جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای شمسی پور

ژوان امینی، مهری اکبری، زهرا حجازی زاده، علی اکبر شمسی پور،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

فضاهای سبز، نقشی اساسی در تعدیل شرایط خردآب­وهواهای شهری، زیباسازی مناظر شهری، اوقات فراغت شهروندان و تعدیل آلودگی صوتی و هوا و جذب ذرات معلق دارند. در کنار مزایای قابل توجه فضای سبز، یکی از محدودیت­های عمده توسعه فضاهای سبز در مادرشهر تهران بدلیل موقعیت مکانی آن در شرایط با آب­وهوای خشک، تأمین منابع آب نگهداری آنهاست. محاسبه ردپای آب در فضاهای سبز به­عنوان مقدار کل آب شیرین مورد نیاز در حفظ و نگهداری آنها در طول سال، یکی از شاخص­هایی است که می­توان بوسیله آن میزان سازگاری گونه­های درختی و گیاهی آنها را با شرایط آب­وهوایی کلان­شهر تهران نشان داد. هدف این پژوهش محاسبه ردپای آب بوستان لاله در تهران است. از مدل بیلان آب خاک فضای سبز (SWB) برای محاسبه ردپای آب در این بوستان استفاده شد. داده­های مورد استفاده، از ایستگاه ژئوفیزیک شهر تهران برای سال 2018، به صورت میانگین روزانه دما، مجموع بارش و رطوبت عمق صفر تا 30 سانتی متری خاک، اخذ گردید. داده­های مربوط به زهکشی آب خاک، نیز از نمونه­های استاندارد آزمایشگاهی خاک­های فضای سبز، استخراج گردید. نتایج محاسبات انجام شده بیانگر آن بود که در ماه­های گرم سال ردپای آب کل بوستان لاله تهران 4 تا 5 هزار مترمکعب در ماه بدست آمد؛ در حالی­که ماه­های فصل زمستان، کمتر از 1400 مترمکعب در ماه محاسبه شد. تعمیم داده­های رطوبت عمق 30 سانتی­متری خاک ایستگاه ژئوفیزیک به بوستان لاله نشان داد که، در دوره گرم سال، آب آبی (آب زیرزمینی یا سطحی) بیشترین سهم (بیش از 90 درصد) را در ردپای آب بوستان لاله داشته است در حالی­که در ماه های فصل زمستان و دو ماه آذر و آبان، سهم آب سبز(آب ناشی از بارش برف و باران) در تأمین رطوبت لایه 30 سانتی متری فوقانی خاک، بیش از 90 درصد از کل ردپای آب بوده است.

