جستجو در مقالات منتشر شده


26 نتیجه برای کلانشهر

فریده خان محمدی، رحیم سرور، علیرضا استعلاجی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

امروزه روند شتابان شهرنشینی، نقصان در هدایت و مدیریت شهری، نابرابریهای ملی و منطقه ای و تفاوت در پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد، باعث رشد و گسترش اسکان غیررسمی گردیده است. با توجه به این وضعیت، در منطقه کلانشهری تهران اسکان غیررسمی به شدت رو به گسترش بوده است، پژوهش حاضر در پی یافتن عوامل کلیدی مؤثر بر اسکان غیررسمی در محدوده مورد مطالعه و همچنین تعیین روابط بین معیارها از طریق مدلسازی ساختاری- تفسیری(ISM)هستیم؛ که از نظر ماهیت یک طرح کاربردی و به لحاظ روش ترکیبی(کمی و کیفی) و به لحاظ رویکرد پژوهش استقرایی است؛ در این روش از ابزار پرسشنامه استفاده شده و به منظور تجزیه و تحلیل روابط و ارائه مدل ساختاری آنها از روش مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد که با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل در این میان سه سطح قابل تعریف است. مهمترین سطح که بیشترین اثرگذاری را بر سایر عوامل و رشد اسکان غیررسمی داشته ،تحریم  و اثرات آن است، نتیجه تحلیل میک مک و دسته بندی عوامل کلیدی در خوشه های چهارگانه ماتریس اثرات متقابل نشان می دهد عوامل رشد اقتصادی، سیاستهای بازتوزیعی، تمرکززدایی و واگذاری اختیارات، سیاستهای توازن منطقه ای، تجدید نظر در قوانین و مقررات توسعه و تحریم و اثرات آن در خوشه چهارم قرار می گیرند که در واقع متغیرهای کلیدی پژوهش هستند و تنها عامل سیاستهای تأمین مسکن در خوشه متغیرهای پیوندی قرار گرفته ، که این عامل هدایت گر سایر عوامل ، و تغییر در آن کل سیستم را متاثر خواهد کرد.
یاسر نظریان، خانم آمنه حق زاد، لیلا ابراهیمی، کیا بزرگمهر،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

آسیب پذیری نتیجه گریزناپذیر مخاطرات و بحران هایی است که جوامع را با درجات مختلف تهدید می­کند. یکی از اساسی­ترین این مخطرات تهدیدآمیز، زلزله می­باشد. رویکرد اخیر برنامه های مقابله با سوانح، افزایش تاب آوری جوامع می­باشد که ابعاد مختلفی دارد. یکی از آن­ها بعد کالبدی تاب­آوری شهری است که با مولفه های برنامه ریزی کاربری اراضی پیوند می­خورد. در این پژوهش با هدف تحلیل معیارهای کاربری اراضی موثر بر تاب آوری شهر تبریز با استفاده از روش AHP فازی به تحقیق پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه مبانی، 13 معیار تاثیرگذار شناسایی و مبنای عمل قرار گرفته است. داده های مورد نیاز از نقشه ها و اطلاعات مکانی طرح های شهری و به ویژه طرح تفصیلی شهر تبریز استخراج و مورد استفاده قرار گرفت. سپس با استفاده از نرم افزار ARC Map10.3.1 به تحلیل هر یک از معیارها پرداخته شده و هر یک از معیارها در قالب نقشه فازی ارائه شده است. برای رسیدن به نقشه نهایی تاب آوری از عملگرهای فازی جمع، ضرب و گاما استفاده شده است که با توجه به دقت بالای عملگر گاما، نتایج آن به عنوان خروجی نهایی درنظر گرفته شده است. نتایج نشان می­دهد، که در محدود شهر تبریز، 2 درصد دارای تاب آوری خیلی کم، 40.8 درصد، تاب آوری کم، 15.3 درصد تاب آوری متوسط، 23.5درصد تاب آوری زیاد و 7.2درصد تاب آوری خیلی زیاد بر مبنای معیارهای مورد استفاده- می­باشد. مناطق با تاب آوری کم عموما در شمال شهر تبریز قرار گرفته و منطبق بر بافت اسکان غیررسمی و بافت فرسوده شهر است که منطبق بر خط گسل شمال تبریز بوده و ریزدانگی و نفوذ پذیری پایین از دیگر اختصاصات این مناطق است. به دلیل تراکم بالای جمعیتی در این مناطق لازم است سریعا برنامه­های لازم برای ارتقای کیفیت معیارهای تاب­آور سازی کالبدی شهر، اتخاذ گردد.

زینب محبی، فرزانه ساسان پور، علی شماعی، حبیب الله فصیحی،
دوره 0، شماره 0 - ( 1-1300 )
چکیده

امروزه جهانی شدن منجر به رقابت بین کشورها، مناطق و شهرها برای جذب سرمایهگذاران، مشتریان و گردشگران شده است. یکی از مهمترین استراتژیها برای رسیدن به چنین هدفی برندینگ شهری در جهت رقابتپذیری است. هدف این پژوهش شناخت و تحلیل وضعیت موجود شهر قم و همچنین مقایسه بین مناطق شهری آن در جهت توسعه برندینگ شهری است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد. دادههای مورد نیاز پژوهش به روش اسنادی و میدانی گردآوری شدند. در روش میدانی پرسشنامه خودساخته محقق استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه توسط پانل کارشناس ها (30 نفر) مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS 19 برابر با 76/0 بدست آمد. جهت رتبهبندی مناطق از روش تاپسیس و برای تولید نقشهها از Arc GIS 11 استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است شهر قم از نظر ابعاد (برندینگ شهری) مدیریتی، کالبدی و اجتماعی در وضعیت متوسط و از نظر اقتصادی در وضعیت نامناسب قرار دارد. با این حال، پایهگذاری توسعه برندینگ شهری در کلانشهر قم براساس شاخصهای اجتماعی امری ضرروی است

ژیلا سجادی، محمد تقی رضویان، اسماعیل نصیری،
دوره 6، شماره 8 - ( 4-1386 )
چکیده

بررسی نقش عوامل گوناگون در شکل‌دهی تحولات شهرها، به ویژه از لحاظ مکانی- فضایی، مقوله مهمی در مطالعات نوین جغرافیایی به شمار می‌رود. اگر چه عوامل متعددی در این تحولات نقش دارند، ولی در این تحقیق سعی شده است تا ضمن بررسی عوامل مختلف طبیعی- اکولوژیکی موثر در تحولات مکانی – فضایی، به دامنه نسبتاً گسترده تأثیر کلانشهر تهران بر تغییرات بوجود آمده در شهرهای مورد مطالعه نیز پرداخته ‌شود. در طی سالهای اخیر تأثیرات کلانشهر تهران سبب تغییرات عمده‌ای در نواحی پیرامونی گردیده است. از این رو شهرهای رودهن و بومهن به دلیل تأثیر‌پذیری متفاوت از تهران به عنوان نمونه جهت پژوهش در این مقاله انتخاب گردید. فرضیات تحقیق در ابتدا بر تأثیر عوامل طبیعی و اکولوژیکی و سپس بر تأثیرات تهران بر تحولات متفاوت در منطقه مورد مطالعه مبتنی است و در مجموع برای تبیین و ارزیابی این‌گونه تأثیرگذاریها، ضمن استفاده از روش‌های توصیفی- تحلیلی از شیوه‌های آماری نیز استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می‌‌دهد که از بین عوامل گوناگون عوامل توپوگرافی، اقلیم و منابع آب و خاک تأثیر عمده‌ای در تکوین و نقش‌پذیری و تحولات متفاوت این دو شهر برجای گذاشته است. همچنین بررسی تأثیر سیاست‌های تمرکززدایی کلانشهر تهران حاکی از تأثیر تغییرات چشمگیر در رودهن و بومهن است. به هر حال بررسی‌های تطبیقی نشان از تحولات کالبدی- فضایی دارد. به‌طوری‌که از سال 1365 تا 1383 بالغ بر 9/25 هکتار از اراضی شهر رودهن به احداث واحدهای آموزشی، فرهنگی، ورزشی، جهانگردی و پذیرایی اختصاص یافته است. در حالیکه 2/68 هکتار از اراضی بومهن به کارگاه‌های صنعتی- تجاری و فعالیت‌های انبارداری اختصاص دارد. یافته‌های تحقیق بیانگر گرایش اقتصاد شهرهای رودهن و بومهن در راستای نیازهای شهر تهران جهت استفاده از شرایط آب و هوایی مطلوب رودهن برای گردشگری و ایجاد دانشگاه آزاد، و وجود اراضی ارزان و کارگر فراوان در بومهن برای ایجاد صنایع، می‌باشد.
عیسی سراقی، داریوش ابوالفتحی، حسین ملکی،
دوره 9، شماره 8 - ( 4-1388 )
چکیده

شهرنشینی ارتباط بین جمعیت، اشتغال، مهاجرت، ساخت کالبدی و محیط انسان ساخت می باشد، که توسعه آن در هر زمان و فضای جغرافیایی تحت تاثیر شرایط ملی و بین المللی است. فرآیند جهانی شدن که از دهه 1980 در جهان فراگیر شده کاهش اعتبار مرزهای جغرافیایی و فشرگی مفهوم زمان را به دنبال داشته است و ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی کلانشهرها را که جهانی شدن در آنها نمود پیدا می کنند تحت تاثیر قرارداده است. در عصراطلاعات، ارتباطات کلانشهرها با یکدیگر درچارچوب فضای ملی یا درسطوح بین المللی ازطریق امواج الکترونیکی صورت می پذیرد، بنابراین در نقش و کارکرد کلانشهرها نیز تغییراتی حاصل شده است. در کلانشهرها یک فضای مجازی وغیرواقعی قابل مشاهده است که نتیجه توسعه فناوری های اطلاعاتی، میکروالکترونیک و ارتباطات راه دور می باشد بنابراین ترافیک عملکردها و نقش های جهانی در کلانشهرها قابل مشاهده است. از آنجایی که جهانی شدن جغرافیای ویژه ای دارد که مناطق کلانشهری را به عنوان کانون توسعه خود شامل می شود وآنها را در شبکه ای جهانی یکپارچه می سازد. این کلانشهرها مرکز اطلاعات، تولید اندیشه و ستاد مدیریت برای تولید و توزیع پراکنده در سطح جهان هستند و خدمات مالی بیشترین نقش را در آنها دارند این گونه کلانشهرها مرکز مدیریت فرآیند تولید است بدون آنکه مکان تولید باشند و در واقع تولید غیرمتمرکز با متمرکزشدن مدیریت همراه است. در این مقاله به بررسی فرآیند جهانی شدن با توجه به جریان چندوجهی آن و اثراتی که در شهرنشینی کشورهای در حال توسعه داشته با نمونه موردی کلانشهر تهران پرداخته شده است.
مهرداد نوابخش، سیدموسی پورموسوی، زهره تاجیک،
دوره 13، شماره 29 - ( 6-1392 )
چکیده

بعد اجتماعی رویکرد توسعه پایدارشهری با تکیه بر اصل عدالت اجتماعی و برابر ی درون نسلی، ابزار مفیدی درخدمت انسجام شهری می­باشد، به همبن دلیل طرح مبحث توسعه پایدار اجتماعی در کلانشهر تهران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چراکه کلانشهر تهران امروزه به منظور حفظ و ارتقای کیفیت زندگی شهروندانش باچالش­های جدی مواجه می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی ابعاد اجتماعی مبتنی بر رویکرد توسعه پایدارشهری کلانشهر تهران در2منطقه 6و10  است. این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی- پیمایشی بوده که روش گردآوری اطلاعات بوسیله پرسشنامه می باشد، تعداد پاسخگویان براساس نمونه­گیری طبقه بندی شده در دو منطقه (6و10)365 نفر می­باشد. یافته­های تحقیق بر اساس تحلیل­های آماری (آزمونF) نشان می­دهد، وضعیت عواملی از جمله: مشارکت شهروندی شهروندان، نحوه عملکرد اجرایی مدیریت شهری، میزان دسترسی به منابع و امکانات شهری وکیفیت محیط زندگی در منطقه 6 پایدارتر از منطقه10می باشد و این عوامل موجب اختلاف و تفاوت دو منطقه 6 و10از منظر توسعه پایدار اجتماعی می باشد.
 
 
محمّد شالی، جمیله توکلی نیا،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده

امروزه پدیده اسکان غیررسمی به جزء جدایی‌ناپذیر شهرهای کشور به ویژه کلان شهرها تبدیل شده است که از یک‌سو بازتاب فضایی نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی و توزیع امکانات و منابع در سطوح ملی، منطقه‌ای و محلی بوده و از سوی دیگر حاصل کاستی‌های برنامه‌ریزی شهری و مسکن، شهروندزدایی و توجه نداشتن به نیازهای اجتماعی و اقتصادی گروه‌های کم‌درآمد در طرح‌های توسعه شهری است. در این پژوهش به منظور تدوین استراتژی‌های لازم جهت توانمندسازی و ساماندهی اسکان غیررسمی شهر تبریز با پهنه‌بندی سکونتگاه‌های منطقه یک کلانشهر تبریز و شناسایی پهنه‌های فرودست، با استفاده از شاخص‌های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی و بهره‌گیری از مدل تلفیقی AHP و GIS، سه پهنه به دست آمد. یافته‌های این پژوهش حاکی از گسست کالبدی بین پهنه فرودست با سایر نواحی شهر، تضاد و شکاف طبقاتی شدید در منطقه و پایین بودن کمیت و کیفیت معیارهای اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی پهنه فرودست نسبت به پهنه مرفه و کل شهر است. راهبرد توسعه شهر در مقایسه با سایر رویکردها به دلیل ماهیت مشارکتی و رویکرد مبتنی بر اجتماعات محلی برای توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه‌های غیررسمی منطقه یک شهر تبریز مورد تایید قرار گرفت.
فرزانه ساسان پور، افشار حاتمی، شایان بابایی،
دوره 17، شماره 47 - ( 10-1396 )
چکیده

حباب شهرنشینی مفهوم جدیدی در عرصه برنامه ریزی شهری برای بررسی پایداری و ناپایداری در سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مدیریتی است. تاکنون تعریف مشترکی از حباب شهرنشینی ارایه نشده است که حاکی از عدم وجود مطالعات بسیار در این زمینه می باشد. این پژوهش به دنبال آن است تا وضعیت آینده حباب شهرنشینی در کلانشهر تهران را با استفاده از رویکرد سناریو مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق توصیفی تحلیلی از نوع اکتشافی است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات میدانی و اسنادی گردآوری شدند. در مطالعات میدانی از تکنیک دلفی در قالب گروه 30 نفره انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل اثرات متقابل در نرم افزار MICMAC استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که 56 عامل بعنوان عوامل کلیدی در پنج بعد نهادی، مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی موثر بر وضعیت آینده حباب شهرنشینی شناسایی شدند. سپس با نظر خبرگان به 25 عامل پیشران تقلیل یافتند. وضعیت پراکندگی متغیرها حاکی از ناپایداری سیستم کلانشهری تهران می باشد. پنج دسته عوامل تاثیرگذار، دووجهی، تنظیمی، تاثیرپذیر و مستقل شناسایی شدند. امتیازات نهایی و رتبه بندی عوامل کلیدی انجام شد و در نهایت سه سناریو برای وضعیت آینده حباب شهرنشینی در کلانشهر تهران ارایه گردید.
 

محمد هادی ستاوند، فاضل حاجی زاده، حسین یغفوری،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده

خدمات عمومی شهری ساختاردهنده شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر است؛ لذا بی­عدالتی در نحوه­ی توزیع آن، بر ساختار، ماهیت شهر و جدایی­ گزینی طبقاتی مناطق شهر تأثیر می­گذارد و مدیریت شهری را با چالش­ های جدی روبه­ رو می­ کند. در همین راستا، هدف اصلی این پژوهش، واکاوی فضایی مناطق شهری شیراز از منظر عدالت اجتماعی با تأکید بر خدمات عمومی می­ باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و نوع آن کاربردی است. در گردآوری داده ­ها از روش­ های کتاب خانه­ ای و میدانی استفاده شده شده است. جامعه آماری پژوهش مناطق ده­گانه شهر شیراز است که با توجه به 10 شاخص کلی و 49 مؤلفه تعیین­ کننده خدمات عمومی ارزیابی شده است. برای تحلیل و رتبه­ بندی مناطق شهری از منظر برخورداری از خدمات عمومی، از مدل­ های تاپسیس فازی، ویکور و Waspas برای رسیدن به یک نتیجه واحد از تحلیل داده­ ها در مدل­های مختلف، از روش تلفیقی میانگین رتبه­ ها استفاده شده است. نتایج حاصل از این روش، حاکی از آن است که مناطق 1، 2 و 4 در رتبه اول برخورداری، مناطق 3، 6 و 7 در رده نیمه برخوردار، مناطق 8 و 10 برخورداری کم و مناطق 5 و 9 در رده فقدان برخورداری قرار گرفته­اند. بنابراین یافته­ های این پژوهش نشان می­دهد که توزیع خدمات عمومی در مناطق شهر شیراز با دیدگاه عدالت اجتماعی انطباق ندارد. بدین ­ترتیب اختصاص کاربری­ ها و خدمات شهری موردنیاز مناطق به ویژه در مناطق توسعه­ نیافته و یا کمترتوسعه ­یافته کلانشهر شیراز جهت ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و رضایت مندی آنها در جهت کاهش نابرابری­ های فضایی و اجتماعی ضروری می­ نماید. در پایان این نوشتار، راهبردهایی متناسب با یافته ­های پژوهش ارائه گردیده است.

سلمان فیضی، رحیم حیدری، شهریور روستایی،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده

گردشگری راهبردی جهت افزایش سرزندگی از طریق تشویق احیای اجتماعی و بهبود شرایط زندگی در مناطق شهری محسوب می­شود. بر این اساس برنامه­ریزان توسعه شهری برای دست‌یابی به این مزایا بر روی ابزارهای جدیدی در استراتژی­های برنامه­ریزی تمرکز نموده­ و به سمت استفاده از مفاهیم جدیدی چون برندسازی گام برداشته‌اند. چنین رویکردی بر اهمیت برندسازی در توسعه گردشگری شهری افزوده است. در این تحقیق تلاش شده است تا تاثیر برندسازی مقاصد بر توسعه گردشگری و ابعاد آن در کلانشهر تبریز، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری این تحقیق گردشگران ورودی به شهر تبریز در سال ۱۳۹7 است. حجم نمونه لازم با استفاده از فرمول کوکران و ۳۸۴ نفر در نظر گرفته شد. پرسشنامه مورد استفاده در تحقیق محقق ساخته است که شاخص­های آن از مطالعات و پیشینه مرتبط اخذ و بومی‌سازی شده است. روایی و پایایی مدل تحقیق و تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی در نرم‌افزار SMART PLS انجام شد. یافته­های تحقیق نشان داد که برندسازی مقاصد تاثیر مثبت و معنی­داری بر توسعه گردشگری شهری و ابعاد آن(ارزش و فواید ادراک شده، حمایت و مشارکت و پایداری توسعه گردشگری) در کلانشهر تبریز دارد. همچنین نتایج حاکی آن بود که برندسازی مقاصد گردشگری شهری در کلانشهرها می­تواند با افزایش ارزش و فواید ادراک شده، حمایت ذینفعان گردشگری از توسعه آن را افزایش داده و به پایداری آن کمک نماید.
 

حسن محمودزاده، مهدی هریسچیان،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده

بروز سوانح غیرمترقبه یک  موضوع جهانی است که عدم آمادگی و تاب آوری در این زمینه می­تواند منجر به خسارات فراوانی شود. لذا تاب آوری راهی مهم برای تقویت جوامع شهری با استفاده از ظرفیت آن­هاست. در این راستا هدف اصلی این پژوهش بررسی تفاوت در میزان برخورداری از شاخص­های تاب آوری در سطح سه ناحیه منطقه یک کلانشهر تبریز است. این پژوهش از نظر نوع هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. داده­های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه­ای و بررسی­ میدانی در سطح خانوار گردآوری شده­است. جامعه آماری خانوارهای ساکن منطقه یک کلانشهر تبریز است که حجم نمونه طبق فرمول کوکران معادل ۳82 خانوار برآورد شده­است. پس از گردآوری داده­ها، تحلیل تفاوت در میزان برخورداری از تاب آوری با آزمون­های تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته­است. نتایج پژوهش نشان می­دهد که بین نواحی به لحاظ برخورداری از شاخص­های تاب آوری تفاوت وجود دارد. به طوری که کم­ترین میزان تاب آوری با میانگین 46/173، به خانوارهای ناحیه یک و بیش­ترین آن با میانگین 61/252، به ناحیه سه منطقه یک کلانشهر تبریز اختصاص دارد. از طرفی نتایج حاصل از مقایسه­های دو به دو نواحی نیز نشان می­دهد که میانگین تاب آوری ناحیه یک در مقایسه با نواحی دو و سه به ترتیب 931/34 و 157/79 برابر کمتر می­باشد و تاب آوری ناحیه دو در مقایسه با ناحیه سه، 226/44 برابر کمتر می­باشد اما میزان تاب آوری ناحیه سه در مقایسه با دو ناحیه دیگر به ترتیب 157/79، 226/44 برابر بیشتر می­باشد. در ادامه پژوهش پیشنهاداتی جهت بهبود وضعیت تاب آوری محدوده مطالعاتی ارائه شده است.

حمیده افشارمنش، زهرا حجازی زاده، بهلول علیجانی،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

پیش بینی های اقلیمی در قالب شبیه سازی در سطح جهانی ،منطقه ای و محلی بهمراه مشخص کردن تغییرات پارامترهای اقلیمی در قالب روندها و مدل ها در علم اقلیم شناسی از دیرباز مطرح بوده است اما آینده پژوهی و آینده سازی وچشم اندازسازی در ادبیات و متون  اقلیم شناسی کمتر به چشم می خورد این درحالیست که برنامه ریزی محیطی و تحلیل های آینده پژوهی، تلاشی نظام مند برای نگاه به آینده بلندمدت در حوزه علم اقلیم شناسی است؛ امروزه یکی ازمهم ترین چالش های حال و آینده ، مسئله افزایش دما و در مواردی بحران فقدان آسایش اقلیمی است. باید پذیرفت که با رشد جمعیت کلانشهر تهران، ارتقای سطح زندگی و بهداشت،گسترش شهرنشینی و صنایع ، آسایش اقلیمی و بحران کمبود انرژی دارای اهمیت است. تحلیل های این پژوهش از نظرات نخبگان  اقلیم شناسی و مدیران و مسئولین شهر تهران درقالب فرمهای نظرسنجی، تهیه،و برای تجزیه تحلیل داده ها از تکنیکهای آینده پژوهی ازجمله سناریونویسی استفاده شده است. ابزار تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش نرم افزار MICMAC بوده است. در فرآیند تحقیق مهم ترین عوامل کلیدی و پیشران در رابطه با آینده پژوهی بحران افزایش دمای سطح شهر تهران شناسایی گردید و سپس با توجه به عوامل کلیدی شناخته شده مینی سناریوها و سناریو جامع در سه حالت، (بهبود وضعیت میکرواقلیمی شهر تهران+ آسایش اقلیمی شهروندان)، (عدم بهبود وضعیت میکرو اقلیمی شهر تهران+ آسایش اقلیمی نسبی شهروندان)،( عدم بهبود وضعیت میکرو اقلیمی شهر تهران+فقدان آسایش اقلیمی  شهروندان و افزایش مصرف انرژی)در سطح کلانشهر تهران  داستان سرایی شد.با توجه به نتایج تحقیق به عنوان مهم ترین عوامل ایجاد بحران دمای سطح  فقدان نگرش به مفهوم بهبود میکرو اقلیم و مدیریت شهری هستند. و اینکه چالش های فقدان آسایش اقلیمی در رابطه با بحران افزایش دمای سطح،در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی طبقه بندی می شوند. 

محمدرضا میرسعیدی، مسلم سیدالحسینی، فرشته احمدی، امیرحسین شبانی،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

 به طور کلی وجود کلانشهرها با مراکز متعدد کار و فعالیت باعث شده است که حجم بالایی از سفرها به طرف این مراکز گسیل شود. تجمع و پراکندگی این مراکز موجب افزایش و کاهش سفر وسایل نقلیه می‌شود. اتخاذ سیاست‌های مکان‌یابی و ارتباطی مراکز کار و فعالیت شهری باعث می‌شود که شهرها بتوانند روند توسعه را با لحاظ نمودن توزیع عادلانه خدمات و برابری‌های فضایی طی نمایند. هدف این پژوهش شناسایی و تعیین الگوی سازمان فضایی مراکز کار و فعالیت و نحوه ارتباط عملکردهای خدماتی آن با یکدیگر می‌باشد، به نحوی که تک‌مرکزیتی و چند مرکزیتی بودن شهرها می‌تواند تاثیر شگرف بر نظام توزیع مراکز خدماتی ایفا نماید و موجب تغییرات گسترده در رفتار سفر شهروندان گردد. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها ترکیبی از دو روش کمی و کیفی می‌باشد و در بخش کمی آن تجزیه و تحلیل با استفاده از آمار توصیفی(نمایش هندسی و تصویری پراکندگی، اندازه‌های گرایش به مرکز) و مدل دسترسی هنسن صورت می‌گیرد. در حوزه‌های مورد مطالعه شاهد اختلاف زیاد در سطوح کاربری‌ها می‌باشیم، به طوری که کاربری آموزش عالی در حوزه غربی کلانشهر مشهد، 84 درصد از سطح کاربری آموزش عالی را در خود گنجانده است و سهم حوزه شرقی تنها 3 درصد می‌باشد. در مورد کاربری‌های درمانی، تجاری و فضای سبز تجهیز شده نیز مسئله به همین شکل می‌باشد. تنها در مورد سطوح اداری تعادلی نسبی مشاهده می‌شود.در نهایت شهر به سه حوزه متعادل برنامه ریزی تقسیم گردید و با لحاظ نمودن اشتغال، پتانسیل توسعه و مسافت، میزان سطوح کاربری‌های تعیین کننده در سازمان فضایی مراکز کار و فعالیت بدست آمد. 

حسین طلا، امیر محمودزاده، کرامت الله زیاری،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

متولیان کلانشهر تهران همواره کوشیده‌اند تا کارآترین الگو را برای اداره امور کلانشهر تهران تدوین نمایند. در حال حاضر مدل مدیریت شهری تهران مدل شورا- مدیر شهر می‌باشد که طبق آن، مردم با رای مستقیم اعضای شورای شهر را انتخاب می‌نمایند و شورای شهر تهران شهردار را انتخاب می‌نماید. در طول سالیان گذشته و با توجه به آنکه نهادها و سازمانهای متولی اداره و ارائه خدمات شهری در مواردی دچار موازی کاری و یا حتی تناقض در وظایف شده ­اند، نیاز به تدوین مدلی در راستای مدیریت یکپارچه شهری دیده شده است. در این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. این مقاله از نظر هدف مطالعه، کاربردی می‌باشد. هدف مقاله حاضر رسیدن به مدلی برای مدیریت یکپارچه کلانشهر تهران است. جامعه آماری این تحقیق خبرگان مدیریت شهری تهران است که بدین منظور 34 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات این تحقیق، مصاحبه و پرسشنامه است و داده‌ها با استفاده از روش مقایسات زوجی و تاپسیس تجزیه تحلیل شده­اند. در نتیجه این تحقیق، با توجه به چالش‌های شناسایی شده و با استفاده از روش تاپسیس کارآیی مدل تدوین شده تحقیق (با نام پیشنهادی میز خدمت) نسبت به مدل جاری مدیریت شهری تهران مورد تایید قرار گرفته است. همچنین مهمترین نتیجه‌ای که از مطالعات تطبیقی حاصل شد آن است که در کلانشهرهای مورد مطالعه همواره کلیه امور حکمروایی و مدیریتی شهری تحت فرمان یک نهاد می‌باشد و از موازی کاری پرهیز شده است که این موضوع باید در تهران نیز مدنظر قرار گیرد.

محمد اجزاء شکوهی، شیرین صباغی آبکوه، فروغ خزاعی نژاد،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده

نظریه شهرگرایی جدید در دهه های اخیر و در پاسخ به مشکلات متعدد شهری قرن بیستم و با هدف ایجاد شهرهای سرزنده، جمع و جور، متنوع و مطلوب از نظر کار، پیاده روی، زندگی و گزینه های حمل و نقل شکل گرفت. نظر به اقبال گسترده این نظریه در میان پژوهشگران ایرانی هدف پژوهش حاضر سنجش پایداری محله های ارگانیک و برنامه­ریزی­شده مشهد بر اساس شاخص­های فضایی-کالبدی شهرگرایی جدید می­باشد. در این راستا دو محله راه­آهن (محله ارگانیگ) و فاز دوم رضاشهر (محله برنامه­ریزی­شده) برای بررسی و مطالعه انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جهت ارزیابی پایداری محله های مورد نظر از مدل ترکیبی AHP و نرم افزار GIS استفاده شده است. بر این اساس مدل سنجش پایداری مورد استفاده در قالب 7 شاخص فضایی-کالبدی (نوع معبر، عرض پیاده­رو، کاربری، وسعت قطعات، دسترسی به مرکز محله، تعداد طبقات و دسترسی به حمل و نقل عمومی) بصورت سلسله­مراتبی ایجاد گردید . نتایج پژوهش نشان می دهد 81/­67 % از وسعت محله رضاشهر از پایداری متوسط به بالا برخوردار است و 19/­32% فاقد پایداری می­باشد. در محله راه­آهن ارقام فوق به ترتیب پایداری و ناپایداری عبارتند از 71/69­% و 29/30%. بنابراین طبق شاخص­های فضایی-کالبدی شهرگرایی جدید، اگرچه دو محله مورد بررسی تفاوت اندکی دارند اما در مجموع محله رضاشهر نسبت به محله قدیمی راه­آهن ناپایدارتر است. از این رو می توان گفت محله های قدیمی ایران، قرابت بیشتری با اصول شهرگرایی جدید دارند و به بیان دیگر شهرسازی سنتی و ارگانیک بستر مناسب­تری برای بکارگیری رویکرد شهرگرایی جدید می­باشد که می­توان در قالب بازآفرینی شهری رویکرد مذکور را بکارگرفت.

 

فرشید عزیزخانی، محمد رحیم عیوضی، مجید مختاریان پور، محمد رضا اسمعیلی گیوی،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده

مطالعات جغرافیدانان در مورد غذا به پنج مقیاس؛ جهانی و فراملی، منطقه‌ای و ملی، شهری، روستایی و کشاورزی و مقیاس خانگی و فردی تقسیم گردیده است . مطالعه غذا در پی اکتشاف ارتباطات بین دنیاهای اجتماعی و فرهنگی انسان با دنیاهای طبیعی، اقلیم و بوم‌شناسی است و جغرافیدانان به لحاظ تمرکز نظام‌مند بر عناصر فضایی زندگی انسان و تمایل به مفهوم‌سازی ارتباط بین غذا و مکان متمایزند. امروزه موضوع غذا در کلانشهرها که جمعیت زیادی را در خود متمرکز کرده اند مورد توجه  خاصی قرار گرفته است. کلانشهرها  با مسایل و مشکلات عدیده جغرافیایی، مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی و غیره مواجه‌اند. رشد روز افزون شهرنشینی و به تبع آن افزایش جمعیت در کلانشهرهای دنیا نیاز روزمره آنها را به غذا و منابع تامین کننده آن افزایش داده است. از پیامدهای این پدیده تشدید مصرف‌گرایی است که آن را به  یکی از مهم‌ترین مسایل و چالش‌هایی کلانشهرها در آینده تبدیل نموده است. کلانشهر تهران نیز با مسایل مطروحه مواجه است. لذا این مقاله به مسئله آینده‌‌های مصرف پایدار غذا در کلانشهر تهران پرداخته است. چهارچوب نظری این پژوهش نظریه «کردوکار» می باشد که از جدیدترین نظریات مطروحه در رابطه با رفتار مصرف کننده است. همچنین در این تحقیق از روش تحلیل ساختاری و سناریو با رویکرد «جی بی ان»  استفاده شده است، یافته های پژوهش در تحلیل ساختاری نشان می‌دهد که دو متغییر فناوری و مسئولیت‌پذیری جامعه، متغییرهای  تعیین کننده و آیندهساز هستند،  بر اساس این دو متغییر چهار سناریوی؛ تغذیه هوشمند، مک‌دونالدسازی جامعه، جغرافیای غذا و همسفرگی خلق گردیده‌اند. در میان این سناریوها، جغرافیای غذا به دلیل بی توجهی به توانهای محیطی، ظرفیت ها و پتانسل های طبیعی و جغرافیایی، ناپایدارترین وضعیت برای آینده تهران است و سناریو همسفرگی به دلالیل توجه به مولفه هایی نظیرِتوجه به توان‌های جغرافیایی، مشارکت شهروندان در تولید غذا، تولید محلی غذایی درون شهر، بازیافت پسماند مواد غذایی و ...  تطابق بیشتری با مصرف پایدار غذا در آینده کلانشهر تهران  دارد.

حسین خراشادی زاده، محمد سلیمانی مهرنجانی، سیمین تولایی، رضا خیرالدین، قهرمان عبدلی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

بر پایه انگاره ها و پیش فرض های گفتمان «نومنطقه­گرایی شهری» میان «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضاییِ» نظام شهری یک منطقه کلانشهری، رابطه تنگاتنگی وجود دارد و حل مسائل موجود در یکی بدون دیگری امکان­پذیر نیست؛ زیرا آنها می­توانند هم در جهت تقویت و حمایت مثبت یکدیگر عمل نمایند و یا در جهت تضعیف و تبدیل به مانعی در برابر یکدیگر باشند؛ بنابراین آنچه تحت عنوان مسئله دست یابی به تعادل و یکپارچگی در ساختار فضایی و نظام عملکردی یک منطقه کلانشهری مطرح است، بدون شناخت ماهیت و روابط بین این دو امکان­پذیر نیست.بررسی های تحقیق نشان می دهد، «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضاییِ» منطقه کلانشهری تهران در طی دهه های اخیر نتوانسته است در جهت حمایت از یکدیگر و کاهش معنادار عدم تعادل فضایی در سطح منطقه حرکت کند. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده در چارچوب این تحقیق می توان گفت؛ «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضایی» منطقه کلانشهری در طی دهه های مورد مطالعه(1345-1390) نه تنها با کاهش معنادار عدم تعادل فضایی در سطح منطقه همراه نبوده بلکه به سمت تضعیف تعادل فضایی نیز پیش رفته است.هرچند این تضعیف تعادل فضایی با شتاب کاهنده در حال حرکت است.از جمله دلالت های راهبردی چنین نتیجه ای این است که مسئله آینده منطقه کلانشهری تهران بیشتر معطوف به کانون های جمعیتی پیرامونی و ارتقاء سطح عملکردی خود شهر تهران به منظور پذیرش وظایف و نقش های فراملی و ایجاد فرصت ها و امکان های جایگزین برای نقش ها و وظایفی است که در آینده به پیرامون خود واگذار می کند. درست همان گونه که در طی سال های گذشته به تدریج بخش صنعت را به پیرامون خود واگذار و به جای آن بر خدمات تمرکز داشته است، در آینده نیز به نظر می رسد نیازمند واگذاری بخش خدمات به حوزه پیرامونی و در مقابل پذیرش بخش چهارم اقتصاد(اقتصاد اطلاعاتی و ارتباطی و فرهنگی) خواهد بود. 

نبی مرادپور، کرامت الله زیاری،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

تحلیل فضایی جرایم در ساعات مختلف روز، روزهای هفته، ماه و فصل­های مختلف راهکاری موثر برای کنترل و پیشگیری از جرایم شهری است. این تحلیل ها به مدریت شهری و سایر مسئولان ایمنی شهر از جمله مسئولان قضایی و انتظامی این امکان را می دهد که با اقدامات پیشگیرانه، تصمیمات لازم را برای از بین بردن و یا کاهش اثرات این عوامل در سطح شهر اتخاذ نمایند. هدف از این پژوهش بررسی تحلیل فضایی جرایم سرقت به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه و فصلی در منطقه 12 کلانشهر تهران می باشد. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی - تحلیلی است. جامع آماری پژوهش شامل اطلاعات بلوک­های آماری سال 1390 در سطح محلات منطقه 12 شهر تهران و جرایم ارتکابی مرتبط با سرقت سال 1389 است. مهم ترین آزمون های آماری مورد استفاده آزمون مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار بوده است و از بین آزمون های خوشه بندی، شاخص نزدیک ترین همسایه برای شناسایی کانون های جرم خیز به کار گرفته شده است. نتایج حاص از این تحقیق بیانگر آن است که از 446 فقره جرم مرتبط با سرقت، محلات فردوسی – لاله زار و بهارستان سعدی بیشترین جرایم و محلات کوثر و مختاری کمترین جرایم را به خود اختصاص داده­اند. الگوی توزیع جرایم در منطقه 12 به صورت خوشه ای می­باشد و مهم ترین کانون­های جرم خیز در فواصل دروازه شمیران، ایران، بهارستان – سعدی، فردوسی –لاله زار، ارگ پامنار، امام زاده یحیی و آبشار شکل گرفته است. همچنین تحلیل فضایی جرایم سرقت بیانگر آن است که جهت و کشیدگی جرایم سرقت در ساعات مختلف روز، روزهای هفته و به صورت ماهانه متفاوت می­باشد.

اصغر تیموری، جمیله توکلی نیا، ابوالفضل مشکینی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

شهرنشینی فزاینده در جهان شهری­شده، پایداری مناطق کلان­شهری را به­ویژه در کشورهای درحال‌توسعه در ابعاد مختلف توسعه پایدار با چالش­های اساسی مواجه ساخته و چشم‌انداز توسعه ناپایداری را برای آن‌ها رقم زده است. مصرف بی­رویه زمین و پیامد آن تغییرات کاربری و پوشش زمین، یکی از معضلات محیط­زیستی است که در اثر تمرکز بالای جمعیت و فعالیت در مناطق کلان­شهری به‌طور چشمگیری اتفاق می­افتد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و در راستای پایش تغییرات محیط­زیستی ناشی از گستردگی فضایی کلان­شهر تهران با روش توصیفی- تحلیلی و با به‌کارگیری تکنیک­های سنجش‌ازدور و GIS تغییرات کاربری و پوشش زمین ناشی از گستردگی فضایی کلان­شهر تهران را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده است. یافته­ها، حاکی از افزایش مساحت اراضی ساخته‌شده از 34316 هکتار در سال 1365 به 68252 هکتار در سال 1395 دارد که 15731 هکتار از آن مربوط به تغییرات اراضی کشاورزی، باغات و پهنه آبی به اراضی ساخته‌شده می‌باشد. همچنین نتایج پیش‌بینی مدل زنجیره مارکوف و سلول‌های خودکار حاکی از ادامه روند تغییرات کاربری و پوشش زمین به نفع اراضی ساخته‌شده دارد تا سال 1405 دارد. این شواهد نشان دهنده این است که کلان­شهر تهران با گسترش بیش از اندازه خود از آستانه­های جمعیتی و اکولوژیکی فراتر رفته و با پیش روی به‌سوی محیط طبیعی پیرامون اختلال ساختاری مهمی را در محیط­زیست به وجود آورده است. بر همین اساس لزوم توجه به رویکردهای نوین توسعه شهری و همچنین ارائه سناریوهای تمرکززدایی از آن می­تواند اقدامی اساسی برای حل معضلات محیط­زیستی ناشی از گستردگی فضایی بیش از اندازه آن باشد.   
 

اسماعیل صفرعلی زاده، مجید اکبری، وحید بوستان احمدی، سید چمران موسوی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده

 توسعه پایدار شهری  در گرو تأمین رفاه نسبی، مشارکت شهروندان و افزایش آگاهی اجتماعی برای همه اعضای جامعه است. هدف مقاله حاضر سنجش شاخص­های سرمایه اجتماعی و ارتباط آن با توسعه پایدار شهری در مناطق شهری اهواز می­باشد. پژوهش حاضر از دید روش، توصیفی- همبستگی و از نوع پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی است. از منظر زمانی تک مقطعی و به طور مشخص مبتنی بر معادلات ساختاری می­باشد که در سال 1397 در شهر اهواز انجام شده است. در این راستا در تبیین ادبیات و مبانی نظری از مطالعات کتابخانه­ای و به منظور مطالعه­ی نمونه موردی از روش میدانی استفاده شده است. ابزار جمع­آوری داده­ها به صورت پرسشنامه محقق ساخته می­باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌های آمار توصیفی- استنباطی، از مدل­سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تائیدی و از نرم­افزارهای SPSS و Amos استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش 384 نفر از شهروندان شهر اهواز و روش نمونه­گیری به صورت تصادفی بوده است. نتایج این مقاله نشان داد میزان سرمایه اجتماعی و وضعیت توسعه  پایدار شهری  در بین مناطق شهر اهواز متفاوت می­باشد به طوری که بین سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار شهری در کلانشهر اهواز رابطه مثبت و معناداری برقرار است. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی بالا در بین شهروندان شهر اهواز وسیله­ای برای افزایش توسعه پایدار شهری و ابعاد ساختاری شهر اعم از اقتصاد، اجتماع، نهادها، فضا و محیط زیست می­باشد. دلالت­های این تحقیق مبنی بر ارتباط وثیق بین سرمایه اجتماعی با توسعه پایدار شهری، لزوم توجه به مؤلفه­های سرمایه اجتماعی و اتخاذ سیاست­هایی برای حفظ، تقویت و ارتقای سرمایه اجتماعی در راستای تضمین توسعه پایدار شهری در فضای جغرافیایی شهر اهواز را دو چندان می­نماید.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb