|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای Kazzazi
رامین خسروی اقبال، میرجلالالدین کزازی، جلد 25، شماره 82 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
از دانشمند برجسته شیعی، ملااحمد نراقی، با تخلص شعری «صفایی»، کتابی معروف به طاقدیس در دست است که مشابهتهای زیادی در ظاهر و در بطن کلام با مثنوی مولوی دارد. این کتاب تحت سیطره معنوی مثنوی مولانا و نظیر سایه آن است که هم در شیوه سرایش، آغاز و فرجام سخن و هم غایت معنایی، تلاشی شگرف برای همانندسازی آن با مثنوی مولوی صورت گرفتهاست. در این مقاله، خوانش بینامتنی حکایات مثنوی طاقدیس و مثنوی معنوی برمبنای نظریه ترامتنیت ژنت از طریق سه مشخصه بینامتنیت صریح و اعلامشده، غیرصریح و پنهانشده و ضمنی، همراه با نمونه و تحلیل کاربردی نظریه پیشگفته، ارائه میشود. یافتههای این پژوهش چنین نتیجه دادهاست که از بین 65 حکایت مثنوی طاقدیس برطبق نظریه ترامتنیت ژنت هیچ نشانه روشنی برای ارتباط بینامتنی صریح و اعلامشده با مثنوی معنوی وجود ندارد، بلکه بیشترین ارتباط بینامتنی به بینامتنیت غیرصریح و پنهان مربوط میشود. این نتیجه روشن میسازد پیرنگ، بنمایه و اشخاصِ دستکم هجده حکایت مثنوی طاقدیس تا حد بسیاری از مثنوی معنوی اخذ شدهاند. دست آخر، اینکه در سرتاسر حکایات مثنوی طاقدیس الگوها و نمادهای گوناگونی از نظر فضای داستان، لحن و بیان، شیوه روایت، نام اشخاص و... وجود دارد که یادآور قصهها و حکایات مثنوی معنوی هستند و براساس طبقهبندی ژنت ذیل بینامتنیت ضمنی قرار میگیرند.
کامین عالیپور، میرجلالالدین کزازی، جلد 25، شماره 83 - ( مقالات منتشر شده 1396 )
چکیده
در این پژوهش، به تبیین انگیزههای «غیریتسازی»، «برجستهسازی» و «بهحاشیهرانی» در بعضی از رباعیات خیام، که این ویژگیها در آنها برجسته است، پرداخته شده است. غیریتسازی یکی از روشهای دستیابی به انگیزههای پنهان در ورای متون ادبی است که ازطریق تحلیل گفتمان متن با جامعهشناسی و علوم سیاسی در پیوند مستقیم است. در هر گفتمان براساس «منطق همارزی» و «منطق تفاوت» میتوان به تبیین روابط غیریتسازانه موجود در متون ادبی پرداخت؛ بدینمعنی که در هر گفتمان، یک قطب مثبت باعنوان «ما» و با هویت «خودی» برجسته میشود و دربرابر آن، قطب منفی دیگر، باعنوان «آنها» و با هویت «دیگری» بهحاشیه رانده میشود. در این پژوهش از روشهای تحلیل گفتمان سیاسیـاجتماعی لاکلا و موفه و همچنین روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف استفاده شده است.
تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش بهصورت توصیفی و تحلیلی است. خیام در تعدادی از رباعیات خود از این شیوه برای ابراز مقاصد خود بهره برده است. با تبیین و توصیف این موارد به این نکته پی خواهیم برد که چرا و بنابر چه دلایلی خیام درپی نوعی قطبیتسازی در رباعیات خود بوده است و نیز درخواهیم یافت که خیام، علاوهبر طرح دیدگاههای فلسفی در رباعیات، چگونه درصدد ابراز انگیزههای سیاسی و انتقادی ورای گفتمانهای خود بوده است.
|
|
|
|
|
|