|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
5 نتیجه برای ملک
مسعود روحانی، سروناز ملک، جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
بیشتر محققان رشتههای زبانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی زبان و منتقدان فمینیست پژوهشهایی در زمینه زبان معیار انجام دادهاند که نشان میدهد بین زبان زنان و مردان تفاوتهایی وجود دارد. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا برای زبان ادبی (شعر) نیز میتوان جنسیت قائل شد؟ آیا علاوه بر سطح آوایی، واژگانی و نحوی زبان، صورخیال مثل تشبیه و استعاره هم میتوانند تحت تأثیر ذهنیت زنانه شاعران، نشانی از جنسیتگرایی داشته باشند؟ ازاینرو این پژوهش کوشیده است تأثیر جنسیت را بر کاربرد تشبیه و استعاره در شعر ده شاعر زن معاصر ایرانی بررسی کند. ابتدا یک یا دو مجموعه شعر از شاعران موردنظر بهصورت تصادفی انتخاب شد، سپس دو رکن اصلی تشبیه و استعاره از لحاظ جنسیتگرایی در شعرشان تجزیه و تحلیل گردید و این نتیجه حاصل شد که بهعلت وجود تفاوت میان زنان و مردان ازلحاظ پایگاه اجتماعی و ممیزههای زیستشناختی، زنان شاعر به شکل برجستهای از تشبیهات و استعارات مربوط به جنس خود استفاده میکنند که این جنسیتگرایی بیشتر در دو رکن مشبهبه و مستعارمنه بهچشم میخورد. وانگهی آنان از این نوع تشبیهات و استعارات بیشتر برای بیان مضامین رمانتیک و حسیـ عاطفی بهره میبرند.
احمد غنی پور ملکشاه، مرتضی محسنی، سوگل خسروی، جلد 24، شماره 80 - ( مقالات منتشر شده 1395 )
چکیده
یکی از موضوعات دلپذیر و مؤثری که از آغاز شعر دَری تا امروز توجه ادبشناسان و شعردوستان را جلب کرده مرثیهسرایی است که از قدیمیترین دوران در دیوان شاعران موجود بوده است و دراینمیان، تفاوت فقط در نوع ابراز آن و شدت و ضعف بیان تأثرات قلبی است. خاقانی شروانی یکی از شاعرانی است که در این زمینه طبعآزمایی کرده و مهارت و استادی خود را به ثبوت رسانده است. دیوان خاقانی، که همچون دیگر انسانها همواره در گذر حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین بود، پر است از سوگسرودههایی در ماتم عزیزان و خویشاوندان. مراثی خاقانی نمایانگر اوج عاطفه و قله احساس این شاعر نازکدل است و از پراحساسترین و شاعرانهترین آثار اوست. مرثیههای این شاعر داغدیده و آزرده شروان، از سوز دل و آتش درون او حکایت میکند؛ سوزوگدازی که هرگونه حجابی را به آتش میکشد و با زبانی ساده و بیتکلف، غوغا و آشوب دلش را برملا میکند و شرط اساسی مرثیه، که همانا لطافت و رقت و دردانگیزی و شورآفرینی و قوّت تأثیر و دلنشینی است، در مراثی این شاعر در سر حد کمال احساس میشود. در این مقاله به بررسی مرثیه در دیوان خاقانی پرداخته شده است.
داود واثقی خوندابی، مهدی ملک ثابت، محمدکاظم کهدویی، جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
تأویل یکی از بنیادیترین اصول منظومه فکری اهل عرفان است. ارباب ذوق با قدرت علمی و شهودی خود در آنسوی ظواهر الفاظ و عبارات، معانی بکر و عمیقی از آیات قرآن و احادیث ارائه میدهند که جز در خاطر فضلا و عرفای بزرگ نگنجد. مثنوی معنوی از آثاری است که دیدگاهی تأویلی به قرآن و حدیث دارد. غور در مثنوی آشکار میسازد که مولانا در بسیاری از موارد از پوسته ظاهری احادیث عبور کرده و معنای عمیقتری از آنها ارائه داده است. سلطانولد نیز در جایگاه فرزند و مرید مولانا در مثنویهای سهگانه خود رویکردی تأویلگرا به احادیث دارد. او، اگرچه در زمینه تفسیر و تأویل احادیث نوآوریهایی دارد، در بیشتر موارد از منظومه فکری پدرش تأثیر پذیرفته است.
نگارندگان در این جستار رویکرد تأویلی مولانا را به احادیث در مثنوی معنوی بررسی میکنند و میزان و نحوه بازتاب این تأویلها را در مثنویهای سلطانولد آشکار میسازند. نتیجه پژوهش آشکار میکند که مولانا و بهتبع او سلطانولد سطحیاندیشی و اتکا به ظواهر متون دینی را درخور ارباب احوال ندانستهاند و معتقدند اولیای الهی، بهعلت اینکه صفات بشری را در وجود خود فانی کرده و از عقیله انانیت گذشتهاند، گفتارشان چونان وحی الهی از خطا مصون است و با قدرت شهودی و با استناد به تجربیات عرفانی خود میتوانند معانی ژرفی از معارف دین بیان کنند.
ملکمحمد فرخزاد، مژگان زارع کهن، جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
ادبیات قلمروهای وسیعی را دربرمیگیرد که شامل موضوعات گوناگونی است؛ با دانشهای متعددی در ارتباط است و روشهای مختلفی را نیز برای بررسی و مطالعه آن میتوان بهکار گرفت. بهعبارت دیگر، بسیاری از مسائل ادبی «چندتباری» هستند و در علوم مختلف ریشه دواندهاند؛ از جمله روانشناسی. مفهوم هوشمعنوی، با موضوعاتی از معانی یا ارزشها در پیوند است که به موجب آن جایگاه هوش در زندگی ما در بافت و زمینهای غنیتر از معانی قرار میگیرد. هرچند اصطلاح هوشمعنوی از دستاوردهای حوزه عرفان نیست و در روانشناسی محل بحث و بررسی است، اما این بهمعنای متروکماندن موضوع در آثار عرفانی ما نیست. اگر منصفانه بنگریم، مباحث مربوط به هوشمعنوی و معادلهای آن بهصورت بسیار وسیع و پربار در ادب عرفانی ما بیان شده است. شاخصه معنویت و مذهب بهویژه هوشمعنوی در عرصه شعر عرفانی در ادبیات فارسی و شعر مولانا از اهمیت ویژهای برخوردار است. مقاله حاضر که به روش توصیفیـتحلیلی و بر مبنای دادههای کتابخانهای صورت گرفته است، نشان میدهد که ایمان، صلح، نوعدوستی و کاربرد صحیح آن در زندگی و سازگاری با ناملایمات دنیای واقعی از شاخصههای اصلی هوشمعنوی در مثنوی مولاناست.
عبدالرحمن دیوسالار، احمد غنیپور ملکشاه، مرتضی محسنی، جلد 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده
اخلاق عرفانی مجموعهای از الگوهای معرفتشناختی است که نتایج و کارکرد آن، تجلی صفات خداوند در عارف است و غایت آن، کاملساختن و رساندن انسان است از فروترین حد وجودی خود به بالاترین مرتبه کمال، که با طی طریق و سیر در منازل معنوی و بر محور پیراستگی از رذایل و آراستگی به فضایل، از راه ریاضت و مجاهدت، بهدست میآید. توجه به این مفهوم غنی و پُربار معنوی در مثنوی هفتاورنگ جامی بسیار خودنمایی میکند. هدف این مقاله، پس از ارائه تعریف اخلاق عرفانی، استخراج و بیان شمّهای از مضامین اخلاق عرفانی در مثنوی هفتاورنگ است که در سه حوزه اخلاق عرفانی، یعنی «ارتباط انسان با خدا»، «ارتباط انسان با خود» و «ارتباط انسان با انسانهای دیگر» و نیز در پنج ساحتِ «عقیدتیـمعرفتی»، «احساسی و عاطفی»، «ارادی»، «کردار» و «گفتار»، بهروش توصیفیـتحلیلی طرح شدهاند. با مطالعه این مثنوی مشاهده میشود که جامی سعی دارد مخاطبانش را بهسوی اخلاق عرفانی با محوریت بندگی خدا سوق دهد. ازاینرو، مضامین بهکاررفته در این مثنوی بیشتر حول حوزه ارتباط انسان با خدا میگردد.
|
|
|
|
|
|