جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای حاکمیت

زهرا پیشگاهی فرد، ناصر رضائی،
دوره 9، شماره 7 - ( 2-1388 )
چکیده

حفره های دولت به عنوان پدیده هایی که بصورت سازمان یافته و در سطحی گسترده موجودیت و حاکمیت دولت ها را در فضای جغرافیایی به چالش می کشند معرفی شده اند. به همین دلیل شناسایی حفره‌های دولت به عنوان عوامل به چالش کشاننده حاکمیت و امنیت دولت ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد. در این مقاله ضمن معرفی اجمالی مفاهیم نزدیک به مفهوم حفره های دولت مانند قلمرو موثر ملی، منطقه کارآمد کشور، منطقه هسته، و بحران نفوذ به تعریف حفره های دولت و معرفی انواع آن پرداخته شده که در چهار دسته انواع حفره ها از نظر ماهیت و جنس، قلمرو جغرافیایی (مکانی)، قلمرو زمانی و عملکردی معرفی و تعریف شده اند. هرکدام از حفره ها با توجه به شرایط زمانی و مکانی شکل گرفته و برای تداوم حاکمیت و استقرار امنیت مضرمی باشند درنتیجه شناسایی آنها می تواند ضامن بقای حیات سیاسی دولت ها گردد. روش پژوهش در این تحقیق بنیادی، توصیفی و شیوه اجرا به صورت فردی و استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی بوده است.
مرجان بدیعی ازنداهی، نرجس السادات حسینی نصرآبادی،
دوره 12، شماره 25 - ( 5-1391 )
چکیده

اساسا ، جهانی شدن  به مجموعه فرآیندهای پیچیده ای اطلاق می شود که به موجب آن دولت های ملی بطور روز افزون به یکدیگر مرتبط و وابسته می شوند.در جغرافیای سیاسی نیز، فرایند یا پدیده ی جهانی شدن به اشکال مختلف بویژه در بحث مربوط به حاکمیت ملی مطرح می شود. امروزه تحت تاثیر فرایندهاو ابعاد گوناگون جهانی شدن ، مفهوم حاکمیت ملی دستخوش تحول گردیده است، بگونه ای که در برخی از حیطه ها، قلمرو مفهومی آن محدود شده و در برخی دیگر از زمینه ها، گسترش یافته است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهدکه به رغم همه فشارها و محدودیت هایی که در آزادی و عملکرد یک کشور ایجاد شده است، جهانی شدن نتوانسته است حاکمیت ملی کشورها را از بین ببرد ولی توانسته است گستره مفهومی و قلمرویی حاکمیت ملی را دچارتحول سازد. پیشرفت تکنولوژی ارتباطات و گسترش وسایل ارتباط جمعی ازجمله عوامل بسیار تاثیرگذاردراین باره هستند.
حسن کامران دستجردی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

     «حاکمیت» یکی از مفاهیم اساسی است که  توجه جغرافی دانان سیاسی را به خود جلب کرده است و نظرات متناقضی نسبت به این مفهوم که از پایه های مهم و البته اصلی علم جغرافیای سیاسی است، وجود دارد. حاکمیت بر قدرت قانونی بالاتر و برتری دلالت می کند که هیچ قدرت قانونی دیگر برتر ازآن وجود ندارد. از آنجا که بررسی حاکمیت در جغرافیای سیاسی بسیار مورد توجه قرار دارد، بنابراین لازم است تا ابعاد و سطوح فضایی آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. جغرافیای سیاسی به مطالعه پدیده ها، فرآیندها و جریانهای سیاسی می پردازد و بر آثار و پیامد های جغرافیایی و فضایی آنها تاکید دارد. یکی از محورهای مطالعاتی مهم در جغرافیای سیاسی،  مطالعۀ پدیدۀ کشور می باشد. هر کشور از پیوند سه عنصر «ملت، حکومت و سرزمین» تشکیل می شود. عامل پیوند دهندۀ  این سه عنصر عبارتست از «حاکمیت» . در نظریه های سیاسی، حاکمیت را از آن حکومت می دانند و آن را به هیچ رکن یا کارگزار حکومت به تنهایی منسوب نمی دارند. در عین حال، در هیچ نظریه سیاسی مفهوم حاکمیت، مطلق انگاشته نمی شود و اعتقاد بر آن است که حاکمیت باید در چارچوب قانون اساسی و هماهنگ با قانون اعمال شود. سرزمین بستر فضایی حکومت است که با گستره فضایی قلمرو، حاکمیت دولت را مشخص می نماید و به عنوان ظرف فیزیکی، دربرگیرنده بدنۀ سازمان سیاسی تلقی می گردد.  مقاله حاضر، به دنبال تشریح این موضوع است که «حاکمیت دارای ابعاد و سطوح فضایی گوناگون» است. تحقیق حاضر از نوع بنیادی بوده و با روش توصیفی _تحلیلی انجام گرفته است. روش جمع آوری داده ها  کتابخانه ای و رایانه ای می باشد. همچنین، تجزیه و تحلیل داده ها نیز کیفی می باشد


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb