جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
4 نتیجه برای موضوع مقاله:

عبدالرسول شاکری، مسعود فرهمند فر،
دوره 8، شماره 19 - ( 2-1400 )
چکیده

نقد ادبی یکی از بحث‌انگیزترین مفاهیم در مطالعات مربوط به ادبیات در کشورمان بوده است. گروهی آن را مفهومی یک‌سره غربی و در نتیجه کاملاً وارداتی دانسته‌اند و گروهی دیگر سابقۀ آن را تا ایران پیش از اسلام به عقب برده‌اند. در این مقاله، با ایجاد تمایز میان اصطلاح بلاغت به‌مثابۀ امر پیشامدرن و نقد ادبی به‌منزله مفهومی مدرن، سیر تحولات نقد ادبی در ایران از سال‌های انقلاب مشروطه تا اوایل دهۀ 90 خورشیدی بررسی شده است. این تحولات در قالب چهار دوره: از آغاز تا 1320، 1320 تا 1357، از انقلاب تا اواخر دهۀ 70، و از اواخر دهۀ 70 تا اوایل دهۀ 90 بررسی شده است. نتایج نشان می‌دهد که با وجود غلبۀ گفتمان نقد ادبی در مطالعات مربوط به ادبیات در چند دهۀ اخیر و به‌رغم نمونه‌های موفق، کاربست این مفهوم در خوانش متون برای رسیدن به موفقیت‌های بیشتر هنوز راهی طولانی در پیش دارد. در این میان، برآمدن و رواج مطالعات میان‌رشته‌ای و مسئله‌محور در خوانش متون در فضای جهانی دانشگاهی بر پیچیدگی وضعیت افزوده است.
 
زهرا فلاحی، محمدرضا حاجی آقا بابایی،
دوره 8، شماره 20 - ( 5-1400 )
چکیده

زمان یکی از عناصری است که به متن داستان هویت میبخشد و سبب تمایز داستان و روایت میشود؛ همچنین، زمان کارکردهای گوناگونی در متن داستان برعهده می‌گیرد و به‌شیوه‌های مختلف در پیش‌برد داستان مؤثر واقع می‌شود. در این پژوهش، عنصر زمان در رمان شطرنج با ماشین قیامت مطابق نظریه ژرار ژنت بررسی شده ‌است. با توجه به ساختار خاطره‌مانند رمان، زمان‌پریشی در این متن بسامد بالایی دارد و زمان تقویمی اهمیت چندانی ندارد. علاقه نویسنده به داستان‌­نویسی برمبنای تصاویر ذهنی­اش، او را از ثبت تاریخ دقیق وقایع بی­نیاز کرده ‌است. نویسنده با بهره‌­گیری از تکنیک شکست زمان در طول روایت، به ایجاد تعلیق در داستان و نیز گره‌­گشایی از برخی ابهام‌های موجود در متن پرداخته است. توصیف‌های متعدد و توجه به جزئیات، زمان داستان را در بیشتر صحنه­‌ها متوقف کرده ‌است. در این رمان، بسامد روایت‌ رویدادها از نوع مفرد است و نویسنده با بهره‌گیری از این تمهید سعی کرده ‌است، به شتاب داستان و پیشبرد آن کمک کند. نویسنده رمان شطرنج با ماشین قیامت با استفاده از تمهیدات گوناگون زمانی کوشیده ‌است روایتگر دگرگونی نگاه شخصیت اصلی داستان از حالت جزماندیش به حالت مسامحه‌جو باشد و با استفاده از شگردهای به‌کارگیری زمان، در بسیاری از آموزه‌های ذهنی راوی تردید ایجاد کند.

شیرزاد طایفی، نصیر احمد آرین،
دوره 8، شماره 20 - ( 5-1400 )
چکیده

واصف باختری، پژوهشگر و شاعر غزل­‌سرا و نوپرداز، یکی از چهره‌­های شاخص ادبیات معاصرِ فارسی در افغانستان به‌شمار می­رود. او را بیشتر شاعری مشکل‌سرا می­شناسند و زبان او را پر از ابهام و پیچیدگی می­‌دانند؛ ازاین‌رو، در پژوهش پیش­رو، با استفاده از نظریه نشانه‌شناختی مایکل ریفاتر، و به‌روش تحلیل کیفی و با رویکرد خوانش پس­کنشانه، نادستورمندی­‌ها، انباشت­‌ها، منظومه‌­های توصیفی، تبدیل­‌های معنایی و واحدهای کمینه معنایی در شعر «...و من گریسته­ بودم» باختری مشخص شده و عناصری که مدلول خارجی دال­های درون شعرند معرفی شده‌اند، ماتریس پراکنده در کل شعر به­ دست داده شده است، و ساختار معنایی آن روشن شده است. نظریه نشانه‌­شناسی ریفاتر، در پی آن است که به خواننده کمک کند تا با عبور از خوانش تقلیدی و اکتشافی و توسل به­ خوانش پس­کنشانه، از لایه محاکاتی متن فراتر رود و به دنیا­ی نشانه‌­ای آن قدم بگذارد که در پی آن می‌­توان ساختار معنا را در شعرهای نمادین و ابهام‌­آمیز تشخیص داد. دستاورد نوشته نشان می­‌دهد که زبان شعر باختری پیچیده‌­تر از هم‌­عصران اوست، اما از طریق نظریه­‌های مختلف، ازجمله نظریه نشانه‌شناسی شعر ریفاتر، به­‌خوبی، می­توان به ­لایه­‌های درونی معنا در شعر او نفوذ و ساختار معنا را در آن درک کرد.

بتول واعظ، عطیه سادات نصری،
دوره 8، شماره 20 - ( 5-1400 )
چکیده

زبان­‌شناسی نقش‌­گرای نظام­مند هلیدی یکی از رویکردهای معناشناختی در تفسیر و تحلیل متون ادبی است که در مقابل زبان­‌شناسی ساخت­گرا قرار دارد. در پژوهش حاضر، قابلیت تطبیق این نظریه را در سطح فرانقش اندیشگانی برای بازخوانی سبکی متن دو سفرنامه دوره قاجار بررسی کرده­ایم و به تفاوت نقش­‌های زبان در دو سبک زنانه و مردانه ازطریق نحوه بازنمایی آنها در فرآیندهای فعل پرداخته­‌ایم. پرسش اصلی این پژوهش چگونگی بازنمایی تجربیات و مشاهدات دو نویسنده در طول سفر ازطریق ساختار گذرایی شکل­ گرفته در فرآیندهایی است که جهان تجربی دو سفرنامه را به‌تصویر کشیده است. با گزینش بخش­‌های مشابه در هریک از سفرنامه­‌ها، به بررسی پانصد نمونه فرآیند در هریک پرداختیم. پس از مشخص‌کردن نوع هریک از فرآیندها و آمارگیری، درصد فراوانی کاربرد هریک از فرآیندهای شش­گانه (مادی، ذهنی، رابطه‌ای، کلامی، رفتاری، و وجودی) را در فرانقش اندیشگانی مقایسه کردیم. نتایج حاکی از این است که بسامد بیشتر فرآیند ذهنی در سفرنامه بانوی قاجار، و بسامد بیشتر فرآیند رابطه‌­ای در سفرنامه مرد ناشناس، به‌ترتیب، نشان­‌دهنده توجه بیشتر بانوی قاجار به جهان درون، و اهمیت بیشتر کشف روابط حاکم در جهان پیرامون و ارزش‌­گذاری این روابط در ذهن و زبان نویسنده مرد است. در بررسی میزان کاربرد افزوده‌های حاشیه‌ای در دو سفرنامه، روشن شد که سکینه سلطان 27 درصد بیشتر از مرد ناشناس این افزوده‌ها را در متن به‌کار برده است که توجه بیشتر او را به ثبت جزئیات در طول سفر نشان می‌دهد. از نظر کاربرد انواع افزوده‌­های حاشیه­‌ای، افزوده مکان و همراهی در سفرنامه نویسنده مرد و افزوده‌­های درجه، کیفیت و قصد و علت در سفرنامه نویسنده زن بسامد بیشتری دارد. این موضوع تفاوت سبک را در دو نوشتار با توجه به نوع شکل­‌گیری و تصویر تجربیات جهان بیرون در ذهن و نحوه بازنمایی آن­ در زبان دو نویسنده نشان می­‌دهد. از نظر ساخت گذرایی در این دو سفرنامه، هرجا نویسندگان درحال زمینه‌چینی برای بیان مطلب اصلی هستند، جملات از گذرایی کمتری برخوردار است و هرجا رویداد و کلام مهمی مطرح شده است، میزان گذرایی جملات نیز بیشتر بوده است؛ به‌این‌معنا که فرآیندهای فعلی در پیش‌زمینه کلام، دارای تعداد مشارکان بیشتر، ارادی، مثبت، دارای وجه واقعی، با عاملیت بالا و نمود غایی است و فردیت مفعول و میزان تأثیرپذیری مفعول هم نسبت به جملات در پس‌زمینه کلام بیشتر است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات و تحقيقات ادبی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Literary Studies

Designed & Developed by : Yektaweb