جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای منطق فازی

فرزانه ساسان پور، جعفر موسی وند،
دوره 10، شماره 10 - ( 3-1389 )
چکیده

یکی از عمده­ترین مسائل و مشکلاتی که بیشتر کلان­شهرهای جهان با آن دست به گریبانند، مخاطرات طبیعی است. مخاطرات طبیعی، به ویژه زلزله همواره سکونتگاه­های بشر و جان انسان­ها را تهدید می­کند و در مدت کوتاهی می­تواند خسارات و تلفات بسیار گسترده­ای برجای بگذارد. دراین بین، کشور ایران به دلیل قرارگیری در کمربند زلزله خیز آلپ ـ هیمالیا نیز از این قائده مستثنی نمی­باشد و یکی از حادثه خیزترین کشورهای دنیا می­باشد. براین اساس، محیط­های کلان­شهری آن که بر روی گسل­ها استقرار یافته­اند، مانند کلان­شهر تهران با توجه به جذب حداکثر جمعیت و تراکم، بیشترین آسیب­پذیری را نسبت به دیگر نقاط دارند. از سویی عوامل و عناصر انسان ساخت و عدم رعایت اصول برنامه ریزی شهری در این مکان ها مانند تمرکز شدید ساختمانی، کمبود فضاهای باز، عدم رعایت استاندارد­های لازم در اکثریت سازه­ها، جمعیت زیاد، عدم رعایت سرانه­ کاربری­ها، شدت آسیب پذیری و خسارت­های ناشی از زلزله احتمالی را دوچندان می­کند. بنابراین ارزیابی میزان مخاطرات طبیعی به همراه تاثیر عوامل انسان­ساخت در محیط­های کلان­شهری، یکی از مهمترین مسائلی است که در این مقاله مدنظر قرار گرفته است. هدف این مقاله، ارزیابی افزایش شدت میزان و نحوه­ی آسیب­پذیری مناطق و واحدهای شهری از زلزله در اثر عوامل انسان­ساخت در منطقه پنج کلان­شهر تهران است. در این راستا از دانش برنامه­ریزی شهری و ترکیب روش منطق فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی  استفاده شده­است. معیارهای به کار گرفته شده جهت ارزیابی شامل گسل اصلی شمال تهران، گسل­های فرعی و عرض معابر، فضاهای باز و مساحت کاربری ها در سطح منطقه می باشد. نتایج تحقیق با توجه به روابط بین متغیرهای گسل، معبر، فضای باز و مساحت واحدها، در روش فازی نشان می­دهد، میزان آسیب پذیری ناشی از زلزله در منطقه پنج کلان­شهر تهران شامل 4.82 درصد با آسیب پذیری خیلی کم، 26.94 درصد با آسیب پذیری کم، 35.16 درصد با آسیب پذیری متوسط، 27.96 درصد با آسیب پذیری قابل توجه، 2.88 با آسیب پذیری زیاد، 1.33 درصد با آسیب پذیری خیلی زیاد و 0.91 درصد از ساختمان­ها کاملاً آسیب پذیر می باشند
امیر صفاری، فرزانه ساسان پور، جعفر موسی وند،
دوره 11، شماره 20 - ( 3-1390 )
چکیده

کشور ایران و به ویژه کلان شهرهای آن از جمله تهران مناطقی هستند که به طور مکرر در معرض مخاطرات طبیعی(سیل، زلزله و ...) قرار دارند. هدف اصلی این مقاله ارزیابی میزان آسیب پذیری مناطق شهری این کلان شهر در برابر خطر سیل است. معیارهای مورد بررسی جهت ارزیابی آسیب پذیری شامل حریم مسیل های رودخانه، ساختار، جهت و عرض شبکه ارتباطی، کاربری زمین، تراکم ساختمان ها و توان کلی دفع سیلاب منطقه است. در این راستا جهت عملی کردن نتایج ارزیابی میزان آسیب پذیری، منطقه 3 کلان¬شهر تهران به دلیل وجود رودخانه دربند و مسیل های آن، تراکم مسکونی و جمعیتی زیاد، ترکیب بافت فرسوده و جدید، و شیب قابل توجه به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. روش تحقیق دراین مقاله توصیفی ـ تحلیلی و آماری با تاکید بر نگرش سیستمی است. به این ترتیب که ابتدا با بهره گیری از داده های بارش از ایستگاه های مستقر در منطقه مورد نظر و منطقه مجاور به تحلیل روند تغیرات نزولات جوی پرداخته و حداکثر آبدهی هر حوضه از طریق روش استدلالی و به کمک منحنی های شدت، مدت، فراوانی ایستگاه های مهرآباد و سعدآباد برای دوره های 25 و 50 ساله محاسبه گردید. با استفاده از منطق فازی میزان آسیب پذیری ساختمان ها و واحدهای مسکونی نسبت به هریک از معیارها ارزیابی شده و در نهایت همه معیارها با هم جمع و درصد نهایی میزان آسیب پذیری محاسبه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که منطقه 3 مستعد خطرات ناشی از سیل است و رعایت نکردن حریم مسیل، کم بودن مقاومت ساختمان ها، ضریب رواناب بالا در مناطق مسکونی، تراکم و تعداد طبقات بالا و کم عرض بودن شبکه ارتباطی بیشترین اهمیت در آسیب پذیری منطقه را دارد و بیش از 12درصد از منطقه مورد مطالعه کاملا آسیب پذیر است.
هاشم حسینی، امیر کرم، امیر صفاری، عزت اله قنواتی، ابراهیم بهشتی جاوید،
دوره 11، شماره 23 - ( 12-1390 )
چکیده

پارامترهای طبیعی یکی از عوامل اصلی و تعیین کننده جهات توسعه فیزیکی شهرها و سکونتگاه ها محسوب می‌شوند. در یک منطقه کوهستانی تاثیر این عوامل به عنوان موانع توسعه دوچندان شده و می‌تواند مخاطرات طبیعی را نیز به همراه داشته باشد. در این پژوهش سعی شده با شناسائی عوامل تاثیرگذار و ارزیابی آن، جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر دیواندره به عنوان یک منطقه کاملاً کوهستانی، مشخص شود. برای این کار از 10 شاخص موثر استفاده شده و برای ارزیابی، مدل سازی و پیش بینی نواحی مناسب توسعه کالبدی شهر از مدل منطق فازی (Fuzzy logic) استفاده شده است. به طوری که هرکدام از لایه‌ها با توجه به توابع عضویتی فازی در نرم افزار Arc GIS 9.3 فازی شده اند و سپس عملگر ضرب، جمع و مقادیر مختلف گامای فازی روی این لایه‌ها اجرا شده است. جهت انتخاب گامای بهینه فازی مقایسه تحلیلی روی پهنه‌های مناسب وضع موجود شهر بر اساس نقاط بحرانی با پهنه‌های مناسب حاصل از مقادیر گاما انجام گرفت و مشخص شد گامای 8/0 فازی بیشترین تطابق را با اراضی مناسب وضع موجود شهر دارد. در نهایت نقشه نهایی به 5 کلاس تناسب طبقه بندی گردید و مشخص شد که 24 درصد از منطقه مورد مطالعه (87/28کیلومترمربع) در کلاس با قابلیت تناسب مطلوب و 7/56 درصد از منطقه (68 کیلومترمربع) در کلاس تناسب نامطلوب قرار می گیرد. بر اساس نقشه نهائی طبقه بندی می‌توان نتیجه گرفت که پهنه‌های مساعد جهت توسعه فیزیکی آتی شهر دیواندره بیشتر در بخش شرقی، تا حدودی نیز بخش شمالی و جنوب شرقی به صورت پراکنده وجود دارند.
واحد دهقانی کاظمی، حمیدرضا جعفری، بهرام ملک محمدی،
دوره 12، شماره 27 - ( 11-1391 )
چکیده

در چند دهه اخیر بازیافت پسماند بعنوان یک راهکار مؤثر برای کاهش هزینه­های مدیریت پسماند و نیز حفظ سرمایه­های طبیعی مورد توجه اغلب کشورهای جهان قرار گرفته است. لزوم مدیریت بهتر فرآیند بازیافت و کنترل اثرات آن، سازماندهی صنایع بازیافت را ناگزیر می­نماید. برای نیل به این مهم احداث ایستگاه بازیافت، پیشنهادی راهگشا است. با­توجه به اهمیت هزینه­های حمل و نقل در سودآوری صنعت بازیافت، اغلب ایستگاه­های بازیافت در مناطق شهری یا نزدیک شهر احداث می­شوند لذا لازم است که برای اجتناب از جنبه­های ناخوشایند آن بر محیط اطراف، محل استقرار این تأسیسات بنا بر یکسری ضوابط و اصول علمی انتخاب گردد. هدف از این تحقیق ارائه چارچوبی جهت ترکیب تکنیک­های تصمیم­گیری دلفی و دلفی فازی با سامانه اطلاعات مکانی، بمنظور شناسایی مکان­های مستعد جهت احداث ایستگاه بازیافت پسماند است. همچنین کاربرد عملی رهیافت ارائه شده، در قالب یک مطالعه موردی در منطقه نه شهرداری تهران نشان داده شده است؛ بدین ترتیب که: پس از شناسایی معیارها با استفاده از تکنیک دلفی کلاسیک، حریم استاندارد هر معیارها نیز به کمک تکنیک دلفی فازی تعیین گردید؛ در­نهایت با بکارگیری GIS، حریم­های تعیین شده در منطقه مطالعاتی اعمال و مکان­های مستعد جهت احداث ایستگاه بازیافت شناسایی شدند. تحقیق حاضر در وهله نخست منتج به شناسایی هشت معیار موثر در مکان­یابی ایستگاه بازیافت و تعیین حریم مجاز آن­ها گردید. در ادامه با اعمال حریم­ها در نرم­افزارGIS و سپس بازدیدهای میدانی، 5 گزینه مکانی برای استقرار ایستگاه بازیافت در منطقه مطالعاتی شناسایی گردید.
 
مسلم صیدی شاهیوندی، شهریار خالدی، علیرضا شکیبا، بابک میرباقری،
دوره 13، شماره 29 - ( 6-1392 )
چکیده

در بین عوامل مختلف تأثیرگذار در تولید محصولات کشاورزی، شرایط جوی و اقلیمی از مهمترین متغیرهای محیط طبیعی است. در این مطالعه به پهنه­بندی اراضی مستعد کشت ذرت دانه­ای در سطح استان لرستان پرداخته شده تا بهترین مکان ها برای کشت مشخص گردد. در این بررسی، عناصر اقلیمی دما، بارش، درجه روز از 7 ایستگاه سینوپتیک در سطح منطقه و پارامترهای محیطی ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از شبکه هیدروگرافی و خاک به عنوان فاکتورهای مؤثر در پهنه بندی، مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا داده های اقلیمی استخراج و اطلاعات مورد نظر بدست آمد، سپس نقشه های مربوط به این پارامترها با استفاده از توابع عضویت فازی و معیارهایی که برای کاشت ذرت دانه ای در نظر گرفته شده، استاندارد شد و به هر کدام بر اساس روشAHP وزن خاصی داده شده است. سپس همه نقشه ها با یکدیگر تلفیق و نقشه پهنه­بندی اراضی مستعد کشت ذرت دانه­ای در استان لرستان به دست آمد. بدین ترتیب در نقشه نهایی بدست آمده، 299521 هکتار از اراضی استان برای کشت بسیار مناسب، 809956 هکتار مناسب، 1040944 دارای قابلیت متوسط، 529535 هکتار نامناسب و95930 هکتار نیز برای کشت ذرت دانه­ای بسیار نامناسب هستند. نتایج نشان می دهد که نقش هر یک از عناصر اقلیمی و زمینی، در مناطق مختلف استان متفاوت است و از طریق تلفیق لایه های مؤثر در فرایند کشت در محیط GIS، امکان شناخت مناطق مستعد جهت کشت این گیاه زراعی وجود دارد.
 
 
ملیحه محمدنیا، غلامعباس فلاح قالهری،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده

زمین لغزش به علت ماهیت خطرناک خود در مناطق کوهستانی معمولا مورفولوژی را به طور ناگهانی بر هم می­زند و خسارت هایی عمده به مناطق مسکونی، جاده ها، زمین های کشاورزی و... وارد می­کند. در این مطالعه با استفاده از مدل AHP و عملگرهای منطق فازی به ارزیابی و پهنه بندی حساسیت زمین لغزش در حوضه پیوه­ژن در استان خراسان رضوی پرداخته شده است. مجموعا هشت معیار اصلی ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، فاصله از گسل، زمین شناسی و کاربری اراضی مرتبط با وقوع پدیده زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت. زیرمعیارها با استفاده از مدل نسبت فراوانی وزن­دهی و فازی سازی گردیدند. وزن معیارها نیز با استفاده از مدل AHP تعیین گردید. سپس نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از عملگرهای فازی 0/9،0/8و 0/7تهیه و با استفاده از منحنی ROC صحت سنجی گردیدند. نتایج نشان داد عامل شیب بیشترین تاثیر و عامل کاربری اراضی کمترین اثر را در وقوع لغزش در حوضه داشته است. نتایج اعتبار سنجی مدل گویای دقت90 درصدی نقشه حساسیت زمین لغزش با عملگر 0 /7در حوضه بوده است. بنابراین مدل فازی گاما با عملگر 0/7 بهترین شکل نقشه حساسیت زمین لغزش در حوضه پیوه ژن را ارائه داده است.
 


مریم ایلانلو، حسین بیکلریان، یحیی محسن سلطانی، محمد مهدی بهرامیان،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده

مواد زاید جامد جزءجدایی ناپذیر زندگی انسان ها هستند و تولید انواع این زایدات درکمیت ها وکیفیت های مختلف از بزرگترین معضلات زیست محیطی عصر حاضر است. جهت استفاده مجدد از مواد قابل بازیافت موجود در پسماندهای عادی و بازچرخش و بکارگیری دوباره آن ها در چرخه صنعت استفاده از ابزارها و فناوری جدید برای یافتن مکان مناسب بازیافت و استقرار و مکانی که بتوان درآن اقدام به کاهش حجم مواد قابل بازیافت نمود ضروری به نظرمی رسد. هدف از این پژوهش مکان یابی جایگاه بازیافت و صنایع تبدیلی آن در شهرستان کلاردشت می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی  و پیمایشی است که جهت انجام آن درگام نخست با شناسایی افراد خبره و تشکیل پنل علمی اقدام به شناسایی معیارها به روش دلفی نموده و بدین ترتیب 5 معیار: فاصله از مناطق مسکونی و تجاری، فاصله از معابر شهری، فاصله از رودخانه، فاصله از بیمارستان ومراکز آموزشی، فاصله از هتل ها، بانک ها و ادارات انتخاب گردیدند و سپس با روش دلفی فازی فواصل مجاز برای این معیارها تعیین و با استفاده از روش مرکز ثقل فواصل قطعی تعیین، و برای تعیین وزن ها و استفاده آن ها در نقشه های رستری و تولید نقشه پهنه بندی از فرآیند تحلیل سلسله مراتبیAHP و سیستم اطلاعات جغرافیایی GISاستفاده گردیده است. سپس ازطریق پیمایش میدانی و براساس نقشه پهنه بندی، بهترین نقاط برای تعیین جایگاه بازیافت درشهرستان کلاردشت انتخاب شدند. بر اساس نتایج تحقیق، در نهایت4 سایت برای جایگاه بازیافت پسماندهای جامد قابل بازیافت مشخص شدند.

امیر صفاری، طیبه کیانی، ساسان زنگنه تبار،
دوره 19، شماره 55 - ( 10-1398 )
چکیده

پهنه‌های کارستی نقش مهمی در تغذیه آبخوان‏های کارستی دارند، بنابراین شناخت عوامل مؤثر در تحول کارست و پهنه‌بندی آن در زمینه مطالعات مربوط به منابع آب کارست دارای جایگاه ویژه‌ای هستند. نتایج حاصل از این مطالعات می‌تواند جهت مدیریت کمی و کیفی و حفاظت از این منابع در مقابل آلودگی‏های ناشی از فعالیت‌های انسانی مورد استفاده قرار گیرد. کوهستان خورین با مساحت 5/396 کیلومتر مربع در زون زاگرس مرتفع  و در مرز دو استان کردستان و کرمانشاه قرار می‌گیرد. توده مورد نظر به دلیل رخنمون سنگ‏های کربناته و وجود دیگر متغیرهای تاثیرگذار، مستعد پدیده کارست زایی بوده و در آن چشمه‏های زیادی به عنوان خروجی آبخوان کارستی وجود دارد. در همین راستا شناسایی اشکال کارستی و بررسی ژئومورفولوژی کارست و میزان توسعه آن در توده کارستی خورین حائز اهمیت می‌باشد. در این ناهمواری اشکال متفاوتی از چشم‌انداز کارست از جمله انواع لاپیه‌ها، فروچاله‌ها، غارها و .... شکل گرفته‌اند. در این پژوهش لایه‌های سنگ‌شناسی، فاصله از گسل، بارش، دما، شیب، ارتفاع، جهت شیب و پوشش گیاهی با توجه به تابع مورد نیاز هر کدام، فازی سازی شده و با استفاده از عملگر گامای 9/0 تلفیق شدند در پایان نقشه پهنه‏بندی توسعه کارست سطحی منطقه تهیه شد. این نقشه در چهار طبقه فاقد کارست، کارست با توسعه کم، کارست با توسعه متوسط و کارست با توسعه زیاد با استفاده از روش شکستگی‌های طبیعی طبقه‏بندی شد. با توجه به نیاز به لایه‌ی فروچاله‌ها برای بررسی صحت پهنه‌بندی توسعه کارست منطقه مورد مطالعه، با استفاده از روش"Fill sink"  اقدام به شناسایی فروچاله‌های کارستی و تهیه نقشه توزیع فضایی آن‌ها گردید. نتایج تحقیق حاکی از این است که حدود 98% فروچاله‌ها در طبقات کارست سه‌گانه قرار گرفته‌اند.

شاهین خلیلیان، فریبا البرزی، جمال الدین سهیلی،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده

توجه به مجتمع‌های مسکونی موجب شده است تا امروزه دسترسی به مسکن مناسب و استاندارد به عنوان یکی از شاخص‌های توسعه به شمار آید، از مهمترین مقوله‌های مرتبط به شهرک‌های مسکونی کیفیت محیط می‌باشد. در همین راستا ضرورت توجه به مولفه‌های کیفیت محیط همچون؛ کارایی موجب گردید تا پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل ‌تناسبات فضاهای سبز، دسترسی و سرپوشیده بر مولفه کارایی کیفیت محیط شهرک‌های مسکونی، تلاش نماید تا ضمن بررسی وضعیت موجود، زمینه شناخت، برنامه‌ریزی و طراحی مطلوب‌تر را برای برنامه‍‍ریزان و طراحان این عرصه فراهم سازد. روش تحقیق، ترکیبی از توصیفی تحلیلی، پیمایشی و شبه آزمایشی از نوع شبیه‌سازی است. داده‌های مربوط به نمونه‌های پژوهش با شیوه پیمایشی و سایر داده‌ها با استفاده از منابع مکتوب و مطالعات اسنادی به دست آمدند و ابزارهای گرد‌آوری داده‌ها با توجه به اهداف پژوهش مبتنی بر نقشه‌هایGIS  و خروجی‌های نرم‌افزار AutoCAD 2018 می‌باشند و شبیه‌سازی یا مدل‌سازی در نرم‌افزار  Revit Architectural 2018انجام گردید و سپس در نرم‌افزارExcel 2013  بررسی و تحلیل تناسبات با کمک خروجی‌های شبیه‌سازی شده و نقشه‌های دوبعدی و سه‌بعدی انجام گردید و با روش منطق فازی در نرم‌افزارMatlab 2016  تحلیل صورت پذیرفت و جامعه نمونه بر اساس شیوه نمونه‌گیری طبقه‌ای فضاهای باز و سرپوشیده استخراج و شهرک‌های مسکونی انتخاب‌شده در ناحیه ششم منطقه پنج تهران و شهرک‌های مسکونی همچون آپادانا، اکباتان فاز دو، اکباتان فاز یک و سه می‌باشند. این مقاله با هدف شناسایی نقش تناسبات فضاهای باز و سرپوشیده شهرک ‌های مسکونی بر ارتقای کیفیت محیط، شامل کارایی با استفاده از روش منطق فازی چند معیاره ممدانی مورد تجزیه تحلیل قرارگرفت. پس از تجزیه‌ تحلیل داده‌ها نتایج بررسی نسبت‌های فضایی در سه نمونه شهرک مسکونی ناحیه ششم منطقه پنج تهران با مولفه کارایی کیفیت محیط نشان می‌دهند که تنها با کاهش نسبت توده (فضاهای سرپوشیده) و افزایش نسبت فضا (فضاهای دسترسی و سبز) نمی‌توان به افزایش مولفه‌های کیفیت محیط دست پیدا کرد، بلکه افزایش مولفه‌های کیفیت محیط در ارتباط مستقیم با رعایت تناسبات فضایی بین نسبت‌های توده و فضا می‌باشند.
 

زهرا حجازی زاده، آراس خسروی، سیداسعد حسینی، علیرضا رحیمی، علیرضا کربلائی درئی،
دوره 21، شماره 63 - ( 11-1400 )
چکیده

انرژی خورشیدی یکی از مهم‌ترین منابع انرژی در جهان است که به عنوان منبعی تجدید پذیر و با صرفه اقتصادی، استفاده از آن هیچ‌گونه صدمه ­ای به محیط‌زیست وارد نمی­ سازد. کشور ایران به دلیل قرار­گیری مساحت نسبتاً زیادی از آن در عرض ­های پایین جغرافیایی و شرایط آب و هوایی نسبتاً خشک، از لحاظ بهر­­ه­برداری از انرژی خورشیدی از شرایط بسیار خوبی بهره­ ­می­برد. لذا در این پژوهش با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش ارزش­ گذاری فازی و روش ­وزن دهی بر اساس تحلیل­ سلسله­ مراتبی (AHP) به  پتانسیل سنجی مناطق کویری، بیابانی و سواحل مکران به‌منظور کسب انرژی از خورشید پرداخته شد. بدین منظور از 14 معیار مربوط به شرایط اقلیمی، زیرساختی و فنی و فیزیکی منطقه استفاده شد. معیارهای مربوط به شرایط اقلیمی شامل تابش، ساعات آفتابی، دما، ابرناکی، گرد و غبار، بارش و رطوبت نسبی در طول دوره آماری (1990 تا 2015)، معیارهای مربوط به شرایط فنی و فیزیکی نیز شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، کاربری اراضی و فاصله از گسل­ها و معیارهای مربوط به زیر­ساخت­ها نیز شامل فاصله از مراکز جمعیتی و فاصله از راه­های ارتباطی در نظر گرفته شد. جهت همپوشانی فازی لایه­ها نیز از عملگرهای Product، Gamma 0.7، Gamma 0.8، Gamma 0.9 و Sum Weighted برای مقایسه و ارائه نتایج استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل، عملگر Gamma 0.9 به دلیل حساسیت بالا دارای بیشترین دقت و عملگر Sum Weighted دارای کمترین دقت در بین عملگرهای مورد استفاده هستند. در نقشه همپوشانی شده با استفاده از عملگر Gamma 0.9 حدود 2 درصد و در نقشه همپوشانی شده با عملگر Sum Weighted، حدود 33 درصد از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل بالا برای کسب انرژی از خورشید تشخیص داده شد.

ترانه میرقیداری، بهزاد رایگانی، جواد بداق جمالی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

تحقیق حاضر، با هدف ارائه شاخص دورسنجی کیفیت آب به کمک فناوری سنجش از دور صورت گرفته است. در این پژوهش ابتدا با توجه به شرایط منطقه، مطالعه منابع علمی و دسترسی به داده­های ماهواره­ای پارامتر­های فلزات­سنگین، یون­های محلول، دمای آب، کلروفیلa و pH انتخاب شد. سپس توسط بررسی منابع و مقایسه بین عملکرد سنجنده­های مختلف، محصول کد 02 و 09 سنجنده مودیس و تصاویر سطح دوم یک­کیلومتر کلروفیل aو دمای آب سنجنده مودیس تهیه و آماده­سازی شد. همچنین اطلاعات میدانی آبهای بندرعسلویه همزمان با تصویربرداری ماهواره آکوا و ترا، در ماه اوت سال 2014 تهیه گردید. سپس رابطه میان مقادیر اندازه­گیری شده و مقادیر بازتابش تصاویر ماهواره­ای، به­صورت مدلهای خطی بررسی شد و ضریب تعیین بین 59/0 تا 94/0 از مدلها به دست آمد. در­ادامه تصاویر سنجنده مودیس بین سالهای 2015 تا 2017 تهیه و مدلهای به­­دست آمده بر روی آنها اعمال گردید. سپس لایه­ ها برای بیان میزان مطلوبیت هر ناحیه با استفاده از منطق فازی استانداردسازی شد. همچنین سری­های زمانی داده­های دمای آب از سال 2003 تا 2017 تهیه و برای هر­ماه مقادیر میانگین پیکسلی محاسبه شد و برهمان اساس تغییرات این پارامتر استانداردسازی شد. در نهایت شاخصی کارآمد جهت بررسی کیفیت آبهای ساحلی به کمک سری­های زمانی داده­های دورسنجی ارائه گردید و آبهای بندرعسلویه پهنه­بندی شد. نتایج نشان داد کیفیت آب از سالهای 2015 تا 2017 از وضعیت ضعیف به وضعیت بسیار­ضعیف تغییر پیدا کرده­ است. براساس نتایج این پژوهش با توسعه شاخص پیشنهادی در مطالعات آتی بررسی مداوم پایش زیست­محیطی امکان­پذیر خواهد بود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb