خانم زینب ظاهری عبده وند، دکتر مصطفی کابلی زاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
دکتر مصطفی کابلی زاده، دکتر سجاد زارعی، آقای محمد فروغی راد،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
برای پایش و مدیریت منابع آب کشاورزی در کشورهای خشک و نیمهخشک جهان از جمله ایران شاخصهای مختلفی وجود دارد که برخی از آنها را میتوان به صورت مستقیم و زمینی و برخی را با استفاده از فناوری سنجش از دور و تصاویر ماهوارهای استخراج نمود. هدف این مطالعه پیشنهاد مناسبترین و کارآمدترین شاخصهای مدیریت منابع آب کشاورزی و عمدتا با هدف نیل به حداکثر تولید محصول یا حداکثر بهرهوری آب با استفاده از فناوری سنجش از دور میباشد، به همین دلیل از شاخص تنش آبی گیاه (CWSI) و الگوریتم توازن انرژی سطحی زمین (SEBAL) برای برآورد تبخیر - تعرق (ET) استفاده شد. ابتدا میزان تبخیر - تعرق با استفاده از الگوریتم SEBAL برای شش تصویر ماهواره لندست 8 که برای طول دوره رشد گندم محاسبه شد. سپس پهنهبندی این شاخص در چهار طبقه خیلی کم (0 تا 25/0)، کم (25/0 تا 5/0)، متوسط (5/ تا 75/0) و زیاد (75/0 تا 1) که بهترتیب نشان دهنده کمترین تا بیشترین میزان تبخیر - تعرق است، انجام گرفت. در مرحله بعد، CWSI بر مبنای معادله ایدسو (Idso) محاسبه گردید. مقایسه نقشههای تبخیر - تعرق و شاخص CWSI نشان دهنده ارتباط معنیدار این دو شاخص در ماههای گرم سال است. در حالی که در ماههای سرد ارتباط معنیداری دیده نمیشود. این یافتهها به همراه رابطه برقرار شده بین ET و CWSI میتواند راهبردهای مدیریت آب در محیطهای خشک برای تولید پایدار محصول را آگاه کند. |
|
ماهرخ قضایی، نازفر اقازاده، احسان قلعه، الهامه عبادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
کمبود منابع آب سطحی سبب برداشت بیرویه از آب زیرزمینی در بسیاری از نقاط جهان و افت شدید سطح سفرههای آب زیرزمینی شده است. با افزایش روز افزون جمعیت برداشت بیرویه از این منابع بیشتر شده و این ذخایر طبیعی با تهدید جدی مواجه شدهاند از طرفیتغییرات کاربری اراضی بر روی منابع آب زیرزمینی موثر بوده و کمیت و کیفیت آبهای زیرزمینی را تحت تاثیر قرار میدهد. پژوهش حاضر به منظور پایش سطح آبهای زیرزمینی با استفاده از تصاویر ماهوارهای و رابطهای که میتواند با کاربری اراضی داشته باشد، انجام شده است. جهت دستیابی به نتیجه موردنظر ابتدا تصاویر ماهواره¬ای مربوطه اخذ گردید ،و پیشپردازشهای لازم بر روی هر کدام اعمال شد.از جمله ابزارهای مهم , استفاده از روش شیگرا نقشه طبقهبندی کاربری اراضی برا هر دو سال استخراج شد و به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی نقشه تغییرات کاربری اراضی برای یک بازه زمانی 15 ساله (2000-2015) استخراج شد. در آخر به منظور پایش سطح تراز آبهای زیرزمینی نقشه سطح آبهای زیرزمینی منطقه مورد مطالعه برای هر دو سال با روش گوسی(Gaussian) که دقیقترین روش شناخته شد، استخراج گردید. نتایج بررسیها نشان داد ،که رابطه قوی و معناداری بین کاربری اراضی و سطح آبهای زیرزمینی وجود دارد. نواحی از محدوده مطالعاتی که دارای پوششگیاهی بالاتری هستند ترازآب زیرزمینی دارای افت کمتری نسبت به بقیه نواحی هست.افت سطح آب زیرزمینی مشکلاتی همچون خشک شدن چاههای آب، کاهش دبی رودخانه و آب دریاچهها، تنزیل کیفیت آب، افزایش هزینه پمپاژ و استحصال آب و نشست زمین را به دنبال دارد همچنین سبب میشود که آب از نقاط با پتانسیل بالا به سمت این نقاط سرازیر شود. همچنین کاربری کشاورزی آبی دارای بیشترین میانگین افت تراز آب نسبت به سایر کاربریها بود که نشان از استفاده بیش از حد از آبهای زیرزمینی جهت آبیاری محصولات کشاورزی آبی در سطح منطقه مورد مطالعه است.
فریبا اسفندیاری درآباد، احسان قلعه، مریم محمدزاده شیشه گران،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
یکی از مخاطراتی که در طی سالهای اخیر در بسیاری از مناطق رخ داده است، مخاطرات ناشی از فرونشست است. موقعیت جغرافیایی ایران باعث شده است که بسیاری از مناطق آن در معرض این مخاطره باشد. تکنیک تداخلسنجی راداری با دقت بالا از مناسبترین روشهای شناسایی و اندازهگیری میزان فرونشست میباشد. در این پژوهش، به منظور شناسایی و اندازهگیری فرونشست در دشت اردبیل از تکنیک تداخلسنجی تصاویر راداری سنتینل 1 سالهای 2015 و 2020 استفاده شده است. به منظور صحتسنجی از دادههای چاههای پیزومتری و نقشههای کاربری اراضی در منطقه استفاده شد. طبق نتایج، بیشینه نرخ فرونشست در 5 سال در منطقه، 17 سانتیمتر برآورد شده است. همچنین نتایج نشان داد بالاترین میزان فرونشست در بازه زمانی 2015 تا2020 به ترتیب به کاربریهای مرتع با مقدار 17 سانتیمتر، خاک مقدار 14 سانتیمتر و کاربریهای کشاورزی دیم و منطقه مسکونی با مقدار به ترتیب 13 و 12 سانتیمتر در ردههای بعدی قرار دارند. فرونشست 12 سانتیمتری برای کاربری مناطق مسکونی احتمالا میتواند ناشی از تخریب و ساخت و سازهای ساختمانهای بزرگ باشد. همچنین رابطه بین فرونشست و تغییرات مقدار سطح آبهای زیرزمینی نشان داد که در بازه زمانی 5 ساله، سطح آب زیرزمینی 4 متر افت داشته است که این افت سطح آب زیرزمینی منجر به فرونشست زمین در منطقه مورد مطالعه شده است
خانم زهرا شرقی، دکتر مصطفی بصیری، دکتر مهسا فرامرزی اصل،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی روندتوسعه کالبدی شهر جدید سهند، به عنوان یکی از شهر های جدید کشور با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست طی دوره آماری 1373-1401، میباشد. در این راستا ابتدا تصاویر ماهواره ای مورد نیاز برای 4 دوره آماری 1373، 1383، 1393، و 1401، از دو ماهواره لندست 5 و 8 اخذ گردید. با اجرای یک تابع محاسبات باندی روی تصاویر سنجنده های TM و OLI، مقادیر تغییرات کالبدی بافت شهری طی گام های زمانی مورد بررسی در سطح شهر سهند محاسبه و استخراج گردید. نتایج این تحقیق بیانگر آن بود که رشد و توسعه کالبدی شهر سهند از سال 1383، شروع شده است. در این سال مساحت بافت شهری به 282 هکتار رسیده است که نسبت به سال 1373، با یک رشد 28 برابری روبرو بوده است. اما در دهه بعد یعنی سال 1393، نیز مساحت شهر با یک رشد 100 درصدی نسبت به دهه قبل به 570 هکتار رسید و در نهایت در دهه پایانی مساحت شهر با نرخ رشد 50 درصدی به 850 هکتار رسید. ناحیه 6 شهر سهند، که حدود 35 درصد از بافت کالبدی شهر را به خود اختصاص میدهند، از پرشتاب ترین مناطق شهر طی دهه 1393-1400 بوده است. با توجه به اینکه یک همبستگی معنی دار در سطح اطمینان 95/0 (P_value=0.05) بین رشد جمعیت و توسعه کالبدی شهر سهند طی دوره آماری 1380-1400 آشکار گردید(R=0.91)، لذا مدل رگرسیونی برازش داده شده بین رشد جمعیت و رشد بافت شهری، با قرار دادن جمعیت پذیری پیشنهادی این شهر پس از اعمال سیاست های مسکن مهر(185 هزار نفر)، نشان داد که مساحت بافت کالبدی این شهر لازم در دهه آینده به 1181 هکتار رسیده با یک رشد 38 درصدی مواجه خواهد شد.
دکتر محمد معتمدی راد، دکتر رضا ارجمند زاده، دکتر ابراهیم امیری، آقای فرزاد امیری،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
تداوم خشکسالی و همزمان افزایش میزان وابستگی به منابع آب زیرزمینی در دهههای گذشته دامنه نواحی واقع در معرض فرونشست را به بسیاری از نواحی مختلف کشور گسترش داده که خسارات زیادی را به دنبال دارد. لذا جهت کاهش خسارات ناشی از پدیده فرونشست درک دقیق و کامل فرونشست رخ داده ضروری است. در دهههای اخیر تکنیک تداخل سنجی رادار با روزنه مجازی (SAR) روش متداولی برای اندازهگیری فرونشست گردیده است. در این پژوهش که با هدف تحلیل سری زمانی فرونشست دشت اسفراین با استفاده از روش تداخلسنجی راداری انجام شده از دادههای زمینی نظیر چاههای پیزومتریک و میزان افت آب زیرزمینی سطح آب زیرزمینی در دورههای حداقل و حداکثر و چاههای بهره برداری جهت محاسبه میزان تخیله در سطح آبخوان با استفاده از درونیابی به روشIDW استفاده گردید. همچنین از دادههای راداری شامل تصاویر سنتینل ۱ جهت محاسبه نرخ فرونشست در بازه زمانی 8 ماهه اول سال 2023 میلادی استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد میزان فرونشست در حوضه مطالعاتی از 1 تا 12 میلیمتر در بازه 8 ماهه بوده و 2/75 درصد از مساحت حوضه در پهنه متوسط بحرانی و خیلی بحرانی قرار گرفت که بر این اساس میتوان اذعان نمود که دشت اسفراین در حالت بحرانی قرار گرفته است. بیشترین برداشت آب و فرونشست مربوط به چاههای جنوب سنخواست، جنوب خراشا، جنوب ارگ، جنوب گازان، جعفرآباد خرابه و مهدی آباد کال بکو بوده که در پهنه خیلی بحرانی قرار داشته است که جهت کنترل نشست زمین، مدیریت بهینه منابع آب زیرزمینی منطقه ضروری است.
علی یوسفی، مهدیه شهابی نژاد، امیرمظفر امینی،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده
صادق اصغری لفمجانی، غریب فاضل نیا، مرتضی توکلی، مرضیه شوقی،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده
توسعه پایدار، مفهومی زیستمحیطی و متناسب با عصر ماست که امروزه در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست- محیطی و کالبدی مورد توجه و تأکید همگان قرار دارد. هم اکنون مجامع جهانی که در ارتباط با موضوع توسعه پایدار به فعالیت مشغولند، بر توسعه پایدار روستایی (که در پی ارتقاء سطح زندگی و رفاه ساکنان روستاهای مختلف جهان میباشد)، تأکید دارند. زیرا امروزه روند دگرگونیهای اجتماعی- اقتصادی و تحرک و جابهجایی روزافزون گروههای انسانی، به دگرگونی در روستاها منجر شده است. لذا با توجه به اهمیت موضوع و روند رو به افزایش ناپایداری روستاها، این تحقیق در پی بررسی وضعیت ناپایداری روستاها و تعیین شدت آن در روستاهای بخش کاکی شهرستان دشتی میباشد. روش تحقیق حاضر، توصیفی-تحلیلی است که در آن، کل روستاهای دارای سکنه واقع در این بخش، مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این راستا، با توجه به تعداد خانوارهای ساکن در روستاهای مورد مطالعه و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 255 پرسشنامه برای پرسشگری محاسبه گردید که سهم هر یک از 38 روستای مورد مطالعه نیز متناسب با تعداد خانوارهای آن تعیین گردید. در این پرسشنامهها، 34 شاخص مربوط به چهار بعد توسعه پایدار(زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی –فضایی) مورد توجه بودهاند. برای تعیین شدت ناپایداری روستاها و تحلیل فضایی آنها، از روش AHP (در نرمافزار Expert Choice) و نرم افزار ArcGIS و برای تحلیلهای آماری نیز از نرمافزار SPSS استفاده شده است. نتایج بررسی شدت ناپایداری روستاهای بخشکاکی مؤید آن است که در حال حاضر تمامی روستاهای مورد مطالعه دارای مراتبی از ناپایداری میباشند که در این راستا، 8/65 درصد از روستاها در سطح شدید یا بسیار شدید ناپایداری قرار دارند.
محمد حجی پور، وحید ریاحی، هادی قراگوزلو،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده
مسکن دارای کارکرد چندجانبهای در نظام روستایی است. یکی از ابعاد مورد تاکید نظام برنامهریزی، نوسازی و بهسازی مسکن است. در کشور ما توسعه مسکن روستایی روند رو به رشدی به ویژه در بعد کالبدی و ساختی تجربه نموده است. با این وجود بخش عظیمی از جمعیت روستایی در نواحی مختلف کشور در مساکن غیر مقاوم و کم دوام ساکن هستند. در این مقاله تلاش شده است تا به بررسی و تحلیل توزیع فضایی کیفیت و ساخت مسکن روستایی در استانهای مختلف کشور پرداخته شود. دادههای مورد نیاز از مطالعات اسنادی استخراج شده است. کیفیت ساخت مساکن روستایی در قالب 9 شاخص به تفکیک استانهای کشور سنجیده شده است. دادهها با بهرهگیری از روش تصمیمگیری چند معیاره VIKOR تجزیه و تحلیل شده است. در نهایت طبقهبندی استانها بر ساخت و کیفیت مسکن روستایی با استفاده از روش تحلیل خوشهای K در SPSS انجام گرفت و خروجی به صورت نقشه در محیط GIS ترسیم شده است. نتایج نشان داد تفاوت و تمایز معناداری در نوع مصالح به کار رفته در مساکن روستایی کشور وجود دارد. به گونهای که درصد قابل ملاحظهای از این مساکن با مصالح آجر، آهن و سنگ که به نوعی موید داوم و کیفیت متوسط میباشد، ساخته شده است. به لحاظ توزیع فضایی – مکانی نیز میتوان گفت کیفیت ساخت مساکن روستایی در بخش عمدهای از استانهای کشور (24 استان) در سطح کم کیفیت، متوسط و مناسب قرار دارد. تنها سه استان مازندران، آذربایجان شرقی و کرمان از کیفیت عالی ساخت مساکن روستایی برخوردار هستند.
بختیار فیضی زاده، علی خدمت زاده، محمدرضا نیکجو،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
تکنولوژی سنجش از دور یکی از فناوریهای کارآمد و نوین در استخراج کاربری های اراضی ، به روز رسانی نقشه ها و کشف تغییرات کاربرها میباشد. سنجش از دور با ارائه تصاویر ماهواره ای با قدرت زمانی و مکانی متفاوت امکان مدیریت بهنگام کاربری ها را فراهم آورده که باعث صرفه جویی در وقت و هزینه شده و این امر قدرت تصمیم گیری، بهره برداری بهینه و برنامه ریزی دقیق تر برای منابع طبیعی را افزایش میدهد. استفاده از تکنیک های پردازش شی گرا (دانش پایه) تصاویر ماهواره ای از روشهای جدید در پردازش تصاویر میباشد، که علاوه بر استفاده از قدرت تفکیک طیفی تصاویر از ویژگی های فیزیکی و هندسی(بافت ،شکل)تصاویر نیز استفاده میکند. تحقیق حاضر با هدف استخراج نقشه کاربری های باغی و زراعی در دشت میاندوآب با استفاده از الگوریتمها و شاخصهای مناسب در پردازش شی گرای تصاویر ماهواره ای در محیط نرم افزار eCognition انجام شده است. در این تحقیق نقشه پراکنش محصولات کشاورزی در 9 طبقه تهیه شد و سپس برای پردازش شیء پایه تصاویر ماهواره ای، تصویر با مقیاس10 ،ضریب شکل0.7 و فشردگی0.3سگمنت سازی شد و بر اساس الگوریتم فازی اشتراک(AND)،کاربری های مورد نظر با استفاده ازشاخصهای بافت(Texture)، هندسی(Geometry)، پوشش گیاهی(NDVI)، ترکیب سطوح خاکستری پیکسل(GLCM) ، درجات روشنایی، طبقه بندی شدهاند که از الگوریتم طبقه بندی Assign Class استفاده شده است،که در نهایت دقت کلی 93.6/0 و ضریب کاپا 92.5/0 برای کاربری های استخراج شده به دست آمد. مساحت سطح زیر کشت برای کاربری های گندم و جو، آلو و آلوچه، سیب، تاکستان و یونجه به ترتیب شامل 42/2622، 4505 ، 55/4354 ، 85/4457، 58/14110 هکتار می باشد.
عادل نبی زاده بلخکانلو، زهرا حجازی زاده، پرویز ضیائیان فیروزآبادی،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده
کاهش مداوم تراز آب دریاچه ارومیه در سالهای اخیر ، کاهش بارندگی و دبی رودخانه ها و خشکسالی های مداوم به دغدغه اصلی مردم ومسئولین تبدیل شده است. برای بررسی تغییرات اقلیمی و افزایش دما در حوضه آبریز دریاچه ارومیه از دو عامل سنجش ازدور و خواص حرارتی تصاویر ماهواره استفاده شد،که اهمیت تغییرات دمای سطح زمین(LST) و شاخص اختلاف نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) را نشان می دهد. این مطالعه با استفاده از داده های ماهواره مادیس در بازه زمانی(2010-2008) به منظور بررسی رابطه فضایی NDVI-Ts وNDVI-ΔT برای بررسی زمان واقعی وقوع خشکسالی کشاورزی صورت گرفت. هدف استخراج شاخص VTCI(شاخص شرایط درجه حرارت پوشش گیاهی) است که قادر به شناسایی تنش خشکی در مقیاس منطقه ای است. نتایج نشان داد که شیب برای لبه گرم منفی است، جائیکه برای لبه سرد مثبت است. شیب لبه گرم نشان می دهد که دمای حداکثر کاهش می یابد هنگامی که مقدار NDVI برای هر فاصله زمانی افزایش می یابد. شیب در لبه سرد نشان می دهد دمای حداقل افزایش می یابد هنگامی که مقدار NDVI افزایش می یابد. به طور کلی در لبه گرم و لبه سرد، مشاهده شده است که مقدار روند خشکسالی در طول سالهای 2009، 2008 در مقایسه با سال2010 بالاتر است. دربخشی از روز ژولیوسی 257 شیب لبه سرد از سال 2008 به 2010 روند کاهشی دارد. اما در لبه گرم رهگیری پیکسلها برای 2008 بیش از 323 درجه کلوین است درجائیکه در 2009 تا2010 در آن کمتر از 323 درجه کلوین می باشد. به طور کلی مقدار ضریب همبستگی(R2 ) در رابطه فضایی TS - NDVI بین (0.90-0.99) متفاوت است. پژوهش حاضر نشان داد که با یکپارچه سازی داده های ماهواره ای مادیس با داده های هواشناسی مقدار آستانه VTCI برای تنش خشکی ازسالی به سال دیگر متفاوت است که بسته به شرایط داده دارد.
علی بیات، سعید مشهدی زاده ملکی،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
بخار آب قابل بارش (PWV) یکی از کمیت های مهم در هواشناسی و تغییرات اقلیم است. شیدسنج خورشیدی، سنجنده AIRS و رادیوسوندها ابزارهایی هستند که PWV را از سطح، فضا و داخل جو زمین اندازه گیری می کنند. در این مقاله از داده های PWV اندازه گیری شده با شیدسنج خورشیدی دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان، سنجنده AIRS و داده های ایستگاه های سینوپتیک شامل دما، دمای نقطه شبنم، فشار و رطوبت نسبی 29 ایستگاه سینوپتیک ایران استفاده شده است. داده های شیدسنج خورشیدی دربازه اندازه گیری دسامبر 2009 تا دسامبر 2013 و داده های سنجنده AIRS و 29 ایستگاه سینوپتیک از سپتامبر 2002 تا دسامبر 2015 میباشد. برای اعتبارسنجی داده های سنجنده AIRS از اندازه گیری های شیدسنج خورشیدی استفاده شد که همبستگی 90 بین آنها بدست آمد. میانگین PWV اندازه گیری شده با شیدسنج خورشیدی و سنجنده AIRS به ترتیب برابر 9/8 و 10/8 میلیمتر است. مقدار PWV بیشترین مقدار را در سواحل دریای عمان، خلیج فارس و دریای خزر دارد و کمترین مقدار آن در داخل ایران و در بالای رشته کوهای زاگرس می باشد. میانگین همبستگی PWV و دما، دمای نقطه شبنم، فشار و رطوبت نسبی به ترتیب 73، 74، 40 - و 30 – درصد بدست آمد. نقشه همبستگی دما و PWV یک روند افزایشی با عرض جغرافیایی را نشان می دهند که به ازای افزایش هر درجه در عرض جغرافیایی 2/8 درصد همبستگی افزایش می یابد.
صیاد اصغری سراسکانرود، هادی امامی،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
حرارت سطح زمین شاخص مهمی در مطالعه مدلهای تعادل انرژی در سطح زمین در مقیاس منطقهای و جهانی است. با توجه به محدودیت ایستگاههای هواشناسی، سنجش از دور میتواند جایگزین مناسب برای برآورد حرارت سطح زمین باشد. هدف اصلی از این تحقیق پایش دمای سطح زمین و رابطهای آن با کاربری اراضی میباشد که با استفاده از تصاویر ماهوارهای پایش شده است. به همین منظور ابتدا تصاویر مربوطه اخذ شد و پیش پردازشهای لازم بر روی هرکدام اعمال شد. سپس نسبت به مدلسازی و طبقهبندی تصاویر اقدام شد. ابتدا به منظور بررسی تغییرات کاربریاراضی، نقشه طبقهبندی شده کاربریاراضی برای هردوسال با استفاده از روش شیءگرا استخراج شد و سپس به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی نقشه تغییرات کاربریاراضی در یک بازه زمانی18 ساله(2000-2017) استخراج شد. درنهایت به منظور پایش دمای سطح زمین نقشه دمای سطحی شهرستان اردبیل استخراج شد. نتایج نشان داد که رابطه قوی بین کاربری اراضی و دمای سطحی وجود دارد. به این صورت که کاربری همچون کاربری شهری، دارای دمائی حدود 41 درجه سانتیگراد(2017) میباشد که به دلیل جاذب حرارت بودن عوارض شهری دارای دمای بیشتری نیز میباشد. این درحالی است که کاربری مناطق آبی به دلیل جذب کمتر حرارت دارای دمای 34 درجه سانتیگراد(2017) میباشد . این موضوع نقش کاربریهای مختلف را در تعیین دمای سطحی نشان میدهد. همچنین در این پژوهش رابطه دمای سطحی با پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نواحی همچون خاک و شهری که دارای پوششگیاهی کمتری نسبت به نواحی همچون کشاورزی و مرتع میباشند، دارای دمای بیشتری نیز میباشند. زیرا پوششگیاهی همواره به صورت مانع برای ورود حرارت بوده است و رابطه معکوس با حرارت سطحی دارد.
محمد ابراهیم عفیفی،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده
نقشه های کاربری پوشش زمین از مهمترین منابع اطلاعاتی در مدیریت منابع طبیعی محسوب میشوند. هدف این تحقیق بازبینی ، مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در دوره 30 ساله توسط مدل LCM در شهر شیراز می باشد. در این تحقیق، تصاویر سنجندههای TM لندست 4، 5 و OLI لندست 8 به ترتیب برای سال های1985 ، 2000 و 2015 و همچنین نقشه های توپوگرافی و پوشش منطقه استفاده گردید.سپس صحت سنجی و آشکار سازی تغییرات انجام شد با بکارگیری مدل پیش بینی تغییرات کاربری LCM مارکوف و رویکرد مدلساز تغییر کاربری انجام شده است .تصاویر هر سه مقطع زمانی به چهار طبقۀ کاربری بایر، باغ، اراضی شهری، و اراضی زراعی طبقه بندی شدند. بنابر نتایج، کشاورزی آبی پویاترین کاربری موجود در منطقه بوده که وسعت این اراضی طی 1985 تا 2015 روندی صعودی را در پی داشته است، به طوری که مقدار( 4337 هکتار ، 7/ 12 درصد) به این اراضی افزوده شده است. روند تغییرات کاربری بایر نیز طی 1985 تا 2015 روندی نزولی بوده که موجب کاهش 99 / 59160 هکتار از این طبقه شده است.نتایج آشکار سازی تغییرات در دوره 1985 با ضریب کاپا 88/0، در دوره 2000 باضریب کاپا 77/0 و در دوره ی 2015 با ضریب کاپا 92/0 نشان داد. نتایج حاصل از آشکارسازی تغییرات در سال 2030 به گونه ای است که در صورت ادامه روند موجود در منطقه 33 / 20 درصد به طبقه کاربری زراعی افزوده خواهد شد، به طوری که در سال 2030 کاربری کشاورزی آبی 95 / 60 درصد از مساحت منطقه را شامل می شود. در کاربری های بایر و باغ به ترتیب 12 / 21 و 21 / 0درصد از مساحت تشکیل دهنده هر کاربری کاسته شده است و به مساحت کاربری شهری افزوده شده است. نقشه پیش بینی حاصله از مدل زنجیره مارکوف برای ارائه دیدی کلی به منظور مدیریت بهتر منابع طبیعی بسیار حائز اهمیت است.
صیاد اصغری سراسکانرود، روح اله جلیلیان، نوشین پیروزی نژاد، عقیل مددی، میلاد یادگاری،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده
آب به عنوان یکی از مهمترین نیازهای انسانی برای ادامه حیات منابع آبی میباشد. با توجه به اهمیت موضوع، بحث مدیریت و بهرهبرداری اصولی از منابع آب به یکی از موضوعات مهم جهانی تبدیل شده است. دادههای سنجش از دور در اغلب موارد در مطالعات استخراج پهنههای آبی مورد استفاده قرار میگیرند و نوع دادههای سنجش از دور مورد استفاده نیز نقش مهمی در استخراج آب دارند. در این مطالعه به بررسی توانایی ماهواره لندست با اعمال شاخصهای مربوطه، به میزان استفاده از رودخانه گاماسیاب در استان کرمانشاه و مقایسه این شاخصها پرداخته میشود. ماهیت خاص رودخانههای کمعرض و کمعمق باعث افزایش پیچیدگی مطالعات چنین رودخانههایی با استفاده از دادههای موجود شده است. استخراج آب از تصاویر سنجش از دوری، طی دو دهه اخیر بوده است. شاخصهای آب در ابتدا با استفاده از سنجندههای TM و ETM توسعه یافتند. اما عملکرد بهتر آنها در لندست 8 به خوبی توسط محققان مستند شده است. در این تحقیق از شاخصهای NDWI، MNDWI، AWEI_nsh، AWEI_sh و WRI استفاده شد. با استخراج آستانه بهینه از هیستوگرام شاخصها و اعمال این آستانه، منطقه مورد مطالعه به دو کلاس آب و غیر آب طبقه بندی شد. سپس صحت کلی و ضریب کاپا از هر کدام از شاخصها گرفته شد. در پایان نشان داده شد که شاخص AWEI با صحت کلی 99.09 درصد و ضریب کاپای 0.98 بهترین جواب را در بین شاخصها در منطقه مورد مطالعه میدهد. نتایج این تحقیق نشان داد که این رویکرد به راحتی قادر به استخراج آب از تصاویر ماهوارهای بوده است.
عاطفه شاهمحمدی، علی بیات، سعید مشهدی زاده ملکی،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده
توسعه شهرنشینی و آلودگی هوای شهری از مهمترین موضوعاتی است که امروزه در ارتباط با اقلیم مطرح است. گسترش شهرنشینی و توسعه شهرها، افزایش جمعیت، توسعه فعالیتهای صنعتی و مصرف بیرویه سوختهای فسیلی به شدت آلودگی هوا را افزایش داده و میزان آن را بیش از ظرفیت محیط کرده است. در کشور ما، انتشار آلایندههای هوا در برخی از کلان شهرها به میزان خطرناکی رسیده است، مشهد در برخی روزهای سال از آلودهترین شهرهای کشور به شمار میرود. دیاکسید نیتروژن یکی از شاخصهای آلودگی هوا است. در این مطالعه از داده های دی اکسید نیتروژن سنجنده OMI و پارامترهای هواشناسی مانند باد، دمای سطحی و دید افقی برای بازه زمانی 2004 تا می 2016 جهت بررسی آلودگی هوای ناشی از دی اکسید نیتروژن شهر مشهد استفاده شده است. نتایج نشان می دهند بیشترین (کمترین) مقدار دی اکسید نیتروژن در فصل های سرد (گرم) سال اتفاق می افتد. به طوری که بیشترین مقدار دی اکسید نیتروژن در ماه ژانویه برابر 1015×5.56 مولکول بر سانتی متر مربع و کمترین مقدار آن در ماه سپتامبر برابر 1015×4.18 مولکول بر سانتی متر مربع می باشد. انحراف معیار دی اکسید نیتروژن نیز نشان می دهد که بیشترین تغییرات در فصل های سرد سال رخ می دهد. همچنین نتایج نشان دادند باد غالب در شهر مشهد از سمت جنوب می باشد و اغلب بادهای این شهر سرعت کم دارند. ضریب همبستگی دی اکسید نیتروژن با باد و دمای سطحی به ترتیب برابر 0.36- و 0.57- است که اهمیت بیشتر دما در تغییرات دی اکسید نیتروژن شهر مشهد را نشان می دهد. همچنین ضریب همبستگی دی اکسید نیتروژن با دید افقی برابر 0.15- است که نشان می دهد با افزایش آلودگی هوای ناشی از دی اکسید نیتروژن دید افقی کاهش می یابد. با استفاده از آنالیز طیفی کمترین مربعات دوره های تناوب شش و دوازده ماهه مشاهده شد که از نظر آماری نیز معنی دار شناخته شدند. پس از حذف مولفه های معنی دار از سری زمانی میانگین ماهانه دی اکسید نیتروژن، روند محاسبه شد. مقدار روند دی اکسید نیتروژن در هر سال برای شهر مشهد 1013×2.41 مولکول بر سانتی متر مربع بدست آمد.
مهدی اسدی، خلیل ولیزاده کامران، محمد باعقیده، حامد ادب،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
در این پژوهش با استفاده از تصاویر سنجنده لندست مربوط به تاریخ 10/08/2015 و روشهای سبال و متریک مقادیر سپیدایی سطحی برای کاربریهای اراضی مختلف در نیمه شمالی استان اردبیل برآورد گردید. همچنین برای انجام محاسبات از نرمافزارهای ENVI4.8 و ArcGIS10.3 و برای تعیین نوع کاربری سطوح مختلف از روش طبقهبندی الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب کاپای 14/86 درصد و دقت کلی 63/92 درصد استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که سطوح آبی با مقدار میانگین 093/0 و 141/0 به ترتیب در روشهای سبال و متریک دارای کمترین میزان سپیدایی است. همچنین بر اساس خروجی حاصل از روشهای سبال و متریک میزان سپیدایی شهرها به ترتیب حدود 313/0 و 278/0 هست که این مقادیر بیشترین میزان سپیدایی در بین سطوح کاربری موردبررسی است. در این بررسی میزان سپیدایی مراتع بین 183/0 تا 266/0 در روش سبال و بین 237/0 تا 265/0 در روش متریک تعیین گردید. در ادامه میزان سپیدایی اراضی کشاورزی (240/0 بر اساس روش سبال و 247/0 بر اساس روش متریک) و جنگل (141/0 بر اساس روش سبال و 225/0 بر اساس روش متریک) نیز موردبررسی قرار گرفت. درنهایت با توجه به نتایج بهدستآمده از مقادیر سپیدایی بر اساس روشهای سبال و متریک میتوان چنین نتیجهگیری کرد که با توجه به اختلاف انرژی دریافتی خالص در سطوح مختلف میتوان میزان سپیدایی سطوح را برآورد نمود که در تخمین میزان تبخیر و تعرق با استفاده از روشهای سنجشازدور بسیار کارآمد است.
پرویز ضیائیان فیروزآبادی،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
داده ها، تصاویر و محصولات متنوع سنجش از دور ماهواره ای از زمان تولید این نوع منابع اطلاعاتی، جایگاه خود را در مطالعات خشکی،خشکسالی و کشاورزی به اثبات رسانیده است. در این میان باندهای مرئی، مادون قرمز نزدیک و حرارتی در تولید محصولاتی چون پوشش گیاهی و دمای سطح زمین از پرکاربردترین آنها محسوب میشوند. در این تحقیق، از داده های سنجنده MODIS به منظور بررسی و یافتن ضرایب رابطه فضایی اندکس پوشش گیاهی-دمای سطح( NDVI-TS) و NDVI- ΔTS برای استخراج زمان وقوع خشکسالی کشاورزی از ژوئن تا اکتبر سال های 2007 تا 2010 در حوضه آبریز سیمینه رود استفاده شده است، شاخص شرایط دما–پوشش گیاهی( VTCI)و شاخص کمبود آب( WDI )که قادر به شناسایی تنش خشکی در مقیاس منطقه ای هستند از آنهااستخراج شده اند. نتیجه این تحقیق نشان داد، که در هردو شاخص، وضعیت تنش خشکی در سال های 2007 و 2008 بیشتر بوده است. همچنین بر اساس رابطه فضای NDVI-TS در تمام سال های 2007 تا 2010 شیب بالایی فضای مثلثی برای لبه گرم منفی است. این بدان معناست که با افزایش NDVI میزان LST کاهش یافته است درحالیکه برای لبه سرد شیب مثبت است. همچنین شیب به دست آمده از رابطه فضای NDVI-ΔTS برای خط خشک منفی است یعنی خط خشک یا خط حداقل تعریق-تعرق( ETR)یک همبستگی منفی با NDVI را نشان می دهد. درحالیکه برای خط مرطوب بالاخص در سال 2010 شیب مثبت بوده و در بقیه سال ها تغییر محسوسی دیده نمی شود. پژوهش حاضر نشان داد، مقدار آستانه VTCI برای تنش خشکی در سال 2007 و 2008 شدید بوده است.
علی بیات، احمد عصار عنایتی، عظیمه توشنی،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده
در این مقاله، عمق اپتیکی هواویز اندازهگیری شده با سنجندههای کالیوپ، مادیس، میزر و امی با دادههای شیدسنج خورشیدی مستقر در دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان، از دسامبر سال 2009 تا دسامبر سال 2013 مقایسه و صحتسنجی شده است. رگرسیون خطی، میانگین مربعات خطا و میانگین خطای مطلق بین اندازهگیریهای سنجندههای فضابرد و سنجنده زمینپایه محاسبه شده است. همچنین تخمین رو به بالا و تخمین رو به پایین تعیین شد. نتایج نشان میدهند که سنجنده کالیوپ و میزر به ترتیب بیشترین همبستگی (61/0 و 54/0) را با اندازهگیریهای زمینپایه بر فراز منطقه زنجان دارد. سنجندههای میزر، کالیوپ و امی به ترتیب نزدیکترین دادههای عمق اپتیکی را نسبت به اندازهگیریهای شیدسنج خورشیدی (شیب خط برازش شده به ترتیب برابر 68/0، 61/0 و 59/0) دارند که نشان دهنده مدل مناسب استفاده شده در سنجندهها برای استخراج عمق اپتیکی هواویزها است. همچنین کمترین عرض از مبداء خط برازش شده مربوط به دادههای سنجنده مادیس است. میانگین عمق اپتیکی هواویزهای اندازهگیری شده با سنجندههای فضابرد و سنجنده زمین پایه نشان میدهد که سنجندههای مادیس و کالیوپ دارای تخمین رو به پایین (به ترتیب 32/0 و 83/0) و سنجندههای امی و میزر دارای تخمین روبه بالا (به ترتیب 23/1 و 08/1) نسبت به شیدسنج خورشیدی دارند.
هوشنگ سیفی،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
مطالعه و اندازه گیری سطوح برف به عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیط های کوهستانی، امکان اندازه گیری برف وجود ندارد. استفاده از سنجش ازدور با توجه به هزینه کم، بهروز بودن و پوشش وسیع می تواند در شناسایی مناطق برفگیر روش مناسبی باشد. هدف اصلی این پژوهش تخمین سطح پوشش برف کوهستان سبلان با استفاده از تصاویر ماهوارهای سنجندههای OLI و TIRS و به وسیله روش طبقه بندی شیءگرا می باشد. طبقه بندی تصاویر رقومی ماهواره ای یکی از مهمترین روش ها برای استخراج اطلاعات کاربردی محسوب میشود که در حال حاضر با دو روش پردازش پیکسل پایه و شیءگرا انجام می گیرد. روش پیکسل پایه که مبتنی بر طبقه بندی ارزشهای عددی تصاویر است، و روش جدید شیءگرا که علاوه بر ارزش های عددی، اطلاعات مربوط به محتوا، بافت و زمینه را نیز در فرآیند طبقه بندی تصاویر بهکار میگیرد. لذا در تحقیق حاضر بنا به دقت بالای طبقهبندی شیءگرا، برای استخراج سطح پوشش برفی از روشهای شیءگرا استفاده شد. در این پژوهش، به دلیل استفاده از داده های با قدرت تفکیک مکانی بالا (30 متر) و روش نوین طبقه بندی تصاویر، سطح برف به وسیله شاخص نرمالشده تفاوت برفی (NDSI)، شاخص نرمالشده تفاوت پوشش گیاهی (NDVI)، دمای سطح زمین (LST) و ضریب روشنایی (Brightness) با دقت کلی 91 درصد، به میزان 62/2142 کیلومترمربع برای محدوده کوهستانی سبلان استخراج گردید که از نتایج آن می توان به عنوان جایگزین ایستگاه های برف سنجی استفاده کرد.
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >