جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای سیاسی

محمدرضا حافظ‌نیا، زهرا احمدی پور، مرجان بدیعی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1381 )
چکیده

چکیده قدرت ملی به عنوان مفهومی ژئوپلیتیکی صفت جمعی افراد یک ملت یا ویژگی کلی یک کشور را منعکس می‌کند که برآیند توانایی ها و مقدورات آن ملت یاکشور محسوب می‌شود. درباره منشاء و عوامل قدرت ملی صاحب نظران الگوهای مختلفی را پیشنهاد کرده‌اند که می‌توان از ترکیب الگوهای مزبور همراه با تعدیلاتی به یک الگوی کلی‌تر دست یافت که عوامل تولید کننده قدرت ملی را شامل هشت دسته عوامل، سرزمینی ، اقتصادی، سیاسی، علمی– تکنولوژیکی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و فرامرزی می‌داند (حافظ‌نیا، 1376‌: 64-60). در بین عوامل جغرافیایی تولید کننده قدرت برعواملی نظیر موقعیت جغرافیایی، فضای جغرافیایی، بنیادهای زیستی، منابع زیرزمینی (انرژی و کانی)، جمعیت و ملت تأکید می‌گردد. هدف از انجام این تحقیق کالبد شکافی عوامل بنیادین قدرت ملی ایران ازمنظر جغرافیا و بررسی وضعیت و چگونگی آن ها می‌باشد. لذا تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است. عوامل جغرافیایی مورد نظر در این تحقیق را سه پارامتر عمده یعنی موقعیت جغرافیایی، ‌ثروت های طبیعی و جمعیت ایران تشکیل می‌دهد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق علاوه برمنابع کتابخانه‌ای از منابع رسمی، اسنادی و گزارش های آماری سازمان های ذیربط تهیه شده‌اند. این اطلاعات حول هریک ازمحورهای مزبور مورد بررسی‌، طبقه بندی و تبیین قرارگرفته و نهایتاً مورد تجزیه و تحلیل واقع شده اند و گزارش تحقیق در پنج جلد تدوین و به کار فرما تحویل گردیده است . نتایج تحقیق نشان می‌دهد که موقعیت ارتباطی ایران واجد پتانسیل های ترانزیتی خوبی است که در حد بسیار نازلی مورد بهره برداری قرار گرفته است و این موقعیت واجد این نتیجه ژئوپلیتیکی است که بر وا بستگی و پیوند دولتها به ایران و بسط هم گرایی های منطقه‌ای تأثیر مثبت دارد. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در قرون گذشته تاکنون اسباب جذابیت برای قدرت های جهانی را فراهم کرده و علی رغم پتانسیل قدرت آفرینی، به دلیل ضعف نهاد دولت وحکومت در ایران، بصورت منبع تهدید علیه منافع و استقلال ایران عمل نموده است. موقعیت ژئواستراتژیک در چارچوب استراتژی های نظامی جهانی و منطقه‌ای جلب توجه نموده و در شرایط ضعف دولت درایران برای آن خطرآفرین می باشد. ثروت های طبیعی ایران بالقوه منشاء قدرت هستند، لکن بنیادهای زیستی ایران دچار فرآیند تخریب و کاهندگی می‌باشند و تکیه دولت به منابع زیرزمینی (انرژی و کانی) خود نیز در اقتصاد جهانی سبب شده که ابزارهای کنترل فرآیندهای اقتصادی آن خارج از مرزهای کشور باشد. بنابراین ثروت های طبیعی اگر چه فی‌نفسه منشاء قدرت هستند ولی شیوه‌های بهره‌برداری، فرآوری و کاربری آن تأثیر منفی برقدرت ملی ایران داشته است و نهاد حاکمیت را به مدیریت دریافت، ‌توزیع و مصرف درآمدهای حاصل از منابع طبیعی تبدیل نموده است. در بعد جمعیت‌، کمیت ایرانیان از لحاظ نظامی و دفاعی منبع قدرت محسوب می‌شود ولی از لحاظ اقتصادی به دلیل ناتوانی مدیریت ملی از فرآوری وکاربری بهینه آن، نقش منفی را بازی نموده است. ساختار اجتماعی و فضایی ملت ایران نیز تکانف و همبستگی ملی را تأکید نموده و برقدرت ملی تأثیر مثبت دارد.
سیدعطاءالله سینایی،
دوره 5، شماره 6 - ( 4-1385 )
چکیده

