جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای رجبی

ربابه رجبی امیرآباد، بیژن رحمانی،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده

رشد سریع شهرنشینی در دهههای اخیر و بیتوجهی به ابعاد کیفی زندگی انسان، پیامدهای نامطلوبی بر سطح سلامت فردی و اجتماعی جامعه و ‏زندگی شهری گذاشته است.‏ به طور کلی، کیفیّت‏ زندگی، علاوه بر مسائل اقتصادی، نگرانیهای اجتماعی و محیط زیست را نیز مدنظر قرار میدهد. ‏برنامهریزی‌ها باید همسو با بهبود کیفیّت زندگی باشند. از طرفی، بهبود کیفیّت زندگی می‌تواند زمینه‌های دیگر توسعه مانند توسعه اجتماعی، اقتصادی، ‏کالبدی و خدماتی را به همراه داشته باشد. ‏ در ‏همین راستا هدف این پژوهش بررسی نقش فضاهای شهری ملایر در ارتقای کیفیت زندگی شهروندان بوده است، که متغیّرهایی از قبیل کیفیّت تسهیلات شهری، کیفیّت محیط اجتماعی ، کیفیّت اقتصادی و کیفیّت محیط ، امنیت و احساس آرامش و... ،  ‏مورد بررسی قرار گرفت. روش مورد استفاده در این پژوهش، ترکیبی از روش های تحلیلی و موردی زمینه ای است. نوع تحقیق کاربردی توسعه ای و پهنه مطالعاتی آن شهر ملایر با 52697 خانوار  و مساحت 2400 هکتار بوده است. برای سنجش و ارزیابی کیفیت زندگی از مدل های کمی و نرم افزارهای آماری از قبیل: شاخص های توسعه یافتگی ، امتیاز استاندارد شده، ضریب همبستگی، آزمون t، رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس، ضریب تغییرات و تحلیل عاملی با انتخاب60 متغیر در قالب شاخص های اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی استفاده شده است. که با استفاده از فرمول کوکران، 384 نمونه تصادفی در نقاط مختلف شهر، انتخاب شده، تجزیه و تحلیل بر مبنای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار  SPSS  صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد شاخص اقتصادی کیفیت زندگی با 58 درصد وضعیت نامناسب تری نسبت به شاخص های اجتماعی و فرهنگی و کالبدی دارند، شاخص های اجتماعی، فرهنگی نیز با 42 درصد در وضعیت متوسطی قرار گرفته اند نتایج ‏همچنین نشان میدهد که در شهر ملایر، مؤلفههای کیفیّت محیط اقتصادی، کیفیّت محیط کارکردی، کیفیّت حملو نقل و کیفیّت اجتماعی در ‏وضعیت نامناسبی قرار دارند.‏‎ ‎‎ ‎با‎ ‎بهبود‎ ‎وضعیّت اقتصادی اجتماعی، فرهنگیو دسترسی نسبی به‎ ‎خدمات شهری  ‎می‌توان‎ ‎به‎ ‎ارتقاء‎ ‎سطح‎ ‎کیفیّت‎ ‎زندگی‎ ‎در شهر ملایر‎ ‎کمک کرد‎. 

پریسا همدانی، آزیتا رجبی،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده

در عصر جدید و در هزاره سوم بحران­های طبیعی واقعیتی جدایی­ناپذیر از زندگی انسان گردیده­اند و به یکی از موضوعات مهمی که  اکثر کلانشهرهای جهان با آن روبرو هستند، تبدیل شده است. با استفاده از رعایت اصول و قوانین شهرسازی و کاربرد آن­ها با موازین اصول مدیریت بحران تا حدودی می­توان از بحران های شهری کاست. مدیریت بحران فرایند برنامه ریزی و عملکرد می باشد که با مشاهده سیستماتیک بحران ها و تجزیه و تحلیل آن ها در جستجوی یافتن ابزاری برای کاهش اثرات بحران است. با توجه به اهمیت موضوع پژوهش حاضر در صدد است با روش توصیفی - تحلیلی عوامل موثر بر آسیب پذیری فضایی – کالبدی شهر با رویکرد مدیریت بحران در شهر رباط کریم را مورد واکاوی قرار دهد. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان به تعداد 20 نفر به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها با مدل anp انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده است که از میان 4 عامل تأثیرگذار شناسایی شده بر آسیب پذیری شهر عامل( معیار) ، طبیعی (باامتیاز نرمال شده 0.054)، در اولویت اول، معیار کالبدی (با امتیاز نرمال شده 0.27) در اولویت دوم و معیار اجتماعی- اقتصادی (با امتیاز نرمال شده 0.08) در اولویت سوم و در نهایت معیار امداد و مدیریت (با امتیاز نرمال شده 0.09) در اولویت چهارم شناخته شدند و این معیارها به ترتیب بر آسیب پذیری شهر رباط کریم نقش دارند. براساس نتایج بدست آمده هر گونه برنامه ریزی در راستای مدیریت بحران شهر رباط کریم بایستی متکی بر عوامل طبیعی این شهر باشد.

مصیب قره بیگی، محمدباقر قالیباف، مرجان بدیعی ازنداهی، یاشار ذکی، عباس رجبی فرد،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده

سیاست­های اقتصادی در ایران پس از انقلاب با وجود دولت­ های مختلف، کمابیش مسیر یکسانی را پیموده است؛ به­گونه ­ای که امروزه بخش­ های مهمی از اقتصاد ایران به بازتولید فضای غیررقابتی و غیرتولیدی مبادرت می­ورزد. بنابراین، بررسی و مطالعه ­ی سازوکارهای حاکم بر اقتصاد ایران با توجه به افت شاخص­های اقتصادی ضروری می­نماید. در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیل گفتمان و با استفاده از مصاحبه­ی نیمه­ساختار یافته، نخست به کشف و استخراج مهمترین کنشگر-شبکه­ های مرتبط با اقتصاد سیاسی ایرانِ پساانقلاب پرداخته و سپس با استفاده از الگوی پاردایمیک، به برساخت استراتژی مناسب در راستای مدیریت بهینه­ی اقتصاد اقدام کرده است. نتایج نشان داد که ناسیالیت فضا و اقتصاد نفتی با هم قابل جمع‌اند و کنشگر-شبکه انتزاعی‌تر دولت پادجغرافیا را شکل می‌دهند. همچنین، پنج مفهوم نظام اداری عقیم، ساختار شدیداً متمرکز، دولت پادجغرافیا، عدم شناخت اقتصاد بین الملل و دولت رانتیر، به عنوان کنشگر-شبکه­ ی بسترساز در ناکارآمدی اقتصاد ایران نقش ایفا کرده­اند. از این میان، دو عامل نظام اداری عقیم و ساختار شدیداً متمرکز در ایران و اتکای دولت به منابع غیر تولیدی، سبب شده است تا دولت­ها در ایران خصلت پادجغرافیایی بیابند؛ به­ گونه ­ای که از دولت­ ها همه­ ی نیروهای خود را صرف تصرف و استخراج منابع جغرافیایی می ­کنند اما از متحول کردن ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ناتوان هستند. چهار مفهوم تحریم­ ها، تعارض نهادها-نیروها، بستِ قدرت و تکامل ­نیافتگی اقتصاد تولیدمحور نیز در راستای تشدید ناکارامدی سیاست­های اقتصادی عمل کرده ­اند. در بخش استراتژی­ها نیز، شبکه­ ی اقتصاد اجتماعی به عنوان استراتژی و جایگزینی بهینه به­ جای اقتصاد غیرتولیدی و کمپرادور، استخراج شده است.

مجید رجبی جورشری، طوبی امیر عضدی، رحیم سرور، جمیله توکلی نیا،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده

کیفیت زندگی از مهمترین مقوله های دنیای امروزاست که برنامه ریزی شهری رابرآن داشته است تابه جستجوی شاخص های جدید و کاربردی برای ارتقاء کیفیت زندگی بپردازد و برای حل این مسئله راهکارهایی مانند شهر هوشمند، شهرپایدارو.... را هدف قرارداده است.بدین منظور این تحقیق در پی بررسی نقش کیفیت زندگی درتحقق شهرهوشمنداست.این پژوهش به سبب اهمیت موضوع با روش تحلیلی -کاربردی مبتنی بر استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری در کنار مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به هدف واکاوی راهبرد بهینه در ارتباط با کیفیت زندگی و ارتباط آن با شهرهای هوشمند به تحقیق پرداخته است. جامعه آماری درمرحله اول 200 نفر از ساکنین و شاغلین محدوده مورد نظربوده و در مرحله دوم یعنی تحلیل آماراستنباطی (مدل یابی معادلات ساختاری)از نظرات کارشناسان و مهندسین مشاور منطقه 2 برای تعیین وضعیت برخی از متغیرهای تخصصی تر استفاده شده است. نتایج نشان داد مهمترین شاخص شهر هوشمند مردم و زندگی هوشمند است و کمترین تاثیر را حکمروایی هوشمند در تحقق این امر را دارد و مهمترین  شاخص کیفیت زندگی شهری کیفیت اقتصادی بوده وکمترین تاثیر را شاخص کیفیت کالبدی به خود اختصاص داده است. در نهایت بار عاملی متغیرکیفیت زندگی نشان دهنده تاثیر قوی و تعیین کننده آن در تحقق شهر هوشمند می باشد. همینطور این رابطه دو سویه بوده و شهرهوشمند به نوبه خود تاثیری با شدت کمتر بر ارتقاء کیفیت زندگی دارد.
 
 
مریم رحمانی لشگری، علیرضا استعلاجی، آزیتا رجبی، مجید ولی شریعت پناهی،
دوره 24، شماره 72 - ( 3-1403 )
چکیده

پایداری اجتماعی امروزه به­عنوان مهمترین بعد توسعه پایدار، جایگاه مهمی در برنامه­ریزی­های شهری دارد و پیوسته با افزایش مشکلات اجتماعی و واگرایی بین محلات از نظر انجام و مشارکت، بر اهمیت آن در برنامه­ریزی­ها افزوده می شود. از این رو این امر نیاز به بررسی های بیشتری در مطالعات شهری دارد. این پژوهش به­منظور بررسی نقش مشارکت اجتماعی در توسعه پایداری اجتماعی محلات انجام شده است. برای این منظور میزان تاثیر معناداری این دو متغیر، مورد سنجش قرار گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی می­باشد جمع­آوری داده ­ها به روش کتابخانه­ای و میدانی بوده است. جامعه آماری پژوهش از گروه خبرگان تشکیل شده است که به روش در دسترس 20 نفر به­عنوان حجم نمونه پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده­ها، پرسش نامه­ای که براساس مبانی نظری و مطالعات انجام شده در مقیاس پنج درجه­ای لیکرت طراحی شده، می باشد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از معادلات ساختاری و به کمک نرم­افزار ایموس انجام شده است. نتایج به­دست آمده نشان داد که مشارکت اجتماعی شهروندان در محلات  با ضریب (بتا) 732/0 بر توسعه پایدار اجتماعی این محلات تاثیر مثبت دارد و رابطه این دو متغیر با هم معنادار می­باشد. به­عبارتی دیگر با تقویت مشارکت اجتماعی توسعه پایدار اجتماعی نیز تقویت خواهد شد. و متغیرهای حس تعلق به مکان، رضایت از محله، مشارکت در فعالیت­های محله­ای و اعتماد نیز بر متغیر مشارکت اجتماعی در محلات اثرگذاری مثبتی دارند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb