جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای سنجش

مسلم صیدی شاهیوندی، کمال امیدوار، غلامعلی مظفری، احمد مزیدی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

تغییر اقلیم مساله زیست محیطی مهمی است زیرا فرآیندهای ذوب یخچال ها و تراکم برف به تغییر اقلیم حساس هستند. امروزه انواع حس گرهای ماهواره ای از جمله AVHRR,MODIS,GEOS,MERIS برای پایش برف در دسترس اند  و به طور گسترده ای برای بررسی و نوسانات و تغییرات پوشش برفی در سطح جهانی مورد استفاده قرار می گیرند . در این بین سنجنده MODIS به دلیل پوشش فضایی جهانی با دقت مکانی مناسب و پوشش مکرر زمانی در مقیاس های مختلف بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو در تحقیق حاضر از محصولات برف این سنجنده استفاده  گردید. در این بررسی پس از جمع‌آوری آمار و اطلاعات مربوط به روزهای همراه با برف در طول دوره آماری (2018-1989) در سطح سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان با استفاده از داده­های پوشش برف سنجنده مودیس در زاگرس میانی و همچنین فنون سنجش از دوری پردازش شدند و نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.در محصولات سنجنده MODIS برای آشکارسازی پوشش برف از شاخص NDSI استفاده شد.بررسی روند تغییرات برف پوش در فصول مختلف با استفاده تصاویر سنجنده مودیس نشان می­دهد که  بیشتر منطقه مورد مطالعه در این زمینه دارای روند کاهشی معنی­دار به ویژه در نواحی مرتفع منطقه مورد مطالعه می باشد و فقط در نواحی غربی و جنوب غربی منطقه مورد مطالعه روند کاهشی مشخصی مشاهده نمی­شود. همچنین بررسی روزهای برف پوشان در طول دوره مورد بررسی حاکی از کاهش برف پوشان  زاگرس میانی است و این تغییرات در سال های اخیر به ویژه نواحی برفگیر منطقه نیز تشدید شده است .همچنین تغییرات در فصل زمستان و مناطق برف­گیر و مرتفع نسبت به فصول دیگر و مناطق دیگر در سطح منطقه مورد مطالعه بیشتر و شدیدتر بوده است.
 
طاهره کریمی، امیر کرم، پرویز ضیائیان فیروز آبادی، سید محمد توکلی صبور،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

چکیده
حوضه آبریز الموت رود در استان قزوین، همه ساله شاهد مخاطرات دامنه ای و زمین لغزش های متعددی است که زیان های قابل توجه اقتصادی و بعضاً جانی به همراه دارد. تشخیص مناطق ناپایدار دامنه ها از طریق ویژگی های بافت خاک به دلیل مشکلات تهیه نمونه های خاک در مناطق کوهستانی، کاری دشوار است. به همین دلیل در پژوهش حاضر با استفاده از داده های راداری سنتینل یک A، با تعیین میزان درصد رس و شن موجود درخاک نقشه ی بافت خاک در اعماق 10، 60، 100 و 200 سانتی متری با دو الگوریتم جنگل تصادفی(RF) و ماشین بردار پشتیبان(SVM) در منطقه الموت شرقی تولید شد که با نمونه های پروفیل خاک صحت سنجی گردیدند. نتایج حاکی از دقت بیشتر شاخص کاپا در مدل RF در سه عمق 10، 60 و 100 سانتی متری بود. سپس با استخراج نقشه ی رطوبت خاک از داده های سنتینل 2، همزمان با بررسی زاویه اصطکاک داخلی انواع خاک های منطقه، در مقایسه با میزان شیب دامنه ها، انحنای پروفیل و فرم دامنه های محدب و مقعر (واگرا و همگرا)، نواحی ناپایدار در زمینه ی حرکات دامنه ای در دو مدل RF و SVM مشخص شده و با داده های GPS، بازدیدهای میدانی و گوگل ارث، اعتبارسنجی گردیدند. یافته های پژوهش نشان می دهد، نقشه ناپایداری منتج از مدل RF، از میزان دقت بالاتری (93/0 AUC=)، نسبت به نقشه ناپایداری منتج از مدل SVM (90/0 AUC=) برخوردار است و در نواحی با شیب متوسط تا بالا و با بافت خاک لوم رسی ماسه ای و لوم ماسه ای ناپایداری بیشتری وجود دارد. این روش در تهیه نقشه بافت خاک، تعیین نواحی ناپایدار دامنه ها در مقابل حرکات توده ای و زمین لغزش، تعیین نواحی آسیب پذیر در مناطق کوهستانی و کاهش خسارات مالی و جانی مزایای زیادی دارد.
 
پرویز ضیائیان فیروزآبادی، سعید ساروئی،
دوره 2، شماره 2 - ( 10-1382 )
چکیده

در این مقاله ارزیابی توان فناوری‌های سنجش از دور و GPS برای تهیه نقشه پوشش اراضی تالاب بین‌المللی شادگان در زمانی که خشک‌سالی، تالاب را در معرض خطر نابودی قرار داده بود ارائه می‌گردد. در این تحقیق داده‌های چندزمانی1 سال 2000 سنجنده ETM+ در محیط نرم‌افزار Geomatica 8.2 پردازش شده‌اند. پس از بررسی‌های کیفی بر روی داده‌ها، داده مربوط به ماه « می » برای تهیه نقشه پوشش اراضی انتخاب و تطبیق هندسی آن با نقشه‌های مبنا مناسب ارزیابی شد. همچنین باندهای طیفی 4،3 و 2 به کمک باند پانکروماتیک به لحاظ مکانی تقویت شده و به عنوان داده اصلی استفاده شده‌اند. طبقه‌بندی نظارت نشده2 تصاویر، جهت آشنایی با پدیده‌های زمینی و بازتاب طیفی آن‌ها انجام گردیده است. اطلاعات زمینی در محل 32 قطعه نمونه زمینی تصادفی به کمک دستگاه GPS برداشت و برای انتخاب نمونه‌های تعلیمی3 و تهیه نقشه واقعیت زمینی4 استفاده شده‌اند. پس از انتخاب نمونه‌های تعلیمی، تصاویر به کمک الگوریتم حداکثر درست نمایی5 طبقه‌بندی شده و 14 طبقه پوشش که 11 طبقه آن مربوط به جوامع گیاهی است، شناسایی و تفکیک گردید. دقت نقشه حاصل در مقایسه با نقشه واقعیت زمینی نمونه‌ای به کمک معیارهای بیان دقت ارزیابی شده است .
محمدرضا مباشری، حسن خاوریان،
دوره 3، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده

تعیین میزان تبخیر و تعرق در پهنه‌های وسیع و با فاصله زمانی مناسب، ابزاری کارا در امر مدیریت بهینه منابع آب، مدیریت کشاورزی در تعیین کشت بهینه برای مناطق مختلف و مطالعات اقلیم است . برآورد میزان تبخیر و تعرق (Evapo-Transpiration ET) با استفاده از لایسیمتر برای مناطق وسیع، بسیارپرهزینه و وقت‌گیر است. از طرف دیگر، تعیین نظری (ET) با استفاده از روش‌هائی همچون همبستگی ادی (Eddy Correlation) و نسبت باون (Bowen Ratio) خطاهائی اجتناب ناپذیر ناشی از به کارگیری پارامترهای هواشناسی را به همراه دارد. این محدودیت‌ها باعث توسعه استفاده از داده‌های سنجش از دور جهت برآورد میزان تبخیر و تعرق در نواحی وسیع و با قدرت تفکیک زمانی مطلوبی شده است . تاکنون در ایران مطالعه جامعی در رابطه با استفاده از سنجش از دور برای برآورد (ET) انجام نشده و یا حداقل کارهای احتمالی انجام شده، چاپ و منتشر نشده است. البته، درحد ارتباط تبخیر وتعرق با NDVI یا نظایر آن مطالعاتی صورت گرفته که اندازه‌گیری‌های همزمان میدانی را برای تائید به همراه نداشته است . در این پژوهش سعی شده است که علاوه بر معرفی چندین روش جهت برآورد تبخیر و تعرق با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای، مشکلات اصلی الگوریتم‌های موجود برای استفاده در ایران را تبیین نموده و راهکارهای رفع و یا کاهش آن‌ها را موردبحث و بررسی قرار دهیم .
علی اصغر آل شیخ، عباس علی محمدی، علی قربانعلی،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

سواحل، مناطق ویژه‌ای هستند که با سه محیط اتمسفر، هیدروسفر و لیتوسفر زمین در تماس بوده و از مهم‌ترین پدیده‌های خطی سطح زمین هستند که از طبیعتی پویا برخوردار می‌باشند. مدیریت بهینه سواحل، و حفاظت از محیط زیست در جهت توسعه پایدار نیازمند استخراج خطوط ساحلی و تغییرات آن‌ها می‌باشد.این مقاله به ارزیابی علمی روشهای متداول تعیین تغییرات خطوط ساحلی با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای می‌پردازد. در این مقاله روش جدیدی برای استخراج خطوط ساحلی ارائه و آزمایش شده است که معایب روش‌های متداول را ندارد. آلگوریتم پیشنهادی از ترکیب دو روش آستانه‌گذاری بر روی هیستو گرام تصویر و نسبت بین باندها تشکیل شده است. مکان موردمطالعه این تحقیق دریاچه ارومیه می‌باشد. این دریاچه بیستمین دریاچه بزرگ دنیا و دومین دریاچه به لحاظ شوری است. پایش خطوط ساحلی دریاچه در فاصله زمانی سال‌های 1989 تا 2001 و با استفاده از تصاویر سنجنده‌های TM و ETM+ صورت پذیرفت. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، مساحت در یاچه 1040 کیلو متر مربع در بازه زمانی مورد نظرکاهش یافته است. در این تحقیق، ارتباط تغییرات سطحی دریاچه با اطلاعات ارتفاعی ماهواره TOPEX/POSIDON موردبررسی قرار گرفت و تغییر ارتفاع سطح آب دریاچه در فاصله زمانی موردنظر سه متر برآورد شد. به منظور ارزیابی دقت حاصل از روش پیشنهادی، نتایج با مشاهدات میدانی مطابقت داده شد. دقت خطوط ساحلی استخراج شده برابر 3/1 پیکسل (هر پیکسل معادل 30 متر) بر آورد شد.
سیمین تولایی، نرگس حاجی نوروزی،
دوره 5، شماره 6 - ( 4-1385 )
چکیده

شهرستان پاکدشت با مساحت حدود 604 کیلومتر مربع، در زمین های آبرفتی جنوب رشته کوه های البرز قرار گرفته است . از لحاظ کشاورزی از استعدادهای بالفعل و بالقوه فراوانی برخوردار است. واقع شدن این شهرستان در 20 کیلومتری کلان شهر تهران باعث گردیده است تا این شهرستان از مهاجرپذیرترین مناطق اطراف تهران گردد. این مهاجرت بی رویه و پیش بینی نشده باعث گسترش ناموزون نقاط شهری و برخی از روستاها و تخریب اراضی کشاورزی گردیده است. بدین ترتیب شناخت وضعیت طبیعی منطقه، تهیه نقشه کاربری و پوشش اراضی و تغییرات آن جهت برنامه ریزی و مدیریت بهتر، لازم و ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق برای تهیه و تجزیه و تحلیل نقشه کاربری و پوشش اراضی، ابتدا نقشه های توپوگرافی و تصاویر ماهواره ای منطقه تهیه شد. پس از رقومی و موزایئک کردن نقشه توپوگرافی، نقشه های شیب، جهت شیب و ارتفاع منطقه به منظور شناخت وضعیت و توان طبیعی منطقه در محیط نرم افزار GIS تولید گردید. متعاقباً عملیات تصحیح و پردازش بر روی تصا ویر ماهواره ای در محیط نرم افزاری Geomatica انجام شد. سپس با استفاده از طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حد اکثر احتمال، نقشه طبقه بندی شده کاربری اراضی تولید شد. براساس یافته های این پژوهش نیمه شمالی منطقه اساساً برای فعالیت های انسانی خصوصاً کشاورزی مناسب نبوده و در نقطه مقابل نیمه جنوبی منطقه با توجه به توان های طبیعی عرصه تاخت و تاز فعالیت های انسانی و مهاجرت های بی رویه قرارگرفته است وبیش از همه مشمول مدیریت بهینه اراضی می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که غالب ترین کاربری های منطقه متعلق به اراضی بایر (55/50 درصد) می باشد. در مراتب بعدی اراضی کشاورزی واراضی ساخته شده به ترتیب با 33/39 و22/9 درصد قرار دارند. طبق نتایج حاصله مساحت شهر پاکدشت از430 هکتار در سال 1379 به 734 هکتار در سال 1383 افزایش یافته که این افزایش نشان دهنده رشد فیزیکی شهر پاکدشت می باشد. بدین ترتیب 304 هکتار از اراضی باز و کشاورزی اطراف شهر به زیر ساخت وساز رفته است.
محمد شریفی کیا، منیره معتمدی نیا، سیاوش شایان،
دوره 10، شماره 10 - ( 3-1389 )
چکیده

تهیه نقشه مخاطرات زمینی موضوع نسبتا جدید است که به واسطه معرفی ابزارهای تحقیقاتی نوین مانند داده های جدید سنجش از دوری و مدل های تحلیلی نوین در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققین در سطح جهانی قرار گرفته است. تحلیل فضایی مخاطرات زمین به واسطه برخورداری از نگاه خاص و ویژه به مساله پهنه بندی و معرفی نواحی مخاطرات آمیز ناشی از هم کارکردی و همزادی برخی مخاطرات طبیعی توانسته است تصویر روشن تر و دقیق تری از خطرزایی بستر و بالا خطرپذیری گروه های انسانی ساکن در آن را ارائه نماید. این پژوهش برآنست سه مخاطره ژئومورفولوژیکی(لرزه ای، لغزشی و سیل) را در محدوده شهر ماهنشان مورد بررسی قرار داده و نقشه مخاطرات زمینی آن را به منظور تحلیل خطر پذیری ناشی از توسعه فیزیکی شهر تهیه نماید. دراین پژوهش با استفاده از داده های سنجش از دوری و مشاهدات میدانی، هرکدام از مخاطرات زمینی (زمین لرزه، زمین لغزش و سیل) در قالب یک مدل تحلیلی، آنالیز و پهنه بندی گردید و سپس با هم نهادسازی نقشه های پهنه بندی هر کدام از مخاطرات، و بکارگیری الگوی نوین برای هم نهادسازی، نقشه نهایی پهنه بندی مخاطرات زمین برای محدوده مورد مطالعه تهیه گردیده است. سپس اقدام به تهیه نقشه توسعه فیزیکی شهر مستخرج از تصاویر چند زمانه سنجش از دوری در طی بیش از نیم قرن گردید، تحلیل فضایی و روی هم گذاری نقشه مخاطرات زمینی و نقشه روند و الگوی توسعه فیزیکی شهر ماهنشان نشان داد؛ بخش عمده بستر فیزیکی شهر ماهنشان در معرض خطر ناشی از مخاطرات قرار دارد. بطوریکه 81/51% مساحت این شهر در منطقه خطر زیاد واقع شده است. همچنین یافته ها موید تغییر در توجه و اهمیت به مقوله مخاطرات در الگوی توسعه فیزیکی شهر است. بطوریکه با افزایش فیزیکی بستر شهر؛ مساله توجه به مخاطرات بستر تعدیل شده و اراضی با درجه خطرپذیری افزون تر مورد توجه برای ساخت و ساز و حتی در مواردی ساخت تاسیسات دولتی و ملی قرارگرفته است.
جمال محمدی، اصغر عبدلی، محمد فتحی بیرانوند،
دوره 12، شماره 25 - ( 5-1391 )
چکیده

برای سنجش و سطح بندی توسعهیافتگی مناطق، شاخص های بسیاری وجود دارد. هر یک از این شاخص‌ها دارای ارزش و اهمیت خاصی می باشند که با توجه به نوع هدف و روش مطالعه مورد استفاده قرار می‌گیرند. پژوهش حاضر با استفاده از 61 شاخص مربوط به بخش های مسکن، کشاورزی و صنعت به دنبال سنجش سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان لرستان و تعیین سطوح برخورداری آنها می باشد. روش تحقیق بصورت توصیفی – تحلیلی بوده و داده های تحقیق به روش کتابخانه ای جمع آوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نابرابری بین شهرستانهای استان طی دوره زمانی مورد بررسی در بخش مسکن و خدمات رفاهی- زیربنایی افزایش و در بخش کشاورزی و صنعت کاهش یافته است. همچنین باید بیشترین توجه را به شهرستان های محروم دلفان، الیگودرز و پلدختر داشت.
محمدرضا مباشری، سمیرا رنجبر،
دوره 17، شماره 44 - ( 3-1396 )
چکیده

هدف این پژوهش تشخیص مزارع آلوده به بیماری زنگ گندم می­باشد. برای این منظور از داده­های سنجندهETM+ ماهواره لندست 7 در سال زراعی 92-93 و داده­های آزمایشگاهی مربوط به طیف بازتابندگی برگ و درجه سلامت برگ در مراحل مختلف بیماری استفاده شده است. مقادیر بازتابندگی برگ در محدوده طیفی قرمز و مادون‌قرمز نزدیک را از طیف اسپکترورادیومتر استخراج نموده و با استفاده از تابع پاسخ طیفی لندست 7 داده‌ها برای باندهای این سنجنده شبیه‌سازی گردید. سپس با استفاده از شاخص DVI و داده­های مربوط به کسر سلامت برگ شاخصی به نام شاخص سلامت گندم ایجاد گردید. در این رابطه مقدار همبستگی این شاخص با کسر سلامت برگ 82/0 به دست آمد. در ارزیابی شاخص WHI مقدار RMSE برابر 089/0 به دست آمد. نتایج این تحقیق نشان داد که این شاخص در مراحل سبزینگی گیاه عملکرد خوبی از خود نشان می­دهد و می‌تواند مناطق سالم، بیمار و مشکوک به بیماری را تشخیص دهد. ازآنجاکه شاخص به‌دست‌آمده یک شاخص طیفی است و به رنگ برگ حساس می­باشد هرچه تصاویر به زمان برداشت محصول نزدیک­تر ­شوند این شاخص ضعیف­تر عمل می­کند. منطقه مورد آزمون در این تحقیق در شهرستان سعادت شهر استان فارس واقع است.
 


فرزاد کریمی، مصطفی احمدوند، علی حیدری،
دوره 18، شماره 51 - ( 4-1397 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مقایسه­ تجربی روش­های سطح­بندی و سنجش درجه توسعه­ی یافتگی سرزمین بود. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل عددی داده­ها، تحقیقی کمّی است که به شیوه پیمایش صورت پذیرفت. جامعه­ی آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا) بود که با استفاده از جدول برآورد حجم نمونه لین، 566 سرپرست خانوار روستایی در این روستاها مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع­آوری داده­ها، افزون بر اَسناد، پرسش­نامه محقق ساخته به کار رفت که برای تعیین اعتبار بخش­های مختلف آن از روش­ اعتبار محتوا و به منظور تعیین پایایی آن از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) از بهینه­گی پرسش­نامه حکایت داشت. داده­پردازی پژوهش با استفاده از نرم­افزارهای MATLAB 7.10، Excel 2010، Export Choice و SPSS 20 انجام گرفت. همچنین با نگرشی جامع به توسعه­ی روستایی، 51 شاخص انتخاب و برای عملیاتی­کردن آنها از تئوری مجموعه­های فازی بهره­گرفته شد. فزون بر این، به منظور تعیین درجه­ی اهمیت هریک از شاخص­های منتخب در سنجش توسعه­یافتگی، روش تحلیل سلسله مراتبی به کار رفت. به منظور مقایسه روش­های سطح­بندی و سنجش درجه توسعه­یافتگی، مهمترین مدل­های تصمیم­گیری­های چند شاخصه­ای از جمله موریس، تاکسونومی، مجموع ساده وزین، تاپسیس، و وایکور که بیشترین استفاده را در مطالعات پیشین داشته­اند، انتخاب و مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج مقایسه­ای نشان داد روش­های مورد بررسی، رتبه و درجه­ی توسعه­یافتگی یکسانی را ارائه نمی­دهند. در این میان روش وایکور گزینه­ای مطلوب­تر برای سنجش درجه­ی توسعه­یافتگی شناخته شد. این روش در نحوه­ی استاندارد کردن از روش فازی بهره می­گیرد که فزون بر استاندارد کردن، قابلیت تعیین وضعیت شاخص مورد نظر از حد مطلوب نیز میسر می­گردد. این نوع استاندارد کردن، این قابلیت را به روش وایکور داده است که در صورت ثابت ماندن ایده­آل­ها، درجه­ی توسعه­یافتگی روستاها مستقل از یکدیگر باشد.
 
 


سلیمان پیروز زاده، محمود خسروی، صمد فتوحی،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده

در دنیای امروزه از فناوری سنجش‌ازدور و سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت برنامه‌ریزی و مدیریت کارآمد منابع طبیعی، کشاورزی، محیط‌زیست و مدیریت شهری استفاده فراوان می‌شود. مدل‌های پیش‌بینی کاربری و پوشش اراضی برای برنامه‌ریزی استفاده پایدار از زمین در کشوری مثل ایران که بهره‌برداری از زمین با سرعت در حال تغییر است، یک نیاز ضروری است؛ که برای آشکارسازی تغییرات و همچنین پیش‌بینی تغییرات پوشش اراضی دید کلی برای مدیریت بهتر منابع طبیعی و حفاظت اراضی حاشیه سواحل و اتخاذ تدابیر سیاست­های درازمدت بسیار مؤثر است. این مطالعه باهدف مدل‌سازی تغییرات و پیش‌بینی کاربری اراضی برای سال 2035 که با استفاده از مدل سلول‌های خودکار مارکوف و تصاویر ماهواره لندست در منطقه غرب زرآباد، استان سیستان و بلوچستان(سواحل مکران) انجام‌شده است. در این تحقیق، برای پیش‌بینی از قابلیت نرم‌افزارهای سنجش‌ازدور، مدل سلول‌های خودکار مارکوف و تصاویر ماهواره­ای لندست 7 و 8 (سنجنده (ETM+ مربوط به سال­های 1991،2001 و 2014 میلادی استفاده‌شده است. خروجی­ های شبیه‌سازی به‌صورت آماری با یک روش ترکیبی جدید که بر پایه روش­های تحلیل چندگانه است، ارزیابی گردید و نتایج مدل پیش‌بینی نشان داد که مساحت تپه­ های ماسه‌ای در سال 2035 به 45/592 کیلومترمربع می‌رسد و این میزان افزایش مساحت تپه­ های ماسه­ای در شرایطی رخ می‌دهد که مدیریت صحیح و کارآمد در جهت تثبیت ماسه­ های روان صورت نگیرد. این میزان افزایش حاصل از تغییر یافتن 162 کیلومترمربع از مساحت زمین‌های بایر (27 درصد) ، 12 کیلومترمربع از پوشش گیاهی (2 درصد) و 23 کیلومترمربع از رسوبات رودخانه‌ای (4/3 درصد) خواهد بود. این افزایش باعث می‌شود که 6 روستا منطقه موردمطالعه (کرتی، گنجک، سهرکی، پیوشک، ونک و کلیرک) به‌شدت با در معرض حرکت و جابجایی قرار گرفتن ماسه‌های روان آسیب ببینند.
 

پرویز ضیائیان فیروز آبادی، ایوب بدراق نژاد، رضا سارلی، محبوب بابایی،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده

پخش سیلاب یکی از راهکارهای مدیریت منابع آب در مناطق خشک و نیمه‌خشک است. همچنین در کاهش خسارات ناشی از سیل، افزایش حجم سفره آب زیر زمینی، احیاء مراتع و بیابان زدایی موثر است. پخش سیلاب بر آبخوان یک روش ساده برای استحصال سیلاب­های حامل از رسوبات است.که در بیشتر نقاط کشور از دسترس خارج می­شوند. درحالی­که به نظر می­رسد سیلاب­ها دارای مواد غنی بوده و می­توانند در حاصلخیزی مخروط‌افکنه و دشت­های سیلابی متشکل از رسوبات دانه­درشت مؤثر واقع شده و بهره­برداری اقتصادی از آنها را امکان­پذیر سازد. بدین منظور استفاده از اطلاعات ماهواره‌ای و تکنیک GIS سرعت و دقت دست­‌یابی به این مناطق را زیادتر می‌کند. ازاین‌رو شناسایی مناطق سیل‌خیز و بخش سیلاب در اراضی مستعد پایین‌دست حوضه بیرجند باعث کمک به تغذیه  محیط حوضه آبخیز می‌شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی مناطق مستعد پخش سیلاب از منظر سازند­های  زمین‌شناسی است. تمامی فرایندها و تجزیه و تحلیل داده‌ها  در محیط GIS به کمک سه روش saw  AHP و منطق بولین برای وزن‌دار کردن و تلفیق لایه‌هایی همچون(شیب،فرسایش،کاربری اراضی،شبکه آبراهه،خاک،پراکنش گسل،واحد زمین ­شناسی،سطح آب‌های زیرزمینی،تصاویر ماهواره­ای)  استفاده گردید. و مناطق پر مخاطره آن مشخص شد. با توجه به نقشه نهایی بدست آمده 2765 هکتار از مساحت تعیین شده در حوضه آبخیز بیرجند در اولویت اول(مناسب برای پخش سیلاب) و19452 هکتار در اولویت دوم(نامناسب برای پخش سیلاب) قرار گرفت. بهترین روشی که توانست، ارزیابی و نتیجه‌گیری بهتری را در این مورد ارائه دهد، روش منطق بولین در مکان‌یابی بخش سیلاب بود.
 


مهدی اسدی، خلیل ولیزاده کامران، محمد باعقیده، حامد ادب،
دوره 20، شماره 59 - ( 11-1399 )
چکیده

در این پژوهش با استفاده از تصاویر سنجنده لندست مربوط به تاریخ 10/08/2015 و روش‌های سبال و متریک مقادیر سپیدایی سطحی برای کاربری‌های اراضی مختلف در نیمه شمالی استان اردبیل برآورد گردید. همچنین برای انجام محاسبات از نرم‌افزارهای ENVI4.8 و ArcGIS10.3 و برای تعیین نوع کاربری سطوح مختلف از روش طبقه‌بندی الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب کاپای 14/86 درصد و دقت کلی 63/92 درصد استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که سطوح آبی با مقدار میانگین 093/0 و 141/0 به ترتیب در روش­های سبال و متریک دارای کمترین میزان سپیدایی است. همچنین بر اساس خروجی حاصل از روش­های سبال و متریک میزان سپیدایی شهرها به ترتیب حدود 313/0 و 278/0 هست که این مقادیر بیشترین میزان سپیدایی در بین سطوح کاربری موردبررسی است. در این بررسی میزان سپیدایی مراتع بین 183/0 تا 266/0 در روش سبال و بین 237/0 تا 265/0 در روش متریک تعیین گردید. در ادامه میزان سپیدایی اراضی کشاورزی (240/0 بر اساس روش سبال و 247/0 بر اساس روش متریک) و جنگل (141/0 بر اساس روش سبال و 225/0 بر اساس روش متریک) نیز موردبررسی قرار گرفت. درنهایت با توجه به نتایج به‌دست‌آمده از مقادیر سپیدایی بر اساس روش‌های سبال و متریک می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که با توجه به اختلاف انرژی دریافتی خالص در سطوح مختلف می‌توان میزان سپیدایی سطوح را برآورد نمود که در تخمین میزان تبخیر و تعرق با استفاده از روش‌های سنجش‌ازدور بسیار کارآمد است.

 
هوشنگ سیفی،
دوره 21، شماره 63 - ( 11-1400 )
چکیده

مطالعه و اندازه­ گیری سطوح برف به­ عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیط­ های کوهستانی، امکان اندازه­ گیری برف وجود ندارد. استفاده از سنجش­ ازدور با توجه به هزینه کم، به­روز بودن و پوشش وسیع می­ تواند در شناسایی مناطق برف­گیر روش مناسبی باشد. هدف اصلی این پژوهش تخمین سطح پوشش برف کوهستان سبلان با استفاده از تصاویر ماهواره­ای سنجنده­های OLI و TIRS و به­ وسیله روش طبقه­ بندی شیءگرا می ­باشد. طبقه­ بندی تصاویر رقومی ماهواره­ ای یکی از مهم­ترین روش ­ها برای استخراج اطلاعات کاربردی محسوب می­شود که در حال حاضر با دو روش پردازش پیکسل­ پایه و شیءگرا انجام می ­گیرد. روش پیکسل ­پایه که مبتنی بر طبقه­ بندی ارزش­های عددی تصاویر است، و روش جدید شیءگرا که علاوه بر ارزش­ های عددی، اطلاعات مربوط به محتوا، بافت و زمینه را نیز در فرآیند طبقه ­بندی تصاویر به­کار می­گیرد. لذا در تحقیق حاضر بنا به دقت بالای طبقه­بندی شیءگرا، برای استخراج سطح پوشش برفی از روش­های شیءگرا استفاده شد. در این پژوهش، به ­دلیل استفاده از داده ­های با قدرت تفکیک مکانی بالا (30 متر) و روش نوین طبقه ­بندی تصاویر، سطح برف به ­وسیله شاخص نرمال­شده تفاوت برفی (NDSI)، شاخص نرمال­شده تفاوت پوشش گیاهی (NDVI)، دمای سطح زمین (LST) و ضریب روشنایی (Brightness) با دقت کلی 91 درصد، به­ میزان 62/2142 کیلومترمربع برای محدوده کوهستانی سبلان استخراج گردید که از نتایج آن می­ توان به­ عنوان جایگزین ایستگاه ­های برف­ سنجی استفاده کرد.
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
بهروز سبحانی، فاطمه نصیری،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

شناخت و تعیین نواحی مستعد اکولوژیکی برای بسترسازی مناسب در برنامه ­ریزی منطقه­ ای و به ویژه بخش کشاورزی امری حیاتی و مهم است. اقلیم و توپوگرافی از مهم­ترین مولفه­ های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن­ها وابسته است. لذا مطالعه­ ی عناصر و عوامل اقلیمی مؤثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه­ ای برخوردار است. در این تحقیق به منظور تعیین نواحی جغرافیایی همگن اکولوژی کشاورزی، تصاویر ماهواره ­ای و سامانه­ های اطلاعات جغرافیایی که تامین کننده افق و ابعاد جدیدی برای پایش موثر و مدیریت منابع اراضی می­ باشد به کار گرفته شد. و سعی می­ شود با تلفیق روشها و ابزارهای جدید توسعه کاربری پهنه ­بندی اکولوژی کشت کلزا را در منطقه دشت اردبیل نشان داد. به همین منظور برای شناخت مناطق مستعد منطقه مورد مطالعه از آمار داده­ های اقلیمی سطح استان از قبیل: درجه حرارت، بارش، رطوبت­ نسبی، و داده­ های قابلیت محیطی از قبیل: شیب، ارتفاع و کاربری اراضی استفاده شده است. به منظور اولویت­ بندی و ارزیابی معیارها در ارتباط با کشت کلزا از روش تحلیل تصمیم­ گیری چند معیاره مبتنی بر فرآیند تحلیل شبکه­ ای (ANP) استفاده شده است. سپس با وزن­ دهی به لایه ­ها­ی تهیه شده براساس معیارها ، تلفیق و همپوشانی لایه­ ها در محیط GIS صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشت کلزا تهیه شد. براساس تحلیل یافته­ ها، اراضی منطقه­ ی مورد مطالعه برای کشت کلزا 33/38 درصد اراضی بدون محدودیت، 02/10 درصد اراضی با محدودیت کم، 96/33 درصد اراضی با محدودیت متوسط، 71/17 درصد اراضی با محدودیت زیاد می­ باشد.

نگار قاسمی، مرضیه علی خواه اصل، محمد رضوانی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده

مطالعه میزان تغییرات و تخریب منابع می­تواند در برنامه­ریزی و استفاده بهینه از منابع و کنترل و مهار تغییرات غیراصولی در آینده گام مهمی باشد و ازآنجا که این تغییرات در سطوح وسیع و گسترده اتفاق می‌افتد، بنابراین تکنولوژی سنجش‌ازدور ابزاری ضروری و ارزشمند جهت پایش تغییرات می­باشد. هدف از تحقیق حاضر، پایش پوشش اراضی شهرستان پیشوا با تکنیک سنجش‌ازدور می­باشد. بدین منظور ابتدا تصاویر ماهواره لندست مربوط به سال­های 1986، 2002 و 2018 تهیه و پس از تصحیح رادیو متریک و بررسی صحت هندسی، طبقه‌بندی تصاویر به روش حداکثر احتمال انجام پذیرفت و دقت طبقه­بندی نیز با شاخص کاپا و صحت کلی بررسی شد. نتایج نشان داد که در طی سی و دو سال گذشته سطح اراضی بایر و زراعت آبی در منطقه کاهش و سطح کاربری های گلخانه و انسان‌ساخت افزایش یافته است. بررسی دقت طبقه‌بندی تصاویر نشان داد که تصاویر مربوط به سال‌های 2018، 2002 و 1986 مربوط به سنجنده های OLI، ETM و TM به ترتیب با ضریب کاپا 96/0، 80/0 و 76/0و همچنین صحت کلی 56/97، 54/86 و 86 درصد از بیشترین دقت طبقه‌بندی برخوردار است. بر اساس نتایج در دوره اول (1986-2002) ، 6/27 درصد از منطقه، در دوره دوم (2002-2018) 6/29 درصد از منطقه و در بازه (1986-2018) 8/31 درصد از منطقه دچار تغییرات کاربری اراضی شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد روند تغییرات در منطقه ناشی از شرایط اقلیمی از قبیل کاهش بارندگی، وقوع خشک‌سالی و شرایط اجتماعی نظیر افزایش جمعیت و نیاز غذایی و شرایط اقتصادی نظیر سود بیشتر با افزایش راندمان تولید است.

محسن پورخسروانی، علی مهرابی، بهناز شیخ شریعتی،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده

انرژی خورشید به دلیل اینکه از پاک­ترین، ارزانترین و قابل دسترس ترین انرژی­های جهان است مورد توجه است. اما میزان انرژی تابشی خورشید در مناطق مختلف متغیر است. بنابراین شناخت مکان­ های مناسب برای بکارگیری انرژی خورشیدی الزامیست. بر همین اساس هدف این پژوهش پایش مکانی دمای سطح زمین و انرژی تابشی خورشید با استفاده از تکنیک­های سنجش از دور و زمین آمار در دشت لوت می­باشد. نتایج نشان می­دهد که، دمای سطح زمین در دشت لوت بین 29 تا 79 درجه سانتیگراد در نوسان است. بر این اساس دمای سطح زمین به سمت شرق و شمال شرق منطقه افزایش پیدا می­کند. همچنین نتایج حاکی از آنست که مقدار انرژی تابشی رسیده به سطح دشت لوت بین 77/232 تا 61/237 وات بر مترمربع در بخش­های مختلف دشت لوت متغیر است. به طوریکه حداکثر انرژی رسیده به سطح در دشت لوت مربوط به جنوب این دشت می­باشد و هرچه به سمت شمال حرکت کنیم از مقدار انرژی رسیده به سطح کاسته می­شود. 

نسرین السادات بزمی، زهرا حجازی زاده، پرویز ضیائیان فیزوز آبادی، غلامرضا جانباز قبادی،
دوره 23، شماره 70 - ( 7-1402 )
چکیده

این مقاله با هدف آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان ارومیه با استفاده از سنجش از دور تصاویر ماهواره ای لندست برای 4 دوره 8 ساله بین سالهای 1990 تا 2019 به رشته تحریر درآمد. در این پژوهش از دو دسته داده استفاده شد. دسته اول شامل داده های حاصل از تصایر ماهواره ای و دسته دوم داده های زمینی برداشت شده از ایستگاه زمینی ارومیه که شامل دما و سایر پا.رامتر های مورد استفاده دراین تحقیق میباشد. نتایج نشان داد که که کاربری اراضی شهری، در شهرستان ارومیه طی دوره آماری 30 ساله با تغییرات چشمگیری روبرو بوده که طی دوره مورد مطالعه با افزایشی 5 برابری مواجه بوده است. عرصه های باتلاقی و لجن زارهای شرق دریاچه ارومیه روند کاهشی چشمگیری داشته است. اراضی بایر شهرستان نیز که درصد کمی از مساحت شهرستان را در برگرفته اند، طی دوره 30 ساله مورد بررسی روند کاهشی داشته است. کاربری باغات طی همه دوره ها روند افزایشی داشته است. کاربری کشاورزی آبی طی همه دوره های مورد بررسی روند افزایشی داشته است. پهنه اراضی کشاورزی دیم، بعد از پهنه مراتع، وسیعترین کاربری اراضی شهرستان ارومیه است اما با شیب نسبتا ملایمی روند کاهشی داشته است. پهنه های آبی نیز روند کاهشی داشته اند. مراتع که وسیعترین پهنه پوشش اراضی شهرستان ارومیه است، طی دوره مورد بررسی سه روند متفاوت را داشته است. در طی دوره آماری کمترین وسعت مراتع  مربوط به سال 2019 بوده است

اکبر میراحمدی، حجت اله یزدان پناه، مهدی مومنی،
دوره 24، شماره 72 - ( 3-1403 )
چکیده

در سالیان اخیر، مطالعه فنولوژی محصولات زراعی با استفاده از داده های ماهواره ای گسترش فراوانی یافته است. امروزه داده های سنجنده OLI از ماهواره لندست 8  با تفکیک مکانی 30 متر،  تشخیص مراحل فنولوژی گیاهان را در مقیاس محلی فراهم کرده است. در این پژوهش، از شاخص های سنجش از دور NDVI، EVI، Greenness و Brightness  حاصل از سنجنده OLI و شاخص GCC حاصل از تصاویر دوربین دیجیتال، برای برآورد مراحل فنولوژی گیاه کلزا و از فیلتر ساویتزکی- گولی برای برطرف کردن داده های پرت و تولید منحنی های هموار سری های زمانی شاخص های گیاهی استفاده شد. نتایج نشان داد که منحنی های حاصل از شاخص های NDVI, EVI, GCC هر چهار مرحله فنولوژی سنجش از دور( سبزینگی، رکود، بلوغ و پیری) را به خوبی نمایش می دهند اما شاخص Greenness، مرحله رکود را به خوبی نمایش نمی دهد. منحنی حاصل از شاخص Brightness رفتاری عکس با دیگر منحنی ها از خود نشان می دهد. بر اساس آزمون همبستگی پیرسون داده های شاخص GCC با داده های شاخص NDVI و Brightness همبستگی دارند. برای برآورد شروع فصل و پایان فصل از روش های آستانه نسبی، نرخ تغییر و مشتق اول استفاده شد و نتایج نشان داد که روش مشتق اول و آستانه نسبی به ترتیب با میانگین اختلاف 18 و 19 روز در برآورد شروع فصل و روش نرخ تغییر با میانگین اختلاف 8 روز در برآورد پایان فصل بهترین عملکرد را دارند. همچنین شاخص Brightness با میانگین اختلاف 16 روز و شاخص EVI با میانگین اختلاف 7 روز به ترتیب در برآورد شروع فصل و پایان فصل بهترین عملکرد را دارند. 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb