11 نتیجه برای صادقی
مهناز صادقی، زهرا حجازی زاده، محمد سلیقه،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده
هدف از این پژوهش افزایش آگاهی و انعطاف پذیری نسبت به تغییرات آبوهوایی و اثرات آن بر محیطزیست از طریق آموزش می باشد. در گام اول برای دستیابی به بازتولید داده های اقلیمی و مقایسه سناریوهای مدل گردش عمومی جو از سه فراسنج مهم اقلیمی شامل بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه استفاده شد و نیز جهت پیش بینی داده ها از نرم افزارSDSM بهره گرفته شد. در این پژوهش از دو ایستگاه زابل و چابهار طی دوره آماری 1961-2005 استفاده شد. برای مقایسه نتایج به دست آمده مدل گردش عمومی CanESM2 که در گزارش پنجم IPCC آمده از، سه سناریوی RCP2.6 و RCP4.5 و RCP8.5 در دوره زمانی 2020-2050 مورد استفاده قرار گرفت. نتایج مدل CanESM2 نشان داد حداقل و حداکثر دما و نیز بارش در ایستگاه های مورد مطالعه به ترتیب در دوره های آینده روند افزایشی و کاهشی خواهند داشت به عبارتی اثرات تغییرات اقلیمی آشکارتر خواهد شد. در گام دوم با توزیع پرسشنامه از دبیران و دانش آموزان شهرهای زابل و چابهار در بخش آموزش تحقیق به عمل آمد؛ نتایج اعتبار سنجی آزمون آلفای کرون باخ حاکی از آن است که این پرسشنامه از روایی و پایایی خوبی برخوردار بود. انتخاب جامعه آماری به شکل هدفمند انجام شد؛ یعنی از مجموع مدارس مرتبط مدارسی به شکل هدفمند با صلاحدید اساتید انتخاب شد و نیز مورد ارزیابی و پرسش قرارگرفت. واکاوی نتایج پرسشنامههای مربوط به دبیران و دانشآموزان نشان داد فرضیه پژوهش، با توجه به آزمون تی مورد تایید قرار گرفت.نتایج حاصل از تحلیل و مقایسه پرسشنامههای مربوط به دبیران و دانشآموزان گویایی بیشترین تاثیر تغییر اقلیم بر بخش های مختلف شهر زابل بوده است
فائزه شجاع، سلیمه صادقی، علی اکبر شمسی پور،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف سنجش و ارزیابی ظرفیت تعدیل گرما (HMI) در محدوده کلانشهر تهران و با استفاده از رویکرد نوین مدل خنککنندگی شهری (UCM) در یک بستر فضایی انجام شده است. UCM نقشههایی از شاخص تعدیل گرما تولید میکند که ظرفیت سرمایش فضاهای سبز شهری را در تمام طبقههای کاربری اراضی/پوشش زمین در یک مکان و با در نظر گرفتن پارامترهای متعدد مانند تبخیر و تعرق، سایه ایجادشده توسط درختان،سپیدایی،دمایهوای حومهشهر،شدت اثر جزیره گرمای شهری، فاصله اختلاط هوا و حداکثر فاصله خنککنندگی تخمین میزند. ارزیابی نقش متغیرهای محیطی مؤثر بر UCM در منظر مورد مطالعه بیانگر این بود که در مناطق 1 ،22 و بخشهای شمالی منطقه 4 شهرداری تهران با کاربری درختان تنک، درختچه و بوتهزار،چیدمانهای بازوکمارتفاع، و سطوح آبی، شدت اثر جزیره گرمایی به کمترینمقدار خود رسیده و اختلاف دمای بین شهر و حومه در بازه 0 تا 3/1 درجه سلسیوس متغیر است. اما بیشینه شدت جزیره گرمای شهری در بخشهای مرکزی منطقه مطالعاتی (مناطق 21، 13 و 14) با بافت فشرده و متراکم و گسترش سطوح نفوذناپذیر مشاهده میگردد که حداقل مقادیر شاخص تبخیر و تعرق و سپیدایی نیز در این نواحی متمرکز گردیده است. مبتنی بر این پارامترها توزیع مکانی شاخص HMI در چشمانداز مورد بررسی نشان داد که ظرفیت خنککنندگی در منطقه مورد مطالعه از 08/0 در نواحی مرکزی شهر تا 9/0 در مناطق تحتتأثیر فضاهای سبز مختلف و همچنین بدنههای آبی متفاوت است. در واقع بیشینه شاخص ظرفیت خنککنندگی در کاربری با پوشش درختان انبوه و پراکنده در منطقه متمرکز گردیده که این نواحی توانستهاند با ظرفیت 63 درصدی خنککنندگی، بهطور متوسط 48/2 درجه سلسیوس از اثر جزیره گرمایی را خنثی نمایند.روش بهکاررفته در این پژوهش میتواند بهعنوان مرجعی برای طراحان شهری در ادغام رویکردهای خنکسازی شهری و راهبردهای کاهش جزیره گرمایی، در برنامهریزی و طراحی مناطق شهری به کار گرفته شود.
ژیلا سجادی، یدالله صادقی،
دوره 8، شماره 6 - ( جلد 8 شماره 11- 1387 )
چکیده
ساماندهی بافت های حاشیه ای شهری و به عبارتی رفع مشکلات ناشی از اسکان غیررسمی، از چالش های مهم و مسائل حاد پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری بویژه در کشورهای درحال توسعه می باشد. در این بین، دانشمندان علوم مختلف، بویژه جامعه شناسان، شهرسازان و جغرافیدانان شهری همواره بر آن بوده اند تا ضمن شناخت ویژگی های منحصربه فرد این سکونتگاه ها با توجه به ویژگی های زمانی و مکانی، نسبت به جنبه های عمومی و مشترک آن، نیز اشراف یابند تا بتوانند به ارائه راه حل هایی قابل تعمیم برای همه فضاهای مشابه نائل گردد. در این پژوهش تلاش بر این است که از جنبه ای خاص که شامل NGOs است وارد موضوع شده تا راهکاری مناسب جهت ساماندهی این سکونتگاه ها ارائه دهد. از این روی برای نمونه و بنا به دلایلی، اسلامشهر واقع درجنوب تهران را موردمطالعه قرارداده ویکی ازمحلات آنرا تحت بررسی آماری از طریق نمونه گیری انتخاب نموده است. هدف از این بررسی حذف پتانسیل های بهره گیری ازنهادهای مردمی موجود وظرفیت تشکیل نهادهای غیردولتی جدیدتر است که در این راستا، مطالعات اجتماعی و اقتصادی وسیعی انجام پذیرفت. نتایج مطالعات نشان دهنده وجود نهادهایی است که قادر ومایل به مشارکت بامدیریت شهری برای پیشبردبرنامه های ساماندهی محله می باشند، ضمن آنکه ظرفیت هایی برای برخی از انواع این نهادها در محدوده وجود دارد.
علیرضا صادقی نیا، بهلول علیجانی، پرویز ضیائیان، شهریار خالدی،
دوره 13، شماره 30 - ( 9-1392 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از تصاویر چند زمانه لندست TM تغییرات فضایی – زمانی جزیره حرارتی تهران مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر مطالعه شده مربوط به دوره زمانی 1986 تا 2010 هستند(13 تصویر). ابتدا الگوریتم تک باندی کین و همکارانش(2001)برای استخراج دما از باند حرارتی تصاویر لندست TM استفاده شد. سپس با استفاده از روشهای تحلیل خودهمبستگی فضایی عمومی و محلی تغییرات فضایی و زمانی دمای سطحی بررسی شد. نتایج تحلیل خودهمبستگی فضایی عمومی نشان داد که داده های دمای سطحی تهران دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ای توزیع شده اند. علاوه بر آن، بین سالهای 1986 تا 2010 مقدار خودهمبستگی فضایی افزایش یافته و متغیر دما تمایل بیشتری به متمرکز شدن و خوشه ای شدن در فضا پیدا کرده است. با توجه به نتایج خودهمبستگی فضایی عمومی دو نتیجه ی مهم حاصل شد: 1- در طول دوره مطالعه خوشه های حرارتی جدیدی در شهر تهران شکل گرفته اند. 2- وسعت فضایی خوشه های حرارتی قبلی رو به افزایش رفته است. جهت روشن شدن ماهیت خوشه های دمایی (داغ یا خنک بودن خوشه ها) و بررسی تغییرات فضایی آنها از آماره ی خودهمبستگی فضایی محلی استفاده شد. نتایج این بخش تقویت و گسترش خوشه های داغ و تضعیف خوشه های خنک را تایید نمود. بررسی و مقایسه ی پراکندگی فضایی نقاط بالا- بالا و پایین- پایین در طول دوره مطالعه نشان داد که بین سالهای 1986 تا 2010 به علت از بین رفتن نیمی از پوشش گیاهی نواحی غرب و جنوب غربی تهران(مناطق 18، 19، 21 و 22) خوشه های خنک مستقر بر این نواحی کوچک یا ناپدید شده اند و خوشه های داغ جدیدی در این نواحی شکل گرفته اند. در نتیجه ی این تغییرات جزیره حرارتی که در سال 1986 بر روی فرودگاه مهرآباد(منطقه9) و بخشهایی از مناطق 21 و 22 حاکم بوده است، در طول این 25 سال به سمت غرب و جنوب غرب گسترش یافته و مساحت بیشتری را اشغال کرده است. همچنین هسته های حرارتی کوچکی در جنوب و غرب منطقه 19 ظهور یافته است. علاوه بر آن به علت تخریب و نابودی بخش مهمی از باغات مناطق شمالی تهران(به خصوص شمیرانات) خوشه های خنک مستقر در این نواحی تضعیف شده اند.
محمود فال سلیمان، محمد حجی پور، حجت ا... صادقی،
دوره 13، شماره 31 - ( 12-1392 )
چکیده
محصول پسته به عنوان یکی از محصولات پربازده و دارای مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجهی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک دارد. دشت مختاران در خراسان جنوبی از جمله مناطقی است که کشت این محصول در آن تمرکز فراوانی یافته است. تحقیق حاضر تلاش داشته تا ضمن پهنهبندی نواحی مستعد کشت پسته با روشهای تصمیمگیری چند شاخصهای AHP و تاپسیس در محیط GIS، مناسبترین متد را از میان آن دو روش شناسایی و معرفی نماید. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی میباشد که پس از جمعآوری اطلاعات و لایههای مختلف و آمادهسازی آنها، از دو روش نامبرده جهت تعیین نواحی مستعد کشت بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بر اساس روش AHP بخش عمده دشت مختاران برای کشت پسته با محدودیت متوسط، کم و بدون محدودیت هستند اما در روش تاپسیس بیشتر مناطق این دشت با محدودیت متوسط، نسبتاً شدید و محدودیت شدید تشخیص داده شدهاند. تطبیق موقعیت جغرافیایی پهنههای تعیین شده از دو روش مزبور نیز موید عدم یکسانی موقعیت این پهنهها به ویژه در نواحی بودن محدودیت برای کشت پسته در دشت مورد مطالعه است. با توجه به این که روش AHP نسبت به روش تاپسیس نواحی بیشتری را مستعد کشت پسته در دشت مختاران معرفی نموده و هم چنین نواحی مستعد معرفی شده در آن، با وضع موجود کشت پسته در این منطقه انطباق بیشتری دارد میتوان گفت از کارآیی بیشتری در راستای مکانیابی نواحی مستعد کشت محصولات کشاورزی برخوردار است.
علیرضا حبیبی، صمد شادفر، معصومه صادقی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی و تهیه نقشه شدت بیابانزایی دررخساره های ژئومورفولوژی دراستان خوزستان می باشد. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه بعنوان نقشه پایه با استفاده از روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. علاوه بر معیارهای اصلی مدل شامل؛ اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت و سیاست دو معیار فرسایش آبی و فرسایش بادی نیز در ارزیابی بیابانزایی این منطقه استفاده شده است. در این راستا فرآیندهای عمده بیابان زایی شناسایی و قابلیتهای مدل مدالوس در ارائه یک مدل منطقهای ارزیابی گردید. شاخصهای مربوطه در واحدهای کاری؛ منطبق بر رخسارهها با تعیین بازه 1 تا 2 امتیاز دهی گردید و امتیاز هر معیار از محاسبه میانگین هندسی امتیازات شاخصها حاصل گردید. در نهایت امتیاز وضعیت بیابانزایی نیز با محاسبه میانگین هندسی امتیاز معیارهای تعیینشده، به دست آمد و کلاس بیابانزایی هر واحد کاری و به تبع آن کل منطقه مشخص گردید. نتایج نشان می دهد 53/7 % از کل منطقه در کلاس بسیار شدید بیابانزایی، 36/ 3% در کلاس شدید بیابانزایی و 8/9 % در کلاس متوسط از نظر شدت بیابانزایی قرار گرفتند، که منطبق با، اراضی پف کرده و کویری، سطوح تپه ماسهای، فرسایش آبراههای و مخروط افکنه، دشت ریگی و پادگانه آبرفتی می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی شاخصها و معیارهای مختلف تاثیرگذاردر بیابان زایی نشان داده است که مدیریت و سیاست با متوسط امتیاز 176، پوشش گیاهی با متوسط امتیاز 8/166، فرسایش بادی با متوسط امتیاز 75/164، اقلیم با متوسط امتیاز 13/162، خاک با متوسط امتیاز 25/145 و فرسایش آبی با متوسط امتیاز 4/132 است. ضمناٌ میانگین وزنی ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه بر اساس شش معیار مورد بررسی 7/ 155 DS= است که کلاس حساسیت به بیابانزایی برای کل منطقه بحرانی نوع (C3) برآورد گردید.
سیامک شرفی، مسعود صادقی راد، زهرا جوادی نیا،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده
رخداد زمین لغزشها در مسیر رودخانههای ایران به ویژه در مناطق کوهستانی زاگرس از فرآیندهای دامنهای است که مسدودن شدن مسیر رودخانهها و شکلگیری دریاچههای سدی را به دنبال دارد. زمین لغزش دلا، نمونهای از این لغزشها است که وقوع آن در مسیر شبکه زهکشی رودخانه شیمبار، شکلگیری دریاچه شیمبار را در پی داشت. مطالعات زمین باستانشناسی صورت گرفته در محدوده مورد مطالعه با استفاده از نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، مدل رقومی ارتفاع، تصاویر ماهواره ای و نرم افزار Arc GIS بر روی زمین لغزش و حوضه دریاچه شیمبار منجر به شناخت دلایل وقوع زمین لغزش و تغییرات سه مرحلهای دریاچه گردید. این امر نهایتاً زمینه بازسازی پالئوژئومورفولوژی زمین لغزش و دریاچه سدی شیمبار را مهیا ساخت. نتایج نشان داد که عامل اصلی رخداد زمین لغزش دلا فرآیندهای تکتونیکی منطقه بوده و براساس شواهد باستان شناسی و زمان حفر کانال باستانی، زمان وقوع زمین لغزش قبل از 2000 سال پیش بوده است. هم چنین شکل گیری دریاچه شیمبار و تغییرات محدوده و عمق آن در 3 مرحله، باعث تغییرات محیطی منطقه و مسدود شدن مسیر کوچ منطقه برای مدت طولانی شده است.
مهرشاد طولابی نژاد، علی منظم اسماعیلپور، ثنا رحمانی، خدیجه صادقی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
یکی از رهیافتهای اصلی برای توسعه روستایی و افزایش رفاه خانوارهای روستایی توجه به توسعه گردشگری روستایی است. چرا که توسعه گردشگری میتواند نقش مهمی در رفاه خانوارها و همچنین پایداری معیشت روستایی داشته باشد. هدف این مطالعه بررسی اثرات گردشگری بر ارتقای سطح رفاه روستاهای ساحلی شهرستان چابهار میباشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری خانوارهای روستایی شهرستان چابهار میباشد (3720N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری سهمیهای، 280 خانوار در 6 روستای ساحلی که دارای جاذبههای گردشگری هستند به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تحلیل دادهها و پاسخگویی به سوالات پژوهش از آزمون همانباشتگی نامحدود اکتشافی، آزمون تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که از نظر شاخصهای رفاه اقتصادی، گردشگری به ترتیب بیشترین اثرات را بر ایجاد اشتغال فصلی، بهبود درآمد، توسعه مسکن، و تحرک اقتصاد محلی داشته است. از نظر شاخصهای رفاه اجتماعی، به ترتیب بیشترین اثرات گردشگری مربوط به بهبود اوقات فراغت، تغییر سبک و شیوه زندگی، توسعه امکانات بهداشتی، و افزایش حس تعلقمکانی مردم محلی بوده است. همچنین نتایج نشان داد با اینکه گردشگری در روستاهای منطقه مورد مطالعه اثرات چشمگیری بر رفاه اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی داشته است؛ ولی در مقایسه با شاخصهای اجتماعی، گردشگری بیشترین اثر را بر رفاه اقتصادی و شاخصهای آن داشته است. در راستای یافتههای تحقیق پیشنهاداتی در زمینه توسعه گرشگری و رفاه خانوارهای روستایی ارائه شد.
سارا صادقی زاده قوی فکر، دکتر اصغر طهماسبی، دکتر فرهاد عزیزپور،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
امروزه با توجه به سطوح مختلف فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکلگیری نیازها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آنها شده است، تقاضای روزافزون برای زمین و دخل و تصرف و تخریب آن بهعنوان یکی از چالشهای پیچیده مدیریت پایدار اراضی محسوب میشود. پژوهش پیش رو با بهرهگیری از ابزار تحلیل شبکههای اجتماعی به شناسایی و تعیین کنشگران کلیدی مؤثر، در مدیریت تغییر کاربری اراضی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان شهریار میپردازد. برای گردآوری داده از ابزارهایی چون مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. برای تحلیل داده و الگوی روابط بین کنشگران، با استفاده از روشهای کیفی، از نرمافزارهای Atlas TI و Ucinet استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که عوامل برخی سازمانهای دولتی از جمله شهرداری، فرمانداری و بخشداری با اعمالی نظیر سودجویی، عدم نظارت، چشمپوشی از تخلفات در قبال دریافت کمکهای مالی، مؤثرترین کنشگر در زمینه تغییر کاربری اراضی هستند. همچنین اداره جهاد کشاورزی و شورای اسلامی روستاها مورد اعتمادترین کنشگران در مدیریت جامع کاربری اراضی از نظر سایر ذینفعان بودهاند. همچنین مهمترین اشکال تغییر کاربری اراضی در روستاهای محدوده مطالعاتی، تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، به کاربریهایی همانند مسکونی و ویلایی، صنعتی، تجهیزات شهری و خدماتی میباشد. این وضعیت متأثر از عواملی نظیر کمبود آب، عدمحمایت دولت از کشاورزی، کمبود امکانات، گرانی نهادههای کشاورزی، افزایش قیمت اراضی، مهاجرتپذیری در قالب خانههای دوم، سودجویی برخی افراد در نهادهای ذیربط رخ داده است.
واژگان کلیدی: تغییر کاربری زمین، کنشگران کلیدی، مدیریت، مناطق روستایی، شهرستان شهریار.
. نویسنده مسئول: دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی تهران
محمدرضا حیدری، مهرداد صادقی ده چشمه، علی رشیدپور،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف از انجام این تحقیق ارائه الگوی گردشگری مذهبی با تکیه بر هنر تعزیه در کاشان بر اساس مدلسازی معادلات ساختاری، برمبنای رویکرد آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی، از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی، همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی مشتمل بر اساتید وخبرگان گردشگری وتعزیه کاشان بود که پس از 15 مصاحبه اشباع حاصل شد. به منظور بررسی روایی داده های کیفی از روایی سازه، بیرونی، توصیفی و تفسیری و به منظور بررسی قابلیت اعتماد از رویکرد سه گانه رائو و پری(2003) استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق کیفی 11 بعد اقتصادی، راهبردی، توسعه، پژوهشی، سازمانی، فنی، محتوایی، زیست محیطی، قانون گرایی، فرهنگی و تبلیغاتی استخراج شد . پس از بررسی استخراج مؤلفه ها، بخش کمی تحقیق بررسی شد که برای بررسی روایی از روایی عاملی و محتوایی استفاده گردید، قابلیت اعتماد پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد که ابعاد از پایایی لازم برخوردار بودند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 214 نمونه به روش در دسترس انتخاب شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی شامل معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای اس پی اس اس 22 و لیزرل 9/18 و وارپ پی ال اس 5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بیشترین تاثیر بعد اقتصادی(ضریب تأثیر 86/0) پس از آن بعد فرهنگی با (79/0) و بعد راهبردی با (78/0) تأثیرگذارند.
پارسا زمانی، اقای مهدی صادقیها، جمال الدین هنرور،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
همه گیری ویروس کرونا چالشهای زیادی برای کشورهای سراسر جهان به همراه داشته است که صنعت گردشگری نیز از آن بینصیب نمانده است. برای رفع این چالشها در صنعت گردشگری، انجام اقدامات بازیابی و سازگاری موضوعی است که نیاز به توجه بیشتر دارد. با توجه به اهمیت این موضوع، در این مطالعه اقدامات احیا و بازیابی گردشگری شهری و روستایی در دوران پساکرونا مورد بررسی قرار گرفت. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات مصاحبه اکتشافی و عمقی میباشد. جامعهآماری پژوهش، کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی و به صورت هدفمند 50 مصاحبه عمیق صورت گرفت. برای تحلیل اطلاعات و پاسخگویی به سوالات پژوهش از روش کیفی گراند تئوری، روش استراس و کوربین استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که با توجه به نظر کارشناسان 34 مفهوم برای احیا و بازیابی گردشگری شهری و روستایی در دوران پساکرونا شناسایی شد. به طوری که احیا و بازیابی گردشگری روستایی در درجه اول تحت تأثیر برگزاری جشنوارههای کوچک گردشگری، توسعه بومگردی، توسعه تورهای محلی، ترویج گردشگری کشاورزی، گسترش اکوتوریسیم و توسعه گردشگری روستایی قرار دارد. درحالیکه دیجیتالیسازی خدمات گردشگری، رفع محدودیتهای سفر، گسترش گردشگری سلامت، همکاری بنگاههای گردشگری، افزایش راهنماها و تور لیدرهای آنلاین و گسترش سفرهای مجازی مهمترین اقدامات احیا و بازیابی گردشگری شهری هستند. از نتایج این پژوهش برای احیا و بازیابی گردشگری شهری و روستایی در سایر نقاط کشور نیز میتوان استفاده نمود.