جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای سفرنامه

بتول واعظ، عطیه سادات نصری،
دوره 8، شماره 20 - ( 5-1400 )
چکیده

زبان­‌شناسی نقش‌­گرای نظام­مند هلیدی یکی از رویکردهای معناشناختی در تفسیر و تحلیل متون ادبی است که در مقابل زبان­‌شناسی ساخت­گرا قرار دارد. در پژوهش حاضر، قابلیت تطبیق این نظریه را در سطح فرانقش اندیشگانی برای بازخوانی سبکی متن دو سفرنامه دوره قاجار بررسی کرده­ایم و به تفاوت نقش­‌های زبان در دو سبک زنانه و مردانه ازطریق نحوه بازنمایی آنها در فرآیندهای فعل پرداخته­‌ایم. پرسش اصلی این پژوهش چگونگی بازنمایی تجربیات و مشاهدات دو نویسنده در طول سفر ازطریق ساختار گذرایی شکل­ گرفته در فرآیندهایی است که جهان تجربی دو سفرنامه را به‌تصویر کشیده است. با گزینش بخش­‌های مشابه در هریک از سفرنامه­‌ها، به بررسی پانصد نمونه فرآیند در هریک پرداختیم. پس از مشخص‌کردن نوع هریک از فرآیندها و آمارگیری، درصد فراوانی کاربرد هریک از فرآیندهای شش­گانه (مادی، ذهنی، رابطه‌ای، کلامی، رفتاری، و وجودی) را در فرانقش اندیشگانی مقایسه کردیم. نتایج حاکی از این است که بسامد بیشتر فرآیند ذهنی در سفرنامه بانوی قاجار، و بسامد بیشتر فرآیند رابطه‌­ای در سفرنامه مرد ناشناس، به‌ترتیب، نشان­‌دهنده توجه بیشتر بانوی قاجار به جهان درون، و اهمیت بیشتر کشف روابط حاکم در جهان پیرامون و ارزش‌­گذاری این روابط در ذهن و زبان نویسنده مرد است. در بررسی میزان کاربرد افزوده‌های حاشیه‌ای در دو سفرنامه، روشن شد که سکینه سلطان 27 درصد بیشتر از مرد ناشناس این افزوده‌ها را در متن به‌کار برده است که توجه بیشتر او را به ثبت جزئیات در طول سفر نشان می‌دهد. از نظر کاربرد انواع افزوده‌­های حاشیه­‌ای، افزوده مکان و همراهی در سفرنامه نویسنده مرد و افزوده‌­های درجه، کیفیت و قصد و علت در سفرنامه نویسنده زن بسامد بیشتری دارد. این موضوع تفاوت سبک را در دو نوشتار با توجه به نوع شکل­‌گیری و تصویر تجربیات جهان بیرون در ذهن و نحوه بازنمایی آن­ در زبان دو نویسنده نشان می­‌دهد. از نظر ساخت گذرایی در این دو سفرنامه، هرجا نویسندگان درحال زمینه‌چینی برای بیان مطلب اصلی هستند، جملات از گذرایی کمتری برخوردار است و هرجا رویداد و کلام مهمی مطرح شده است، میزان گذرایی جملات نیز بیشتر بوده است؛ به‌این‌معنا که فرآیندهای فعلی در پیش‌زمینه کلام، دارای تعداد مشارکان بیشتر، ارادی، مثبت، دارای وجه واقعی، با عاملیت بالا و نمود غایی است و فردیت مفعول و میزان تأثیرپذیری مفعول هم نسبت به جملات در پس‌زمینه کلام بیشتر است.

اعظم رضایی، کامران احمد گلی،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده

طبق منطق گفتمانی فوکو، انسان در شکل­گیری گفتمان نقش آغازکننده ندارد و مخیر و صاحب اراده محسوب نمی­شود، بلکه سوژه­ای است که هویت، شغل و جایگاهش در جامعه به‌دست گفتمان‌های گوناگون و روابط قدرت و ضوابط آن گفتمان­ها شکل می‌گیرد و تعیین می‌شود. از نگاه ادوارد سعید، «شرق­شناسی» گفتمانی است که در آن شرق‌شناسان، طبق ضوابط و روابط قدرت موجود در این گفتمان و همسو با مقاصد سلطه­جویانه آن، تصویری سطحی، کلیشه­ای و انحرافی از خاورزمین ارائه می­دهند. ادوارد براون و جورج کرزن دو ایران­شناس همعصر بودند که در بسیاری از جنبه­های زندگی با هم نقاط اشتراک داشتند؛ ازاین‌رو، هردو باید تحت‌تأثیر گفتمان امپریالیستی حاکم در دوره ویکتوریا در خدمت این گفتمان و در راستای اهداف استعماری آن قلم می‎زدند. اما این انتظار درباره براون برآورده نمی­شود. او درست در نقطه مقابل کرزن قرار دارد و از سیاست­های ددمنشانه افرادی چون کرزن انتقاد می­کند. وجود شرق‌شناسان نادری چون براون، که در دل گفتمان حاکم زندگی می­کردند، ولی تحت‌تأثیر آن قرار نگرفتند و حتی به مقابله با آن برخاستند، تعریف شرق‌شناسی را، به‌مثابه پدیده­ای صرفاً گفتمانی، با چالش جدی مواجه می­کند. در این مقاله، سعی شده است با ارائه زندگی­نامه این‌دو مستشرق و عواملی که باعث شد آنها در سفرنامه­ها و دیگر نوشته­هایشان دو رویکرد کاملاً متفاوت درباب ایران در پیش بگیرند، تکیه ادوارد سعید بر منطق گفتمانی فوکو و میزان کارآمدی آن در تعریف و تحلیل شاخه مطالعاتی شرق­شناسی بررسی می‌شود. این بررسی نشان می­دهد که نمی­توان فعالیت­ها و نوشته­های مستشرقانی چون براون را، که با انسان‌دوستی و خیرخواهی از حقوق ملت ایران دفاع کردند، براساس نظریه گفتمان فوکو، که متعلق به سنت ضدانسان­گرایانه نیچه است، تحلیل کرد.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات و تحقيقات ادبی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Literary Studies

Designed & Developed by : Yektaweb