12 نتیجه برای لرستان
احمد رشیدی نژاد، مصطفی فلاحی، اعظم عارفی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده
نبود یا کمآبی از ریشههای عدم توسعه و فقر تلقی شده و از پتانسیل شکلدهی به احساس فقر و محرومیت در افراد و جامعه برخوردار است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تبیین پیوستگی «احساس محرومیت نسبی» و «مناسبات هیدروپلیتیک»، ضمن مطالعه پروسه ساخت سد گاوشمار(معشوره) در استان لرستان، درصدد پاسخ به این سوال است که، مناسبات هیدروپلیتیک چگونه در شکلگیری احساس محرومیت نسبی مردم یک منطقه موثر میباشند؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با رویکرد کمی و کیفی است که بر بنیاد مطالعات اسنادی- کتابخانهای و مشاهدهی میدانی صورت پذیرفته است. پرسشنامه ابزار اندازهگیری و ابزار تحلیل نرم افزار SPSS است. شاخصهایی مورد استفاده در تحقیق (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی- کالبدی، سیاسی- امنیتی) است. نتایج نشان داد که عدم ساخت سد باعث افزایش احساس محرومیت نسبی به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی- کالبدی، سیاسی- امنیتی و به طور کلی شکلگیری احساس نارضایتی در مردم منطقه مورد مطالعه شده است.
زهرا حجازی زاده، محمدحسین ناصرزاده،
دوره 6، شماره 8 - ( 4-1386 )
چکیده
شناخت شرایط وقوع آغاز و خاتمه یخبندان ها به دلیل اهمیت آنها در زمینه کشاورزی و حمل و نقل جهت کاهش خسارات ضروری است. از آنجایی که استان لرستان جزء مناطق کوهستانی در منطقه زاگرس می باشد، این کوهستانی بودن در شدت وقوع یخبندان های آن اثرگذار بوده، لذا وقوع یخبندان به ویژه بروز آن در دوره سرد سال تاثیرات بسزایی درمسایل کشاورزی و حمل و نقل استان ایجاد می کند. با توجه به موضوع مقاله که هدف آن تجزیه و تحلیل یخبندان ها در استان لرستان است، بنابراین شناخت شرایط وقوع یخبندان ها, تعیین دقیق شروع و خاتمه و نیزشدت و تداوم آنها ازجمله مسایلی است که باید مورد توجه واقع گردد, تا از وارد شدن خسارات شدید به کشاورزان و همچنین فراهم نکردن امکانات لازم در جهت تسریع رفت و آمدها و کاهش اتلاف انرژی در هنگام بروز یخبندان ها جلوگیری شود. بررسی فراوانی وقوع یخبندان ها در منطقه مورد مطالعه روش رسیدن به هدف این مقاله است. برای این کار داده های حداقل روزانه دما در4 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک خرم آباد, بروجرد, ناصرالدین و الیگودرز از سال 1989 تا 1999, مورد بررسی قرار گرفتند. تاریخ وقوع یخبندان های زودرس پاییزه و دیررس بهاره در آستانه مورد نظر (صفر و کمتر از آن ) استخراج و دوره بدون یخبندان و یخبندان آنها محاسبه گردید. برای تعیین اولین و آخرین روز یخبندان, روزها بر طبق روش مرسوم, به روزهای ژولیوسی تبدیل و روی آنها تجزیه و تحلیل آماری صورت گرفت. براساس روشهای آماری معتبر ران تست و کلیموگروف - اسمیرونوف مشخص شد که توزیع نرمال نسبت به بقیه توزیع ها با سریهای موجود تناسب بیشتری دارد. لذا با به کارگیری این توزیع, تاریخ وقوع یخبندان های زودرس پاییزه و دیررس بهاره با استفاده از دوره های برگشت مختلف تعیین و محاسبه شد و منحنی آنها با استفاده از نرم افزار مطلب ترسیم شد. همچنین منحنی طول فصل رشد و فصل یخبندان در سطوح احتمالی در کلیه ایستگا ه ها ترسیم شد.
اسد الله خوش کیش، بهلول علیجانی، زهرا حجازی زاده،
دوره 11، شماره 21 - ( 6-1390 )
چکیده
پدیده ی گردوغبار یکی از زیانبار ترین بلایای طبیعی مناطق خشک و نیمه خشک جهان است که مشکلات محیطی عدیده ای را در این نواحی به وجود می اورد. استان لرستان به دلیل همجوار بودن با پهنه های وسیع بیابانی به طور مکرر در معرض گرد و غبارهای شدید قرار می گیرد. هدف از این پژوهش تحلیل شرایط موثردر ایجاد پدیده گردوغبار از نظر سینوپتیکی می باشد . به همین خاطر داده های مربوط به گرد و غبار از شش ایستگاه سینوپتیک استان (الیگودرز، بروجرد، پلدختر، خرم اباد، کوهدشت، نوراباد) جمع اوری شده و30 موج گرد و غباری شاخص که دید افقی را به شدت کاهش داده بودند استخراج شد. سپس در تحلیل همدیدی از بین سامانه هایی گرد و غباری شدید، دو سامانه انتخاب شده، و از نظر فشار ، ناپایداری، دما ، رطوبت و جهت باد در سطوح مختلف جو، و همچنین تصاویر ماهواره ای سامانه ها مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد فرود تراز میانی جو (سطح 500 هکتوپاسکالی) ، سیستم های فشار سطح زمین که مهمترین ان ، کم فشار منطقه ی خلیج فارس می باشد، وجریانی که بخاطر اختلاف دما از شرق ترکیه و شمال غرب عراق با جهت شمال غربی –جنوب شرقی به سمت خلیج فارس می وزد عامل اصلی ایجاد گرد و غبار و انتقال ان به منطقه ی مورد مطالعه می باشد . منابع عمده گرد و غبارهای وارده به لرستان شامل بیابانهای شمال عربستان ، جنوب عراق ، جنوب شرق سوریه وتا حدودی شمال صحرای افریقا می باشند .
جمال محمدی، اصغر عبدلی، محمد فتحی بیرانوند،
دوره 12، شماره 25 - ( 5-1391 )
چکیده
برای سنجش و سطح بندی توسعهیافتگی مناطق، شاخص های بسیاری وجود دارد. هر یک از این شاخصها دارای ارزش و اهمیت خاصی می باشند که با توجه به نوع هدف و روش مطالعه مورد استفاده قرار میگیرند. پژوهش حاضر با استفاده از 61 شاخص مربوط به بخش های مسکن، کشاورزی و صنعت به دنبال سنجش سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان لرستان و تعیین سطوح برخورداری آنها می باشد. روش تحقیق بصورت توصیفی – تحلیلی بوده و داده های تحقیق به روش کتابخانه ای جمع آوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نابرابری بین شهرستانهای استان طی دوره زمانی مورد بررسی در بخش مسکن و خدمات رفاهی- زیربنایی افزایش و در بخش کشاورزی و صنعت کاهش یافته است. همچنین باید بیشترین توجه را به شهرستان های محروم دلفان، الیگودرز و پلدختر داشت.
مسلم صیدی شاهیوندی، شهریار خالدی، علیرضا شکیبا، بابک میرباقری،
دوره 13، شماره 29 - ( 6-1392 )
چکیده
در بین عوامل مختلف تأثیرگذار در تولید محصولات کشاورزی، شرایط جوی و اقلیمی از مهمترین متغیرهای محیط طبیعی است. در این مطالعه به پهنهبندی اراضی مستعد کشت ذرت دانهای در سطح استان لرستان پرداخته شده تا بهترین مکان ها برای کشت مشخص گردد. در این بررسی، عناصر اقلیمی دما، بارش، درجه روز از 7 ایستگاه سینوپتیک در سطح منطقه و پارامترهای محیطی ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از شبکه هیدروگرافی و خاک به عنوان فاکتورهای مؤثر در پهنه بندی، مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا داده های اقلیمی استخراج و اطلاعات مورد نظر بدست آمد، سپس نقشه های مربوط به این پارامترها با استفاده از توابع عضویت فازی و معیارهایی که برای کاشت ذرت دانه ای در نظر گرفته شده، استاندارد شد و به هر کدام بر اساس روشAHP وزن خاصی داده شده است. سپس همه نقشه ها با یکدیگر تلفیق و نقشه پهنهبندی اراضی مستعد کشت ذرت دانهای در استان لرستان به دست آمد. بدین ترتیب در نقشه نهایی بدست آمده، 299521 هکتار از اراضی استان برای کشت بسیار مناسب، 809956 هکتار مناسب، 1040944 دارای قابلیت متوسط، 529535 هکتار نامناسب و95930 هکتار نیز برای کشت ذرت دانهای بسیار نامناسب هستند. نتایج نشان می دهد که نقش هر یک از عناصر اقلیمی و زمینی، در مناطق مختلف استان متفاوت است و از طریق تلفیق لایه های مؤثر در فرایند کشت در محیط GIS، امکان شناخت مناطق مستعد جهت کشت این گیاه زراعی وجود دارد.
صمد امام قلی زاده، حسن ترابی پوده،
دوره 14، شماره 35 - ( 12-1393 )
چکیده
بررسی تغییرات آبدهی رودخانهها به منظور مدیریت و برنامه ریزی منابع آب بسیار مهم میباشد. در تحقیق حاضر با توجه به اهمیت موضوع بررسی و شناخت روند تغییرات جریان در ایستگاههای هیدرومتری استان لرستان حوزه رودخانه دز در سه مقیاس ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از روش TFPW-MK مورد بررسی قرار گرفت. دادههای مورد استفاده شامل دادههای 25 ایستگاه هیدرومتری منتخب در دوره 40 ساله آماری(1388-1348) در محدوده مورد مطالعه می باشد. در این تحقیق ابتدا شیب خطی روند در داده های نمونه با استفاده از روش TSA تخمین و سپس با استفاده از روش TFPW اثر ضریب خودهمبستگی از داده ها حذف گردید و در نهایت روند تغییرات جریان با استفاده از آزمون من کندال(MK )مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در اکثر ایستگاهها (20 ایستگاه از 25 ایستگاه)، روند تغییرات جریان عمدتا نزولی بوده و در 40 سال گذشته کاهش میزان جریان در سطح 10 درصد معنی دار است.
سیامک بهاروند، سلمان سوری،
دوره 17، شماره 44 - ( 1-1396 )
چکیده
پهنه بندی زمین لغزش یکی از روشهایی است که میتوان به کمک آن مناطق بحرانی را به لحاظ پایداری شیب مشخص کرده و از نقشههای پهنه بندی به دست آمده در برنامهریزیهای توسعه پایدار استفاده کرد. هدف از این مطالعه مقایسه مدلهای تهیه نقشه خطر زمینلغزش؛ منطق فازی، ارزش اطلاعاتی و تراکم سطح مورد استفاده در حوضه چمسنگر در 40 کیلومتری جنوب شرق خرمآباد لرستان بوده، به منظور بررسی پایداری دامنهها در حوضه چمسنگر ابتدا با استفاده از تصاویر گوگل ارث و بازدیدهای میدانی (ثبت نقاط لغزشی با استفاده از GPS) نقاط لغزشی شناسایی و متعاقب آن نقشه پراکنش زمین لغزشهای حوضه تهیه گردیده در این مطالعه، عوامل مرتبط با زمین لغزش مانند شیب، جهت شیب، ارتفاع، زمینشناسی، بارندگی، کاربری اراضی، فاصله از جاده و آبراهه در تجزیه و تحلیل لغزش مورد استفاده قرار گرفت. برای ارزیابی و طبقهبندی نتایج خروجی مدلهای مورد استفاده در برآورد خطر لغزش منطقه از شاخص جمع مطلوبیت (QS) استفاده شد ، نتایج بدست آمده نشان داد که مدل تراکم سطح، با مقدار 85/1 QS= روش کار آمدتری نسبت به مدلهای ارزش اطلاعاتی با 60/1 QS= و منطق فازی با 554/0 QS=، برای تهیه نقشه خطر لغزشهای حوضه چمسنگر دارد. بر اساس پهنهبندی صورت گرفته با استفاده از مدل تراکم سطح به ترتیب 31/36، 78/44، 62/16، 65/1، 63/0 درصد از مساحت منطقه در کلاسهای خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار گرفت.
هنگامه شیراوند، شهریار خالدی، سعید بهزادی، حجت اله شکری سنجابی،
دوره 20، شماره 57 - ( 4-1399 )
چکیده
پدیده زوال یکی از مهمترین دلایل تخریب و مرگ و میر درختان بلوط در جنگلهای زاگرس است که به دلیل گستردگی و تنوع توپوگرافی تعیین آن از طریق پایش و عملیات میدانی به آسانی امکانپذیر نیست. بنابراین تصاویر ماهوارهای یکی از منابع مهم جهت نمایش تغییرات محیطی و مدیریت آن است. تغییرات در یک اکوسیستم اغلب به صورت تدریجی میباشد اما گاهی در زمانی کوتاه تغییرات فاحشی صورت میگیرد. که این تغییر میتواند باعث به وجود آمدن فاجعهای شود که شناسایی آن کاری بسیار دشوار میباشد. یک روش پیشنهاد شده برای این وضعیت استفاده از مدل BFAST میباشد که با تجزیه سری زمانی در روند، فصلی و اجزای باقیمانده، تغییرات را در سری زمانی شناسایی میکند و به طور مکرر زمان و مقدار تغییرات را تخمین زده و مسیر و مقدار تغییرات را شناسایی میکند. لذا در این پژوهش با استفاده از این مدل و تصاویر ماهوارهای به پایش و ارزیابی تغییرات پوشش و زوال جنگلهای بلوط در استان لرستان در دوره آماری (2017-2000) پرداخته شد. نتایج نشان داد در طول دوره مورد بررسی بیش از 42804 هکتار (5/1 درصد) از جنگلهای بلوط استان در اثر پدیده زوال از بین رفته است. همچنین بر اساس روش BFAST نمودار روند تغییرات دارای شکست بوده و تغییرات فرکانسی آنها نیز نامنظم است. بررسی و مقایسه پوششهای مختلف جنگل نیز بیانگر کاهش میزان NDVI است که نشان دهنده فراگیر بودن روند کاهش پوشش جنگلی است. همچنین بررسی نمودار خودهمبستگی و ضریب کندال تاو و روند آن حاکی از تغییرات زیاد و شدت شکست (7/0-) در منطقه مورد مطالعه است. نمودار فصلی نیز دارای تغییرات غیریکنواخت و نامنظم است که ناشی از وجود تغییرات در جنگلهای بلوط منطقه است. از نتایج حاصل از این پژوهش میتوان در بررسی تغییرات پوشش جنگلهای بلوط منطقه و مدیریت و چاره اندیشی برای این پدیده استفاده نمود.
علی سعادت، محمد سلیقه، محمدحسین ناصرزاده،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
هدف از این پژوهش مطالعه تأثیر تغییرات اقلیمی بویژه افزایش دما بر میزان بارش موثر در استان لرستان در با استفاده از روش USDA است. جهت مقایسه شرایط، در دوره قبل و بعد از تغییر اقلیم دو بازه زمانی 5 ساله که بازه زمانی اول 1369تا 1373 و بازه زمانی دوم از 1393 تا 1397 انتخاب شدند. نتایج نشان داد میزان بارش در بازه زمانی اول بیش از بازه زمانی دوم بوده است. فراوانی روزهای بارش، در دوره بعد از تغییر اقلیم، کاهشی بوده است، دما در بازه زمانی دوم افزایش یافته است. تبخیر در بازه زمانی دوم بیشتر شده است. رطوبت نسبی در بازه دوم نسبت به بازه اول کاهش یافته و سرعت باد نیز افزایش نشان داد. با بررسی روند تغییرات دادهها، مشخص شد تغییر اقلیم، باعث افزایش غیر یکنواختی بارش، در دو مقیاس مکانی و زمانی در منطقه مورد مطالعه شده است. به روش ویبول، خشکسالیهای ناشی از وقوع بارش موثر، محاسبه شد؛ و احتمال رخداد بارش موثر در حداقل 5 بازه زمانی آورده شد؛ و نشان داد؛ که در سال 1369 و 1396 رخداد بارش موثر، در منطقه ناچیز بوده؛ لذا اثرپذیری آن زیاد بوده است. همچنین با مدل دوبیف، بارش موثر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت؛ و سالهای با حداقل بارش موثر، برای کشت دیم، با علامت مثبت، یعنی شرایط متناسب و منفی یعنی شرایط نامطلوب به ثپت رسید. بر اساس ضریب خطی، روند بارش در سه ایستگاه خرم آباد، الیگودرز و بروجرد، نشان داد؛ در هر سه ایستگاه، روند کاهشی بوده است. در بررسی توزیع جغرافیایی بارش موثر، نشان داد، در بخش جنوب و جنوب شرقی استان، ضریب بارش موثر، بیشتر از بقیه قسمتهای استان می باشد؛ این ضریب به سمت شمال غرب استان، کاهش می یابد؛ کاهش ضریب بارش موثر بیشتر به دلیل افزایش تبخیر، به این سمت می باشد. تغییرات رخ داده در متغیرهای اقلیمی مورد بررسی بیان کننده این موضوع بود که تحت تأثیر تغییر اقلیم، بارش موثر در منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است. کاربرد این مقاله در امور کشاورزی و حفظ منابع آبهای زیر زمینی، که حیات طبیعی وابسته به آن است، مورد توجه می باشد.
مهدی مودودی ارخودی، سجاد فردوسی،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده
در دهه های اخیر، گردشگری روستایی به عنوان یک فعالیت مکمل در کنار کشاورزی و دامداری، همواره عاملی در جهت بهبود شرایط اقتصادی ساکنین روستاها بوده است. بر این اساس این پژوهش، با هدف شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء مقصدهای گردشگری روستایی انجام پذیرفته است. جمع آوری اطلاعات، با استفاده از دو روش آرشیوی و پیمایش از طریق مصاحبه و پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل منابع آرشیوی مرتبط با موضوع تحقیق و همچنین 13 نفر از خبرگان و افراد مجرب است. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا و تحلیل مضمون استفاده شد؛ همچنین داده های کمّی نیز، با استفاده از روش برنامه ریزی ترجیحات فازی لگاریتمی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ابعاد ارتقاء مقصدهای گردشگری روستایی، شامل سه بُعد محیطی، منابع انسانی، و جامعه محلی، می باشد، به طوری که بُعد منابع انسانی با وزن 0994/0 نسبت به ابعاد دیگر دارای وزن بیشتری می باشد. همچنین بُعد جامعه محلی با وزن 0989/0 و بُعد محیطی نیز با وزن 0973/0 به ترتیب در اولویت دوم و سوم قرار گرفتند. در این میان، مولفه «موثر بودن» در بُعد «منابع انسانی» با وزن 261/0، مولفه «اقتصادی» در بُعد «جامعه محلی» با وزن 259/0، و مولفه «زیباشناختی» در بُعد «محیطی» با وزن 254/0، بیشترین وزن را به خود اختصاص دادند.
حامد حیدری، داریوش یاراحمدی، حمید میرهاشمی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
مداخلات انسان در عرصههای طبیعی بهصورت تغییر در کاربری اراضی منجر به ایجاد دومینویی از ناهنجاریها و سپس مخاطرات محیطی شده است. این تغییرات گسترده و انباشتی در پوشش و کاربری اراضی، خود را به شکل ناهنجاریهایی از قبیل شکلگیری روانابهای شدید، فرسایش خاک، گسترش بیابانزایی و شور شدن خاک نشان داده است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی واداشتهای دمایی ساختار پوشش اراضی استان لرستان و تحلیل اثر تغییرات کاربری اراضی بر ساختار دمایی استان است. در این راستا از دادههای طبقات پوشش اراضی محصول کامپوزیت MCD12Q2 و دمای سطح زمین محصول MOD11A2 سنجنده MODISاستفاده شد همچنین، به منظور آشکارسازی واداشتهای دمایی هرکدام از پوششهای اراضی استان در خلال فصل گرم و سرد از تکنیک ماتریس تحلیل متقاطع (CTM) استفاده شد. نتایج نشان داد بهطورکلی در سطح استان لرستان 5 طبقه پوشش شامل: اراضی جنگلی، مراتع، اراضی کشاورزی، اراضی ساختهشده و اراضی بایر قابل آشکارسازی بودند. نتایج حاصل از تحلیل ماتریس متقاطع نشان داد که در فصل گرم و فصل سرد به ترتیب پوشش جنگلی (کد 5 IGBP) با دمای 48 درجه سانتیگراد و پوشش اراضی شهری و مسکونی (کد 13 IGBP) با دمای 16 درجه سانتیگراد به عنوان گرمترین کاربری به شمار میروند. علاوه بر آن مشاهده گردید که از سویی واداشتهای حرارتی پوشش اراضی در فصل گرم به حداقل رسیده و تفاوت معنیداری بین ساختار دمایی طبقات پوشش اراضی دیده نمیشود؛ اما در فصل سرد، واداشتهای حرارتی پوشش اراضی بهصورت بارزتری خود را نشان میدهد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس بیانگر آن بود که در دوره سرد سال، برخلاف دوره گرم سال، طبقات پوشش اراضی مختلف؛ به صورت معنی داری (Sig=0.026) واداشت های حرارتی متفاوتی را در سطح استان، ایجاد کرده است. تحلیل تعقیبی شفه بیانگر آن بود که این تفاوت بین طبقات پوشش مراتع و پوشش بیلت آپ بوده است.
اکرم علی نیا، امیر گندمکار، علیرضا عباسی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف اساسی این تحقیق تحلیل روند سری زمانی رخدادهای آتشسوزی عرصههای طبیعی و آشکارسازی ارتباط این رخدادهای آتش سوزی با سطوح پوشش گیاهی استان لرستان است. در این راستا از دادههای محصول آتش سنجنده مادیس (MOD14A1) و نیز محصول پوشش گیاهی (MOD13A3) سنجنده مادیس طی دوره آماری 2000-2020 استفاده شد. توزیع فضایی ماهانه و سالانه آتشسوزی در سطح استان لرستان بررسی شد. از تحلیل ماتریس اطلاعات متقاطع و ماتریس همبستگی فضایی، برای آشکارسازی ارتباط بین رخدادهای آتشسوزی و پوشش گیاهی استفاده شد. نتایج نشان داد که بیش از 70 درصد کل فراوانی رخدادهای آتشسوزی عرصههای منابع طبیعی (آتشسوزیهای با کد 2) استان لرستان، مربوط به ماه ژوئن و سپس جولای است. از لحاظ روند بلندمدت بررسی روند 21 ساله فراوانی رخدادهای آتشسوزی در سطح استان، نشان داد که فراوانی رخدادهای عرصههای منابع طبیعی استان بهطورکلی با شیب سالانه 3 رخداد، روند افزایشی داشته است. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین پوشش گیاهی ماهانه و فراوانی سالانه رخدادهای آتش سوزی نشان داد که رخدادهای آتش سوزی در سطح استان با تغییرات پوشش گیاهی 4 ماه دوره رشد یعنی از می تا آگوست همبستگی معنیداری نشان داده است. تحلیل ماتریس متقاطع بین توزیع فضایی کانونهای رخداد آتش سوزی و شاخص NDVI که هر دو از محصولات سنجنده MODIS بودهاند، بیانگر آن بود که به طور کلی، بیشترین فراوانی رخدادهای آتش سوزی در استان لرستان در دوره می تا آگوست، منطبق بر بازه سبزینگی 0.15 تا 0.22 بوده است. این بازه پوشش گیاهی عموماً منطبق بر اراضی دیم، مراتع ضعیف و اشکوب جنگلی کم تراکم بوده است. نتایج این تحقیق میتواند بیانگر آن باشد که با تمرکز مدیریت طی یک دوره زمانی 62 روزه یعنی 25 اردیبهشت تا 25 تیر در عرصه دو پوشش اراضی مراتع و اشکوب جنگلی، میتوان به صورت قابل توجهی فراوانی سالانه آتش سوزی را کنترل کرد.