85 نتیجه برای روستا
مراد ابراهیمی، حسن افراخته، حمید جلالیان،
دوره 22، شماره 67 - ( 10-1401 )
چکیده
چکیده: علیرغم گذشت چندین دهه از مطرح شدن رویکرد کشاورزی پایدار در کشور، نظام متعارف کشاورزی کماکان بر بکارگیری هرچه بیشتر از فناوریهای غیربومی، نهادههای شیمیایی و بهرهبرداری بیرویه و بیاندازه از طبیعت استوار است؛ بنابراین شکلگیری و گسترش کشاورزی پایدار با چالشهای اساسی مواجه است. در پژوهش حاضر محققان با وقوف بر اهمیت موضوع پایداری کشاورزی به ویژه در مناطق روستایی کشور و نقش آن در حفظ منابع پایه، موضوع پایداری کشاورزی را در روستاهای بخش مرکزی شهرستان کوهدشت مورد توجه قرار داده و به بررسی و تحلیل شکاف پایداری کشاورزی در این منطقه پرداختهاند. به این منظور با توجه به موقعیت استقرار روستاها (دشتی، کوهستانی و پایکوهی) تعداد 20 روستا به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب گردید، شاخصهای مربوط به پایداری کشاورزی تدوین و پس از تکمیل پرسشنامهها توسط بهرهبرداران کشاورزی، عملیات کدگذاری و ورود دادهها در نرمافزارهای Excel و SPSS انجام گرفت. سپس با بهرهگیری از تحلیل تصمیمگیری چندمتغیره تاپسیس، روستاهای مورد مطالعه از نظر پایداری کشاورزی ردهبندی شده و با استفاده از تحلیل خوشهای در قالب چهار خوشه (بسیار ناپایدار، ناپایدار، نیمهپایدار و پایدار) تقسیمبندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد سطح پایداری کشاورزی در سه بعد اکولوژیک، اجتماعی و اقتصادی در روستاهای این منطقه ناموزون است. این ناموزونی هم در سطح دهستانهای سهگانه این بخش و هم با توجه به موقعیت استقرار روستاهای مورد مطالعه دیده شد.
مهدی مودودی ارخودی، سجاد فردوسی،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده
در دهه های اخیر، گردشگری روستایی به عنوان یک فعالیت مکمل در کنار کشاورزی و دامداری، همواره عاملی در جهت بهبود شرایط اقتصادی ساکنین روستاها بوده است. بر این اساس این پژوهش، با هدف شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء مقصدهای گردشگری روستایی انجام پذیرفته است. جمع آوری اطلاعات، با استفاده از دو روش آرشیوی و پیمایش از طریق مصاحبه و پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل منابع آرشیوی مرتبط با موضوع تحقیق و همچنین 13 نفر از خبرگان و افراد مجرب است. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا و تحلیل مضمون استفاده شد؛ همچنین داده های کمّی نیز، با استفاده از روش برنامه ریزی ترجیحات فازی لگاریتمی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ابعاد ارتقاء مقصدهای گردشگری روستایی، شامل سه بُعد محیطی، منابع انسانی، و جامعه محلی، می باشد، به طوری که بُعد منابع انسانی با وزن 0994/0 نسبت به ابعاد دیگر دارای وزن بیشتری می باشد. همچنین بُعد جامعه محلی با وزن 0989/0 و بُعد محیطی نیز با وزن 0973/0 به ترتیب در اولویت دوم و سوم قرار گرفتند. در این میان، مولفه «موثر بودن» در بُعد «منابع انسانی» با وزن 261/0، مولفه «اقتصادی» در بُعد «جامعه محلی» با وزن 259/0، و مولفه «زیباشناختی» در بُعد «محیطی» با وزن 254/0، بیشترین وزن را به خود اختصاص دادند.
مسعود صفری علی اکبری، محمدرضا پودینه، محمد آزادپور،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده
وقوع خشکسالی اثرت زیادی بر معیشت خانوارهای روستایی، به ویژه در روستاهای مناطق مرزی که با کمبود گزینههای معیشتی روبرو هستند، وارد میسازد. برای مقابله با این اثرات استفاده از راهبردهای مقابله با پیامدهای آن در مناطق روستایی ضروری است. لذا با توجه به اهمیت این موضوع، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات خشکسالی بر جوامع روستایی و شناسایی راهبردهای مقابله با پیامدهای آن در روستاهای مرزی شهرستان زاهدان است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام ترکیبی (کمی و کیفی) است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه، مشاهد و مصاحبه با کشاورزان و روستاییان بوده است.جامعه آماری مربوط به خانوارهای روستایی بخش مرکزی شهرستان زاهدان (10278 خانوار) است که با استفاده از نمونهگیری سهمیهای و تصادفی ساده 380 خانوار به عنوان نمونه اول انتخاب شد. برای تحلیل دادههای کمی از آزمون اکتشافی جوهانسون استفاده شد. برای بررسی و تحلیلهای کیفی از مصاحبه اکتشافی استفاده شد. نتایج نشان داد که خشکسالی در روستاهای شهرستان زاهدان بیشترین اثر را بر کاهش منابع آب، سطح زیر کشت، اشتغال، درآمد، فقر روستایی، تعداد دام یا تولیدات دامی، مهاجرتهای روستایی، از بین رفتن پوشش گیاهی، فرسایش و شوری خاک و کاهش قیمت زمین و اراضی داشته است. نتایج در زمینه وضعیت استفاده از شیوههای مقابلهای در بین کشاورزان منطقه نشان داد که وضعیت استفاده از این اقدامات چندان مناسب نمیباشد و بیش از نیمی از کشاورزان از این روشها استفاده نمیکنند. با این حال برخی از کشاورزان از روشهایی که نسبتا ساده و کم هزینه که نیاز به تخصص بالایی ندارد و با ویژگیهای روستاهای مرزی سازگاری بیشتری دارد استفاده کردهاند. از نظر کشاورزان اقداماتی چون قاچاق سوخت و کالا، ترک روستا و مهاجرت به شهر، پرداختن به مشاغل غیرکشاورزی، کفزنی و یا لایروبی قنات و تغذیه دستی دامها به عنوان مهمترین روشهای سازگاری با خشکسالی و کاهش اثرات آن بودهاند.
مجید یاسوری، سمیرا محمودی، علیرضا دربان آستانه، سیده فاطمه امامی،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
سرمایه اجتماعی نقش مهمی در بالا بردن زیست¬پذیری دارد که بدون شک هدف مهم تمام برنامه¬ریزی-ها و توسعه، ازجمله برنامه¬ریزی و توسعه روستایی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر رویکرد توصیفی- تحلیلی است که با نمونه¬ای با حجم 355 نفر از میان افراد روستاهای کردنشین در شهرستان رودبار انجام شده است. ابزار گردآوری داده¬ها در این پژوهش شامل: مطالعات کتابخانه¬ای برای جمع¬آوری اطلاعات مربوط به ادبیات تحقیق و سپس پژوهش¬های میدانی از طریق مشاهده و پرسشنامه بهره گرفته شد. جامعه آماری تحقیق، روستاهای کردنشین استان گیلان واقع در شهرستان رودبار با تعداد 12 روستا و مجموع 2955 نفر جمعیت (براساس سرشماری سال 1395) می¬باشد. تعداد نمونه¬ها با استفاده از جدول مورگان، 340 نفر تعیین شد که به منظور افزایش سطح اطمینان و کاهش خطا در داده¬ها، تعداد نمونه¬ها افزایش یافته و 355 پرسشنامه تکمیل گردید. پژوهش به منظور تبیین سیستماتیک عوامل تأثیرگذار بر تعلق مکانی و نیل به یک مدل جامع از تکنیک چند متغیری تحلیل مسیر استفاده شد و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مورد بحث، در یک مدل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از آن است که متغیرهای کالبدی تعلق مکانی(456/0)، بعد اعتماد سرمایه اجتماعی(216/0)، بعد محیطی تعلق مکانی(168/0)، بعد عملکردی تعلق مکانی(129/0)، بعد همبستگی اجتماعی و بعد مشارکت سرمایه اجتماعی به ترتیب مهم¬ترین عواملی هستند که به صورت مستقیم بر نمایه تعلق مکانی روستاییان موثر هستند.
حسن یاوریان، حمید جلالیان، اصغر طهماسبی،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
آب نقش محوری در توسعه پایدار هر سرزمین به ویژه نواحی روستایی دارد. چالش کم آبی یکی از بزرگترین چالشهای قرن بیست و یکم است چراکه میتواند سرمنشأ بسیاری از تغییر و تحولات اجتماعی و اکولوژیک جهان باشد. بخش کشاورزی به عنوان مهمترین بخش اقتصادی نواحی روستایی به طور مستقیم تحت تاثیر کمبود منابع آب قرار دارد. بنابراین، شناسایی نگرش و راهکارهای بومی کشاورزان در مواجهه با کمآبی میتواند نقش کلیدی در اتخاذ راهبرد مناسب و ارتقای ظرفیت سازگاری جوامع روستایی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی نگرش کشاورزان در روستاهای شهرستان بهار در استان همدان نسبت به چالش کمآبی و شناسایی راهبردها و راهکارهای بومی مناسب برای تعدیل و سازگاری با مسئله کمآبی در منطقه است. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، 68 روستای شهرستان بهار با 18376 خانوار است که طبق فرمول کوکران تعداد نمونه لازم برای تکمیل پرسشنامه 375 بهرهبردار به دست آمد. دادههای اصلی به شیوهء پیمایش میدانی با ابزار پرسشنامه گردآوری شد. روش نمونهگیری، تصادفی بوده و تعداد نمونه در هر روستا براساس روش انتساب متناسب با تعداد بهرهبرداران کشاورزی تعیین شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی در نرم افزار لیزرل انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد نگرش روستاییان به چالش کمآبی به ترتیب، نگرش شناختی (بارعاملی 0/883)، نگرش رفتاری (بارعاملی 0/867) و نگرش احساسی (بارعاملی 0/517) بوده است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که نگرش روستاییان به چالش کمآبی نگرشی شناختی – رفتاری است. براین اساس، 12 راهبرد سازگار با وضعیت منطقه، برای مدیریت بهینه منابع و بهرهوری آب زراعی پیشنهاد شده است.
محمد اسکندری، احمد تقدیسی، یوسف قنبری،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
کارآفرینی میتواند در جوامع روستایی که از یک طرف با مشکلات اقتصادی بهویژه در زمینه اشتغال، فقر و کمبود درآمد مواجه هستند و از طرف دیگر از قابلیتهای بالای محیطی برخوردار هستند، اثرات مثبت متعددی را بر جای بگذارد. این پژوهش با تکیه بر اطلاعات گردآوری شده با شیوه اسنادی و پیمایشی و با هدف امکانسنجی توسعه کارآفرینی در بخشهای عمده فعالیت اقتصادی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان بویراحمد انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد علیرغم انگیزه پیشرفت، سختکوشی و ریسکپذیری بالای شاغلان بخشهای عمده فعالیت اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات)، وضعیت کلی برخورداری آنها از متغیرهای کارآفرینی با میانگین 618/2، در سطح 99 درصد اطمینان، پایینتر از حد متوسط است. نتایج امکانسنجی زیربخشهای فعالیت اقتصادی نشان داد چهار زیربخش اقتصادیِ گیاهان دارویی، پرورش آبزیان، منابع آب معدنی و گردشگری بهترتیب با میانگین 548/3، 691/3، 705/3 و 419/3، از پتانسیل بالایی برای توسعه کارآفرینی برخوردار هستند. همچنین نتایج آزمون پیرسون نشان داد میزان همبستگی بین متغیرهای مستقل (تولید گیاهان دارویی، پرورش آبزیان، منابع آب معدنی و گردشگری) و وابسته پژوهش (کارآفرینی)، بهترتیب 519/0، 179/0، 398/0 و 533/0 بوده و از نظر آماری مثبت و معنیدار است.
زهرا سلیمانی، مریم قاسمی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
مهاجرت بازگشتی واکنشی نسبت به ایجاد جذابیت در مناطق روستایی قلمداد میشود، این نوع مهاجرت میتواند اثرات متنوع و متعددی بر بازساخت نواحی روستایی داشتهباشد. هدف مطالعه حاضر شناسایی و تحلیل اثرات مهاجرتهای بازگشتی بر بازساخت سکونتگاههای روستایی شهرستان نیشابور است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی مبتنی بر پرسشنامه بوده است. در این مطالعه تعداد 37 روستا در شهرستان نیشابور که دارای مهاجران بازگشتی بودند، مورد بررسی قرار گرفت و 55 اثر مهاجران بازگشتی بر بازساخت نواحی روستایی شناسایی گردید که ضریب آلفای کرونباخ 0.942 بیانگر پایایی مطلوب ابزار تحقیق می باشد. شاخص ها ذیل سه بعد اجتماعی با 18 شاخص(α=0.925)، اقتصادی با 21 شاخص (α=0.891) و کالبدی- محیطی با 16 شاخص (α=0.852) بررسی شد. از آنجا که بر اساس آزمون تی تفاوت میانگین ابعاد سه گانه بجز در بعد اجتماعی معنی دار نشد، از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. نتایج نشان داد که 55 اثر شناسایی شده مهاجرت بازگشتی را می توان ذیل 14 اثر اصلی با 78.79 درصد واریانس قرار داد. بر این اساس به ترتیب 1- افزایش انسجام و همبستگی بین اهالی با 25.21 درصد واریانس، 2- بهبود زیرساختهای خدماتی و رفاهی با 10.52، 3- رونق اقتصاد روستایی با 7، 4- فعال سازی ظرفیت ها با 5.4، 5- توسعه فعالیت های غیرکشاورزی با 5 درصد واریانس به ترتیب مهمترین تاثیرات مهاجرت بازگشتی در بازساخت سکونتگاههای روستایی هستند.
احمد حجاریان، احمد تقدیسی، حمید حمید برقی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
هدف از این مقاله بررسی موانع و چالش های مشاغل خانگی از دیدگاه کارشناسان و صاحبان مشاغل خانگی با استفاده از روش دلفی و تحلیل عاملی تاییدی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد و رویکردی کیفی کمی دارد. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه است. گروه اول شامل کارشناسان اداره تعاون،کار و رفاه اجتماعی و اداره میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری و گروه دوم صاحبان مشاغل خانگی بودند. حجم نمونه برای گروه اول با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی یا زنجیره ای 28 نفر انتخاب شدند و گروه دوم بر اساس آمار حاصل حدود 1000 نفر در نواحی روستایی استان اصفهان می باشد که بر اساس فرمول کوکران 276 نفر تعیین شد. تجزیه و تحلیل دادها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام گردید. به منظور شناسایی چالش های موجود مشاغل خانگی جوامع روستایی استان اصفهان از فن دلفی استفاده شد. نتایج در بخش کیفی تحقیق بیانگر آن بود که مهم ترین چالش های موجود فراروی مشاغل خانگی عوامل ساختاری و مدیریتی، سیاست گذاری، عوامل مالی و اقتصادی ، فردی –شخصیتی، پژوهش و اطلاع رسانی می باشد. در بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی در قالب 5 عامل وجود دارد که به ترتیب عبارتند از: عوامل مالی و اقتصادی، عوامل مدیرتی و ساختاری، ضعف قوانین و سیاستگذاری جامع، پژوهش و اطلاع رسانی و عوامل فردی و شخصیتی که 73/78 درصد از واریانس کل را تبیین می نماید.
ُسارا کاویانی آهنگر، رسول مهدوی، غلامرضا زهتابیان، حمید غلامی، آشوک کومار چاپاگین،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
بیابانزایی یک تهدید جدی زیست محیطی و اقتصادی-اجتماعی برای کره خاکی است. هدف از این مطالعه، پایش پوشش گیاهی و کاربری اراضی به منظور بررسی بیابانزایی دشت سروستان به عنوان دشتی ممنوعه در استان فارس است. بدین منظور از تصاویر لندست از سنجنده TM(سال 1993)، سنجنده +ETM (سال های2001 و 2008) و سنجنده OLI/TIRS(سال 2016) استفاده شد. پایش تصویر به روش تفاضل تصویر، تفاضل شاخص پوشش گیاهی و نقشههای کاربری اراضی انجام گردید. در نقشه تفاضل سال 1993 و 2001 و سال 1993 و 2016 پسروی 99 درصدی اراضی آبی در دهانه دریاچه مهارلو، به صورت تغییرات افزایشی در باند مادون قرمز قابل مشاهده است. نتایج حاصل از تفاضل شاخص پوشش گیاهی نشان دهنده افزایش پوشش گیاهی است که در واقع افزایش سطح اراضی کشاورزی در سال 2016 نسبت به سال2008 و 1993 است. بر اساس نتایج حاصل از طبقه بندی نظارت شده از سال 1993 تا سال 2016 سطح اراضی آبی از 11/7 هکتار به 075/0 هکتار کاهش یافته، از طرفی سطح اراضی شور از 99/143 هکتار به 83/223 هکتار افزایش و سطح اراضی کشت شده (زراعی و باغی) از 28/113 هکتار به 14/201 هکتار افزایش یافته است، که با توجه به اهمیت شاخصهای اراضی شور و تغییر کاربری اراضی از منابع طبیعی به کشاورزی در مطالعات بیابانزایی میتوان نتیجه گرفت که روند بیابانزایی در منطقه مورد مطالعه رو به افزایش است.
علی اکبر عنابستانی، دکتر مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
کارآفرینی بومی روستایی یکی از جوانترین زمینههای تحقیقاتی است که نشان میدهد در ایران که یکی از بزرگترین کشورهای آسیا است و دارای میراث فرهنگی غنی و جوامع بومی است، تاکنون به موضوع کارآفرینی بومی روستایی توجهای نشده است. لذا مقاله حاضر به عنوان یک ارزیابی تحلیلی و با ارائه رویکردهای متنوع بر اساس غنا و تنوع مفهومی در حوزههای علوم اجتماعی، اقتصادی، برنامهریزی و توسعه روستایی از رویکرد سیستمی بهرهمند شده و سعی بر آن دارد، ضمن معرفی کارآفرینی بومی روستایی، به معرفی کارآفرینی بومی روستایی منبعث از آن برای بسترسازی پژوهشهای آتی در کشور بپردازد. این مقاله با تجزیه و تحلیل ادبیات و خطوط تحقیقاتی مرتبط به درک جامعی از زمینه تحقیقاتی کارآفرینی بومی کمک میکند. در همین راستا، مقاله حاضر که به لحاظ هدف کاربردی و اطلاعات آن به روش اسنادی فراهم آمده در پی پاسخ به این سوالات بوده است که عناصر بروز تفاوت میان کارآفرینی بومی روستایی و کارآفرینی کلاسیک کدامند؟ اهداف و ویژگیهای منحصربفرد کارآفرینی بومی روستایی کدامند؟ و الگوی (مدل) مناسب برای توسعه کارآفرینی بومی روستایی در ایران کدامند؟ نتایج پژوهش بیانگر آن است که کارآفرینی بومی متفاوت از کارآفرینی کلاسیک/ غربی است، و بر عناصری چون استفاده از منابع بومی، ارزشهای فرهنگی بومی، منفعت جمعی، روابط و سرمایه خانوادگی و پیوندهای خویشاوندی/خانوادگی تاکید دارد. نتایج نشان داد که کارآفرینی بومی روستایی، لزوماً در پاسخ به نیازهای بازار ایجاد نمیشود و بیشتر با هدف تامین معیشت خانواده، حفظ محیط زیست، حفط ارزشهای فرهنگی و معنوی انجام میگیرد. بر خلاف کارآفرینی به سبک غربی، کارآفرینی بومی روستایی عناصری از برابریطلبی، فعالیت جمعی/خویشاوندی و با تاکید بر ارزشهای فرهنگی و منابع طبیعی در دسترس را نشان میدهند. کارآفرینی بومی روستایی اغلب با اهداف معیشتی داخل خانوار و بیشتر با اهداف غیراقتصادی مانند حفظ معیشت، حفظ فرهنگ بومی، حفظ محیط زیست و اهداف معنوی انجام میگیرد.
nk href="moz-extension://f58b0108-9e0a-408e-b1f3-1ab14a6c8a0f/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
سارا صادقی زاده قوی فکر، دکتر اصغر طهماسبی، دکتر فرهاد عزیزپور،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
امروزه با توجه به سطوح مختلف فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکلگیری نیازها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آنها شده است، تقاضای روزافزون برای زمین و دخل و تصرف و تخریب آن بهعنوان یکی از چالشهای پیچیده مدیریت پایدار اراضی محسوب میشود. پژوهش پیش رو با بهرهگیری از ابزار تحلیل شبکههای اجتماعی به شناسایی و تعیین کنشگران کلیدی مؤثر، در مدیریت تغییر کاربری اراضی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان شهریار میپردازد. برای گردآوری داده از ابزارهایی چون مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. برای تحلیل داده و الگوی روابط بین کنشگران، با استفاده از روشهای کیفی، از نرمافزارهای Atlas TI و Ucinet استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که عوامل برخی سازمانهای دولتی از جمله شهرداری، فرمانداری و بخشداری با اعمالی نظیر سودجویی، عدم نظارت، چشمپوشی از تخلفات در قبال دریافت کمکهای مالی، مؤثرترین کنشگر در زمینه تغییر کاربری اراضی هستند. همچنین اداره جهاد کشاورزی و شورای اسلامی روستاها مورد اعتمادترین کنشگران در مدیریت جامع کاربری اراضی از نظر سایر ذینفعان بودهاند. همچنین مهمترین اشکال تغییر کاربری اراضی در روستاهای محدوده مطالعاتی، تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، به کاربریهایی همانند مسکونی و ویلایی، صنعتی، تجهیزات شهری و خدماتی میباشد. این وضعیت متأثر از عواملی نظیر کمبود آب، عدمحمایت دولت از کشاورزی، کمبود امکانات، گرانی نهادههای کشاورزی، افزایش قیمت اراضی، مهاجرتپذیری در قالب خانههای دوم، سودجویی برخی افراد در نهادهای ذیربط رخ داده است.
واژگان کلیدی: تغییر کاربری زمین، کنشگران کلیدی، مدیریت، مناطق روستایی، شهرستان شهریار.
. نویسنده مسئول: دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی تهران
دکتر محسن آقایاری هیر، دکتر حسین کریم زاده، خانم ناهید رحیم زاده،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
دسترسی نقش مهمی در توسعۀ روستایی دارد چرا که بین توسعه روستا با دسترسی به امکانات و خدمات زیربنایی رابطه معناداری وجود دارد. روستاهایی که دسترسی کمتری به خدمات ضروری و بهویژه حملونقل دارند با تنگناهای ساختاری و اجتماعی اقتصادی زیادی روبرو میشوند که خود از موانع توسعۀ پایدار روستایی است. تحقیق حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل قابلیت دسترسی، عوامل مؤثر بر آن را موردبررسی قرار دهد. برای این منظور، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی موردتوجه قرار دارد. جامعه آماری تحقیق روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز (52 روستا) میباشد که دادههای موردنیاز برای واحد تحلیل روستا از دهیاران جمعآوری گردیده است. بعد از ارزیابی روایی بر اساس نظر متخصصان و تأیید چارچوب عملیاتی تحقیق از نظر ایشان و نیز ارزیابی پایایی پرسشنامه تحقیق، جمعآوری دادهها انجام گردید. بهمنظور تعیین روابط علتومعلولی میان شاخصهای ارزیابی قابلیت دسترسی از تکنیک دیماتل برای ارزیابی قابلیت دسترسی در روستاهای موردمطالعه از تحلیل فرایند شبکهای (ANP) و برای بررسی نقش عوامل در قابلیت دسترسی نقاط روستایی، از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) در نرمافزار Amos.24 استفاده شد. نتیجه اولیه تحقیق تعیین قابلیت دسترسی روستاها نشان داد که روستای مایان سفلی از بیشترین میزان قابلیت دسترسی برخوردار است و نتیجه نهایی تحقیق تعیین نقش عوامل در قابلیت دسترسی روستایی است که بر اساس آن عوامل فاصله از شهر، مرکزیت خدماتی و وضعیت اجتماعی روستا بیشتر از سایر عوامل در قابلیت دسترسی مؤثر هستند.
واژگان کلیدی: قابلیت دسترسی، خدمات روستایی، تحلیل فرایند شبکهای، معادلات ساختاری، شهرستان تبریز
حسن عزیزی بهلولی، محمود رضا انوری، معصومه حافظ رضازاده،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
مدیریت روستایی همواره دچار تغییر و تحولات مختلفی بوده است. امروز این رکن بر عهده نهاد دهیاری است. هدف از تشکیل این نهاد، وجود یک نیروی اجرایی قوی در راستای توسعه مناطق روستایی است. دهیاری بهعنوان نهاد مجری برنامهها و پروژههای روستا، نقش مهمی در کاهش نابرابرهای شهر و روستا و ارتقای وضعیت توسعه روستا دارد. تعیین میزان توفیق دهیاری در انجام وظایف، زمانی میسر است که عملکرد آن با دقت موردسنجش قرار گیرد. هدف این تحقیق سنجش عملکرد نهاد دهیاریها از نظر شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی-کالبدی در مناطق روستایی شهرستان سربیشه است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری دادهها بهصورت میدانی از طریق ابزار پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق را سرپرستان خانوار (1931 خانوار) در 30 روستای دارای دهیاری تشکیل دادهاند. حجم نمونه در سطح سرپرستان خانوار از طریق فرمول کوکران 320 نفر محاسبه شد. نتیجه آزمون تی تک نمونهای نشان داد بهترین عملکرد دهیاریها در سطح معناداری کمتر از 05/0 از نظر شاخصهای اجتماعی با میانگین 78/3 است. همچنین میان روستاهای موردمطالعه در زمینه شاخصهای اجتماعی با سطح معنیداری (008/0)، شاخصهای اقتصادی با سطح معناداری برابر با (004/0) و شاخصهای زیستمحیطی-کالبدی با سطح معناداری (047/0) تفاوت معنیداری مشاهدهشده است. از نظر عملکرد اجتماعی، روستای دهنه چاه با میانگین 43/4، از نظر عملکرد اقتصادی و زیستمحیطی، روستای باغستان با میانگین 90/3 و 16/4 در رتبه اول قرار گرفتهاند. بررسی آزمون تی زوجی با سطح معناداری کمتر از 05/0 و اختلاف میانگین برابر با (271/1-) به این نکته اشاره دارد که وضعیت شاخصهای توسعه روستایی در بعد از ایجاد نهاد دهیاری مناسبتر شده است.
واژگان کلیدی: عملکرد دهیاریها، شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی-کالبدی، مناطق روستایی، سربیشه
. نویسنده مسوول. mr.anvari@iauzah.ac.ir
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
حبیبه نبی زاده، الهام چراغی، سید معین موسوی ندوشن،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
توجه به عوامل موثر بر تبدیل مکانها و مقاصد به برند گردشگری از پیشنیازهای توسعه گردشگری هر منطقه میباشد. چرا که این عوامل نقش مهمی در تبدیل مقاصد به برند گردشگری دارند و از سوی دیگر تبدیل یک مقصد به برند گردشگری خود نیز عاملی برای توسعه هرچه بیشتری گردشگری در مقاصد است. با توجه به اهمیت این موضوع، تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل و محرکهای موثر بر افزایش تبدیل مناطق شهری و روستایی به برند گردشگری در استان گیلان انجام گرفته است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه میباشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری در استان گیلان میباشد که با روش نمونهگیری هدفمند، 50 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل لجستیک باینری و تحلیل کیفی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که ارتباط خطی و معنیداری به عوامل و محرکهای مورد نظر تحقیق با تبدیل مکانهای شهری و روستایی به برند گردشگری وجود داشته است. همچنین نتایج نشان داد که از میان عوامل پنجگانه مورد نظر تحقیق، سه عامل تنوع فرصتهای شغلی، فرهنگ و داراییهای طبیعی و زیرساختهای محلی بیشترین اثرات را بر تبدیل مناطق شهری و روستایی در استان گیلان به برند گردشگری داشتهاند.
شادی خوب، حمدالله سجاسی قیداری، علی اکبر عنابستانی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
امروزه کارآفرینی بهعنوان یک راهبرد نوین اقتصادی، می تواند نقش مؤثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی روستاها ایفا کند. بااینوجود مناطق روستایی عمدتاً از کمبود سرمایه-های مالی برای شروع کسب وکار و یا توسعه فعالیت های اقتصادی فعلی رنج می برند. دولت ها برای تسهیل در فرآیند اشتغالزایی و کارآفرینی در مناطق روستایی اقدام به ارائه وام های خوداشتغالی در قالب اعتبارات خرد روستایی نموده اند. لذا هدف این تحقیق تحلیل نقش اعتبارات خرد دولتی در توسعه کارآفرینی روستایی دهستان رادکان است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و توسعه ای و به لحاظ روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. جهت انجام این تحقیق از روش های مختلف گردآوری اطلاعات (اسنادی، کتابخانه ای و اطلاعات میدانی) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 27 نفر کارآفرین بوده و همچنین با استفاده از فرمول کوکران و سطح خطای (06/0) 244 نفر از 13 روستا در دهستان رادکان بهعنوان نمونه تعیین گردید و نظرات آنان براساس شاخص های تحقیق از طریق ابزار پرسشنامه، در رابطه با موضوع تحقیق موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بهطورکلی اعتبارات خرد دولتی در توسعه کارآفرینی روستایی منطقه موردمطالعه نقش برجسته ای نداشته است. کارآفرینان نمونه در روستاهای موردمطالعه اغلب برای دریافت وام به پستبانک مراجعه نموده و بعدازآن، مابقی وجوه موردنیاز خود را از سرمایه شخصی تأمین می نمایند. همچنین به دلیل ناکافی بودن مبلغ وام، عدم دسترسی آسان به اعتبارات، عدمحمایتهای بیمه ای از کارآفرینان، طولانی بودن زمان دریافت اعتبارات از نهادها و متناسب نبودن مدتزمان بازپرداخت اقساط میزان رضایتمندی کارآفرینان با میانگین 32/2 و مردم روستایی با میانگین 91/1، بسیار کم می باشد.
خانم الهام زمانی، دکتر بهشید حسینی، دکتر حسین ذبیحی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
تحلیل و سنجش بافت مسکن روستایی نیاز به شناخت طیف گسترده ای از عوامل موثر را دارد، عوامل محیطی همچون میزان بافت سبز،توپوگرافی، میزان بافت خشک، اقلیم و خرده اقلیم ها و غیره از جمله عوامل تاثیر گذار بر بافت مسکن روستایی می باشند. به منظور شناخت عوامل محیطی و بافت مسکونی یک روستا در دامنه کوهستان ها، نیاز به طی مسافت طولانی و برداشت های دقیق دستی می باشد، که این موضوع دشواری های خاص خود را به همراه می آورد. از طرف دیگر با توجه به روند روبه افزایش توسعه مسکن روستایی در دهه های اخیر و عدم هماهنگی بافت های جدید ازلحاظ تراکم با بافت های پیشین، بی تفاوتی این مسکن ها را نسبت به مسکن پیشین و بستر محیطی روستاها را نشان می دهد. امروزه ابزارهای جدید محاسباتی و عددی سازی در معماری با ورود دانش ریاضیات پیشرفته درعلم معماری باعث پدید آمدن ابعاد جدید در این عرصه شده اند. هدف اصلی پژوهش پیش رو، بررسی میزان تاثیر تراکم بافت سبز و بافت خشک به عنوان عوامل طبیعی، بر میزان تراکم بافت مسکونی روستاهای پلکانی ایران، دراقلیم های متفاوت می باشد. این مهم علاوه شناسایی تراکم بافت روستاها با تاکید بر مقایسه پارامترها ابعاد جدیدی را در بافت روستاهای پلکانی روشن خواهد ساخت. ابزار شبیه سازی تحلیل ها "الگوریتم تراکم سنج" بر اساس نقشه های هوایی می باشد، که توسط نگارندگان پژوهش نوشته شده است. این الگوریتم بر اساس نقشه های هوایی نگاتیو شده، توانایی شناسایی میزان تراکم بافت طبیعی، در بستر شکل گیری روستاها و بافت مسکونی را دارد. این توانایی موجب کاهش نیاز به حضور فیزیکی و بالابردن دقت خروجی ها در تحلیل بافت روستاها خواهد شد، همچنین شناسایی پارامترها، الگوی تراکمی نسل های پیشین را به نسل جدید مسکن های روستایی ارائه خواهد نمود.
علی اکبر جعفرلو، منیره غفران، سحر نظری،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
با توجه به چالشهای اخیر مناطق شهری و روستایی کشور، در سالهای پیشرو، مناطق شهری و روستایی ایران با عدم قطعیتها و مسائل کلانی روبرو خواهند شد. آمایش سرزمین و رفع چالشهای مسائل کلان شهری و روستایی کشور در آینده نیازمند شناسایی این مسائل و برنامهریزی برای رفع و یا کاهش اثرت آن است. لذا در این پژوهش با استفاده از رویکرد آیندهپژوهی که دارای رویکردی کیفی- توصیفی است، به بررسی هدف تحقیق پرداخته شد. برای رسیدن به این هدف ابتدا با استفاده از ادبیات تحقیق و مطالعات کتابخانهای و همچنین به کمک نظرات 70 کارشناس در زمینههای مختلف تحصیلی، ابتدا مسائل کلان توسعه شهری و روستایی و آمایش سرزمین در افق ایران 1420 شناسایی شدند. در ادامه با روش تحلیل کیفی و نظر کارشناسان امر سناریوهای استراتژیک کشور برای رفع چالشهای آمایش کشور در افق 1420 ارائه شد. نتایج تحقیق نشان داد که آمایش کشور در افق ایران 1420 با اختلالات ناگهانی پیشبینی نشده و افزایش عدم اطمینان در کنار تغییرات دگرگون کننده اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی، جمعیتی، ژئوپولتیک، تغییرات اقلیمی، فضای مجازی، افزایش نابرابریها و تهدیدهای پیشبینی شده و نشدهای روبرو خواهد بود. در این راستا 20 سناریوی آیندهنگر برای رفع مسائل کلان ارائه شده در پژوهش تدوین و طراحی شد که این سناریوها به منظور به چالش کشیدن مفروضات فعلی و طرح سوالات مهم برای آینده آمایش کشور ارائه و طراحی شدهاند. این سناریوها تعدادی ملاحظات استراتژیک را برای چگونگی آماده سازی آمایش کشور برای پاسخگویی به نیازهای در حال توسعه جامعه شهری و روستایی در افق آمایش کشور 1420 در مواجهه با آیندهای بسیار پویا و نامشخص نشان میدهد.
پارسا زمانی، اقای مهدی صادقیها، جمال الدین هنرور،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
همه گیری ویروس کرونا چالشهای زیادی برای کشورهای سراسر جهان به همراه داشته است که صنعت گردشگری نیز از آن بینصیب نمانده است. برای رفع این چالشها در صنعت گردشگری، انجام اقدامات بازیابی و سازگاری موضوعی است که نیاز به توجه بیشتر دارد. با توجه به اهمیت این موضوع، در این مطالعه اقدامات احیا و بازیابی گردشگری شهری و روستایی در دوران پساکرونا مورد بررسی قرار گرفت. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات مصاحبه اکتشافی و عمقی میباشد. جامعهآماری پژوهش، کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی و به صورت هدفمند 50 مصاحبه عمیق صورت گرفت. برای تحلیل اطلاعات و پاسخگویی به سوالات پژوهش از روش کیفی گراند تئوری، روش استراس و کوربین استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که با توجه به نظر کارشناسان 34 مفهوم برای احیا و بازیابی گردشگری شهری و روستایی در دوران پساکرونا شناسایی شد. به طوری که احیا و بازیابی گردشگری روستایی در درجه اول تحت تأثیر برگزاری جشنوارههای کوچک گردشگری، توسعه بومگردی، توسعه تورهای محلی، ترویج گردشگری کشاورزی، گسترش اکوتوریسیم و توسعه گردشگری روستایی قرار دارد. درحالیکه دیجیتالیسازی خدمات گردشگری، رفع محدودیتهای سفر، گسترش گردشگری سلامت، همکاری بنگاههای گردشگری، افزایش راهنماها و تور لیدرهای آنلاین و گسترش سفرهای مجازی مهمترین اقدامات احیا و بازیابی گردشگری شهری هستند. از نتایج این پژوهش برای احیا و بازیابی گردشگری شهری و روستایی در سایر نقاط کشور نیز میتوان استفاده نمود.
دکتر ناصر شفیعی ثابت، مسعوده نیکوئی فرد، دکتر نگین سادات میرواحدی،
دوره 25، شماره 78 - ( 7-1404 )
چکیده
خودسازماندهی روستاییان بهعنوان یک فرایند مشارکتی، نقشی بنیادین در ارتقای معیشت پایدار در مناطق روستایی ایفا میکند. این مطالعه باهدف شناسایی پیشرانهای اثرگذار بر خودسازماندهی روستاییان و بهبود معیشت پایدار روستایی در شهرستان آشتیان انجام شد. این پژوهش کیفی با رویکرد تحلیلی ـ اکتشافی و از طریق پرسشنامه نیمهساختارمند و مصاحبه با 30 نفر از خبرگان در زمینه موضوع موردمطالعه انجام شد. دادههای کیفی گردآوری شده با استفاده از روش دلفی و نرمافزار میکمک برای شناسایی روابط و الگوهای میان مفاهیم تجزیهوتحلیل شد. یافتهها آشکار نمود شیوه پراکندگی عوامل و متغیرهای اثرگذار بر بهبود معیشت پایدار روستایی در ناحیه موردمطالعه بهصورت ناپایدار بوده است. همچنین از میان 24 عامل اولیه تأثیرگذار، تعداد 10 عامل که دارای بالاترین امتیاز بودند بهمثابه پیشرانهای بنیادین اثرگذار بر روند آتی خودسازماندهی روستاییان در راستای معیشت پایدار روستایی شناسایی شد. پیشرانهای نوآوری خواهی و خلاقیت روستاییان در زمینه فعالیتهای کشاورزی و غیرکشاورزی، مهارت و تجربه روستاییان در راستای فعالیت در گروهها، انجمنها و برپایی تشکلهای محلی بهمثابه عامل فردی؛ افزایش روحیه کارآفرینی، راهاندازی و ترویج کسبوکارهای نوین محلی بهعنوان عامل روانشناختی؛ افزایش مشارکت، همکاری و احساس مسئولیت در انجام فعالیتهای کشاورزی و غیرکشاورزی بهعنوان عامل اجتماعی؛ توانمندسازی روستاییان و افزایش آگاهی و مهارتهای اجتماعی و اقتصادی آنها، بهرهگیری از فناوریهای نوین IT و ICT در فرایند توانمندسازی ساختاری روستاییان در راستای خودسازماندهی بهمثابه عامل آموزش و توانمندسازی؛ دسترسی به منابع مالی گوناگون و مطمئن برای بهرهگیری در فعالیتهای کشاورزی و غیرکشاورزی بهمثابه عامل اقتصادی؛ واگذاری اختیار به روستاییان در راستای برنامهریزی محلی و تمرکززدایی بهعنوان عامل برنامهریزی و مدیریت و سرانجام پیشرانهای حمایت از ایجاد و توسعه کسبوکارهای محلی و تنوعبخشی به فعالیتهای کشاورزی و غیرکشاورزی روستاییان و همچنین افزایش سرمایهگذاری در فرایند کسبوکارهای نوآورانه در روستا بهمثابه عامل حمایت اجتماعی- اقتصادی تعیین شد.
علی مرادی، معین شفیعی حق شناس، الهه بینافر، وحید یحیوی آذر،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
گسترش و ماندگاری ویروس کرونا در مناطق شهری و روستایی ایران میتواند پیامدهای مختلفی بر چشمانداز توسعه شهری و روستایی کشور داشته باشد. از سوی دیگر این ویروس میتواند در آینده شهرها و روستاها به عنوان یک فرصت برای توسعه آنها در نظر گرفته شود. لذا در این پژوهش با استفاده از روش آیندهنگاری که دارای رویکردی کیفی- توصیفی است، به بررسی هدف تحقیق پرداخته شد. برای رسیدن به این هدف ابتدا با استفاده از ادبیات تحقیق و مطالعات کتابخانهای و به کمک نظرات 50 کارشناس در زمینههای مختلف تحصیلی، اثرات و فرصتهای ویروس کرونا ارائه شد. در ادامه با روش تحلیل کیفی و نظر کارشناسان امر چالشها و سیاستهای مقابله با کرونا در جوامع شهری و روستایی ارائه شد. نتایج تحقیق نشان داد که ویروس کرونا اثرات اجتماعی، روحی- روانی، زیست محیطی و اقتصادی مختلفی بر جوامع شهری و روستایی کشور داشته است. علاوهبر اثر ذکر شده، ویروس کرونا فرصتهایی چون تسریع استفاده و انتشار ابزارهای دیجیتالی، افزایش آموزش از راه دور، افزایش خدمات و امکانات بهداشتی ناشی از سرمایهگذاری دولتی برای مقابله با کرونا، افزایش ارتباط بین مناطق شهری و روستایی، کاهش آلودگی زیست محیطی، کاهش تخریب زمین، آب و سایر منابع طبیعی و بسیج و تقویت شبکههای شهری و روستایی به وجود آورده است. نتایج نشان داد که نحوه ارائه خدمات پزشکی ضروری و امکانات بهداشتی، عدم آمادگی و ظرفیت سازگاری مناطق شهری و روستایی برای مقابله و واکنش و سرمایه و درآمد کافی روستاییان مهمترین چالشهای پیشروی چشمانداز توسعه شهری و روستایی کشور بودهاند. نتایج نشان داد بهبود دسترسی به خدمات پزشکی، حفظ و توسعه خدمات اولیه، حمایت از مشاغل، کسب و کارها و بهبود زیرساختهای دیجیتالی مهمترین سیاستهای کاهش اثرات ویروس کرونا بر چشمانداز توسعه شهری و روستایی کشور می باشند.