|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
9 نتیجه برای پارسا
سید احمد پارسا، جلد 14، شماره 55 - ( 12-1385 )
چکیده
شکوه بر باد رفته ایوان مدائن از دیرباز تأثر روحی بینندگان این بنای تاریخی را به دنبال داشته است. خیام، بحتری، خاقانی، شیخ رضا طالبانی و معروف الرصافی از جمله کسانی هستند که حاصل تأثرات و انفعالات درونی خود را از مشاهده بازماندههای این بنای سترگ در سرودههایی نغز و پرمغز ارائه دادهاند که در این میان سروده خاقانی به دلیل سادگی و روانی، فرم و محتوای اثر و موتیف تأثر برانگیز آن از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش است که آیا خاقانی ـ آن گونه که بسیاری از پژوهشگران معاصر پنداشتهاند ـ این چامه را بر اساس حس میهندوستی سروده یا بیاعتباری دنیا و عبرت گرفتن از آن عامل سرایش این چامه به شمار میرود. نتیجه نشان خواهد داد که با این پژوهش میتوان به درک درستتری از این چامه دست یافت.
سید احمد پارسا، جلد 17، شماره 66 - ( 12-1388 )
چکیده
ردیف یکی از عوامل مهم و نقشآفرین در افزایش موسیقی کناری شعر است. قرار گرفتن آن بعد از قافیه و داشتن وحدت لفظی و معنایی وجه مشترک همه تعاریف این مقوله از آغاز تاکنون بوده است. خاقانی شروانی (595-515 هـ . ق) با هنجارگریزی در این زمینه و استفاده از ظرفیتهای زبانی چون ایجاد معانی مجازی، کنایی و استعاری جدید در بافت کلام، همه تعاریف موجود در زمینه وحدت معنایی را زیر سؤال برده است؛ بهگونهای که تنها در یک چامه بلند 145 بیتی 116 معنی گوناگون از ردیفهای به کار رفته ارائه کرده است. در پژوهش حاضر ضمن نشاندادن توان هنری خاقانی در این زمینه، کوشش شده تا در تعریف ردیف نیز تجدیدنظر شود. در این راستا انواع ردیفهای اسمی، فعلی، قیدی و امثال آن در قصاید خاقانی بررسی شده است.
سید احمد پارسا، دلارام مهدوی، جلد 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
مطالعات ردهشناسی زبان حاکی از آن است که میان مقولههای نحوی و معنایی-منظوری رابطهای مستقیم وجود ندارد. بخشی از دشواریهای مفاهیم ادبی نیز در گرو عدم اطلاع از معانی ثانوی مقولههای معنایی- منظوری جملات است. هدف پژوهش حاضر بررسی این جنبهها در غزلیات شمس است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و دادهها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به روش کتابخانهای و سندکاوی بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش 3229 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 264 غزل است. نتیجه نشان میدهد که مولانا از 27 کارکرد از مجموع 35 کارکرد ثانوی مورد نظر در این پژوهش استفاده کرده است. تحلیلهای آماری نشاندهنده این است که پربسامدترین کارکردهای ثانوی به ترتیب تعجب، نهی، استفهام انکاری، ملامت، نفی و استفهام تقریری است که بهکارگیری یا عدم بهکارگیری برخی از کارکردها بهگونهای به هماهنگی یا عدم هماهنگی آنها با جهانبینی مولانا بستگی دارد که در مقاله بررسی شده است.
حبیبالله سلیمی، سیداحمد پارسا، جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
تلمیح و تشبیه دو مقوله بلاغیاند که اندیشمندان علوم بلاغی از دیرباز در دو حوزه بدیع و بیان به آنها پرداختهاند. برخی شاعران ایرانی با استفاده از ظرفیتهای زبان فارسی، با تلفیق این دو مقوله گونه بلاغی تازهای پدید آوردهاند که در این پژوهش با نام تشبیههای تلمیحی از آنها یاد میشود. موضوع پژوهش حاضر، بررسی این گونه بلاغی در سرودههای دهه چهل و برخی از سرودههای اوایل دهه پنجاه شفیعی کدکنی است. برای اینکار، آیینهای برای صداها شامل مجموعههای شعری زمزمهها، شبخوانی، از زبانبرگ، در کوچهباغهای نشابور، مثل درخت در شب باران، از بودن و سرودن، و بوی جوی مولیان، بررسی شده است. هدف این پژوهش شناساندن ویژگیهای این گونه بلاغی چون آشناییزدایی، برجستهسازی، ایجاز، ترجمهناپذیری، داشتن زمینه روایی و اختصاص آن به زبان فارسی است که برای اولی بار در ادب پارسی انجام میگیرد. شناخت رابطه مضمونی این تشبیهها با موضوعات شعری شفیعی کدکنی و میزان توانمندی او در بهکارگیری و نوع تلمیحات بهکاررفته، از اهداف دیگر این پژوهش است که به روش توصیفیـتحلیلی و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا بررسی شدهاند. قراردادن شخصیتهای اساطیری، دینی، عرفانی، علمی و غنایی در جایگاه مشبّهبه در این تشبیهها، آگاهی شاعر از این مقولات و تسلط او در این زمینه را نشان میدهد. همین مسئله بسامد این تشبیهها در سرودههای شاعر، نوآوریهای او در این بخش و تناسب معناییـ مضمونی سرودهها با این گونه بلاغی را توجیه میکند.
محمد پارسانسب، فاطمه احمدیزاده کهن، جلد 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
مفاخره در مقام مضمونی شعری یا بهعنوان زیرگونهای ادبی، در دیوانهای شاعران کلاسیک فارسی حضوری پررنگ دارد. این جستار با رویکردی تحلیلی در پی واکاوی مفاخره در شعر شاعرانی چون منوچهری دامغانی، سنایی غزنوی، و خاقانی شروانی برپایه نظریه میدان بوردیو است. بهاینمنظور، پس از استخراج نمونههایی از قصاید مفاخرهآمیز این شاعران و درنظرگرفتن مسائل تاریخی و اوضاع اجتماعی حاکم بر دورههای موردنظر و منش و ذهنیت شاعران، کوشش کردیم نمونهها را براساس چهار قاعده میدان ادبی بوردیو (منش، سرمایه، منازعه و بیغرضی) تحلیل کنیم. نتایج بررسیها نشان داد که منوچهری، بهدلیل گرایش به میدان قدرت، برای رسیدن به نام و نان و تثبیت موقعیت خود، شعر و هنرش را برای مدح و مفاخره به این میدان اختصاص داده و اصل بیغرضی میدان ادبی را، که در پی نابسازی ادبیات است، رعایت نکرده و بههمیندلیل به حاشیه میدان رانده شده است. اما، با تغییر میدان قدرت در عهد غزنویان دوم و دوره سلجوقی و تغییر احوال شاعران بهدلیل مسائل و پریشانیهای بهوجودآمده، شاعرانی چون سنایی و خاقانی با توجه به منش خاص خود از میدان قدرت فاصله گرفتند و در پی نابسازی ادبیات و مبارزه با میدان قدرت برآمدند که دراینمیان، خاقانی، بهدلیل بیغرضی و رعایت قواعد میدان ادبی، توفیق بیشتری نسبت به سنایی غزنوی داشته است.
سمیرا بامشکی، شمسی پارسا، جلد 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
ابرپیرنگ به آندسته از پیرنگهایی گفته میشود که در میان اقوام و فرهنگهای گوناگون بسیار تکرار میشوند. هدف این نوشتار، کشف ساختار ابرپیرنگ جهانی «پیمان انسان با شیطان» در دو روایت «ضحاک» در شاهنامه فردوسی و فاوست به روایت گوته است. ابرپیرنگ پیمان انسان با شیطان در روایات گوناگون در میان اقوام و ملل جهان تکرار شده و در زمانها و مکانهای مختلف به حیات خود ادامه داده است. در پژوهش حاضر، کوشش شده است با روش توصیفی-تحلیلی به دو پرسش پاسخ داده شود: نخست، ساختار و الگوی تکرارشونده حاکم بر این ابرپیرنگ چیست؛ دیگر اینکه، تفاوت¬ها و شباهتهای روایت فردوسی و گوته در این ابرپیرنگ در بخش¬های متنوع، همچون چرایی پیمان با شیطان، انگیزه¬های پیمان، کنشهای قهرمانان، چگونگی ظهور شیطان بر قهرمانان، و فرجام آنها چگونه است. نتایج نشان می¬دهد که ساختار این ابرپیرنگ الگویی تکرارشونده بهاینقرار دارد: پیمانبستن شیطان با افرادی با ویژگی¬های برتر، فروختن روح به شیطان، انجامدادن یک گونه از خویش¬کاری¬های مشابه پس از پیمان با شیطان، و فرجامی از نوع سقوط کامل یا بازگشت به رستگاری پس از تحمل پیامدهای دردناک رفتارهای نادرست. تفاوتهای این دو روایت از یک داستان واحد، شامل انگیزه¬های پیمانبستن است که در فاوست بهرهمندی تمامعیار از خوشی¬های مادی و دنیایی، و در داستان «ضحاک» قدرتطلبی است. تفاوت دیگر در کنش¬های قهرمانان پس از پیمانبستن است که در فاوست با شهادت دروغ و قبول مال دزدی همراه است، اما در داستان «ضحاک» با قتل و رابطه نامشروع سروکار دارد که در هردو روایت مشترک است. چگونگی ظهور شیطان بر ایندو نیز متفاوت است. در فاوست شیطان بهشکل سگ، اسب آبی، و سالک دانشجو ظهور می¬کند و در داستان «ضحاک» بهشکل مردی نیک¬خواه، خوالی¬گر (آشپز) و پزشک ظاهر می¬شود. فرجام پیمان در فاوست پس از تحمل سختی¬های بسیار به رستگاری ختم میشود و در ضحاک به بندیشدن او در بن غاری می¬انجامد. برمبنای این پژوهش، میتوان درباره احتمال تأثیرپذیری گوته از فردوسی تأمل کرد.
سیداحمد پارسا، منصور رحیمی، جلد 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
زندانسرودههای احمد شاملو ازنظر ساختاری، کارکردی، مضمونی و گفتمانی تفاوتهای معناداری با شکل کلاسیک حبسیه دارد. در پژوهش حاضر، با رویکردی تلفیقی و از راه بهکارگیری ابزار گفتمانی و نشانهشناختی، زندانسرودههای احمد شاملو بررسی شده است. در پژوهش حاضر، بهمنظور تفسیر کارکرد زندان بهمثابه ابزاری تنبیهی، از آرای فوکو درباب مراقبت و تنبیه استفاده شده و در جهت تبیین مناسبات قدرت و پیوندش با فضای انضباطی و مجازات زندان، گریزی به مبحث سلطه و اقتدار زده شده و از آثار جامعهشناسان و فیلسوفانی چون ماکس وبر و توماس هابز بهره گرفته شده است. در تفسیر فضای زندان نیز آرای لوفور در خصوص فضا و منظر بهکار گرفته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که شاملو اتهامش را نمیپذیرد و مجازات را نامشروع میداند و بهاینوسیله کارکرد تنبیهی و انضباطی زندان را بیاعتبار میکند؛ نیز، فضای زندان در زندانسرودههای شاملو فضایی گفتمانی است که شاعر کوشیده است با گریزهای پیاپی به فضای بیرونی، از ظرفیت دیالکتیکی فضا بهره بگیرد و زندان را از هویت کالبدی و متعین خود بهمثابه مکانی بسته و محصور تهی کند و آن را همچون تجربه زیستی بایستهای در جهت نیل به مقصود بهتصویر بکشد.
کیهان سعیدی، سید سیّد احمد پارسا، جلد 30، شماره 93 - ( 11-1401 )
چکیده
موضوع پژوهش حاضر بررسی و تحلیل گفتمان آرمانشهری پاپلی یزدی در کتاب شازدهحمام برمبنای نظریه گفتمانی لاکلاو و موفه است. جامعه آماری پژوهش کتاب پنججلدی شازدهحمام و حجم نمونه سه جلد اول این کتاب است که جلد اول و دوم آن تاکنون 34 بار و جلد سوم 14 بار تجدید چاپ شده است. دلیل انتخاب این موضوع، گفتمانهای فرامتنی این اثر است که آن را از آثار مشابه متمایز ساخته است. همچنین، علت انتخاب نظریه یادشده، کارآمدبودن تحلیل گفتمان برای تحلیل اثر نویسنده مذکور است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. دادهها براساس تحلیل محتوا و با استفاده از نظریه گفتمانی لاکلاو و موفه تحلیل شده است. پژوهش حاضر برمبنای این نظریه بهدنبال یافتن پاسخ این سؤال است: مفصلبندی مفاهیم و فرآیند هویتیابی گفتمان آرمانگرایانه نویسنده و نسبت آن با گفتمان حاکم چگونه است؟ نتایج نشان میدهد که براساس این نظریه، گفتمان نوگرای نویسنده در تضاد با گفتمان سنّتگرای حاکم شکل میگیرد و «تجدد و پیشرفت» را بهمثابه دال خالی در جایگاه دال مرکزی قرار میدهد. همچنین، دالهای فرهنگ و حقوق زنان را پیرامون دال مرکزی مفصلبندی میکند و به هر کدام هویت و معنایی تازه میبخشد. در پایان، نویسنده انسانها را بهعنوان عامل و کارگزار ترغیب میکند تا برای تحقق جامعه آرمانی خود فعالیت کنند.
آقای منصور رحیمی، پروفسور سید احمد پارسا، جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
تعامل و تناظر مجموعهای از عناصر زبانی، ادبی، روایی و گفتمانی شبکهای از روابط را با ضرایب تأثیر متفاوت در پیوند با متن شکل میدهد. ترکیب و تلفیق آرای نظریهپردازان حوزههای زبان، گفتمان و روایت پژوهشگر را از یکسونگری باز میدارد و زمینه دستیافتن به نتایج مطلوبتر را فراهم میسازد. در پژوهش حاضر، با رویکردی تلفیقی برخی از مهمترین عناصر زبانی، گفتمانی و روایی بهمنزله عوامل مؤثر در شکلگیری معنا برشمرده شده و با توصیف جایگاه و نقش هریک از این عناصر در متن، تلاش شده است سویههای درونمتنی و برونمتنی درک شود. بهاینمنظور، تحقیق حاضر در حوزه زبانشناسی نظریه سهسطحی هلیدی و حسن (زمینه، عاملان و شیوه گفتمان) را اساس تحلیل قرار داده است. همچنین، جهت توصیف زمینه گفتمان به آرای ریفاتر درباب شعرشناسی رجوع شده است. در حوزه روایتشناسی نیز به برخی روایتشناسان ساختارگرا استناد شده و درنهایت، جهت توصیف عاملان گفتمان آرای ونلیوون (2008) درباب گفتمان و کنشگران بهکار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اولاً، بنمایه و زمینه گفتمان در شعر آرش کمانگیر بازتولید کیش انتظار و امید به رهایی ازطریق ظهور قهرمان و منجی است. ثانیاً، عاملان (کارگزاران) گفتمان به دو دسته اصلی عامل فاعلی و پذیرنده عمل تقسیم شدهاند. آرش، در نقش قهرمان قربانی، عامل فاعلی روایت است و مردم شهر که منفعل و منتظرند در نقش پذیرنده عمل بازنمایی شدهاند. ثالثاً، کسرایی با توجه به میدان گفتمانی و اعتقادی خاصی که به آن تعلق دارد، شخصیت پادشاه را از روایت حذف کرده است.
|
|
|
|
|
|