|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
10 نتیجه برای حیدری
محبوبه حیدری، جلد 16، شماره 62 - ( 8-1387 )
چکیده
خواب پدیدهای ذهنی است که برای صوفیه به عنوان وسیلهای جهت ارتباط با جهان معنا، از اهمیت ویژهای برخوردار است. خواب در متون صوفیه شیوهای است منحصر به فرد برای بیان و معرفی بسیاری از مضامین و اندیشههای کلیدی تصوف. خوابها از نظر عرفا دارای بار دینی و معنایی ویژهای هستند. خواب دیدن و دیده شدن در خواب، در ادبیات صوفیه یک سنّت و قاعده است. اما خوابها برای نمود و آشکار شدن در ادبیات صوفیانه از فرم روایی و داستانی استفاده میکنند. خوابهای نقلشده در متون صوفیه، همگی دارای بنمایههای داستانی هستند. آنچه که شخص در خواب میبیند، هنگامی که برای دیگری نقل میشود، عناصر روایی را به خدمت خود میگیرد. این مقاله نگاهی اجمالی دارد به ویژگیهای روایت خواب و نقش دو عنصر اساسی راوی و مخاطب در شکلگیری فرم داستانی خواب.
غلامرضا سالمیان، سید محمد آرتا، دنیا حیدری، جلد 20، شماره 73 - ( 7-1391 )
چکیده
استفاده از بیان غیرمستقیم و نمادپردازی در ادبیات فارسی پیشینهای دیرینه دارد. شاعران کلاسیک برای بیان مفاهیم عرفانی و صوفیانه از نماد استفاده فراوانی کردهاند. در دوران معاصر از آنجا که دید شاعران آفاقیتر از شعرای سنتی است و اندیشههای سیاسی و اجتماعی در ذهن آنان بر اندیشههای فردی ودید انفسی غلبه دارد، کاربرد نمادها نیز دگرگون میشود و نماد در شعر معاصر برای بیان اندیشههای سیاسی و اجتماعی بهکار میرود. نمادپردازی سیاسیـ اجتماعی پدیدهای جدید است که آغازگر آن نیماست، اما این فن در دورههای بعد توسط پیروان مکتب نیما، بهویژه احمد شاملو، تداوم مییابد. شاملو به صراحت در کلام علاقهای نشان نمیداد؛ از این رو، به منظور گسترش عمق و عرصه معنا در اشعارش از نماد بهره فراوانی برده است و نمادپردازی از ویژگیهای اساسی شعر اوست. شاملو در نظام نمادپردازی متفکرانه و آگاهانه خویش تلاش کرده است تا نمادهای تکراری ادبیات کلاسیک را متحول کند و در معناهای نو بهکار گیرد. پژوهش تطبیقی حاضر میکوشد تفاوت دلالت معنایی نمادهای شعر کلاسیک و نمادهای بهکاررفته در اشعار احمد شاملو را واکاوی کند و شیوههای ظهور آنها را باز نماید.
غلامرضا سالمیان، سید محمد آرتا، دنیا حیدری، جلد 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
رمان شوهر آهوخانم، اثر علیمحمد افغانی، هم از نظر شخصیتپردازی و هم از لحاظ بیان مسائل اجتماعی اثری پرحرکت، ممتاز و بالقوه و انعکاس واقعیتهای جامعه است. در میان آثار افغانی، این رمان بهدلیل تواناییاش در ارائه مسائل ویژهای از جامعه، در ادبیات داستانی ایران جایگاه و هویت معینی یافته است. وجود مهمترین مؤلفههای مکتب رئالیسم در رمان شوهر آهوخانم نشاندهنده تأثیرپذیری نویسنده این رمان از اصول و جنبههای مختلف آن مکتب است. کثرت شاخصهها و جنبههای رئالیستی در این رمانِ بلند گویای این نکته است که سبک و شیوه غالب نویسنده در پرداخت عناصر داستان رئالیستی است. افغانی کوشیده است ماجراها، شخصیتها و عناصر داستانش با اصول مکتب رئالیسم منطبق باشد و با استفاده از تجارب و مشاهدات عینی خود به «واقعیتنمایی» داستان دست یابد. نویسنده با ساختن شخصیتها و بیان دقیق رخدادهای اجتماعی، آیینه تمامنمایی فراروی خواننده مینهد تا بدانوسیله به رویدادها و معضلات جامعه خویش بنگرد. ازاینرو، سعی نگارندگان این جُستار بر این است تا با تکیه بر شاخصههای رئالیستی این اثر به تحلیل وقایع اجتماعی بپردازند و زوایای پنهان این وقایع را بازنمایند
حسین حیدری، حسین قربانپور آرانی، جلد 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده
حکیم سنایی غزنوی (ف532) یکی از اندیشمندان دورانساز و ازجمله تأثیرگذارترین سرایندگان شعر تعلیمی عرفانی است که همواره شاعران و عارفان این دیار به ذهن و زبان او اقتدا کردهاند.
در این نوشته کوشیدهایم تا با تتبع نسبتاً جامع در دیوان و حدیقه، آرای سنایی را درباب تشبیه و تنزیه، قدم و حدوث، توقیفیبودن یا نبودن اسما و صفات خداوند و غرضمندی حضرت حق در آفرینش هستی تبیین کنیم و با مواضع فِرق مشهور کلامی بسنجیم. ازاینرو، ابتدا دیدگاه پیشوایان اشاعره، معتزله، ماتریدیه، کرامیه و شیعه امامیه درباب مسائل مزبور نقل و سپس آرای حکیم غزنه در این موارد طبقهبندی و تحلیل شده است.
تحقیق نشان میدهد که سنایی در اثبات مدعیات خود در آثارش از متون اسلامی و معارف عقلی زمانه خود بهره گرفته، درباب خداشناسی رویکردی تنزیهی و حتی سلبی داشته و مواضع اوـ برخلاف دیدگاه رایجـ با آرای اشاعره، کرامیه و اهل حدیث بهکلی متفاوت بوده و با باورهای معتزله، شیعه و ماتریدیه همسویی بسیار دارد.
مرتضی حیدری، جلد 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده
بایستگی استفاده از دانشهای نوین ادبی در ارزیابی متون قرآنی و نوشتههای برآمده از معارف قرآنی در جهان امروز بر پژوهشگران مسلمان آشکار و گریزناپذیر است. در پژوهش حاضر ساختار قصه حضرت یوسف(ع) در ترجمه تفسیر طبری با استفاده از نظریه ریختشناسی پراپ تحت ارزیابی قرار گرفته است. برای رسیدن به نتیجهای مناسبتر، این قصه به چهار داستان بخش شده و شخصیتها و خویشکاریهای آنها در هر داستان هدف تحلیل انتقادی قرار گرفته است. شمارگان شخصیتهای قصه و چگونگی خویشکاریهای آنها تطابق ساختاری این قصه را با نظریه پراپ و تبصرههای نظریه او بهروشنی نشان میدهد. حرکتهای سه داستان از چهار داستانِ این قصه از الگوهای حرکتی ششگانه پراپ پیروی کرده است؛ تنها در داستان دوم این قصه حرکتی دومقطعی دیده میشود که با الگوهای حرکتی پراپ همخوانی ندارد و حرکت تازهای بهشمار میرود. پراپ در آرای خود به ریشههای دینی قصهها توجه زیادی داشته و نظریه ریختشناسی او در مطالعه قصه یوسف(ع) بسیار کارگر افتاده است. ازآنجاکه پراپ به ساختارها توجه داشته نه روساختها و جزئیات کمّیتزای قصهها، آرای او در مطالعه قصههایی غیر از قصههای پریان نیز کارگشاست. نگارنده در پایان پیشنهاد میکند، با بهرهگیری از آرای پراپ، همه قصههای قرآنی و تفاسیر این قصهها ارزیابی ساختاری شوند تا ساختار بنیادین این قصهها به دست آید.
مهدی حیدری، علیرضا حاجیاننژاد، جلد 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
جهاد از عرصههایی است که صوفیان نخستین در آن حضور پررنگی داشتهاند. بهسبب گسترش فتوحات اسلامی و جنگهای متعدد با کفار در قرنهای نخستین هجری، بسیاری از صوفیان با سکونت در رباطهای مرزی در جنگ برضد کفار مشارکت میکردند که دراینمیان نامهای حسن بصری، سفیان ثوری، ابراهیم ادهم، شقیق بلخی، حاتم اصم، عبدالـلهبنمبارک، محمدبنکرام و پیروان فرقه کرامیه درخورتوجه است. اگرچه گاهی حضور در این خانقاههای مرزی با تنپروری همراه میشد و نیات صوفیان را به انگیزههای منفعتطلبانه آلوده میکرد، بسیاری از این مجاهدان با روزیخوردن از دسترنج خود میزیستند و در این جنگها نیز بهشهادت رسیدهاند. از آغاز تدوین کتاب درمیان متصوفه، صوفیان بسیاری به مسئله جهاد پرداختهاند و در آثار خود بحثی مشبع دراینباره مطرح کردهاند که میتوان از کُلاباذی، تِرمذی، نِفّری، سَرّاج، مکّی، خرگوشی و سُلَمی یاد کرد. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانهای و رجوع به منابع اصلی و نزدیک به سرچشمههای عرفان، کیفیت مشارکت صوفیان در جهاد و مسئله جهاد در کتابهای متصوفه بررسی شده است.
علی حیدری، کیانوش دانیاری، جلد 26، شماره 84 - ( مقالات منتشر شده 1397 )
چکیده
هایدگر یکی از فیلسوفان برجسته قرن بیستم است که درباب هستیشناسی نظریات ارزندهای دارد. فکر مسلط هایدگر «پرسش هستی» است. او معتقد است انسان یگانهموجودی است که هستی برای او مسئله است و نیز فقط اوست که میتواند درباب هستی به تحقیق بپردازد. از بین انسانها نیز شاعران اصیل را سزاوارترین افراد میداند. سهراب سپهری یکی از شاعران معاصر است که دستگاه فکری منسجمی دارد. او بهویژه در مجموعههای آخرش آگاهانه و با شیوههای مختلف برای کشف حقیقت اشیا و هستی داد سخن میدهد و لحظهای از آن غافل نیست. هدف ما در این پژوهش، با روش تحلیلیـ توصیفی، تبیین و تحلیل نگاه فیلسوفانه سپهری درباب هستی است. او مانند هایدگر برای شناخت و معرفی هستی از نگاه تکراری و ابزاری پرهیز میکند و پیشفرضها را کنار میگذارد. در مجموعه آخرش، اگرچه با وجود تلاش برای فهم حقیقت هستی، درنهایت، به عدم فهم کامل از هستی اعتراف میکند، ناامیدی در اندیشه او دیده نمیشود.
علی حیدری، بهنوش رحیمی هرسینی، جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
یکی از ویژگیهای سبکی غزل حافظ تکرارِ بخشی از معنی مصراع نخست در مصراع دوم است. شناخت او از روابط بلاغی و معنایی واژگان به او این امکان را داده که بتواند، بدون گرفتارشدن در قید تکرار لفظی، معنی را تکرار کند. یکی از روشهایی که او را در رسیدن به این هدف یاری بخشیده، جانشینکردن مفاهیم در دو پاره از بیت، با توجه به روابط بلاغی بین آنهاست. مفهوم جایگزینشده، علاوهبراینکه بر مفهوم نخست (مبدلمنه) یا قسمتی از معنی آن دلالت دارد، معنی اصلی خود را نیز حفظ میکند. این روش را اصطلاحاً "بدل بلاغی" نامیدهایم. در این پژوهش، روابط مختلفی که میان طرفین جانشینی وجود دارد، با استناد به سه مبحث سنتی معانی، بیان و بدیع در علم بلاغت دستهبندی شده است. نحوه چینش بدلهای بلاغی در ابیات حافظ متنوع است. گاهی چند مفهوم را در بیت جانشین یکدیگر کرده و چندین بدل بلاغی آفریده است. گاهی میان دو مفهوم چندین رابطه بلاغی ایجاد کرده و بر دامنه معنی افزوده است و گاهی نیز یک مفهوم را جایگزین چند مرجع کرده که این ارجاعات متعدد سبب ایهام و چندمعنایی شده است. در ادامه، تعدد و تنوع بدلهای بلاغی در ابیات حافظ، با ذکر نمونههایی، دستهبندی و تشریح شده است. بسامد روابط بلاغی در طرفین جانشینی در سه حوزه علم بلاغت به این ترتیب است: معانی 3%، بیان 69% و بدیع 28%. حدود یکسوم از ابیات حافظ دارای بدل بلاغی است. این بسامد بالا این شگرد را بهمثابه یکی از ویژگیهای سبکی حافظ معرفی میکند.
احمد کنجوری، علی نوری، محمدرضا روزبه، علی حیدری، جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
سیمین بهبهانی یکی از شاعران مبتکر و اثرگذار معاصر است. در نوغزلهای او، بسامد و تنوع تلمیحها چندان است که میتوان تلمیح را از برجستهترین ویژگیهای سبک شاعری او دانست. درک درست ظرفیتهای معنایی و ظرافتهای ساختاری سخنی که بنمایه تلمیحی دارد، به آشنایی با معنای تلمیح ازیکسو و شناخت ساخت و شیوههای بهرهگیری از تلمیح، ازدیگرسو، وابسته است. بررسی شگردهای عمقبخشی و توسع فکری، معنایی و فرهنگی تلمیح در شناخت و درک بهتر ظرافتها و تمهیدات معنایی و ساختاری نوغزلهای سیمین بهبهانی و نقش این عوامل در ایجاد التذاذ ادبی، اهمیت و ضرورت دارد. در این مقاله برآنیم که نشان دهیم سیمین بهبهانی در نوغزلهای خود تلمیح را به چه شیوهها و در چه گونههایی در محور عمودی خیال آورده و گسترش داده است. نتایج نشان میدهد که تلمیحها در شعر سیمین بهبهانی الگوها و ساختهای متنوعی دارند که از مفردات و ترکیبات واژگانی تا تلمیحهای گسترده و منتشرشده در سراسر محور عمودی خیال در نوساناند. در نوغزلهای سیمین بهبهانی، تلمیح در محور عمودی، به گونههایی همچون تلمیحات موازی، تلمیحات تلفیقی، تلمیحات مقایسهای، مُلَمَّح، تلمیح ساختاری، تلمیح مناظرهای یا مناظره تلمیحی، تلمیح حلولی و جز آن جلوه کرده است که برخی از این شیوهها، بهویژه در محور عمودی خیال، کمسابقه یا بیسابقهاند.
خانم مرجان حیدری تمرآبادی، خانم شیوا حیدری تمرآبادی، آقا وحید وزیری، جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با رویکردی بینرشتهای به بررسی نقش عناصر معماری در داستانهای سوررئال بوفکور و شازده احتجاب میپردازد. هریک از عناصر معماری که فضای فیزیکی را شکل میدهند و بهتعبیری فضایی محدود به زمان و مکان ایجاد میکنند تعریفی مشخص و کارکردی مختص خود دارند، اما محتوای این عناصر با معنای ضمنیشان فضاهایی ایجاد میکند که به زمان و مکان محدود نیستند. ازآنجاکه هدف این پژوهش بررسی تأثیر عناصر معماری در خلق فضای داستان سوررئال است، ابتدا عناصر معماری موجود در داستانها استخراج شد و با تکیه بر مطالعات تطبیقی، با روش تحلیلیـتوصیفی معنای آنها فراتر از جنبهی فیزیکی بررسی و درنهایت نقش آنها در خلق فضای سوررئال این داستانها آشکار شد. بوفکور را میتوان مهمترین اثر صادق هدایت دانست. عناصر معماری ازجمله خانۀ راوی و بناهای موجود در داستان نقش بسیار مهمی در فضاسازی داستان دارند. در داستان شازده احتجاب، بهواسطهی یادآوری خاطرات شخصیت اصلی در آخرین شب زندگیاش در اتاق خود، فضایی سوررئال شکل میگیرد. با بررسی عمیقتر، میتوان گفت عناصر معماری موجود در اتاق، با حمل مفاهیمی فراتر از خود، نقشی اساسی در بیان احوال شخصی شازده و شناساندن ضعفها و ترسهای او ایفا میکنند.
|
|
|
|
|
|