|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
26 نتیجه برای شاهنامه
محمدحسن جلالیان چالشتری، جلد 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده
هرچند سال¬های بسیاری از آغاز تصحیح انتقادی شاهنامه می¬گذرد، هنوز تا رسیدن به نهایت آن راهی طولانی در پیش است. حجم بسیار این اثر سترگ و تنوع فراوان موضوعات مطرحشده در آن، در کنار کهنگی زبان، ایجاب می¬کند که به¬رغم تلاش¬هایی که تاکنون در این راه صورت گرفته و تصحیحهای ارزشمندی که به همت و صرف عمر بسیار فراهم آمده، همچنان داستان به داستان، بیت به بیت، و واژه به واژه این اثر هدف بازنگری و دقت نظر قرار گیرد و محققان با تخصص¬ها و رویکردهای گوناگون به آن بپردازند، تا هرچه ¬بیشتر، صورت نهایی، که شبیه¬ترین صورت به سروده شاعر است، بهدست آید. در این نوشتار، از دیدگاه دستوری به چند بیت شاهنامه از بخش¬های مختلف آن پرداخته شده است. وجهاشتراک این ابیات، وجود افعال تمنّاییـشرطی در آنهاست. در بخش نخست، افعال ضمیرساخت در شاهنامه، در بخش دوم فعل تمنایی نادری که تکواژ تمنایی در آن بهصورت «یی» ظاهر شده و در بخش سوم صورت تمنایی فعل بایستن، که بهدلیل ضرورت متمم ضمیری، ساختی خاص را نشان می¬دهد، با سنجش ضبط¬های دستنویس¬ها و تحلیل قرائتهای پیشین، بررسی و واکاوی شده¬اند. در مورد فعل ضمیرساخت، همهجا صورت مختوم به «تی» پیشنهاد شده و در دو مورد دیگر، با استفاده از ضبط¬های دستنویس¬ها و تکیه بر نکات دستوری، بر صحت قرائت¬هایی که پیش از چاپ خالقی¬مطلق وجود داشته¬اند، تأکید شده است.
آرمان فاتح دولت آبادی، غلامعلی فلاح، حمید عبداللهیان، جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
شاهنامه فردوسی پر از داستانهایی است که در اساطیر ریشه دارند. شخصیتهای داستانها را میتوان از چشماندازهای گوناگون تحلیل کرد. کیخسرو از شخصیتهای برجسته در داستانهای اساطیری است. در پژوهش حاضر، با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی و بهرهگیری از روش تحلیل محتوا و با تأکید بر رویکرد انسانشناختی مارسل موس و نظریات الیاده درباره جادودرمانگران، شخصیت کیخسرو و کنشهای جادوانه او تحلیل شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که کیخسروِ تورانیـایرانی بالقوه جادوگر است و ویژگیهای شخصیتی و کنشهایی دارد که در جادوگران یافت میشود. کیخسرو چون شاهـکاهنی مسلط بر عناصر چهارگانه و رازآموخته در جادوگری، با روشهای نامرسوم جادویی افراسیاب را شکست میدهد و جنگ بزرگ را به پایان میرساند.
مجتبی دورودی، حمید فدایی، جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
موضوع جستار حاضر بررسی و تحلیل بیتی از شاهنامه فردوسی است که تاکنون پژوهشگران دیدگاههای گوناگونی درباره آن اظهار کردهاند. این بیت، که سعدی نیز در بوستان ضبط کرده است، با مصراع «میازار موری که دانهکش است» آغاز میشود. سپستر، خالقیمطلق صورت ضبطشده این بیت در نسخه فلورانس و دو نسخه دیگر را، که مصراع «مکش مورکی را که روزیکش است» در آنها آمده است، اساس تصحیح خود قرار داده و آن را نزدیکترین صورت به اصل شاهنامه دانسته است. پسازآن، پژوهشگران دیدگاههای خود را در رد یا قبول این تصحیح منتشر کردهاند. در این پژوهش، ضمن بررسی نظریات دیگر، با تمرکز بر متنهای اوستایی و فارسی میانه، و نیز با درنظرگرفتن صورت بسامدی تعدادی از واژگان این بیت، این نتیجه حاصل شده است که عبارت «مور دانهکش»، ترکیبی وصفی و کهن است که در متنهای باستان و میانه ریشه دارد و دامنهاش به فارسی نو نیز کشیده شده است. دو دیگر، واژه «مکش» نسبت به «میازار» و «موری» نسبت به «مورک» برتری دارد که بهقرینه یکدیگر در هر کدام از ابیات دیده میشوند. بااینحال، واژه «میازار» را میتوان ازجمله نوآوریهای شاعرانه فردوسی بهشمار آورد.
اشرف سراج، جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
«داد» (عدالت) ازجمله مفاهیم انتزاعی است که در دنیای خارج از ذهن صورت ملموسی ندارد و اندیشمندان در طول تاریخ از دیدگاههای گوناگون به آن پرداختهاند. فردوسی به داد و دادورزی توجهی ویژه داشته و از آن بهمنزله یکی از صفات برجسته و ضروری پادشاهان یاد کرده است. از دیدگاه زبانشناسان شناختی، ذهن انسان با استفاده از سازوکار استعاره، مفاهیم انتزاعی (حوزه مقصد) را ازطریق مفاهیم عینی (حوزه مبدأ) درک میکند. برای یک مفهوم انتزاعی ممکن است چندین حوزه مبدأ مختلف بهکار گرفته شود. تجارب جسمانی، محیط فیزیکی، محیط اجتماعی و فرهنگی و پیشینه شخصی و اجتماعی از عوامل دخیل در تنوع استعارهها هستند. در این پژوهش تلاش شده است تا دیدگاه فردوسی درباره داد با بررسی استعارههای مفهومی بهکاررفته در شش داستان شاهنامه معرفی و عوامل مؤثر در تنوع حوزههای مبدأ با تحلیل رابطه استعاره و انواع بافت شناسایی شود. مطابق نتایج حاصل از پژوهش، پادشاه داد را، که بهمثابه شیئی ارزشمند و ثروتی ناتمام است، در بین مردم و جهان میگستراند. دادورزی سبب آراستگی و روشنایی پادشاهی و کشور میشود و نگهبانی است که قلمرو حکومت را ایمن نگه میدارد و نیز بهمثابه آبی است که آبادانی و تازگی جهان و شادی مردم به آن وابسته است.
دکتر اسد آبشیرینی، دکتر قدرت اله ضرونی، آقای رضا براتی، جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
شعر «آخر شاهنامه» یکی از شعرهای درخشان مهدی اخوانثالث است که تحتتأثیر کودتای 28 مرداد سال 32 رنگ یأس و اضطراب به خود گرفته است. زمینهها و عوامل فردی و اجتماعی بسیاری در شکلگیری این دو مقوله بههمپیوسته عاطفی تأثیرگذارند، اما در شعر اخوان، شاید تأثیرگذارتر از مرگ نزدیکان، شکست نهضت ملی برخاسته از وقایعِ مربوط به نفت بود که یأس و اضطراب را در ذهن و روانِ شاعرِ شکستخورده معاصر نمایان کرد. شعر «آخر شاهنامه»، بهجهت جنبه روایی، برخورداری از زبان کهن خراسانی، هنجارگریزی نحوی و ساختار منسجم آن، قابلیت بررسی با رویکردهای ادبی جدید و بهویژه نقد ساختارگرایانه را دارد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه و ساختار تصاویر یأسآلود و اضطرابآور و نیز تقابل آنها با تصاویر شاد و امیدبخش در شعر «آخر شاهنامه» است؛ زیرا بررسی ساختار تصویر در این شعر، ما را در فهم دشواریهای شعر اخوان یاری میرساند. روش این پژوهش تحلیلیـانتقادی است و در آن با استفاده از رویکرد نقد ساختاری تلاش شده است تصاویر اضطرابآور و یأسآلود این شعر در دو محور افقی و عمودی بررسی شود تا از این طریق علل انسجام آن با استفاده از دستاوردهای نقد ادبی واکاوی شود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که اخوان در این شعر بیش از شصتوپنج تصویر یأسآلود و اضطرابآور را با استفاده از ابزارهای تصویرآفرینی، همچون کنایه، استعاره، تشبیه، نماد، متناقضنما و...، در دو محور همنشینی و جانشینی بهکار گرفته است تا از این طریق فضای پر از یأس و اضطرابِ دهه چهل را ترسیم کند.
محمدحسن جلالیان چالشتری، جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده
از میان بخشهایی از شاهنامه که در درازای تاریخ مورد توجه بسیارِ عام و خاص واقع شده، هفتخوان/خانها است. برخلاف املای سنّتیای که برای این مجموعۀ نبردهای پهلوانان در بیشتر دستنویسهای شاهنامه و اکثر آثار فارسی بهصورت هفتخوان بهکار رفته، برخی پژوهندگان معاصر با اتّکا به اینکه در این نبردها، پهلوان از هفت منزل و مرحله عبور میکند، معتقدند که صورت صحیح این نام باید بدون واو معدوله و بهشکل هفتخان بوده باشد. برخی نیز با این دستاویز که اسفندیار پس از هر نبرد به بزم نشسته، جزء دوم این واژه (خوان) را سماط و نطع دانستهاند. این نظر اخیر بهدرستی نقد و رد شده، اما نظر نخست مورد تأیید عموم پژوهشگران واقع شده است. در این نوشتار، پس از سنجش میزان صحت ادلّۀ این نظر و با رویکرد زبانشناسی تاریخی، نظری متفاوت، اما سازگار با محتوای درونی این سلسله نبردها، ارائه خواهد شد. در این برداشت با اصیل دانستن صورت هفتخوان و ارائۀ اشتقاقی جدید برای خوان، معنای «نبرد و ستیز» برای این واژه پیشنهاد شده است.
|
|
|
|
|
|