اوضاع جغرافیایی و طبیعی، و مناطق مختلف در ایران ساختار نظام قومی و ایلیاتی، زمینه هایی را مهیا نمودند که ایلات و قبایل در بخش عمده ای از تاریخ ایران بر نظام سیاسی و حکومتداری کشور تسلط یابند. هجوم قبایل و صحرانشینان و سلطه طولانی مدت آنان و سپس مهاجرت ایلات و قبایل و تهدیداتی که از جانب ایشان متوجه جوامع یکجانشین شهری و روستایی بود؛ ضرورت های خود را در شکل الگوی سیاست و حکومتداری ایران نهادینه نمود. این مقاله به بررسی ساختارجامعه ایلیاتی و تاثیرگذاری آن بر الگوی سیاست و حکومتداری در ایران می پردازد.
حسن کامران، بهادر غلامی، اسلام یاری، سید حسن حسینی امینی، حسین خالدی،
دوره 10، شماره 10 - ( 3-1389 )
چکیده

مجموعه انسان هایی که ملتی را تشکیل داده و شکل یک کشور یا سازمان سیاسی پیدا کرده اند، دارای قدرتی می باشند که از برآیند قوای ترکیب شده آنها بدست می آید و می توان آن را قدرت ملی آن کشور یا ملت دانست. قدرت ملی دارای منشاء و مبادی گوناگونی است که دریک کارکرد جمعی به تولید قدرت ملی می پردازند. موضوع قدرت ملی از طرف جغرافیدانان، متخصصین ژئوپلیتیک و جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل، استراتژیست ها و سیاستمداران مورد توجه قرار گرفته و هر یک از آنها سعی نموده اند فهرست عوامل تاثیرگذار بر قدرت ملی را ارائه دهند که در بخش عمده ای از آنها اشتراک نظر وجود دارد. جغرافیا یکی از عوامل اصلی قدرت ملی در نظریات متخصصین فوق الذکر بوده است. عوامل جغرافیایی در دو دسته عوامل جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی و به صورت کمی و کیفی در قدرت ملی کشورها تأثیر اصلی دارد. کشور ایران با موقعیت ویژه ای که به لحاظ پتانسیل های جغرافیایی دارد، می تواند قدرت ملی برتر خاورمیانه باشد. در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوالات هستیم که بستر اصلی و مبانی تعیین کننده قدرت ملی کشورها چیست؟ مولفه های جغرافیایی تاثیرگذار در قدرت ملی کدام اند؟ و وضعیت ایران از لحاظ برخورداری از مولفه های قدرت آفرین چگونه است؟
مراد کاویانی راد، علی عزیری کاوه،
دوره 11، شماره 20 - ( 3-1390 )
چکیده

هویت مکانی، تابعی از کارکرد فضاها وساختارهای مکانی است. هویت¬های مکانی برانگیزاننده احساس تعلق ¬مکانی متفاوت هستند که متناسب با فرهنگ سیاسی ساکنان آن محدده خالق کنش¬های سیاسی متفاوت به شمار می¬¬روند. حوزه نفوذ مکان¬ها تابعی از وزن مکانی و موقعیت راهبردی آنهاست. از این منظر کنش گران سیاسی با حضور در مکان¬های خاص به قدرت¬نمایی و سهم¬خواهی می¬پردازند. مناطق 6 و 11 تهران به واسطه وجود مراکز مختلف سیاسی، آموزشی در مقیاس ملی و بین¬المللی و پیوند شرق و غرب تهران طی چند دهه گذشته کارویژه سیاسی خاصی به محدوده میدان و خیابان انقلاب داده¬اند. این ویژگی¬ها محدوده یاد شده را آوردگاه نیروها و جریان¬های سیاسی مختلف قرار داده است. پژوهش حاضر با بهره¬گیری از یافته های میدانی دیگر پژوهش¬های انجام شده به نتیجه رسید که فضا، ساختار و کارکردهای مکانی محدوده میدان و خیابان انقلاب القاء کننده آن شکل از هویت مکانی برای جریان¬های سیاسی است که دیگر محدوده ها توان تأمین آرمان¬ها و مطالبات آنها را ندارند.
علی اکبر عنابستانی، حمید شایان، سحر احمدزاده،
دوره 11، شماره 21 - ( 6-1390 )
چکیده

فرایند مشارکت زنان در روند تحول جوامع روستایی ایران طی سالیان اخیر روند صعودی به خود گرفته است و انتظار میرود با افزایش سطح سرمایهی اجتماعی در این نواحی بر مشارکتپذیری این بخش از جامعهی روستایی افزوده گردد. در این مقاله تلاش شد تا میزان اثرگذاری شکلگیری سرمایهی اجتماعی بر فرایند مشارکت زنان در فعالیتهای مختلف در نواحی روستایی مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است که بخش عمده‌ای از داده‌های آن بر اساس مطالعات میدانی از سطح منطقه جمع‌آوری شده است. جامعه‌ی آماری تحقیق 1315 خانوار که با روش کوکران 250 خانوار به عنوان نمونه تعیین و به روش نمونه‌‌گیری تصادفی سیستماتیک‌ انتخاب شده است. یافتههای مطالعه بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون رگرسیون چند متغیره نشان میدهد که شدت تأثیر متغیر سرمایه اجتماعی بر مشارکت زنان روستایی 610/0 است که بیانگر تأثیر متوسط و مثبت سرمایه اجتماعی بر مشارکتپذیری زنان روستایی میباشد. سرمایهی اجتماعی بیشترین تأثیر را در میزان شکلگیری انواع مشارکت زنان در روستاها داشته است، به طوری که به تنهایی 8/38 درصد از تغییرات مشارکت را تبیین میکند. از سوی دیگر رابطهی قوی بین سرمایهی اجتماعی و انواع مشارکت در سطح روستاهای منطقه وجود دارد. با توجه یافتهها، راهکارهایی شامل تجهیز و سرمایه گذاری در امور اقتصادی روستاها، آموزش زنان و دختران روستایی، تشکیل بانک اطلاعاتی برای شناسایی قابلیتهای زنان روستایی، ارتقای آگاهیهای آنان نسبت به حقوق، توانمندیها و استعدادهای خود و مزایای مشارکت در جامعه از طریق آموزش و رسانههای گروهی و غیره پیشنهاد شده است.
یدالله کریمی پور،
دوره 11، شماره 22 - ( 10-1390 )
چکیده

جغرافیای جنگ در خاورمیانه میان 64 ساله ی 1948 تا 2011 دگرگون شده است. در 32 ساله ی 1948 تا 1980، جنگ های خاورمیانه پیرامون اسراییل متمرکز بود. در این سال ها جنگ های چهارگانه ی 1948 ، 1956، 1967 و 1973 به باختر خاورمیانه که در برگیرنده ی اسراییل، سوریه، اردن، مصر و لبنان است، چشم اندازی بحرانی و جنگی داده بود. ولی از 1979 و در پی پیمان کمپ دیوید، فضای پیرامونی اسراییل طی روندی پرشتاب، آرام و آرام تر شد؛ ازآن پس تاکنون، خلیج فارس با تجربه ی چهارجنگ فراگیر به میدان جنگ خاورمیانه و چه بسا گیتی تبدیل شده است. جنگ 1980 تا 1988 عراق علیه ایران، حمله اوت 1990 عراق به کویت، آفند گسترده 1991 ایالات متحده و هم پیمانانش به عراق و جنگ مارس 2003 ایالات متحده و بریتانیا به عراق، فضای پیرامونی این پهنه ی کوچک دریایی را بحرانی کرده است. این پژوهش با دست یازی به اکولوژی سیاسی که رهیافتی نوین در ادبیات میان رشته‏ای می‏باشد، کوشیده است تا علل کشیده شدن جنگ به خلیج فارس را از این دیدگاه مورد آزمایش قرار دهد.
مرجان بدیعی ازنداهی، مجید شریفی رضوی، فاطمه سادات میراحمدی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده

پدیده یا فرایند جهانی‌شدن بیانگر نوعی پراکنش کرویکالا، اندیشه و ... است که  اثرات متعددی بر شاخص‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها دارد. جهانی‌شدندربعد سیاسی ازویژگهای متعددی برخوردار است مانند فرسایش حاکمیت‌های ملی،  شدت‌گیری روندهای منطقه‌گرایی و ورود بازیگران جدید در عرصه تصمیم‌سازی سیاسی در سطح ملی و فراملی. سازمان‌های منطقه‌ای از جمله بازیگران جدید در صحنه بین‌الملل هستند که در نیمه دوم قرن بیستم در طی روند منطقه‌گرایی که با جهانی‌شدن همزمان بوده است به سرعت در مناطق جغرافیایی جهان گسترش یافته‌اند. یکی از بزرگترین سازمان‌های منطقه‌ای درجهان به لحاظ وسعت و جمعیت، «سازمان همکاری شانگهای» می‌باشد که در سال 2001 تأسیس شده است. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از رویکرد اثبات‌گرایانه به بررسی و تحلیل چگونگی تاثیرات جهانی‌شدن سیاسی بر این سازمان می‌پردازد. نتایج این نوشتار نشان می‌دهد دو مولفه در ارتقای تاثیرپذیری «سازمان همکاری شانگهای» از «جهانی شدن سیاسی»نقش داشته‌اند: اول، ملاحظات نظامی- امنیتی و اهداف سیاسی بنیان‌گذاران سازمان؛ دوم، تاثیر پذیری کشورهای آسیای مرکزی عضو سازمان از مسائلی همچون افراط‌گرایی مذهبی، تجزیه طلبی و تروریسم.
مجید یاسوری، سیده فاطمه امامی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین فقر در دهستان سراوان واقع در شهرستان رشت انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و به کار­گیری مدل­سازی معادلات ساختاری به ارائه الگویی از فقر در این دهستان با استفاده از نرم­افزار لیزرل اقدام گردیده است. جامعه­ آماری تحقیق کل خانوار روستایی دهستان سراوان است، که بر اساس نتایج سرشماری سال1390 تعداد روستاهای این بخش7 روستا و تعداد خانوار، 4233 خانوار می­باشد. برای تعیین حجم نمونه سرپرستان خانوار ساکن در نقاط روستایی دهستان سراوان از جدول مورگان استفاده شد و در نهایت تعداد حجم نمونه سرپرستان، 351پرسشنامه تعیین گردید که جهت نتیجه­گیری بهتر پرسشنامه­ها به370 عدد افزایش پیدا کرد. نتایج حاصل از آزمون Tتک نمونه­ای نشان می­دهد که شاخص اجتماعی و سیاسی در شرایط خوب قرار دارند. با این حال مقدار T بعد اقتصادی در شرایط فقیر قرار گرفته است. عمده­ترین دلیل فقیر بودن این شاخص را می­توان در عدم مصرف کافی میوه و سبزیجات در برنامه غذایی خانوار، عدم مناسب بودن فضای مسکن برای کودکان و آسیب پذیری واحدهای مسکونی در برابر حوادث و زلزله و فروش محصولات به صورت غیر مستقیم و با واسطه به شمار آورد که موجب شده پاسخگویان نمرات پایینی را برای این شاخص در نظر بگیرند. با توجه به یافته­ها بار عاملی کلیه گویه­ها در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مورد تأیید است.
 


حسن افراخته، محمد حجی پور، فرهاد جوان،
دوره 18، شماره 50 - ( 3-1397 )
چکیده

نفت از دهه ­ی 1330 شمسی به بعد،  به تدریج جایگاه برجسته‌ای در اقتصاد کشور قرار به دست آورده و در حال حاضر، عمده­ترین منبع تأمین‌کننده‌ی نیاز مالی کشور است. با توجه به تقابل دودویی و متضاد این رانت با بخش سنتی اقتصاد یعنی فعالیت­های کشاورزی و دامداری که همواره بر شدت آن افزوده شده است، دو سؤال اساس این تحقیق قرار گرفته است: اول اینکه " اثرات توزیع ثروت نفت بین مناطق مختلف بر ساختار اقتصاد روستایی ایران کدامند؟" و دوم "پیامدهای مکانی فضایی توزیع ثروت نفت در بخش کشاورزی به عنوان عنصر اصلی و غالب در ساختار اقتصاد روستایی ایران چگونه بوده است؟" داده­های تحقیق با بررسی اسنادی در سطح کشور و در بازه زمانی 1385-1390 جمع­آوری شده و با تکیه بر روش­های تحلیل تغییر سهم و گیبز- مارتین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتیجه نشان داده است که مدیریت ملی، منطقه­ای و محلی، انگیزه چندانی برای تقویت ساختار اقتصاد روستایی با بهره­گیری از ثروت نفت نداشته است. به علاوه، غیبت بخش صنعت در تحولات ساختاری اقتصاد روستایی و تأکید بر بخش کشاورزی در روستاها -هم به لحاظ سیاست­گذاری و هم از حیث تأمین اعتبارات- حاکی است که بینش اصولی و منطقی  در نظام اقتصاد سیاسی در مواجه با اقتصاد فضاهای روستایی برای توسعه وجود نداشته است. 

نیره اخوان بیطرف، نرجس السادات حسینی نصرآبادی،
دوره 20، شماره 59 - ( 11-1399 )
چکیده

توزیع جنسیتی در کانون ­های قدرت و میزان مشارکت در انتخابات از منظر جنسیتی، از جمله مباحث مبهمی است که ترکیب و کیفیت ساختارهای قدرت در واحدهای سیاسی-فضایی را نشان می­ دهد. از منظر ژئوپولیتیک، چگونگی توزیع قدرت از طریق نمایندگی و مشارکت سیاسی از طریق انتخابات، نشانگر شاخص­ های وجود یا عدم وجود عدالت جنسیتی در ساختارهای قدرت است. با توجه به وزن ژئوپلیتیکی بالای زنان در هرم جمعیتی ایران، تحقیق حاضر به بازکاوی انتخابات شورای شهر و روستا در استان فارس از منظر ژئوپولیتیک جنسیت پرداخته است. بدین منظور با استفاده از روش توصیفی و پیمایشی و نیز با بررسی آمارها و داده­ های مختلف در سه دوره­ ی انتخابات شورای شهر و روستا در استان فارس، به بررسی نحوه­ ی توزیع جنسیتی نمایندگان راه­ یافته در این سه دوره پرداخته شده است. نتایج، نشان داد که در دوره­ ی اول انتخابات شهر و روستا در استان فارس، در مجموع 90درصد از کرسی ­ها در اختیار مردان بوده است. در دور دوم این نسبت به 80 درصد می­ رسد و در واقع، بهبودی نسبی در توزیع جنسیتی نمایندگان مشاهده می ­شود. در دور سوم، اما روند سینوسی به سوی دور اول عقب­گرد می ­یابد تا توازن جنسیتی نمایندگی، همچنان در ساختاری مردانه تثبیت شود.

حسن کامران دستجردی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

     «حاکمیت» یکی از مفاهیم اساسی است که  توجه جغرافی دانان سیاسی را به خود جلب کرده است و نظرات متناقضی نسبت به این مفهوم که از پایه های مهم و البته اصلی علم جغرافیای سیاسی است، وجود دارد. حاکمیت بر قدرت قانونی بالاتر و برتری دلالت می کند که هیچ قدرت قانونی دیگر برتر ازآن وجود ندارد. از آنجا که بررسی حاکمیت در جغرافیای سیاسی بسیار مورد توجه قرار دارد، بنابراین لازم است تا ابعاد و سطوح فضایی آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. جغرافیای سیاسی به مطالعه پدیده ها، فرآیندها و جریانهای سیاسی می پردازد و بر آثار و پیامد های جغرافیایی و فضایی آنها تاکید دارد. یکی از محورهای مطالعاتی مهم در جغرافیای سیاسی،  مطالعۀ پدیدۀ کشور می باشد. هر کشور از پیوند سه عنصر «ملت، حکومت و سرزمین» تشکیل می شود. عامل پیوند دهندۀ  این سه عنصر عبارتست از «حاکمیت» . در نظریه های سیاسی، حاکمیت را از آن حکومت می دانند و آن را به هیچ رکن یا کارگزار حکومت به تنهایی منسوب نمی دارند. در عین حال، در هیچ نظریه سیاسی مفهوم حاکمیت، مطلق انگاشته نمی شود و اعتقاد بر آن است که حاکمیت باید در چارچوب قانون اساسی و هماهنگ با قانون اعمال شود. سرزمین بستر فضایی حکومت است که با گستره فضایی قلمرو، حاکمیت دولت را مشخص می نماید و به عنوان ظرف فیزیکی، دربرگیرنده بدنۀ سازمان سیاسی تلقی می گردد.  مقاله حاضر، به دنبال تشریح این موضوع است که «حاکمیت دارای ابعاد و سطوح فضایی گوناگون» است. تحقیق حاضر از نوع بنیادی بوده و با روش توصیفی _تحلیلی انجام گرفته است. روش جمع آوری داده ها  کتابخانه ای و رایانه ای می باشد. همچنین، تجزیه و تحلیل داده ها نیز کیفی می باشد

مصیب قره بیگی، محمدباقر قالیباف، مرجان بدیعی ازنداهی، یاشار ذکی، عباس رجبی فرد،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده

سیاست­های اقتصادی در ایران پس از انقلاب با وجود دولت­ های مختلف، کمابیش مسیر یکسانی را پیموده است؛ به­گونه ­ای که امروزه بخش­ های مهمی از اقتصاد ایران به بازتولید فضای غیررقابتی و غیرتولیدی مبادرت می­ورزد. بنابراین، بررسی و مطالعه ­ی سازوکارهای حاکم بر اقتصاد ایران با توجه به افت شاخص­های اقتصادی ضروری می­نماید. در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیل گفتمان و با استفاده از مصاحبه­ی نیمه­ساختار یافته، نخست به کشف و استخراج مهمترین کنشگر-شبکه­ های مرتبط با اقتصاد سیاسی ایرانِ پساانقلاب پرداخته و سپس با استفاده از الگوی پاردایمیک، به برساخت استراتژی مناسب در راستای مدیریت بهینه­ی اقتصاد اقدام کرده است. نتایج نشان داد که ناسیالیت فضا و اقتصاد نفتی با هم قابل جمع‌اند و کنشگر-شبکه انتزاعی‌تر دولت پادجغرافیا را شکل می‌دهند. همچنین، پنج مفهوم نظام اداری عقیم، ساختار شدیداً متمرکز، دولت پادجغرافیا، عدم شناخت اقتصاد بین الملل و دولت رانتیر، به عنوان کنشگر-شبکه­ ی بسترساز در ناکارآمدی اقتصاد ایران نقش ایفا کرده­اند. از این میان، دو عامل نظام اداری عقیم و ساختار شدیداً متمرکز در ایران و اتکای دولت به منابع غیر تولیدی، سبب شده است تا دولت­ها در ایران خصلت پادجغرافیایی بیابند؛ به­ گونه ­ای که از دولت­ ها همه­ ی نیروهای خود را صرف تصرف و استخراج منابع جغرافیایی می ­کنند اما از متحول کردن ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ناتوان هستند. چهار مفهوم تحریم­ ها، تعارض نهادها-نیروها، بستِ قدرت و تکامل ­نیافتگی اقتصاد تولیدمحور نیز در راستای تشدید ناکارامدی سیاست­های اقتصادی عمل کرده ­اند. در بخش استراتژی­ها نیز، شبکه­ ی اقتصاد اجتماعی به عنوان استراتژی و جایگزینی بهینه به­ جای اقتصاد غیرتولیدی و کمپرادور، استخراج شده است.

احسان لشگری تفرشی،
دوره 24، شماره 75 - ( 12-1403 )
چکیده

در دیدگاه کلاسیک همواره مطالعۀ بُعد سیاسی فضا به مثابه بن مایه هستی شناختی جغرافیای سیاسی مورد اهتمام بوده است. بتدریج از دهه 1980 با توسعه دیدگاه های فرا اثبات گرا در جغرافیای انسانی؛ سیاست در تمامی حوزه ها از دولت و احزاب سیاسی تا جنسیت، طبقات اجتماعی اثرگذار گردید و کوچکترین روابط قدرت را مورد توجه قرار داد که در قالب مفهوم امر سیاسی تداعی یافته است. امر سیاسی درصدد نقد سازمان یابی فضا بر مبنای منطق صوری و ارائه گونه های جدیدی از بازساخت معرفت شناسانۀ در مطالعۀ رابطه سیاست و فضا بوده است. در این مقاله کوشش گردیده تبعات معرفت شناختی اعتباردهی به امر سیاسی در مطالعه رابطۀ سیاست و فضا تبیین گردد. یافته های تحقیق بیان گر آن است که اعتبار بخشی به کنشگری امر سیاسی سبب می گردند که فضاشناسی نیازمند معرفت شناسی اعتباری باشد. در این راستا ادراکات جمعی و بین الاذهانی است که وابستگی خاص به تحول تاریخی فضا و در نتیجه نیازمند تبارشناسی عامل قدرت داشته است. این تبارشناسی فضایی همواره در پیوند با تعارضی است که در جوامع بشری وجود دارد و امکان شناخت آنتاگونیستی فضا را شکل می دهد. بر این اساس معنای اجتماعی فضای جغرافیایی محل منازعه و مقاومت گروه های حاشیه ای و نیروهای هژمون در جامعه تلقی می گردد که در یک محدودۀ مشخص زمانی به نوعی تعادل سازشی می رسند. این فرایند  موجب انطباق فزاینده الگوی معرفت شناختی جغرافیای فرهنگی و جغرافیای سیاسی با یکدیگر می گردد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb