3 نتیجه برای اقتصاد سیاسی
دکتر افشین کرمی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
در نظامهای سیاسی متمرکز رابطه دولت ـ شهرداری یا دولت ـ حکومت محلی از یک قاعده سلسلهمراتبی پیروی میکند و استقلال شهرداریها تحتالشعاع وابستگی مالی آنها به دولت یا سازمانها دولتی قرار میگیرد. در اهواز کلانشهر مورد مطالعه این پژوهش، افزون بر این نوع وابستگی به دولت، نوع دیگری از وابستگی مالی مدیریت شهری را ممکن است تحتتأثیر قرار دهد. حضور پررنگ شرکتها و صنایعی که مقیاس فعالیت آنها منطقهای و فرامنطقهای است مانند: شرکت فولاد خوزستان، پتروشیمی، شرکت ملی نفت و سازمانهای وابسته به آن در شهر اهواز و منطقه خوزستان و تعامل آنها با مجموعه مدیریت شهری میتواند بر نحوه عملکرد شهرداری تأثیرگذار باشد. این پژوهش بهدنبال آن است تا اثرات اقتصاد سیاسی حضور شرکتها و سازمانهایی که مقیاس عملکرد آنها منطقهای و ملی است را در مدیریت سیاسی فضا و مدیریت شهری مورد مطالعه قرار دهد. بهعبارت دیگر بهدنبال پاسخ به این پرسش است که وابستگی مالی مجموعه مدیریت شهری به یک یا چند شرکت ملی و منطقهای تا چه حد میتواند در عملکرد مطلوب شهرداریها تأثیرگذار باشد؟ در این پژوهش از مدل شبکههای سیاستی بهعنوان مدل تحقیق استفاده شده است. ترسیم شبکه سیاستی با استفاده از نرمافزار Gephiصورت پذیرفته و سپس به تحلیل شبکه پرداخته شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که اقتصاد سیاسی حضور این شرکتها را در دو بعد میتوان خلاصه کرد: الف) تأثیرات مثبت اقتصادی و ب) چالشهای مدیریت شهری.
حسن افراخته، محمد حجی پور، فرهاد جوان،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده
نفت از دهه ی 1330 شمسی به بعد، به تدریج جایگاه برجستهای در اقتصاد کشور قرار به دست آورده و در حال حاضر، عمدهترین منبع تأمینکنندهی نیاز مالی کشور است. با توجه به تقابل دودویی و متضاد این رانت با بخش سنتی اقتصاد یعنی فعالیتهای کشاورزی و دامداری که همواره بر شدت آن افزوده شده است، دو سؤال اساس این تحقیق قرار گرفته است: اول اینکه " اثرات توزیع ثروت نفت بین مناطق مختلف بر ساختار اقتصاد روستایی ایران کدامند؟" و دوم "پیامدهای مکانی – فضایی توزیع ثروت نفت در بخش کشاورزی به عنوان عنصر اصلی و غالب در ساختار اقتصاد روستایی ایران چگونه بوده است؟" دادههای تحقیق با بررسی اسنادی در سطح کشور و در بازه زمانی 1385-1390 جمعآوری شده و با تکیه بر روشهای تحلیل تغییر سهم و گیبز- مارتین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتیجه نشان داده است که مدیریت ملی، منطقهای و محلی، انگیزه چندانی برای تقویت ساختار اقتصاد روستایی با بهرهگیری از ثروت نفت نداشته است. به علاوه، غیبت بخش صنعت در تحولات ساختاری اقتصاد روستایی و تأکید بر بخش کشاورزی در روستاها -هم به لحاظ سیاستگذاری و هم از حیث تأمین اعتبارات- حاکی است که بینش اصولی و منطقی در نظام اقتصاد سیاسی در مواجه با اقتصاد فضاهای روستایی برای توسعه وجود نداشته است.
مصیب قره بیگی، محمدباقر قالیباف، مرجان بدیعی ازنداهی، یاشار ذکی، عباس رجبی فرد،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
سیاستهای اقتصادی در ایران پس از انقلاب با وجود دولت های مختلف، کمابیش مسیر یکسانی را پیموده است؛ بهگونه ای که امروزه بخش های مهمی از اقتصاد ایران به بازتولید فضای غیررقابتی و غیرتولیدی مبادرت میورزد. بنابراین، بررسی و مطالعه ی سازوکارهای حاکم بر اقتصاد ایران با توجه به افت شاخصهای اقتصادی ضروری مینماید. در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیل گفتمان و با استفاده از مصاحبهی نیمهساختار یافته، نخست به کشف و استخراج مهمترین کنشگر-شبکه های مرتبط با اقتصاد سیاسی ایرانِ پساانقلاب پرداخته و سپس با استفاده از الگوی پاردایمیک، به برساخت استراتژی مناسب در راستای مدیریت بهینهی اقتصاد اقدام کرده است. نتایج نشان داد که ناسیالیت فضا و اقتصاد نفتی با هم قابل جمعاند و کنشگر-شبکه انتزاعیتر دولت پادجغرافیا را شکل میدهند. همچنین، پنج مفهوم نظام اداری عقیم، ساختار شدیداً متمرکز، دولت پادجغرافیا، عدم شناخت اقتصاد بین الملل و دولت رانتیر، به عنوان کنشگر-شبکه ی بسترساز در ناکارآمدی اقتصاد ایران نقش ایفا کردهاند. از این میان، دو عامل نظام اداری عقیم و ساختار شدیداً متمرکز در ایران و اتکای دولت به منابع غیر تولیدی، سبب شده است تا دولتها در ایران خصلت پادجغرافیایی بیابند؛ به گونه ای که از دولت ها همه ی نیروهای خود را صرف تصرف و استخراج منابع جغرافیایی می کنند اما از متحول کردن ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ناتوان هستند. چهار مفهوم تحریم ها، تعارض نهادها-نیروها، بستِ قدرت و تکامل نیافتگی اقتصاد تولیدمحور نیز در راستای تشدید ناکارامدی سیاستهای اقتصادی عمل کرده اند. در بخش استراتژیها نیز، شبکه ی اقتصاد اجتماعی به عنوان استراتژی و جایگزینی بهینه به جای اقتصاد غیرتولیدی و کمپرادور، استخراج شده است.