|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
3 نتیجه برای تاریخ
محمدرضا شفیعیکدکنی، دوره 1، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
در این مقاله بعد از معرّفی ِفشردهای از زندگی ابوالحسن خرقانی (352-425) عارف بزرگ ایرانی، به جستجوی بازماندههای زبان کهنِ ناحیه قومس (بخشی از استانِ جدیدالاحداث سمنان) پرداخته شده است؛ زبانی که در ضمن گفتارهای خرقانی، بعد از هزارسال باقی مانده است و نشان میدهد که در زبان ناحیه قومس هزار سال پیش، چه نوع واژگانی و چه نوع ساختارهایی در فعلها و پیشاوندهای فعلی وجود داشته است که با زبانِ رسمی متون ادبی زبان فارسی دری متفاوت بوده است. تاکنون درباره زبان کهن ناحیه قومس، مطالعهای انجام نگرفته است، نه بهوسیله ایرانیان و نه بردستِ خاورشناسان و زبانشناسان فرنگی. و این یادداشت میتواند سرآغازی برای این رشته مطالعات باشد. منابعِ نویافته ولی بسیار قدیمی مقامات خرقانی، و مقامات بایزید که اساس این پژوهش است، تاکنون از دسترس ارباب تحقیق به دور بوده است.
قاسم صحرایی، علی حیدری، مریم میرزایی مقدم، دوره 6، شماره 16 - ( 2-1390 )
چکیده
در تاریخ بیهقی بهکارگیری ابزارها و امکانات هنری و ادبی، از جمله تمثیل، تنها برای زینت و بخشیدن زیبایی هنری به اثر نیست، بلکه این ابزار در ژرفساخت خود اهداف خاص نویسنده را نیز میپروراند؛ به عبارت دیگر، نویسنده گاه مجبور میشود با توجه به موقعیت اجتماعی و سیاسی خود یا حال و مقام اشخاصی که موقعیتهای مختلف اثرش را میسازند، اندیشهها و مقاصد خود را با استفاده از شیوههای غیرمستقیم همچون بهکارگیری تمثیلها و حکایات مناسب و... برای خواننده آشکار کند. به این ترتیب، خواننده پس از کنار زدن حجاب ظاهر تمثیل و حکایت میتواند به معنای تازه و جالبی دست یابد که به دلیل آمیختگی آن با هنجارهای ادبی مؤثرتر واقع میشود. هدف این مقاله آن است که با بررسی برخی حکایات و تمثیلهای تاریخ بیهقی نشان دهد چگونه ابوالفضل بیهقی برای نشان دادن محیط و زمانه فتنهزا و آشوبساز خود و نیز تحلیل بیاعتمادیهای موجود در دربار مسعود غزنوی از شیوه بیان غیرمستقیم و قابل تفسیر تمثیل استفاده کرده است.
ابوالفضل حری، دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده
نسبت میان روایت و تاریخ بهاعتبارِ نزدیکی دو واژه «هیستوری» و «استوری»، از دیرباز محل پرسش بوده است: تاریخ تا چه اندازه روایت است و روایت تا چه اندازه میتواند تاریخی باشد؟ آیا روایت بهتمامی از حقیقت عاری است و تاریخ با حقیقت نسبتی مستقیم دارد، چندانکه اگر تاریخ از حقیقت خالی شود، اعتبار خود را از دست میدهد و حقیقت اگر در تاریخ ثبت نشود، دیگر حقیقت نخواهد بود؟ روایت تاریخی چه فرقی با تاریخ روایی دارد؟ اصولاً، روایت داستانی چه تفاوتی با روایت غیرداستانی و/یا تاریخی دارد؟ نسبت میان روایت و تاریخ به بحث داستان و ناداستان مربوط میشود. ازاینمنظر، وضعیت تاریخ بیهقی چگونه است؟ ازمنظر وایت، تاریخ بیهقی نه گاهشمار است و نه وقایعنامه، بلکه مشتمل برگزینشهای معرفتشناختی و غایتشناختی بیهقی از تاریخ آندوره ایران است که اتفاقاً هم بار ایدئولوژیک دارد و هم بار سیاسی. در واقع، بیهقی امر واقعی را به امر داستانی بدل کرده است. مقاله حاضر درباره این است که اولاً چگونه تاریخ بیهقی محصول گفتمان خاص سیاسی غالب در عصر غزنویان و بازتابدهنده ویژگیهای آن گفتمان است (چه در پرده چه بر پرده)؛ ثانیاً و ازمنظر وایت، تاریخ بیهقی گزارشی تاریخمحور است که از رهگذر بازنمایی روایی به روایتی برساخته و داستانی بدل میشود. بهنظر میرسد تاریخ بیهقی گذار از روایتگری اسطورهای و حماسی به روایتگری تاریخی و گیتیانه است.
|
|
|
|
|
|