معصومه شکوری، کورس کریم پسندی، نعیمه کیالاشکی، مریم شادمحمدی،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
بررسی نسبت دیدگاههای فلاسفه و نظریهپردازان با آثار ادبی همواره در کانون توجه پژوهندگان بوده است. یکی از این مقولههای مشترک زیبایی است. از فیلسوفانی که درباب زیبایی نظرهایی تأملبرانگیز ارائه دادهاند فلوطین است که افقهای روشنی پیشروی عرفا و فلاسفه، خصوصاً مولانا، گشوده است. در این پژوهش، مقوله زیبایی، که از واژههای پربسامد اشعار مولوی است، با مکتب فکری فلوطین مقایسه شد و همسنگیها و ناهمگونیهای دیدگاه آندو در عرصه زیبایی واکاوی شد. برآیند مطالعات آن است که هردو متفکر به سه نوع زیباییِ حسی، عقلی و شهودی اعتقاد داشتند. آندو، منشأ حقیقی جمال و حُسن را ذات بیحد و بیصورت الهی، و زیباییهای ظاهری و دنیوی را شبحی از آن زیبایی مطلق میدانستند. بهعلاوه، فلوطین و مولانا به وجود دو حس، دو عقل و سه روح معتقد بودند، اما تفاوتهایی جزئی در نگرش آنان به مبحث روح وجود دارد. این تمایز از آنجا ناشی میشود که مولانا دیدگاه حکیمانه فلوطین را با مبانی عرفان اسلامی، همچون مکاشفه، ذوق، عشق، وجد، ذوق و... درمیآمیزد و به مقوله زیبایی صبغه عرفانی میبخشد.
حمید طاهری، مریم غفوریان،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
سبکشناسی لایهای یکی از زیرمجموعههای سبکشناسی جدید بهشمار میآید. در سبکشناسی لایهای، با توجه به بافت موقعیتی کلانلایه، متن به خُردلایههایی تجزیه میشود و با بررسی خُردلایههای متنی و تشخیص ویژگیهای برجسته یا پربسامد، به مطالعه سبک پرداخته میشود. این نوع سبکشناسی را میتوان از دقیقترین روشهای این علم بهشمار آورد. متن بررسیشده در پژوهش حاضر، دیوان حسین خوارزمی است که بهدلیل اختلاف فراوان نسخههای خطی بهدستآمده از دیوان خوارزمی، برای اثبات صحت انتساب شعرهای دیوان به شاعر، از سبکشناسی لایهای استفاده شده است. از روش پژوهش تحلیلیـتوصیفی محمود فتوحی در کتاب سبکشناسی برای پیشبرد اهداف تحقیق استفاده شده و لایه واژگانی و ایدئولوژیکی دیوان خوارزمی تحلیل شده است. واژگان و ترکیبات ابیات واحد تحلیل سبک در نظر گرفته شده است. همینطور، مشخص شد که لایه واژگانی در کشف ایدئولوژی متن و تبیین روابط پنهان قدرت نیز مؤثر است. نگارندگان با رویکردی انتقادی به نسخهها نگریستهاند. در لایه واژگان، ابتدا مطابق دیدگاه نشانهشناسان، واژهها به رمزگانهای ساختاری و فرآیندی تقسیم شده و سپس شاخصها، نشانداری واژگان و کلمات تکراری بهمثابه مؤلفههای سبکی مطرح شده است. از نگاه سبکشناسی لایهای (واژگانی و بلاغی) و ایدئولوژیک، همه نسخههای بهدستآمده از دیوان همخوانی دارند و اصالت و اختصاصشان به حسین خوارزمی اثبات میشود. جدول شاخصها، اعم از اعلام، القاب، تواریخ، مادهتاریخها، مکانها و... این نظر را بیشتر تقویت میکند. نتایج حاکی از آن است که در میان رمزگانها، نهاد دین بسامد بالایی دارد. رمزگانهای فرآیندی، از پیوند و کارکرد هماهنگ دین و حکومت ازیکطرف و غلبه و نفوذ دین و فرهنگ بر حکومت و مستندکردن قدرت به دین ازسویدیگر سرچشمه میگیرد. این رمزگان، با اندیشه و تفکر خوارزمی تناسب بسیار دارد. بهمناسبت موضوع، بیشترین بسامد واژهها مربوط به نهاد عشق و عرفان است. بسامد موضوعات این رمزگانها در همه نسخههای موجود، تقریباً به یک اندازه است که مؤید صحت انتساب همه نسخههای خطی به خوارزمی است.
حامد بشیری زیرمانلو،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
همانگونه که زبان آثار حماسی مخصوص نوع ادبی حماسه است و باعث تمایز آن از دیگر انواع ادبی میشود، معانی ثانوی نیز میتوانند بهوضوح این تمایز را نشان دهند و کارکرد خاص خود را در فضا و زبان حماسی ظاهر کنند. در مقاله حاضر، برای نشاندادن این ویژگی معانی ثانوی در نوع حماسی، به بررسی داستان «رستم و سهراب» ازنظر فراوانی و تنوع معانی ثانوی و ارتباط آن با نوع ادبی حماسه پرداخته شده است. برای این منظور، ساختار نحوی تقدیم فعل در ابتدای مصراع در نظر گرفته شد. بیشترین تعداد معانی ثانوی حاصل از تقدیم فعل در این داستان متعلق به سه مورد تأکید بر فعل، اغراق و تعظیم، و قصد مؤکد است. نخستینبار است که معنای ثانوی قصد مؤکد در این مقاله معرفی میشود. معنای ثانوی قصد مؤکد بههمراه تأکید بر فعل و اغراق و تعظیم ازنظر تعداد و نوع نشاندهنده وحدت و هماهنگی این معانی ثانوی با فضای کلی نوع ادبی حماسه است. امید است نتایج این پژوهش به روشنترشدن نقش معانی ثانوی در نوع ادبی حماسه بینجامد.