فائزه شجاع، سلیمه صادقی، علی اکبر شمسی پور،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف سنجش و ارزیابی ظرفیت تعدیل گرما (HMI) در محدوده کلان‌شهر تهران و با استفاده از رویکرد نوین مدل خنک‌کنندگی شهری (UCM) در یک بستر فضایی انجام شده است. UCM نقشه‌هایی از شاخص تعدیل گرما تولید می‌کند که ظرفیت سرمایش فضاهای سبز شهری را در تمام طبقه‌های کاربری اراضی/پوشش زمین در یک مکان و با در نظر گرفتن پارامترهای متعدد مانند تبخیر و تعرق، سایه ایجادشده توسط درختان،سپیدایی،دمای‌هوای حومه‌شهر،شدت اثر جزیره گرمای شهری، فاصله اختلاط هوا و حداکثر فاصله خنک‌کنندگی تخمین می‌زند. ارزیابی نقش متغیرهای محیطی مؤثر بر UCM در منظر مورد مطالعه بیانگر این بود که در مناطق 1 ،22 و بخش‌‌های شمالی منطقه 4 شهرداری تهران با کاربری درختان تنک، درختچه و بوته‌زار،چیدمان‌های بازوکم‌ارتفاع، و سطوح آبی، شدت اثر جزیره گرمایی به کمترین‌مقدار خود رسیده و اختلاف دمای بین شهر و حومه در بازه 0 تا 3/1 درجه سلسیوس متغیر است. اما بیشینه شدت جزیره گرمای شهری در بخش‌های مرکزی منطقه مطالعاتی (مناطق 21، 13 و 14) با بافت فشرده و متراکم و گسترش سطوح نفوذناپذیر مشاهده می‌گردد که حداقل مقادیر شاخص تبخیر و تعرق و سپیدایی نیز در این نواحی متمرکز گردیده است. مبتنی بر این پارامترها توزیع مکانی شاخص HMI در چشم‌انداز مورد بررسی نشان داد که ظرفیت خنک‌کنندگی در منطقه مورد مطالعه از 08/0 در نواحی مرکزی شهر تا 9/0 در مناطق تحت‌تأثیر فضاهای سبز مختلف و همچنین بدنه‌های آبی متفاوت است. در واقع بیشینه شاخص ظرفیت خنک‌کنندگی در کاربری با پوشش درختان انبوه و پراکنده در منطقه متمرکز گردیده که این نواحی توانسته‌اند با ظرفیت 63 درصدی خنک‌کنندگی، به‌طور متوسط 48/2 درجه سلسیوس از اثر جزیره گرمایی را خنثی نمایند.روش به‌کاررفته در این پژوهش می‌تواند به‌عنوان مرجعی برای طراحان شهری در ادغام رویکردهای خنک‌سازی شهری و راهبردهای کاهش جزیره گرمایی، در برنامه‌ریزی و طراحی مناطق شهری به کار گرفته شود.
 
حسین محمدی، ابراهیم فتاحی، علی اکبر شمسی پور، مهری اکبری،
دوره 12، شماره 24 - ( 3-1391 )
چکیده

سامانه سودانی، به کم فشارهای حرارتی اطلاق می گردد که منشا آنها مناطق اطراف دریای سرخ بوده و خطوط کم فشار آنها جنوب دریای سرخ، سودان و اتیوپی را در بر گرفته و در ادامه مسیرشان از جنوب غرب ایران عبور کرده و سبب بارش های شدید می شوند. ویژگی مشترک همه این سامانه های بارانزا، کم فشارهای سطح زمین یا کم ارتفاع های سطوح بالاست. برای مطالعه دینامیکی و بررسی مکانیسم رخداد بارش های سیل آسای ناشی از سامانه سودانی در جنوب غرب ایران، از داده های JRA25 استفاده شد. داده ها برای 11 توفان انتخاب و کمیتهای دینامیکی تاوایی نسبی و مطلق، تاوایی پتانسیل، فرارفت تاوایی، همگرایی و واگرایی، سرعت قائم در سیستم ارتفاعی و کمیتهای ترمودینامیکی نم ویژه، همگرایی نم ویژه، دمای پتانسیل، دمای پتانسیل معادل و دمای پتانسیل تر، در محیط فورترن تعریف شدند. بررسی ها نشان می دهند که در توفان های منتخب، دو مرکز بیشینه تاوایی نسبی تراز میانی، یکی در شرق دریای مدیترانه و دیگری در غرب دریای سرخ، روی کشور سودان شکل گرفته اند. زبانه بیشینه مستقر بر روی دریای سرخ همراه با پیشروی شرق سوی ناوه، به صورت نوار باریکی به ایران کشیده شده و مقادیر تاوایی نسبی بتدریج در جنوب غرب ایران افزایش یافته است. بررسی کمیت های همگرایی و واگرایی هم انطباق زمانی و جابجایی این کمیت ها را در سطوح زیرین، با ناوه تراز میانی بخوبی آشکار می سازد. همراهی جریان باد با هسته های بیشینه نم ویژه مستقر در دریای سرخ، هم رطوبت لازم برای توفان ها را تامین نموده تا با فراهم بودن عوامل دینامیک و رطوبت لازم، بارش های فراگیر در منطقه نازل شوند.
مجتبی یمانی، علی اکبر شمسی پور، ابوالقاسم گورابی، مریم رحمتی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده

یکی از مخاطرات مهم طبیعی که راه­های ارتباطی را در مناطق کوهستانی تهدید می‌کند، ناپایداری‌های دامنه ای و زمین لغزش‌هاست. این پدیده در زمان احداث جاده‌ها به واسطه برهم زدن تعادل دامنه‌ها فراوانی بیشتری را نشان می‌دهد. آزادراه خرم آباد – پل زال جزئی از مسیر ترانزیتی شمال – جنوب کشور است که سیستم حمل و نقل این مسیر از نظر حرکات توده ای دچار تهدید شده است. در این تحقیق ابتدا عوامل هشت‌گانه شیب، جهت، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زهکشی، کاربری اراضی و سنگ شناسی به عنوان عوامل مؤثر در بروز زمین لغزش‌های منطقه تشخیص داده شدند. پس از تهیه لایه های اطلاعاتی با استفاده از پارامترهای فوق و تطبیق هر کدام از این لایه‌ها با لایه پراکنش زمین لغزش‌ها، نقشه پتانسیل خطر با روش سلسله مراتبی (AHP) و طبقه بندی با روش فازی به کمک قابلیت مدل سازی و تحلیل فضائی بالای سامانه اطلاعات جغرافیائی (GIS) تهیه شد. به منظور میزان کارائی مدل، با استفاده از تکنیک Cross tabulate area، میزان تطابق پهنه های خطر با لغزش‌های رخ داده محاسبه شد. نتایج به دست آمده از مدل و تطبیق آن با لغزش‌های روی داده در مسیر راه، ضمن کارائی مناسب مدل در شناسائی پهنه هائی با خطر زیاد (42٪)  و خیلی زیاد (15٪)، بیانگر آن است که در کنار عامل شیب و سنگ شناسی به عنوان عوامل اصلی رخداد لغزش، احداث جاده وقوع لغزش‌ها را تشدید نموده است.
امید مفاخری، شهریار خالدی، علی اکبر شمسی پور، مصطفی فلاحی خوشجی، آذر کرمانی،
دوره 16، شماره 41 - ( 4-1395 )
چکیده

مطالعه و واکاوی پدیده خشکسالی با اهداف مختلفی از جمله برنامه­­ریزی، مدیریت منابع آب و مقابله با مشکلات ناشی از کمبود آب مورد توجه جامعه علمی و اجرایی هر منطقه­ای است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین خشکسالی و شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی(NDVI) بر روی منطقه قروه و دهگلان کردستان صورت گرفته‌است. درپژوهش حاضربرای شناسایی سال­های با خشکسالی هواشناسی از شاخص Z در دوره آماری 20 ساله (1368 تا 1387) استفاده شد بنابراین  نتایج محاسبه داده­های آماری ایستگاه سینوپتیک قروه سال 2008 با مجموع بارش سالانه 155 میلی متر و شاخص Z برابر با 2.31- ، سال 2000 با مجموع بارش سالانه 253.1 میلی متر و شاخص Z برابر با 1.05-  و سال 2001 با بارش 8/239 میلی‌متر و شاخص Z  برابر با 1.22-  سال­های شاخص خشکسالی هواشناسی تعیین شدند. برای بررسی خشکسالی اکولوژیکی  از تصاویر ماهواره­ای سنجنده MODIS استفاده شد. برای محاسبه شدت خشکسالی اکولوژی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بررسی مقایسه ای بین 5 سال از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد و در ارتباط با هر تصویر نمونه های 500 تایی به صورت تصادفی انتخاب گردید با بهره گیری از نمونه های تصادفی مقادیر NDVI هر سال در ستونی از جدول اخذ و محاسبات و مقایسه های آماری بین آن ها انجام شد و نتیجه حاصل از آن مشخص نمودن سال خشکسالی اکولوژی از تصاویر ماهواره ای بود. برای نشان دادن شدت خشکسال اکولوژی در تصاویر اخذ شده طبقه بندی نظارت نشده اعمال و محدوده مورد مطالعه به 5 کلاسه طبق بندی شد. پردازش تصاویر ماهواره­ای و نتایج شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) نشان دهنده مقادیر پایین میانگین شاخص در سال­های 2000، 2001 و  2008 بود که بعنوان سال­های نمونه خشکسالی اکولوژیکی تعیین شدند. سال 2001 کمترین مقدار NDVI  را داشت و غیر از مناطق مرکزی که  زیر کشت آبی بوده است بقیه مناطق تقریبا پوشش گیاهی خود را از دست داده اند.


مصطفی کریمی، قاسم عزیزی، علی اکبر شمسی پور، لیلا رضایی مهدی آبادی،
دوره 16، شماره 41 - ( 4-1395 )
چکیده

نسیم­ دریا یکی از مهمترین گردش­های جوی مناطق ساحلی است. جریان مذکور با توجه به شرایط جغرافیای همانند توپوگرافی، ویژگی­های سطح زمین و مشخصه­های آب و خشکی با شدت­های مختلف جریان دارد. ارتفاعات جنوبی دریای خزر به دلیل محصور کردن کرانه های خزری بین دریا و توده کوهستانی می تواند تاثیرات مهمی بر شرایط اقلیمی و گردش جو ناحیه، از جمله نسیم دریا داشته باشد. هدف مطالعه پیش­رو، شبیه­سازی نقش توپوگرافی در ویژگی های گردش نیسم دریا بویژه، ضخامت و عمق نفوذ آن در کرانه­های جنوبی دریای خزر است. جهت این امر از مدل اقلیمی مقیاس منطقه­ایی RegCM4 جفت شده با یک مدل دریاچه و داده های بازکاوی شده NCEP/NCAR جهت تعیین شرایط اولیه مدل استفاده گردید. مدل در دو حالت مرجع (وجود کوه) و شرایط حذف توپوگرافی برای زمان حداکثر فعالیت نسیم­دریا در سواحل جنوبی دریای خزر ( ماه جولای سال 2002) اجراشد. خروجی مدل نشان داد در زمان حذف توپوگرافی عمق نفوذ نسیم­دریا به­طور چشمگیری تا موقعیت فعلی دامنه­های جنوبی رشته­کوه البرز (عرض 35 شمالی)  افزایش پیدا کرده اما در مقابل جریان نسیم­خشکی در منطقه تقریبا از بین رفته است، بیشینه افزایش سرعت و تغییر جهت باد به ترتیب در سواحل جنوب­شرقی و البرز مرکزی مشاهده گردید. علاوه بر آن با توجه به برطرف شدن مانع ارتفاعات، ضخامت نسیم ­دریا در مناطق مختلف به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرده که بیشترین میزان تغییرات در در سواحل ­شرقی ( طول 53 شرقی) بوده است.

 

[1]. Regional climate modeling 4


فاطمه غیاث آبادی فراهانی، فرامرز خوش اخلاق، علی اکبر شمسی پور، قاسم عزیزی، ابراهیم فتاحی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف از این مطالعه تحلیل تغییرات درون دهه ای داده و الگوی فضایی بارش های سالانه و فصلی نیمه غربی ایران است. به این منظور داده­های بارش روزانه بارش از پایگاه داده­ای اسفزاری استخراج شده است. این پایگاه داده ای در دو بخش تهیه شده ، پایگاه داده ای اول با استفاده از 1434 ایستگاه و پایگاه دوم به کمک 578 ایستگاه با تفکیک مکانی 15× 15 کیلومتر بوده و در قالب سیستم تصویر لامبرت مخروطی تولید شده است. داده های روزانه بارش دوره 2015-1986 (طی سه دهه) مورد بررسی قرار گرفت. برای واکاوی تغییرات درون دهه ای بارش از تحلیل الگوی خودهمبستگی فضایی آماره عمومی G* و به منظور بررسی روند تغییرات از  تحلیل رگرسیون، آزمون من کندال استفاده شده است. در انجام محاسبات از امکانات برنامه نویسی Matlab و برای عملیات ترسیمی از نرم افزارهای Surfer  و GIS بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این است که الگوهای خوشه­ای مثبت بارش در مقیاس سالانه بیشتر در امتداد کوههای زاگرس و بخش­هایی از غرب منطقه مورد مطالعه می باشد. در مقیاس فصلی الگوی خودهمبستگی فضایی بارش در فصل پاییز و زمستان تقریبا از الگوی سالانه پیروی کرده، در حالی­که در فصل بهار الگوی فضایی مثبت بارش بیشتر در بخش­های شمالی منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است. نتایج حاصل از تغییرات درون دهه­ای الگوهای خودهمبستگی فضایی مثبت بارش نیمه غربی ایران نشان می­دهد به سمت دوره­های اخیر به استثنای فصل زمستان که روند افزایشی نامحسوسی تجربه کرده، در مقیاس سالانه، فصل بهار و پاییز از گستره مکانی الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت بارش کاسته شده است. درحالیکه الگوهای خودهمبستگی فضایی منفی بارش در مقیاس سالانه و فصلی روند کاهشی را تجربه کرده است. با این وجود به جز دوره­­ی دوم، الگوی فضایی بارش در منطقه مورد مطالعه تغییرات مکانی قابل توجهی نداشته است. نتایج حاصل از تحلیل روند بیانگر این است که در مقیاس سالانه فصل زمستان اکثر مناطق  نیمه غربی کشور از روند کاهشی برخوردار بوده است. در فصل بهار و پاییز با وجود اینکه در منطقه روند افزایشی بارش مشاهده شده ، اما در سطح 95 درصد اطمینان معنی دار نبوده است.
 

زینب حسین پور، علی اکبر شمسی پور، مصطفی کریمی، فرامرز خوش اخلاق،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده

 هدف پژوهش تبیین فراوانی، توزیع زمانی، استمرار امواج گرمایی و شناسایی روند رخداد آن در دامنه­های جنوبی البرز مرکزی است. بنابراین با استفاده از روش­های آماری و داده­های دمای بیشینه روزانه ایستگاه­های همدیدی تهران (مهرآباد)، قزوین و سمنان برای دوره آماری 30 ساله (2016-1986) مشخصه­های ذکر شده استخراج گردید، در گام نخست برای شناخت میزان تغییرپذیری و آگاهی از روند ماهانه دماهای بیشینه در دوره مورد پژوهش از روش ناپارامتری من کندال استفاده گردید. در ادامه برای شناسایی شدت، دوام و بسامد رخداد امواج گرمایی از نمایه­های صدک (95. 98) و انحراف نرمال شده دما (NTD) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که فراوانی موج­های گرمایی کوتاه مدت بیشتر بوده است. بیشترین فراوانی مربوط به امواج 2 روزه بوده، و به ترتیب ایستگاه­های تهران (مهرآباد)، سمنان و قزوین فراوانی رخداد بیشتری دارند. بیشترین فراوانی رخداد سالانه به ترتیب در ایستگاه تهران (11موج در سال 2010)، در سمنان (9 موج در سال 2015) و  قزوین (7 موج در سال 2015) شناسایی شد. بالاترین فراوانی ماهانه رخداد امواج گرمایی در ماه­های ژوئن و سپتامبر ثبت شده است. بیشترین تداوم (15 روزه) در ماه مارس  2008 با روش صدک در ایستگاه مهرآباد بدست آمد. در روش انحراف نرمال شده دما در سال 2008 به صورت یک موج گرم (12روزه) محاسبه شد. بالاترین فراوانی سالانه رخداد اموج گرمایی در هر سه ایستگاه در سال 2015 رخداد داده است. واکاویی روند حاکی از افزایش رخداد امواج گرمایی در دوره سرد سال  بوده، اما در دیگر فصل­ها روند تغییرات معنی­داری بدست نیامد. بطوریکه گویای کاهش شدت سرمای زمستانه در دامنه­های جنوب البرز است. نتایج حاصل از دو روش نشان داد که در روش انحراف نرمال شده دما تعداد موج­های گرمایی بیشتری نسبت به روش صدک ثبت گردید، ولی با این وجود در روش صدک شناسایی موج­های گرمایی  در دوره سرد سال نمایان­تر بوده است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb