جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای صادقی

مهناز صادقی، زهرا حجازی زاده، محمد سلیقه،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده

هدف از این پژوهش افزایش آگاهی و انعطاف پذیری نسبت به تغییرات آب‌وهوایی و اثرات آن بر محیط‌زیست از طریق آموزش می باشد. در گام اول برای دستیابی به بازتولید داده های اقلیمی و مقایسه سناریوهای مدل گردش عمومی جو از سه فراسنج مهم اقلیمی شامل بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه استفاده شد و نیز جهت پیش بینی داده ها  از نرم افزارSDSM  بهره گرفته شد. در این پژوهش از دو ایستگاه زابل و چابهار طی دوره آماری 1961-2005  استفاده شد.  برای مقایسه نتایج به دست آمده مدل گردش عمومی CanESM2 که در گزارش پنجم IPCC آمده از، سه سناریوی RCP2.6 و RCP4.5 و RCP8.5 در دوره زمانی 2020-2050 مورد استفاده قرار گرفت. نتایج مدل CanESM2 نشان داد حداقل و حداکثر دما و نیز بارش در ایستگاه های مورد مطالعه به ترتیب در دوره های آینده روند افزایشی و کاهشی خواهند داشت به عبارتی اثرات تغییرات اقلیمی آشکارتر خواهد شد. در گام دوم با توزیع پرسشنامه از دبیران و دانش آموزان شهرهای زابل و چابهار در بخش آموزش تحقیق به عمل آمد؛ نتایج اعتبار سنجی آزمون آلفای کرون باخ  حاکی از آن است که این پرسشنامه از روایی و پایایی خوبی برخوردار بود. انتخاب جامعه آماری به شکل هدفمند انجام شد؛ یعنی از مجموع مدارس مرتبط مدارسی به شکل هدفمند با صلاحدید اساتید انتخاب شد و نیز مورد ارزیابی و پرسش قرارگرفت. واکاوی نتایج  پرسشنامه‌های مربوط به دبیران و دانش‌آموزان نشان داد فرضیه پژوهش، با توجه به آزمون تی مورد تایید قرار گرفت.نتایج حاصل از تحلیل و مقایسه  پرسشنامه‌های مربوط به دبیران و دانش‌آموزان گویایی  بیشترین تاثیر تغییر اقلیم بر بخش های مختلف شهر زابل بوده است

 
ژیلا سجادی، یدالله صادقی،
دوره 8، شماره 6 - ( جلد 8 شماره 11- 1387 )
چکیده

ساماندهی بافت های حاشیه ای شهری و به عبارتی رفع مشکلات ناشی از اسکان غیررسمی، از چالش های مهم و مسائل حاد پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری بویژه در کشورهای درحال توسعه می باشد. در این بین، دانشمندان علوم مختلف، بویژه جامعه شناسان، شهرسازان و جغرافیدانان شهری همواره بر آن بوده اند تا ضمن شناخت ویژگی های منحصربه فرد این سکونتگاه ها با توجه به ویژگی های زمانی و مکانی، نسبت به جنبه های عمومی و مشترک آن، نیز اشراف یابند تا بتوانند به ارائه راه حل هایی قابل تعمیم برای همه فضاهای مشابه نائل گردد. در این پژوهش تلاش بر این است که از جنبه ای خاص که شامل NGOs است وارد موضوع شده تا راهکاری مناسب جهت ساماندهی این سکونتگاه ها ارائه دهد. از این روی برای نمونه و بنا به دلایلی، اسلامشهر واقع درجنوب تهران را موردمطالعه قرارداده ویکی ازمحلات آنرا تحت بررسی آماری از طریق نمونه گیری انتخاب نموده است. هدف از این بررسی حذف پتانسیل های بهره گیری ازنهادهای مردمی موجود وظرفیت تشکیل نهادهای غیردولتی جدیدتر است که در این راستا، مطالعات اجتماعی و اقتصادی وسیعی انجام پذیرفت. نتایج مطالعات نشان دهنده وجود نهادهایی است که قادر ومایل به مشارکت بامدیریت شهری برای پیشبردبرنامه های ساماندهی محله می باشند، ضمن آنکه ظرفیت هایی برای برخی از انواع این نهادها در محدوده وجود دارد.
علیرضا صادقی نیا، بهلول علیجانی، پرویز ضیائیان، شهریار خالدی،
دوره 13، شماره 30 - ( 9-1392 )
چکیده

در این پژوهش با استفاده از تصاویر چند زمانه لندست TM تغییرات فضایی – زمانی جزیره حرارتی تهران مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر مطالعه شده مربوط به دوره زمانی 1986 تا 2010 هستند(13 تصویر). ابتدا الگوریتم تک باندی کین و همکارانش(2001)برای استخراج دما از باند حرارتی تصاویر لندست TM استفاده شد. سپس با استفاده از روشهای تحلیل خودهمبستگی فضایی عمومی و محلی تغییرات فضایی و زمانی دمای سطحی بررسی شد. نتایج تحلیل خودهمبستگی فضایی عمومی نشان داد که داده های دمای سطحی تهران دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ای توزیع شده اند. علاوه بر آن، بین سالهای 1986 تا 2010 مقدار خودهمبستگی فضایی افزایش یافته و متغیر دما تمایل بیشتری به متمرکز شدن و خوشه ای شدن در فضا پیدا کرده است. با توجه به نتایج خودهمبستگی فضایی عمومی دو نتیجه ی مهم حاصل شد: 1- در طول دوره مطالعه خوشه های حرارتی جدیدی در شهر تهران شکل گرفته اند. 2- وسعت فضایی خوشه های حرارتی قبلی رو به افزایش رفته است. جهت روشن شدن ماهیت خوشه های دمایی (داغ یا خنک بودن خوشه ها) و بررسی تغییرات فضایی آنها از آماره ی خودهمبستگی فضایی محلی استفاده شد. نتایج این بخش تقویت و گسترش خوشه های داغ و تضعیف خوشه های خنک را تایید نمود. بررسی و مقایسه ی پراکندگی فضایی نقاط بالا- بالا و پایین- پایین در طول دوره مطالعه نشان داد که بین سالهای 1986 تا 2010 به علت از بین رفتن نیمی از پوشش گیاهی نواحی غرب و جنوب غربی تهران(مناطق 18، 19، 21 و 22) خوشه های خنک مستقر بر این نواحی کوچک یا ناپدید شده اند و خوشه های داغ جدیدی در این نواحی شکل گرفته اند. در نتیجه ی این تغییرات جزیره حرارتی که در سال 1986 بر روی فرودگاه مهرآباد(منطقه9) و بخشهایی از مناطق 21 و 22 حاکم بوده است، در طول این 25 سال به سمت غرب و جنوب غرب گسترش یافته و مساحت بیشتری را اشغال کرده است. همچنین هسته های حرارتی کوچکی در جنوب و غرب منطقه 19 ظهور یافته است. علاوه بر آن به علت تخریب و نابودی بخش مهمی از باغات مناطق شمالی تهران(به خصوص شمیرانات) خوشه های خنک مستقر در این نواحی تضعیف شده اند.
محمود فال سلیمان، محمد حجی پور، حجت ا... صادقی،
دوره 13، شماره 31 - ( 12-1392 )
چکیده

محصول پسته به عنوان یکی از محصولات پربازده و دارای مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجهی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک دارد. دشت مختاران در خراسان جنوبی از جمله مناطقی است که کشت این محصول در آن تمرکز فراوانی یافته است. تحقیق حاضر تلاش داشته تا ضمن پهنه­بندی نواحی مستعد کشت پسته با روش­های تصمیم­گیری چند شاخصه­ای AHP و تاپسیس در محیط GIS، مناسب­ترین متد را از میان آن دو روش شناسایی و معرفی نماید. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی می­باشد که پس از جمع­آوری اطلاعات و لایه­های مختلف و آماده­سازی آن­ها، از دو روش نامبرده جهت تعیین نواحی مستعد کشت بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بر اساس روش AHP بخش عمده دشت مختاران برای کشت پسته با محدودیت متوسط، کم و بدون محدودیت هستند اما در روش تاپسیس بیشتر مناطق این دشت با محدودیت متوسط، نسبتاً شدید و محدودیت شدید تشخیص داده شده­اند. تطبیق موقعیت جغرافیایی پهنه­های تعیین شده از دو روش مزبور نیز موید عدم یکسانی موقعیت این پهنه­ها به ویژه در نواحی بودن محدودیت برای کشت پسته در دشت مورد مطالعه است. با توجه به این که روش AHP نسبت به روش تاپسیس نواحی بیشتری را مستعد کشت پسته در دشت مختاران معرفی نموده و هم چنین نواحی مستعد معرفی شده در آن، با وضع موجود کشت پسته در این منطقه انطباق بیشتری دارد می­توان گفت از کارآیی بیشتری در راستای مکان­یابی نواحی مستعد کشت محصولات کشاورزی برخوردار است.  
علیرضا حبیبی، صمد شادفر، معصومه صادقی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده

هدف از این مطالعه بررسی و تهیه نقشه شدت بیابان‌زایی دررخساره های ژئومورفولوژی دراستان خوزستان می باشد. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه بعنوان نقشه پایه با استفاده از روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. علاوه بر معیارهای اصلی مدل شامل؛ اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت و سیاست دو معیار فرسایش آبی و فرسایش بادی نیز در ارزیابی بیابان‌زایی این منطقه استفاده شده است. در این راستا فرآیندهای عمده بیابان ‌زایی شناسایی و قابلیت‌های مدل مدالوس در ارائه یک مدل منطقه‌ای ارزیابی گردید. شاخص‌های مربوطه در واحدهای کاری؛ منطبق بر رخساره‌ها با تعیین بازه 1 تا 2 امتیاز دهی گردید و امتیاز هر معیار از محاسبه میانگین هندسی امتیازات شاخص­ها حاصل گردید. در نهایت امتیاز وضعیت بیابانزایی نیز با محاسبه میانگین هندسی امتیاز معیارهای تعیین­شده، به دست آمد و کلاس بیابان­زایی هر واحد کاری و به تبع آن کل منطقه مشخص گردید. نتایج نشان ‌می دهد 53/7 % از کل منطقه در کلاس بسیار شدید بیابان‌زایی، 36/ 3% در کلاس شدید بیابان‌زایی و 8/9 % در کلاس متوسط از نظر شدت بیابان‌زایی قرار گرفتند، که منطبق با، اراضی پف کرده و کویری، سطوح تپه ماسه‌ای، فرسایش آبراهه‌ای و مخروط افکنه، دشت ریگی و پادگانه آبرفتی می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی شاخص‌ها و معیارهای مختلف تاثیرگذاردر بیابان ‌زایی نشان داده است که مدیریت و سیاست با متوسط امتیاز  176، پوشش گیاهی با متوسط امتیاز 8/166، فرسایش بادی با متوسط امتیاز 75/164، اقلیم با متوسط امتیاز 13/162، خاک با متوسط امتیاز 25/145 و فرسایش آبی با متوسط امتیاز 4/132 است. ضمناٌ میانگین وزنی ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه بر اساس شش معیار مورد بررسی  7/ 155 DS= است که کلاس حساسیت به بیابان‌زایی  برای کل منطقه بحرانی نوع (C3) برآورد گردید.
سیامک شرفی، مسعود صادقی راد، زهرا جوادی نیا،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده

رخداد زمین لغزش­ها در مسیر رودخانه­های ایران به ویژه در مناطق کوهستانی زاگرس از فرآیندهای دامنه­ای است که مسدودن شدن مسیر رودخانه­ها و شکل­گیری دریاچه­های سدی را به دنبال دارد. زمین لغزش دلا، نمونه­ای از این لغزش­ها است که وقوع آن در مسیر شبکه زهکشی رودخانه شیمبار، شکل­گیری دریاچه شیمبار را در پی داشت. مطالعات زمین باستان­شناسی صورت گرفته در محدوده مورد مطالعه با استفاده از نقشه­های توپوگرافی، زمین­شناسی، مدل رقومی ارتفاع، تصاویر ماهواره ای و نرم افزار Arc GIS بر روی زمین لغزش و حوضه دریاچه شیمبار منجر به شناخت دلایل وقوع زمین لغزش و تغییرات سه مرحله­ای دریاچه گردید. این امر نهایتاً زمینه بازسازی پالئوژئومورفولوژی زمین لغزش و  دریاچه سدی شیمبار را مهیا ساخت. نتایج نشان داد که عامل اصلی رخداد زمین لغزش دلا فرآیندهای تکتونیکی منطقه بوده و براساس شواهد باستان شناسی و زمان حفر کانال باستانی، زمان وقوع زمین لغزش قبل از 2000 سال پیش بوده است. هم چنین شکل گیری دریاچه شیمبار و تغییرات محدوده و عمق آن در 3 مرحله، باعث تغییرات محیطی منطقه و مسدود شدن مسیر کوچ منطقه برای مدت طولانی شده است.

مهرشاد طولابی نژاد، علی منظم اسماعیل‌پور، ثنا رحمانی، خدیجه صادقی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

یکی از رهیافت‌های اصلی برای توسعه روستایی و افزایش رفاه خانوارهای روستایی توجه به توسعه گردشگری روستایی است. چرا که توسعه گردشگری می­تواند نقش مهمی در رفاه خانوارها و همچنین پایداری معیشت روستایی داشته باشد. هدف این مطالعه بررسی اثرات گردشگری بر ارتقای سطح رفاه روستاهای ساحلی شهرستان چابهار می­باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری خانوارهای روستایی شهرستان چابهار می­باشد (3720N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه­گیری سهمیه­ای، 280 خانوار در 6 روستای ساحلی که دارای جاذبه­های گردشگری هستند به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تحلیل داده­ها و پاسخگویی به سوالات پژوهش از آزمون هم­انباشتگی نامحدود اکتشافی، آزمون تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که از نظر شاخص­های رفاه اقتصادی، گردشگری به ترتیب بیشترین اثرات را بر ایجاد اشتغال فصلی، بهبود درآمد، توسعه مسکن، و تحرک اقتصاد محلی  داشته است. از نظر شاخص­های رفاه اجتماعی، به ترتیب بیشترین اثرات گردشگری مربوط به بهبود اوقات فراغت، تغییر سبک و شیوه زندگی، توسعه امکانات بهداشتی، و افزایش حس تعلق­مکانی مردم محلی بوده است. همچنین نتایج نشان داد با اینکه گردشگری در روستاهای منطقه مورد مطالعه اثرات چشمگیری بر رفاه اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی داشته است؛ ولی در مقایسه با شاخص­های اجتماعی، گردشگری بیشترین اثر را بر رفاه اقتصادی و شاخص­های آن داشته است. در راستای یافته­های تحقیق پیشنهاداتی در زمینه توسعه گرشگری و رفاه خانوارهای روستایی ارائه شد.

سارا صادقی زاده قوی فکر، دکتر اصغر طهماسبی، دکتر فرهاد عزیزپور،
دوره 24، شماره 73 - ( 6-1403 )
چکیده


امروزه با توجه به سطوح مختلف فعالیت­های اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکل­گیری نیازها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آن‌ها شده است، تقاضای روزافزون برای زمین و دخل و تصرف و تخریب آن به‌عنوان یکی از چالش‌های پیچیده مدیریت پایدار اراضی محسوب می‌شود. پژوهش پیش رو با بهره‌گیری از ابزار تحلیل شبکه‌های اجتماعی به شناسایی و تعیین کنشگران کلیدی مؤثر، در مدیریت تغییر کاربری اراضی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان شهریار می‌پردازد. برای گردآوری داده از ابزارهایی چون مصاحبه و پرسش‌نامه استفاده شده است. برای تحلیل داده و الگوی روابط بین کنشگران، با استفاده از روش­های کیفی، از نرم‌افزارهای Atlas TI و Ucinet استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که عوامل برخی سازمان‌های دولتی از جمله شهرداری، فرمانداری و بخش‌داری با اعمالی نظیر سودجویی، عدم نظارت، چشم‌پوشی از تخلفات در قبال دریافت کمک‌های مالی، مؤثرترین کنشگر در زمینه تغییر کاربری اراضی هستند. همچنین اداره جهاد کشاورزی و شورای اسلامی روستاها مورد اعتمادترین کنشگران در مدیریت جامع کاربری اراضی از نظر سایر ذی‌نفعان بوده‌اند. همچنین مهم‌ترین اشکال تغییر کاربری اراضی در روستاهای محدوده مطالعاتی، تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، به کاربری­هایی همانند مسکونی و ویلایی، صنعتی، تجهیزات شهری و خدماتی می‌باشد. این وضعیت متأثر از عواملی نظیر کمبود آب، عدم‌حمایت دولت از کشاورزی، کمبود امکانات، گرانی نهاده‌های کشاورزی، افزایش قیمت اراضی، مهاجرت‌پذیری در قالب خانه‌های دوم، سودجویی برخی افراد در نهادهای ذی‌ربط رخ داده است.
واژگان کلیدی: تغییر کاربری زمین، کنشگران کلیدی، مدیریت، مناطق روستایی، شهرستان شهریار.
 
[1] . نویسنده مسئول: دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی تهران

محمدرضا حیدری، مهرداد صادقی ده چشمه، علی رشیدپور،
دوره 24، شماره 75 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف از انجام این تحقیق ارائه الگوی گردشگری مذهبی با تکیه بر هنر تعزیه در کاشان بر اساس مدلسازی معادلات ساختاری، برمبنای رویکرد آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی، از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی، همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی مشتمل بر اساتید وخبرگان گردشگری وتعزیه کاشان بود که پس از 15 مصاحبه اشباع حاصل شد. به منظور بررسی روایی داده های کیفی از روایی سازه، بیرونی، توصیفی و تفسیری و به منظور بررسی قابلیت اعتماد از رویکرد سه گانه رائو و پری(2003) استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق کیفی 11 بعد اقتصادی، راهبردی، توسعه، پژوهشی، سازمانی، فنی، محتوایی، زیست محیطی، قانون گرایی، فرهنگی و تبلیغاتی استخراج شد  . پس از بررسی استخراج مؤلفه ها، بخش کمی تحقیق بررسی شد که برای بررسی روایی از روایی عاملی و محتوایی استفاده گردید، قابلیت اعتماد پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد که ابعاد از پایایی لازم برخوردار بودند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 214 نمونه به روش در دسترس انتخاب شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی شامل معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای اس پی اس اس 22 و لیزرل 9/18 و وارپ پی ال اس 5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بیشترین تاثیر بعد اقتصادی(ضریب تأثیر 86/0) پس از آن بعد فرهنگی با (79/0) و  بعد راهبردی با (78/0) تأثیرگذارند.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb