|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای وجدانی
فریده وجدانی، جلد 17، شماره 64 - ( 3-1388 )
چکیده
این مقاله به نقد آراء دو گروه از شارحان کلام حافظ پرداخته است که وی را ملامتی و یا متمایل به آیین ملامت دانستهاند. نظر گروه اول که به ضرس قاطع حافظ را ملامتی خواندهاند، با عنایت به فاصله زمانی میان عصر زندگانی وی و روزگار رواج اندیشه ملامت، مورد تردید قرار گرفته است؛ اما نمایاندن نادرستی نظر گروه دوم که حافظ را متمایل به اندیشه ملامتیان، دلباخته و پذیرنده اصول ایشان و صاحب توافق با مشرب آنان معرفی کرده و به عرفانش رنگ ملامت دادهاند، هدف عمده این مقاله بوده است. برای تحقق این منظور، ذیل هفت شماره به طرح توافقها و تقابلهای کلام حافظ با آراء اهل ملامت پرداختهایم تا وجود گزارههای متناقض و ناهمخوان در شعر وی و عاری بودن عرصه کلام بزرگان طریق ملامت از چنین گزارههایی را برجسته سازیم. سپس کوشیدهایم تا برای همخوانیها و ناهمخوانیهای کلام حافظ با عقاید ملامتیان دلیلی سازگار با منطق زبانی و ساختار شعر او عرضه کنیم. در پایان با تکیه بر دلایل ارائه شده، این نتیجه را به دست دادهایم که حافظ مبلّغ هیچ اندیشه رسمی یا غیر رسمی نیست. او شاعری آزاداندیش است که در هیچ قالبی اعم از عرفانی و غیر عرفانی نمیگنجد و هنرش را در درجه اول اهمیت قرار میدهد. با این همه، تأویلپذیری شعر وی از سویی و سعی شارحان بر پاسخگویی به افق توقّعات زمانه از سویی دیگر، سبب اعطای مشرب ملامتی به وی شده است.
فریده وجدانی، جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده
بازگوکردن یا خواندنِ داستان، قصه، روایت و غیره در مجالس سابقهای بس کهن در تاریخ فرهنگی ایران زمین دارد. قِسمی از این سنت در روزگار فردوسی نیز رواج داشته و بهصورت شاهنامهخوانی ظهور مییافته است. حکیم توس با علم به این موضوع و امیدی که به خوانش نامورنامه خویش داشته است، در بهکارگیری برخی واژگان که بر مفهوم "صدا" دلالت دارند بسیار هنرمندانه رفتار کرده و از این طریق اسباب فزونی اشتیاق شنوندگانِ شاهنامه را فراهم آورده است.
پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفیـ تحلیلی نشان میدهد که فردوسی برای القای مفهوم "صدا" واژگانی را برگزیده است که یا دامنه معنایی بسیار فراخی داشتهاند، یا خود درصدد گستردهسازی دامنه معنایی آنها برآمده است و بدینترتیب هنگام بهکارگیری این واژگان، ضمن آنکه تمام حواس شنونده را به یافتن منبع تولید "صدا" یا همان مصداق معطوف کرده است، تعلیق و انتظاری خُرد و کوتاه پدید آورده است که وقتی قرینِ آشناییزدایی میشود، بر زیبایی و جذابیت سروده او میافزاید.
نویسنده با اذعان به اینکه شیوه واژهگزینی فردوسی که در این مقاله محل بحث قرار گرفته است یگانهشیوهای نیست که به انتظارآفرینی و گوشسپاری به شاهنامهخوانی میانجامد و سراینده نامورنامه ایرانیان برای انتظارآفرینی در این مجموعه عظیم شگردها دارد، بر آن است تا به بازنمایی جزئی از توانایی و خلاقیت فردوسی بپردازد که طی قرنهای متمادی در گیرایی کلام شاهنامهخوانان نیز تأثیرگذار بوده است، ولی تاکنون هدف توجه و بررسی قرار نگرفته است.
|
|
|
|
|
|