جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای ویکور

آقای یاسر نظریان، دکتر آمنه حق زاد، دکتر لیلا ابراهیمی، دکتر کیا بزرگمهر،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها در نتیجه افزایش طبیعی جمعیت و مهاجرت های روستا- شهری، موجب تمرکز متعالی ترین سرمایه های مادی و معنوی بشر در این سکونتگاه های شهری گردیده است. در عین حال بحران های مختلف طبیعی و انسانی این سرمایه ها را تهدید می ­کند. مدیریت شهری برنامه های مختلفی را برای مقابله با این بحران­ها درپیش گرفته است که رویکرد متاخر در این خصوص افزایش تاب آوری شهرهاست. مفهوم تاب­آوری در ابعاد مختلف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی قابل بحث و بررسی است.
پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی  وبا هدف سنجش وضعیت تاب­آوری کالبدی مناطق کلانشهر تبریز و تعیین وضعیت آن­ها نسبت به یکدیگر انجام شده است. برای این منظور از روش های تصمیم­گیری چند شاخصه (MADM)  و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) استفاده شده است. هم چنین از 3 مدل تاپسیس، ویکور و کوپراس برای رتبه­بندی مناطق از نظر تاب آوری کالبدی بهره­گیری شده است. در نهایت برای تلفیق نتایج مدل­های مذکور از مدل کپ­لند استفاده گردید. نتایج نشان دهنده این است که مناطق 2،8و9 به صورت مشترک بالاترین تاب­آوری کالبدی را دارند. در رتبه­های بعدی به ترتیب مناطق 1، 10، 3، 7، 5، 4 و در نهایت منطقه 6 قرار گرفته است.
حسین نظم فر، آمنه علی بخشی، سهیلا باختر،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده

برنامه‌ریزی منطقه‌ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری های منطقه‌ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال‌ توسعه محسوب می‌شود. لازمه برنامه‌ریزی منطقه‌ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. هدف از این پژوهش بررسی و سنجش میزان برخورداری شهرستان‌های استان کرمانشاه از شاخص‌های توسعه به‌منظور دستیابی به میزان نابرابری‌های ناحیه‌ای در استان مذکور است. جامعه آماری پژوهش را شهرستان‌های استان کرمانشاه تشکیل می‌دهد. با توجه به مؤلفه‌های مورد بررسی رویکرد حاکم بر این پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از 61 شاخص بر پایه سالنامه آماری سال 1390 و با بهره‌گیری از سه مدل VIKOR، ELECTRE، SAW و ادغام نتایج با تکنیک کپلند، سطح‌بندی و میزان نابرابری‌های موجود را در میان شهرستان‌های استان کرمانشاه تعیین نماید. نتایج حاصل از تحقیق نشان می‌دهد که پراکنش سطوح توسعه نامتعادل بوده و بین شهرستان‌های استان از نظر میزان توسعه‌یافتگی نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد و این تفاوت و نابرابری در بخش‌های مختلف زیربنایی-زیرساختی، اقتصادی، بهداشتی –درمانی، فرهنگی، آموزشی، بهزیستی –اجتماعی می­باشد. به طوری که بر اساس نتایج حاصل از مدل کپلند، از مجموعه شهرستان‌های استان کرمانشاه فقط شهرستان سرپل ذهاب در طبقه توسعه یافته و بقیه در طبقه نیمه توسعه یافته و محروم قرار گرفتند. برای کاهش میزان نابرابری‌های توسعه‌یافتگی در استان بر اساس یافته‌های پژوهش پیشنهاد می‌شود که توزیع شاخص‌های بهداشتی، آموزشی و شاخص‌های زیرساختی بایستی به سمت رشد متوازن هدایت شوند و در این میان ‌بر شاخص‌های زیرساختی بیشتر از شاخص‌های دیگر تأکید شود.
ملیحه ایزدی، حمیدرضا وارثی، محمود محمود زاده،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده

توجه به مسکن و برنامه ریزی آن در راستای توسعه پایدار در چهارچوب برنامه ریزی ملی و منطقه ای ضروی است تا با بهره گیری از دانش و تکنیک های برنامه ریزی، وضعیت موجود و مسایل مربوط به آن مشخص گردد. بدین منظور، هدف اصلی این پژوهش بررسی و تجزیه و تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار در برنامه ریزی مسکن و سطح بندی استان های کشور براین اساس می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. گردآوری داده ها با استفاده از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 و منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک موجود انجام شده است. شاخص های بررسی، 27 شاخص کمی و کیفی مسکن فراگیر مسکن می باشد که براساس مدل های برنامه ریزی منطقه ای (تحلیل عاملی و مدل تصمیم گیری چندمعیاره ویکور) تجزیه و تحلیل شده است. با استفاده از روش تحلیل عاملی، 4 عامل مؤثر مشخص گردید که این عوامل جمعاً 18/91 درصد از واریانس را تبیین و محاسبه می نمایند. سپس به منظور سطوح برخورداری استان های کشور از شاخص های مزبور از روش ویکور استفاده شده است. بر اساس این سطح بندی، استان های اصفهان (با ضریب صفر)، گلستان( صفر)، تهران(صفر) و آذربایجان شرقی (با ضریب079/0) در رتبه های اول تا چهارم و در سطح بسیار برخوردار جای گرفته اند و استان های سمنان(با ضریب87/0) شوند. اردبیل (88/0)، سیستان و بلوچستان (90/0)، بوشهر(90/0)، لرستان(91/0)، هرمزگان(91/0)، چهارمحال و بختیاری(92/0)، کهگیلویه و بویراحمد (94/0)، قم(94/0)، خراسان شمالی(96/0) و ایلام(1) به ترتیب در رتبه های آخر و سطح بسیار محروم را به خود اختصاص داده اند.
محمد حجی پور، وحید ریاحی، هادی قراگوزلو،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده

مسکن دارای کارکرد چندجانبه­ای در نظام روستایی است. یکی از ابعاد مورد تاکید نظام برنامه­ریزی، نوسازی و بهسازی مسکن است. در کشور ما توسعه مسکن روستایی روند رو به رشدی به ویژه در بعد کالبدی و ساختی تجربه نموده است. با این وجود بخش عظیمی از جمعیت روستایی در نواحی مختلف کشور در مساکن غیر مقاوم و کم دوام ساکن هستند. در این مقاله تلاش شده است تا به بررسی و تحلیل توزیع فضایی کیفیت و ساخت مسکن روستایی در استان­های مختلف کشور پرداخته شود. داده­های مورد نیاز از مطالعات اسنادی استخراج شده است. کیفیت ساخت مساکن روستایی در قالب 9 شاخص به تفکیک استان­های کشور سنجیده شده است. داده­ها با بهره­گیری از روش تصمیم­گیری چند معیاره VIKOR تجزیه و تحلیل شده است. در نهایت طبقه­بندی استان­ها بر ساخت و کیفیت مسکن روستایی با استفاده از روش تحلیل خوشه­ای K در SPSS انجام گرفت و خروجی به صورت نقشه در محیط GIS ترسیم شده است. نتایج نشان داد تفاوت و تمایز معناداری در نوع مصالح به کار رفته در مساکن روستایی کشور وجود دارد. به گونه­ای که درصد قابل ملاحظه­ای از این مساکن با مصالح آجر، آهن و سنگ که به نوعی موید داوم و کیفیت متوسط می­باشد، ساخته شده است. به لحاظ توزیع فضایی – مکانی نیز می­توان گفت کیفیت ساخت مساکن روستایی در بخش عمده­ای از استان­های کشور (24 استان) در سطح کم کیفیت، متوسط و مناسب قرار دارد. تنها سه استان مازندران، آذربایجان شرقی و کرمان از کیفیت عالی ساخت مساکن روستایی برخوردار هستند.
بهرام ایمانی، رقیه فرشی، رضا هاشمی معصوم آباد،
دوره 17، شماره 46 - ( 9-1396 )
چکیده

در این پژوهش برای نشان دادن نابرابری میان شهرستان‌های استان اردبیل 60 شاخص توسعه در بخش‌های بهداشتی درمانی، اجتماعی، آموزشی، فرهنگی، زیربنایی، با استفاده از مدل ویکور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ترسیم نمودارها و نقشه ها از نرم افزارهای Excel، SPss، ARC Map 10.1 استفاده شده است. همچنین جهت تعیین وزن شاخص‌های پژوهش از طریق تکمیل پرسش نامه توسط کارشناسان ( 20 نفر از کارشناسان و متخصصان) از مدلAHP استفاده گردید. طبق بررسی‌های صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که در سال 1390 از مجموع 10 شهرستان استان اردبیل، شهرستان اردبیل، توسعه یافته و شهرستان‌های گرمی، سرعین و خلخال شهرستان‌های رو به توسعه، شهرستان‌های پارس آباد، بیله سوار و نمین کمتر توسعه یافته و شهرستان‌های مشگین شهر، نیر و کوثر توسعه نیافته اند. این نابرابری‌ها بازتاب و برآیند عوامل محیطی، اقتصاد سیاسی، نارسایی‌های نظام برنامه ریزی فضایی به ویژه قطب رشد شهر اردبیل می‌باشد. همچنین طبق تحلیل و بررسی‌ها صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که نابرابری ناحیه ای در مقیاس شهرستان‌های استان اردبیل به صورت نامتعادل می‌باشد، بین جمعیت هر شهرستان و میزان توسعه‌یافتگی آن رابطه معناداری مثبتی وجود دارد، بین فاصله از مرکز استان و میزان توسعه‌یافتگی رابطه معناداری مثبتی وجود دارد.
 
 

فریبا اسفندیاری، صغری جدی‌قشلاق‌ایلخچی، الناز پیروزی،
دوره 18، شماره 51 - ( 4-1397 )
چکیده

امروزه توسعه‌ فیزیکی بی‌رویه و ناموزون شهری، آثار و پیامدهای متعددی را برجای گذاشته و شهرها را با مسایل و معضلات خاصی روبرو نموده است. شهرستان گرمی نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و قرارگیری بر روی پهنه‌های پرشیب و کوهستانی دارای محدودیت‌های متعددی است. بنابراین بررسی و تجزیه و تحلیل پدیده‌های مختلف طبیعی و عوامل انسانی منطقه و در نهایت ارائه راهکارهای کنترل و برخورد منطقی با این فرآیندها و محدودیت­های حاصل از آن‌ها ضروری است. در همین راستا تحقیق حاضر با علم به اهمیت موضوع و با هدف بررسی مناطق مستعد جهت توسعه شهری تدوین گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل فضایی و ارزیابی چند معیاری از نرم­افزار Edrisi، و برای استاندارد‌سازی ارزش‌ها (مقادیر) و یکسان‌سازی مقیاس‌ها در لایه‌های نقشه‌ای، از روش استانداردسازی بر مبنای درجه عضویت در تابع فازی استفاده گردید. برای وزن‌دهی به معیارها نیز روش Critic انتخاب شده و در تحلیل نهایی ارزیابی چند معیاری، تکنیک VIKOR مورد استفاده قرار گرفته و جهات مطلوب توسعه شهری تعیین شده است. نتایج نشان می­دهد که بهترین جهت در اولویت اول برای توسعه، جنوب­غربی شهر بوده و در اولویت دوم جهات شمال شرقی و تا حدودی اراضی شرق می­باشد. همچنین تجزیه و تحلیل شاخص­ها و متغیر­های منتخب و بررسی نقشه نهایی حاصل از مدل ویکور، نشان داد که مهم­ترین عوامل طبیعی تاثیر­گذار بر توسعه فیزیکی شهر در محدوده مورد مطالعه ویژگی­های تیپ اراضی، جنس خاک و جهت شیب می­باشد. از مهم­ترین عوامل انسانی تاثیرگذار هم شاخص­های کاربری زمین است.

بهناز امین نیری، یعقوب پیوسته گر،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده

با افزایش جمعیت در شهرهای ایران و به‌خصوص شهرهای بزرگ حجم تقاضا برای خدمات و کالاهای عمومی نیز افزایش یافت. ولی به علت ساختار اقتصادی-سیاسی خاص کشور همواره سرعت پاسخگویی به نیازها از سرعت رشد نیازها کمتر بوده است. در این میان کاربری‌های پر تقاضا مانند کاربری‌های آموزشی به دلایل زیادی مانند عدم هماهنگی نهادهای اجرایی شهرها، مشکلات مالی بخش آموزش‌وپرورش و عدم آشنایی مسئولین با موازین علمی مکان‌یابی مدارس در پاسخگویی به نیازهای جمعیت دانش‌آموزی با مشکلات زیادی مواجه بوده‌اند. این مسئله در مناطق شهری بزرگ مثل تهران به دلایل متنوعی مانند تراکم بالای جمعیت و کمبود زمین و... با شدت بیشتری مطرح می‌شود. دسترسی سریع، به‌موقع و مناسب به مراکز آموزشی در هر جامعه، به‌خصوص در جوامع شهری بسیار مهم و ضروری هست و توزیع عادلانه این مراکز در سطح شهر منجر به استقرار عدالت فضایی می­شود و عدالت اجتماعی که از اهداف توسعه پایدار شهری است محقق خواهد شد.  هدف از این پژوهش ارزیابی مکان‌یابی مراکز آموزشی مدارس ابتدایی در ناحیه در راستای تحقق عدالت فضایی هست نوع تحقیق بر اساس هدف در این پژوهش، کاربردی و روش تحقیق در آن توصیفی-تحلیلی است. شیوه گردآوری داده‌ها نیز اسنادی- پیمایشی است. جهت وزن دهی معیارها از نظر متخصصین در قالب مدل ANP استفاده شده است و با استفاده از قابلیت­ها و امکانات سامانه اطلاعات جغرافیایی از جمله : ترکیب نقشه، محاسبه­گر رستری، تحلیل شبکه انجام‌گرفته است. درنهایت بعد از اجرای مدلVIKOR زمین‌های اولویت‌دار برای ایجاد مدارس ابتدایی شناسایی شدند، تحلیل خروجی نهایی به‌دست‌آمده از این روش علاوه بر اینکه میزان سازگاری و ناسازگاری مدارس ابتدایی موجود در شهر را مشخص می­کند، مکان‌های بهینه اولویت‌دار برای ایجاد مدارس ابتدایی جدید نیز شناسایی شدند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb