105 نتیجه برای فضا
دکتر سمانه جلیلی صدراباد، مهندس سمیه جلیلی صدراباد،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
فضاهای همگانی و تعاملات اجتماعی دارای رابطه دو سویه میباشند .در حالیکه رشد متراکم شهرها، کمبود زمین و عدم توجه به این فضاها در برنامههای توسعه شهری منجر به کمبود سرانه فضای سبز و باز و کاهش تعاملات اجتماعی شده است. منطقه 10 شهر تهران به عنوان پرتراکم ترین منطقه در این کلانشهر، دارای کمبود کمی و کیفی در فضاهای همگانی و باز میباشد؛ و مسائل دیگر همانند فرسودگی کالبدی، آشفتگی در منظر شهری، بالا بودن میزان اجارهنشینی، امنیت اجتماعی پایین و شناور بودن جمعیت ساکن، موجب کاهش کیفیت فضاهای همگانی موجود و سطح تعاملات اجتماعی شده است. در این راستا هدف این پژوهش بررسی امکان تحول فضاهای همگانی بهمنظور ارتقاء تعاملات اجتماعی در منطقه 10 میباشد و استراتژی آن توصیفی- پیمایشی است. دادهها با روش مطالعات اسنادی و میدانی جمعآوری و جهت تجزیه و تحلیل از تکنیک SWOT و QSPM استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که تنوع پذیری فعالیتها، اختلاط کاربری، همهشمولی اجتماعی، دسترسی به حملونقل عمومی، امنیت اجتماعی، خاطرهانگیزی، ایمنی، بهرهگیری از تمام حواس، خوانایی، دید و منظر مناسب، انعطافپذیری، مبلمان شهری، نوع بدنه و کف، آسایش اقلیمی و بهداشت محیط مولفههای اثرگذار در ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای همگانی میباشند و شرایط و فعالیتهای مناسب برای حضور کودکان و سالمندان منجر به افزایش نظارت و امنیت اجتماعی میشود. سناریوی برتر شامل راهبردهای تهاجمی (SO1: ارتقاء امنیت اجتماعی در فضاهای همگانی موجود، SO2: ارتقاء سرانه فضای سبز و باز، SO4: توسعه پاتوقهای محلی و ریزفضاها جهت تجمع اهالی، SO5: تخصیص فضاهای چندمنظوره فرهنگی، هنری، ورزشی و...) و محافظهکارانه (ST1: استفاده مجدد از فضاهای غیرفعال در تملک شهرداری، ST2: افزایش مشارکت اجتماعی شهروندان) میباشند و در نهایت جهت تحقق پذیری آنها 18 سیاست و 31 برنامه اقدام تدوین شده است
دکتر افشین متقی، اقا آرش قربانی سپهر، خانم پریسا قربانی سپهر،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
در امر برنامهریزی فضایی نواحی مرزی باید دیدگاه کلاننگرانه جغرافیا را بکار بست تا با شناسایی امکانات، توانمندیها و محدودیتهای نواحی مرزی، دست کم بتوان از تنشها و چالشهایی که به سبب وجود توسعه نامتوازن، محرومیت و ناهمگنی فضایی پدید میآید، پیشگیری کرد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. در این راستا، با بهرهگیری ترکیبی از تکنیکهای تصمیمگیری چندشاخصه شباهت به گزینه ایدهآل (تاپسیس) و ضریب آنتروپی شانون، پراکنش و توسعه شاخصهای توسعه فضایی در بخشهای بهداشتی- خدماتی در استان کردستان ارزیابی شده است و شهرستانهای مرزی این استان با توجه به سطح برخورداری از این شاخصها سطحبندی شده است. پرسش پژوهش حاضر این است که شهرستانهای استان کردستان از نظر توزیع فضایی شاخصهای بهداشتی و خدماتی در چه وضعیتی قرار دارند؟ به نظر میرسد سطح برخورداری هیچ یک از شهرستانهای مرزی استان کردستان در حد مطلوب نسیت. یافتههای بدست از آمده از این پژوهش، نشانگر آن است که استان کردستان با وجود اینکه از موقعیت خاص و توانش بالای ژئوپلیتیکی برخورداراست، باز هم از استانهای محروم کشور بهشمار میآید. افزون بر آن، نوعی عدم تعادل و ناهمگنی در توزیع و توسعه امکانات و شاخصهای توسعهای در سطح شهرهای مرزی استان به چشم میخورد. بر پایه واکاویهای انجام پذیرفته از 13 شاخص سازمان فضایی از مجموع 4 شهرستان مرزی این استان، شهرستانهای سقز و بانه در گروه نیمهبرخوردار (نیمه محروم) و دو شهرستان مریوان و سروآباد در طبقه بدون برخودار (محروم) جای گرفتهاند. بر پایه نتایج برآمده از این پژوهش، سازمان فضایی در شهرستانهای مرزی استان کردستان بهشدت ناهمگن و این شهرستانها از نظر توسعه بهداشتی - خدماتی نیز در حد متوسط رو به پایین قرار دارند که لازم است از لحاظ بهداشتی و خدماتی به این استان مرزی توجه ویژهای شود تا امنیت پایدار شهروندان مرزی کردستان تأمین گردد.
پری شکری فیروزجاه، امیر بخشی، جواد پوریانی، فاطمه علیپور،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
در فضاهای شهری عناصر ناهمگون و ناهنجار گونـاگونی در کنار هم به اغتشاشات محیط دامن میزنند. یکی از مهمترین این عناصر که بهندرت بهصورتی آشکار بدان توجه میشود، رنگ است. بههمین دلیل، این پژوهش با هدف بررسی و سنجش نقش رنگ در ارتقاء کیفیت فضای شهرک چهارصد دستگاه رامسر انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مـیباشد و دادههای آن از طریق پرسشنامه و عکسبرداری جمعآوری شده است. جامعـه آمـاری تحقیـق، بر اساس فرمول کوکران، 300 نفر برآورد گردید. بهمنظور سنجش شـاخصهـای کیفیت فضایی با توجه به نقش رنگ، 3 شاخص اصلی ( ادراک فضایی، خوانایی و هویت و تنوع و سرزندگی) و 20 متغیر بررسی شدند. برای تجزیه و تحلیل شاخصها از آزمون T تک نمونهای و تکنیک RGB بهره گرفته شده است. نتایج آزمون T تک نمونهای نشان داد که شاخص خوانایی و هویت با میانگین 31/2، تنوع و سرزندگی با میانگین 69/2 و ادراک فضایی با میانگین 78/2 از کمترین تا بیشترین اثربخشی را بر کیفیت فضای محدوده مورد مطالعه داشتهاند. همچنین با توجه به پالت رنگی استخراج شده از لایههای آسمان، کالبد مصنوع و پوشش گیاهی، شهرک چهارصد دستگاه ازلحاظ رنگی غنی نبوده و در راستای ارتقا کیفیت فضای شهری نیست. بهطور کلی در شهرک چهارصد دستگاه کمتر از عامل رنگ جهت افزایش ادراک فضایی، ایجاد حس زندگی و هویت استفاده شده است.
المیرا عظیمی مهرورز، داریوش ستارزاده، لیدا بلیلان، اکبر عبدالله زاده طرف، مهسا فرامرزی اصل،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
چکیده
تأمین فضاهای شهری مناسب، به خصوص فضاهای باز و طبیعی، تأثیر غیرقابل انکاری بر دستیابی به شهرهای سلامت محور و به خصوص تأمین سلامت روان شهروندان دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین تاثیر شاخصهای اجتماعی فضاهای عمومی بر سلامت روان شهروندان پذیرفت. این پژوهش ازنظر نوع هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. برای جمع آوری دادههای تحقیق از روش پیمایش (پرسشنامه) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش ساکنان شهر اردبیل بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. آزمون فرضیه های پژوهش از طریق معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس صورت پذیرفت. به منظور جمع آوری دادههای میدانی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که پایایی و روایی آن از طریق آزمونهای آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی واگرا مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد عوامل اجتماعی بر سلامت روان شهروندان در فضاهای عمومی شهر تاثیر مثبت و معناداری دارد. مقدار ضریب مسیر بدست آمده برای تاثیر عامل اجتماعی بر سلامت روان شهروندان برابر با 0/52است به گونهای که این عامل قادر است که 0/27 از واریانس متغیر وابسته یعنی سلامت روان شهروندان را پیش بینی نماید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که شاخصهای اجتماعی یعنی امنیت، روابط اجتماعی و اجتماع پذیری فضاهای عمومی شهری بر سلامت روان شهروندان تاثیر مثبت و معناداری دارد. از بین شاخصهای اجتماعی، شاخص امنیت دارای بیشترین ضریب مسیر است.
آقای ابراهیم بیرانوند، دکتر امیر گندمکار، دکتر علیرضا عباسی، دکتر مرتضی خداقلی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
رخداد بارش سیلآسای فروردین 1398 در استان لرستان نمونهای بارز از بارشهای حدی بود که خسارات بسیار سنگینی به زیرساختهای کشاورزی، شهری، حملونقل و ارتباطات برجای گذاشت. هدف این پژوهش بررسی و آشکارسازی ارتباط بین ساختار فیزیکی ابرهای مولد دو موج بارش سنگین فروردین 1398 در حوضه آبریز دورود بروجرد است. در این راستا ویژگی های آماری دو موج بارشی 25 مارس و 1 آوریل 2019 مورد تحلیل قرار گرفت. ویژگی های ابرناکی ابرهای مولد این دو موج بارش سنگین، با استفاده از محصول ابرسنجنده مادیس یعنی محصول MOD06، بررسی شد. 4 فاکتور میکروفیزیکی ابرهای مولد این دو موج بارش سنگین در سطح حوضه دورود-بروجرد، شامل دمای قله ابر(CTT)، فشار قله ابر(CTO) ضخامت اپتیکال ابر (COT) و نسبت ابرناکی(CF)، مورد بررسی قرار گرفت، تحلیل آماری این دو موج بارش سنگین نشان داد که در موج اول بارش سنگین یعنی موج 25 مارس 2019، (5 فروردین 1398) 15 درصد از کل بارش سالانه منطقه و در موج دوم یعنی موج 1 آوریل 2019 (12 فروردین 1398) 20 درصد از کل مجموع بارش متوسط سالانه منطقه، در این دو روز ثبت شد. نتایج حاصل از تحلیل ساختار میکروفیزیکی ابرهای مولد این دو موج بارش با استفاده از داده های محصول ابر سنجنده MODSI، بیانگر آن بود که 4 فاکتور میکروفیزیکی ابر مذکور همبستگی فضایی معنی داری با مقادیر بارش ثبت شده این دو موج بارش سنگین نشان دادند. دو فاکتور دما و فشار قله ابر که به نوعی گسترش عمودی ابرهای سطح محدوده را نشان میدهد، ارتباط معکوس معنی داری با مقادیر بارش سطح حوضه نشان دادند، در حالی که دو فاکتور نسبت ابرناکی و ضخامت اپتیکال ابرناکی همبستگی فضایی مستقیم و معنی داری با مقادیر بارش ثبت شده نشان دادند
Dr حبیب اله فصیحی، خانم مینا حیدری تمرآبادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
زیبایی در زمره متعالی ترین نیازهای بشری است. انسان از زمانی که به ساخت شهرها مبادرت ورزیده، به حس زیبایی شناسی توجه داشته است. هدف این پژوهش ارزیابی مقایسهای دو محله گلستان و مرادآب به عنوان دو محله مشهور برخوردارترین و نابرخوردارترین محلات از شهر کرج، به لحاظ شاخصهای زیباییشناسی فضای شهری است. روش تحقیق توصیفی_ تحلیلی بوده و گردآوری دادهها در خصوص 14 مؤلفۀ برگزیده مربوط به زیباییشناسی محیط شهری، با روش مشاهده مستقیم و استفاده از ابراز سیاهه ارزیابی صورت گرفته است. برای تحلیل و مقایسه سطح زیباییشناسی دو محله، پارامترهای آمار توصیفی بهکار گرفته شده و برای تحلیل نابرابریهای فضایی به ترسیم نقشههای پهنهبندی در سیستم اطلاعات جغرافیایی و محاسبات و تحلیل بر روی جداول توصیفی مربوط، مبادرت گردیده است. با توجه به ارزیابی شاخصها در دامنه امتیازات 10-1 و قائل شدن امتیاز بالاتر به سطح بالاتر از زیباییشناسی، یافتهها نشان دادند که رقم میانگین کل شاخصها در محلۀ گلستان 31/6 ودر محلۀ مرادآب 57/2 است. همچنین در محله گلستان رقم میانه 43/6 و رقم چارک اول 4 است در حالی که در محله مرادآب این ارقام بهترتیب 78/1 و 1 هستند. تحلیل فضایی نقشۀ پهنهبندی نشان داد که در محله گلستان در مجموع شاخصها، پهنههایی که بهلحاظ زیباییشناسی در سطوح «بسیار پایین» و «پایین» قرار داشته باشند وجود ندارد حال آنکه در محله مرداب، هیچ پهنهای در سطوح «بالا» و «متوسطبالا» قرار ندارد، میتوان نتیجه گرفت که محلۀ گلستان در سطح بالایی از نظر شاخصهای زیباشناسی قرار داشته و نابرابری فضایی زیادی در درون و میان دو محله مطالعهشده، وجود دارد.
حسین شمسی دارغلو، رحمت محمدزاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
نظریهی لفور درزمینهی تولید فضا بسیار موردتوجه قرارگرفته است و اهمیت آن بهویژه در این است که آن را بهطور سیستماتیک در مورد مقولههای شهر و فضا بهصورت یک تئوری اجتماعی جامع و قابلفهم ادغام میکنند. برنامهریزی سنتی کاربری زمین بهصورت کاملاً انتزاعی و صوری بوده و از مؤلفههای ادراکی و معنایی تهی میباشند ولی رهیافت تریالکتیک لفوری اینگونه نبوده و از سه شأن (پرکتیس فضایی-بازنمایی فضایی و فضای بازنمایی) که در ارتباط با یکدیگر و بهصورت مشارکتی و همزمان در لحظه شکل میگیرند، یک کل را تولید میکنند. این پژوهش دارای روش توصیفی و تحلیلی و ازلحاظ هدف، بنیادی است. تحولات ناشی از ورود پارادایمهای نوین در رویکردهای برنامهریزی شهری و طراحی شهری که ماهیت متفاوتی را برای نظام راهبردی تغییرات توسعهی شهری قائل است و از سوی دیگر توجهات جدید به فضا و بااهمیت یافتن مفهوم فضای زیسته، به نظر میرسد رویکرد تریالکتیکی لفور برخلاف برنامهریزی سنتی کاربری زمین به فضای روزمره و تجربهی زیستهی ساکنان ارج بیشتری قائل است و میتواند فضاهایی را ایجاد کند که حس مکان و احساس تعلق ساکنان را به فضای زندگیشان را بیشتر نماید. مرور مفاهیم نشان میدهد مفهوم فضای زیسته (فضای انتزاعی - انضمامی) متأثر از رهیافتهای مختلف فلسفهی علم (تفسیرگرایی و انتقادی) بوده و اکنون نیز شاهد یک تغییر رهیافتی (پارادایمی) است، که میتواند دگرگونیهای اجتماعی را نشان دهد. این مطالعه نشان میدهد فضا – مکان (فضای زیسته یا مکان- عشق) برخلاف تعریف پیشین فضا که مبتنی بر رهیافتهای پوزیتویستی (فضاهای ذهنی و ادراکی)، انتزاعی و عامگرا، عمدتاً یک محدودهی مرزبندی شده از فضاست که واجد ویژگیهای کالبدی - انضمامی است و بهواسطهی تجربهی انسانی شکل میگیرد و سرشار از معنا میشود.
جعفر جوان، مهدی سقایی،
دوره 3، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده
در جهان معاصر رویکرد به گذارهای اقتصادی پیرامون قانون کالایی ارزش به قانون ساختاری ارزش، برای گردشگری در روندی از سرمایهداری سازماننایافته این فرصت را مهیا نموده که در دستیابی به فضاهای درون متنی در شناسایی پتانسیلهای بهرهبرداری گردشگری و با تجدید ساختاری در روند گردشگرپذیری، رویکردی رابه تسخیر فضاهای متفاوت شکل دهد. در این میان رویکرد فضایی به گردشگری بازتابنده الگوها و گونههایی از جریان گردشگری میباشد که میل به تقاضای برآورد آنها بین گردشگران فزونی گرفته است. از اینرو پردازش این رویکرد گردشگری در فضاهای متنی و فرامتنی ضروری گردیده است تا از یکسو برآورد توسعه در فضاها انجام گرفته و از دیگرسو، سودمندی و ناسودمندی آن برای ساکنان محلی بازشناخته شود. در این مقاله گردشگری کشاورزی به عنوان یک گونه از گردشگری در الگوی فضایی گردشگری روستایی و آثار مختلف آن موردبررسی قرار میگیرد .
ژیلا سجادی، محمد تقی رضویان، اسماعیل نصیری،
دوره 6، شماره 8 - ( 4-1386 )
چکیده
بررسی نقش عوامل گوناگون در شکلدهی تحولات شهرها، به ویژه از لحاظ مکانی- فضایی، مقوله مهمی در مطالعات نوین جغرافیایی به شمار میرود. اگر چه عوامل متعددی در این تحولات نقش دارند، ولی در این تحقیق سعی شده است تا ضمن بررسی عوامل مختلف طبیعی- اکولوژیکی موثر در تحولات مکانی – فضایی، به دامنه نسبتاً گسترده تأثیر کلانشهر تهران بر تغییرات بوجود آمده در شهرهای مورد مطالعه نیز پرداخته شود. در طی سالهای اخیر تأثیرات کلانشهر تهران سبب تغییرات عمدهای در نواحی پیرامونی گردیده است. از این رو شهرهای رودهن و بومهن به دلیل تأثیرپذیری متفاوت از تهران به عنوان نمونه جهت پژوهش در این مقاله انتخاب گردید. فرضیات تحقیق در ابتدا بر تأثیر عوامل طبیعی و اکولوژیکی و سپس بر تأثیرات تهران بر تحولات متفاوت در منطقه مورد مطالعه مبتنی است و در مجموع برای تبیین و ارزیابی اینگونه تأثیرگذاریها، ضمن استفاده از روشهای توصیفی- تحلیلی از شیوههای آماری نیز استفاده شده است. نتایج حاصله نشان میدهد که از بین عوامل گوناگون عوامل توپوگرافی، اقلیم و منابع آب و خاک تأثیر عمدهای در تکوین و نقشپذیری و تحولات متفاوت این دو شهر برجای گذاشته است. همچنین بررسی تأثیر سیاستهای تمرکززدایی کلانشهر تهران حاکی از تأثیر تغییرات چشمگیر در رودهن و بومهن است. به هر حال بررسیهای تطبیقی نشان از تحولات کالبدی- فضایی دارد. بهطوریکه از سال 1365 تا 1383 بالغ بر 9/25 هکتار از اراضی شهر رودهن به احداث واحدهای آموزشی، فرهنگی، ورزشی، جهانگردی و پذیرایی اختصاص یافته است. در حالیکه 2/68 هکتار از اراضی بومهن به کارگاههای صنعتی- تجاری و فعالیتهای انبارداری اختصاص دارد. یافتههای تحقیق بیانگر گرایش اقتصاد شهرهای رودهن و بومهن در راستای نیازهای شهر تهران جهت استفاده از شرایط آب و هوایی مطلوب رودهن برای گردشگری و ایجاد دانشگاه آزاد، و وجود اراضی ارزان و کارگر فراوان در بومهن برای ایجاد صنایع، میباشد.
رضا ولی زاده،
دوره 7، شماره 5 - ( 10-1386 )
چکیده
افزایش سریع جمعیت شهرهای ایران به خصوص شهرهای بزرگ موجب افزایش تقاضا برای خدمات و کالاهای عمومی شده است. و این امر به دلیل نبود نظام مدون و دقیق برنامه ریزی در اکثر شهرهای ایران مشکلات فراوانی را به وجود آورده است، که از مهم ترین آنها کاهش سرانه خدمات آموزشی می باشد. مکان های آموزشی یکی از کاربری های اساسی است که تخصیص فضا به این کاربری از موضوعات مهم برنامه ریزان و برنامه ریزی شهری می باشد. به دلیل حساسیت این کاربری و ارتباط مستقیم آن با خانواده ها ،نحوه تخصیص فضا برای کاربری آموزشی از اهمیت زیادی برخوردار است. این مساله در شهرهای بزرگ از جمله تبریز بنا به دلایل متنوعی چون تراکم بالای جمعیت،کمبود زمین و همجواری کاربری های مختلف با یکدیگر دشواری مساله را افزایش داده است. در تحقیق حاضر با تشکیل پایگاه اطلاعاتی، مراکز آموزشی دبیرستان شهر تبریز با بررسی متغیرهای مهمی چون جمعیت،کاربری مطلوب شهری، مکان مدارس، عامل سازگاری، مطلوبیت، فاصله از کاربری های دیگر و با بهره گیری از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی موردارزیابی قرار گرفته است. سپس از طریق مدلAHP هر کدام از لایه ها ابتدا به صورت منفک وزن دهی شده و پس از آن در ترکیب با لایه های دیگر وزن نهایی آنها مشخص گردیده است.
مهدی قرخلو، بهزاد عمران زاده، محمد اکبرپور سراسکانرود،
دوره 8، شماره 6 - ( 10-1387 )
چکیده
با توجه به انقلاب عظیمی که طی دهه های 60-1950 در علم جغرافیا بوجود آمد، این علم به مبدا تازه ای کشانده شد که با گذشته آن تفاوت های زیادی داشت. این انقلاب شامل انقلاب کمی و آماری و ریاضی بود که به دنبال آن تکنیک ها و مدل های مختلفی برای بررسی فضای جغرافیایی و عناصر آن وارد حوزه جغرافیا و رشته های مربوطه گردید. بی تردید بکارگیری مدل ها و تکنیک های کمی و ریاضی در پژوهش های جغرافیایی بخصوص در بررسی های شهری و منطقه ای می تواند در تثبیت جایگاه این رشته در بین رشته های دیگر و همچنین تحلیل و نتیجه گیری درست از وضعیت موجود و به دنبال آن برنامه ریزی و مدیریت برای آینده سرزمین بسیار موثر باشد. شهرها مهم ترین پدیده های انسان ساخت موجود در پهنه سرزمین هستند که نقش عمده ای در توسعه و یا عدم توسعۀ مناطق و نواحی دارند. به همین دلیل یکی از حوزه هایی که در آن از روش ها و مدل های کمی استفاده می شود، حوزه تحلیل نظام شهری و ساختار سلسله مراتبی شهرها می باشد. تحقیق حاضر بر اساس روش و رویکرد تحلیلی- توصیفی و بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و داده های آماری سه دوره سرشماری 1345، 1365، 1385 و با استفاده از مدل های تحلیل فضایی به تحلیل شبکه شهری استان اردبیل پرداخته است. نتایج این بررسی نشان می دهد که به همراه تغییرات اجتماعی٬ اقتصادی و سیاسی در استان اردبیل طی دهه های گذشته نظام سکونتگاهی استان اردبیل و سلسله مراتب شهری آن نیز دچار تغییر و تحول گردیده است. همچنین با توجه به مدل های استفاده شده می توان عنوان کرد که با وجود تسلط نخست شهری در نظام سلسله مراتب شهری استان اردبیل٬ در کل این نظام بسوی عدم تمرکز و تعادل در حرکت است و به مرور زمان از میزان تمرکزگرایی در استان کاسته شده است.
علی شماعی، حمید عسکری،
دوره 9، شماره 8 - ( 4-1388 )
چکیده
امروزه تبیین آسیب های کاربری آموزشی برای حل بخشی از مشکلات فرهنگی شهرها ضروری است. با این هدف به بررسی فضاهای آموزشی شهر ایلام پرداخته ایم. در این پژوهش مشخص گردید سرانه آموزشی، نحوۀ کاربرد فضا، نحوۀ استقرار در محیط و ویژگی ها و تناسبات مسائل و مشکلاتی دارند. جامعه آماری نمونه دبیرستان های شهر ایلام طی سال های1355 تا 1385 انتخاب شده است. شاخص های شعاع عملکرد مفید، جمعیت زیرپوشش، سطح زیربنا، سطوح و فضاهـای آزاد، همجـواری منـاسب، از جنبه های گوناگون تجزیه و تحلیل شده است. دراین مقاله با توجه به قابلیت های GIS دربررسی میزان تأثیرگذاری کاربری ها بر یکدیگر و همچنین ارزیابی موقعیت کاربری ها، شعاع دسترسی وآستانه های جمعیتی از مدل تحلیل Buffering , Distance بهره گرفته شده است. برای بررسی و ارزیابی دبیرستان های شهر ایلام از معیارهای کاربری اراضی (ماتریس سازگاری، مطلوبیت و ظرفیت) استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد توزیع ناموزون فضاهای آموزشی و مکانیابی نامناسب آنها زمینه ساز بحران های شهری است. فضاهای آموزشی مقطع موردمطالعه به لحاظ توزیع فضایی ناموزون، کارکرد مطلوبی ندارند. همچنین از لحاظ دسترسی دانش آموزان نواحی مختلف شهر به مدارس، از شعاع دسترسی مطلوب بی بهره اند. بیش از 30 درصد از مدارس موردمطالعه در حریم کاربری های ناسازگار قرار گرفته اند. همچنین از لحاظ سرانه های آموزشی، 35 درصد از دبیرستان ها حداقل سرانه های استاندارد دارند و بقیۀ مدارس از حد سرانه های استاندارد محرومند.
یداله کریمی پور،
دوره 9، شماره 9 - ( 8-1388 )
چکیده
این مقاله مروری انتقادی بر مقاله «جغرافیای IQ»، نوشته جری گلید است که در شماره 36 مجله معتبر INTELLIGENCE انتشار یافته است. اما مخاطب اصلی این نقد در واقع نظریه ”IQ و ثروت ملل“ از استادان برجسته دانشگاه های اولستر بریتانیا و تمپر فنلاند، دکتر لین و دکتر ون هانن است. این نظریه که از آغاز سده بیست و یک، بیشتر از طریق دو کتاب پر فروش «IQ و ثروت ملل» و «IQ و نابرابری جهانی»، میان محافل، احزاب و سازمان های راستگرا و راست میانه اروپا ، آمریکای شمالی و حتی خاور دور پیشرفته رخنه کرده، بر آن است که نابرابری ملت ها از دیدگاه GDI,GDP و دیگر شاخص های اقتصادی، برخاسته ازتفاوت میانگین های بهره هوشی آنها است. از دیدگاه منتقد، نظریه هوش و ثروت ملل در عین حال که مشوقی تئوریک برای مدیریت های سیاسی جهان رو به توسعه برای نوسازی و بهسازی شاخص های کیفیت انسانی و نیز شاخص های توسعه انسانی به شمار می رود، به اعتبار داده های آماری و نیز شیوه تحقیق و پژوهش، سست و کم مایه است. نویسندگان با غفلت از شیوه تحلیل و رهیافت و رویکرد های کارساز ژئوپلیتیکی و با تکیه ساده بر پراکنش جغرافیایی دو پدیدار IQ و GDP، کوشیده اند تا نابرابری های پیچیده فضاهای محیطی را تفسیر کنند. همین غفلت، زمینه ی کژتابی برخی دیدگاه های لین و ون هانن شده است.
محمد اکبرپورسراسکانرود، مهدی قرخلو، محبوبه نوروزی،
دوره 9، شماره 9 - ( 8-1388 )
چکیده
منطقه 9 تهران ، با جمعیت 195000 نفر، منطقه ای حاشیه ای است که در منتهی الیه غرب تهران قرار دارد. این منطقه، 7/2% از کل مساحت تهران را تشکیل می دهد. موضوع فضای سبز در منطقه 9 تهران، بسیار پراهمیت است ، مساحت موجود کاربری فضای سبز در منطقه ، 717465 متر مربع است ودر نتیجه سرانه موجود فضای سبز در منطقه9، 67/3 متر مربع است که در مقایسه با شاخص تعیین شده از سوی محیط زیست سازمان ملل متحد (20 تا25 مترمربع برای هرنفر ) فاصله بسیار زیادی رادارد ، مساحت فضای سبز عمومی منطقه با در نظر گرفتن جمعیت 195000 نفری باید رقمی معادل 2925000 مترمربع باشد که با رقم فعلی مساحت فضای سبز عمومی منطقه 9، 2207535 متر مربع اختلاف دارد که این نشان دهنده کمبود فضای سبز در منطقه 9 است. با توجه به محاسبه کمبود فضای سبز منطقه 9 فضای سبز موجود در منطقه، فقط برای 59788 نفر کافی است و به این تعداد سرانه 12 مترمربعی اختصاص می یابد و این یعنی 135211 نفر در منطقه 9( یعنی تقریبا 69.3ً درصد)، فاقد فضای سبز عمومی در منطقه هستند.پس از مطالعه وسعت، شعاع عملکرد و حد مطلوبیت پارک های شهری منطقه 9مشخص گردید که کمبود فضای سبز در زمینه پارک های شهری منطقه بیشتر می باشد. بنابراین برای جبران این کمبود در رابطه با ضرورتهای محیطی و نیازهای تفریحی ساکنین منطقه ، معیارهایی برای مشخص نمودن زمین های مناسب برای ایجاد پارک شهری تعیین گردید . در این راستا، با استفاده از نرم افزار GIS از معیارهای نزدیکی به مراکز ثقل جمعیتی، مراکز آموزشی، مراکز فرهنگی و نزدیکی به راه های اصلی و دوری از فرودگاه مهرآباد استفاده شد. همچنین با در نظر گرفتن تغییر کاربری اماکن نظامی و صنعتی در آینده، این مناطق نیز به منظور تعیین مکان های مناسب برای احداث پارک شهری در نظر گرفته شد. وجود کاربری های ناسازگار شهری در منطقه 9 ، نکته بسیار مهمی است که به آن توجه شده است. وجود فرودگاه مهرآباد و مراکز نظامی و صنعتی زیاد در منطقه، باعث شده است تا پیداکردن مکان بهینه برای احداث پارک شهری، مشکل تر شود. بنابراین منطقه9 تهران با محدودیت احداث پارک شهری روبرو می باشد.
محمد شریفی کیا، منیره معتمدی نیا، سیاوش شایان،
دوره 10، شماره 10 - ( 3-1389 )
چکیده
تهیه نقشه مخاطرات زمینی موضوع نسبتا جدید است که به واسطه معرفی ابزارهای تحقیقاتی نوین مانند داده های جدید سنجش از دوری و مدل های تحلیلی نوین در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققین در سطح جهانی قرار گرفته است. تحلیل فضایی مخاطرات زمین به واسطه برخورداری از نگاه خاص و ویژه به مساله پهنه بندی و معرفی نواحی مخاطرات آمیز ناشی از هم کارکردی و همزادی برخی مخاطرات طبیعی توانسته است تصویر روشن تر و دقیق تری از خطرزایی بستر و بالا خطرپذیری گروه های انسانی ساکن در آن را ارائه نماید. این پژوهش برآنست سه مخاطره ژئومورفولوژیکی(لرزه ای، لغزشی و سیل) را در محدوده شهر ماهنشان مورد بررسی قرار داده و نقشه مخاطرات زمینی آن را به منظور تحلیل خطر پذیری ناشی از توسعه فیزیکی شهر تهیه نماید. دراین پژوهش با استفاده از داده های سنجش از دوری و مشاهدات میدانی، هرکدام از مخاطرات زمینی (زمین لرزه، زمین لغزش و سیل) در قالب یک مدل تحلیلی، آنالیز و پهنه بندی گردید و سپس با هم نهادسازی نقشه های پهنه بندی هر کدام از مخاطرات، و بکارگیری الگوی نوین برای هم نهادسازی، نقشه نهایی پهنه بندی مخاطرات زمین برای محدوده مورد مطالعه تهیه گردیده است. سپس اقدام به تهیه نقشه توسعه فیزیکی شهر مستخرج از تصاویر چند زمانه سنجش از دوری در طی بیش از نیم قرن گردید، تحلیل فضایی و روی هم گذاری نقشه مخاطرات زمینی و نقشه روند و الگوی توسعه فیزیکی شهر ماهنشان نشان داد؛ بخش عمده بستر فیزیکی شهر ماهنشان در معرض خطر ناشی از مخاطرات قرار دارد. بطوریکه 81/51% مساحت این شهر در منطقه خطر زیاد واقع شده است. همچنین یافته ها موید تغییر در توجه و اهمیت به مقوله مخاطرات در الگوی توسعه فیزیکی شهر است. بطوریکه با افزایش فیزیکی بستر شهر؛ مساله توجه به مخاطرات بستر تعدیل شده و اراضی با درجه خطرپذیری افزون تر مورد توجه برای ساخت و ساز و حتی در مواردی ساخت تاسیسات دولتی و ملی قرارگرفته است.
امیر کرم، شیلا حجه فروش نیا، حمیدرضا حکیمی،
دوره 10، شماره 11 - ( 6-1389 )
چکیده
جمعیت شهری جهان بویژه در کشورهای در حال توسعه با رشد فزاینده ای روبروست و تبعات آن به صورت گسترش کالبدی شهر ها و مسایل عدیده اجتماعی – اقتصادی نمود یافته . شهرکرد مرکز استان چهار محال و بختیاری نیز یکی از شهر هایی است که در دهه های اخیر رشد جمعیتی بسیار فزاینده ای داشته و با توسعه و گسترش فیزیکی قابل توجهی روبروبوده است .در این نوشتار گسترش فضایی شهرکرد طی دوره 30 ساله 85-55 مورد بررسی و مدل سازی قرار گرفت .برای این کار از هشت متغیر مستقل شامل ارتفاع زمین ، شیب زمین ، جهت دامنه ها ، کاربری/ پوشش زمین ،، فاصله از راه های اصلی ، فاصله از مرکز شهر ، فاصله از مراکز آموزش عالی و فاصله از مناطق صنعتی و مدل رگرسیون لاجستیک در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(نرم افزار ArcGis نسخه 2/9 ) وهمچنین نرم افزار SPSS استفاده شد.اطلاعات مورد نیاز نیز از منابع کتابخانه ای و نقشه های مختلف بدست آمد.نتایج نشان داد این روش می تواند با دقت نسبتا بالایی(دقت کلی 89 درصد) گسترش فضایی شهرکرد را مدل سازی نماید. نقشه حاصل از مدل مذکور نواحی با احتمال گسترش فضایی برمبنای روند گذشته را مشخص نمودو نواحی مناسب برای گسترش آتی را نیز ارائه کرد.بر این مبنا نواحی شمالی، شمال غربی وشمال شرقی شهرکرد مناسب ترین نواحی برای گسترش آتی شهر هستند.
فرهاد عزیزپور، سیده عاطفه قاسمی،
دوره 10، شماره 13 - ( 12-1389 )
چکیده
سکونتگاه های روستایی نظام هایی با اجزا گوناگون محیطی- اکولوژیکی و اقتصادی بشمار می روند که تغییر در هریک از اجزای آنها موجب تغییر و تحول در سایر اجزا و نهایتاً کل این نظام خواهد شد. برخی از این تحولات درون زا بوده و تحت تاثیر نیروهای درونی و محلی است اما بخشی متاثر از عوامل و رخدادهای بیرونی از جمله سیاست گذاری ها و یا اقدامات عمرانی در مقیاس محلی، ناحیه ای و ملی می باشد. منطقه ویژه اقتصادی عسلویه در استان بوشهر یکی از مناطقی است که در ظرف کمتر از 10 سال سرمایه گذاری صنعتی گسترده ای در آن انجام شده است. این سرمایه گذاری نه تنها فرایند صنعتی شدن و پیشرفت تکنولوژیکی در منطقه عسلویه (جنوب ایران) را تسریع بخشیده بلکه زمینه های تحولی را در عرصه های زیستی بویژه سکونتگاه های روستایی (از جمله روستای اخند) در ابعاد مختلف زیست محیطی، اجتماعی – فرهنگی، اقتصادی و کالبدی – فضایی فراهم آورده است. این تحولات، اگرچه بخشی از آنها مثبت بوده ولی بخشی دیگر تاثیرات نامطلوبی بر روستاها گذاشته است. نتایج بررسی نشان داده است که تغییر و تحول در چشم انداز سکونتگاه های روستایی امری اجتناب ناپذیر است ولی نکته حایز اهمیت این است که تغییر چشم انداز به درستی و به صورت عقلایی صورت پذیرد. این امر نیازمند نظامی است که بتواند بدرستی تعیین کند چه تغییراتی با چه دامنه ای در چشم انداز سودمند و کارآمد و چه تغییراتی نامناسب و غیرکارآمد خواهد بود.
بهلول علیجانی،
دوره 11، شماره 20 - ( 3-1390 )
چکیده
به منظور بررسی پراکندگی فضایی بارش ها و دماهای بحرانی کشور، امار روزانه بارش و دمای همه ایستگاه های دارای امار بلند (حد اقل 30 سال) در دوره اماری موجود ازسازمان هواشناسی به صورت کنترل شده دریافت شد. شاخص های بحران اقلیمی به صورت روزهای شرجی، روزهای سرد، روزهای یخی، روزهای گرم، شبهای گرم، آستانه بارش های روزانه سنگین، و سهم بارش های سنگین از بارش سالانه تعریف شدند. نتایج تحقیق نشان داد که هر نقطه ای از کشور حداقل از نظر یک شاخص اقلیمی دچار بحران است. بحران های دماهای بالا در سواحل جنوب و مناطق مرکزی فراوان هستند، اما بحران های سرما در نواحی کوهستانی شمال غرب و مناطق کوهستانی زیاد است. بحران های بارشی درهمه جای کشور پراکنده است. بر اساس نتایج تحقیق در همه جای کشور حداقل 40 درصد از سال بحران اقلیمی وجود دارد. نکته ای که مدیران و برنامه ریزان باید به ان توجه ویژه ای داشته باشند. چون بدون شناخت این بحران ها نمی توان برنامه ریزی مناسب و عملی انجام داد.
حسین یاوری، محمد سلیقه،
دوره 11، شماره 20 - ( 3-1390 )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی سطوح رخداد وارونگی دما و تاثیر آن بر روی آلودگی هوای شهر تهران است. بدین منظور ابتدا برای 5 ایستگاه انتخابی سطح شهر تهران، طی سالهای 1383 تا 1387، 100 روز از روزهایی که ایستگاه¬ها بیشترین میزان آلودگی را داشته¬اند انتخاب گردید و وضعیت وارونگی در سطوح 900 تا 300 هکتوپاسکال در روزهای آلوده با استفاده از نمودارهای Skew-T و نقشه¬های فشار سطح زمین، 500 هکتوپاسکال و امگای سطح 850 هکتوپاسکال مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بین 73 تا 5/85 درصد میزان آلودگی در ایستگاه¬های سطح شهر تهران ناشی از وارونگی دما بوده است. از طرفی دیگر نتایج نشان داد وارونگی¬های دمایی شهر تهران متاثر از سامانه¬های فشار و تشعشع زیاد سطح زمین است. از نظر میزانCO، PM10 و SO2 ایستگاه آزادی آلوده¬ترین ایستگاه بوده اند. از نظر NO2 ایستگاه شهر ری آلوده¬ترین و از نظر میزان غلظت O3 ایستگاه شهرری آلوده¬ترین ایستگاه بوده است. با اینکه جهت باد غالب تهران از غرب به شرق است اما درآلودگی های ناشی از وارونگی، به دلیل سرعت کم جریان هوا، باد تاثیر زیادی در پالایش هوا ندارد. همچنین از نظر توزیع فضایی آلودگی، در مرکز و غرب از شرق بیشتر است. بعلاوه از شمال به جنوب تهران، بر میزان غلظت آلاینده¬های NO2 و O3 افزوده می گردد و از میزان غلظت آلاینده¬های CO، PM10 و SO2 کاسته می شود.
ژیلا سجادی، علی شمس الدینی، معصومه یوسفی،
دوره 11، شماره 21 - ( 6-1390 )
چکیده
گسترش شهرنشینی و فشار ناشی از نیازهای مختلف جمعیت نه تنها ساختار فضائی شهرها را دچار دگرگونی نموده، بلکه نقاط روستایی پیرامون آنها را نیز دستخوش تغییرات چشمگیر اقتصادی– اجتماعی و کالبدی نموده است. بر این اساس ضرورت توجه به اصل مکمل بودن و تقسیم کار مناسب با اتکا بر شناخت قابلیتها، نیازها و تنگناها که لازمه ایجاد ارتباطی متعادل جهت تداوم حیات شهر و روستاهای پیرامونی است، جای خود را به نگرش به روستاها به عنوان آلترناتیوی جهت رفع مشکلات شهری داده است. تحقیق حاضر به شیوه تحلیلی- پیمایشی و با استفاده از جمع¬آوری داده¬ها به صورت میدانی و کتابخانه¬ای به بررسی و مقایسه ابعاد تغییرات فضائی روستاهای دور و نزدیک به شهر ساوه پرداخته و سعی در شناخت عملکرد این شهر بر روستاهای پیرامونی با تأکید بر اهمیت نقش فاصله از شهر داشته است. جامعه آماری تحقیق را 28 روستای دهستان نورعلی بیگ تشکیل می¬دهد که از آن میان 4 روستا با فواصل متفاوت به شهر به عنوان نمونه انتخاب شده¬اند. یافته¬های تحقیق حاکی از اهمیت نقش فاصله از شهر ساوه در میزان تغییرات فضایی نقاط روستایی دهستان نورعلی بیگ همچون تحولات جمعیتی، اقتصادی و کالبدی می¬باشد. بطوریکه نیازهای فزاینده زندگی شهری، روستاهای پیرامونی را در قالب نظام مرکز– پیرامونی جدیدی با اتکاء بر کارگر و زمین ارزانقیمت، تابع تغییراتی جهت رفع این نیازها نموده است. از این¬رو نتایج حاصله بر ضرورت توجه مسئولین به اعمال نگرشی ناحیه¬ای در برنامه¬ریزی شهر و روستا و تعیین جایگاه هر روستا اعم از دور و نزدیک در ایجاد ارتباطی متعادل و منطقی مبتنی بر شناخت توانهای طبیعی و انسانی شهر و روستا را محرز می¬سازد.