جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای گندمکار

خانم اسیه عسگری، دکتر امیر گندمکار، دکتر مرتضی خداقلی،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

الگوهای پیوند از دور معرف تغییرات کلانی است که در الگوی امواج جوی و رودبادها رخ می دهد و بر الگوهای دما در قلمروهای وسیع اثر می گذارد و همچنین جهت پیش­بینی میانگین شرایط هوایی طی دوره­های زمانی معمولا چندین ماهه یا سالانه مورد استفاده قرار می­گیرد. در این مطالعه تاثیرات 26 الگوی پیوند از دور با میانگین حداکثر دمای ماهانه بصورت فصلی و سالانه مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش 4 ایستگاه سینوپتیک بروجن، شهرکرد، لردگان و کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری مورد واکاوی قرار گرفت. داده­ها با استفاده از آمار توصیفی، همبستگی و آزمون من-کندال مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که الگوهای PNA، WP، NAO، SOI، TNA، TSA، WHWP، Niño 4، NP، Trend، AO، AAO، AMO، AMM، NTA، CAR و GMLO با تمامی ایستگاه­های مورد بررسی دارای رابطه مثبت است و الگوهای EA WR، Niño 3، ONI، MEI V2، Niño 1+2، Niño 3.4 و TNI با تمامی ایستگاه­های مورد مطالعه دارای رابطه منفی بوده است.
 
آقای ابراهیم بیرانوند، دکتر امیر گندمکار، دکتر علیرضا عباسی، دکتر مرتضی خداقلی،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

رخداد بارش سیل‌آسای فروردین 1398 در استان لرستان نمونه‌ای بارز از بارش‌های حدی بود که خسارات بسیار سنگینی به زیرساخت‌های کشاورزی، شهری، حمل‌ونقل و ارتباطات برجای گذاشت. هدف این پژوهش بررسی و آشکارسازی ارتباط بین ساختار فیزیکی ابرهای مولد دو موج بارش سنگین فروردین 1398 در حوضه آبریز دورود بروجرد است. در این راستا ویژگی های آماری دو موج بارشی 25 مارس و 1 آوریل  2019 مورد تحلیل قرار گرفت. ویژگی های ابرناکی ابرهای مولد این دو موج بارش سنگین، با استفاده از محصول ابرسنجنده مادیس یعنی محصول MOD06، بررسی شد. 4 فاکتور میکروفیزیکی ابرهای مولد این دو موج بارش سنگین در سطح حوضه دورود-بروجرد، شامل دمای قله ابر(CTT)، فشار قله ابر(CTO) ضخامت اپتیکال ابر (COT)  و نسبت ابرناکی(CF)، مورد بررسی قرار گرفت، تحلیل آماری این دو موج بارش سنگین نشان داد که در موج اول بارش سنگین یعنی موج 25 مارس 2019، (5 فروردین 1398) 15 درصد از کل بارش سالانه منطقه و در موج دوم  یعنی موج 1 آوریل 2019 (12 فروردین 1398) 20 درصد از کل مجموع بارش متوسط سالانه منطقه، در این دو روز ثبت شد. نتایج حاصل از تحلیل ساختار میکروفیزیکی ابرهای مولد این دو موج بارش با استفاده از داده های محصول ابر سنجنده MODSI، بیانگر آن بود که 4 فاکتور میکروفیزیکی ابر مذکور همبستگی فضایی معنی داری با مقادیر بارش ثبت شده این دو موج بارش سنگین نشان دادند. دو فاکتور دما و فشار قله ابر که به نوعی گسترش عمودی ابرهای سطح محدوده را نشان میدهد، ارتباط معکوس معنی داری با مقادیر بارش سطح حوضه نشان دادند، در حالی که دو فاکتور نسبت ابرناکی و ضخامت اپتیکال ابرناکی همبستگی فضایی مستقیم و معنی داری با مقادیر بارش ثبت شده نشان دادند
صالح قربانی، الهام ناظمی، امیر گندمکار، زینب طالبی،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

شناخت مزایا و فواید توسعه گردشگری، نوعی رقابت برای جذب این مزایا در بین شهرها ایجاد کرده است. سیاستگذاران شهری برای دستیابی به این مزایا بر ابزارهای جدید در استراتژیهای برنامهریزی خود تمرکز کردهاند و در جهت استفاده از مفاهیم جدید ازقبیل اهداف برندسازی گام برداشتهاند. چنین شرایطی جایگاه برندسازی مقاصد را بهعنوان عاملی تأثیرگذار بر توسعه گردشگری شهری مهم و حیاتی کرده است. برندسازی شهری به عنوان ابزاری قدرتمند در دست دولتمردان جهت جذب بازدیدکنندگان و سرمایه‌گذاران و درنتیجه رشد و شکوفایی اقتصادی است. مهم‌ترین مشکل در رابطه با گردشگری و برندسازی شهری، زیرساخت‌های گردشگری و هویت فرهنگی اجتماعی شهرهای امروزی است که مقاصد گردشگری را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هدف این مطالعه تدوین برند شهر زنجان با تمرکز با مقصد گردشگری است. در این راستا با استفاده از مجموعه‌ای از ابزارهای کمی و کیفی و ابزار پرسش‌نامه و مصاحبه تلاش شد تا برند شهری مناسب با هویت و سنت شهر زنجان معرفی شود. بر این اساس برند شهری «زنجان، بکر شهر فرهنگ و آیین» به عنوان برند گردشگری این شهر انتخاب شد و درنهایت پیشنهادها و سیاست‌هایی جهت ارتقای گردشگری زنجان ارائه شد. نتایج و دستاورد های این پژوهش به ارائه الگویی پایدار جهت استقرار، ارتقا و مانایی برند گردشگری شهر زنجان و شهرهای میانی می انجامد.
 
زهرا سادات جلالی چیمه، امیر گندمکار، مرتضی خداقلی، حسین بتولی،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده

کشاورزی، به عنوان یکی از مهمترین فعالیت های اقتصادی انسان، در ارتباط نزدیک با شرایط اقلیم‌شناختی محیط بوده و هرگونه تغییر در شرایط اقلیم‌شناختی می‌تواند، تغییرات بارزی در کشاورزی داشته باشد. هدف اساسی این پژوهش، بررسی تغییرات فضایی نواحی مساعد کشت باغات گل محمدی در شهرستان­های شمالی استان اصفهان شامل کاشان، نطنز، اردستان و آران بیدگل، تحت 4 خطّ سیر انتشار دی‌اکسید کربن سال 2050 است. دو دسته از عوامل دخیل در کشت گیاه گل محمدی شامل، عوامل محیطی (توپوگرافی، خاک) و عوامل اقلیمی استخراج گردید و با تکیه بر این عوامل، پهنه­های مساعد کشت گیاه گل محمدی در منطقه مورد مطالعه، با استفاده از تابع برهم نهی گامای فازی شناسایی گردید. در مرحله بعد با شبیه سازی عناصر اقلیمی منطقه در سال 2050، تحت 4خط سیر انتشار دی اکسید کربن گزارش پنجم IPCC، با جایگزینی متغیرهای اقلیمی شبیه سازی شده سال 2050 تحت 4 خط سیر مذکور، با اجرای مجدد تابع گامای فازی، پهنه­های مساعد کشت گل محمدی در منطقه در هر سناریو مشخص گردید. نتایج نشان داد که در اقلیم دوره پایه حدود 33/0 از مساحت منطقه (برابر 9025 کیلومتر مربع) دارای استعداد اقلیمی مناسب برای کشت گل محمدی داشته و بیش از 67 درصد از مساحت منطقه دارای استعداد ضعیفی است. نتایج حاصل از شبیه سازی شرایط اقلیمی سال 2050، تحت 4 خط سیر انتشار دی اکسید کربن، بیانگر آن بود که در تحت همه سناریوها، نواحی مساعد برای کشت گل محمدی در منطقه مورد مطالعه افزایش داشته است. در خط سیر  انتشار 5/8 بیشترین طبقه آگروکلیمایی قابلیت کشت باغات گل محمدی، بیشترین افزایش را داشته است. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که تغییراقلیم برای کاشت گل محمدی نه تنها تهدید به شمار نمی­رود بلکه زمینه توسعه بیشتر کشت این گیاه را فراهم می­کند.

شهربانو قنبری عدیوی، مرتضی خداقلی، امیر گندمکار،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده

 هدف اساسی این تحقیق توان سنجی آگروکلیمایی استان هرمزگان برای توسعه و ایجاد مزارع کشت و پرورش گیاه دارویی آلوئه ورا در دوره پایه و دوره تغییراقلیم میباشد. در این راستا، داده‌های تأثیرگذار در مراحل مختلف فنولوژیکی گیاه آلوئه‌ورا شامل دمای کمینه و بیشینه و بارش، به‌عنوان عوامل اقلیمی و متغیّرهای ارتفاع، شیب، جهت شیب، خاک، به‌عنوان عناصر پایدار در ارزیابی نواحی مستعدّ کشت گیاه آلوئه‌ورا، استفاده گردید. از تکنیک سیستم تصمیم گیری چندمعیار در محیط GIS، با استفاده از تابع گامای فازی (Fuzzy Gama) برای برهم نهی و در نهایت مشخص کردن عرصه های مناسب کشت گیاه آلوئه ورا استفاده گردید. نقش تغییرات اقلیمی در دو سناریوی حدی تغییراقلیم یعنی B1  و A2  برای ارزیابی تغییرات عرصه های آگروکلیمایی کشت آلوئه ورا در استان هرمزکان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از اجرای تابع تلفیق  Fuzzy Gama در استان هرمزگان نشان داد که در اقلیم دوره پایه، 35/0 از مساحت استان دارای قابلیّت کشت خوب و عالی برای این گیاه هستند. این نواحی عموما منطبق بر نواحی کم شیب و گرم بخش های جنوبی استان بوده و منطبق بر خاک های با بافت و عمق و زهکشی مناسب، یعنی خاک های آریدی سویل و آنتی سویل هستند، در حالی که در بخش های شمالی استان عامل شیب، تامین نشدن نیازگرمایشی گیاه آلوئه ورا، تولرنس دمایی درون سالی و شبانه روزی، عملکرد محصول را بسیار ضعیف کرده و توسعه مزارع پرورش آلوئه ورا در این نواحی توصیه نمیشود. در شرایط اقلیمی شبیه­سازی شده برای سال 2070 تحت 2 سناریوی حدی تغییراقلیم،  عرصه های آگروکلیمایی قابلیت کشت گیاه  آلوئه­ورا تغییرات نسبتاً بارزی را نسبت به اقلیم دوره پایه خواهند داشت به طوری که بیشترین تغییرات مربوط به سناریوی A2 که در آن طبقات قابلیت ضعیف، فاقد قابلیت و قابلیت کشت متوسط، با کاهش مساحتی بین 30 تا 40 درصد  روبرو بوده­اند در حالی که دو طبقه آگروکلیمایی قابلیت کشت بالا و قابلیت کشت خوب، تحت سناروی مذکور  افزایشی در حدود 20 تا 40 درصد نشان خواهند داد.

اکرم علی نیا، امیر گندمکار، علیرضا عباسی،
دوره 24، شماره 75 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف اساسی این تحقیق تحلیل روند سری زمانی رخدادهای آتش‌سوزی عرصه‌های طبیعی و آشکارسازی ارتباط این رخدادهای آتش سوزی با سطوح پوشش گیاهی استان لرستان است. در این راستا از داده‌های محصول آتش سنجنده مادیس (MOD14A1) و نیز محصول پوشش گیاهی (MOD13A3) سنجنده مادیس طی  دوره آماری 2000-2020 استفاده شد. توزیع فضایی ماهانه و سالانه آتش‌سوزی در سطح استان لرستان بررسی شد. از تحلیل ماتریس اطلاعات متقاطع و ماتریس همبستگی فضایی، برای آشکارسازی ارتباط بین رخدادهای آتش‌سوزی و پوشش گیاهی استفاده شد. نتایج نشان داد که بیش از 70 درصد کل فراوانی رخدادهای آتش‌سوزی عرصه‌های منابع طبیعی (آتش‌سوزی‌های با کد 2) استان لرستان، مربوط به ماه ژوئن و سپس جولای است. از لحاظ روند بلندمدت بررسی روند 21  ساله فراوانی رخدادهای آتش‌سوزی در سطح استان، نشان داد که فراوانی رخدادهای عرصه­های منابع طبیعی استان به‌طورکلی با شیب سالانه 3 رخداد، روند افزایشی داشته است. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین پوشش گیاهی ماهانه و فراوانی سالانه رخدادهای آتش سوزی نشان داد که رخدادهای آتش سوزی در سطح استان با تغییرات پوشش گیاهی 4 ماه دوره رشد یعنی از می تا آگوست همبستگی معنی­د­اری نشان داده است. تحلیل ماتریس متقاطع بین توزیع فضایی کانون­های رخداد آتش سوزی و شاخص NDVI که هر دو از محصولات سنجنده MODIS بوده­اند، بیانگر آن بود که به طور کلی، بیشترین فراوانی رخدادهای آتش سوزی در استان لرستان در دوره می تا آگوست، منطبق بر بازه سبزینگی 0.15  تا 0.22  بوده است. این بازه پوشش گیاهی عموماً منطبق بر اراضی دیم، مراتع ضعیف و اشکوب جنگلی کم تراکم بوده است. نتایج این تحقیق می­تواند بیانگر آن باشد که  با تمرکز مدیریت طی یک دوره زمانی 62 روزه یعنی 25 اردیبهشت تا  25 تیر در عرصه دو پوشش اراضی مراتع و اشکوب جنگلی، می­توان به صورت قابل توجهی فراوانی سالانه آتش سوزی را کنترل کرد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb