جستجو در مقالات منتشر شده


38 نتیجه برای سیل

محمد رضا گودرزی، آتیه فاتحی فر،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده

در عصر حاضر، با افزایش فعالیتهای صنعتی و نادیده گرفته شدن مسائل زیست محیطی، اثرات تغییر اقلیم بیشتر نمایان شده و این پدیده را به عنوان یک معضل جهانی مطرح ساخته است. افزایش احتمال وقوع رخدادهای حدی اقلیمی مانند سیلاب و افزایش فرکانس و شدت آن از اثرات تغییر اقلیم است. منطقهی شمالغرب کشور، به دلیل داشتن اقلیمی نیمه خشک و کوهستانی و درنتیجه تغییرپذیری بالای بارش، ازجمله مناطقی است که در معرض سیلابهای مخرب قرار دارد. بنابراین پهنه بندی در اثر تغییرات اقلیمی امری ضروری است. از اینرو در پژوهش حاضر بمنظور بررسی خطر پذیری سیلاب حوضه آذرشهر چای در اثر تغییرات اقلیمی ابتدا با استفاده از مدل گردش عمومی CanESM2 تحت جدیدترین سناریوهای انتشار گزارش پنجم هیئت بین الدول تغییر اقلیم، بدبینانه ترین سناریو RCP8.5 انتخاب و متغیرهای دما و بارش با روش آماری SDSM ریز مقیاس گردانی شده است. سپس با مدل هیدرولوژیکی SWAT رواناب روزانه، نقشه حوضه بندی و خطوط آبراههها حاصل شده است. نتایج ارزیابی مدل SDSM با ضریب تعیین و نش-ساتکلیف 0.95 به طور متوسط، بیانگر عملکرد خوب مدل در ریزمقاس نمایی داده‌های بزرگ مقیاس است. همچنین افزایش 0.23 درجه سانتیگراد دما و 4.53 درصدی بارش و دبیهای حداکثر در دوره آتی 2059-2030 پیشبینی شده است. با مدل SWAT نقشههای پایه تحلیل و حوضه با تلفیق نقشه متوسط دبی حداکثر، ضریب شکل حوضه و فاصله از رودخانه که با رویکرد AHP پهنه بندی شده است. با توجه به پهنه بندی 41.55 درصد از مساحت حوضه در خطر بسیارکم وکم، 27.23 درصد خطر متوسط و 31.2 درصد در خطر زیاد و بسیار زیاد میباشد. همجنین با نقشه نهایی مشخص شد که اواسط حوضه به دلیل داشتن شرایط مستعد دارای خطر زیاد است و نیاز به انجام اقدامات مدیریتی دارد.

مهدی شفقتی، زهرا حجازی زاده، حسن افراخته،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده

هر مکان جغرافیایی به همراه موقعیت جغرافیایی، توپوگرافی، چشم انداز، گیاهان و جانوران هوا و آب و هوای  منابع طبیعی را برای گردشگری و تفریح شکل می دهند. حال با توجه به این که هر فعالیت اقتصادی نیازمند یک بستر مکانی است که در علم جغرافیا به این مکان، فضای جغرافیایی اطلاق می شود. این فضای جغرافیایی تامین کننده ی فعالیتهای توریستی می باشد . عوامل زیادی بر صنعت توریسم تاثیر می گذارند که یکی از مهم ترین آن ها آب و هواست.همراه با موقعیت جغرافیایی، توپوگرافی، چشم انداز، پوشش گیاهی و جانوران، آب و هوا به عنوان یکی از مهمترین منابع پایه محلی در توسعه صنعت گردشگری نقش ایفا می کند. گیلان یکی از استان های شمالی کشور یکی از مهم‌ترین مناطق گردشگری کشور می‌باشد و در این مطالعه با ارائه روش تحقیق از نوع کاربردی، توصیفی- تحلیلی و نرم افزار های نرم افزارهایExcel ، Google Earth، Arc GIS با بررسی وضعیت و پتانسیل های اقلیمی موجود در استان گیلان بعنوان یکی از استان های شمالی کشور که دارای امکانات مناسب در زمینه گردشگری نیز میباشد به تحلیل وضعیت خاص اقلیمی استان پرداخته در ضمن به بحث مطابقت بحث اقلیم با گردشگری و توسعه آن خواهد پرداخت نتایج حاصل از طبقه بندی اقلیمی استان با روش های دومارتن نقشه های هم دما و هم باران حاکی از وجود شرایط مناسب جهت توسعه صنعت گردشگری در استان خواهد بود. نهایتا با استفاده از شاخص اقلیمی TCI اقدام به پهنه بندی استان در زمینه گردشگری گردید و نتایج ارائه گردید.


پرویز ضیائیان فیروز آبادی، ایوب بدراق نژاد، رضا سارلی، محبوب بابایی،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده

پخش سیلاب یکی از راهکارهای مدیریت منابع آب در مناطق خشک و نیمه‌خشک است. همچنین در کاهش خسارات ناشی از سیل، افزایش حجم سفره آب زیر زمینی، احیاء مراتع و بیابان زدایی موثر است. پخش سیلاب بر آبخوان یک روش ساده برای استحصال سیلاب­های حامل از رسوبات است.که در بیشتر نقاط کشور از دسترس خارج می­شوند. درحالی­که به نظر می­رسد سیلاب­ها دارای مواد غنی بوده و می­توانند در حاصلخیزی مخروط‌افکنه و دشت­های سیلابی متشکل از رسوبات دانه­درشت مؤثر واقع شده و بهره­برداری اقتصادی از آنها را امکان­پذیر سازد. بدین منظور استفاده از اطلاعات ماهواره‌ای و تکنیک GIS سرعت و دقت دست­‌یابی به این مناطق را زیادتر می‌کند. ازاین‌رو شناسایی مناطق سیل‌خیز و بخش سیلاب در اراضی مستعد پایین‌دست حوضه بیرجند باعث کمک به تغذیه  محیط حوضه آبخیز می‌شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی مناطق مستعد پخش سیلاب از منظر سازند­های  زمین‌شناسی است. تمامی فرایندها و تجزیه و تحلیل داده‌ها  در محیط GIS به کمک سه روش saw  AHP و منطق بولین برای وزن‌دار کردن و تلفیق لایه‌هایی همچون(شیب،فرسایش،کاربری اراضی،شبکه آبراهه،خاک،پراکنش گسل،واحد زمین ­شناسی،سطح آب‌های زیرزمینی،تصاویر ماهواره­ای)  استفاده گردید. و مناطق پر مخاطره آن مشخص شد. با توجه به نقشه نهایی بدست آمده 2765 هکتار از مساحت تعیین شده در حوضه آبخیز بیرجند در اولویت اول(مناسب برای پخش سیلاب) و19452 هکتار در اولویت دوم(نامناسب برای پخش سیلاب) قرار گرفت. بهترین روشی که توانست، ارزیابی و نتیجه‌گیری بهتری را در این مورد ارائه دهد، روش منطق بولین در مکان‌یابی بخش سیلاب بود.
 


امیر صفاری، علی احمدآبادی، زهرا صدیقی فر،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده

دشت های سیلابی و مناطق مجاور رودخانه ها که بدلیل شرایط خاص خود فضاهای مناسبی برای انجام فعالیت های اقتصادی و اجتماعی محسوب می شوند، همواره در معرض خطرات ناشی از وقوع سیلاب ها قرار دارند. از این رو در این مناطق تعیین میزان پیشروی سیلاب و ارتفاع آن نسبت به رقوم سطح زمین و نیز تعیین خصوصیات سیلاب در دوره بازگشت های مختلف که تحت عنوان پهنه بندی سیلاب صورت می گیرد، حائز اهمیت فراوان خواهد بود. در این راستا این تحقیق با هدف تلفیق مدل هیدرولوژیکی WMS با نرم افزار ARC GIS به برآورد پهنه های سیل در حوضه آبخیز دربند، گلابدره، سعد آباد و مقصود بیک بر روی رودخانه اصلی دربند می پردازد. در این تحقیق ابتدا رودخانه دربند به 19 مقطع اصلی تقسیم شد و در مدل HEC-RAS پهنه بندی رودخانه انجام گرفت. در این پژوهش که از نقشه های رقومی مختلف استفاده گردید، گستره سیلاب در اراضی حاشیه رودخانه برای سیلاب با دوره بازگشت های 2 تا 500 سال محاسبه گردید. همچنین جهت افزایش دقت و اطمینان بیشتر و  همچنین به منظور شناسایی پهنه های مستعد تولید رواناب از روش SCS استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد با توجه به تغییرات کاربری اراضی بخصوص در حاشیه رودخانه و ساخت و ساز های فراوان حوضه مورد مطالعه قدرت مقابله با سیلاب را ندارد. علاوه بر اینها زیرحوضه هایی که به رودخانه نزدیکتر می باشند، بدلیل کاهش شیب و کاهش زمان تمرکز، بیشتر در معرض خطر سیلاب می باشند. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مسائلی که باید به آن پرداخته و رسیدگی شود بحث کاربری اراضی می باشد. در واقع با مدیریت کاربری اراضی می توان از بوقوع پیوستن خسارات مالی متوجه شهروندان کاست و هم می توان احساس امنیت را برای شهروندان افزایش داد تا با امنیت بیشتری به زندگی خود ادامه دهند.
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
اسداله ملازهی، محمدرضا پودینه، محمود خسروی، محسن آرمش، علی اصغر دهواری،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده

امروزه به سبب تغییرات آب و هوایی، مخاطرات طبیعی و چگونگی رفتار با آن­ها از جمله مهم­ترین دغدغه­ های پژوهشگران در زمینه برنامه­ ریزی محیطی و مدیریت بحران می ­باشند. هدف از این مطالعه پهنه ­بندی و پتانسیل­سنجی خطر سیلاب در حوضه آبریز سرباز است. بدین منظور پایگاه داده شامل لایه­ های پهنه­ای ارتفاع، شیب، خصوصیات زمین­شناسی، خصوصیات خاک، بارش، پوشش گیاهی و کاربری اراضی و لایه­ های خطی آبراهه اصلی، آبراهه فرعی و تراکم زه کشی سطح حوضه مورد استفاده قرار گرفت. سپس با استفاده از پرسشنامه و نظر کارشناسان خبره و همچنین تحلیل سلسله مراتبی، ارزش هر لایه در سیل خیزی محاسبه شد. هر کدام از این لایه­ها بر مبنای پتانسیل سیل خیزی در مقیاس خطر کم تا زیاد  طبقه­بندی شدند و در نهایت با استفاده از مدل همپوشانی وزنی درمحیط سامانه اطلاعات جغرافیایی با هم ادغام شدند. نتایج نشان داد که آبراهه اصلی، کاربری اراضی و بارش مهمترین مؤلفه ­ها در سیلخیزی حوضه آبریز رودخانه سرباز هستند. از کل مساحت حوضه سرباز فقط 0/5 درصد پتانسیل سیلخیزی زیاد تا بسیار زیاد را داراست و نواحی مرکزی حوضه به سبب توپوگرافی و شرایط هیدروگرافی ویژه، بالاترین پتانسیل سیل خیزی را دارند. علاوه بر این ناحیه، بخش­های حاشیه­ ای رودخانه اصلی به سمت خروجی حوضه و همچنین بخش­ هایی از حواشی رودخانه­ های فرعی مهم، بیشترین پتانسیل سیل خیزی را دارا هستند. علیرغم وسعت محدود ناحیه پرخطر، به سبب تراکم جمعیت و اراضی کشاورزی، اهمیت این ناحیه از نظر مدیریت بحران بسیار بالاست.

غلام حسن جعفری، محمد طاهرخانی، خدیجه رضایی،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده

کشور پهناور ایران شرایط جغرافیایی متنوعی دارد. به‌طوری‌که از سیزده اقلیم شناخته‌شده در جهان، یازده نوع آن را دارا است. این امر باعث شده تا ازلحاظ زیست‌محیطی، طبیعت‌گردی، تفریحی و اقتصادی، توانایی‌های بسیاری داشته باشد. هدف از تحقیق در این پژوهش بررسی، شناسایی و معرفی قابلیت‌های ژئوتوریستی حوضه قزل‌اوزن بر اساس روش فاسیلاس است. حوضه آبریز قزل‌اوزن لندفرم های بارزی از فرایندهای مختلف کواترنری دارد که در حال تغییر و تحول هستند. شناسایی ژئوسایت‌های نقش مهمی در تبیین تحولات کواترنری دارد. روش تحقیق بر اساس توصیف و تحلیل است که به‌صورت بازدیدهای میدانی کتابخانه‌ای به توصیف و تشریح منطقه پرداخته‌شده است. پس‌ازآن ژئوسایت‌های منتخب بر روی نقشه‌های توپوگرافی 50000/1 موقعیت‌یابی شد و با استفاده از نقشه‌های زمین‌شناسی 100000/1 منطقه، لیتولوژی لندفرم های مختلفی مثل دودکش‌های جن، قلعه بهستان، دربند قاطرچی، گنبدهای نمکی، دریاچه پری، معدن مس بایچه باغ، دایک های رسوبی، اشکال شبه کواستا، اشکال شبه کلوت، اشکال شبه کندوانی، سیرک‌های یخچالی و دره‌های تکتونیکی- یخچالی مشخص گردید. پس از شناسایی لندفرم ها، یکی از مدل‌های ژئوتوریستی متداول و جامع بنام فاسیلاس استفاده گردید. معیار تعریف‌شده در این مدل، در شش گروه اصلی قرارمی گیرند: علمی - اکولوژیکی، حفاظتی، فرهنگی، زیبایی‌شناختی، اقتصادی و پتانسیل مورداستفاده. با ارزیابی لندفرم‌ها در این مدل، مشخص گردید که دودکش‌های جن، قلعه بهستان، دربند قاطرچی و گنبدهای نمکی چهرآباد به علت کسب حداکثر امتیاز علمی و اکولوژیکی به‌عنوان مناسب‌ترین ژئوسایت‌ها انتخاب گردیدند و لندفرم سیرک‌های یخچالی بلقیس هم در این میان کمترین امتیاز را کسب کرد.

َشمسی سادات میراسداللهی، صدرالدین متولی، غلامرضا جانباز قبادی،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده

بلایای طبیعی، به عنوان مجموعه ای از حوادث زیانبار هستند که منشاء طبیعی دارند که بعضا عوامل انسانی هم در تشدید آن اثرگذار می باشد. در همین راستا تقویت مولفه های اجتماعی و اقتصادی و درپی آن افزایش تاب آوری در کاهش خسارات ناشی از سیلاب نقش مهم و موثری را می تواند ایفا کند.  این تحقیق برگرفته از رساله دکتری است که از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و میدانی می باشد. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه با داده های بسته و ورش تجزیه و تحلیل بر اساس آزمون های همبستگی و رگرسیون انجام شده است. جامعه آماری شامل شهروندان ساکن در اطراف روخانه و مناطق سیل گیر بوده است که 383 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه به روش نمونه گیری خوشه ای بین پاسخگویان توزیع شده است. طبق یافته های تحقیق میانگین تاب آوری اجتماعی 1/60، میانگین تاب آوری اقتصادی(میزان خسارات) 4/53، میانگین ظرفیت با توانایی جبران خسارات8/69 و درنهایت میانگین توانایی برگشت به شرایط مناسب4/67 بدست آمده است. در بخش آزمون فرضیات طبق نتایج بدست آمده از آزمون رگرسیون و همبستگی مشخص شده است که بین همه ابعاد اجتماعی و اقتصادی با میزان تاب آوری شهری در مقابل سیلاب رابطه معناداری وجود دارد.  تقویت ارگان ها و سازمان های محلی در حالت عدم تمرکز، یکی از شیوه‌های مهم افزایش مشارکت های اجتماعی شهروندان گرگان در زمان وقوع بحران می باشد. از طریق تأمین مشارکت مردم و تقویت توانمدی اقتصادی مردم در زمان وقوع مخاطرات طبیعی از جمله سیلاب، قوه ابتکار و ابداع مردم تقویت شده و زمینه کاهش آسیب های ناشی از سیلاب کاهش می یابد. مردم به شکل واقعی و ملموس با امور اجرایی برخورد نموده و از این رو شکاف آنان از دستگاه‌های مرتبط با مدیریت بحران و نیز تعارض منافعشان رو به کاهش خواهد گذاشت

حسین عساکره، مهدی دوستکامیان، محمد دارند،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده

هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل آشفتگی، نوسانات و جهش نواحی بارشی ایران می باشد. برای این منظور داده­های محیطی در دو بخش جمع‌آوری‌شده‌اند. در بخش اول داده­ها حاصل میان یابی مشاهدات بارش روزانه 1434 ایستگاه همدیدی و اقلیمی از ابتدای سال 1340 تا 1383 از پایگاه داده­های اسفزاری استفاده شده است. بعد از تشکیل پایگاه داده ای به منظور شناسایی نواحی بارشی ایران از تحلیل خوشه ای بر روی داده های میانگین و ضریب تغییرات بارش سالانه و ماهانه استفاده شده است. برای اعتبار سنجی نواحی بارشی ایران از تحلیل سیلهوته استفاده شده است. در ادامه به منظور بررسی آشفتگیها، جهش و نوسانات نواحی بارشی ایران پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای بیانگر این بوده است که نواحی بارشی ایران به شش طبقه قابل تقسیم بندی می باشند. در این بین نواحی خزری (ناحیه چهار) از بیشترین مقدار بارش و کمترین ضریب تغییرات برخوردار است. توزیع رژیم بارش در هر شش نواحی نشان می دهد که رژیم بارش ایران بیشتر در فصل زمستان و بهار و بعضا پاییز می باشد. بررسی و تحلیل آشفتگی بارش بیانگر این بوده است که بارش به جز در ناحیه چهار (ناحیه خزری) در سایر نواحی دیگر توزیع رخداد بارش همراه با آشفتگی بوده است. با وجود اینکه بیشترین آشفتگی ها در ناحیه زاگرسی رخ داده است اما بیشترین توالی آشفتگی ها مربوط به ناحیه بارشی پنجم می باشد. کمترین توالی آشفتگی ها در ناحیه مرکزی و شرقی کشور رخ داده است. نتایج حاصل از تحلیل جهش و نوسانات بیانگر این است که آشفتگی های بارش به جز در سالهای ابتدایی نواحی بارشی دو و پنج در سایر نواحی دیگر بارش فاقد جهش معنی دار بوده است این در حالی می باشد که نوسانات کوتاه مدت 3 تا 5 ساله بر بارش هر شش نواحی حاکم بوده است.

خدیجه حیدریان، سیاوش شایان، حسین جهان تیغ،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده

حوضه های ییلاقی پیرامون شهر تهران به دلیل دور بودن از آلودگی جوی و مظاهر شهری، برای بسیاری از افراد محل گشت‌وگذار و تفریح و برای عده‌ای دیگر محل کسب سود و درآمد از رستوران‌ها و اماکنی است که گردشگران زیادی را به سمت خود می‌کشاند. سنگان، یکی از دره‌های خوش آب‌وهوای شمال غرب تهران است. در سال‌های اخیر به دلیل پدیده شهر گریزی و فرار از آلودگی تهران و همچنین به دلیل دسترسی آسان و فاصله کم از تهران (به‌عنوان یک منطقه خوش آب‌وهوا) موردتوجه قرارگرفته، به‌گونه‌ای که ساکنان آن قشلاق را عمدتا در تهران و ییلاق را در منطقه به سر می‌برند. با توجه به اینکه سکونتگاه‌های چندی در حاشیه رود اصلی احداث گردیده که وارد حریم قانونی رود شده‌اند، لذا بررسی کارآیی حریم و تعیین نواحی مستعد وقوع سیلاب ضرورت دارد. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از مدل HEC-RAS RAS پهنه‌های سیل گیر با دوره بازگشت‌های مختلف (2 تا 100 ساله) محاسبه‌ گریده سپس جهت پهنه بندی سیلاب، نقشه‌های رقومی 1:500 و آمار دبی ایستگاه‌های سنگان، ویژگی‌های مورفولوژی بسترکه طی عملیات میدانی جمع‌آوری گردیده استفاده‌شد. نتایج حاصل از این پهنه‌ها نشان می‌دهد که درصد کمی از اراضی در پهنه سیلی با دوره بازگشت 25 سال قرار می‌گیرد؛ اما بررسی تصاویر تهیه‌شده از رودخانه سنگان درگذشته و مقایسه آن بازمان حال نشان می‌دهد که کاربری زمین‌های کناره رودخانه تغییر کرده و به دلیل ساخت‌وسازهای غیرمجاز و باغ‌کاری در حریم رودخانه، عرض بستر کاهش پیداکرده که این عامل سبب افزایش وسعت پهنه سیل گیر، و افزایش خسارات می‌شود.

فریبا اسفندیاری درآباد، منصور خیری زاده، مسعود رحیمی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده

سیلاب­ها جزو فراوان­ترین و مخرب­ترین بلایای طبیعی هستند که همه ساله موجب خسارات جانی و مالی سنگینی می­شوند. خسارت­های سیلاب به دلیل دستکاری انسان در سیستم­های رودخانه­ای و ساخت و ساز در حریم رودخانه­ها دارای روند صعودی است. در این رابطه، یکی از مهم­ترین اقدامات غیرسازه­ای در جهت کاهش خسارات سیلاب تهیه نقشه­های پهنه­بندی خطر سیل و استفاده از آنها در برنامه­ریزی­های مکانی است. در پژوهش حاضر خطر سیلاب در حوضه آبریز نیرچای واقع در استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا، از مدل HEC-HMS برای شبیه­سازی بارش- رواناب و شناسایی پهنه­های سیل­خیز و از منطق فازی به منظور روی­هم­گذاری لایه­های موضوعی و تهیه نقشه خط سیلاب استفاده شد. نتایج شبیه­سازی نشان­دهنده کارایی بالای مدل HEC-HMS در شبیه­سازی بارش- رواناب حوضه آبریز نیرچای و برآورد دبی­های پیک سیلاب می­باشد. تبدیل بارش به رواناب در سطح حوضه نیرچای عمدتا در کنترل ژئومورفومتری و پوشش زمین می­باشد. بیشترین ارتفاع رواناب و دبی­های پیک حوضه نیرچای در زیرحوضه­های بالادست است. این امر به دلیل شیب زیاد، نفوذپذیری اندک خاک، فراوانی سطوح غیرقابل نفوذ و CN بالاست. ترکیب لایه­های موضوعی با استفاده از منطق فازی نشان داد که در حدود 6/8 درصد از سطح حوضه در پهنه­های با خطر بسیار بالای وقوع سیلاب واقع شده­اند. این پهنه­ها عمدتا منطبق بر دشت سیلابی رودخانه نیرچای می­باشند. این اراضی به علت کم­عرض بودن دره و شیب کم همیشه در معرض سیلاب هستند. اکثر سکونتگاه­های منطقه مطالعاتی در پایین دست حوضه مستقر شده­اند. این امر باعث افزایش مخاطرات ناشی از سیلاب شده است.
 
مینو احمدیان، بهروز سبحانی، سعید جهانبخش اصل،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده

تبخیر-تعرق گیاه مرجع به دلیل بررسی تغییرات پارامترهای اقلیمی به‌صورت ترکیبی، از اهمیت ویژه­ای برخوردار می­باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات تغییر اقلیم بر تبخیر-تعرق در طول فصل رشد درخت سیب می­ باشد. به این منظور از آمار پایگاه ECMWF برای داده­های مشاهداتی دو ایستگاه سمیرم و ارومیه طی بازه زمانی 20 ساله (20016-1996) استفاده شد. برای بررسی این کمیت در20 سال­ آتی از داده­های روزانه ­ی ریزگردانی دینامیک پروژه­ی CORDEX با دقت مکانی 44% × 44% برای خروجی مدل ICHEC-EC-EARTH تحت دو خط سیر 5/4 و 5/8 واداشت تابشی(RCP) برای بازه زمانی (2037-2017) بهره گرفته شد. به‌منظور کاهش خطاهای موجود در برآوردهای مدل، عمل پس پردازش روی‌داده‌های برآورد شده صورت گرفت. سپس با دادهای دمای کمینه، دمای بیشینه، رطوبت نسبی، سرعت باد و تابش، تبخیر-تعرق پتانسیل به روش پنمن مانتیث فائو که از دقت بالاتری نسبت به سایر مدل­ها برخوردار است محاسبه و با استفاده از آزمون ناپارمتریک من- کندال و شیب سن در محدوده اطمینان 95% روند تبخیر-تعرق مشخص شد. نتایج نشان داد که روند تبخیر-تعرق در هر دو ایستگاه در طول فصل رشد رو به افزایش است.  افزایش ETo فصل رشد درخت سیب ایستگاه­ها نسبت به دوره پایه برای خط سیر 5/4 و 5/8 برای ایستگاه سمیرم 84/3 و 37/7 و برای ایستگاه ارومیه 04/5 و 16/8 پیش‌بینی گردید. بیشترین مزان تبخیر برای دوره­ی رشد میوه رخ داده است. همچنین تفاوت ETO تحت خط سیر 5/8 نسبت به دوره پایه بیشتر بوده و تغییرات تبخیر در ایستگاه ارومیه بیشتر از ایستگاه سمیرم می­باشد.

اکبر شائمی برزکی، نسرین نیک اندیش، ابوالفضل باغبانی آرانی، سمیرا علیقلی،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده

کشاورزی در بستر آب و هوا به نتیجه مطلوب می­رسد. واکاوی پارامترهای جوی موثر بر محصولات مختلف کشاورزی، بخصوص شرایط حرارتی، یکی از اهداف مهم در مطالعات اقلیم کشاورزی محسوب می­شود. در این تحقیق، با استفاده از آمار دمای کمینه و بیشینه روزانه پنج ایستگاه­ هواشناسی استان همدان شرایط حرارتی برای درخت انگور واکاوی شد. در این مطالعه از روش­هایی نظیر پتانسیل گرمایی، توزیع نرمال، انحراف از شرایط بهینه، درجه روزهای رشد فعال و طول دوره فنولوژی استفاده گردید. برای بررسی تاریخ احتمال وقوع یخبندان از محیط نرم افزار آماری SMADA و روش توزیع نرمال استفاده شد. به منظور پهنه بندی از نرم‌افزار ArcGis10/2 و روش درون­یابی IDW استفاده گردید. نتایج نشان داد که نیمه جنوبی استان، در مناطق ملایر و نهاوند از مجموع واحدهای حرارتی بالاتر و پتانسیل گرمایی بالاتری برای کشت و توسعه انگور برخودار می­باشند. از جنوب به نیمه شمالی استان، از مجموع واحدهای گرمایی کاسته می‌شود. با توجه به پتانسیل گرمایی کمتر در نیمه شمالی استان، کشت ارقام زودرس انگور توصیه می‌گردد. بررسی تاریخ احتمال وقوع یخبندان دیررس بهاری در سطح 95 درصد نشان داد که به‌دلیل رخداد آن در اواخر فروردین‌ماه در نیمه جنوبی (ملایر و نهاوند) مصادف با مرحله فنولوژیکی جوانه‌زنی می‌باشد. به‌علت افزایش ارتفاع از جنوب به شمال استان، زمان تکمیل مراحل فنولوژیکی انگور 10 روز به تاخیر می­افتد. نتایج حاکی از آن است که میزان انحراف از  شرایط بهینه­های دمایی در هر مرحله فنولوژیکی، در نیمه شمالی استان بیشتر از نیمه جنوبی می­باشد.
احسان شهیری طبرستانی، حسین افضلی مهر،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده

 یکی از مشکلات مدیریت و کنترل فرسایش و رسوب حوزه­های آبریز، فقدان داده­های آماری جهت برآورد دقیق میزان رسوب و فرسایش است. به منظور اجرای برنامه­های حفاظت خاک و تعیین روش­های مبارزه با فرسایش و کاهش رسوب­زایی، ارزیابی و برآورد حجم کل میزان تولید رسوب سالانه امری ضروری است. هدف از پژوهش حاضر، برآورد شدت فرسایش و میزان تولید رسوب حوزه آبریز بابلرود واقع در استان مازندران با استفاده از مدل­های تجربی پتانسیل فرسایش و  فورنیه و تعیین میزان دقت این مدل­ها می­باشد. نتایج مطالعه نشان می­دهد که حوزه آبریز بابلرود از نظر فرسایش و حمل رسوب در وضعیت متوسط قرار داشته و مقدار ضریب شدت فرسایش آ  است. همچنین میزان رسوب­دهی این حوزه طبق روش پتانسیل فرسایش،   71/563230 می­باشد. بیشترین مقدار فرسایش در ناحیه شمالی حوزه آبریز قرار دارد که علت آن وجود کاربری غیر قابل کشت و سازندهای خاکی فرسایش­پذیر از جمله خاک­های آبرفتی و مردابی می­باشد. به منظور ارزیابی دقت نتایج بدست آمده از روش­های تجربی، از اطلاعات مشاهده­ای دو ایستگاه رسوب­سنجی استفاده شد و نتایج بیانگر اختلاف نسبی متوسط %24/23 در روش پتانسیل فرسایش است. همچنین نتایج بدست آمده از روش تجربی فورنیه حاکی از عدم کارایی این روش در برآورد حوزه آبریز بابلرود به دلیل عدم در نظر گرفتن پتانسیل فرسایش­پذیری حوزه می­باشد.


اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


ژئومورفولوژی با فرآیندها و اشکال سطح‌ زمین در ارتباط است و هرگونه فعالیت انسان، از جمله احداث پل‌ها‌ منجر به تغییرات کمی و کیفی حرکت و جابجایی مواد و انرژی جنبشی شده و سیستم ژئومورفیک را تحت ‌تأثیر قرار ‎دهد، موردتوجه و دخالت ژئومورفولوژیست‌ها است. همچنین به‌عنوان علمی سیستمی‌نگر، می‌تواند واقعیت‌های محیطی را که به‌صورت فرآیندها و فرم‌ها در طبیعت عینیت یافته­اند، موردمطالعه و بررسی قرار دهد و نتیجه و برونداد آن‌ها‌ را به‌صورت فضایی در قالب نقشه­ و مدل، معرفی و تشریح نماید. نوع پژوهش حاضر، کاربردی و روش پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر نتایج رساله دکتری با عنوان "مدل­سازی ژئومورفولوژیکی احداث پل‌ها در مسیل‌های شهری (مطالعه موردی: کلان‌شهر تهران)" است. نتایج پژوهش، حاکی از قابلیت و کاربرد علم ژئومورفولوژی در مدلسازی و مکان‌یابی بهینه و احداث پل‌ها، در جهت ایجاد امنیت و رفاه بیشتر شهروندان، کاهش هزینه­ها و جلوگیری از خسارات مالی و جانی ناشی از تخریب و مکان‌یابی نامناسب چنین سازه‌‌هایی در مسیلروددره‌های شهری و سایر محیط‌های طبیعی‌ است. همچنین این پژوهش ضمن غنا بخشیدن به ادبیات حوزه موردبحث، نقش و کاربرد ژئومورفولوژی در مکان‌یابی و احداث بهینه‌ پل‌ها در مسیل‌های شهری را بررسی، تبیین و مدل‌سازی مفهومی کرده است.
واژگان کلیدی: ژئومورفولوژی، مدل مفهومی، مسیل-روددره‌های شهری، احداث پل‌.

 
1. نویسنده مسئول: دامغان، میدان دانشگاه، پردیس ابوریحان، دانشکده علوم زمین
 

اکرم هدایتی دزفولی، زهرا قصابی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده

 
 سیل یکی از مخرب­ترین بلایای طبیعی به‌حساب می­آید و همه‌ساله خسارات گسترده­ای را به منابع مالی و انسانی کشور وارد می­آورد. بخش­های عمده­ای از کشور ایران، همواره در معرض خطر وقوع سیل قرار دارند. در این بین، حوضه آبریز گرگان و اترک از اهمیت بیشتری برخوردار است، به‌طوری‌که در سال­های اخیر چندین مورد سیل مخرب در استان گلستان رخ داده که موجب تلفات انسانی و خسارت اقتصادی فراوانی شده است. هدف از این مطالعه بررسی و آشکارسازی شرایط اقلیمی، همدیدی و ترمودینامیکی حاکم بر رخداد سیل اسفند 1397 در استان گلستان به‌منظور شناسایی سامانه­هایی جوی است که منجر به سیل­هایی نظیر سیل فوق بشود. این بررسی شامل تحلیل آماری ایستگاه­های استان (گرگان، گنبدکاووس، بندرترکمن، علی­آبادکتول، هاشم‌آباد، کلاله و مراوه تپه)، محاسبه دوره برگشت بارش­ها طی دوره آماری موجود هر ایستگاه، تحلیل نقشه­های همدیدی در روز رخداد سیل و نیز محاسبه شاخص­های ناپایداری ایستگاه گرگان می­باشد. نتایج آماری نشان داد که ایستگاه­های گرگان و گنبدکاووس هرکدام با بیشترین بارش از نوع حدی در اسفند 1397، دارای دوره برگشت 800 و 400 سال بودند. همچنین در روز 27 اسفند بالاترین میزان شاخص ناپایداری گرگان با مقادیر 26 K= درجه سلسیوس، 07/ 2 PW=سانتی­متر و 48 TT= همراه با نم نسبی زیاد در سطح زمین (حدود 80 درصد) به‌دست‌آمده است. تحلیل نقشه­های همدیدی مبین افت شدید فشار سطح دریا و ارتفاع تراز میانی به همراه یک ناوه عمیق در منطقه موردمطالعه در اواخر اسفند 97 بوده که در نهایت منجر به بارش­های فرین و رخداد سیلاب در منطقه شده است.
واژگان کلیدی: سیل، دوره برگشت، نقشه­های همدیدی، شاخص­های ناپایداری، استان گلستان

 
[1] نویسنده مسئول: بزرگراه شهید همت (غرب) بزرگراه شهید خرازی بلوار پژوهش پژوهشگاه هواشناسی و علوم جو،

صنم آفریدی، فرشته احمدی، علی سلطانی، محمود محمدی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


در کشورهای درحال‌توسعه، نیاز ضروری به سیستم حمل‌ونقل مناسب برای دسترسی بهتر همواره احساس می‌شود. شرایط بهینه دسترسی و سفر سریع، ایمن و راحت به کاربری‌های بهداشتی- درمانی را می‌توان با آنالیز سیستماتیک و نظام‌مند زیرمجموعه‌های حمل‌ونقل مانند رفتار انجام داد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ویژگی‌های اجتماعی اقتصادی افراد در انتخاب وسیله‌های سفر درون‌شهری به بیمارستان است. پژوهش حاضر با هدف کاربردی از روش تحقیق توصیفی تحلیلی در ساخت مدل الگوی انتخاب وسیله سفر به بیمارستان در منطقه مرکزی شهر شیراز (منطقه 1) استفاده می‌کند. پاسخ‌دهندگان، افراد مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های این منطقه هستند. هر وسیله یک متغیر وابسته محسوب می‌شود درحالی‌که ویژگی‌های اجتماعی-اقتصادی متغیر مستقل هستند که شامل سن، جنسیت، تحصیلات، درآمد و مالکیت خودرو است. انتخاب وسیله‌های مختلف در سفر به بیمارستان توسط پاسخ‌دهندگان نیز شامل اتوبوس، مترو، موتور، تاکسی و خودروی شخصی است. پرسش‌نامه‌های پر شده توسط مراجعین بیمارستان جهت جمع‌آوری داده‌های پژوهش در نرم‌افزار spss، با استفاده از مدل چندگزینه‌ای جایگاهدت، مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که در سفر اول انتخاب خودرو با مالکیت خودرو رابطه مستقیم دارد و مقدار ضریب بتا نشان می‌دهد در صورت مالکیت خودرو سفر با خودرو 8 برابر می‌شود. استفاده از تاکسی با سن زیر 20 سال و عدم مالکیت خودرو و انتخاب موتور نیز با سن زیر 20 سال رابطه مستقیم دارد. استفاده از اتوبوس با رده سنی بین 21 تا 50 و تحصیلات زیر دیپلم دارای رابطه معنادار است. سفر با مترو نیز با درآمد زیر 2 میلیون تومان رابطه مستقیم دارد و بر اساس ضریب بتا، تعداد سفرها حدود 9 برابر می‌شود. به‌طورکلی، حمل‌ونقل عمومی مانند مترو و اتوبوس وسیله‌های محبوب در دسترسی به بیمارستان نیستند و کاربری زمین، ویژگی‌های اجتماعی- اقتصادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد که می‌تواند در برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های شهری بسیار مؤثر باشد و نیز به‌صورت کلی و بر اساس رفتار سفر به بیمارستان به سایر نواحی جغرافیایی تعمیم داده شود.
واژگان کلیدی: وسیله سفر، خودرو، بیمارستان، مدل جایگاهدت، شیراز

[1]. نویسنده مسئول: این مقاله مستخرج از رساله دکتری شهرسازی نگارنده اول که به راهنمایی نگارندگان دوم و سوم و مشاوره نگارنده چهارم در حال انجام است یا به انجام رسیده است. عنوان رساله درج گردد.


حسین جهان تیغ، اسماعیل رشیدی، عبدالحسین عادل زاده،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


پیش‌یابی دما، یکی از فراسنج های مهم آب‌وهواشناسی است که نقش اساسی در واکاوی تغییرات آب‌وهوایی دارد. در این مقاله هدف بررسی ارتباط بین دمای بیشینه استان کرمان با ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال برای جلوگیری از خطرات و زیان­های دماهای فرین می­باشد. به همین منظور، در این پژوهش از رویکرد گردشی به محیطی استفاده شده است. در این رویکرد داده­های محیطی بر اساس الگوهای گردشی ارزیابی می­شوند. به همین جهت از دو پایگاه داده بهره گرفته­ شد. پایگاه داده نخست؛ شامل داده­های رویداد محیطی (سطحی) می­باشد، که در این راستا از داده­های سطحی دمای ایستگاه­های منتخب استان کرمان استفاده شده است. دمای بیشینه این ایستگاه­ها در بازه­ی زمانی 01/01/1368 الی 01/01/1398 خورشیدی به مدت 30 سال و به تعداد 10957 روز از سازمان هواشناسی استان اخذ شد. پایگاه داده دوم؛ شامل داده­های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال است که داده­های آن از تارنمای NCEP/DOE وابسته به پژوهشگاه ملی اقیانوس‌شناسی و علوم جوی ایالات‌متحده برای ساعت 12:00 به وقت گرینویچ، با شبکه­بندی 5/2×5/2 درجه قوسی استخراج شد و همبستگی دمای بیشینه با ارتفاع ژئوپتانسیل لحاظ گردید. نتایج همبستگی­ها بیانگر این است که ایالات‌متحده‌ی آمریکا با 27 یاخته، شمال چین 34 یاخته، آفریقا 52 یاخته و ژاپن با 71 یاخته بیشترین یاخته­ها را به خود اختصاص داده‌اند. آنگاه، میانگین وزنی یاخته­های ارتفاع ژئوپتانسیل به کمک نرم‌افزار Matlab استخراج و مدل هر ایستگاه به دست آمد. نتایج مدل­های پیش­یابی نشان می­دهد به اِزای هر ژئوپتانسیل متر افزایشی که در نمایه­ رخ دهد، دمای بیشینه ایستگاه­های منتخب کرمان بین 2/1 تا 4/1 درجه­ی سلسیوس افزایش خواهد داشت.
واژگان کلیدی: دمای بیشینه، پیش­یابی، ارتفاع ژئوپتانسیل، استان کرمان.



 

دانا رحیمی، جواد خوشحال دستجردی، داریوش رحیمی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

در بین بلایای طبیعی، سیلاب بیشترین تلفات انسانی را در بر می­گیرد. آسیب­های اقتصادی سیلاب در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران بیشتر بوده و رخداد آن خصوصا در ماه­های سرد سال در غرب کشور بسیار زیاد است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل سینوپتیک شدیدترین سیلاب تاریخی رخ داده شده(12 فروردین 1398) در حوضه کرخه می­باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و رویکرد آن محیطی به گردشی است. تحلیل سامانه­های همدید سیلاب­های بزرگ مانند سیلاب 12 فروردین 1398 نشان می­دهد که وجود سامانه­های پرفشار غرب اروپا، دریا سیاه، شرق خزر و کم فشار شمال دریای سرخ، شرق مدیترانه هماهنگ با سامانه­های پرارتفاع غرب اروپا، کم­ارتفاع شرق مدیترانه همراه با افت دما حدود 50 درجه سلسیوس( دما در سطح دریا در شرق مدیترانه و دریای سرخ حدود 25 درجه و در تراز میانی جو 25- درجه سلسیوس) همچنین فرا رفت رطوبت از مناطق دریای عرب، شمال اقیانوس هند، دریای سرخ، دریای عمان و خلیج فارس و همراه با ریزش هوای سرد عرض­های میانی بر روی منطقه و استقرار رودباد قطبی(هسته ای آن تا 70 متر) و استقرار بخش جلوی رودباد و منطقه چرخندگی مثبت بر روی منطقه ساختار سامانه­های همدید موجد سیلاب منطقه را نشان می­دهد.
دکتر محمدابراهیم عفیفی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

    در بین مخاطرات طبیعی بدون شک سیلاب به عنوان یک بلای طبیعی شناخته شده است . در این تحقیق از مدل آنتروپی شانون جهت تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل استفاده شده است که ابتدا 34 نقطه سیلابی حوضه آبخیر فیروزآباد انتخاب گردید و سپس این 34 نقطه به دو گروه طبقه بندی گردیده اند . که 22 نقطه ، 65 درصد از موقعیت نقاط برای آموزش و مدلسازی و 12 نقطه ، 35 درصد از موقعیت نقاط که در مدلسازی به کار گرفته نشده اند برای اعتبار سنجی مورد استفاده قرار گرفته اند .که ابتدا به تهیه نقشه موقعیت سیل ها پرداخته شد و سپس 10 فاکتور ، شیب ، جهت شیب ، لیتولوژی ، کاربری اراضی ، NDVI ، SPI ، TWI ، طبقات ارتفاعی ، بارندگی و فاصله از رودخانه بعنوان عوامل موثر در وقوع سیل در حوضه آبخیز فیروزآباد انتخاب شدند . اولویت بندی عوامل موثر در وقوع سیل توسط شاخص آنتروپی شانون نشان داد که لایه های NDVI ( 03 / 2 ) ، بارندگی ( 00 / 2 ) ، فاصله از رودخانه ( 89 / 1 ) ، SPI ( 385 / 1 ) ، طبقات ارتفاعی ( 999 / 0 ) ، شیب با وزن ( 932 / 0 ) ، لیتولوژی ( 478 / 0 ) ، TWI ( 379 / 0 ) ، و کاربری اراضی ( 280 / 0 ) ، جهت شیب ( 184 / 0 ) به ترتیب دارای بیشترین تا کمترین تاثیر بر وقوع سیل می باشند . بر اساس نتایج منحنی ROC برای میزان پیش بینی مقدار سطح زیر منحنی با 35 درصد داده های اعتبارسنجی برابر ( 42 / 91 درصد ) و برای میزان موفقیت با 65 درصد داده های آموزش برابر ( 53 / 92 درصد ) می باشد .
 
دکتر زهرا قصابی، دکتر هوشنگ قائمی، آقای ابراهیم میرزایی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده

ساختار همرفت مرطوب ژرف می‌تواند تحت تاثیر چینش باد، انرژی پتانسیل در دسترس همرفتی، رطوبت نسبی و توزیع قائم هر یک از این متغیرها در کنار سایر عوامل موثر دیگر قرار گیرد که در این بین چینش باد نقش مهمتری در ایجاد همرفت ایفا می‌کند. این امر به سبب فرآیندهای بزرگ و همدید مقیاس، همراه با تعدیل انرژی پتانسیل در دسترس همرفت[1] و بازدارنده همرفت[2]، شرایطی مناسب برای ایجاد همرفت بوجود می‌آورند. نقش میانگین بزرگ مقیاس، سبب کاهش بازدارنده همرفت می‌شود، ولی سرعت قائم حتی چند سانتی‌متر بر ثانیه می‌تواند تاثیر آشکاری بر گمانه­زنی محیط داشته باشد. همچنین وجود ناپایداری پتانسیلی معمولاً عاملی مهم در آغازگری همرفت مرطوب ژرف[3] به شمار می­رود. دیده می‌شود هنگامی که دما به نقطه بحرانی می‌رسد و بازدارنده همرفت حذف می‌گردد، همرفت ژرف مرطوب آغاز می‌شود. در حالتی‌ که بسته هوایی که از فراز لایه‌ پایدار کم ارتفاع زیرین بالا می‌رود، ممکن است دارای انرژی بازدارنده همرفتی نسبی کم و انرژی پتانسیل همرفتی آزاد نسبی زیاد باشد. این امر سبب پشتیبانی همرفت مرطوب ژرف ارتفاع یافته می‌شود. توده هوای گرم، آغازگری جریانات بالاسو را تداوم می‌بخشد و تکوین بعدی همرفت به فراسنج‌هایی مانند چینش باد قائم و کلاهک وارونگی محیط در کنار سایر فراسنج‌ها، بستگی دارد. سامانه‌های بزرگ مقیاس همرفتی می‌توانند با واداشت‌های کمتری سبب بالاروی گسترده توده هوا بر روی سطح جبهه تا تراز همرفت آزاد شوند.
 
[1] convective available potential energy
[2] convective inhabitation
[3] deep moist convection


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb