جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای حبیبی

علیرضا حبیبی، صمد شادفر، معصومه صادقی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده

هدف از این مطالعه بررسی و تهیه نقشه شدت بیابان‌زایی دررخساره های ژئومورفولوژی دراستان خوزستان می باشد. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه بعنوان نقشه پایه با استفاده از روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. علاوه بر معیارهای اصلی مدل شامل؛ اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت و سیاست دو معیار فرسایش آبی و فرسایش بادی نیز در ارزیابی بیابان‌زایی این منطقه استفاده شده است. در این راستا فرآیندهای عمده بیابان ‌زایی شناسایی و قابلیت‌های مدل مدالوس در ارائه یک مدل منطقه‌ای ارزیابی گردید. شاخص‌های مربوطه در واحدهای کاری؛ منطبق بر رخساره‌ها با تعیین بازه 1 تا 2 امتیاز دهی گردید و امتیاز هر معیار از محاسبه میانگین هندسی امتیازات شاخص­ها حاصل گردید. در نهایت امتیاز وضعیت بیابانزایی نیز با محاسبه میانگین هندسی امتیاز معیارهای تعیین­شده، به دست آمد و کلاس بیابان­زایی هر واحد کاری و به تبع آن کل منطقه مشخص گردید. نتایج نشان ‌می دهد 53/7 % از کل منطقه در کلاس بسیار شدید بیابان‌زایی، 36/ 3% در کلاس شدید بیابان‌زایی و 8/9 % در کلاس متوسط از نظر شدت بیابان‌زایی قرار گرفتند، که منطبق با، اراضی پف کرده و کویری، سطوح تپه ماسه‌ای، فرسایش آبراهه‌ای و مخروط افکنه، دشت ریگی و پادگانه آبرفتی می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی شاخص‌ها و معیارهای مختلف تاثیرگذاردر بیابان ‌زایی نشان داده است که مدیریت و سیاست با متوسط امتیاز  176، پوشش گیاهی با متوسط امتیاز 8/166، فرسایش بادی با متوسط امتیاز 75/164، اقلیم با متوسط امتیاز 13/162، خاک با متوسط امتیاز 25/145 و فرسایش آبی با متوسط امتیاز 4/132 است. ضمناٌ میانگین وزنی ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه بر اساس شش معیار مورد بررسی  7/ 155 DS= است که کلاس حساسیت به بیابان‌زایی  برای کل منطقه بحرانی نوع (C3) برآورد گردید.
الهام حاتمی گلزاری، احمد میرزا کوچک خوشنویس، قادر بایزیدی، فواد حبیبی،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده

فضاها و پدیده­های ماندگار در گذر زمان باقی می مانند و به بخشی از خاطرات جمعی تبدیل می‌شوند. به این ترتیب توجه به ماندگاری در طراحی فضا باعث افزایش حس تعلق به فضا می­شود، در این حالت فضا تنها به زمان حال تعلق ندارد. با توجه به اهمیت موضوع ماندگاری، در این تحقیق هدف شناسایی مؤلفه‌های مؤثر بر ماندگاری فضاهای شهری با تأکید بر ضرب آهنگ­های زندگی روزمره­ی مؤثر در سه محدوده‌ی بازار تبریز (راسته بازار، مسجد جامع و میدان صاحب‌الامر) است. روش تحقیق در مطالعه‌ی حاضر توصیفی تحلیلی است که برای جمع‌آوری اطلاعات از روش اسنادی و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشگری) بهره گرفته شده است. همچنین در این تحقیق علاوه بر کاربرد روش کیفی به‌منظور تحلیل علل ماندگاری در محدوده‌های مورد مطالعه، از روش کمی تحلیل واریانس در راستای بررسی تفاوت ماندگاری فضاهای شهری در محدوده‌های مورد مطالعه استفاده شده است. یافته­های تحقیق حاکی از آن است که در محدوده‌ی مسجد جامع عامل معنویت (0.376)، اجتماعی اقتصادی و کارکردی (0.352)، در محدوده‌ی راسته بازار عامل هویت (0.314) و در محدوده‌ی صاحب‌الامر عامل معنویت (0.327) و هویت (0.305) بیشترین دلیل ماندگاری محدوده‌های مورد مطالعه را به خود اختصاص داده‌اند. همچنین نتایج نشان می‌دهد که مؤلفه­های مختلف زندگی روزمره دارای ضرب­آهنگ­هایی است که در عین تکرار در چرخه زندگی روزمره، در طول زمان بصورت خطی (روبه پیشرفت، پسرفت و ثابت) بوده که به دو صورت کل به جزء و جزء به کل بر ماندگاری و افول فضاها تأثیرگذارند.  در این بین رویکردها و مؤلفه­های فرهنگی حاصل از کل به جزء مانند آیین­ها و فرهنگ­های مختلف یک اجتماع تأثیر بسزایی در افزایش ماندگاری فضاها داشته و خواهند داشت. بنابراین می‌توان با استمرار آیین‌ها و مراسم فرهنگی در محدوده‌های مورد مطالعه موجبات ماندگاری این فضاها را فراهم ساخت.
 

ماندانا حبیبی، دکتر حسین مجتبی زاده،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

مرور تاریخ دوره اسلامی بیان­گر این امر است که مفاهیم، ارزش­ها و مبانی اسلامی همواره از اصول شکل­گیری شهرهای اسلامی بوده است. تجلی­گاه برجسته این مفاهیم در شهرهای قرون اولیه اسلام به ظهور رسیده است. این امر سبب شد که شهر اسلامی به عنوان فضایی برای رشد و نمو دیگر مفاهیم و اصول پایه­ای اسلامی گردد. با این وجود با پدید آمدن تفکر مدرن و ظهور جنبش­های متعدد، شاهد آن هستیم که بسیاری از این مفاهیم با آسیب­های قابل­توجهی روبرو شده­اند. منطقه 20 شهر تهران، با توجه به سابقه تاریخی، ارزش­ها و عناصر موجود در خود نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف واکاوی سازوکار چگونگی اثرگذاری هریک از عناصر شهر اسلامی بر درک ساکنان این منطقه تاریخی از شهر تهران پرداخته است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا مدل مفهومی پژوهش با استفاده از ادبیات موضوع و همچنین بستر تحقیق شکل گرفت که در آن سه بعد اصلی کالبدی، اجتماعی و ارزشی را برای شهرسازی اسلامی در نظر گرفته است. سپس در مرحله بعدی، با استفاده از پیمایش پرسشنامه­ای و تحلیل آن به روش مدلسازی معادلات ساختاری، چگونگی و تاثیر هریک از این عوامل با توجه به شاخص­های آنان به عنوان یافته تحقیق تبیین شد. نتایج ناشی از تحلیل یافته­ها بیان­گر این امر هستند که عوامل "ارزشی" بیشترین اثر را درک درک افراد از شهر اسلامی دارند، این درحالیست که عوامل "اجتماعی و مدنی" و "کالبدی" هرکدام در درجات بعدی اثرگذاری قرار دارند.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb