جستجو در مقالات منتشر شده


18 نتیجه برای حبیب

آقای آیت جهانبانی، آقای علی شماعی، اقای حبیب اله فصیحی، آقای طاهر پریزادی،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

تاب‌آوری یکی از رویکردهای کاهش آسیب‌پذیری جوامع و تقویت توانایی‌های مردم برای مقابله با خطرات ناشی از وقوع سوانح طبیعی به‌ویژه زمین‌لرزه است و دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی، نهادی، کالبدی و زیست‌محیطی است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی  و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از نوع اکتشافی است. پرسشنامه محقق ساخته با 102 گویه ابزار گردآوری داده های پژوهش بود. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 386 و روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده بود. تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر در بستر نرم افزار SPSS25 برای تحلیل داده ها و مدلسازی عوامل به کار گرفته شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که شهر پارس آباد از نظر تاب‌آوری اجتماعی و کالبدی دارای پایین‌ترین امتیازات و در وضعیت متوسط متمایل به خوب؛ تاب‌آوری زیست‌محیطی در وضعیت متوسط، تاب‌آوری نهادی و اقتصادی به ترتیب در وضعیت متمایل به وضعیت نامناسب قرار دارند. همچنین  عامل بندی سؤالات، 13 عامل برای ابعاد اجتماعی (رفتار در حین بحران، آگاهی از بحران، آمادگی برای بحران، دانش، همکاری، اعتماد، همیاری، امانت‌داری، تعامل، دقت، نگرش، کمک‌های اولیه و اقدامات ضروری)؛ 3 عامل (خسارت پذیری، جبران‌پذیری و توانایی برگشت) برای ابعاد اقتصادی؛ 5 عامل (عملکرد نهادهای عمومی، عملکرد نهادهای نیمه عمومی، ارتباط نهادی، اقدامات نهادی و بستر نهادی) برای تاب‌آوری نهادی؛ 4 عامل (فضای باز، مقاومت ساختمانی، دسترسی عمومی و دسترسی امدادی) برای تاب‌آوری کالبدی و 3 عامل (عوامل محیطی، تغذیه‌ای و خاک) برای تاب‌آوری زیست‌محیطی نشان داد. در نهایت مدلسازی شاخص های تاب آوری برای شهر پارس آباد ارایه گردید.

نرگس کریمی، فرح حبیب، ایرج اعتصام،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

حس تعلق نسبت به یک محیط پیوندی عاطفی و احساسی است که میان افراد و محیط بیرونی صورت می‌گیرد. مطالعات بسیاری نشان داده‌اند که وجود این پیوند و عمیق‌تر شدن آن میان شخص و محیط، نقش بسزایی در ارتقای محیط کالبدی و بروز رفتارهای اجتماعی مثبت دارد. لذا شناخت حس تعلق و عوامل موثر بر آن و راه‌های ارتقای آن یکی از موضوعاتی است که می‌تواند به ارتقای شرایط زیستی و محیط کالبدی منجر شود. از میان عوامل متعددی که بر حس تعلق افراد موثر است، عامل زمان به عنوان یکی از این عوامل موثر از دو منظر می‌تواند موثر باشد؛ طول مدت سکونت و قدمت محیط. در این مطالعه ضمن تحقیق بر نحوه اثر هر کدام از این عوامل بر حس تعلق ساکنین، مقایسه‌ای میان این دو عامل و شدت اثر هر یک بر حس تعلق انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. به منظور جمع آوری داده و اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه­ای و میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را شهروندان ساکن در محلات شش گانه مورد مطالعه در شهر زنجان  تشکیل می­دهند، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر برآورد شد. در راستای تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم افزار spss استفاده شد. نتایج نشان داد که حس تعلق  در محلات مورد مطالعه، متوسط به پایین است. همچنین نتایج نشان داد که طول مدت اقامت و قدمت محیط بر حس تعلق مکانی و مولفه­های آن تاثیر مثبت و معناداری دارد. از بین متغیرهای مورد نظر میزان تاثیر متغیر قدمت محیط بر حس تعلق مکانی بیشتر از طول مدت اقامت می­باشد به گونه­ای که قدمت محیط 1/27 درصد از واریانس متغیر حس تعلق مکانی را پیش بینی می­کند.
زینب محبی، فرزانه ساسان پور، علی شماعی، حبیب الله فصیحی،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

امروزه جهانی شدن منجر به رقابت بین کشورها، مناطق و شهرها برای جذب سرمایهگذاران، مشتریان و گردشگران شده است. یکی از مهمترین استراتژیها برای رسیدن به چنین هدفی برندینگ شهری در جهت رقابتپذیری است. هدف این پژوهش شناخت و تحلیل وضعیت موجود شهر قم و همچنین مقایسه بین مناطق شهری آن در جهت توسعه برندینگ شهری است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد. دادههای مورد نیاز پژوهش به روش اسنادی و میدانی گردآوری شدند. در روش میدانی پرسشنامه خودساخته محقق استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه توسط پانل کارشناس ها (30 نفر) مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS 19 برابر با 76/0 بدست آمد. جهت رتبهبندی مناطق از روش تاپسیس و برای تولید نقشهها از Arc GIS 11 استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است شهر قم از نظر ابعاد (برندینگ شهری) مدیریتی، کالبدی و اجتماعی در وضعیت متوسط و از نظر اقتصادی در وضعیت نامناسب قرار دارد. با این حال، پایهگذاری توسعه برندینگ شهری در کلانشهر قم براساس شاخصهای اجتماعی امری ضرروی است

دکتر حبیب اله فصیحی، دکتر طاهر پریزادی، خانم ناهید نوری،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

هدف این مقاله بررسی مؤلفه­ های طبیعی و کالبدی شهرکوهدشت از نظر آسیب ­پذیری در برابر زمین­لرزه است. کوهدشت شهری با 90 هزاز جمعیت و حدود 540 هکتار مساحت است که در غرب استان لرستان قرار دارد.  داده ­های مورد تحلیل از شیپ ­فایل­های اطلاعاتی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، شیپ­ فایل کاربری اراضی شهری در سال 1399 و شیپ ­فایل­های زمین­ شناسی سازمان زمین ­شناسی و اکتشافات معدنی ایران فراهم آمده و حسب نیاز و بر اساس مشاهدات، عوارضی نیز به آنها افزوده شده است. تحلیل ­ها به کمک سیستم­اطلاعات جغرافیایی و محاسبات آماری از جداول اطلاعاتی و نقشه­ های استخراج شده با استفاده از نرم­ افزار اکسل صورت پذیرفته است. یافته­ های تحقیق دلالت بر این دارند که محدوده مورد مطالعه بر حسب سابقه رخداد زمین ­لرزه، در پهنه­ ای با خطر متوسط قرار گرفته اما فاصله نزدیک آن تا گسل­های فعال، می ­تواند هشداری بر امکان وقوع زمین­ لرزه ­های مخرب باشد. نسبت بالای ساختمان­های غیرمقاوم، تراکم بالای ساختمانی در برخی قسمت­های شهر و وجود دو جایگاه سوخت در میانه بافت­های مسکونی، مهم­ ترین مؤلفه­ های آسیب ­زا بوده و در مقابل وسعت فضاهای باز، نسبت بالای مساکن حیاط ­دار، تراکم کم جمعیت و نفوذ­پذیری بافت از نقاط قوت مهم در این زمینه به ­شمار می­ روند. پهنه مرکزی شهر که خاستگاه اولیه تکوین شهر است از بقیه قسمت­های شهر آسیب­ پذیرتر است و به دلیل وجود بازار و کانون­های حیاتی شهر در این قسمت، عطف توجه در برنامه­ ریزی ­های آتی را ضروری می­ نماید. 
سید کمیل صالحی، حبیبه نبی زاده، امینه انجم شعاع،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر افزایش جذابیت مقاصد گردشگری در شهر تهران می­باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده­ ها پرسش­نامه و مصاحبه می­باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری می­باشد که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه­گیری تصادفی ساده، 210 کارشناس حوزه گردشگری به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تحلیل داده­ها از آزمون­های توصیفی و آزمون رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج  پژوهش گویای آن است که از بین 210 فعال در حوزه گردشگری شهر تهران، 91 نفر، معادل 43/3 درصد باور داشتند که جذابیت مقاصد گردشگری شهر تهران در سطح بالا، 29 درصد باور داشتند که سطح جذابیت در سطح مناسب و تنها 27 درصد معتقد بودند که سطح جذابیت مقاصد گردشگری شهر تهران در سطح پایینی قرار دارد. نتایج در زمینه عوامل موثر بر افزایش جذابیت مقاصد با توجه به توسعه گردشگری نیز نشان داد که از بین 4 عامل در نظر گرفته شده، به ترتیب عوامل 1) فرصت­های تجاری نوآورانه با ضریب تاثیر (0/613)، 2) دارایی های طبیعی/ فرهنگی و تاریخی شهر با ضریب تاثیر (0/577)، 3) توسعه زیرساخت­های گردشگری با ضریب تاثیر (0/497) و 4) عامل توسعه شهری با ضریب تاثیر (0/473) بیشترین اثرات را بر افزایش جذابیت مقاصد با توجه به توسعه گردشگری در شهر تهران داشته­اند.

Dr حبیب اله فصیحی، خانم مینا حیدری تمرآبادی،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

زیبایی در زمره متعالی ­ترین نیازهای بشری است. انسان از زمانی­ که به ساخت شهرها مبادرت ورزیده، به حس زیبایی­ شناسی توجه داشته است. هدف این پژوهش ارزیابی مقایسه­ای دو محله گلستان و مرادآب به عنوان دو محله مشهور برخوردارترین و نابرخوردارترین محلات از شهر کرج، به لحاظ شاخص­های زیبایی­شناسی فضای شهری است. روش تحقیق توصیفی_ تحلیلی بوده و گردآوری داده­ها در خصوص 14 مؤلفۀ برگزیده مربوط به زیبایی­شناسی محیط شهری، با روش مشاهده مستقیم و استفاده از ابراز سیاهه ارزیابی صورت گرفته است. برای تحلیل و مقایسه سطح زیبایی­شناسی دو محله، پارامترهای آمار توصیفی به­کار گرفته شده و برای تحلیل نابرابری­های فضایی به ترسیم نقشه­های پهنه­بندی در سیستم اطلاعات جغرافیایی و محاسبات و تحلیل بر روی جداول توصیفی مربوط، مبادرت گردیده است. با توجه به ارزیابی شاخص­ها در دامنه امتیازات 10-1 و قائل­ شدن امتیاز بالاتر به سطح بالاتر از زیبایی­شناسی، یافته­ها نشان دادند که رقم­ میانگین کل شاخص­ها در محلۀ گلستان 31/6  ودر محلۀ مرادآب 57/2 است. همچنین در محله گلستان رقم میانه 43/6 و رقم چارک اول 4 است در حالی که در محله مرادآب این ارقام به­ترتیب 78/1 و 1 هستند. تحلیل فضایی نقشۀ پهنه­بندی نشان داد که در محله گلستان در مجموع شاخص­ها، پهنه­هایی که به­لحاظ زیبایی­شناسی در سطوح «بسیار پایین» و «پایین» قرار داشته باشند وجود ندارد حال آنکه در محله مرداب، هیچ پهنه­ای در سطوح «بالا» و «متوسط­بالا» قرار ندارد، می­توان نتیجه گرفت که محلۀ گلستان در سطح بالایی از نظر شاخص­های زیباشناسی قرار داشته و نابرابری فضایی زیادی در درون و میان دو محله مطالعه­شده، وجود دارد.
 
حبیب سکوند، سیاوش شایان، محمد شریفی کیا،
دوره 11، شماره 21 - ( 6-1390 )
چکیده

روانگرایی پدیده¬ای است که درخاک¬ها ی منفصل ماسه¬ای تا سیلتی ایجاد می شود. با اعمال بارهای لرزه¬ی ناشی از زمین¬لرزه بر توده¬های¬اشباع مستعد روانگرایی، تمایل این خاک¬ها به کاهش حجم و عدم امکان خروج سریع آب از آنها، افزایش فشار آب منفذی و به دنبال آن کاهش تنش مؤثر و مقاومت برشی خاک را باعث می شود. با ادامه این روند، به تدریج خاک رفتاری سیال مانند پیدا کرده و در اصطلاح روانگونه می شود. روانگرایی درحین زمین¬لرزه می¬تواند باعث ایجادتغیرات ژئومورفولوژیکی در سطح زمین و وارد آمدن خساراتی به تاسیسات انسانی شود. شناسایی مناطق مستعد روانگرایی می¬تواند به شکل پهنه¬بندی انجام گرفته و تا حدود زیادی از میزان خسارات ناشی از وقوع روانگرایی در زمان رخدادزمین¬لرزه بکاهد. در این تحقیق با استفاده از داده¬های سنجش¬از¬دوری ماهواره¬ای نقشه پهنه¬بندی خطر روانگرایی خاک در دشت سیلاخور از طریق روی¬هم¬گذاری لایه¬های رقومی شده ویژگیهای لرز¬زمین¬ساخت، عمق آب زیرزمینی و ویژگیهای زمین شناسی و ژئومورفولوژی در محیط نرم افزاری در7کلاس ترسیم شد. بر اساس نقشه پهنه¬بندی خطر روانگرایی،7درصد از مساحت محدوده مورد مطالعه در منطقه خطر روانگرایی کلاس شش، 21درصد در محدوده خطر کلاس پنج، 5درصد در محدوده خطر کلاس چهار، 4درصد در محدوده خطر کلاس سه، 5درصد درمحدوده کلاس خطر دو، 30درصد در محدوده خطر کلاس یک، و28درصد باقی مانده محدوده در منطق خطر کلاس صفر قرار می گیرد.
علیرضا حبیبی، صمد شادفر، معصومه صادقی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده

هدف از این مطالعه بررسی و تهیه نقشه شدت بیابان‌زایی دررخساره های ژئومورفولوژی دراستان خوزستان می باشد. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه بعنوان نقشه پایه با استفاده از روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. علاوه بر معیارهای اصلی مدل شامل؛ اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت و سیاست دو معیار فرسایش آبی و فرسایش بادی نیز در ارزیابی بیابان‌زایی این منطقه استفاده شده است. در این راستا فرآیندهای عمده بیابان ‌زایی شناسایی و قابلیت‌های مدل مدالوس در ارائه یک مدل منطقه‌ای ارزیابی گردید. شاخص‌های مربوطه در واحدهای کاری؛ منطبق بر رخساره‌ها با تعیین بازه 1 تا 2 امتیاز دهی گردید و امتیاز هر معیار از محاسبه میانگین هندسی امتیازات شاخص­ها حاصل گردید. در نهایت امتیاز وضعیت بیابانزایی نیز با محاسبه میانگین هندسی امتیاز معیارهای تعیین­شده، به دست آمد و کلاس بیابان­زایی هر واحد کاری و به تبع آن کل منطقه مشخص گردید. نتایج نشان ‌می دهد 53/7 % از کل منطقه در کلاس بسیار شدید بیابان‌زایی، 36/ 3% در کلاس شدید بیابان‌زایی و 8/9 % در کلاس متوسط از نظر شدت بیابان‌زایی قرار گرفتند، که منطبق با، اراضی پف کرده و کویری، سطوح تپه ماسه‌ای، فرسایش آبراهه‌ای و مخروط افکنه، دشت ریگی و پادگانه آبرفتی می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی شاخص‌ها و معیارهای مختلف تاثیرگذاردر بیابان ‌زایی نشان داده است که مدیریت و سیاست با متوسط امتیاز  176، پوشش گیاهی با متوسط امتیاز 8/166، فرسایش بادی با متوسط امتیاز 75/164، اقلیم با متوسط امتیاز 13/162، خاک با متوسط امتیاز 25/145 و فرسایش آبی با متوسط امتیاز 4/132 است. ضمناٌ میانگین وزنی ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه بر اساس شش معیار مورد بررسی  7/ 155 DS= است که کلاس حساسیت به بیابان‌زایی  برای کل منطقه بحرانی نوع (C3) برآورد گردید.
رضا خوشرفتار، غلام حسن جعفری، مهدی فیض اله پور، حبیب آرین تبار، پروانه مرادی،
دوره 19، شماره 54 - ( 9-1398 )
چکیده

پهنه­ های کارستی زاگرس بویژه استان کرمانشاه نقش مهمی در تغذیه آبخوان­ها دارند و بسیاری از فعالیت های انسانی مانند تامین آب شرب و کشاورزی به وجود منابع آب کارست وابسته می ­باشند. با توجه به فراوانی ساختارهای تکتونیکی و شکل­گیری پدیده­های ژئومورفولوژیکی کارست در منطقه پراوبیستون به ارزیابی ارتباط ساختمان گسلی با چشمه­ های کارستی در این منطقه پرداخته شد. بدین منظور ابتدا مبادرت به تهیه لایه­ های اطلاعاتی شامل موقعیت مکانی چشمه­ ها، موقعیت مکانی چاله­ های بسته، گسل­ها، بافر، شیب و لایه طبقات ارتفاعی شده و سپس نمودار گلسرخی گسل­ها ترسیم شده و به وسیله روش شواهد وزنی مورد بررسی قرار گرفت. بررسی رابطه بین چشمه و گسل در منطقه پراو بیستون با استفاده از روش وزنی نشان داد که ارتباط نزدیکی بین عناصر تکتونیکی با فراوانی چشمه­ ها، وجود دارد به گونه­ای که در فواصل کم از گسل­ها تعداد چشمه­ها بیشتر و با فاصله گرفتن از گسل تعداد و فراوانی چشمه­ ها، کاسته می­ شود. همچنین نتایج حاصل نمودارهای گلسرخی نشان داد که گسل­ها تاثیر مستقیمی در پیدایش و جهت گیری چشمه­ ها داشته­ اند. در بررسی رابطه شیب و فراوانی چشمه­ ها مشخص شد که بیشتر چشمه ­ها در شیب صفر تا 5 درصد و سطوح ارتفاعی بین 1200 تا 1400 متر واقع شده ­اند. سطوح ارتفاعی فوق، پایکوه ­ها و سطوح مشرف به دشت را شامل می­ شود.


حبیب اله فصیحی،
دوره 19، شماره 55 - ( 10-1398 )
چکیده

توزیع فضایی متوازن و متناسب امکانات و خدمات آموزشی  در  برنامه­ریزی شهری ‏اهمیت زیادی دارد، زیرا تنها در صورت وجود تعادل در توزیع خدمات و کاربری­ها، این امکان برای اقشار مختلف ‏فراهم می­گردد که از آنها بهره مطلوب ببرند. هدف این تحقیق تحلیل الگوی پراکندگی مدارس سطح آموزش عمومی و کیفیت دسترسی مفید به آنها در ‏منطقه 20 شهرداری تهران بوده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر داده­ ها و اطلاعاتی بوده که ادارات آموزش و پرورش در اختیار قرار داده اند. در تحلیل الگوی توزیع فضایی از تکنیک های شاخص نزدیک­‏ ترین همسایگی، تحلیل خوشه ای چند فاصله ­ای و شاخص موران استفاده شده و تحلیل دسترسی ­ها  به کمک تکنیک ‏بافری در سیستم اطلاعات جغرافیایی و استفاده از معیارهای دسترسی مفید وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است. ‏یافته­ های تحقیق نشان دادند که توزیع فضایی  مدارس در سطوح مختلف اعم از ابتدایی، متوسطه دوره اول، متوسطه دوره دوم، و هنرستان­ ها و مراکز کاردانش، الگوی نامطلوب خوشه­ ای داشته و توزیع مدارس ‏آموزش عمومی (ابتدایی و متوسطه دوره اول) بیشتر از مدارس تخصصی (متوسطه دوره دوم، هنرستان ها و مراکز کاردانش) از الگوی خوشه­ای تبعیت کرده است. ‏9/29 درصد از مساحت منطقه  تحت ‏دسترس مفید مدارس ابتدایی پسرانه قرار نداشته و حوزه خارج از دسترس مفید  مدارس ابتدایی دخترانه،  متوسطه پسرانه دوره اول و متوسطه دخترانه دوره اول نیز به ترتیب 6/27، 7/13و 3/7 درصد بوده است. در حالی که برخی قسمت­ها در خارج از حوزه دسترس مدارس قرار داشته ­اند، در قسمت های قابل توجهی نیز حوزه­ های دسترس حتی تا 5 حوزه برای مدارس سطح ابتدایی و 7 حوزه برای مدارس متوسطه دوره اول با یکدیگر همپوش بوده ­اند. این موضوع نیز بیانگر توزیع فضایی نامتوازن مدارس در منطقه است.

الهام حاتمی گلزاری، احمد میرزا کوچک خوشنویس، قادر بایزیدی، فواد حبیبی،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده

فضاها و پدیده­های ماندگار در گذر زمان باقی می مانند و به بخشی از خاطرات جمعی تبدیل می‌شوند. به این ترتیب توجه به ماندگاری در طراحی فضا باعث افزایش حس تعلق به فضا می­شود، در این حالت فضا تنها به زمان حال تعلق ندارد. با توجه به اهمیت موضوع ماندگاری، در این تحقیق هدف شناسایی مؤلفه‌های مؤثر بر ماندگاری فضاهای شهری با تأکید بر ضرب آهنگ­های زندگی روزمره­ی مؤثر در سه محدوده‌ی بازار تبریز (راسته بازار، مسجد جامع و میدان صاحب‌الامر) است. روش تحقیق در مطالعه‌ی حاضر توصیفی تحلیلی است که برای جمع‌آوری اطلاعات از روش اسنادی و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشگری) بهره گرفته شده است. همچنین در این تحقیق علاوه بر کاربرد روش کیفی به‌منظور تحلیل علل ماندگاری در محدوده‌های مورد مطالعه، از روش کمی تحلیل واریانس در راستای بررسی تفاوت ماندگاری فضاهای شهری در محدوده‌های مورد مطالعه استفاده شده است. یافته­های تحقیق حاکی از آن است که در محدوده‌ی مسجد جامع عامل معنویت (0.376)، اجتماعی اقتصادی و کارکردی (0.352)، در محدوده‌ی راسته بازار عامل هویت (0.314) و در محدوده‌ی صاحب‌الامر عامل معنویت (0.327) و هویت (0.305) بیشترین دلیل ماندگاری محدوده‌های مورد مطالعه را به خود اختصاص داده‌اند. همچنین نتایج نشان می‌دهد که مؤلفه­های مختلف زندگی روزمره دارای ضرب­آهنگ­هایی است که در عین تکرار در چرخه زندگی روزمره، در طول زمان بصورت خطی (روبه پیشرفت، پسرفت و ثابت) بوده که به دو صورت کل به جزء و جزء به کل بر ماندگاری و افول فضاها تأثیرگذارند.  در این بین رویکردها و مؤلفه­های فرهنگی حاصل از کل به جزء مانند آیین­ها و فرهنگ­های مختلف یک اجتماع تأثیر بسزایی در افزایش ماندگاری فضاها داشته و خواهند داشت. بنابراین می‌توان با استمرار آیین‌ها و مراسم فرهنگی در محدوده‌های مورد مطالعه موجبات ماندگاری این فضاها را فراهم ساخت.
 

حبیب اله فصیحی، محمد سلیمانی مهرنجانی، سمیرا احمدنیا کوهستانی،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

در برنامه­ریزی­ شهری و منطقه­ای، ارزیابی پیامدهای محیطی برای رویارویی با آلودگی و تخریب محیط زیست و شناسایی اثرات طرح­های توسعه بر رفاه انسان و سلامت محیط زیست از جایگاه ویژه­ای برخوردار هستند. این مقاله به بررسی تأثیرات احداث و فعالیت شهرک صنعتی تالش بر محیط­کالبدی، زیستی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی پیرامون پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر داده­های پیمایشی گردآوری شده از 270 نفر نمونه آماری است. در این مطالعه، 29 تأثیر منتج از شهرک صنعتی در چهار بعد، با استفاده از مدل ارزیابی پاستاکیا مورد تحلیل قرار گرفته­اند. یافته­های تحقیق نشان دادند که در مجموع، احداث شهرک صنعتی و فعالیت آن واجد جهات مثبت بوده و پیامدهای مثبت حاصل از آن بر اثرات منفی غالب هستند. پیامدهای مثیت در بعد اقتصادی برتری داشته و پیامدهای منفی در بعد محیط زیستی غلبه بیشتری نشان می­دهند. در میان تأثیرات 29 گانه مورد ارزیابی، شهرک صنعتی در 16 مورد تأثیر مثبت و در  13مورد تأثیرات منفی برجا گذاشته است.
 
ماندانا حبیبی، دکتر حسین مجتبی زاده،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

مرور تاریخ دوره اسلامی بیان­گر این امر است که مفاهیم، ارزش­ها و مبانی اسلامی همواره از اصول شکل­گیری شهرهای اسلامی بوده است. تجلی­گاه برجسته این مفاهیم در شهرهای قرون اولیه اسلام به ظهور رسیده است. این امر سبب شد که شهر اسلامی به عنوان فضایی برای رشد و نمو دیگر مفاهیم و اصول پایه­ای اسلامی گردد. با این وجود با پدید آمدن تفکر مدرن و ظهور جنبش­های متعدد، شاهد آن هستیم که بسیاری از این مفاهیم با آسیب­های قابل­توجهی روبرو شده­اند. منطقه 20 شهر تهران، با توجه به سابقه تاریخی، ارزش­ها و عناصر موجود در خود نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف واکاوی سازوکار چگونگی اثرگذاری هریک از عناصر شهر اسلامی بر درک ساکنان این منطقه تاریخی از شهر تهران پرداخته است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا مدل مفهومی پژوهش با استفاده از ادبیات موضوع و همچنین بستر تحقیق شکل گرفت که در آن سه بعد اصلی کالبدی، اجتماعی و ارزشی را برای شهرسازی اسلامی در نظر گرفته است. سپس در مرحله بعدی، با استفاده از پیمایش پرسشنامه­ای و تحلیل آن به روش مدلسازی معادلات ساختاری، چگونگی و تاثیر هریک از این عوامل با توجه به شاخص­های آنان به عنوان یافته تحقیق تبیین شد. نتایج ناشی از تحلیل یافته­ها بیان­گر این امر هستند که عوامل "ارزشی" بیشترین اثر را درک درک افراد از شهر اسلامی دارند، این درحالیست که عوامل "اجتماعی و مدنی" و "کالبدی" هرکدام در درجات بعدی اثرگذاری قرار دارند.
 
خدیجه حاجی، اباذر اسمعلی عوری، رئوف مصطفی زاده، حبیب نظرنژاد،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده

بر اثر فعالیت‌های انسانی و پدیده‌های طبیعی چهره زمین همواره دست‌خوش تغییر می‌باشد. بنابراین برای مدیریت بهینه مناطق طبیعی آگاهی از نسبت تغییرات پوشش/کاربری اراضی از ضروریات محسوب می‌شود. از این رو استخراج نقشه‌های کاربری اراضی به‌عنوان مهم‌ترین هدف در مدیریت پایگاه منابع طبیعی می‌توانند مورد توجه قرار گیرند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تغییرات پوشش/کاربری اراضی حوزه آبخیز روضه‌چای ارومیه در سال‌های 1985 تا 2015 از تصاویر ماهواره‌ای لندست 5 و 7 و سنجنده‌های TM و ETM+ به‌صورت نظارت شده به روش طبقه‌بندی شیء‌گرا برای سال‌های 1985 و 2000 انجام شد. هم‌چنین برای نقشه کاربری اراضی اخذ شده سال 2015 از سازمان جغرافیایی، استفاده شده است. لذا پس از انجام تصحیحات مورد نیاز در مرحله پیش‌پردازش، با طبقه‌بندی شیءگرا نقشه ارزیابی تغییرات تهیه شد. نتایج به‌دست آمده نشان داد که سطح مراتع در بازه زمانی 30 سال بیش‌ترین درصد کاربری را در بین تمام کاربری‌ها به‌خود اختصاص داده‌ است، ولی در فاصله سال‌های 1985 تا 2000 و 2000 تا 2015 سطح مراتع دارای روند کاهشی بود که بیان‌گر روند تخریب در منطقه از طریق جایگزین شدن مراتع متوسط- فقیر و مرتع خوب توسط کاربری زراعت دیم است. براساس ماتریس تغییرات می‌توان گفت که بیش‌ترین تغییرات افزایشی در سال 1985 تا 2000 مربوط به اراضی تبدیل یافته به زراعت دیم می‌باشد که افزایش سطح زراعت دیم احتمالاً به‌دلیل شخم مراتع متوسط و فقیر بود در حالی‌که در سال 2000 تا 2015 هم بیش‌ترین تغییرات افزایشی باغ ناشی از زراعت آبی است. بنابراین صحت کل برای سال‌های 1985، 2000 و 2015 به‌ترتیب برابر با 97، 90 و 96 ٪ و شاخص کاپا هم به‌ترتیب برابر با 91، 84 و 94 ٪ بود که نشان‌دهنده صحت بالای روش شیء‌گرا در طبقه‌بندی است.

علی شماعی، حبیب الله فصیحی، مهسا دلفان نسب،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده

بافت‌های ارزشمند به علت وجود جاذبه‌های نوستالژیک و معماری و فرهنگی و بازآفرینی آن‌ها نقش مهمی در توسعه گردشگری در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... دارد. هدف این پژوهش واکاوی عوامل پیشران از متغیرهای مربوط به طرح‌های بازآفرینی برتوسعه گردشگری شهری محله تجریش می باشد. روش جمع‌آوری  مبتنی بر اطلاعات کتابخانه‌ای و اسنادی و میدانی است. . بر اساس نتایج متغیرهایی مانند توسعه زیرسطحی و ایجاد تره‌بار و توسعه پناهگاه در بیمارستان شهدای تجریش، ایجاد حوضچه آرامش و توسعه رودخانه  مقصود بیک و متغیرهای دیگر در زمره متغیرهای مستقل قرار می‌گیرند یعنی نه تأثیرگذار هستند و نه تأثیرپذیر. اما در این میان، ایجاد قطب فرهنگی  و تفریحی در شمال تهران، شکوفاسازی اکو توریسم، ساماندهی امامزاده صالح ،احیای درختان خیابان ولیعصر توانسته‌اند متغیرهایی محسوب شوند که در توسعه گردشگری محله تجریش هم نقش تأثیرگذاری داشته باشند و هم تأثیرپذیری. اما متغیرهایی همچون مدیریت محله ، ایجاد مرکز خرید،  ایجاد قطب فرهنگی و تفریحی در شمال تهران ، شکوفاسازی اکو توریسم مناطق اطراف محدوده محله تجریش همچون دربند و درکه و...  توسعه موزه سینمای ایران  و... ازآنجاکه در ناحیه استراتژیک قرارگرفته‌اند نقش بسزا و تعیین‌کننده و راهبردی در توسعه گردشگری محله تجریش دارند و به‌عنوان متغیرهای کلیدی محسوب می‌شوند.
 
بهروز هاشمی، فرزانه ساسان پور، علی موحد، حبیب اله فصیحی،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده

با رشد یک‌باره جمعیت و توسعه شهرنشینی از قرن گذشته، پیچیدگی و درک سازمان فضایی شهر و همچنین امکان پیش­ بینی وقایع شهری در فضاهای آن سخت و در بعضی مواقع غیرممکن گردیده است. کلان­شهر کرج ازجمله کلان­شهرهای ایران است که با رشد سریع جمعیت مواجه بوده و این مسئله باعث پیچیدگی­های فضایی در آن شده و درنتیجه موجب پیچیدگی شناخت و تحلیل سازمان و ساختار فضایی آن و تأثیر مؤلفه­ های زیست­ پذیری از این نظام فضایی شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت نقش و تأثیر سازمان­ یابی فضایی شهر کرج بر زیست­پذیری هسته­ های آن است. روش پژوهش به‌صورت کمی و از نوع توصیفی-اکتشافی است. محدوده موردمطالعه پژوهش کلان­شهر کرج و هسته­ های اصلی آن بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شهروندان ساکن در محدوده هسته­ های فرعی شهر کرج است. حجم نمونه آماری به تعداد 378نفر به دست آمد. داده­های مورداستفاده در پژوهش حاضر به روش کتابخانه­ای و میدانی گردآوری‌شده است. روش تجزیه­ وتحلیل داده­های به‌دست‌آمده با استفاده از روش آمار فضایی، چیدمان فضایی، روش T-Test و آزمون فریدمن بوده است. نتایج به‌دست‌آمده حاکی از آن است که سازمان و ساختار فضایی کلان­شهر کرج درگرو هم­پیوندی و اتصال برخی مسیرهای اصلی، شکل­ گیری هسته­ های فرعی به‌دوراز هسته­ های اصلی و درنتیجه انتقال کاربری­های فعالیتی و خدماتی از مرکز به سمت هسته­ های پیرامونی است. این امر باعث شده است که زیست­ پذیری در هسته­ های اصلی تحت تأثیر قرار گیرد. کاهش زیست­ پذیری در ابعاد مختلف فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی رخ‌داده است که بعد محیطی و اقتصادی کمتر از دو بعد دیگر تحت تأثیر قرارگرفته‌اند؛ بنابراین می­توان نتیجه­ گیری کرد که سازمان فضایی شهر کرج بر روی زیست ­پذیری آن تأثیرگذار بوده است.

زینب خالقی، فرح حبیب، حسین ذبیحی،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده

آب به عنوان یکی از اساسی­ترین عناصر طبیعی منظر و به تبع آن منظر شهری از دیروز تا امروز تاثیر بسزایی در شکل­گیری و اثربخشی فضاهای شهری داشته و همواره جلوه­های مختلف آن باعث تهییج و تحریک گرایش انسان به زیبایی شده است. لازم به ذکر است که ارزش­های وجودی آب تنها از نوع زیباشناختی نبوده بلکه به عمیق­ترین و درونی­ترین بخش طبیعت باز می­گردد. چنین محرکی انسان را به سوی شناخت وجوه مختلف آب اعم از حسی و ادراکی، دیداری (بصری)، معنایی، عملکردی، کالبدی­زیبایی­شناسانه، زیست­محیطی، روان­شناسانه، اجتماعی و زمانی سوق داده است و همین شناخت، زمینه­ی طراحی­های متنوع با آب در منظر شهر را فراهم ساخته است. شناخت تمامی ویژگی­ها و ارزش­های وجودی آب و به کارگیری صحیح آن­ها در منظر شهر هدف اصلی پژوهش حاضر است. به عبارتی تدوین الگویی مشخص شامل معیارها و شاخص­های عمده­ی آب در منظر شهر جهت ارتقای سطح کیفی منظر در محیط­های شهری مدنظر بوده است. روش پژوهش بر حسب نوع هدف، کاربردی و شیوه­ی مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی ـ تحلیلی است و گردآوری اطلاعات نیز بر مبنای مطالعه منابع کتابخانه­ای و تحلیل محتوایی متن بوده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که با به کارگیری صحیح از تمامی ابعاد و ارزش­های وجودی عنصر آب در منظر شهر می­توان کیفیت فضاهای شهری را ارتقا داد. بهره­گیری از معیارها و شاخص­های آب در منظر شهر به شکلی منسجم و یکپارچه، نیازمند الگویی مدون است که در انتها در قالب جدولی ارائه گردیده است.
 
حبیبه نبی زاده، الهام چراغی، سید معین موسوی ندوشن،
دوره 24، شماره 74 - ( 10-1403 )
چکیده

توجه به عوامل موثر بر تبدیل مکان­ها و مقاصد به برند گردشگری از پیش­نیازهای توسعه گردشگری هر منطقه می­باشد. چرا که این عوامل نقش مهمی در تبدیل مقاصد به برند گردشگری دارند و از سوی دیگر تبدیل یک مقصد به برند گردشگری خود نیز عاملی برای توسعه هرچه بیشتری گردشگری در مقاصد است. با توجه به اهمیت این موضوع، تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل و محرک­های موثر بر افزایش تبدیل مناطق شهری و روستایی به برند گردشگری در استان گیلان انجام گرفته است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مصاحبه می­باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری در استان گیلان می­باشد که با روش نمونه­گیری هدفمند، 50 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل لجستیک باینری و تحلیل کیفی استفاده شد. نتایج  پژوهش گویای آن است که ارتباط خطی و معنی­داری به عوامل و محرک­های مورد نظر تحقیق با تبدیل مکان­های شهری و روستایی به برند گردشگری وجود داشته است. همچنین نتایج نشان داد که از میان عوامل پنجگانه مورد نظر تحقیق، سه عامل تنوع فرصت­های شغلی، فرهنگ و دارایی­های طبیعی و زیرساخت­های محلی بیشترین اثرات را بر تبدیل مناطق شهری و روستایی در استان گیلان به برند گردشگری داشته­اند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb