14 نتیجه برای بیات
پرویز ضیاییان فیروزابادی، عزت اله قنواتی، زینب بیاتی صداقت،
دوره 12، شماره 24 - ( 3-1391 )
چکیده
موضوعات مربوط به مطالعات ژئومورفولوژیکی از منظر ارزیابی در کلان شهر تهران که طی نیم قرن گذشته توسعه یافته ،متعدد است. تحلیل آسیب پذیری ناشی از زمین لغزش ها در دامنه های کوهستانی و بررسی تغییرات حوضه های زهکشی سطحی و آبراهه های آن در تعامل با توسعه شهری، بخشی از این موضوعات می باشد. در این مقاله که بر پایه روش تحلیلی استوار است و ابزار اصلی آن سامانه اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم افزار GIS2 است سعی شده تاثیر وزن سازه های شهری به عنوان عامل موثر در وقوع حرکات لغزشی و ایجاد ناپایداری های سطحی ناحیه 1 منطقه دو شهرداری تهران ،مورد بررسی قرار گیرد .ابتدا 100 نقطه نا پایدار توسط GPS3 ثبت و وزن سازه های ناحیه محاسبه شد. آنگاه با انطباق نقشه نهایی که وزن سازه های شهری ناحیه را در پنج طبقه از بسیار کم تا بسیار زیاد تقسیم بندی کرده و لایه برداشت میدانی ناپایداری های سطحی ، به آن اضافه شد و این محدوده با حریم فعلی شهر مقایسه شد. سپس نتایج حاصل از تحلیل نقاط ناپایدار ثبت شده نشان داد که53 درصد از ناپایداری ها در سازه های سنگین وزن و نوساز و 47 درصد از ناپایداری های ثبت شده در مناطق با وزن سازه ای کم و بسیار کم قرار دارد که همپوشانی نقشه بافت فرسوده محدوده و نقاط ثبت شده نشان داد همه این ناپایداری ها در محدوده بافت فرسوده رخ داده که در نتیجه آن نیز خساراتی به برخی از واحد های مسکونی وارد شده است.
رباب صفری، مقصود بیات،
دوره 13، شماره 28 - ( 3-1392 )
چکیده
شناخت و بررسی امکانات و توانایی ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی نخستین گام در فرایند برنامه ریزی و توسعه چنین نواحی به شمار می رود. پژوهش حاضر جهت تعیین سطوح توسعه یافتگی دهستانهای استان آذربایجان شرقی صورت گرفته است. در این پژوهش 45 متغیر نرم سازی شده با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی به 8 عامل معنی دار تقلیل یافته، سپس با استفاده از عوامل نهایی استخراج شده تحلیل خوشه ای انجام گرفته است. دهستانها از لحاظ سطح توسعه یافتگی در پنج خوشه همگن و مشابه طبقه بندی شده اند و با استفاده از شاخص(Z-score) وضعیت امکانات و خدمات موجود در دهستانها مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت عامل مؤثر و بازدارنده در توسعه دهستانهای هر خوشه مشخص شده است. روش تحقیق مقاله تحلیلی و علی است نتایج بدست آمده نشان می دهد که از لحاظ سطح توسعه یافتگی بین دهستانهای استان تفاوت و نابرابری وجود دارد به طوری که از مجموع 141 دهستان این استان یک دهستان در سطح کاملاً برخوردار، 5 دهستان برخوردار، 55 دهستان تا حدی برخوردار، 24 دهستان محروم، 56 دهستان در سطح بسیار محروم قرار دارند.
الهام یوسفی روبیات، فاطمه قسامی، اسماعیل صالحی، فاطمه جهانی،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1393 )
چکیده
با توسعه های جدید شهری امروزه هیچ گونه تعادلی از نظر سطح فضای سبز و مناطق باز موجود بین شبکه های شهری و الگوهای طبیعی سرزمین در ایران مشاهده نمیشود و شبکه های شهری در حال مسلط شدن بر شبکه های اکولوژیکی هستند. بر همین اساس یکی از وظایف اساسی و مهم برنامه ریزان شهری و ناحیه ای، تخصیص بهینه زمین به کاربری فضای سبز شهری است. که در این تحقیق برای دستیابی به این هدف یک روش تحلیل تناسب فضایی مکانی فضای سبز شهری (در مقیاس منطقه ای) با تاکید بر ترکیب مؤلفه های کمی و کیفی (عاملهای اجتماعی و فیزیکی) و با توجه به اصول اکولوژیک، با بهره گیری از قابلیت ارزیابی چند معیاره و در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی ارائه شده است. در نهایت از این روش برای تحلیل تناسب فضایی مکانی پارکهای منطقه ای شهر بیرجند استفاده شده است؛ و بر اساس آن مشخص شد، به طور کلی وضعیت تناسب پارکهای منطقه ای در سطح قابل قبولی قرار دارد که البته با سطح ایده آل نیز فاصلهی چشمگیری وجود دارد.
حکیمه بهبودی، محمد سلیقه، علی بیات، اکرم ذاکری، فاطمه جمالی،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده
پهنه بندی آب وهوایی و شناخت نواحی همگن اقلیمی امری ضروری جهت آمایش سرزمین و برنامه ریزی های منطقهای می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه تفاوت های اقلیمی سه منطقه جغرافیایی ایران، ناحیه ساحلی خزر، ناحیه کوهستانی و ناحیه خشک داخلی که در محدوده استان های مازندران، سمنان، تهران، قزوین، قم و مرکزی جای می گیرد است. روش کار در این تحقیق، بررسی داده های آب و هوایی 56 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی و 19 عنصر اقلیمی با استفاده از مدلهای خوشه بندی و تحلیل عاملی است. بدین منظور یک ماتریس با ابعاد 19*56 و با آرایش R تشکیل و به عنوان پایگاه داده برای ناحیه بندی مورد استفاه قرار گرفت. با اعمال تحلیل عاملی بر مبنای تحلیل مولفه های اصلی و با چرخش متعامد واریماکس مشخص شد که در اقلیم این سه منطقه، چهار عامل رطوبتی، دمایی، غباری و تندری موثر می باشند که در مجموع بیش از 85 درصد از واریانس اقلیم منطقه را تبیین میکنند. با انجام تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و با روش ادغام وارد بر روی ماتریس نمرات عامل ها، چهار ناحیه اصلی و چندین خرده ناحیه شناسایی شدند. نواحی اصلی عبارتند از ناحیه گرم و خشک بیابانی، ناحیه کم بارش دامنه ای، ناحیه سرد و نیمه پربارش کوهستانی و در نهایت ناحیه معتدل و پر بارش. بررسی نواحی چهارگانه با شرایط محلی و منطقه ای نشان می دهد که همسایگی با منابع رطوبتی مانند دریای خزر و پیکربندی ناهمواری ها مانند ارتفاعات رشته کوه البرز نقش تعیین کننده ای در شکل گیری خرده نواحی شمال ایران دارند.
مریم بیات ورکشی، روژین فصیحی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
مدلسازی بهعنوان روشی کارآمد با کمترین هزینه، امکان مطالعه پیچیدگی جریان آب زیرزمینی را برای مدیران فراهم مینماید. هدف این تحقیق مقایسه مدل عددی، روشهای هوشمند عصبی و زمین آمار در مدلسازی تغییرات سطح آب زیرزمینی میباشد. بدین منظور اطلاعات آبخوان دشت همدان – بهار بهعنوان یکی از مهمترین منابع تامین آب منطقه، مورد مطالعه قرار گرفت. در این پژوهش از کد عددی MODFLOW در نرمافزار GMS، شبکه عصبی مصنوعی و روش عصبی - فازی در نرمافزار NeuroSolution، روش عصبی – موجک در نرمافزار MATLAB و روش زمین آمار در نرمافزار ArcGIS استفاده گردید. مقایسه نتایج نشان داد که دقت روشهای محاسبه سطح آب زیرزمینی برحسب کمترین آماره مجذور میانگین مربعات خطای نرمال (NRMSE)، بهترتیب به روش عصبی - موجک، عصبی – فازی، زمین آمار، شبکه عصبی مصنوعی و مدل عددی تعلق داشت. بهطوری که مقدار آماره NRMSE در روش عصبی - موجک بهعنوان روش بهینه، برابر 0/11درصد و در روش مدل عددی برابر 2/2 درصد بدست آمد. مقدار ضریب همسبتگی روشهای فوق بهترتیب 0/998و 0/904بود. بنابراین میتوان کاربرد روشهای ترکیبی هوشمند عصبی بهویژه نظریه موجک را در محاسبه سطح آب زیرزمینی مناسبتر از روش زمین آمار و مدل عددی دانست. ضمن آنکه در روشهای هوشمند عصبی از متغیرهای زودیافت طول و عرض جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا بهعنوان بردار اطلاعات ورودی استفاده شد . نتایج پهنهبندی سطح آب زیرزمینی آبخوان نیز گویای روند کاهش سطح آب زیرزمینی از بخش غرب به شرق آبخوان بود که همسو با گرادیان هیدرولیکی میباشد.
ناصر بیات، سیدعلی بدری،
دوره 18، شماره 49 - ( 1-1397 )
چکیده
این پژوهش به بخشبندی بازار در منطقه نمونه گردشگری حوضه آبریز رودخانه کُلان شهرستان ملایر میپردازد. جامعه آماری گردشگرانی است که به قصد تفریح و گردش و گذران اوقات فراغت به محدوده مورد مطالعه سفر میکنند. ابزار پژوهش پرسشنامهی محقق ساخته شامل 32 گویه است و به روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 200 مورد پرسشنامه از گردشگران بدست آمد. آمار توصیفی، و روشهای تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل خوشهای برای تجزیه و تحلیل دادهها به کار رفت. بر مبنای نتایج تحلیل عاملی 7 عامل اصلی انگیزشی گردشگری در سطح منطقه شناسایی شد، شامل: روستاگرایی، وابستگی و تعلقمکانی، آسایش و استراحت، طبیعتگردی و ورزش، تفریحات گروهی، خرید تولیداتروستایی، هیجان و تازگی، معنویت و خلوت؛ بر اساس این عوامل انگیزشی نتیجه نهایی بخشبندی گردشگران نشان میدهد که بازار تقاضای گردشگری در منطقه قابل تقسیم به 7 بخش است. گروه یک با انگیزه متنوع 12 درصد، گروه دوم با انگیزه تفریحات گروهی 17 درصد، گروه سوم با ترکیب سنی جوان تر و انگیزه ماجراجویانه 18/5 درصد، گروه چهارم با انگیزه روستاگرایانه 15 درصد، گروه پنجم با انگیزه خرید 10/5 درصد، گروه ششم با انگیزه تعلق مکانی در کنار میل به آسایش و استراحت 19/5 درصد، و گروه هفتم با گرایش خاص به تعلق مکانی 7/5 درصد از کل جامعه نمونه را در برمیگیرند. این نتایج میتواند در راستای بهرهگیری بهینه از انواع منابع موجود در منطقه، توسط مدیران و مسئولان محلی، و همچنین صاحبان کسب و کارهای گردشگری، متناسب با نیازهای واقعی بخشهای متنوع بازار گردشگر روستایی به کار گرفته شود.
سیروس هاشمی دره بادامی، علی درویشی بلورانی، سید کاظم علوی پناه، محمد ملکی، رضا بیات،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
اصطلاح جزیره حرارتی شهری (UHI)، پدیده تغییر دمای مناطق شهری در مقایسه با مناطق پیرامون آن را توصیف می کند. اثرات UHI شامل: افزایش مصرف انرژی و آب، افزایش آلودگی هوا و تداخل در آسایش حرارتی می باشد. جزیره حرارتی سطوح شهری (SUHI) در برگیرنده الگوهای دمای سطح زمین (LST) درمناطق شهری است که با UHI در لایه تاج پوشش شهری و لایه مرز شهری (UBL) در ارتباط است و با سنجش از دور حرارتی قابل بررسی است . با توجه به اینکه SUHI دارای نوسانات روزانه و فصلی می باشد لذا نیاز به دادههای چند زمانه در تحلیل SUHI، دور از انتظار نیست. در این تحقیق از دادههای چند زمانه MODIS (آکوا و ترا)، به منظور تحلیل SUHI در شب و روز در کلانشهر تهران استفاده شد. خواص فیزیکی و بیوفیزیکی سطح زمین از قبیل کاربری اراضی، ارتفاع، آلبدو، شاخص پوشش گیاهی NDVI و شاخص سطوح نفوذناپذیر NDBI به منظور تفسیر تغییرات LST و SUHI استفاده شد. نتایج نشان داد که SUHI در تهران، دارای نوسانات مکانی و زمانی روزانه و فصلی است به طوریکه در ایام گرم سال در طول روز جزیره سرمایی سطوح شهری (SUCL) در سطح شهر تهران تشکیل می شود. در شب مقدار شاخص SUHI بین 2 تا 5 درجه سانتیگراد (حداکثر در بهار) متفاوت است. همچنین نتایج نشان داد که ویژگیهای حرارتی متفاوت پوشش های زمین، آلبدو و ارتفاع مهمترین عوامل تغییرات روزانه SUHI تهران است در حالی که تغییرات فنولوژیکی پوشش گیاهی و آلبدو، مهمترین عوامل تغییرات فصلی SUHI تهران می باشد.
[1]. Surface urban Cool Island
علی بیات، سعید مشهدی زاده ملکی،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
بخار آب قابل بارش (PWV) یکی از کمیت های مهم در هواشناسی و تغییرات اقلیم است. شیدسنج خورشیدی، سنجنده AIRS و رادیوسوندها ابزارهایی هستند که PWV را از سطح، فضا و داخل جو زمین اندازه گیری می کنند. در این مقاله از داده های PWV اندازه گیری شده با شیدسنج خورشیدی دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان، سنجنده AIRS و داده های ایستگاه های سینوپتیک شامل دما، دمای نقطه شبنم، فشار و رطوبت نسبی 29 ایستگاه سینوپتیک ایران استفاده شده است. داده های شیدسنج خورشیدی دربازه اندازه گیری دسامبر 2009 تا دسامبر 2013 و داده های سنجنده AIRS و 29 ایستگاه سینوپتیک از سپتامبر 2002 تا دسامبر 2015 میباشد. برای اعتبارسنجی داده های سنجنده AIRS از اندازه گیری های شیدسنج خورشیدی استفاده شد که همبستگی 90 بین آنها بدست آمد. میانگین PWV اندازه گیری شده با شیدسنج خورشیدی و سنجنده AIRS به ترتیب برابر 9/8 و 10/8 میلیمتر است. مقدار PWV بیشترین مقدار را در سواحل دریای عمان، خلیج فارس و دریای خزر دارد و کمترین مقدار آن در داخل ایران و در بالای رشته کوهای زاگرس می باشد. میانگین همبستگی PWV و دما، دمای نقطه شبنم، فشار و رطوبت نسبی به ترتیب 73، 74، 40 - و 30 – درصد بدست آمد. نقشه همبستگی دما و PWV یک روند افزایشی با عرض جغرافیایی را نشان می دهند که به ازای افزایش هر درجه در عرض جغرافیایی 2/8 درصد همبستگی افزایش می یابد.
عاطفه شاهمحمدی، علی بیات، سعید مشهدی زاده ملکی،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده
توسعه شهرنشینی و آلودگی هوای شهری از مهمترین موضوعاتی است که امروزه در ارتباط با اقلیم مطرح است. گسترش شهرنشینی و توسعه شهرها، افزایش جمعیت، توسعه فعالیتهای صنعتی و مصرف بیرویه سوختهای فسیلی به شدت آلودگی هوا را افزایش داده و میزان آن را بیش از ظرفیت محیط کرده است. در کشور ما، انتشار آلایندههای هوا در برخی از کلان شهرها به میزان خطرناکی رسیده است، مشهد در برخی روزهای سال از آلودهترین شهرهای کشور به شمار میرود. دیاکسید نیتروژن یکی از شاخصهای آلودگی هوا است. در این مطالعه از داده های دی اکسید نیتروژن سنجنده OMI و پارامترهای هواشناسی مانند باد، دمای سطحی و دید افقی برای بازه زمانی 2004 تا می 2016 جهت بررسی آلودگی هوای ناشی از دی اکسید نیتروژن شهر مشهد استفاده شده است. نتایج نشان می دهند بیشترین (کمترین) مقدار دی اکسید نیتروژن در فصل های سرد (گرم) سال اتفاق می افتد. به طوری که بیشترین مقدار دی اکسید نیتروژن در ماه ژانویه برابر 1015×5.56 مولکول بر سانتی متر مربع و کمترین مقدار آن در ماه سپتامبر برابر 1015×4.18 مولکول بر سانتی متر مربع می باشد. انحراف معیار دی اکسید نیتروژن نیز نشان می دهد که بیشترین تغییرات در فصل های سرد سال رخ می دهد. همچنین نتایج نشان دادند باد غالب در شهر مشهد از سمت جنوب می باشد و اغلب بادهای این شهر سرعت کم دارند. ضریب همبستگی دی اکسید نیتروژن با باد و دمای سطحی به ترتیب برابر 0.36- و 0.57- است که اهمیت بیشتر دما در تغییرات دی اکسید نیتروژن شهر مشهد را نشان می دهد. همچنین ضریب همبستگی دی اکسید نیتروژن با دید افقی برابر 0.15- است که نشان می دهد با افزایش آلودگی هوای ناشی از دی اکسید نیتروژن دید افقی کاهش می یابد. با استفاده از آنالیز طیفی کمترین مربعات دوره های تناوب شش و دوازده ماهه مشاهده شد که از نظر آماری نیز معنی دار شناخته شدند. پس از حذف مولفه های معنی دار از سری زمانی میانگین ماهانه دی اکسید نیتروژن، روند محاسبه شد. مقدار روند دی اکسید نیتروژن در هر سال برای شهر مشهد 1013×2.41 مولکول بر سانتی متر مربع بدست آمد.
فریبا اسفندیاری درآباد، رئوف مصطفی زاده، احمد عبیات، احمد ناصری،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده
مطالعه رفتار و الگوی پیچانرودی رودخانهها بهمنظور جلوگیری از خطرات احتمالی از جمله سیلاب، ناپایداری بستر و حرکات پیچانرودی امری ضروری است. در این پژوهش رودخانه قرهسو واقع در استان اردبیل، بازه مکانی روستای انزاب تا پلسامیان، بهطول 70/16 کیلومتر، مورد بررسی قرار گرفته است. بهمنظور تعیین الگوی این رودخانه از ضریبخمیدگی (بهروش لئوپولد) و نیز زاویهمرکزی (بهروش کورنایس)، استفاده شد. باید اشاره شود که تحقیق در این خصوص در منطقه مورد مطالعه انجام نشده است. علاوه بر این رودخانه قرهسو، در استان اردبیل بهشدت تحت تاثیر فعالیتهای انسانی است، لذا مطالعه تغییرات این شاخصها در بازههای مختلف مکانی میتواند مفید باشد. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین ضریبخمیدگی در محدوده مورد مطالعه برابر 47/1 میباشد، که بیانگر بالا بودن نسبت پیچ وخم رودخانه است. اما با توجه به ضرایب بهدست آمده با روشهای مورد استفاده نشان میدهد که 11/71 درصد مئاندرها با ضریبخمیدگی 5/1-1، به طبقه مئاندری کم تعلق دارند. در حالیکه 78/17 درصد از مئاندرها، ضریبخمیدگی 2-5/1 و 11/11 درصد از مئاندرها ضریبخمیدگی بزرگتر از 2 را نشان میدهد. این بدین معناست که در منطقه مورد مطالعه حداقل 5 مئاندر از 24 مئاندر وجود دارد که مستعد تبدیل شدن به دریاچه نعلاسبی را دارند. لذا ضرورت تثبیت کنارهها و بستر رودخانه مذکور از طریق روشهای مدیریتی و مهندسی سازه ایجاب مینماید
علی بیات، احمد عصار عنایتی، عظیمه توشنی،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده
در این مقاله، عمق اپتیکی هواویز اندازهگیری شده با سنجندههای کالیوپ، مادیس، میزر و امی با دادههای شیدسنج خورشیدی مستقر در دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان، از دسامبر سال 2009 تا دسامبر سال 2013 مقایسه و صحتسنجی شده است. رگرسیون خطی، میانگین مربعات خطا و میانگین خطای مطلق بین اندازهگیریهای سنجندههای فضابرد و سنجنده زمینپایه محاسبه شده است. همچنین تخمین رو به بالا و تخمین رو به پایین تعیین شد. نتایج نشان میدهند که سنجنده کالیوپ و میزر به ترتیب بیشترین همبستگی (61/0 و 54/0) را با اندازهگیریهای زمینپایه بر فراز منطقه زنجان دارد. سنجندههای میزر، کالیوپ و امی به ترتیب نزدیکترین دادههای عمق اپتیکی را نسبت به اندازهگیریهای شیدسنج خورشیدی (شیب خط برازش شده به ترتیب برابر 68/0، 61/0 و 59/0) دارند که نشان دهنده مدل مناسب استفاده شده در سنجندهها برای استخراج عمق اپتیکی هواویزها است. همچنین کمترین عرض از مبداء خط برازش شده مربوط به دادههای سنجنده مادیس است. میانگین عمق اپتیکی هواویزهای اندازهگیری شده با سنجندههای فضابرد و سنجنده زمین پایه نشان میدهد که سنجندههای مادیس و کالیوپ دارای تخمین رو به پایین (به ترتیب 32/0 و 83/0) و سنجندههای امی و میزر دارای تخمین روبه بالا (به ترتیب 23/1 و 08/1) نسبت به شیدسنج خورشیدی دارند.
لیلا قاسمی، فروه رحمانی، طاهره بیات،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده
امروزه، شهرداری نهادی است که تأثیر عمدهای بر کیفیت زندگی شهروندان دارد. از اینرو رضایتمندی شهروندان یکی از مهمترین معیارهای سنجش عملکرد شهرداری است. احساس رضایت از محیط شهر و خدمات شهرداری موجب ایجاد حس مشارکت در اداره امور شهر و در نتیجه افزایش کیفیت خدمات شهری خواهد شد. این پژوهش با هدف بررسی میزان رضایتمندی شهروندان شهرداری تهران از عملکرد و میزان اهمیت خدماتی را که شهرداریها ارایه میدهند تهیه شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانهای، اسنادی و نیز میدانی (پرسشنامهای) بوده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه ساکنان منطقه 6 شهرداری تهران برابر با 237292 نفر تشکیل میدادند حجم نمونه براساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده و به منظور بالا بردن ضریب اطمینان حجم نمونه 420 نفر در نظر گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار spss استفاده شده است. روشهای آماری مورد استفاده در این تحقیق روشهای آماری همبستگی کندال، کروسکال والیس و آزمون t-test است. نتایج یافتهها حاکی از آن است که میزان رضایت شهروندان از کیفیت خدمات، و نحوه اطلاع رسانی شهرداری پایینتر از حد بوده، اما از نحوه برخورد مسئولین، کارمندان و کارکنان، میزان رضایت در حد متوسط میباشد. بین وظایف عمرانی- فنی، خدماتی و اجتماعی- فرهنگی شهرداریها از دیدگاه شهروندان منطقه مورد مطالعه از نظر میزان اهمیت اختلاف معناداری وجود دارد به گونهای که وظایف خدماتی شهرداری دارای بیشترین اهمیت میباشد.
عاطفه شاهمحمدی، علی بیات، سعید مشهدیزاده ملکی،
دوره 22، شماره 67 - ( 10-1401 )
چکیده
یکی از مهمترین مشکلات شهرهای بزرگ آلودگی هوا است که میتواند برای سلامت انسانها و محیط زیست زیانآور باشد. اصفهان نیز یکی از شهرهای آلوده ایران است. موقعیت جغرافیایی آن، سرعت کم باد، فعالیتهای صنعتی، حمل و نقل، کشاورزی و دیگر فعالیتهای انسانی شرایط بحرانی آلودگی هوا را برای این شهر ایجاد کرده است. دیاکسید نیتروژن، یکی از آلایندههای مهم آلودگی هوا است که با استفاده از ایستگاههای زمینی و اندازهگیریهای ماهوارهای پایش میشود. در این مقاله از دادههای روزانه دیاکسید نیتروژن سنجنده اُمی، باد و دمای سطحی ایستگاه هواشناسی اصفهان بین بازه زمانی اکتبر 2004 تا می 2016 استفاده شده است. مقدار میانگین دیاکسید نیتروژن در بازه اندازهگیری شده 1015 43/6 مولکول بر سانتیمتر مربع میباشد. بیشترین مقدار دیاکسید نیتروژن 1015 78/14 مولکول بر سانتیمتر مربع در دسامبر و کمترین مقدار آن 1015 93/6 مولکول بر سانتیمتر مربع در جولای مشاهده شد. انحراف معیار فصل زمستان، 1015 97/5 مولکول بر سانتیمتر مربع، بیشتر از فصل تابستان، 1015 66/1 مولکول بر سانتیمتر مربع است. ضریب همبستگی دیاکسید نیتروژن با باد و دما به ترتیب برابر41/0- و 54/0- آمد که نشان دهنده اهمیت بیشتر دما در تغییرات دیاکسید نیتروژن میباشد. پس از تشکیل سری زمانی میانگین ماهانه دیاکسید نیتروژن با استفاده از آنالیز طیفی کمترین مربعات دورههای تناوب معنیدار شناخته شدند. این دورههای تناوب معنیدار از سری زمانی حذف شده و با برازش خطی بر روی سری زمانی باقیمانده، روند محاسبه شده است. روند دیاکسید نیتروژن برای اصفهان برابر 1014 62/1 مولکول بر سانتیمتر مربع در هر سال بدست آمد که در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار است.
روح اله مراد حاصلی، علی بیات، فاطمه رادمهری،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده
عمق اپتیکی هواویزها در طول موج 550 نانومتر و ضریب نمای آنگستروم حاصل از دادهبرداری سامانه مادیس با وضوح فضایی 1 درجه در بازه زمانی 2006 تا 2017 برای منطقه خاورمیانه بررسی شده است. عمق اپتیکی هواویزهای تروپوسفری در طول موج 532 نانومتر و ضریب واقطبش ناشی از دادهبرداری لیدار کالیوپ نیز برای همین منطقه مطالعه شده است. این پارامترها بصورت فصلی طبقهبندی شدهاند. نتایج حاصل از عمق اپتیکی نشان از غلظت بالای ذرات هواویز در جو خاورمیانه بخصوص در دو فصل بهار و تابستان دارد. در فصول سرد متوسط فصلی عمق اپتیکی بسیار کمتر از فصول گرم است. در فصل بهار چشمههای شمال عراق و چشمههای مرکزی و شمال عربستان فعالیت بیشتری دارند. با تغییر فصل و فرارسیدن تابستان چشمههای جنوب شبه جزیره عربستان نیز فعال میشوند. نمای آنگستروم حاصل از اندازهگیریهای مادیس نشان دهنده این است که در مناطق خشک خاورمیانه اندازه غالب هواویزها در مد درشت دانه قرار دارند. در مناطق داخلی عراق و عربستان در تمام طول سال مد درشت دانه است، ولی در مناطق خشک داخل ایران بیشترین میزان مد درشت دانه در فصلهای گرم رخ میدهد و در فصلهای سرد از میزان ذرات درشت معلق در جو کاسته میشود. ضریب واقطبش حاصل از اندازهگیریهای کالیوپ بیانگر این نکته است که در تمام فصول ذرات غیرکروی در جو خاورمیانه حاضر هستند که با توجه به قرار گرفتن خاورمیانه در کمربند غبار امری عادی به نظر میرسد.