جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای رضایی

جهانگیر صفری، روشنک رضایی،
دوره 4، شماره 10 - ( تابستان ـ زمستان- 1385 )
چکیده

قصه و قصه‌پردازی یکی از دست‌مایه‌های ارزشمند شاعران و نویسندگان در طول تاریخ ادب فارسی بوده است و در این میان قصه‌های مشهور که جذابیت خاصی داشته، بارها در قالب نظم و نثر روایت شده و برای بیان مضامین عاشقانه و عارفانه مورد استفاده قرار گرفته‌ است. قصه سرگذشت حضرت یوسف که در قرآن به "احسن‌القصص" مشهور است، یکی از داستان‌های بسیار زیبا و دل‌انگیز ادب فارسی است که بارها شاعران و نویسندگان به آن پرداخته‌اند و از جنبه‌های گوناگون بدان نگریسته‌اند. دو تن از راویان مهم این داستان که در قرن نهم در دوره تیموری می‌زیسته‌اند، یکی جمال‌الدین محمد اردستانی و دیگری جامی، این داستان را با عنوان یوسف‌نامه و یوسف و زلیخا به نظم کشیده‌اند. از آن‌جا که تفاوت‌ها و شباهت‌هایی در ساختار کلی داستان و شیوه روایت و برداشت‌ها و نتایج در این دو اثر قابل توجه است، در این مقاله تلاش شده این دو اثر ارزشمند با یکدیگر مقایسه شود و ضمن معرفی این دو اثر به‌ویژه یوسف‌نامه که شهرت کمتری دارد، تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌ها از جنبه‌های گوناگون بیان گردد.


اعظم رضایی، کامران احمد گلی،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده

طبق منطق گفتمانی فوکو، انسان در شکل­گیری گفتمان نقش آغازکننده ندارد و مخیر و صاحب اراده محسوب نمی­شود، بلکه سوژه­ای است که هویت، شغل و جایگاهش در جامعه به‌دست گفتمان‌های گوناگون و روابط قدرت و ضوابط آن گفتمان­ها شکل می‌گیرد و تعیین می‌شود. از نگاه ادوارد سعید، «شرق­شناسی» گفتمانی است که در آن شرق‌شناسان، طبق ضوابط و روابط قدرت موجود در این گفتمان و همسو با مقاصد سلطه­جویانه آن، تصویری سطحی، کلیشه­ای و انحرافی از خاورزمین ارائه می­دهند. ادوارد براون و جورج کرزن دو ایران­شناس همعصر بودند که در بسیاری از جنبه­های زندگی با هم نقاط اشتراک داشتند؛ ازاین‌رو، هردو باید تحت‌تأثیر گفتمان امپریالیستی حاکم در دوره ویکتوریا در خدمت این گفتمان و در راستای اهداف استعماری آن قلم می‎زدند. اما این انتظار درباره براون برآورده نمی­شود. او درست در نقطه مقابل کرزن قرار دارد و از سیاست­های ددمنشانه افرادی چون کرزن انتقاد می­کند. وجود شرق‌شناسان نادری چون براون، که در دل گفتمان حاکم زندگی می­کردند، ولی تحت‌تأثیر آن قرار نگرفتند و حتی به مقابله با آن برخاستند، تعریف شرق‌شناسی را، به‌مثابه پدیده­ای صرفاً گفتمانی، با چالش جدی مواجه می­کند. در این مقاله، سعی شده است با ارائه زندگی­نامه این‌دو مستشرق و عواملی که باعث شد آنها در سفرنامه­ها و دیگر نوشته­هایشان دو رویکرد کاملاً متفاوت درباب ایران در پیش بگیرند، تکیه ادوارد سعید بر منطق گفتمانی فوکو و میزان کارآمدی آن در تعریف و تحلیل شاخه مطالعاتی شرق­شناسی بررسی می‌شود. این بررسی نشان می­دهد که نمی­توان فعالیت­ها و نوشته­های مستشرقانی چون براون را، که با انسان‌دوستی و خیرخواهی از حقوق ملت ایران دفاع کردند، براساس نظریه گفتمان فوکو، که متعلق به سنت ضدانسان­گرایانه نیچه است، تحلیل کرد.
 

مصطفی میردار رضایی،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده

تعاریف مختلف و گاه متناقضی در کتاب‌های بلاغی برای تبیین صنعت کنایه ذکر شده ­است که با بررسی و دسته­بندی آنها می­توان دو مفهوم کلی برای این شگرد در نظر گرفت: در تعریف نخست، که به دوره پیش از جرجانی اختصاص دارد، کنایه عبارت است از «پوشیده‌سخن‌گفتن و ترک تصریح به معنی». دراین‌معنی، کنایه با دیگر شگردهای بلاغی (نظیر مجاز، تشبیه، استعاره، توریه و...) درمی­آمیزد و حدود و ثغور مشخصی ندارد. در مفهوم دیگر کنایه، که با جرجانی شروع می­شود، کنایه صناعتی ساختارمند و منفک از دیگر شگردهاست. در این تعریف، کنایه صرفاً به‌معنی «پوشیده‌سخن­گفتن و ترک تصریح به معنی» نیست، بلکه چارچوب مشخصی دارد و آن «ذکر لازم و اراده ملزوم» است. پس، اگر سخنی حتی پوشیده ذکر شده باشد، اما عنصر «لازم و ملزوم» در آن رعایت نشده باشد، در تعریف‌های پس از جرجانی کنایه محسوب نمی­شود. در پژوهش حاضر، با شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی و با بهره­گیری از ابزار کتابخانه­ای، ضمن واکاوی دو مفهوم مزبور از کنایه (پیش و پس از جرجانی)، تلقی ادبای اخیر از مفهوم این صناعت در مقام عمل و ساحت کاربردی آن بررسی شده است. نتایج این مطالعه نشان می­دهد که بیشتر پژوهشگران اخیر در بحث کنایه به مفهومی گرایش دارند که پیش از جرجانی متداول بوده ­است.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات و تحقيقات ادبی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Literary Studies

Designed & Developed by : Yektaweb