فریبا اسفندیاری درآباد، مسعود رحیمی، خداداد لطفی، الهامه عبادی،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده
تغییرات مورفولوژیکی و عرضی رودخانه قزل اوزن در طی سالهای اخیر مشهود بوده و مشکلاتی را ایجاد کرده است. در این پژوهش آشکاری سازی تغییرات کناری رودخانه قزل اوزن با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده های TM وOLI لندست 5 و 8 در دوره زمانی 1993 تا 2013 انجام شد و طی آن بازه ای به طول 158 کیلومتر از رودخانه قزل اوزن، با استفاده از روش ترانسکت مورد ارزیابی قرار گرفت. در این روش، خطوطی با فواصل مشخص از هر دو طرف مجرا بهعنوان خطوط مبنا ترسیم شد. این خطوط برای دورههای زمانی موردمطالعه ثابت بوده و از این رو جابجاییهای مجرا نسبت به این خطوط بهصورت کمّی محاسبه گردید. در ادامه جهت بررسی دقیق تر، مجرای بازه مورد مطالعه براساس مورفولوژی و رند تغییرات، به 24 ترانسکت تقسیم بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین میزان مهاجرت مجرای رودخانه قزل اوزن در طول 20 سال گذشته در حدود 47/4 متر در سال بوده است. بیشترین شدت جابجایی عرضی مجرا بین سال های 1993 تا 2013 به میزان 58/10 متر در سال، مربوط به ترانسکت شماره 16 بود، که در نتیجه آن 51/52 هکتار بر ساحل سمت راست رودخانه افزوده شده بود. در کل، نتایج نشان داد که در طی دوره 1993 تا 2013، نزدیک 14/207هکتار به ساحل سمت راست رودخانه افزوده و نزدیک به 31/215 هکتار از ساحل سمت راست کاسته گردید.
پرویز کردوانی، فریده اسدیان، محمدرضا فلاح،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
بهره برداری بی رویه از سفره های زیر زمینی دشت شهریار افت سطح آبهای زیر زمینی را در منطقه بوجود آورده است. تغذیه مصنوعی آبخوان ها می تواند حجم مخزن آب زیرزمینی را افزایش و روند افت سطح آن را کاهش و همچنین از پیشروی آب شور و خشک شدن قناتها جلوگیری کند. در این پژوهش سعی شده است با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و منطق بولین ، مناسب ترین عرصه ها را برای تغذیه مصنوعی درمنطقه دشت شهریار شناسایی کرد. بدین منظور، ابتدا هفت عامل شیب ، نفوذپذیری ، ضخامت آبرفت ، قابلیت انتقال ، نواحی هم افت ، کاربری اراضی و هدایت الکتریکی منطقه مورد مطالعه، در محیطGIS آماده سازی و نقشه هرکدام از عوامل تهیه گردید. سپس با استفاده از وزن های اکتسابی هر لایه نقشه های وزن دهی شده عوامل موثر در مکانیابی با همدیگر تلفیق و با روش منطق بولین نقشه نهایی در دو کلاس مناسب و نامناسب تهیه گردید. و در نهایت بهترین مکان برای اجرای تغذیه مصنوعی آبخوان ها در منطقه شناسایی شد. نتایج این تحقیق نشان داد که عرصه های با تناسب بالا جهت اجرای طرح های تغذیه مصنوعی اغلب در شیب کمتر از 3 درصد و نزدیک رودخانه چیتگر قراردارند.
غلام حسن جعفری، محمد طاهرخانی، خدیجه رضایی،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
کشور پهناور ایران شرایط جغرافیایی متنوعی دارد. بهطوریکه از سیزده اقلیم شناختهشده در جهان، یازده نوع آن را دارا است. این امر باعث شده تا ازلحاظ زیستمحیطی، طبیعتگردی، تفریحی و اقتصادی، تواناییهای بسیاری داشته باشد. هدف از تحقیق در این پژوهش بررسی، شناسایی و معرفی قابلیتهای ژئوتوریستی حوضه قزلاوزن بر اساس روش فاسیلاس است. حوضه آبریز قزلاوزن لندفرم های بارزی از فرایندهای مختلف کواترنری دارد که در حال تغییر و تحول هستند. شناسایی ژئوسایتهای نقش مهمی در تبیین تحولات کواترنری دارد. روش تحقیق بر اساس توصیف و تحلیل است که بهصورت بازدیدهای میدانی کتابخانهای به توصیف و تشریح منطقه پرداختهشده است. پسازآن ژئوسایتهای منتخب بر روی نقشههای توپوگرافی 50000/1 موقعیتیابی شد و با استفاده از نقشههای زمینشناسی 100000/1 منطقه، لیتولوژی لندفرم های مختلفی مثل دودکشهای جن، قلعه بهستان، دربند قاطرچی، گنبدهای نمکی، دریاچه پری، معدن مس بایچه باغ، دایک های رسوبی، اشکال شبه کواستا، اشکال شبه کلوت، اشکال شبه کندوانی، سیرکهای یخچالی و درههای تکتونیکی- یخچالی مشخص گردید. پس از شناسایی لندفرم ها، یکی از مدلهای ژئوتوریستی متداول و جامع بنام فاسیلاس استفاده گردید. معیار تعریفشده در این مدل، در شش گروه اصلی قرارمی گیرند: علمی - اکولوژیکی، حفاظتی، فرهنگی، زیباییشناختی، اقتصادی و پتانسیل مورداستفاده. با ارزیابی لندفرمها در این مدل، مشخص گردید که دودکشهای جن، قلعه بهستان، دربند قاطرچی و گنبدهای نمکی چهرآباد به علت کسب حداکثر امتیاز علمی و اکولوژیکی بهعنوان مناسبترین ژئوسایتها انتخاب گردیدند و لندفرم سیرکهای یخچالی بلقیس هم در این میان کمترین امتیاز را کسب کرد.
طاهر ولی پور، محمد مهدی حسین زاده، رضا اسماعیلی، سعیده متش بیرانواند،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
عقبنشینی کناره کانال یک فرآیند مهم در مورفودینامیک رودخانه است که تغییرپذیری کانال، تکامل دشت سیلابی و توسعه زیستگاهها را تحت تأثیر قرار میدهد.هرساله سازههای عمرانی و زمینهای کشاورزی که حاشیه رودخانه لاویج قرار دارند با خطرات ناشی از تغییر بستر مواجهاند. ازاینرو وجود روشی قابلاعتماد برای تعیین میزان عقبنشینی و پیشبینی پایداری کناره ضروری به نظر میرسد. در این مطالعه باهدف بررسی میزان خطر فرسایش کناری و شناسایی مناطق مستعد فرسایش کـناری در رودخانه لاویج، با استفاده از مدلهای BEHI و NBS خطرپذیری فرسایش کناری در 7 مقطع از این رودخانه بررسی شد. نتایج مدل NBS با استفاده از شاخص (tnb/tbkf)نشان داد میزان فرسایشپذیری کناره رودخانه لاویج در تمام بازههای موردمطالعه، بهجز مقاطع 2و6 همه مقاطع دارای شدت فرسایش خیلی زیاد و زیاد میباشند. بر اساس شاخص (dnb/dbkf) میزان فرسایشپذیری کناره رودخانه لاویج بهجز مقاطع 4و5 تقریبا با روند فرسایشی بهدستآمده از شاخص اول (tnb/tbkf) همخوانی دارد. بر اساس مدل BEHI مقاطع 5،4،3،1و6 وضعیت ناپایداری کناره را زیاد نشان میدهند و استعداد زیادی برای فرسایش کناری و تولید رسوب دارند.همچنین مقطع 2وضعیت ناپایداری را متوسط نشان میدهدمقطع 7 و 2 وضعیت ناپایداری خیلی زیاد را نشان میدهد که استعداد خیلی زیاد برای فرسایش کنارهای و تولید رسوب دارد. درنهایت جهت بررسی میزان انطباق نتایج با استفاده از آزمون آماری کروسکال-والیس باهم برازش داد شد و نتایج نشان داد هر سه شاخص در ارزیابی فرسایش کناری در هر مقطع تقریبا یکسان عمل کردهاند.
ابوالقاسم گورابی،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده
دریافت منظم و مکرر تصاویر توسط سنجندههای راداری امکان ارزیابی دقیق دینامیک، حرکت و جابجایی سطح زمین در هر منطقه با استفاده از تکنیک های مختلف را ممکن ساخته است. پژوهش حاضر از تکنیک رادار دیافراگم مصنوعی (InSAR) برای پایش و شناسایی ویژگیهای فضایی زمین لغزش همراه با وقوع زمین لرزه 7.3 ازگله در استان کرمانشاه، استفاده کرده است. در این راستا هفت زوج تصویر اینترفرومتریک موجود با همبستگی خوب از داده های تصاویر سنتینل 1و2 مرتبط با منطقه کوهستانی زاگرس شمالغرب انتخاب، و بکارگرفته شده اند. به کمک تکنیک تداخلسنجی، تغییرات توپوگرافی پس از زمینلرزه نسبت به قبل از آن در گستره وقوع زمینلغزش، به صورت فضایی-مکانی به نقشه تبدیل شدهاند. بر همین اساس تخمین کمی از تغییرات ارتفاع محلی، حجم توده لغزشی و ضخامت رسوب همراه با زمین لغزش محاسبه و کمی شده اند. الگوی فضایی حرکت توده نشان میدهد که؛ زمینلغزش مله کبود با طول لغزشی3570 متر در امتداد جهت NW-SE و با حدود 1500-2300 متر در راستای عمود بر ستیغ کوهستان، به شکلی همگرا و جانب مرکز نسبت به محیط زمین لغزش رخ داده است. تغییرات ارتفاعی در مناطق مختلف متفاوت هستند، این مقدار در محل افتگاه 20 متر اندازه گیری شده است. ارزیابی های کمی نشان می دهند که؛ مساحت و حجم منطقه متاثر از حرکت توده زمینلغزش به 6.0 کیلومتر مربع (577 هکتار) با حجمی حدود 500 میلیون متر مکعب می رسد. بررسی های مقایسه ای بیانگر آن است که زمین لغزش مله کبود بزرگترین زمین لغزش چند سده گذشته ایران است. این مطالعه همچنین پتانسیل تکنیک InSAR به عنوان روشی دقیق و جایگزین برای اندازه گیری کمی حجم و مورفولوژی تودههای لغزشی بزرگ ناشی از زمینلرزه را اثبات نمود.
شیلا حجه فروش نیا، امیر کرم،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده
مطالعات مربوط به رودخانه و مسایل مربوط به مدیریت رود باید با شناسایی ویژگی و رفتار رود در بازه های و با مشارکت ژئومورفولوژیست ها صورت گیرد که نتیجه آن علاوه بر کاهش خطر، باعث کاهش هزینه نیز می گردد. مدیریت رودخانه شامل استراتژیهایی است که به نحو مؤثری در رفتار رود اثر داشته باشد. در این مقاله بر پایه چهارچوب استایل رود ویژگی و رفتار رود در حوضه ارنگه کرج مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و چهارچوب استایل رود در بازه های رودخانه حوضه ارنگه، برحسب ژئومتری کانال( اندازه و شکل )، پلانفرم کانال، مجموعه واحدهای ژئومورفیک و جنس مواد بستر مشخص شدند. چهارچوب استایل رود در ٤ مرحله انجام پذیرفت که هر مرحله شامل گام های مختلفی است. با توجه به معیارهای عنوان شده، در حوضه ارنگه 13 استایل رود شناسایی گردید که شامل استایل رود سرآب پرشیب، گلوگاه در موقعیت دره ای محدود، نسبتا محدود پلانفرم با سینوزیته کم قلوه سنگی تخته سنگی، سینوزیته کم گراولی، بستر سنگی ماسه ای، بستر عریض سیلابی، مئاندری گراولی، نا محدود سینوزیته کم، قلوه سنگی با کناره تثبیت شده، نسبتا محدود سینوزیته کم، قلوه سنگی با کناره تثبیت شده، دره ای نسبتا محدود قلوه سنگی، تخته سنگی نامتقارن، دره ای نسبتا محدود قلوه سنگی، تخته سنگی متقارن، بستر مصنوعی می باشد. در مرحله یک ویژگی ها و رفتار رود در هر استایل رود مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت است، درمرحله دو تکامل رود و شرایط ژئومورفیک بازه و در مرحله سه پتانسیل بازیابی ژئومورفیک رود مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس در مرحله چهار اولویت های مدیریتی برای مدیریت رودخانه (شامل حفاظت، استراتژیک، پتانسیل بازیابی بالا و پتانسیل بازیابی متوسط و ضعیف) مشخص گردید. حفاظت از بازه هایی که ساختار ژئومورفیک منحصر به فردی دارند و یا باقیمانده ای از شرایط قبل از آشفتگی هستند جزء مهم ترین اولویت مدیریتی محسوب می گردند. استایل سرآب پرشیب، گلوگاه و استایل نامحدود سینوزیته کم، قلوه سنگی با کناره های تثبیت شده استراتژی حفاظت را به خود اختصاص میدهند.
غلام حسن جعفری، فاطمه بختیاری،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده
سیستم رودخانهای قزلاوزن با وسعتی بالغبر 50 هزار کیلومترمربع در شمال غرب ایران واقعشده است. شناسایی و تشخیص متغیرهایی همچون اسارت و انحراف رودخانهها، سطوح فرسایشی و تراکمی، آثار دریاچههای قدیمی از طریق ویژگیهای منعکسشده در نقشههای توپوگرافی 50000/1 منطقه، ازجمله مواردی هستند که سعی شده با کمک آنها به تحوّلات کواترنری این حوضه آبریز پی برد. حوضه آبریز قزلاوزن هرچند امروزه بهصورت یک حوضه باز به دریای خزر میریزد ولی بررسی شواهد ژئومورفولوژیکی و توپوگرافیکی حاکی از آن است که این حوضه بعد از حرکات کوهزایی پاسادنین، بین دو حوضه قم و ارومیه مستقل شده، بهصورت زیرحوضههای متعدد بستهای بوده که آبها در هرکدام از سطوح بهصورت همگرا به چالههای مرکزی هدایت میشدند. بیجار، زنجان طارم، ینگیکند و میانه از آن جملهاند. ابعاد بعضی از این چالهها آنقدر وسیع هستند که بهراحتی در نقشههای توپوگرافی از طریق شبکه آبراههای و رسوبات مارنی بستر آنها قابلتشخیص است ولی بعضی از آنها در حدّ محدود و کوچک بوده که یا از وضعیت توپوگرافی محلی تبعیت کرده یا تحت تأثیر فرایندهای غالب زمان شکلگرفته و با تحولات رخداده از بین رفتهاند. در اطراف رودخانه قلعهچای شرایط توپوگرافیکی گذشته و فرایند غالب یخچالهای دورههای سرد کواترنری، دریاچههای متعددی را بر جای گذاشته که دریاچه کنونی پری نمونه بارز آنها شناخته میشود؛ هرچند امروزه با کانال مصنوعی که از رودخانه قلعهچای منشعب شده آبگیری میشود.
محمد معتمدی راد، لیلا گلی مختاری، شهرام بهرامی، محمد علی زنگنه اسدی،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده
منابع آب زیرزمینی مهمترین بخش از آبهای شیرین قابل استفاده و در دسترس بشر به حساب میآید. پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی کیفیت منابع آبی حوضه کارستی روئین اسفراین میپردازد. بدین منظور نمونهبرداری از منابع آب (20 نمونه) به عمل آمد و کیفیت آب زیرزمینی منطقه از لحاظ شرب، کشاورزی و صنعت با استفاده از نمودار شولر، ویلکوکس و روش لانژلیه و شاخصهای WQI و GQI مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتایج آنالیز نمونههای برداشت شده و نمودار شولر، بیشتر آب چشمههای منطقه در رده خوب برای شرب قرار گرفتند. نتایج حاصل از نمودار ویلکوکس نشان داد که فقط نمونههای S7 (چشمه زرگرا)، نمونه S6 ( چشمه قرنگ زوچه) و نمونه S20 (رودخانه در خروجی حوضه)دارای آب شور ولی قابل استفاده برای کشاورزی و بقیه مناسب برای کشاورزی بودند. جدول کیفیت آب چشمههای منطقه از لحاظ مصارف صنعتی نیز نشان داد کلیه نمونههای آب منطقه به جز چشمه سنگوا که دارای آب با خاصیت رسوبگذار میباشد، دارای خاصیت خورنده میباشند. شاخص WQI نیز نشان از کیفیت مناسب تمامی نمونههای برداشت شده از لحاظ شرب میباشد و فقط آب سطحی خروجی حوضه که WQI آن بالاتر از 50 میباشد در رده خوب قرار میگیرد. بررسی مکانی و پهنهبندی کیفیت آب شرب از شاخص GQI نیز صورت گرفت که مقدار شاخص کیفی GQI در منطقه برای نمونهها از42/93 تا 87/95 متغیر بوده است. لذا میتوان گفت هر چند که کمترین میزان کیفیت نمونهها مربوط به آب سطحی خروجی حوضه میباشد، ولی این مقدار کیفیت نیز در رده کیفیت مناسب قرار میگیرد. لذا در مجموع تمامی منابع آبی منطقه مورد مطالعه از نظر استانداردهای آب آشامیدنی در رده کیفیت مناسب قرار میگیرند.
مهدی فیض اله پور، مرضیه منافی، رضا خوشرفتار، یونس خسروی،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده
مرور خسارات ناشی از زمینلغزش، لزوم بررسی عوامل تأثیرگذار بر وقوع این پدیده و پیشبینی رخداد آن را به اثبات میرساند. ازاینرو، هدف از پژوهش حاضر بهبود نتایج پیشبینی وقوع زمینلغزش در حوضه آبریز طالقان با استفاده از تئوری آنتروپی شانون می باشد. از میان عوامل مؤثر بر وقوع زمینلغزش، ده عاملِ ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمینشناسی، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، تراکم آبراهه، گسل، جاده، بارش بهعنوان متغیرهای مستقل و پهنههای لغزشی بهعنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شد. سپس با استفاده از اندکس آنتروپی، برای هر یک از این عوامل با توجه به میزان اثرگذاری آنها، وزن دهی انجام گرفته و نقشه ارزش هر پارامتر با توجه به وزن آن، تهیه شد. در مرحله بعد، با استفاده از تلفیق این نقشهها با نقشه پراکنش لغزشها، نقشه پهنهبندی خطر برای حوضه موردمطالعه ترسیم شد. پس از محاسبه شاخص آنتروپی شانون، مشخص شد 86 درصد از مساحت زمینلغزشها در سه رده خطر متوسط، پرخطر و خیلی پرخطر قرار دارند و این نشان میدهد نقشه نهایی پهنهبندی، بر مبنای شیوه صحیحی تهیهشده است. همچنین، شاخص مجموع کیفیت (Qs) در این روش برابر با 3/2 به دست آمد که بیانگر صحت و مطلوبیت بیشتر این روش جهت پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوضه آبریز طالقان است. میزان شاخص دقت روش(P) نیز، برای مدل آنتروپی، برابر 24/0 بود که نشان از تفکیکپذیری مناسبتر پهنههای خطر در این روش دارد.
عقیل مددی، ابراهیم بهشتی جاوید، نازفر آقازاده،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده
در سالهای اخیر با افزایش خسارات ناشی از وقوع زمین لغزش، بشر در صدد کاهش زیانهای آن برآمده است. بنابراین، با شناسایی مناطق مستعد زمین لغزش و رتبه بندی آنها میتوان تا حدودی از خطرات ناشی از رخداد این پدیده جلوگیری نمود. هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش حوضه کندیرق چای و پهنه بندی این حوضه به لحاظ خطر رخداد زمین لغزش با استفاده از روشهای فرایند تحلیل شبکه میباشد. در این راستا با توجه به مرفومتری حوضه و نیز نتایج پژوهشهای گذشته،١٠ عامل مؤثر در رخداد زمینلغزشهای حوضه آبریز کندیرق چای شامل لیتولوژی، کاربری اراضی، بارش، شیب، جهت شیب، فاصله از جاده، فاصله از گسل و فاصله از آبراهه، شاخص قدرت آبراهه( SPI)و شاخص حمل رسوب(STI)، شناسایی و مورد استفاده قرار گرفتند. در ادامه جهت امتیازدهی به عوامل و معیارها و طبقهبندی آنها از روش فرایند تحلیل شبکهای ANPاستفاده شده است. بدینصورت که برای مقایسه و رتبه بندی پارامترها از فرایند تحلیل شبکهای(ANP) استفاده شده است. نقشه نهایی نشان دادکه حوضه از نظر زمینلغزش دارای ۴کلاس میباشد. نتایج نشان میدهد که پهنه های با خطر کم و پهنههایی با خطر زیاد دارای کمترین مساحت در سطح حوضه کندیرقچای هستند. از طرف دیگر پهنه های با خطر متوسط وخطر خیلی زیاد بیشترین مساحت حوضه را به خود اختصاص دادهاند. تطبیق سطوح لغزش یافته و پهنههای مواجه با خطر نشان میدهد که مناطقی که در رده خطر خیلی زیاد و متوسط قرار دارند دارای بیشترین مساحت از سطوح لغزشی هستند. به طوریکه پهنه با خطر خیلی زیاد ٣۵ درصد(٧٩ کیلومتر مربع) و پهنه با خطر زیاد٦/٣۲درصد(٧۲ کیلومترمربع) از زمینلغزشها را به خود اختصاص داده اند. به عبارت دیگر بیش از٧٧ درصد زمین لغزشها با پهنههای خطر خیلی زیاد و متوسط مطابقت دارند. همچنین عوامل سنگ شناسی، شیب و فاصله از آبراهه بیشترین تاثیر را در وقوع زمین لغزش داشتهاند. جهت انجام این کار از فرآیند تحلیل شبکه ANP استفاده خواهد شد.
خدیجه حیدریان، سیاوش شایان، حسین جهان تیغ،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
حوضه های ییلاقی پیرامون شهر تهران به دلیل دور بودن از آلودگی جوی و مظاهر شهری، برای بسیاری از افراد محل گشتوگذار و تفریح و برای عدهای دیگر محل کسب سود و درآمد از رستورانها و اماکنی است که گردشگران زیادی را به سمت خود میکشاند. سنگان، یکی از درههای خوش آبوهوای شمال غرب تهران است. در سالهای اخیر به دلیل پدیده شهر گریزی و فرار از آلودگی تهران و همچنین به دلیل دسترسی آسان و فاصله کم از تهران (بهعنوان یک منطقه خوش آبوهوا) موردتوجه قرارگرفته، بهگونهای که ساکنان آن قشلاق را عمدتا در تهران و ییلاق را در منطقه به سر میبرند. با توجه به اینکه سکونتگاههای چندی در حاشیه رود اصلی احداث گردیده که وارد حریم قانونی رود شدهاند، لذا بررسی کارآیی حریم و تعیین نواحی مستعد وقوع سیلاب ضرورت دارد. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از مدل HEC-RAS RAS پهنههای سیل گیر با دوره بازگشتهای مختلف (2 تا 100 ساله) محاسبه گریده سپس جهت پهنه بندی سیلاب، نقشههای رقومی 1:500 و آمار دبی ایستگاههای سنگان، ویژگیهای مورفولوژی بسترکه طی عملیات میدانی جمعآوری گردیده استفادهشد. نتایج حاصل از این پهنهها نشان میدهد که درصد کمی از اراضی در پهنه سیلی با دوره بازگشت 25 سال قرار میگیرد؛ اما بررسی تصاویر تهیهشده از رودخانه سنگان درگذشته و مقایسه آن بازمان حال نشان میدهد که کاربری زمینهای کناره رودخانه تغییر کرده و به دلیل ساختوسازهای غیرمجاز و باغکاری در حریم رودخانه، عرض بستر کاهش پیداکرده که این عامل سبب افزایش وسعت پهنه سیل گیر، و افزایش خسارات میشود.
دکتر ابراهیم مقیمی، آقای محمد فتح الله زاده،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده
سیستم به مجموعهای از اجزای به هم پیوسته گفته میشود که بین آنها ارتباطی منظم وجود دارد، از یکدیگر تاثیر میپذیرند، برهم اثر میگذارند، به صورت یک کل عمل میکنند و هدفدار هستند. نگرش سیستمی دیدگاهی است که به ما اجازه میدهد تا نیروها و متغیرهایی که در محیط خارج و داخل یک مجموعه تاثیر اساسی دارند را بشناسیم و به عملکرد و جایگاه آنها در مجموعه پیببریم. به طورکلی بهم پیوستگی فرم و فرآیند در اشکال زمین براساس بررسیهای سیستماتیک و تجزیه و تحلیل محققان و آثار برجای ماندۀ این تغییرات صورت میگیرد. در این پژوهش به بررسی سیستمهای ژئومورفیک یخچالی با در نظرگرفتن رویکرد سیستمی و ارتباط متقابل بین فرم و فرآیند در یخچالهای اشترانکوه پرداخته میشود. بررسی ژئومورفومتری سیرکهای یخچالی منطقه اشترانکوه نشان میدهد این لندفرمها برخلاف معمول سیرکهای یخچالی بیشتر در جهت افقی و سطحی گسترش یافتهاند تا در راستای عمق و در جهت عمودی، برای توجیه این مسئله ژنز و سنگشناسی منطقه مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد این منطقه، سازندی اغلب آهکی و کربناته دارد و خصوصیت کربناته بودن محیط موجب فعال شدن فرآیند انحلال در محیط شده است. بنابراین در این سیستم یخچالی عامل انحلال بیشتر از سایر عناصر فعال و تاثیرگذار است.
داریوش ابوالفتحی، عقیل مددی، صیاد اصغری،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
رسوبات رودخانه ای به دو صورت منتقل میشوند: یا این مواد درون جریان آب غوطه ور هستند و همراه با آب در حرکت می باشند که به آنها مواد رسوبی معلق گفته میشود و میزان مواد رسوبی معلق را که در واحد زمان از یک مقطع رودخانه عبور کند، بار معلق مینامند. منطقه مورد مطالعه در این پژوهش حوضه آبریز رودخانه ونایی است. این منطقه در شهرستان بروجرد، در استان لرستان در غرب ایران واقع شده است، پژوهش حاضرازنوع کاربردی است. بدین صورت که، ابتدا مشخصات زیرحوضه های این رودخانه استخراج شده است این مشخصات شامل مشخصات فیزیکی زیرحوضه ها از جمله مساحت، محیط و طول آبراهه ها و مشخصات مربوط به دبی رودخانه و میزان رسوب آن است. در ادامه با روش های رگرسیون خطی چند متغیره، شبکه عصبی پیش خور چندلایه (MLP) به تخمین بار رسوب پرداخته شد. پس از محاسبه شاخص های RMSE و MAE با توجه به این امر که هرچقدر میزان این شاخص ها کمتر باشد مقدار پیش بینی شده به مقادیر واقعی نزدیکتر است بنابراین باتوجه به شواهد حاصله مدل شبکه عصبی مصنوعی MLP دقت بهتری را نسبت به مدل دیگر در تخمین میزان رسوب منطقه نشان میدهد. از سوی دیگر با توجه به مقدار شاخص R2 که برای دومدل محاسبه شده است دقت تخمین مدل به مقدار90.47 برای مدل MLP محاسبه شده است، مقدار R2 برای این مدل برابر 0.89 است. پس از مدل شبکه عصبی مصنوعی MLP. مدل رگرسیون خطی چند متغیره با مقدار R2 برابر با 0.353 قرار دارد. و این نشان دهنده ی دقت سه برابری مدل MLPنسبت به مدل رگرسیون می باشد مدل رگرسیون خطی نیز به علت این امر که تنها روابط خطی بین متغیر ها را در نظر میگیرد بیشترین میزان خطا را دارد.
فریبا اسفندیاری درآباد، منصور خیری زاده، مسعود رحیمی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
سیلابها جزو فراوانترین و مخربترین بلایای طبیعی هستند که همه ساله موجب خسارات جانی و مالی سنگینی میشوند. خسارتهای سیلاب به دلیل دستکاری انسان در سیستمهای رودخانهای و ساخت و ساز در حریم رودخانهها دارای روند صعودی است. در این رابطه، یکی از مهمترین اقدامات غیرسازهای در جهت کاهش خسارات سیلاب تهیه نقشههای پهنهبندی خطر سیل و استفاده از آنها در برنامهریزیهای مکانی است. در پژوهش حاضر خطر سیلاب در حوضه آبریز نیرچای واقع در استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا، از مدل HEC-HMS برای شبیهسازی بارش- رواناب و شناسایی پهنههای سیلخیز و از منطق فازی به منظور رویهمگذاری لایههای موضوعی و تهیه نقشه خط سیلاب استفاده شد. نتایج شبیهسازی نشاندهنده کارایی بالای مدل HEC-HMS در شبیهسازی بارش- رواناب حوضه آبریز نیرچای و برآورد دبیهای پیک سیلاب میباشد. تبدیل بارش به رواناب در سطح حوضه نیرچای عمدتا در کنترل ژئومورفومتری و پوشش زمین میباشد. بیشترین ارتفاع رواناب و دبیهای پیک حوضه نیرچای در زیرحوضههای بالادست است. این امر به دلیل شیب زیاد، نفوذپذیری اندک خاک، فراوانی سطوح غیرقابل نفوذ و CN بالاست. ترکیب لایههای موضوعی با استفاده از منطق فازی نشان داد که در حدود 6/8 درصد از سطح حوضه در پهنههای با خطر بسیار بالای وقوع سیلاب واقع شدهاند. این پهنهها عمدتا منطبق بر دشت سیلابی رودخانه نیرچای میباشند. این اراضی به علت کمعرض بودن دره و شیب کم همیشه در معرض سیلاب هستند. اکثر سکونتگاههای منطقه مطالعاتی در پایین دست حوضه مستقر شدهاند. این امر باعث افزایش مخاطرات ناشی از سیلاب شده است.
ملیحه محمدنیا، ابوالقاسم امیراحمدی، محمدعلی زنگنه اسدی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
با توجه به ارتباط نزدیک ویژگی های فیزیکی خاک سطحی و میزان فرسایش بادی، هدف از این پژوهش استفاده از تحلیل های گرانولومتری در مطالعات بیابان زایی در شهرستان گناباد می باشد که جهت نیل به این هدف 17 رخساره در منطقه شناسایی و پس از تهیه نقشه رخساره های ژئومورفولوژی منطقه، مناطق کوهستانی و همچنین مناطقی که پتانسیل ایجاد گرد و غبار نداشتند از نمونه برداری حذف و عملیات برداشت از خاک سطحی 14 رخساره باقی مانده انجام گرفت. نمونه ها به آزمایشگاه ژئومورفولوژی دانشگاه حکیم سبزواری برده شد و در آزمایشگاه بوسیله سری الک های با قطر 2000، 1000، 500، 250، 125 و 64 میکرومتر و ظرف جمع آوری رسوبات کوچکتر از64 میکرومتر، دانه سنجی گردید. نتایج نشان داد بیشترین فراوانی قطر ذرات در نمونه های ماسه در طبقه 250-125 میکرون بوده و با توجه به رابطه میانگین ذرات با فاصله حمل آن ها می توان به این نتیجه رسید که فاصله حمل ذرات از یک مکان نزدیک و محلی بوده است. جورشدگی نمونه های مختلف بین 502/1 تا 319/0 متغیر بوده است. دشت ریگی ریزدانه بیشترین و دشت هایی با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی کمترین میزان جورشدگی را به خود اختصاص دادند. در بررسی های انجام شده در بخش چولگی عمدتاً رسوبات دارای کج شدگی مثبت بودند که بیانگر فراوانی ذرات ریزدانه در منطقه می باشد. تپه های ماسه ای، دشت هایی با شیب ملایم و بدون پستی و بلندی و دشت های نسبتاً مسطح با شوری متوسط با توجه به میزان کج شدگی از مناطق حساس به فرسایش بادی در منطقه به شمار می رود که پیشنهاد می گردد احداث باد شکن و عملیات مالچ پاشی در این مناطق انجام گیرد.
مهدی کاشفی، مژگان انتظاری، مریم جعفری اقدم،
دوره 22، شماره 67 - ( 10-1401 )
چکیده
آسیب پذیری به عنوان یک استعداد ذاتی سیستم آب زیرزمینی در نظرگرفته می شود که وابسته به میزان حساسیت این سیستم به تأثیرات انسانی و یا طبیعی می باشد . آسیبپذیری ذاتی، براساس ویژگیهای ژئومورفولوژی کارست سطحی، نوع و میزان تغذیه آبخوان و رفتار هیدرودینامیکی آبخوان کنترل می شود. آبخوانهای کارستی در استان فارس، مهمترین منبع تامین آب مورد نیاز جوامع انسانی در این استان بوده که با توجه به شرایط طبیعی منطقه و فعالیت های انسانی مستعد آلودگی می باشند. آبخوان کارستی ششپیر و برغان، نقش حیاتی در تامین آب شرب و کشاورزی جوامع محلی اطراف خود دارد. هدف از این پژوهش برآورد آسیب پذیری طبیعی، آبخوان های ششپیر و برغان با استفاده از مدل های پیشنهادی کاست اکشن 620 و اولویت بندی سطح آبخوان ها در زمینه اقدامات حفاظتی و ارائه راهکارهای مدیریتی به منظور حفاظت بهتر از آنها می باشد. در این مدل برای تهیه نقشه آسیب پذیری طبیعی از نقشههای زمینشناسی، خاک، پوشش گیاهی، مدل ارتفاع رقومی ده متر و آمار بارش ایستگاه های هواشناسی استفاده شده است و آسیب پذیری به عنوان برایندی از سه عامل C,O,P مورد ارزیابی قرار میگیرد. و در نهایت منطقه از نظر آسیبپذیری در 5 طبقه آسیبپذیری خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم طبقهبندی شد. نتایج حاصل از مدل کپ، نشانگر آسیب پذیری طبیعی بالای منطقه می باشد. مجموع میزان آسیب پذیری در دو طبقه خیلی بالا و بالای این منطقه در حدود 47 درصد می باشد که بیشترین پهنه پوششی آن آبخوان ششپیر می باشد. نتایج این پژوهش نشان دهنده کارامدی روش های ارائه شده توسط کاست اکشن 620، به منظور تشخیص و محافظت از منابع آب زیرزمینی از آسیب پذیری و آلودگی طبیعی می باشد.
امیر صفاری، دکتر عزت اله قنواتی، حمید علیپور دزفولی اصل،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
مطالعه تغییرات مورفولوژی رودخانه ها و شناسایی علل این تغییرات، به طور گستردهای در تعیین روند تکاملی رودخانه ها و برنامه ریزی در حفظ سیستم رودخانهای، مفید و کاربردی است. رودخانه کارون، بازه بین بندقیر تا خرمشهر، با برخورداری از جریان دائمی و بزرگ در کشور، نقش مهمی در چرخه آبی کشور دارد. با توجه به تغییرات مورفولوژیکی این رودخانه که منجر به اختلال در روند عملکرد طبیعی رودخانه شده است، نیازمند به بررسی تغییرات مورفولوژی و یافتن علل آن میباشد. در این تحقیق با هدف بررسی این تغییرات با تصاویر ماهوارهای، تصایر لندست برای سالهای 1990، 2005 و 2018 تهیه و پس از پردازشهای مورد نیاز، تغییرات مورفولوژی استخراج گردید. نتایج نشان میدهد که از 36 مقطع مورد بررسی، در 29 مقطع عرض رودخانه کم شده است به طوری که در اطراف اهواز 450 متر عرض رودخانه باریک شده است. جهت بررسی علل تغییرات، از پارامترهای موثر در تغییرات مانند بارش، دبی، ضریب روانآب، طولآبراهه، ضریب نفوذپذیری، لندفرم، لیتولوژی، تغییراتکاربری، اراضی بایر، درصد شیب، تراکم زهکشی و تراکم پوششگیاهی، زمینشناسی و پهنههای سیلگیر استفاده گردید. پارامتر پهنههای سیلگیر با استفاده از مدل ANP_Fuzzy و پارامترهای اراضیبایر وتغییراتکاربری با استفاده از مدل SVM استخراج گردید. از بین عوامل موثر در این تغییرات که با استفاده از مدلهای رگرسیون لجستیک و تحلیل عاملی مرود بررسی قرار گرفت، تغییراتکاربری، تراکم پوشش گیاهی و رسوب بوده است. این تغییرات منجر به از بین رفتن زیستگاه های طبیعی حاشیه رودخانه، توان خود پالایی آب، سیلابهای ناگهانی، تهدید و خسارت به سازه های انسانی، کشاورزی و ... گردیده
اسدالله حجازی، زهرا حیدری،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
در سالهای اخیر، رشد جمعیت وکمبود منابع آب شرب، اهمیت مطالعه مناطق کارستیک را دو چندان نموده است.در تحقیق حاضر به ارزیابی و پایش مناطق کارستیک توسعه یافته و پتانسیل آلودگی منابع کارستیک در حوضه روانسر پرداخته شده است که به منظور بررسی عوامل توسعه کارست و پتانسیل آلودگی منابع کارستیک در حوضه روانسر از 7 معیار دو روش OWA و ANP استفاده شده است. روش کار به این صورت است که پس از پردازشهای لازم، با استفاده از روش OWA و با اعمال اوزان بدست آمده تصاویر ماهوارهای 2007 و 2015 روند توسعه نواحی انسان ساخت در مناطق کارستیک توسعه یافته مورد ارزیابی قرار گرفته شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که بخش عمدهای از حوضه مورد مطالعه بخصوص در مناطق شمالی و غربی در کلاس توسعه یافتگی زیاد و نسبتا زیاد قرار دارد. محاسبه مساحت نواحی انسان ساخت بیانگر این است که در سال 2007 حدود 6/2 کیلومترمربع از مناطق کارستیک توسعه یافته را نواحی انسان ساخت(مستعد آلودگی) اشغال کرده است با توجه به روند رو به رشد جمعیت این مقدار در سال 2015 به 8/3 کیلومترمربع افزایش یافته است.
فریبا اسفندیاری درآباد، مرتضی قراچورلو،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده
با توجه به آثار و پیامدهای منفی برخاسته از پدیده فرسایش و رسوبدهی در حوضههای آبریز، تحقیق حاضر با هدف تخمین و تعیین تغییرات مکانی رسوبدهی در حوضه آبریز قرهسو واقع در استان اردبیل انجام شد. در این راستا استفاده از مقیاس زمانی ماهانه در جهت تهیه منحنیهای سنجه برآورد رسوب به عنوان اساس کار قرار گرفت. تهیه منحنیهای سنجه رسوب ماهانه بر اساس دادههای نمونه دبی جریان و دبی رسوب متناظر آن در 19 ایستگاه هیدرومتری واقع در سطح حوضه طی دوره آماری 14 ساله (سالهای آبی 1381- 1394) صورت گرفت. تمامی تحلیلهای اماری در محیط نرمافزار آماری SPSS انجام شد. همچنین نمایش تغییرات فضایی میزان رسوبدهی در سطح حوضه از طریق قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) میسر گردید. نتایج آزمون روابط رگرسیونی مابین دبی جریان و دبی رسوب حاکی از وجود روابط نزدیک و معنیداری در مقیاس زمانی ماهانه داشت. تعمیم منطقهای این روابط برای کل حوضه نشان داد که اختلاف فصلی مشهود بوده و بالاترین و پایینترین ضریب تعیین به ترتیب به ماههای اردیبهشت (برابر با 74/0) و مرداد (برابر با 55/0) تعلق یافت. همچنین وقوع بیشترین انتقال رسوب در فصل بهار و کمترین آن در فصل تابستان مشهود بوده و اشاره به نوع رژیم بارش- رواناب حاکم بر حوضه قرهسو داشت. به لحاظ مجموع سالانه رسوبدهی، ایستگاه یامچی با 3970 تن در سال، بالاترین و ایستگاه ننهکران با با 66 تن در سال، پایینترین میزان رسوبدهی را در بین 19 ایستگاه حوضه قرهسو به خود اختصاص داد. نظر به کلاس رسوبدهی بالای ایستگاههای واقع در زیرحوضههای بالیخلی و خیاو، توصیه گردید که توجه ویژهای به حفاظت و تقویت ارکان آب و خاک و تخفیف نیروهای پیشبرنده فرسایش و تولید رسوب در حوضههای مذکور گردد.
سارا کیانی، امیر کرم، نسرین حسینایی،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده
حوضه آبریز کن- سولقان در دامنه البرز جنوبی قرار گرفته است که از تحولات زون فعال زمینساختی آلپ- هیمالیا در طول زمان تاثیر پذیرفته است. به همین لحاظ ارزیابی و بررسی فرآیندهای تکتونیکی فعال و اثرات آن برای بسیاری از فعالیت¬های بشری همچون طراحی و احداث شهرها، نیروگاه ها، سدها، فعالیتهای صنعتی از اهمیت بالایی برخوردار می¬باشند. گذر تونل آزادراه تهران- شمال از این منطقه، بررسی فعالیت گسلهایی که در شکلگیری مورفولوژی کنونی این حوضه سهم داشتند را فزونی میبخشد. روش تحقیق در پژوهش مورد نظر، روش توصیفی- تحلیلی است و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و استفاده از اسناد و مدارک اعم از اطلاعات زمین شناسی، ژئومورفولوژی و داده رقومی ارتفاعی می باشد. جهت بررسی و تحلیل وضعیت فعالیت تکتونیکی حوضه موردنظر، شاخصهای مورفوتکتونیک، شامل شاخص عدم تقارن رودخانه (Af)، شکل حوضه (Bs)، انتگرال هیپسومتریک (Hi)، گرادیان طولی رودخانه (Sl)، سینوزیته جبهه کوهستان (Smf)، نسبت پهنای دره به ارتفاع دره (Vf) و شاخص تقارن توپوگرافی ارضی (Tp)، محاسبه شد. در نهایت میانگین نتایج شاخصها، تحت عنوان شاخص زمینساخت فعال نسبی (LAT) محاسبه گردید. در پژوهش حاضر، برای محاسبه شاخصهای مورفوتکتونیک از نقشهی توپوگرافی 1:50000 و الگوی رقومی ارتفاعی (DEM) با توان تفکیک مکانی 30متر (سنجنده ASTER) استفاده شده است. حوضه آبریز کن- سولقان، به سه ناحیهی تکتونیکی با فعالیت آرام، نیمه فعال، فعال تقسیم بندی شده است و محاسبه شاخص زمینساخت فعال نسبی (LAT) نشان میدهد که حوضه آبریز کن- سولقان در وضعیت فعال از نظر تکتونیکی قرار دارد. ساختارهای تکتونیکی به ویژه گسلهای منطقه در عدم تقارن و شکل حوضه تاثیر داشته است. رودخانه اصلی کن – سولقان، نیز عدم تقارن را نشان میدهد که میتوان گفت به دلیل تاثیر عوامل ساختاری به ویژه گسلهای منطقه، حوضه دارای عدم تقارن و انحراف به سمت چپ حوضه می باشد. همچنین احداث آزادراه تهران- شمال و قرارگیری دهانه تونل در مجاورت گسل شمال تهران، از جمله عوامل انسان ساخت متاثر از فعالیت تکتونیکی منطقه میباشد که بررسی فعالیت تکتونیکی را ایجاب میکند.