جستجو در مقالات منتشر شده


97 نتیجه برای آب

ژوان امینی، مهری اکبری، زهرا حجازی زاده، علی اکبر شمسی پور،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

فضاهای سبز، نقشی اساسی در تعدیل شرایط خردآب­وهواهای شهری، زیباسازی مناظر شهری، اوقات فراغت شهروندان و تعدیل آلودگی صوتی و هوا و جذب ذرات معلق دارند. در کنار مزایای قابل توجه فضای سبز، یکی از محدودیت­های عمده توسعه فضاهای سبز در مادرشهر تهران بدلیل موقعیت مکانی آن در شرایط با آب­وهوای خشک، تأمین منابع آب نگهداری آنهاست. محاسبه ردپای آب در فضاهای سبز به­عنوان مقدار کل آب شیرین مورد نیاز در حفظ و نگهداری آنها در طول سال، یکی از شاخص­هایی است که می­توان بوسیله آن میزان سازگاری گونه­های درختی و گیاهی آنها را با شرایط آب­وهوایی کلان­شهر تهران نشان داد. هدف این پژوهش محاسبه ردپای آب بوستان لاله در تهران است. از مدل بیلان آب خاک فضای سبز (SWB) برای محاسبه ردپای آب در این بوستان استفاده شد. داده­های مورد استفاده، از ایستگاه ژئوفیزیک شهر تهران برای سال 2018، به صورت میانگین روزانه دما، مجموع بارش و رطوبت عمق صفر تا 30 سانتی متری خاک، اخذ گردید. داده­های مربوط به زهکشی آب خاک، نیز از نمونه­های استاندارد آزمایشگاهی خاک­های فضای سبز، استخراج گردید. نتایج محاسبات انجام شده بیانگر آن بود که در ماه­های گرم سال ردپای آب کل بوستان لاله تهران 4 تا 5 هزار مترمکعب در ماه بدست آمد؛ در حالی­که ماه­های فصل زمستان، کمتر از 1400 مترمکعب در ماه محاسبه شد. تعمیم داده­های رطوبت عمق 30 سانتی­متری خاک ایستگاه ژئوفیزیک به بوستان لاله نشان داد که، در دوره گرم سال، آب آبی (آب زیرزمینی یا سطحی) بیشترین سهم (بیش از 90 درصد) را در ردپای آب بوستان لاله داشته است در حالی­که در ماه های فصل زمستان و دو ماه آذر و آبان، سهم آب سبز(آب ناشی از بارش برف و باران) در تأمین رطوبت لایه 30 سانتی متری فوقانی خاک، بیش از 90 درصد از کل ردپای آب بوده است.

آقای آیت جهانبانی، آقای علی شماعی، اقای حبیب اله فصیحی، آقای طاهر پریزادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

تاب‌آوری یکی از رویکردهای کاهش آسیب‌پذیری جوامع و تقویت توانایی‌های مردم برای مقابله با خطرات ناشی از وقوع سوانح طبیعی به‌ویژه زمین‌لرزه است و دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی، نهادی، کالبدی و زیست‌محیطی است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی  و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از نوع اکتشافی است. پرسشنامه محقق ساخته با 102 گویه ابزار گردآوری داده های پژوهش بود. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 386 و روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده بود. تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر در بستر نرم افزار SPSS25 برای تحلیل داده ها و مدلسازی عوامل به کار گرفته شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که شهر پارس آباد از نظر تاب‌آوری اجتماعی و کالبدی دارای پایین‌ترین امتیازات و در وضعیت متوسط متمایل به خوب؛ تاب‌آوری زیست‌محیطی در وضعیت متوسط، تاب‌آوری نهادی و اقتصادی به ترتیب در وضعیت متمایل به وضعیت نامناسب قرار دارند. همچنین  عامل بندی سؤالات، 13 عامل برای ابعاد اجتماعی (رفتار در حین بحران، آگاهی از بحران، آمادگی برای بحران، دانش، همکاری، اعتماد، همیاری، امانت‌داری، تعامل، دقت، نگرش، کمک‌های اولیه و اقدامات ضروری)؛ 3 عامل (خسارت پذیری، جبران‌پذیری و توانایی برگشت) برای ابعاد اقتصادی؛ 5 عامل (عملکرد نهادهای عمومی، عملکرد نهادهای نیمه عمومی، ارتباط نهادی، اقدامات نهادی و بستر نهادی) برای تاب‌آوری نهادی؛ 4 عامل (فضای باز، مقاومت ساختمانی، دسترسی عمومی و دسترسی امدادی) برای تاب‌آوری کالبدی و 3 عامل (عوامل محیطی، تغذیه‌ای و خاک) برای تاب‌آوری زیست‌محیطی نشان داد. در نهایت مدلسازی شاخص های تاب آوری برای شهر پارس آباد ارایه گردید.

فریبا اسفندیاری درآباد، احسان قلعه، مریم محمدزاده شیشه گران،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

یکی از مخاطراتی که در طی سال­های اخیر در بسیاری از مناطق رخ داده است، مخاطرات ناشی از فرونشست است. موقعیت جغرافیایی ایران باعث شده است که بسیاری از مناطق آن در معرض این مخاطره باشد. تکنیک تداخل­سنجی راداری با دقت بالا از مناسب­ترین روش­های شناسایی و اندازه­گیری میزان فرونشست می­باشد. در این پژوهش، به منظور شناسایی و اندازه­گیری فرونشست در دشت اردبیل از تکنیک تداخل­سنجی تصاویر راداری سنتینل 1 سال­های 2015 و 2020 استفاده شده است. به منظور صحت­­سنجی از داده­های چاه­های پیزومتری و نقشه­های کاربری اراضی در منطقه استفاده شد. طبق نتایج، بیشینه نرخ فرونشست در 5 سال در منطقه، 17 سانتیمتر برآورد شده است. همچنین نتایج نشان داد بالاترین میزان فرونشست در بازه زمانی 2015 تا2020 به ترتیب به کاربری‌های مرتع با مقدار 17 سانتیمتر، خاک مقدار 14 سانتیمتر و کاربری‌های کشاورزی دیم و منطقه مسکونی با مقدار به ترتیب 13 و 12 سانتیمتر در رده­های بعدی قرار دارند. فرونشست 12 سانتیمتری برای کاربری مناطق مسکونی احتمالا می‌تواند ناشی از تخریب و ساخت و سازهای ساختمان­های بزرگ باشد. همچنین رابطه بین فرونشست و تغییرات مقدار سطح آب‌های زیرزمینی نشان داد که در بازه زمانی 5 ساله، سطح آب زیرزمینی 4 متر افت داشته است که این افت سطح آب زیرزمینی منجر به فرونشست زمین در منطقه مورد مطالعه شده است

- فرهاد جودی، - رحیم سرور، سیده صدیقه حسنی مهر،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

عملکرد مدیریت شهری از ابعاد مختلف در توسعه پایدار شهر موثر است. از جنبه های مهم و تاثیرگذار مدیریت شهری، کیفیت زندگی شهروندان در محلات مختلف است. عملکرد مدیریت در بهبود کیفیت زندگی با مشارکت مردم، تامین خدمات، شفاف سازی و... قابل تحقق است. بنابراین در این تحقیق هدف سنجش عملکرد مدیریت شهری بر کیفیت زندگی سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب است. تحقیق از نظر روش و ماهیت توصیفی-تحلیلی و جز تحقیقات ژرف نگر و کمی است. داده های از دو روش کتابخانه ای و میدانی از طریق ابزار پرسش‌نامه جمع آوری شد. روایی پرسش نامه از طریق جامعه نخبگان(10 نفر) تایید و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ بیشتر از 79/0 محاسبه شد. جامعه آماری تحقیق را شهروندان ساکن در 10 سکونتگاه غیررسمی شهر میاندوآب، 11545 نفر تشکیل داده‌اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 313 نفر تعیین شد. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که شاخص مدیریت شهری در سطح معناداری کمتر از 05/0 معنادار است. اختلاف میانگین برابر با 403/1- تایید کرد که شاخص مدیریت شهری برای سکونتگاه های غیررسمی شهر میاندوآب ضعیف ارزیابی می شود. همچنین مدل رگرسیونی از تاثیرگذاری شاخص مدیریت شهری در بهبود کیفیت زندگی سکونتگاه های غیررسمی با ضریب 901/0 اشاره دارد. متغیر مشارکت با 23 درصد و متغیر نظافت و بهداشت محیط با 11 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیرگذاری را در بهبود کیفیت زندگی پیش بینی می نمایند. بنابراین وجود یک مدیریت یکپارچه شهری متشکل از مردم و مسوولان با تاکید بر شاخص های مشارکت محور و ساختاری می تواند به بهبود کیفیت زندگی محلات کمک نماید.

سمیه جهان تیغ مند، مصطفی هداوندمیرزایی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

توسعه گردشگری طبیعت­ گرایانه وابسته به معرفی و توجه به جذابیت جاذبه­ های گردشگری طبیعی است. در واقع، شناسایی عوامل موثر بر افزایش جذابیت مکان­های اکوتوریستی و ژئوتوریسی از جمله مهم­ترین موضوعات در توسعه گردشگری و طبیعت­گردی یک منطقه است. با توجه به این موضوع، هدف پزوهش حاضر نیز بررسی عوامل موثر بر افزایش جذابیت مکان­های توریستی و ژئوتوریسی در منطقه مورد مطالعه می­باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده­ها و اطلاعات پرسش­نامه و مشاهده می­باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری شهرستان خرم­آباد در استان لرستان می­باشد. در این پژوهش 50 کارشناس و متخصص مرتبط با گردشگری طبیعی به عنوان نمونه انتخاب گردید. نتایج  پژوهش گویای آن است که به ترتیب چهار عامل محصولات گردشگری اکوتوریستی و ژئوتوریستی، حفاظت دارایی­های طبیعی، حفط و توسعه زیرساخت­های گردشگری و ایجاد فرصت­هایی رونق گردشگری طبیعت محور مهم­ترین عوامل افزایش جذابیت مکان­های توریستی و ژئوتوریسی می­باشند. همچنین نتایج نشان داد که تقویت زیرساخت­های گردشگری منطقه، سرمایه­گذاری بخش خصوصی در گردشگری و شناخت ظرفیت­های گردشگری طبیعی و جاذبه­های گردشگری وبرنامه­ریزی برای توسعه آن مهم­ترین راهبردهای توسعه گردشگری طبیعی در شهرستان خرم­آباد می­باشند.

دکتر احمد رشیدی نژاد، دکتر مراد کاویانی راد، دکتر افشین متقی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

مجموعه امنیتی، گواه بر مجموعه‌ی واحدی از کشورهاست که فرآیند «امنیت‌سازی» و «ناامن‌سازی» این گروه از کشورها در پیوند فزاینده با یکدیگر است. به عبارتی نگرانی اصلی امنیتی آنها به اندازه‌ای درهمتنیده است که مشکلات امنیتی آنها نمی‌تواند جدای از هم، واکاوی و راهکاریابی شود. بر بنیاد چنین شناسه‏ای «مجموعه‌های هیدورپلیتیک» شامل آن دسته از کشورها است که از نظر «جغرافیایی»، مالک و از نظر «فنی»، استفاده‌کننده بخشی از رودخانه مشترک هستند. کشورهایی که چه بسا مرز جغرافیایی مشترک هم ندارند، اما منابع آبی مشترک (رودها، دریاچه‌ها و آبخوان‌ها)، آنها را در قالب یک منطقه شناسانده، مسائل امنیتی و هیدروپلیتیک هر یک از اعضای آن مترادف با «امنیت ملی» و «امنیت هیدروپلیتیک» سایر کشورهای عضو است. روششناسی حاکم بر پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد، با مبنا قرار دادن حوضه‌های آبریز بین‌النهرین و هیرمند، بر این فرض استوار است که؛ در یک مجموعه هیدروپلیتیک، همان‌گونه که تهدید امنیت آبی هر یک از کشورهای عضو، ممکن است به تهدید امنیت ملی دیگر اعضا بیانجامد، تهدید امنیت ملی هر یک از کشورهای مجموعه، ممکن است موجب تهدید امنیت آبی دیگر اعضا گردد. اطلاعات مورد نیاز این تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه‌ای (کتب، نشریات و اینترنت) گردآوری شده است. نتیجه پژوهش نشان داد که چگونه با بروز ناامنی در افغانستان (در دوره‌های زمانی مختلف)، امنیت هیدروپلیتیک در بخش‌های از ایران به مخاطره افتاده است. در حوضه بین‌النهرین نیز تغییرات آب و هوایی و نادیده گرفتن امنیت هیدروپلیتیک سوریه از سوی ترکیه (با بستن دریچه سدها) در بروز بحران داخلی سوریه نقش‌آفرین شده، با بازتاب بحران، امنیت سایر کشورهای حوضه از جمله ترکیه، عراق و ایران نیز مورد تهدید قرار گرفته است.
محمدصالح اخلاصی، دکتر سمیه سلطانی گردفرامرزی، دکتر ابوالفضل عزیزیان، مهندس مرتضی قیصوری،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

در این تحقیق تأثیر نوسان اقلیم بر میزان آب مجازی برخی محصولات زراعی استراتژیک در استان کرمان برای دوره­های آتی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از داده¬های اقلیمی مدل گردش کلی HadCM3 تحت سناریوی واداشت تابشی RCP4.5 استفاده شد. جهت بررسی امکان تولید و شبیه­سازی داده­های هواشناسی در دوره¬های آتی مدل ریزمقیاس­نماییLARS-WG  بکار گرفته شد. برای دوره پایه (2011-1991) کالیبراسیون و صحت­سنجی مدل انجام گرفت. از طریق داده­های LARS-WG میزان بارش و دمای بیشینه و کمینه ایستگاه­های منتخب برای دوره¬های 2070-2011 میلادی پیش­بینی و با دوره پایه مقایسه گردید. میزان آب مجازی برای محصولات منتخب شامل یونجه، جو و گندم محاسبه شد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که پدیده نوسان اقلیم به طور معنیداری بر تبخیر- تعرق، عملکرد محصولات زراعی مورد مطالعه اثر گذار بوده و از این رو بهره‏وری آب کشاورزی را در آینده تحت تاثیر قرار خواهد داد. در حالی که میانگین دمای فصل رشد در آینده تحت تاثیر نوسان اقلیم افزایش خواهد یافت، پارامتر بیشینه دما بیش از کمینه دما تحت تاثیر این پدیده قرار خواهد گرفت و به موازات این موضوع نیاز آبی و تبخیر- تعرق گیاه در این دوره افزایش می‏یابد. همچنین بررسی‏ها نشان از کاهش بارش در فصول گرم سال و افزایش آن در فصول سرد در تمامی ایستگاه‏های مطالعاتی را دارد. میزان تغییرات آب مجازی به دست آمده برای همه گیاهان مورد مطالعه افزایشی است و این افزایش برای محصولات جو و گندم به‏طور متوسط در دوره آینده افزایش بیشتری از خود نشان میدهد. بیشترین افزایش میزان آب مجازی نسبت به دوره پایه در ایستگاه کرمان مربوط به محصولات جو و یونجه به اندازه حداقل 30% میباشد.
 
Dr حبیب اله فصیحی، خانم مینا حیدری تمرآبادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

زیبایی در زمره متعالی ­ترین نیازهای بشری است. انسان از زمانی­ که به ساخت شهرها مبادرت ورزیده، به حس زیبایی­ شناسی توجه داشته است. هدف این پژوهش ارزیابی مقایسه­ای دو محله گلستان و مرادآب به عنوان دو محله مشهور برخوردارترین و نابرخوردارترین محلات از شهر کرج، به لحاظ شاخص­های زیبایی­شناسی فضای شهری است. روش تحقیق توصیفی_ تحلیلی بوده و گردآوری داده­ها در خصوص 14 مؤلفۀ برگزیده مربوط به زیبایی­شناسی محیط شهری، با روش مشاهده مستقیم و استفاده از ابراز سیاهه ارزیابی صورت گرفته است. برای تحلیل و مقایسه سطح زیبایی­شناسی دو محله، پارامترهای آمار توصیفی به­کار گرفته شده و برای تحلیل نابرابری­های فضایی به ترسیم نقشه­های پهنه­بندی در سیستم اطلاعات جغرافیایی و محاسبات و تحلیل بر روی جداول توصیفی مربوط، مبادرت گردیده است. با توجه به ارزیابی شاخص­ها در دامنه امتیازات 10-1 و قائل­ شدن امتیاز بالاتر به سطح بالاتر از زیبایی­شناسی، یافته­ها نشان دادند که رقم­ میانگین کل شاخص­ها در محلۀ گلستان 31/6  ودر محلۀ مرادآب 57/2 است. همچنین در محله گلستان رقم میانه 43/6 و رقم چارک اول 4 است در حالی که در محله مرادآب این ارقام به­ترتیب 78/1 و 1 هستند. تحلیل فضایی نقشۀ پهنه­بندی نشان داد که در محله گلستان در مجموع شاخص­ها، پهنه­هایی که به­لحاظ زیبایی­شناسی در سطوح «بسیار پایین» و «پایین» قرار داشته باشند وجود ندارد حال آنکه در محله مرداب، هیچ پهنه­ای در سطوح «بالا» و «متوسط­بالا» قرار ندارد، می­توان نتیجه گرفت که محلۀ گلستان در سطح بالایی از نظر شاخص­های زیباشناسی قرار داشته و نابرابری فضایی زیادی در درون و میان دو محله مطالعه­شده، وجود دارد.
 
شهریار خالدی،
دوره 2، شماره 2 - ( 10-1382 )
چکیده

یخبندان‌های بهاری در این مقاله به صورت کاربردی و روش‌های مختلف از جمله آماری و سینوپتیکی، مورد مطالعه قرارگرفته است . نقش کم‌فشارها در فصول انتقالی و پرفشارهای حرارتی سیبری و آسیایی در شکل‌یابی جریان‌های سرد ایران قابل‌ملاحظه است. اوایل بهار از جمله مهم‌ترین زمان‌های یخبندان است که اغلب با خسارت‌های فراوان بر تولیدات باغداری همراه می‌شود. وجود بیش‌تر باغ‌ها در پهنه‌های دره‌ای در برابر یخبندان با اشکال مواجه می‌شود. در مجموع یخبندان‌های تشعشعی, انتقالی و تبخیری و نیز پدیده وارونگی دما, ازجمله جنبه‌های میکروکلیمایی یخبندان در چار چوب مطالعاتی این مقاله قرار دارد. توان بالای شهرستان مرند در باغداری به‌ویژه درختان سیب از اهمیت به‌سزایی برخوردار است. از جمله درختانی که در برابر یخبندان از خود حساسیت نشان می‌دهد زرد آلو و بادام است که در مرند هر دو یا سه سال یک بار خسارت می‌بیند . پیش‌بینی و حفاظت در برابر یخبندان از دیگر اقدامات کاربردی است که با روش‌های فعال و غیرفعال همراه می‌گردد .
منوچهر فرج‌زاده، عبدا... نصرتی،
دوره 3، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده

از مهم‌ترین مسائلی که در مدیریت آبخیزداری حوضه‌های آبریز مطرح است محاسبه میزان شدت سیل‌خیزی زیر حوضه‌ها می‌باشد. این مطالعه در تعیین اولویت اقدامات آبخیزداری نقش اساسی دارد. به طور یقین شناسایی عوامل موثر در میزان شدت سیل‌خیزی می‌تواند در برآورد شدت سیل‌خیزی حوضه‌های فاقد آمار هیدرومتری نیز بسیارکارآمد باشد. هدف مقاله حاضر شناسایی عوامل موثر در شدت سیل‌خیزی حوضه‌های آبریز گاوه‌رود در غرب کشور بوده است. نتیجه حاصل از تعیین حساسیت سیل‌خیزی در پهنه‌بندی زیر حوضه‌های مورداستفاده قرار می‌گرفته و هریک از آن‌ها از نظر قابلیت تولید رواناب طبقه‌بندی شده‌اند. برای داده‌های موردنیاز این تحقیق علاوه بر تهیه داده‌های موجود از روش‌های سنجش از دور برای تولید نقشه شاخص پوشش گیاهی استفاده شده است. پس از تهیه اطلاعات و تزریق آن‌ها به کامپیوتر از روش‌های مختلف تحلیل GIS برای اخذ نتایج استفاده شده است .
محمدرضا مباشری، حسن خاوریان،
دوره 3، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده

تعیین میزان تبخیر و تعرق در پهنه‌های وسیع و با فاصله زمانی مناسب، ابزاری کارا در امر مدیریت بهینه منابع آب، مدیریت کشاورزی در تعیین کشت بهینه برای مناطق مختلف و مطالعات اقلیم است . برآورد میزان تبخیر و تعرق (Evapo-Transpiration ET) با استفاده از لایسیمتر برای مناطق وسیع، بسیارپرهزینه و وقت‌گیر است. از طرف دیگر، تعیین نظری (ET) با استفاده از روش‌هائی همچون همبستگی ادی (Eddy Correlation) و نسبت باون (Bowen Ratio) خطاهائی اجتناب ناپذیر ناشی از به کارگیری پارامترهای هواشناسی را به همراه دارد. این محدودیت‌ها باعث توسعه استفاده از داده‌های سنجش از دور جهت برآورد میزان تبخیر و تعرق در نواحی وسیع و با قدرت تفکیک زمانی مطلوبی شده است . تاکنون در ایران مطالعه جامعی در رابطه با استفاده از سنجش از دور برای برآورد (ET) انجام نشده و یا حداقل کارهای احتمالی انجام شده، چاپ و منتشر نشده است. البته، درحد ارتباط تبخیر وتعرق با NDVI یا نظایر آن مطالعاتی صورت گرفته که اندازه‌گیری‌های همزمان میدانی را برای تائید به همراه نداشته است . در این پژوهش سعی شده است که علاوه بر معرفی چندین روش جهت برآورد تبخیر و تعرق با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای، مشکلات اصلی الگوریتم‌های موجود برای استفاده در ایران را تبیین نموده و راهکارهای رفع و یا کاهش آن‌ها را موردبحث و بررسی قرار دهیم .
علی‌اصغر آل‌شیخ، مجید همراه، حسین هلالی، علی فاتحی،
دوره 3، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده

بهره‌برداری از منابع آب اعم از سطحی و زیرزمینی مستلزم شناخت رفتار و مقدار هر کدام از منابع است تا با استفاد بهینه از این منابع، حداقل خسارت به محیط زیست و مخازن این آب‌ها وارد گردد. در حال حاضر تعداد زیادی از دشت‌های کشورمان، دشت ممنوعه اعلام شده و برداشت بیشتر از سفره‌های آب زیرزمینی امکان‌پذیر نمی‌باشد و بعضی سفره‌ها نیز در حال تخریب و نابودی است. رفع این معضلات، مستلزم تهیه بیلان منابع آب است تا با شناخت کمی آب بتوان در جهت توسعه پایدار، برنامه‌ریزی نمود . محاسبه عوامل بیلان نیازمند آمار و اطلاعات هواشناسی، هیدرولوژی و هیدروژئولوژی است که پس از تجزیه و تحلیل، نقشه‌ها و اطلاعات مکانی موردنیاز به دست می‌آید. در این تحقیق بیلان هیدرولوژیکی محاسبه و سپس بیلان آب زیرزمینی به دلیل تنوع و کاربرد بیشتر آن در کارهای اجرایی،‌ در سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه گردیده است. در انتها نتایج محاسبات عوامل مختلف بیلان در سیستم اطلاعات جغرافیایی ارائه شده است . با استفاده از نقشه بیلان تهیه شده در محیط GIS، نقاط بحرانی برداشت بی‌رویه از آب زیرزمینی مشخص شد. از این‌رو می‌توان از واردآمدن خسارت به سفره‌های آب زیرزمینی جلوگیری نمود. همچنین دبی مجاز بهره‌برداری از سفره در هر نقطه از دشت و فاصله چاه‌های جدید از منابع موجود محاسبه و ارائه ‌گردید . نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که بیشتر مناطق دشت تالش فاقد محدودیت برداشت بوده و توسعه بهره‌برداری در آن توصیه می‌گردد. لازم به ذکر است که به دلیل مجاورت دشت فوق با دریای خزر محدودیت برداشت به دلیل نفوذ آب شور دریا در بعضی نقاط وجود دارد .
سعدالله ولایتی، مهدی جهانی، آزاده رامش،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

با بروز پدیده تغییر اقلیم و دخالت روز افزون بشر در اقلیم جهانی دو سانحه طبیعی خشکسالی و سیل، بخش‌های مختلف کره زمین را تحت تاثیر قرار می‌دهند. کشور ما نیز در چند سال اخیر به تناوب شاهد وقوع سیلاب‌ها و خشکسالی‌های شدید در اکثر نقاط بوده است، به ویژه آن‌که بروز توام این دو سانحه طبیعی یکدیگر را تقویت می‌کنند به گونه‌ای که در اثر وقوع خشکسالی‌های شدید، پوشش گیاهی و رطوبت خاک از بین می‌رود که این خود عامل تسهیل‌کننده جریان یافتن سیلاب‌های مخرب می‌باشد و از سوی دیگر بروز سیلاب‌های شدید نیز باعث از بین‌رفتن اراضی زراعی و شسته‌شدن خاک‌های حاصلخیز می‌شود که این امر اثرات خشکسالی را در این منطقه تشدید می‌کند. در این حوضه آبریز که از پتانسیل سیل‌خیزی نسبتا بالایی بر خوردار است، با اعمال یک مدیریت صحیح و جامع، علاوه برآن‌که اثرات وصدمات سیلاب را می‌توان کاهش و یا تخفیف داد می‌توان از سوانح طبیعی، برای افزایش پتانسیل آبی موجود در منطقه نظیر افزایش رطوبت خاک، تغذیه آبخوان‌های زیرزمینی و افزایش ذخیره آب دریاچه پشت سدها نیز بهره برد که لازمه این امر وجود یک مدیریت جامع و بهینه ریسک سیل در این حوضه آبریز می‌باشد. در این تحقیق، حوضه آبریز (کارده) که در نزدیکی شهر مشهد واقع شده است به عنوان مطالعه موردی در نظر گرفته شد و ریسک سیلاب‌های جریان یافته در این حوضه با استفاده از سه نوع مدل آماری: 1) توابع توزیع احتمال، 2) مدل رگرسیونی، 3) مدل سری زمانی ARIMA مدل‌سازی شد. طبق نتایج حاصل از آزمون مدل‌های بدست امده، توابع توزیع احتمال، به خوبی قادر به مدل‌سازی ریسک سیلاب‌های حوضه نبودند. مدل رگرسیونی نیز به علت این‌که از یک روند کلی تبعیت می‌نمود، جواب‌های قابل قبولی ارائه نمی‌کرد. در نهایت مدل‌های سری زمانی ARIMA از مراتب مختلف موردآزمون قرارگرفتند که در نهایت مدل ARIMA(1,2,3) بهترین برازش آماری را ارائه کرد. طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، با استفاده ترکیبی از سه مدل آماری توابع توزیع احتمال، مدل رگرسیونی و مدل سری زمانی ARIMA می‌توان یک مدل مناسب برای مدیریت ریسک سیلاب برای حوضه کارده بدست آورد که به صورت کاربردی و عملیاتی قابل استفاده بوده و همچنین نتایج این تحقیق برای سایر حوضه‌های آبریز مشابه نیز قابل بسط و استفاده است.
شهریار خالدی،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

هنه‌های جنوبی و جنوب‌غربی قم ارتفاعات قابل‌‌ملاحظه‌ی تا بیش از 3000 متر را داراست که این امر خود در انتقال آب به داخل دشت‌های استان نقش به سزایی را ایفا می‌کند. میزان بارندگی در استان قم بین 100 تا 300 میلیمتر است. احداث دو سد در این استان در جلوگیری از فرسایش تأثیر چندانی نداشته است، استفاده از آبهای زیرزمینی نیز افزایش داشته و باعث شده که ترازنامه آب‌های زیرزمینی منفی شود. به دلیل خشکی آب و هوایی و شوری خاک، شاهد فقر پوشش گیاهی در این پهنه هستیم. بنابراین، گیاهان نمک‌دوست از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشند. با این حال به علت توپوگرافی استان می‌توان شاهد 300 گونه گیاهی در این استان بود. گونه‌های مرغوب‌تر را می‌توان در ارتفاعات بیش از 1300 متر مشاهده کرد. با مطالعه خاک‌ها، هیدرولوژی و آب‌و‌هواشناسی قم به این نتیجه رسیدیم که خاک توأم با آب و ‌هوا در شرق و آب ‌و ‌هوا به تنهایی در غرب و جنوب غرب استان به عنوان عوامل طبیعی غالب بر پراکنش و تراکم پوشش گیاهی تأثیر می‌گذارد.
فرامرز خوش اخلاق، زهرا حجازی زاده، حسین محمدی، غلامرضا روشن،
دوره 5، شماره 6 - ( 4-1385 )
چکیده

در این پ‍‍‍‍‍‍ژوهش با استفاده از شاخص TOPSIS، و با استفاده از چهار عنصرجوی بارش، دما، نم نسبی و تعداد روزهای بارش، خشکسالی های رخ داده درچند ایستگاه همدیدی استان خوزستان، برای دوره آماری 18 ساله ( 2003-1986) تعیین و رتبه بندی و نهایتاً پهنه بندی شده است. در روش TOPSIS، برای رتبه بندی دقیق تر، از عناصر آب و هوایی بیشتری نسبت به روش های معمول رایج وبانگرش سازوکاری وبرهمکنشی (سیستماتیک)، استفاده می شود. در نهایت جهت اعتبارسنجی روش پیشنهادی، داده های خروجی آن با خروجی روش 5 SIAP برای تعداد زیادی از ایستگاه های کشور موردمقایسه قرارگرفته که نتایج حاصله گویای اعتبار کافی روش TOPSISمی باشد، به طوری که همبستگی خروجی های مذکور برای ایستگاه های استان خوزستان، مقداری بالا را نشان می دهد.
حسین محمدی، علی شکور، فرامرز خوش اخلاق، غلامرضا روشن،
دوره 6، شماره 8 - ( 4-1386 )
چکیده

در این پژوهش با استفاده از آمار 33 ساله ایستگاههای هواشناسی و ایستگاههای هیدرومتری استان گلستان، نوسانات هیدروکلیماتولوژی این حوضه مثل، بارش، دما، سیلاب مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفت. پس از بررسی آماری عناصر آب و هوایی، این نکته مشخص گردید که اقلیم منطقه در حال تغییر بسوی آب و هوایی گرم و خشکتر می باشد، که از اثرات این تغییر می توان به کاهش بارش، افزایش دما و نیز افزایش شدت بارش و دبی های اوج منطقه اشاره نمود. در ادامه با استخراج داده های 5 سیلاب مخرب در حوضه مذکور و با استفاده از تحلیل سینوپتیکی، الگوی آغاز و همزمان رخداد این سیلابها شناسایی و نقشه های نمادین در سه تراز سطح دریا،850 و 700 هکتوپاسکال برای دوره های فوق الذکر این سیلابها ارائه گردیده است. در نهایت با توجه به تحلیل های سینوپتیکی مشخص گردید که سهم مقدار بارشهای سیلابی در منطقه، متاثر از سامانه های واچرخندی، نه تنها از لحاظ مقدار بارش، بلکه از نظر وسعت منطقه، از چرخندها بیشتر می باشد.
زهرا حجازی زاده، زین العابدین جعفرپور، نادر پروین،
دوره 7، شماره 5 - ( 10-1386 )
چکیده

سیل یکی از مخاطرات محیطی است که هر ساله خسارات فراوانی به بار می آورد. از آنجا که اغلب ویژگی های محیطی را می توان در ارتباط با الگوهای گردشی تبیین کرد، بررسی و تعیین الگوهای سینوپتیکی مولد سیلاب های مخرب و فراگیر اهمیت و ضرورت خاصی می یابد. در این مطالعه، پس از تعیین آستانۀ سیلاب های مخرب و فراگیر، داده های ارتفاعی تراز 500 هکتوپاسکال برای 44 طوفان مولد سیل در حوضه آبریز دریاچه ارومیه (22 ایستگاه) (171 روز سیلابی) طی دورۀ (1384-1370) با استفاده از روش تحلیل عاملی و تکنیک خوشه بندی سلسله مراتبی وارد در محیط نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد. و نهایتاً هفت الگوی سینوپتیکی حاکم بر سیلاب های مخرب و فراگیر سطح حوضۀ آبریز مزبور شناسایی و طبقه بندی شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، به هنگام وقوع سیلاب های مذکور محور تراف به سمت عرض های جغرافیایی پایین عمیق تر شده و موقعیت حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه نسبت به اغتشاشات سطح بالا ‌به گونه ای بوده که، یا در زیر منطقۀ واگرایی بالایی جلو تراف های موج کوتاه بادهای غربی قرار گرفته، یا در زیر قسمت جلوی سیستم سینوپتیکی سردچال بالایی واقع شده و یا اینکه در زیر قسمت جلوی بادهای غربی مسیر جنوبی سیستم مانع قرار گرفته است. در این بین، الگوی سینوپتیکی تراف موج کوتاه بادهای غربی مولد 3/67% از کل سیلاب ها می باشد.
مصطفی طالشی، هادی معماریان خلیل آباد،
دوره 9، شماره 9 - ( 8-1388 )
چکیده

با نگاهی جغرافیایی به توزیع مکانی فعالیت و استقرار مکانی _ فضایی جوامع تولیدی در فضای سرزمینی بدون هیچگونه تردیدی جوامع عشایری بعنوان یکی از کانون های تولیدی بویژه از دیدگاه تولید گوشت قرمز و سایر فرآورده های لبنی مطرح می باشند . در فرآیند تحولات اجتماعی _ اقتصادی نظام های بهره برداری در ایران ، جوامع عشایری نیز بالطبع دچار مسائل و مشکلات زیستی شده اند که اغلب با کمبود نیازهای رفاهی نیز همراه است . در راستای تجهیز و توسعه نظام عشایری طرح های متفاوتی در کشور صورت پذیرفته است . یکی از گذاره های مطرح سامان دهی کانون های عشایری است در این طرح همواره مکان مناسب برای تامین نیازهای متفاوت عشایری از نظر اسکان و تقویت بنیان های اقتصادی آنان بایستی مورد توجه قرار گیرد .در این مقاله تلاش شده مکان یابی کانون های عشایری از منظر شاخص ها و مولفه های بنیادی اثرگذار(محیطی_اکولوژیکی،اجتماعی _اقتصادی و فضایی) در زندگی عشایری را براساس مورد پژوهی سامانه قشلاق آب تلخ سرخس با روش اسنادی _ پیمایشی مورد توجه قرار گیرد .کانون مورد مطالعه در یکی از زیست بوم های عشایری شمال خراسان در شهرستان سرخس از استان خراسان رضوی قرار دارد.دراین راستا رویکرد توسعه و تجهیز منابع در پی انست اثبات نماید که سامان پایدار عشایری از یک سو فضای کالبدی مناسب برای زیست و اسکان را فراهم می آورد و از سوی دیگرپایداری نظام اقتصادی عشایر را نیز تضمین می نماید .
شهرام درخشان،
دوره 10، شماره 10 - ( 3-1389 )
چکیده

ایجاد رواناب در سطح زمین مشکلاتی مانند فرسایش خاک، وقوع سیلاب، کاهش حاصلخیزی خاک و پوشش گیاهی و حتی کاهش منابع آب زیر زمینی را در بر دارد که عواملی مانند شرایط اقلیمی ، خاک، شرایط توپوگرافی زمین و پوشش سطح خاک در آن تاثیر دارند. در این تحقیق سطح حوضه آبخیز کسیلیان به مساحت 68 کیلومتر مربع که از نظر پتانسیل سیل خیزی وضعیت مناسبی نداشته مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق بدین ترتیب بوده است که ابتدا با بکارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی مدل فیزیکی حوضه آبخیز با بکارگیری DEM، شبیه سازی شده و با وارد نمودن این اطلاعات در مدل هیدرولوژیک HEC-HMS، یک مدل بارش- رواناب با بکارگیری روش SCS برای حوضه آبخیز کسیلیان ارائه گشت. پس از بهینه سازی مدل، اعتباریابی مدل هیدرولوژیک حوضه با اجرای آن برای سه واقعه بارش گذشته و مقایسه هیدروگراف های شبیه سازی شده با هیدروگراف های مشاهداتی انجام پذیرفت و با روش حذف انفرادی زیر حوضه ها، میزان مشارکت در تامین دبی اوج و حجم رواناب خروجی حوضه، برای هر یک از زیرحوضه ها بررسی و طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که زیر حوضه های با پوشش جنگلی دارای کمترین میزان رواناب و پتانسیل سیل خیزی است و بیشترین پتانسیل تولید رواناب در زیر حوضه هایی است که دارای اراضی وسیع زراعی و گسترش خاکهای گروه هیدرولوژیک C ( بافت سنگین) اراضی غیر قابل نفوذ می باشند.
علی اکبر متکان، خاطره سعیدی، علیرضا شکیبا، امین حسینی اصل،
دوره 10، شماره 13 - ( 12-1389 )
چکیده

هدف این مقاله، بررسی رابطه میان تغییرات پوشش اراضی با احداث و آبگیری سد مخزنی طالقان به کمک تکنیک های سنجش از دور می باشد. بدین منظور، ابتدا نقشه پوشش اراضی حاصل از طبقه بندی سه تصویر ماهواره ای به روش هیبرید در یک دوره 20 ساله با سه مقطع زمانی قبل، همزمان و بعد از احداث سد به ترتیب در سالهای 1366، 1381 و 1386 استخراج گردید. سپس بررسی تغییرات 3 نقشه استخراج شده به روش مقایسه پس از طبقه بندی بر مبنای تفاضل، صورت پذیرفت و به منظور بررسی تغییرات مکانی انواع کلاس های مورد نظر از شاخص آماریLQ کمک گرفته شد. نتایج این مطالعه نشان داد که در بازه زمانی مذکور سطح مراتع تقریباً ثابت بوده اماّ کیفیت آنها تا حدودی افت داشته است که علت آن تبدیل مراتع به اراضی زراعی و چرای دام می باشد. همچنین، سطح اراضی کشاورزی آبی و دیم به علت مهاجرت و بازگشت مجدد مردم به منطقه در این فاصله دارای نوسان بوده است. در این بازه زمانی،سطح اراضی مسکونی نیز افزایش قابل توجهی داشته که دلیل اصلی آن ویلاسازی و ساخت تفرجگاه توسط افراد بومی و غیر بومی در حوالی دریاچه سد می باشد. بررسی تغییرات الگوی مکانی پوشش های مختلف نیز نشانگر آن است که بیشترین تغییرات در زیرحوضه های اطراف دریاچه سد و حواشی رودخانه اصلی رخ داده است.

صفحه 1 از 5    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb