جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
4 نتیجه برای موضوع مقاله:

سید کاظم موسوی،
دوره 3، شماره 7 - ( پاییز - بهار- 1385 )
چکیده

مثنوی مولوی بدون نام و ستایش خداوند آغاز می‌شود و در پایان نیز در داستان "دژ هوش‌ربا" سرنوشت قهرمان اصلی داستان یعنی برادر سوم ناتمام مانده، رها می‌شود. گویی مولوی تداوم زمان را اصل و مدار هستی می‌داند که انسان‌ها به نوبت و هر کدام به سهم خود این دایره هستی را می‌چرخانند. سنخیت و همسویی انسان‌ها در باطن و اتصال آن‌ها به حضرت حق از موضوعات محوری عرفان است که در مثنوی شریف نیز به گونه‌های متفاوت بیان شده است. داستان "پیر چنگی" که از دو شخصیت اصلی، یعنی عمر و پیر چنگی ساخته شده است دارای این رویکرد است. عمر و پیر چنگی از نظر ظاهر از دو جایگاه اجتماعی برخوردار هستند که به گونه‌ای بی‌رابطه یا متضاد با یکدیگرند؛ اما در باطن سنخیتی بسیار قوی با یکدیگر دارند و در پایان داستان به یگانگی می‌رسند. تعامل و تبادلی که بین همه انسان‌ها و کائنات ساری و جاری است.


جهانگیر صفری، روشنک رضایی،
دوره 4، شماره 10 - ( تابستان ـ زمستان- 1385 )
چکیده

قصه و قصه‌پردازی یکی از دست‌مایه‌های ارزشمند شاعران و نویسندگان در طول تاریخ ادب فارسی بوده است و در این میان قصه‌های مشهور که جذابیت خاصی داشته، بارها در قالب نظم و نثر روایت شده و برای بیان مضامین عاشقانه و عارفانه مورد استفاده قرار گرفته‌ است. قصه سرگذشت حضرت یوسف که در قرآن به "احسن‌القصص" مشهور است، یکی از داستان‌های بسیار زیبا و دل‌انگیز ادب فارسی است که بارها شاعران و نویسندگان به آن پرداخته‌اند و از جنبه‌های گوناگون بدان نگریسته‌اند. دو تن از راویان مهم این داستان که در قرن نهم در دوره تیموری می‌زیسته‌اند، یکی جمال‌الدین محمد اردستانی و دیگری جامی، این داستان را با عنوان یوسف‌نامه و یوسف و زلیخا به نظم کشیده‌اند. از آن‌جا که تفاوت‌ها و شباهت‌هایی در ساختار کلی داستان و شیوه روایت و برداشت‌ها و نتایج در این دو اثر قابل توجه است، در این مقاله تلاش شده این دو اثر ارزشمند با یکدیگر مقایسه شود و ضمن معرفی این دو اثر به‌ویژه یوسف‌نامه که شهرت کمتری دارد، تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌ها از جنبه‌های گوناگون بیان گردد.


اسماعیل صادقی، اشرف خسروی، محمود آقاخانی بیژنی،
دوره 6، شماره 16 - ( 2-1390 )
چکیده

  داستان رفتن کیکاووس به مازندران ساختاری سه قسمتی شامل: شروع، میانه و پایان دارد. داستان با حادثه شروع می‌شود و شخصیت اصلی داستان (رستم) را به خواننده معرفی می‌کند. انتخاب راه کوتاه، که نقطه عطف داستان است، مقدمه را به میانه ربط می‌دهد و بعد از وقوع این حادثه، حوادث یکی پس از دیگری به صورت زنجیروار به وجود می‌آیند و براساس زمان خطی داستان گسترش می‌یابند. در میانه داستان شخصیت (رستم) آزمایش می‌شود (امتحان پس می‌دهد). داستان توالی زنجیره‌ای دارد و حوادث به نقطه اوج، که نقطه عطف دوم داستان است، ختم می‌شود. این نقطه داستان را وارد پایان می‌کند و سرنوشت شخصیت (رستم) را نیز مشخص می‌کند. رستم (قهرمان داستان) برای رسیدن به هدف خود (آزادکردن کیکاووس از بند دیو سپید) باید از سیستان به سمت مازندران سفر کند. نیروی اعزام‌کننده وی زال است. او با یاری نیروهای یاری‌دهنده (خدا، اسب، اولاد و میش فربه) سرانجام از مراحل دشوار سفر عبور می‌کند و میثاقش را به انجام می‌رساند. داستان پیرنگی بسته و نتیجه قطعی دارد و از روابط علت و معلول تبعیت می‌کند.  


سید کاظم موسوی، حسین شمسی،
دوره 6، شماره 16 - ( 2-1390 )
چکیده

سنایی شاعری صاحب سبک در ادبیات فارسی شناخته شده است. از آنجا که هر شاعری به فراخور حال و هوا و موقعیت خود به گذشته و لحظات پسِ پیش نهاده توجه دارد، با کندوکاو در اشعار این شاعر بزرگ می­توان به بررسی چشم­انداز دیرینه و پنهان او پرداخت. نوستالژی از اصطلاحات روان‌شناسی است که وارد حیطه ادبیات شده است. نوستالژی، یا حسرت‌سروده، حسرت­های شاعران و نویسندگان را که با نگاهی به گذشته در آثار آنان نمود یافته است به مخاطبان عرضه می­کند. این پژوهش ابتدا تعریفی از نوستالژی به دست داده و انواع مفاهیم نوستالژی را در زیر دو عنوان کلیِ فردی و جمعی معرفی کرده است؛ سپس به بررسی مفاهیم نوستالژی در دیوان سنایی و تحلیلِ کارکردهای زبان در نوستالژیک‌کردن فضای اشعار و ارتباط آن با نوستالژی فردی و همچنین بررسی مؤلفه­هایی همچون اسطوره­پردازی و گرایش به آرمان‌شهر و پیوند آن با نوستالژی جمعی می­پردازد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات و تحقيقات ادبی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Literary Studies

Designed & Developed by : Yektaweb