتفاع افزایش مییابد نوع فرسایش از فرسایش بسیار کم به فرسایش بسیار زیاد تبدیل میگردد و این به مفهوم وجود مشکلات فراوان در مراتع و منابع طبیعی است. به طور کلی با توجه به مطالعه عوامل نهگانه موثر در مدل فرسایش خاک (پسیاک) این نتیجه بدست میآید که مناطق کوهستانی و کوهپایهای حساسیت بیشتری نسبت به فرسایش داشته و عوامل موثر بر فرسایش در این مناطق فعالیت بیشتری دارند.
فریبا همتی، سید اسداله حجازی،
دوره 17، شماره 45 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینلغزش یکی از خطرات طبیعی است که همه ساله خسارتهای جانی و مالی فراوانی را در مناطق کوهستانی، پرباران و لرزهخیز به همراه دارد. این مخاطرات در شیبهای طبیعی و یا شیبهایی که به دست انسان تغییر یافتهاند اتفاق میافتد. در این پژوهش خطر زمینلغزش در حوضه آبریز لواسانات با مدل رگرسیون لجستیک به منظور تعیین مناطق خطر زمینلغزش برای مدیریت و خسارت حوضه آبریز لواسانات مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا از طریق بازدید میدانی، نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی و با مرور منابع قبلی و بررسی شرایط حوضه آبریز لواسان هشت عامل اعم از ارتفاع، شیب، جهتشیب، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله ازجاده، کاربری اراضی به عنوان عوامل مؤثر بر وقوع زمینلغرش موردارزیابی قرار گرفت. پس از انجام پهنهبندی زمین لغزش درصد پهنههای لغزشی در هر کلاس محاسبه شد نتیجه نشان داد که در محدوده مورد مطالعه، مناطقی که با خطر بسیار بالا پهنهبندی شدهاند بیشترین درصد از میزان مساحت منطقه را به خود اختصاص دادهاند. در مدل حاضر که با استفاده از رگرسیون لجستیک انجام گرفت عامل کاربری اراضی با بیشترین ضریب بهترین متغیر پیشبینی کننده احتمال وقوع زمین لغزش در منطقه است. بیشترین پتانسیل لغزش در حوضه مورد مطالعه در مراتع مرغوب و استپی و مراتع متوسط و در سازند سنوزوئیک و کواترنری میباشد.
شهرام بهرامی، نادیا بقائی نژاد،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
لندفرمها و فرآیندهای ژئومورفولوژی از مهم ترین عوامل تاثیر گذار درپراکندگی و کیفیت مصالح ساختمانی می باشند. حوضه مورد مطالعه متشکل از دو مخروط افکنه جدید و قدیمی است، که در غرب شهرستان سبزوار، واقع شده است. هدف این پژوهش، بررسی نقش فرآیند یخ زدگی و ذوب یخ در دوام و کیفیت مصالح برداشت شده از دو مخروط افکنه قدیمی و جدید می باشد. برای دستیابی به این هدف ابتدا اقدام به حفر چهار حلقه چاه در بخشهای مختلف دو مخروط جدید و قدیمی شد. سپس نمونه هایی از سنگ های درشت و ریز از اعماق یک متری، دو متری ، سه متری و سطح هر چهار حلقه چاه برداشته شد. پس از آن برای اندازه گیری میزان مقاومت مصالح در برابر پدیده یخبندان و ذوب یخ، بر روی همه نمونه ها آزمایش یخ زدگی و ذوب یخ اجرا شد. بر طبق آزمایشات صورت گرفته سه نتیجه برای این پژوهش بدست آمد. اولا: نمونه های برداشت شده از راس مخروط جدید به دلیل عملکرد آبهای جاری، دارای افت وزنی بیشتری در مقایسه با سایر نمونه های برداشت شده هستند. دوما هرچه نمونه ها درشت تر باشند بیشتر تحت تاثیر بخبندان و ذوب یخ قرار می گیرند و دچار افت کیفیت بیشتری می گردند. بنابراین بهتر است نمونه های برداشت شده از قاعده مخروط افکنه جدید که ریز دانه می باشد صورت گیرد. سوما اگر هدف برداشت مصالح با کیفیت می باشد، بهتر است مصالح از جنس کانی های دگرگونی نظیر آندزیت و پیروکسن باشد.
طیبه کیانی، محسن پوربشیر هیر،
دوره 18، شماره 49 - ( 1-1397 )
چکیده
رودخانهها و آبراههها سیستمی کاملا پویا بوده و الگوی مورفولوژیک آنها بهطور پیوسته در طول زمان تغییر میکند که گاهی اوقات، فرسایش کنارهای و آسیبرسانی به تأسیسات ساحلی و جابجایی مرز را به دنبال دارند. ازاینرو بررسی رفتار هیدرولوژیکی آن باید همواره مورد توجه باشد. ایران دارای چندین رودخانه مرزی با همسایگان خود است که مطالعه آنها از رویکرد تغییر بستر باید همواره موردتوجه باشد. در این تحقیق رودخانه مرزی بالهارود که 62 کیلومتر از مرز ایران با جمهوری آذربایجان در استان اردبیل را تشکیل میدهد با رویکرد تغییر بستر از طریق مطالعه شاخصهای هیدرومورفولوژی ضریب سینوسیته، شعاع خمش و زاویه مرکزی برای بازه زمانی 1334 و 1395 به ترتیب با استفاده از نقشه پروتکل 25000/1 و تصاویر ماهوارهای ETM مطالعه گردید و شاخصهای مذکور در نرمافزار اتوکد و Arc map محاسبه شد. نتایج نشان میدهد که الگوی پیچانرودی بالهارود در طی بازه زمانی 61 ساله شدیدتر شده و میزان تغییرات بستر رودخانه بسیار بالا بوده است بهطوریکه فقط در مورد شاخص ضریب خمیدگی تعداد خمهای رودخانه از 591 خم در سال 1334 به 857 عدد در سال 1395 رسیده که بیانگر تغییر شدید مورفولوژی رودخانه است. مقادیر شعاع خمیدگی در کل بازه، مؤید وجود قوسهای تقریبا مشابه در می باشد. این شاخص برای سال 1334 نشاندهنده حالت پیچانرودیتر بخش پایاب نسبت به سراب و برعکس این حالت برای سال 1395 است؛ که میتواند به دلیل تغییر شرایط اقلیمی و تکتونیکی باشد. همچنین مجموع عواملی مانند: دخالتهای انسانی، ماهیت خشکی اقلیم، پوشش گیاهی، بافت سست، در روند تغییر بستر دخیل هستند بهطوریکه بیشتر تغییرات در محدوده مناطق مسکونی با پوشش گیاهی ضعیفتر رخ داده است که انجام اقدامات حفاظتی ازجمله تثبیت سواحل و افزایش پوشش گیاهی و شناخت موانع دستاندازی به حریم رودخانه از اهمیت زیادی برخوردار است.
محمد مهدی حسین زاده، کاظم نصرتی، سپیده ایمنی،
دوره 18، شماره 51 - ( 4-1397 )
چکیده
یکی از روش های برآورد ارتفاع رواناب، روش شماره منحنی (CN) است که نشانگر رفتار هیدرولوژیکی حوضه است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز از نقشه توپوگرافی1:25000 و نقشه زمین شناسی 1:100000 توسط سازمان زمین شناسی کشور استفاده شد. از نرم افزار SMADA برای محاسبه بارشهای کوتاه مدت در دوره بازگشتهای مختلف و از نرم افزار GIS Arc برای تهیه نقشه شماره منحنی با تلفیق نقشه های پوشش گیاهی، کاربری اراضی و گروه هیدرولوژیک خاک با استفاده از جدول سازمان حفاظت خاک آمریکا (SCS) استفاده گردید و سپس نقشه ارتفاع رواناب حوضه حصارک تهیه شد. هدف از این مطالعه تعیین شماره منحنی و برآورد ضریب رواناب و حداکثر دبی اوج سیل با استفاده از روش SCS در حوضه حصارک و پهنه بندی پتانسیل تولید رواناب در حوضه آبخیز می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که وضعیت هیدرولوژیکی اراضی و گروه های هیدرولوژیکی خاک در سطح حوضه مهم ترین پارامتر تعیین کنندهCN بوده و بر روی رواناب تأثیرگذار است. بیشترین پتانسیل تولید رواناب در پایین دست حوضه است که با کاربری اراضی شهری مشخص شده است. همچنین میانگین وزنی شماره منحنیهای بدست آمده برای هر زیرحوضه نشان داد، در زیرحوضه چپدره با شماره منحنی 88 و میانگین رواناب 28/15 میلیمتر بیشترین حجم رواناب، زیرحوضه دوچناران با شماره منحنی 89/3 و میانگین رواناب 24/54 میلیمتر و زیرحوضه تقاطع دو شاخه با شماره منحنی 90/1 و میانگین رواناب 17/36 میلیمتر کمترین حجم رواناب احتمالی و پتانسیل سیلخیزی را دارد. اما به طور کلی پتانسیل تولید رواناب در این حوضه نسبتاً بالا میباشد. بیشترین مقدار شماره منحنی رواناب در شرایط رطوبتی زیاد در منطقه مورد مطالعه 99 و کمترین مقدار 78 است.
پرویز کردوانی، فریده اسدیان، محمدرضا فلاح،
دوره 18، شماره 51 - ( 4-1397 )
چکیده
بهره برداری بی رویه از سفره های زیر زمینی دشت شهریار افت سطح آبهای زیر زمینی را در منطقه بوجود آورده است. نفوذ آب می تواند حجم مخزن آب زیرزمینی را افزایش و روند افت سطح آن را کاهش دهد. یکی از راههای تغذیه مصنوعی آبخوان ها، نفوذ آب از بستر رودخانه ها ویا آبهای جاری است. در این پژوهش سعی شده است با بررسی نمودن ویژگی های رود کرج و جریان های سیلابی آن، پارامترهای موثر در نفوذ آب در سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد بررسی قرار گیرد،که بدین منظور، ابتدا عوامل مختلف و تاثیر گذار در این امر را در محیطGIS آماده سازی و نقشه هرکدام از عوامل تهیه گردید. سپس با استفاده از وزن های اکتسابی هر لایه نقشه های وزن دهی شده عوامل موثر در مکانیابی با همدیگر تلفیق و با روش منطق بولین نقشه نهایی در دو کلاس مناسب و نامناسب تهیه گردید. با تطبیق نقشه بدست آمده با رودخانه کرج مشخص شد به دلیل احداث سد مخزنی امیرکبیر و تامین آب شرب شهر تهران وبرداشت های فراوان توسط آبگیرهای سنتی ومدرن دربالادست رودخانه کرج، رود کرج به همراه جریانهای سیلابی آن نقش پایینی در بهبود وضعیت آب های زیر زمینی دشت شهریار دارا می باشد.
نجمه شفیعی، محمد علی زنگنه اسدی، جواد جمال آبادی، زینب مجرد تیتکانلو،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف از انجام این مطالعه بررسی علل افت آبهای زیرزمینی بر اثر فعالیتهای تکتونیکی ، برداشتهای بیرویه و خشکسالیهای اخیر در چارچوب نظریه ژئودوآلیته می باشد. بدین منظور و با هدف ارزیابی فعالیتهای تکتونیکی منطقه، از برخی شاخصهای ژئومورفیک از جمله شاخصهای((BS)، AF)) ، (T)، (J) ، (Hi)، (VF)، S)) ، (SL) ، (Δa) ، (Iat)) و نقشههای همعمق و همافت حوضه استفاده شده است. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که میزان بارش در سال 82 نسبت به سال88، 310 میلیمتر کاهش و به تبع آن تعداد چاهها 217حلقه افزایش یافته و میزان برداشت از سطح چاهها نیز 58298659 میلیون متر مکعب بر ساعت کاهش یافته است. همچنین میزان متوسط عمق چاهها 10 متر افزایش یافته بهطوری که بیشترین میزان افت مربوط به چاه خومهزار درحدود 26- متر واقع در بخش جنوبی حوضه است که این شواهد نشان میدهد در محدوده آبخوان علاوه بر نقش تکتونیک در بازه طولانی مدت، نقش فعالیتهای انسانی و خشکسالیها هم میتوانند جزء عوامل مؤثر در افت آب زیرزمینی و توسعه ژئودوالیتی در سطح دشت به شمار آیند.
طیبه کیانی، محمد فتح الله زاده،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
ناحیۀ زاگرس خواستگاه اصلی سازندهای کارستیک در کشور می باشد که شکل گیری اشکال و غارهای متعدد کارستی در این ناحیه گواهی بر این ادعا است. عوامل مؤثر برای ایجاد و توسعۀ کارست را می توان به سه دسته عوامل فیزیکی، شیمیایی و وضعیت هیدروژئولوژیکی تقسیم کرد که در این میان نقش لیتولوژی و خصوصیات آن، شرایط آب و هوایی و هیدرولوژیکی و عوامل ساختاری همچون وجود گسل ها و درزه ها و شیب منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردارند. در این پژوهش خصوصیات و ویژگی های منطقۀ اشتران کوه از نظر فرآیندهای کارستی و قابلیت تشکیل آبخوان های کارستی مورد بررسی قرار گرفت و برای این امر ابتدا با استفاده از مدل AHP میزان اثر و وزن هر معیار در کارستی شدن منطقه تعیین سپس با استفاده از مدل SAW پهنه بندی مناطق مستعد تشکیل آبخوان های کارستی اشتران کوه انجام و مشخص شد مرکز دامنه های جنوب غربی و دامنه های شمال شرقی این رشته کوه از شرایط بهتر و مناسب تری برای فرآیندهای کارستی و شکل گیری آبخوان های کارستی برخوردارند. همچنین بررسی ها نشان داد اکثر چشمه های موجود در منطقه، بر نواحی پهنه بندی شدۀ مستعد شکل گیری آبخوان های کارستی قرار گرفته است.
امجد ملکی، سجاد باقری، سارا مطاعی،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
ارزیابی آسیب پذیری و تهیه نقشه خطر آلودگی به عنوان یک راهکار مهم مدیریتی جهت حفظ منابع آب کارستی مطرح می باشد. آبخوانهای کارستی در مناطق نیمه خشک غرب ایران با توجه به شرایط طبیعی منطقه، مستعد آلودگی هستند. هدف از این پژوهش برآورد میزان و تهیه نقشه آسیب پذیری آبخوان کارستی توده بیستون پرآو و دشت کرمانشاه در برابر انتشار آلودگی با استفاده از مدل COP است. این مدل با استفاده از سه پارامتر لایه پوشاننده (O)، غلظت جریان(C) رژیم بارش(P) به ارزیابی آسیب پذیری منابع آب کارست در برابر آلودگی می پردازد. نتایج نشان می دهد که 4/31% مساحت منطقه در پهنه آسیب پذیری متوسط و 7/30% مساحت منطقه در پهنه آسیب پذیری کم واقع شده و9/37% درپهنه با آسیب-پذیری خیلی کم واقع شده است که بیشتر محدوده دشت را دربرمیگیرد. عمده مناطق با آسیب پذیری کم و متوسط، در قلمرو کارست های تکامل یافته سازند آهکی، در قسمت های مرتفع منطقه قرار دارند. پوشش گیاهی این مناطق جنگلهای استپی درمحدوده با آسیبپذیری کم و فاقد پوشش گیاهی در محدوده با آسیبپذیری متوسط است که بارش آنها بیش از 800 میلیمتر میباشد. بطورکلی در منطقه مورد مطالعه به ترتیب پارامترهای C، P و O بیشترین نقش را در میزان آسیب پذیری دارا می باشند.
اسد اله حجازی، فاطمه خدائی قشلاق، لیلا خدائی قشلاق،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
رودخانه ورکشچای با طول تقریبی 69 کیلومتر، با روند شمالی- جنوبی از رودخانههای اصلی و دائمی شهرستان تبریز است که 10 روستا با بافت فرسوده و نامقاوم در بستر آن توسعه یافته است. مطالعات میدانی گویای این مطلب است که، روستاهای حاضر، بدون شناخت قوانین حاکم بر رفتار هیدرولیکی و پیش بینی آن، عدم رعایت حریم بستر اصلی رودخانه و با تبدیل سیلاب دشتهای کناری آن، به اراضی کشاورزی و باغی گسترش پیدا کرده است. عدم شناخت و توجه به موارد مذکور و دستکاری بستر رودخانه، سبب افزایش میزان آسیبپذیری روستاها، اراضی و سایر تأسیسات انسانی از خطر وقوع سیلاب در حوضهی آبریز ورکشچای شده است. از اینرو، بررسی نواحی مستعد وقوع سیلاب و تهیهی نقشهی پهنهی سیلگیر، در این منطقه ضرورت دارد. در پژوهش حاضر، سطوح سیلگیر در دورههای بازگشت 25 و 50 ساله، در طول رودخانه اصلی تعیین گردید. در همین راستا، به منظور شبیهسازی ژئومتری زمین، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل HEC_RASو الحاقیهیHEC_GEO_RAS مورد استفاده قرار گرفت و نقشههای پلان رودخانه، سواحل چپ و راست رودخانه و سرعت جریان آن به دست آمد و روستاهایی که در معرض وقوع سیلاب با دورههای بازگشت مذکور قرار دارند، شناسایی و سپس رفتار هیدرولیکی رودخانه شبیهسازی گردید. بر طبق نتایج حاصل، 100 کیلومتر از مساحت کل حوضهی آبریز تحت تأثیر سیلابهایی با دوره بازگشت 50 سال و 63 کیلومتر از آن، تحت تأثیر سیلابهایی با دوره بازگشت 25 ساله قرار دارد. در نهایت، راهکارهای کاهش خسارات ناشی از وقوع سیلاب در امتداد رودخانه اصلی، معرفی گردید.
محمدجواد وحیدی، رسول میرعباسی نجف آبادی،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
به منظور حفاظت از منابع خاک و آب باید نواحی فرسایشپذیر حوضه های آبخیز شناسایی گردند تا بتوان با برنامه ریزی در قالب طرحهای حفاظت خاک یا آبخیزداری، از تخریب بیشتر اراضی جلوگیری و فرسایش را کنترل نمود. بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف کلاس بندی و پهنه بندی نواحی حساس به فرسایش آبی در حوضه آبخیز هروی با استفاده از منحنی یولاستورم انجام شده است. در این مطالعه، 10 زیرحوضه بر اساس سطوح تغذیه آبراهه ها جدا شد. تغییرات مکانی مشخصه های خاک زیرحوضه ها شامل بافت و میانگین اندازه قطر ذرات به روش قرائت کامل هیدرومتر اندازه گیری گردید و حداکثر سرعت پتانسیل خروجی زیرحوضه ها نیز بر اساس خصوصیات هر زیرحوضه محاسبه شد. سپس وضعیت فرسایش و رسوب در حوضه ها و زیرحوضه ها با استفاده از منحنی یولاستورم (بر اساس میانگین اندازه قطر ذرات رسوب و سرعت پتانسیل خروجی) بررسی و به طور مقایسهای از لحاظ فرسایش پذیری کلاس بندی شد. نهایتاً نقشه پهنه بندی نواحی حساس به فرسایش آبی منطقه مورد مطالعه به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان داد که قسمت های بالادست و کناری حوضه، شامل زیرحوضه شماره 4 (94/8 درصد از اراضی)، فرسایش پذیری خیلی زیاد و زیرحوضه های شماره 1 و 9 (94/36 درصد از اراضی) فرسایش پذیری زیاد دارند. این نواحی اغلب دارای شیب زیاد و فاقد پوشش گیاهی یا دارای پوشش گیاهی ضعیف (مانند مراتع ضعیف و زراعت دیم) هستند؛ لذا ارائه راهکارهای مناسب جهت جلوگیری از فرسایش بیشتر در آنها الزامی است.
لیلا منتصری، ابوالقاسم امیر احمدی، محمد علی زنگنه اسدی،
دوره 19، شماره 55 - ( 10-1398 )
چکیده
در این پژوهش به بررسی نقش عوارض ژئومورفولوژی در تغییر کیفیت شیمیایی آب در بخشی از جغرافیای شمالشرق کشور پرداخته شده است. عارضه ژئومورفولوژی مورد بحث در این پژوهش تپههای مارنی است که حاصل فعالیتهای آتشفشانی-رسوبی دوران سوم زمینشناسی میباشد و به نقش شیمیایی اثرات این تپهها در گلآلود کردن آب یکی از رودخانههای جاری در پهنه آن (رودخانه کلاته سادات در غرب سبزوار) جهت آبیاری اراضی کشاورزی اطراف این رودخانه پرداخته میشود که در اصطلاح عامیانه به آن "آبرنگ کردن" میگویند. در این مطالعه از روشهای مشاهده میدانی، مصاحبه با کشاورزان محلی، برداشت و آنالیز نمونه آب و آزمایشهای فیزیکوشیمیایی استفاده شده است. نتایج آزمایشها و مقایسه کیفیت شیمیایی آب زلال و گلآلود نشان داد که میزان درصد رسوب (گلآلودگی)، سختیکل (غلظت کلسیم و منیزیم) و شوری آب (هدایت الکتریکی) در آب گلآلود بیشتر است؛ اما تحلیل آماری و رسم نمودار شولر و ویلکاکس و طبقهبندی SSP و SAR مشخص کرد که این افزایش در حد بحرانی و آسیبپذیر نیست و کیفیت آب شرب و کشاورزی رودخانه کلاته سادات و حتی سختی کل آن در وضعیت مطلوب و خوبی است. بهعبارتی تپههای مارنی و گلآلودگی آب سبب تغییرات قابل توجه در کیفیت شیمیایی آب رودخانه نمیشود؛ لذا از آب گلآلود میتوان برای آبیاری اراضی کشاورزی استفاده کرد.
جواد جمال آبادی، محمد سلمانی مقدم، علی شکاری بادی، مرضیه نوده،
دوره 19، شماره 55 - ( 10-1398 )
چکیده
اسکان موقت جمعیت پس از وقوع زلزله بهمنزله رکن اساسی مدیریت بحران تلقی میشود. انتخاب مراکز مناسب برای استقرار شهروندان میتواند نقش بهسزایی در خدماترسانی و امداد و نجات پس از زمینلرزه داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی نقاط مستعد برای ساخت پناهگاه و اسکان موقت جمعیت در هنگام وقوع زلزله احتمالی است. این تحقیق بهلحاظ هدف کاربردی بوده و روش بررسی آن توصیفی-تحلیلی و اسنادی است. ابتدا با استفاده از روش دلفی 16 معیار اصلی و مؤثر در مکانیابی این مراکز، در چارچوب 6 خوشه شامل دسترسی به شبکه ارتباطی، ویژگیهای طبیعی، ویژگی های مکانی، کاربریهای سازگار، کاربریهای خطرساز و عملکرد جمعیتی شناسایی شدند. سپس با استفاده از نظرات کارشناسان و فرآیند تحلیل شبکهای، وزن نهایی هر یک از معیارها تعیین شد. مهمترین پارامترهای تأثیرگذار در این تحقیق بهترتیب شاخصهای تراکم جمعیت، راه شریانی درجه 1 و مساحت مناسب میباشند. در نهایت، با تلفیق لایههای اطلاعتی تمامی شاخصها، نقشه مناطق اسکان موقت جمعیت در شهر سبزوار تهیه گردید. نتایج تحقیق نشان میدهد، کمبود فضاهای مناسب از جمله پارکها و فضاهای باز شهری برای اسکان موقت شهروندان در سطح شهر سبزوار کاملا مشهود است. در عین حال، نقاطی از شهر که دارای فضاهای باز کافی و سازگار با کاربریهای اطراف میباشند، دارای پتانسیل نسبتاً بهتری برای استقرار هستند. بر این اساس، بهترین مکانها برای اسکان موقت جمعیت پس از وقوع زمینلرزه در شهر سبزوار شامل پارک ارم در شمال، پارک امام رضا (ع) و استادیوم فوتبال در جنوبشرق شهر، شهربازی، باغ ملی و هنرستان شریعتی در مرکز شهر، مهمانسرای جهانگردی، فضاهای سبز و زمین ورزشی در غرب و در نهایت هنرستان فنی و حرفهای در شهرک توحید پیشنهاد میگردد. بهمنظور بهبود شرایط در فردای وقوع زلزله پیشنهاداتی در این پژوهش ارائه گردیده است.
مریم ایلانلو، امیر کرم،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده
تخریب رودخانهها و در پی آن ضرورت بازسازی آنها، در سراسر جهان از مسائل مهم شناخته شده میباشد. با این حال، روشهای مناسب برای ارزیابی تغییرات مورفولوژیکی (شکلشناسی) که مرتبط با این عمل آنهاست و همچنین شناخت میزان تأثیر عوامل مورفولوژی برای مداخله در کار بازسازی رودخانه ها، همچنان در حال بررسی میباشد. منطقه جاجرود و سدلتیان در شمال شرق تهران به دلیل آب و هوای مطبوعی که دارد همیشه مورد توجه طبیعتگردان و علاقهمندان به طبیعت بوده و هست. به همین دلیل در طی دهه های اخیر به شدت بستر رودخانه جاجرود و حواشی آن مورد دستکاری انسان قرار گرفته است. از این رو مطالعه روند تغییرات هیدرومورفولوژیکی این رودخانه بسیار ضروری میباشد. هدف از این پژوهش ارزیابی شرایط هیدرومورفولوژیکی بخشی از رودخانه جاجرود با استفاده از روش MQI میباشد. بر همین اساس تصاویر ماهواره ای سال 2018 لندست 8 و سال 1976 لندست 4 از منطقه تهیه گردیدند و بازدیدهای میدانی چندی صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان میدهند که تمامی بازههای منطقه از لحاظ روش MQI در شرایط ضعیف و خیلی ضعیف قرار گرفتهاند که این مسائل ناشی از قطع درختان به منظور ایجاد ساخت و سازهای انسانی، برداشت شن و ماسه، ایجاد تفرجگاه های متعدد در حواشی رودخانه و تغییر الگوی رودخانه میباشد.
سیامک شرفی، مسعود صادقی راد، زهرا جوادی نیا،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده
رخداد زمین لغزشها در مسیر رودخانههای ایران به ویژه در مناطق کوهستانی زاگرس از فرآیندهای دامنهای است که مسدودن شدن مسیر رودخانهها و شکلگیری دریاچههای سدی را به دنبال دارد. زمین لغزش دلا، نمونهای از این لغزشها است که وقوع آن در مسیر شبکه زهکشی رودخانه شیمبار، شکلگیری دریاچه شیمبار را در پی داشت. مطالعات زمین باستانشناسی صورت گرفته در محدوده مورد مطالعه با استفاده از نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، مدل رقومی ارتفاع، تصاویر ماهواره ای و نرم افزار Arc GIS بر روی زمین لغزش و حوضه دریاچه شیمبار منجر به شناخت دلایل وقوع زمین لغزش و تغییرات سه مرحلهای دریاچه گردید. این امر نهایتاً زمینه بازسازی پالئوژئومورفولوژی زمین لغزش و دریاچه سدی شیمبار را مهیا ساخت. نتایج نشان داد که عامل اصلی رخداد زمین لغزش دلا فرآیندهای تکتونیکی منطقه بوده و براساس شواهد باستان شناسی و زمان حفر کانال باستانی، زمان وقوع زمین لغزش قبل از 2000 سال پیش بوده است. هم چنین شکل گیری دریاچه شیمبار و تغییرات محدوده و عمق آن در 3 مرحله، باعث تغییرات محیطی منطقه و مسدود شدن مسیر کوچ منطقه برای مدت طولانی شده است.
امیر صفاری، علی احمدآبادی، زهرا صدیقی فر،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده
دشت های سیلابی و مناطق مجاور رودخانه ها که بدلیل شرایط خاص خود فضاهای مناسبی برای انجام فعالیت های اقتصادی و اجتماعی محسوب می شوند، همواره در معرض خطرات ناشی از وقوع سیلاب ها قرار دارند. از این رو در این مناطق تعیین میزان پیشروی سیلاب و ارتفاع آن نسبت به رقوم سطح زمین و نیز تعیین خصوصیات سیلاب در دوره بازگشت های مختلف که تحت عنوان پهنه بندی سیلاب صورت می گیرد، حائز اهمیت فراوان خواهد بود. در این راستا این تحقیق با هدف تلفیق مدل هیدرولوژیکی WMS با نرم افزار ARC GIS به برآورد پهنه های سیل در حوضه آبخیز دربند، گلابدره، سعد آباد و مقصود بیک بر روی رودخانه اصلی دربند می پردازد. در این تحقیق ابتدا رودخانه دربند به 19 مقطع اصلی تقسیم شد و در مدل HEC-RAS پهنه بندی رودخانه انجام گرفت. در این پژوهش که از نقشه های رقومی مختلف استفاده گردید، گستره سیلاب در اراضی حاشیه رودخانه برای سیلاب با دوره بازگشت های 2 تا 500 سال محاسبه گردید. همچنین جهت افزایش دقت و اطمینان بیشتر و همچنین به منظور شناسایی پهنه های مستعد تولید رواناب از روش SCS استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد با توجه به تغییرات کاربری اراضی بخصوص در حاشیه رودخانه و ساخت و ساز های فراوان حوضه مورد مطالعه قدرت مقابله با سیلاب را ندارد. علاوه بر اینها زیرحوضه هایی که به رودخانه نزدیکتر می باشند، بدلیل کاهش شیب و کاهش زمان تمرکز، بیشتر در معرض خطر سیلاب می باشند. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مسائلی که باید به آن پرداخته و رسیدگی شود بحث کاربری اراضی می باشد. در واقع با مدیریت کاربری اراضی می توان از بوقوع پیوستن خسارات مالی متوجه شهروندان کاست و هم می توان احساس امنیت را برای شهروندان افزایش داد تا با امنیت بیشتری به زندگی خود ادامه دهند.
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >