جستجو در مقالات منتشر شده


65 نتیجه برای محمدی

محمد گل محمدی، محمد عدالت خواه، اکبر عبداله زاده طرف،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده

عوامل بسیاری از جمله عوامل فرهنگی وجریان‌ها و مکاتب فکری حاکم و الگوهای شهرنشینی جهان درساختار کالبدی یک شهر تاثیرگذار باشد. ساختار کالبدی شهر برآیند تمام نیروهایی است که باعث به وجود آمدن و شکل‌گیری یک سکونتگاه می‌شود و دارای نمود عینی و ذهنی است. رشد و توسعه شهرها، براثر حوادث مختلف در تمام ادوار تاریخی، دارای افول و صعود بوده است. امروزه آگاهی از ساختار کالبدی شهر و دلایلی که در دوره‌های مختلف بر چگونگی گسترش فضایی آن حاکم بوده، برای کنترل گسترش آن ضرورت دارد و یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در میزان موفقیت برنامه‌ریزان و طراحان شهری است. این تحقیق با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل فرهنگی موثر بر ساختارکالبدی شهر با تاکید بر معماری بومی نوشته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. در جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه­ای و میدانی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان و متخصصین  معماری و برنامه ریزی شهری تشکیل می­دادند که حجم نمونه 30 نفر برآورد شد. در جهت دستیابی به اهداف مدنظر در این پژوهش از تکنیک دلفی فازی و مدل BMW استفاده شد. نتایج حاصل از تکنیک دلفی فازی تایید کننده عوامل و زیرعامل­های شناسایی شده بود. نتایج منتج از مدل BMW نشان دهنده آن بود که از بین عوامل شناسایی شده عامل محرمیت با امتیاز نهایی298/0 در رتبه اول، عامل کیفیت امنیت با امتیاز نهایی 273/0 در رتبه دوم، عامل ارتباط با طبیعت و تعاملات اجتماعی با امتیاز نهایی 220/0 در رتبه سوم و عامل سلسله مراتب با امتیاز نهایی 209/0 در رتبه چهارم قرار گرفته است.

مهدی محمدی سرین دیزج،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده

چکیده:
این مقاله در جهت همگرایی با تدابیر و فعالیت های مجامع جهانی در راستای ارتقای تاب آوری شهرها در برابر زلزله و توجه به فرایند گسترش فیزیکی- کالبدی آن ها، به تحلیل تاب آوری کالبدی شهر زنجان و طراحی سناریو در برابر مخاطره زلزله می‌پردازد. معیارهای به‌کاررفته به ترتیب اولویت و اهمیت شامل: نوع سازه، کیفیت بنا، عمر بنا، تعداد طبقات، سطح اشغال بنا، ضریب محصوریت، تراکم ساختمانی، دانه بندی، فاصله از گسل، تعداد واحد در بنا، سازگاری کاربری، میزان شیب و نمای بنا که بعد از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) براساس (رابطه شماره 1) در 3 سناریوی تاب آوری در برابر زلزله بکارگرفته شده اند. طبق نقشه های بدست آمده از سناریوها، میزان تاب آوری در قسمت های مرکزی و جنوبی شهر ضعیف و بسیار ضعیف بوده و هر چه قدر به سمت شمال، غرب و شرق حرکت می کنیم بر میزان تاب آوری کالبدی نواحی افزوده می گردد. با این برایند از تصاویر تاب آوری در نقشه های سناریو، هیچ ناحیه ای دامنه کاملا تاب آور را به نمایش نمی گذارد طوریکه در سناریوهای مرکالی 7 و 8 تاب آوری در دامنه فاقد تاب آوری و بسیار ضعیف قرار می گیرد. تحلیل‌ها نشان می‌دهد طبق نقشه‌های موجود در هیچ‌کدام از نواحی، ثبات در تاب‌آوری وجود ندارد یعنی هیچ ناحیه‌ای در ارزیابی همه معیارها، تاب آور نشان نمی‌دهد.
 
الهه کاوسی، جمال محمدی،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

کشور ما ایران با تغییرات جهانی شهرها فاصله زیادی ندارد. یکی از این تغییرات ، تحرک هوشمند است که امروزه در مدیریت شهری غیرقابل انکار و اجتناب ناپذیر است. به ویژه در کلانشهرها که با افزایش جمعیت و مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و زیست محیطی مختلف روبرو هستند. در حقیقت کلانشهرها همیشه مشکلات زیادی دارند ، از همه مهمتر حمل و نقل. شیراز به عنوان یکی از شهرهای بزرگ و یکی از شهرهای مهم کشور از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این موقعیت از جنبه های مختلف فرهنگی ، تاریخی ، سیاسی و جنبه های مختلفی برخوردار است. نرخ رشد جمعیت آن نیز به دلیل موقعیت مکانی آن به طور پیوسته در حال افزایش است. این روند رشد جمعیت طی چند دهه گذشته ، مشکلات و موانعی را برای مدیریت پایدار و مطلوب ایجاد کرده است که مهمترین آنها مشکلاتی در بخش حمل و نقل است. همین روند نیاز به تأکید بر سیستم های هوشمند در این شهر را نشان می دهد. بنابراین ، در این مطالعه سعی شده است تحرک و جابجایی هوشمند و پایداری اجتماعی برای شیراز مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و اصالت است. نتایج نشان می دهد متغیرهای تحرک و جابجایی بر اساس ابعاد مختلف دسترسی ، حمل و نقل پایدار و همچنین فناوری اطلاعات و ارتباطات در شرایط نامساعدی قرار دارند. شاخص های مختلف هر یک از این ابعاد به همین موضوع اشاره دارند ، زیرا سطح ارزیابی آن (سطح معنی داری کمتر از 0.05 و میانگین پایین تر از معیار) به عدم تمایل آنها از دیدگاه شهروندان اشاره دارد. 

نیوشا اکبری، علیرضا عندلیب، شیرین طغیانی، محمود محمدی،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

هدف از تحقیق حاضر شناسایی چالش­ های قانونی جهت اجرای اهداف بازآفرینی در محدوده­ های دارای ویژگی بافت فرسوده است  محله سیروس از جمله محدوده­ هایی که پس از تصویب قوانین متاخر در حوزه بازآفرینی بعنوان پایلوت اجرای اهداف بازآفرینی انتخاب شد. به منظور بررسی چالش­ های اجرای اهداف بازآفرینی، ابتدا براساس مبانی نظری پژوهش به تدوین فرآیند لازم در  قانونگذاری بافت فرسوده پرداخته شده، سپس براساس شاخص­های لازم در هر بعد، پرسشنامه­ ای تهیه و براساس نظرات 50 نفر از کارشناسان سازمان نوسازی و شرکت بازآفرینی و به روشt  تک نمونه ای و آزمون فریدمن به تحلیل میزان تاثیرگذاری ابعاد مختلف در تحقق پذیری اهداف بازآفرینی در قوانین پرداخته و با تدوین معیارهای مطلوب تحقق­پذیری اهداف قانونی براساس نظرات اساتید و  تحلیل به روش دلفی، سنجش محتوایی قوانین متاخر با معیارهای مطلوب بررسی شده است. نتایج بدست آمده گویای این امر است که اقداماتی که به واسطه قوانین بازآفرینی در محله سیروس انجام شده است، به صورت غیرمستقیم، گروه­هایی از ساکنین را به حاشیه شهر رانده­اند. این چالش از عدم تعادل میان حق مالکیت و حقوق شهروندی و منافع عمومی نشات می­گیرد. تاکید بر تملک و آزادسازی اراضی و اجرای طرحهای بازآفرینی، سبب غفلت از تامین منافع عمومی و جمعی و ایجاد چالش­هایی در سایر ابعاد اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی و عدم تحقق  اهداف بازآفرینی شده است. لذا پژوهش با ارایه راهکارهایی  سعی در تقویت بعد نظری و بنیادی موضوع حقوق شهری ، ایجاد بستر لازم جهت اصلاح فرآیند قانونگذاری و فراهم ساختن بستر اجرای اهداف بازآفرینی دارد.

میترا قربی، مریم نقوی، حمید محمدی،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده

بازآفرینی شهری، داستان تعامل و گاه تضاد اولویت‌های اقتصادی و فرهنگی بوده و این موضوع در بستر تغییر پارادایم‌ها و الگوهای حاکم بر نظام‌های سیاسی - اقتصادی و اجتماعی رخ داده است. نقش فرهنگ در بازآفرینی شهری نسبت به دیگر عوامل تغییر معناداری داشته است؛ از طرفی دیگر کیفیت محیط ساخته‌شده و میزان رضایتمندی از سکونت می‌تواند نقش مؤثری در شکل‌گیری سیاست‌های بازآفرینی برای محدوده‌های هدف داشته باشد؛ بنابراین هدف این پژوهش، بررسی نقش متغیرهای سازنده کیفیت محیط (محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی) در میزان رضایت از سکونت در محله‌های فرهنگی شهر کرمان، جهت ارتقاء فرآیند بازآفرینی می‌باشد. روش این پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی- توسعه‌ای و از نظر ماهیت، توصیفی و علی تطبیقی می‌باشد. ابزار مورد استفاده جهت جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه بوده و اطلاعات در نمونه‌ای به حجم 513 نفر مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته‌های پژوهش نشان داد رابطه مستقیم و معناداری بین متغیرهای اقتصادی با متغیرهای کالبدی و اجتماعی و در نتیجه حس رضایت‌مندی و رابطه معکوس و معناداری بین متغیرهای اقتصادی و محیطی تأثیرگذار بر حس رضایتمندی وجود دارد. نتایج مدل‌سازی معادلات ساختاری نیز نشان می‌دهد که با بهبود وضعیت متغیرهای اقتصادی، کالبدی و محیطی، وضعیت متغیرهای اجتماعی و حس رضایت پاسخگویان در محله‌های مورد بررسی نیز افزایش می‌یابد و در میان روابط مورد بررسی، متغیرهای اقتصادی نسبت به متغیرهای کالبدی و محیطی تأثیر بیشتری بر متغیرهای اجتماعی و در نهایت حس رضایت داشته‌اند. در نتیجه با برنامه‌ریزی و کاربست سیاست‌های بازآفرینی فرهنگ مبنا و اقدام صحیح و مؤثر می‌توان اثرات منفی هر یک از این عوامل چهارگانه در محلات مورد بررسی را کاهش داده و در نتیجه با افزایش رضایتمندی، سرزندگی و پایداری را در محلات مورد بحث افزایش داد.

علیرضا محمدی، رضا هاشمی معصوم آباد، چنور محمدی،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده

یکی از بااهمیت‌ترین و ضروری‌ترین مسائل برنامه‌ریزی شهری، توزیع عادلانه امکانات، خدمات و میزان دسترسی شهروندان در سطح محله‌ها، ناحیه‌ها و مناطق شهری است، مراکز اقتصادی و تجاری؛ از جمله بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری، یکی از مهم‌ترین بخشهای اقتصادی شهرها محسوب می‌گردند؛ در همین راستا هدف پژوهش حاضر بررسی میزان دسترسی شهروندان اردبیل به کاربری‌های تجاری در سطح محلات شهر اردبیل می‌باشد. از همین رو پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی – تحلیلی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش، محلات 44 گانه شهر اردبیل می‌باشد. جهت تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از مدل‌های آمار فضایی، تحلیل لکه‌های داغ (Hot Spot Analysis) در نرم‌افزار GIS استفاده شده است. در نهایت جهت تحلیل همبستگی بین کاربری تجاری با جمعیت و همچنین تعیین رابطه و همبستگی این کاربری با سایر کاربری‌های خدماتی از تابع رگرسیون در محیط نرم‌افزاری Idrisi Selva استفاده شده است. نتایج به‌دست‌آمده نشان می‌دهد که در محلات شهر اردبیل از لحاظ وضعیت کلی کاربری‌های تجاری نابرابری وجود دارد. بدین ترتیب که محلات دارای وزنه بالای کاربری تجاری و غلظت بالای لکه‌های داغ در وضعیت مطلوب بوده که شامل نواحی 3 و 5 از منطقه 2، ناحیه 7 از منطقه 1 و ناحیه 6 از منطقه 3 می‌باشند. همچنین بلوک‌های با وزنه پایین تجاری و غلظت کم لکه‌های داغ که شامل نواحی 8 و 11 از منطقه 2، ناحیه 11 از منطقه 3 می‌باشد به لحاظ پایداری شهری در سطح پایین‌تری قرار دارند. درنهایت با توجه به نتایج منبعث از پژوهش، پیشنهاداتی ارائه گردیده است.

ناصر محمدی، حسین مجتبی زاده خانقاهی، علی توکلان،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده

مدیریت شهری درست و مبتنی بر روش های صحیح همواره بعنوان یک چالش جدی پیش روی متخصصان شهری بوده است و در طول زمان جای بحث و بررسی های مختلف قرار گرفته است. هر شهر با توجه به ویژگی های خاص خود مسائل ویژه ای را تجربه می کند که مخصوص همان شهر و محیط اطرافش می باشد و در این میان ایجاد یک الگوی واحد نسخه قابل قبولی نیست.حکمروایی خوب شهری یک اصل مهم در مدیریت شهری است که متاسفانه در کشور ما با موانع متعددی رو به رو می باشد. نوشتار حاظر از نظر هدف، کاربردی ـ توسعه ای و با روش کمی ـ تحلیلی انجام گرفته است که ابتدا مهم ترین موانع اجرای واقعی حکمروایی شهری در کشور را مشخص نموده و سپس این موارد را در منطقه مورد مطالعه خود گرمدره بررسی می نماید. نتایج گویای آن است عامل عدم یکپارچگی بین بخش های مختلف مدیریت شهری با میانگین 3.8 بیشترین تاثیر را در عدم اجرای حکمروایی در کشور دارد. از بررسی نتایج بخش اول 4 شاخص اساسی تاثیر گذار در اجرای حکمروایی شهری در منطقه مورد مطالعه بررسی شده است. در سطح اجرایی شهر گرمدره در زمینه شاخص پاسخگویی عامل ضعف در نظارت مستمر و همگانی با میانگین رتبه 5.38 ، در شاخص حاکمیت قانون عامل وجود قوانین متعدد، موازی، تفسیرپذیر و گاه متناقض با میانگین رتبه 3.73، در شاخص شفافیت عامل عدم دسترسی به اطلاعات 4.56 و در شاخص مشارکت عامل تمرکز گرایی شدید و مدیریت بالا به پایین با میانگین رتبه 4.48 بیشترین تاثیر را در عدم اجرای صحیح حکمروایی شهری در شهر گرمدره دارا هستند.
یوسف پارسامهر، حسین محمدی، فرامرز خوش اخلاق، سعید بازگیر،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده

در این پژوهش به منظور بررسی دمای پایه (حداقل دما برای رشد گیاه) در درجه روزهای رشد (GDD) که یکی از پارامتر های مهم در محاسبه درجه روز رشد است، ابتدا داده­های مورد نیاز دوره آماری 2009-2017 محصول گندم در ایستگاه سرارود، از ایستگاه مربوطه اخذ شد. سپس بعد از مرتب کردن و جدا کردن مراحل مختلف رشد، با استفاده از 4 روش محاسبه دمای پایه (1- حداقل انحراف استاندارد در در جه روز SDgdd، 2- حداقل انحراف استاندارد در روزها SDday، 3- ضریب رگرسیون در روزها CRday، 4- ضریب تغییرات CV) مناسب ترین روش برای محاسبه دمای پایه رشد، در مراحل مختلف کاشت تا برداشت محصول گندم به دست آمد. نتایج نشان داد که مناسب ترین روش، حداقل انحراف استاندارد در GDD است که دمای پایه به ترتیب برای مراحل مختلف رشد از جوانه زنی تا رسیدن کامل 8/5، 38/0، 1، 8/2-، 56/0، 3/2، 3/7، 9/7، 8/6، 11 درجه سلسیوس به دست آمد. با مقایسه روش های مختلف محاسبه GDD، مناسب ترین روش، روش عمومی محاسبه درجه روز رشد به دلیل بیشترین مطابقت با داده های ایستگاهی شناخته شد. مقدار درجه روز رشد در مراحل مختلف بر اساس دمای پایه به دست آمده آن ها، محاسبه و نتایج نشان دادن که محاسبه دمای پایه در هر مرحله از رشد گندم پاییزه برای محاسبه GDD  بسیار دقیق بوده و یک برآورد دقیق از GDD، حاصل شد.
 
منصور عزیزی، رسول درسخوان، محمدرضا پورمحمدی،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده

طرح راهبرد توسعه شهری راهکارهایی برای ایجاد شرایط پایداری شهری در ابعاد حکمروایی خوب را شناسایی می‌کند. ایده اصلی این سیاست آن است که در یک اقتصاد جهانی-رقابتی و به‌طور فزاینده‌ای یکپارچه، برای همه شهرها ضروری است که یک استراتژی هوشمندانه و واضح برای چگونگی موقعیت سرزمین خود جهت به حداقل رساندن اثرات منفی، پیش‌بینی شوک‌های احتمالی و بهره‌برداری از پتانسیل مقایسه‌ای و رقابتی فراهم آورد. در سطوح مختلف و جهت‌های برنامه‌ریزی شهری، برنامه‌ریزی استراتژیک توسعه یکی از مناسب‌ترین روش‌ها برای تحقق حکمروایی است. نگرش‌های مترقی بیشتر به برنامه‌ریزی استراتژیک شهری می‌تواند به‌وضوح به‌عنوان حکمروایی در نظر گرفته شود. هدف این پژوهش ارزیابی طرح راهبرد توسعه شهری منطقه 22 به‌عنوان یکی از ابزارهای پیاده‌سازی پارادایم حکمروایی شهری می‌باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. بررسی محتوایی طرح CDS منطقه 22 با مطالعه و بررسی طرح مذکور و نظرات مشاور تهیه کننده طرح و کارفرما (شهرداری منطقه 22) به شیوه مصاحبه پنهان و شورایاران منطقه، مردم و ذینفعان ذکر شده در طرح بصورت پرسشنامه های باز صورت گرفته است تا عوامل مثبت و منفی طرح استخراج گردد. در تحلیل وضع موجود به بررسی گزارش های شهرداری و سرای محلات، مصاحبه با کارشناسان، دست اندرکاران، ذینفعان طرح و مهندسین مشاور تهیه کننده طرح و مردم در سرای محلات منطقه 22 پرداخته شد تا اثرات مثبت طرح بر منطقه مورد مطالعه و عوامل منفی تعیین گردد. در ارزیابی طرح مذکور (ارزیابی حین اجرا) و کمی سازی داده های کیفی از فرایند تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش بیانگر تفاوت فاحش طرح با فاز اجرای آن دارد.

رضا محمدی، زینب کرکه آبادی، غلامرضا میری،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده

در این پژوهش به بررسی و تبیین کنش ها و تعاملات میان شهر و مرز پرداخته شد. تحقیق پیش رو از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-تحلیلی به شیوه کتابخانه ای و میدانی است.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری متشکل از مجموع یک درصدجمعیت شهرهای مرزی زاهدان،میرجاوه،دوست محمد،خاش وسراوان می باشد (۸۰۹۲N=)با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای۳۶۷نفر به عنوان نمونه انتخاب و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل تلفیقی تحلیلی (SOWT-ANP)استفاده شد. یافته ها و نتایج  نشان داد، مهمترین نقطه قوت مؤثر بر روابط شهر و مرز مربوط به عوامل اجتماعی با میانگین ۳.۵۵ ودر بین نقاط ضعف، بیشترین تأثیر را نقاط ضعف اجتماعی با میانگین۳.۶۳ و دربین فرصتهای مورد بررسی، عوامل اقتصادی و مدیریتی باکسب میانگین ۳.۵۳و سرانجام دربین انواع تهدیدات، آسیب ها وتهدیدات اجتماعی با متوسط ۳.۷۵بیشترین تأثیر را دارند. همچنین استفاده ازروش (F.ANP)دراین پژوهش نشان داد که بیشترین وزن مربوط به عامل تهدید،«مدیریتی» است که ۹/۷ درصد از وزن نهایی راکسب و جایگاه اول را از دیدگاه پاسخگویان به خود اختصاص داده است. «برقراری امنیت اقتصادی، سیاسی و محیطی جهت مقابله با بحران­ها، حمله ها و...(ST۲)»بعنوان مطلوب­ترین استراتژی تصمیم گیری در زمینه موضوع مقداری برابر با صفر می­باشد. و استراتژی«عدم همکاری و قطع مراودات برون مرزی با همسایگان (WT۱)» بعنوان بدترین راهبرد درخصوص مسئله برگزیده شده است. لذا می توان گفت: در بین عوامل (SWOT) «تهدیدها و چالشها»در ابعاد امنیتی و مدیریتی تأثیرگذارترین عامل گسست و شکاف حقیقی وعامل «بهره گیری از فرصت­ها» مسئله اصلی دربهبود وارتقاء روابط و تعاملات میان شهر و مرز می باشد. همچنین ازمنظرشاخص های توسعه پایدارعامل مدیریتی (نهادی)دارای بیشترین درجه اهمیت و عوامل اجتماعی، اقتصادی ومحیطی به ترتیب در رتبه بعدی قرار گرفته اند.
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
یزدان شیرمحمدی، علی شماعی، سید اسحاق جلالیان، فرزانه رفیعی،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده

​بررسی اثر شخصیت گردشگران بر انتخاب مقصد گردشگری اهمیت زیادی دارد. در این میان استفاده از مدل فرهنگی هافستد در تحلیل اثر ابعاد شخصیتی گردشگر بر قصد بازدید از طریق متغیر تجانس درک‌شده بسیار به درک این مسئله کمک می‌کند. در این پژوهش اثر بعد زنانه بودن، مردانه بودن، ابهام‌پذیری، ابهام‌گریزی فردگرایی و جمع‌گرایی بر قصد بازدید مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جز تحقیقات توصیفی و پیمایشی است. در این راستا تعداد 384 پرسشنامه در بین گردشگران از ملیت­های آلمانی، ژاپنی، فرانسوی، عرب (عراقی)، ایتالیایی،اتریشی، چینی اقامت‌کننده در هتل‌های پنج ستارۀ پارسیان تهران توزیع و جمع‌آوری گردید. جهت تحلیل داده‌ها از شاخص معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که گردشگران برندهایی را ترجیح می‌دهند که با خود ادراکی­شان از برند مقصد مطابقت داشته باشد. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که ابعاد شخصیتی گردشگر بر قصد بازید به واسطه تجانس درک شده برند گردشگری شهری تأثیرگذار است. ابعاد شهرت و تصویر شهر گردشگری خود بر تجانس درک شده اثر دارد، بعد مردانه بودن برند شهر گردشگری، ابهام‌گریزی، جمع‌گرایی به‌صورت تعدیلگر بر تجانس درک شده برند گردشگری شهری اثرگذار است، اما بعد زنانه بودن برند شهر گردشگری بر تجانس درک شده برند گردشگری شهری اثرگذار نیست. نتایج این تحقیق گویای آن است که شهر تهران دارای برند مردانه بوده و افرادی این شهر را انتخاب ‌می‌کنند که دارایی شخصیت مردانه باشند و همچنین جمع‌گرا و ابهام‌پذیر باشند. در واقع نتایج پژوهش نشان داد که در انتخاب بازارهای گردشگری برای شهر تهران باید دنبال بازارهای گردشگری بود که از نظر ویژگی مدل هافستد دارای روحیه مردانه، ابهام‌پذیر و جمع‌گرا باشد و همچنین ضروری است بر توسعه فضاهای گردشگری برای زنان توجه شود.


مهران محمدی شمیرانی، ناصر اقبالی، محمود رضایی،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده

این مطالعه به بررسی اصول و معیارهایی که موجب زندگی‌پذیرشدن یک شهر – مورد مطالعه: محله صاحبقرانیه تهران - می‌شود پرداخته است. از روش NLAS  به ‌عنوان روش تحقیق اصلی و شاخص در این تحقیق استفاده شده است. در این تحقیق سعی گردید تا با بکارگیری این روش و نیز از طریق بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی شاخص‌های روش NLAS در محله صاحبقرانیه مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته و بر اساس پاسخ‌های دریافت شده و تحلیل آنها وضعیت زندگی‌پذیری در محله صاحبقرانیه تحلیل گردد. تحلیل‌های مفصل انجام گرفته بر اساس تحلیل عاملی و روش تحلیل سلسله مراتبی نشان می‌دهد که وضعیت زیست‌‌پذیری محله صاحبقرانیه براساس سه شاخص امکانات و خدمات مورد نیاز، پویایی اقتصاد محله‌‌ای و وضعیت چشم‌‌انداز بصری و آلودگی محیطی و مؤلفه‌‌های مرتبط با آن انجام شده و پس از جمع‌‌بندی گویه‌‌های مرتبط و محاسبه شاخص‌‌های کلی نشان می‌‌دهد که شاخص‌‌های پویایی اقتصاد محله‌ای با میانگین 061/9 و مقدار آزمون T برابر با 968/ به کاهش زیست‌‌پذیری محله صاحبقرانیه منجر شده است. اما  با 95 درصد اطمینان  می‌توان گفت  که محله صاحبقرانیه از نظر شاخص‌‌های امنیت فردی و اجتماعی، هویت و حس تعلق مکانی، امکانات و خدمات مورد نیاز و وضعیت چشم‌‌انداز بصری و آلودگی محیطی محله‌‌ای زیست‌‌پذیر به شمار می‌‌رود

علیرضا محمدی، الهه پیشگر، لیلا حسینی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده

   طبق آمار، در ایران یک میلیون و سیصد هزار نفر معلول وجود دارد. همچنین در استان اردبیل حدود 25738 معلول ساکن هستند. این مسئله توجه به برنامه‌ریزی کلان برای جامعه‌ی معلولان را ضروری می‌کند. این برنامه‌ریزی، مستلزم شناخت و تحلیل فضایی وضعیت معلولان در مناطق مختلف کشور است. هدف این پژوهش تحلیل دقیق‌تر وضعیت پراکنش فضایی معلولان و ارتباط آنها با مناطق مختلف شهرستان‌های اردبیل برای رسیدگی بیشتر به مشکلات دسترسی به خدمات شهری و ایجاد شرایط زندگی بهتر برای معلولان است. در این پژوهش با استفاده از تحلیل‌های آمار فضایی شاخص‌هایی چون سن، جنسیت، وضعیت سکونت، نوع و شدت معلولیت، وضعیت تاهل، تحصیلات و اشتغال تحلیل شدند. همچنین از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی ( GWR ) برای سنجش ارتباط بین میزان توسعه یافتگی و معلولیت استفاده شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهند که ارتباطی میان سطح توسعه یافتگی ومعلولیت در شهرستان‌های استان اردبیل وجود ندارد. معلولان مرد در تمام شهرستان‌ها بیشتر از معلولان زن هستند. معلولان استان اردبیل جوان بوده و 55/91 درصد آنها بیسواد و نزدیک به 64/96 درصد از آنها با معضل بیکاری مواجه هستند. تقریبا در تمام شهرستان‌های استان اردبیل (98/73)، معلولیتی از شدید تا خیلی شدید وجود دارد و از نظر انواع معلولیت، بین شهرستان‌های استان اردبیل نظم خاصی وجود ندارد ومعلولیت‌های مختلف در شهرستان‌های استان پراکنده شده‌اند.

عاطفه شاهمحمدی، علی بیات، سعید مشهدی‌زاده ملکی،
دوره 22، شماره 67 - ( 10-1401 )
چکیده

یکی از مهم­ترین مشکلات شهرهای بزرگ آلودگی هوا است که می­تواند برای سلامت انسان­ها و محیط ­زیست زیان­آور باشد. اصفهان نیز یکی از شهر­های آلوده ایران است. موقعیت جغرافیایی آن، سرعت کم باد­، فعالیت­های صنعتی، حمل ­و نقل، کشاورزی و دیگر فعالیت­های انسانی شرایط بحرانی آلودگی هوا را برای این شهر ایجاد کرده است. دی­اکسید نیتروژن، یکی از آلاینده­های مهم آلودگی هوا است که با استفاده از ایستگاه­های زمینی و اندازه­گیری­های ماهواره­ای پایش می­شود. در این مقاله از داده‌های روزانه دی­اکسید نیتروژن سنجنده اُمی، باد و دمای سطحی ایستگاه هواشناسی اصفهان بین بازه زمانی اکتبر 2004 تا می 2016 استفاده شده است. مقدار میانگین دی­اکسید نیتروژن در بازه اندازه­گیری شده 1015 43/6 مولکول بر سانتی‌متر مربع می­باشد. بیشترین مقدار دی­اکسید نیتروژن 1015 78/14 مولکول بر سانتی‌متر مربع در دسامبر و کمترین مقدار آن 1015 93/6 مولکول بر سانتی‌متر مربع در جولای مشاهده شد. انحراف معیار فصل زمستان، 1015 97/5 مولکول بر سانتی‌متر مربع، بیشتر از فصل تابستان، 1015 66/1 مولکول بر سانتی‌متر مربع است. ضریب همبستگی دی­اکسید نیتروژن با باد و دما به ترتیب برابر41/0- و 54/0-  آمد که نشان دهنده اهمیت بیشتر دما در تغییرات دی­اکسید نیتروژن می­باشد. پس از تشکیل سری زمانی میانگین ماهانه دی‌اکسید نیتروژن با استفاده از آنالیز طیفی کمترین مربعات دوره‌های تناوب معنی‌دار شناخته شدند. این دوره‌های تناوب معنی‌دار از سری زمانی حذف شده و با برازش خطی بر روی سری زمانی باقیمانده، روند محاسبه شده است. روند دی‌اکسید نیتروژن برای اصفهان برابر 1014 62/1 مولکول بر سانتی‌متر مربع در هر سال بدست آمد که در سطح اطمینان 95 درصد معنی‌دار است.

امیر علی محمدی، حسن ستاری ساربانقلی، مهسا فرامرزی اصل، محمدرضا پاکدل،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

بافت­های تاریخی نه تنها به واسطه وجود بناها و فضاهای ارزشمند تاریخی، بلکه از آن جا که روایت واقع از زندگی و فعالیت انسان­هایی است که در طول دوران بلندی در آن زیسته می­کرده­اند، واجد منابع غنی فرهنگی و اجتماعی هستند و اهمیت بسزایی دارند. امروزه با توجه به توسعه­ شهری و محاصره تکنولوژی بافت­های تاریخی، موضوع مرمت بافت‌های فرهنگی و تاریخی و انجام پروژه‌های طراحی شهری در آن‌ها با چالش دوگانه رویکرد مداخله و نگرش حفاظتی مواجه شده است. طبق این دو رویکرد ساخت و سازهای جدید و معماری معاصر از هویت کافی جهت درج در بافت‌های با ارزش شهری برخوردار نیست و فرایند فرسودگی با سرعت بیشتری در بافت­های تاریخی نمود یافته است. لزوم توجه به بازآفرینی و حفاظت از بافت­های تاریخی با رویکردی همه‌جانبه و با درنظرگرفتن ابعاد کالبدی، حقوقی، محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهداف پژوهش حاضر است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته و برای جمع آوری اطلاعات و داده­های مورد نیاز، از بررسی­های اسنادی و مطالعات میدانی استفاده شده است. یافته­ها  نشان می­دهد که محله دچار فرسودگی گردیده و برای ایجاد تصویر مجدد از هسته­ی تاریخی شهر قزوین رهیافت تجدید حیات شهری و راهبردهای بازآفرینی شهری و راهبردی در راستای اصول توسعه­ی پایدار امری ضروری می­باشد و ساماندهی محله بلاغی قزوین موجب دستیابی به اهداف می­گردد.

 
لیلا شریفی، سعید بازگیر، حسین محمدی، علیرضا دربان آستانه، مصطفی کریمی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

آگاهی و درک روند وضعیت اقلیم توسط کشاورزان و نگرش مربوط به ضرورت این آگاهی، یکی از ظرفیت های اساسی در جوامع کشاورزی می باشد. نگرش کشاورزان در استفاده از اطلاعات اقلیمی، بر نحوه برخورد آن­ها با خطرات و عدم قطعیت­های ناشی از اقلیم مؤثر بوده و بر تصمیم آن­ها برای اتخاذ راهبردهای مناسب به منظور کاهش خسارت ناشی از تغییرات اقلیم بر کشاورزی و بهبود آمادگی آن­ها تأثیر جدی دارد. از این رو، هدف از این تحقیق توسعه چارچوب و الگوی جامعی از ارزیابی کیفی مطالعات مربوط به عوامل مؤثر بر نگرش کشاورزان در استفاده از اطلاعات اقلیمی با رویکرد مرور نظام­مند است. بدین جهت، کلیدواژه­های اقلیم، تغییر اقلیم، تغییرات اقلیمی، اطلاعات هواشناسی، گرمایش جهانی، خشکسالی، سیل، سرمازدگی، یخبندان، خطرات اقلیمی، بارش، دما توأم با کلمات کشاورز، نگرش کشاورز، برداشت کشاورز، دانش کشاورز، دانش بومی؛ بصورت فارسی و انگلیسی در 15 پایگاه اطلاعاتی طی سال­های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱9 جستجو گردید، پس از سه مرحله غربالگری 788 مقاله­ی مرتبط و مطابق با معیارهای مورد تأیید، 25 مقاله علمی و پژوهشی انتخاب و مورد کاوش قرار گرفت. پس از ارزیابی کیفی این مقالات، الگویی با 4 عامل زیست محیطی، فردی و اجتماعی، اقتصادی و فن آوری و همچنین 19 بعد برای ارزیابی عوامل مؤثر بر نگرش کشاورزان در استفاده از اطلاعات اقلیمی پیشنهاد شده است. در نهایت جهت بکارگیری نتیجه این مطالعه، یک مدل مفهومی یکپارچه و ترکیبی ارائه شده است که می تواند نقطه قوت چارچوب­های موجود در سیاست گذاری های ملی در بخش کشاورزی باشد.
 
حمید رضا محمدی، محسن پاکپرور،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


در ارتباط با مسکن محرومین امکان دسترسی به مسکن مناسب برای هر خانوار ایرانی در حد نیاز خانوار به‌گونه‌ای که دغدغه‌ی مسکن فراتر از سایر عرصه‌های زندگی خانوار نباشد و دسترسی پایدار و ایمن به مسکن خانوار نیز تضمین گردد، مبین چشم‌انداز آرمانی بخش مسکن در مطالعات اسنادی، در ارتباط با گروه‌های محروم است. هدف از این مطالعه دستیابی به مجموعه‌ی راهبردها و شاکله‌ی عمومی برنامه‌های واقع‌نگر و اثربخش در زمینه حمایت از مسکن محرومین و اقشار کم‌درآمد است که ضمن تعیین حدود و نوع مداخله دولت در ارتباط با مسکن و گروه‌های اقتصادی مختلف، موجب برخورداری سریع‌تر گروه‌های هدف از برنامه‌های حمایتی گردد. این پژوهش که بر اساس مدل ترکیبی تحلیل استراتژیک SWOT و مدل برنامه‌ریزی استراتژیک QSPM است و به بررسی یافته های مطالعات و نتایج حاصل از بررسی مصاحبه با کارشناسان حوزه جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری پرداخته است. تحلیل های حاصل از SWOT نشان داد که 1- بی توجهی به عدم استفاده توامان فرایند مدیریت و بهره‌برداری مسکن اقشار کم‌درآمد مبتنی بر مشارکت نهادهای اجتماعی محلی و تشکل‌های غیردولتی 2- عدم شناخت لازم و یا بی‌توجهی به تنوع نیازهای اقشار محروم و بی‌توجهی به ویژگی‌های خاص گروه‌های هدف 3- عدم تعادل میان بهره‌مندی افراد مختلف در گروه‌های مختلف، در قبال برنامه‌های حمایتی منجر به ناکارآمدی سیاست‌های محرومین و بر خورداری این گروه از مسکن حمایتی گردیده است. دو محور دسته‌بندی گروههای هدف و سیاست‌های کلان اعم از «برنامه‌های توانمندسازی» و «جلب مشارکت با بهره بره برداری از توان محلی و ظرفیت‌های درونی با توسعه و تنوع‌بخشی به توانمندسازی»، همراه با سیاست عام تعادل‌بخشی در راستای افزایش ظرفیت در بخش‌های غیردولتی مبتنی بر مشارکت خانوار برخورداری سریع‌تر خانوارها از برنامه‌های حمایتی مسکن و مشارکت همه ذینفعان در برنامه‌ریزی را فراهم می‌آورد.
واژگان کلیدی: برنامههای توسعه، مسکن محرومین، گروههای هدف، تحلیل SWOT، مدل  .QSPM
 
[1] . نویسنده مسئول:  pakparvar_mohsen@yahoo.com

صنم آفریدی، فرشته احمدی، علی سلطانی، محمود محمدی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


در کشورهای درحال‌توسعه، نیاز ضروری به سیستم حمل‌ونقل مناسب برای دسترسی بهتر همواره احساس می‌شود. شرایط بهینه دسترسی و سفر سریع، ایمن و راحت به کاربری‌های بهداشتی- درمانی را می‌توان با آنالیز سیستماتیک و نظام‌مند زیرمجموعه‌های حمل‌ونقل مانند رفتار انجام داد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ویژگی‌های اجتماعی اقتصادی افراد در انتخاب وسیله‌های سفر درون‌شهری به بیمارستان است. پژوهش حاضر با هدف کاربردی از روش تحقیق توصیفی تحلیلی در ساخت مدل الگوی انتخاب وسیله سفر به بیمارستان در منطقه مرکزی شهر شیراز (منطقه 1) استفاده می‌کند. پاسخ‌دهندگان، افراد مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های این منطقه هستند. هر وسیله یک متغیر وابسته محسوب می‌شود درحالی‌که ویژگی‌های اجتماعی-اقتصادی متغیر مستقل هستند که شامل سن، جنسیت، تحصیلات، درآمد و مالکیت خودرو است. انتخاب وسیله‌های مختلف در سفر به بیمارستان توسط پاسخ‌دهندگان نیز شامل اتوبوس، مترو، موتور، تاکسی و خودروی شخصی است. پرسش‌نامه‌های پر شده توسط مراجعین بیمارستان جهت جمع‌آوری داده‌های پژوهش در نرم‌افزار spss، با استفاده از مدل چندگزینه‌ای جایگاهدت، مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در سفر اول انتخاب خودرو با مالکیت خودرو رابطه مستقیم دارد و مقدار ضریب بتا نشان می‌دهد در صورت مالکیت خودرو سفر با خودرو 8 برابر می‌شود. استفاده از تاکسی با سن زیر 20 سال و عدم مالکیت خودرو و انتخاب موتور نیز با سن زیر 20 سال رابطه مستقیم دارد. استفاده از اتوبوس با رده سنی بین 21 تا 50 و تحصیلات زیر دیپلم دارای رابطه معنادار است. سفر با مترو نیز با درآمد زیر 2 میلیون تومان رابطه مستقیم دارد و بر اساس ضریب بتا، تعداد سفرها حدود 9 برابر می‌شود. به‌طورکلی، حمل‌ونقل عمومی مانند مترو و اتوبوس وسیله‌های محبوب در دسترسی به بیمارستان نیستند و کاربری زمین، ویژگی‌های اجتماعی- اقتصادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد که می‌تواند در برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های شهری بسیار مؤثر باشد و نیز به‌صورت کلی و بر اساس رفتار سفر به بیمارستان به سایر نواحی جغرافیایی تعمیم داده شود.
واژگان کلیدی: وسیله سفر، خودرو، بیمارستان، مدل جایگاهدت، شیراز

[1]. نویسنده مسئول: این مقاله مستخرج از رساله دکتری شهرسازی نگارنده اول که به راهنمایی نگارندگان دوم و سوم و مشاوره نگارنده چهارم در حال انجام است یا به انجام رسیده است. عنوان رساله درج گردد.


زلیخا خضرلوی محمدیار، قاسم عزیزی، بهلول علیجانی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


هدف این مقاله آشکارسازی تغییرات در سری­های زمانی شاخص­های فراوانی و شدت بارش یک تا شش روزه ایران و خوشه­بندی ایستگاه‌ها براساس تغییرات رخ‌داده در نیم‌قرن اخیر است. روند تغییرات فراوانی و شدت هر دوره با استفاده از آزمون من-کندال و برآوردگر شیب سن طی دوره 2018-1968 شناسایی شد. سپس با استفاده از روش تحلیل مؤلفه‌های اصلی و روش تحلیل خوشه­ای، کل ایستگاه‌ها براساس روند تغییرات سالانه شاخص­های فراوانی و شدت بارش به ترتیب در پنج خوشه (فراوانی) و چهار خوشه (شدت) دسته‌بندی شدند. ایستگاه‌های خوشه 1 و 2 نمایانگر فراوانی دوره­های بارشی با روند منفی شدید یا بدون روند هستند. این دو خوشه بیشتر در نیمه­ی جنوبی ایران استقرار یافته­اند. ایستگاه‌های خوشه 4 و 5 نمایانگر فراوانی دوره­های بارشی با روند مثبت (ملایم) هستند که عمدتاً در بخش شمالی کشور واقع هستند. ایستگاه‌های خوشه 3 نمایانگر فراوانی دوره­های بارشی با روندهای کاهشی (ملایم) هستند که بیشتر در غرب و جنوب‌غرب ایران متمرکزند. نتایج خوشه­بندی ایستگاه‌ها براساس شاخص شدت دوره­های بارشی برخلاف نتایج فراوانی، الگوی خاصی را نشان نمی­دهند؛ اما در خوشه­ی ۱ روندهای کاهشی شدیدی در طول نیم قرن اخیر تجربه شده است. ایستگاه‌های این خوشه بیشتر در مناطق شمالی کشور متمرکزند. سایر خوشه­ها تقریباً در تمام مناطق کشور پراکنده شده­اند. بر این اساس می­توان نتیجه گرفت که فراوانی دوره‌های بارشی در عرض­های شمالی کشور روندهای افزایشی (متوسط یا ضعیف) و شدت دوره­های بارشی در این عرض­ها روند کاهشی شدیدی داشته­اند.

واژ­گان کلیدی: فراوانی بارش، شدت بارش، تحلیل مؤلفه‌های اصلی، خوشه­بندی، روند.



 
[1] نویسنده مسئول: khezerluyizoleykha@yahoo.com

آقای مسیح اله محمدی، دکتر بهروز سبحانی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده


رطوبت نسبی یکی از پارامترهای مهم اقلیمی و پدیده­های جوی محسوب می­شود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی الگوریتم­های ناحیه­ای در محاسبه مقدار رطوبت نسبی با استفاده از داده­های سنجش‌ازدور در استان هرمزگان است. در این راستا از محصولات (MOD05 و MOD07) جهت برآورد مقدار آب قابل بارش، دمای هوا و فشار سطح زمین و از محصول (MOD35) جهت تست ابر استفاده‌شده که با انجام تست ابر حدود 2190 تصویر بدون ابر با درجه اطمینان 95 درصد برای پردازش، شناسایی شدند. برای ارزیابی نتایج از داده­های رادیوسوند ایستگاه بندرعباس و ایستگاه‌های سینوپتیک در سطح استان استفاده شد که نتایج بیانگر دقت بالای الگوریتم­ها و مدل تجربی بکار برده ‌شده است؛ به‌طوری‌که مقدار R2 و RMSE لایه‌های ثبت‌شده از سنجنده و داده­های زمینی، قابل‌قبول بودند و هم‌خوانی مناسبی با اندازه­گیری­های ایستگاه­های زمینی دارند. نتایج این پژوهش بیانگر این است که اقلیم استان یک در حالت نیمه بیابانی قرار دارد که داری یک‌فصل طولانی گرم و یک فصل کوتاه خنک است. فشار سطح زمین و مقدار آب قابل بارش TPW در این استان با توپوگرافی منطقه همبستگی بالای دارند. به­طوری­که بیشترین آب قابل بارش و فشار سطح زمین در مناطق پست جلگه­ای ساحلی و کمترین آن­ها در ارتفاعات استان ثبت شده است. بر اساس نقشه­های پهنه­بندی، استان هرمزگان را از نظر رطوبت نسبی می­توان به چهار بخش از بسیار خشک با رطوبت نسبی زیر 20 درصد که در ارتفاعات استان ثبت شده تا مناطق مرطوب با رطوبت نسبی بالای 65 درصد که در سواحل استان ثبت شده تقسیم‌بندی نمود.

صفحه 3 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb