[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
26 نتیجه برای زن

شهرت معرفت،
سال 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده

بردگان، از نژادهای گوناگون، زن و مرد و سیاه و سفید، در جوامع و در میان طبقات اجتماعی مختلف حضوری ‌انکارناپذیر داشته‎اند. دراین‌میان، نقش چشمگیر بردگان زنگی شایان توجه است. زنگیان که در آغاز نوبردگانی بیش نبودند و زندگی معیشتی‌ـ اجتماعی بسیار سختی داشتند، اندک‌اندک همراه با تحولات جامعه و حضور در جوامع دیگر صاحب اندیشه و منزلت اجتماعی- سیاسی شدند و به عرصه‌های مختلف، ازجمله حوزه ادبیات، راه یافتند. پدیدآمدن حکایات تمثیلی متنوع و ضرب‌المثل‌های فراوانی که زنگیان محور اصلی آن‎اند گواه این مدعاست. در این نوشتار اهمیت حضور بردگان، ساخت واژگانی- دستوری زنگی، نژاد، خاستگاه و زمینه‌های زندگی اجتماعی و سیاسی زنگیان مورد توجه قرار گرفته است؛ سپس نمونه‎هایی از ویژگی‌های خوشایند و ناخوشایند زنگیان در شعر فارسی بیان شده است. بخش اصلی این نوشتار به بررسی و تبیین حکایات تمثیلی درباره زنگیان پرداخته است؛ حکایاتی که جلوه‌هایی گوناگون از ویژگی‌های جسمی- روحی زنگیان را به تصویر می‌کشد. برخی از این حکایات در دایره سنّت گرفتارند و برخی دیگر با گریز از سنّت‌ها چهره متفاوتی از زنگیان را مجسم ساخته‌اند.


حسین حیدری، حسین قربانپور آرانی،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

حکیم سنایی غزنوی (ف532) یکی از اندیشمندان دوران‌ساز و ازجمله تأثیرگذارترین سرایندگان شعر تعلیمی عرفانی است که همواره شاعران و عارفان این دیار به ذهن و زبان او اقتدا کرده‌اند.
در این نوشته کوشیده‌ایم تا با تتبع نسبتاً جامع در دیوان و حدیقه، آرای سنایی را درباب تشبیه و تنزیه، قدم و حدوث، توقیفی‌بودن یا نبودن اسما و صفات خداوند و غرضمندی حضرت حق در آفرینش هستی تبیین کنیم و با مواضع فِرق مشهور کلامی بسنجیم. ازاین‌رو، ابتدا دیدگاه پیشوایان اشاعره، معتزله، ماتریدیه، کرامیه و شیعه امامیه درباب مسائل مزبور نقل و سپس آرای حکیم غزنه در این موارد طبقه‌بندی و تحلیل شده است.
تحقیق نشان می‌دهد که سنایی در اثبات مدعیات خود در آثارش از متون اسلامی و معارف عقلی زمانه خود بهره گرفته، درباب خداشناسی رویکردی تنزیهی و حتی سلبی داشته و مواضع اوـ برخلاف دیدگاه رایج‌ـ با آرای اشاعره، کرامیه و اهل حدیث به‌کلی متفاوت بوده و با باورهای معتزله، شیعه و ماتریدیه همسویی بسیار دارد.


کلثوم قربانی جویباری،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

این مقاله کوشیده است تا با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف به بررسی مجموعه داستان‌های کوتاه فریبا وفی با عنوان حتی وقتی می‌خندیم بپردازد. در رویکرد فرکلاف یک متن در سه سطح مختلف بررسی می‌شود. این سه سطح عبارت‌اند از: 1. سطح توصیف که مبتنی بر تحلیل صوری، دستوری، واژگان، ضمایر، وجه افعال و قیود است. 2. سطح تفسیر که متن را براساس بافت موقعیت و عوامل بینامتنی تحلیل می‌کند. 3. سطح تبیین که به توضیح چرایی تولید متن و بررسی گفتمان غالب و ایدئولوژی و قدرت حاکم بر متن می‌پردازد. نگارنده پس از تحلیل متن داستان‌ها در هر سه سطح به نکات زیر دست یافته است: 1. توصیف‌ها و به‌کارگیری واژگان «زن» و «شوهر» و بسامد بالای وجه‌ اخباری در افعال و قیود، نشان‌دهنده پایبندی نویسنده به حقیقت گزاره‌های داستان است؛ 2. کاربرد فراوان ضمیر «ما» مبین هم‌ذات‌پنداری نویسنده با همه زنان است. 3. در سطح تفسیر این مجموعه تحت تأثیر دیدگاه‌های فمینیستی نویسندگانی چون ویرجینیا وولف و سیمون دوبووار به وضعیت موجود زندگی زنان معترض است. 4. در سطح تبیین روشن می‌شود که دنیای زنانه داستان‌ها به‌طرز معناداری وابسته به مردان و قدرت پدرسالار است. زنان داستان‌های کوتاه فریبا وفی گرچه در دنیای امروز زندگی می‌کنند و از نظر ظاهری از قیدوبندهای جامعه سنتی رها شده‌اند، درواقع ازنظر روحی و اجتماعی تحت سلطه مردان و سنت‌های مردسالارند، به‌طوری‌که هویتشان در گرو حضور یک مرد مانند شوهر، برادر و نظیر آن است.


سیدعلی قاسم زاده، فاطمه علی اکبری،
سال 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده

نقد فمینیستی با دست‌یابی به زبان و مشخصه­های اصلی، به کاربردِ فرهنگ و ایدئولوژی­ خاص زنانه در آثار ادبی نظر دارد. این نوع نقد در آثار داستانی به دو شیوه انجام می­شود: نخست، جلوه­های زن که شخصیت و نقش زن را در داستان پررنگ می‌کند. دوم، نقد زنان که در آن به زنان نویسنده توجه می­شود. رمان سرخی تو از من اثر سپیده شاملو یکی از رمان­های زن‌محوری است که در سال­های اخیر با دغدغه بررسی دنیای زنان جای خود را در میان رمان­های معاصر فارسی باز کرده است. با توجه به اهمیت این رمان در جریان نوشتار زنانه در ادبیات داستانی پس‌از انقلاب، این جستار به شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی مبتنی بر مؤلفه­های نقد فمینیستی تلاش کرده است به واکاوی عناصر نوشتار زنانه بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که این رمان مدرنیستی به‌شیوه ساختارشکنانه درپی ایجاد تردید در تقابل­ دوگانه مرد/ زن است. ازاین‌جهت، شخصیت­های زن داستان موقعیت و هویت زنانه خویش را محصول روابط اجتماعی تحمیلی مردسالار می­دانند که مردان و اقتدار زبان مردانه برایشان آفریده است. زبان نوشتاری متن به سبب انعکاس باورها، جهان‌بینی و عواطف زنانه، برجسته‌کردن‌ اندام جنسی، توجه به حس بیزاری و هراس در زنان، هرزه‌نگاری، اعتراض به نگاه خیره مردانه، برگزیدن جمله‌های کوتاه و... تلاشی برای رسیدن به سبک نوشتاری زنانه به شمار می‌آید.


عبدالله رضایی، سیداحمد حسین کازرونی، یعقوب کیانی شاهوندی،
سال 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده

هدف این مقاله، بررسی نقش تکرار در ایجاد توازن و موسیقی در سروده‌های نیمایی مهدی اخوان‌ثالث در سه مجموعه شعر زمستان، آخر شاهنامه و از این اوستا ‌است. بدین‌منظور، شیوه‌های گوناگون تکرار برای آفرینش نظم و توازن در سروده‌های شاعر، در سه سطح کلی توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی بررسی شده است. نتایج نشان داد توازن آوایی سروده‌ها، برخاسته از تکرار صامت‌ها و مصوت‌ها در جمله‌ها و ترکیب‌های زبانی، تنوع و گوناگونی اوزان و نوآوری‌های شاعر در کاربرد برخی وزن‌های نیمایی بوده‌ است. همچنین، تکرار کلمات به‌شیوه‌های گوناگون و بهره‌گیری مناسب از قافیه و ردیف، توازن واژگانی در سروده‌های اخوان‌ثالث را پدید آورده و کاربرد برخی صناعات بدیعی مبتنی بر شیوه‌های هم‌نشین‌سازی و جانشین‌سازی اجزای جمله، توازن نحوی در این سروده‌ها را به‌وجود آورده ‌است. بنابراین، توازن و غنای موسیقایی سروده‌های 


محدثه بهزادی، علی خزاعی فرید، مسعود خوش سلیقه،
سال 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده

بازنمایی گفتار از مهم­ترین ابزارهای نویسندگان در تألیف متون روایی و به‌خصوص داستان به‌شمار می­رود. نقل­ قول مستقیم و غیرمستقیم، که دو شیوه بازنمایی گفتار هستند، نام‌های آشنایی در زبان فارسی محسوب می­شوند، اما درباب بازنمایی گفتار در زبان فارسی کمتر بحث شده است. مقاله حاضر به بررسی و مقایسه شیوه­های گوناگون بازنمایی گفتار در داستان­های فارسی قبل از نهضت ترجمه در دوره قاجار و داستان­های تألیف‌شده بعد از این نهضت می­پردازد و ویژگی­های بسامدی، کارکردی و زبان‌شناختی هرکدام از مقوله­های بازنمایی گفتار را ارزیابی می‌کند. برای این کار از الگوی بازنمایی گفتار سمینو و شرت (2004) بهره گرفته شده است که برپایه الگوی لیچ و شرت (1990) استوار است. داده­های این تحقیق از هفت داستان فارسی مربوط به قبل از نهضت ترجمه و هفت داستان مربوط به بعد از این نهضت با حجم برابر انتخاب شده است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که گفتار مستقیم (آزاد) بیشترین کاربرد را در داستان­های قبل و بعد از دوره ترجمه به خود اختصاص داده است که دلیل آن نیز ماهیت این مقوله در دادن حالت نمایشی به گفتار و زنده و ملموس­تر جلوه‌دادن آن است. کاربرد زیاد گفتار مستقیم (آزاد) در داستان­های جدید با توجه به اهمیت‌یافتن فردیتِ شخصیت­های داستانی در رمان­های مدرن نیز توجیه­پذیر است. همچنین، در طول زمان از تعداد گفتار مستقیم (آزاد) و روایت کنش گفتار به‌منزله شیوه‌های بازنمایی گفتار کاسته شده و بر تعداد گفتار غیرمستقیم و خصوصاً غیرمستقیم آزاد افزوده شده است. 


نوشین استادمحمدی، حسین فقیهی، حسین هاجری،
سال 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده

رمان دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد، به‌قلم شهرام رحیمیان، اثری مدرن و از رمان­های سیاسی درخور‌تأمل است که به بازنگری متفاوت کودتای 28 مرداد، با تکیه بر مسائل روانی شخیت‌­های سیاسی، می‌­پردازد. در این جستار، با دقت در مؤلفه «چندصدایی» باختین، ضمن تبیین این اصطلاح، مصداق­‌ها و کاربست آن را با شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی در رمان بررسی کرده­‌ایم و کوشیده‌­ایم در ابتدا به این سؤال که «چندصدایی چه مؤلفه­‌هایی دارد و چگونه در رمان تجسم یا نمود می‌­یابد» پاسخ دهیم. براین‌اساس، در این مقاله تأکید بر مؤلفه‌­های چندصدایی، ازجمله ساختار مفاهیم متقابل، تغییر ناگهانی زاویه دید، چندصدایی در میان اقشار اجتماعی در رمان، حضور شخصیت‌های متفاوت و متضاد در یک فرد (چندشخصیتی)، چندزبانی، بینامتنیت و...، است. سپس، این شاخصه­‌ها در رمان بررسی‌ و تحلیل می‌شوند. برآیند این مقاله حاکی از آن است که رمان چندصدا با ابزارهایی که در اختیار خواننده قرار می‌­دهد او را به دریافتی نو از متن رهنمون می‌­کند.
 
طاهره جعفرقلیان، سیدوحید سمنانی،
سال 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده

اهلی ترشیزی یکی از شاعرانی است که تصویر او در آینه تذکره‌ها تصویری یک­آهنگ نیست. در تذکره‌های نزدیک به زمان حیاتش کوتاه و مختصر درباره زندگی و هنرش قلم زده‌اند و هرچه از زمان مرگ او دورتر می‌شویم، شرح‌‌حال او را بیشتر دچار تکرار یا قرین افسانه‌سازی می‌بینیم. ازهمین‌رو، مرور تذکره‌ها و به‌خصوص منابع نزدیک به زندگی او برای شناخت دقیق‌تر احوال او اجتناب‌ناپذیر است. در کتاب‌های متأخر نام او را محمدبن‌یوسف خوانده­اند و نفیسی و به‌تبع او حاج‌سیدداوودی معتقدند او پس از افول دولت تیموریان به تبریز رفته و به دربار سلطان یعقوب راه یافته است. ایشان همچنین او را صاحب ساقی­نامه و مترجم تحفه‌السلطان فی مناقب النعمان دانسته‌اند. اخترخان هوگلی، مدرس تبریزی، نظمی تبریزی و عمرانی چرمگی نیز مدعی شده‌اند که او اصالتاً تبریزی بوده، اما به‌دلیل اینکه در ترشیز به دنیا آمده به این شهر منسوب شده است. ازطرف دیگر، برخی از ارباب تذکره مدعی وجود شاعری به نام اهلی نوایی یا اهلی جغتایی شده‌اند. اهلی نوایی از نظر این تذکره‌نویسان با اهلی ترشیزی معاصر است. بررسی و تحلیل تمام تفاوت‌ها و انحراف‌ها در زندگی اهلی در این مجال نمی‌گنجد، با وجود این، مقاله حاضر بر آن است تا با نقد و  بررسی دقیق  احوال منسوب به شاعر در تذکره‌­ها، شرحی پالایش‌شده از احوال او به‌دست آورد. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد پژوهشگران متأخر درباب زندگی‌ این شاعر از قبیل زادگاه، نام و... و همچنین کتاب‌هایی که به او منسوب شده، دچار لغزش و اشتباه شده‌اند.


رضا غفوری،
سال 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده

یکی از داستان‌های مشهور شاهنامه رفتن رستم به مازندران برای رهایی کاووس و سپاهیانش است که با کشته‌شدن دیو سپید، رهایی کاووس از بند او و واگذاری مازندران به اولاد پایان می‌یابد. این داستان، که به «هفت‌خان رستم» نیز اشتهار دارد، نفوذ بسیاری در شماری از منظومه‌های پهلوانی، طومارهای نقالی و روایت‌های شفاهی/مردمی شاهنامه داشته است. اثرپذیری این دسته آثار از روایت نبرد رستم با دیوان مازندران به دوگونه است: نخست، در بسیاری از این متون، روایات گوناگونی از رفتن رستم به مازندران و نبرد او با دیو سپید آمده یا اشاره‌های بسیاری بدان شده است. دوم، در برخی متون حماسی ایران، خواه منظوم و خواه منثور، شماری دیوان و پتیارگان از نژاد دیو سپید حضور دارند که هریک از آنها، پس از آگاهی از نژاد خود و چگونگی کشته‌شدن آن دیو، به کین‌خواهی از رستم یا یکی از پهلوانان خاندان او می‌پردازند، اما در همه این داستان‌ها ناکام می‌مانند و در نبرد با پهلوان کشته می‌شوند. اگرچه این دسته روایات در بیشتر متون منثور عامیانه ایران به‌اختصار آمده است، اما در شماری از متون، مانند شبرنگ‌نامه، شهریارنامه و برزونامه جدید با تفصیل بیشتری بیان شده است.
در این مقاله، نخست به بررسی این دسته روایات در متون منظوم پهلوانی پس از شاهنامه می‌پردازیم. سپس، مضامین مشترک این داستان‌ها یا موارد اختلاف آنها را با روایت شاهنامه بررسی می‌کنیم.

 
حسین بیات، سعید عبادی جمیل،
سال 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های بررسی و تحلیل متون ادبی توجه به ‌انعکاس اندیشه‌ها، آرزوها، اندوه‌ها و حسرت‌های نویسنده درقالب سازوکارهای دفاعی است. در بررسی بازتاب ناخودآگاه نویسنده در آثارش معمولاً از روش‌های نقد روان‌کاوانه یا روان‌شناختی استفاده میشود و منتقد می‌کوشد با استفاده از قاعده‌های روان‌کاوی یا روان‌شناختی، تأثیر دغدغه‌های ذهنی مؤلف را در بخش‌های پنهان اثر آشکار کند یا گره‌های ‌متن را بگشاید. در این ‌مقاله، نگارندگان کوشیده‌اند بازتاب یکی از مهم‌ترین اضطراب‌های روانی سیمین دانشور، یعنی «درد سترونی»، را در مجموعه داستان کوتاه به کی سلام کنم؟ بررسی کنند، دردی که البته به‌شیوه جلال آل‌احمد در اثری مستقل منعکس نشده است، اما در جای‌جای داستان‌های دانشور به‌گونه‌های مختلف ظهور کرده و مجموعه به کی سلام کنم را به روایتی زنانه از سنگی بر گوریِ جلال بدل کرده است. موضوع اغلب داستان‌های این مجموعه درد سترونی است که با استفاده از بن‌مایه‌هایی چون فرزند، فرزندخوانده و نوه درقالب بن‌مایه‌های آزاد یا وابسته اثر به‌نمایش گذاشته می‌شود. دانشور در گسترش ناخودآگاه مسئله ناباروری از نمادهایی مانند پیرزنان نیز استفاده می‌کند. واکنش‌های شخصیت‌های داستان دربرابر سترونی را می‌توان ذیل سازوکار‌های دفاعی همچون فرافکنی، والایش و برون‌افکنی قرار داد. البته، در جریان بحث، به‌مناسبت، موضوع از جنبه‌های دیگری چون نقد اسطوره‌ای نیز بررسی خواهد شد.
فرزاد کریمی،
سال 26، شماره 84 - ( 6-1397 )
چکیده

بحران بازنمایی از اصطلاحات متعلق به نقد و نظریه ادبیات پسامدرن است. این عبارت به بحران­های عصر حاضر ازقبیل بحران معنا، سرگشتگی انسان معاصر درمیان انبوهی از داده‌های معتبر و نامعتبر، ازخودبیگانگی و... اشاره دارد. ادبیات به­مثابه آینه تمام­نمای زندگی انسان، بازگوکننده این بحران­ها در دوره معاصر است. رمان آزاده­خانم و نویسنده­اش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی، نوشته رضا براهنی، از شناخته­شده­ترین رمان­های سه‌دهه اخیر ایران است. این رمان را می­توان اثری درخور ‌توجه در شیوه داستان‌نویسی پسامدرن ایران دانست. در مقاله حاضر، بحران بازنمایی در رمان آزاده­خانم و نویسنده­اش، با تکیه بر "سوژه"، به­مثابه جایگزین فلسفی مفهوم "انسان"، تحلیل شده است. در این تحلیل، عوامل بحرانی­شدن بازنمایی، پیامدهای آن بر سوژ­ه انسانی و نوع تأثیرگذاری آن بر شخصیت­ها در اثری داستانی بررسی و تبیین شده است؛ درنتیجه، بحران­هایی چون بحران هویت، بحران شخصیت و... را می­توان از عوارض ابتلای انسان امروز به بحران بازنمایی دانست.
کلثوم قربانی جویباری، آذر حسینی،
سال 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده

ادبیات داستانی جدید ایران محل ظهور اندیشه‌های نو و مترقی است؛ ازجمله، عرصه نقش‌آفرینی زنان، هم در جایگاه نویسنده و هم در مقام قهرمانان تأثیرگذار در خلق رخ‌دادهاست. در این ادبیات جدید، زنان دستمایه طرح معضلات در بسیاری از داستان‌ها می‌شوند. ازجمله این معضلات خشونت علیه زنان است. در این مقاله سعی شده است تا خشونت، انواع، ابزار و عوامل مختلف بروز آن در رمان­های برگزیده دهه چهل با نام­های سنگ‌صبور، شوهر آهوخانم، شازده احتجاب، و سووشون بررسی شود تا ازطریق آن، نگرش نویسندگان این آثار به حقوق زنان و مسائل موجود در جامعه نشان داده شود. با تحلیل محتوای آثار پیش‌گفته، بیشترین خشونت از نوع پنهان و آشکار در رمان شوهر آهوخانم دیده می‌شود و رمان­های سنگ‌صبور و شازده احتجاب و سووشون به‌ترتیب در جایگاه‌های بعدی قرار دارند. عوامل متعددی در بروز این خشونت‌ها نقش دارند: فرهنگ، عرف و سنت‌ها، عقاید مذهبی، خانواده و نگرش مردسالارانه و نا‌آگاهی زنان از حقوق خود و... ازجمله این علل به‌شمار می‌روند. طرح موضوع خشونت علیه زنان در رمان‌ها نشان می‌دهد که نویسندگان این دوره در جایگاه روشنفکران و مصلحان جامعه نگرش فمینیستی دارند و با اعتراض به سنت‌های جنسیت‌زده حاکم و نقد سلطه پدرسالارانه و نمایش وضعیت نامطلوب اجتماعی و موقعیت فرودست زنان، سعی می‌کنند به دفاع از حقوق آنها بپردازند.
 
محمد پارسانسب، فاطمه احمدی‌زاده کهن،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده

مفاخره در مقام مضمونی شعری یا به‌عنوان زیرگونه‎ای ادبی، در دیوان‎های شاعران کلاسیک فارسی حضوری پررنگ دارد. این جستار با رویکردی تحلیلی در پی واکاوی مفاخره در شعر شاعرانی چون منوچهری دامغانی، سنایی غزنوی، و خاقانی شروانی برپایه نظریه میدان بوردیو است. به‌این‌منظور، پس از استخراج نمونه‌هایی از قصاید مفاخره‎آمیز این شاعران و درنظرگرفتن مسائل تاریخی و اوضاع اجتماعی حاکم بر دوره‌های موردنظر و منش و  ذهنیت شاعران، کوشش کردیم نمونه‌ها را براساس چهار قاعده میدان ادبی بوردیو (منش، سرمایه، منازعه و بی‌غرضی) تحلیل کنیم. نتایج بررسی‏ها نشان داد که منوچهری، به‌دلیل گرایش به میدان قدرت، برای رسیدن به نام و نان و تثبیت موقعیت خود، شعر و هنرش را برای مدح و مفاخره به این میدان اختصاص داده و اصل بی‌غرضی میدان ادبی را، که در پی ناب‌سازی ادبیات است، رعایت نکرده و به‌همین‌دلیل به حاشیه میدان رانده شده‌ است. اما، با تغییر میدان قدرت در عهد غزنویان دوم و دوره سلجوقی و تغییر احوال شاعران به‌دلیل مسائل و پریشانی‌های به‎وجودآمده، شاعرانی چون سنایی و خاقانی با توجه به منش خاص خود از میدان قدرت فاصله گرفتند و در پی ناب‌سازی ادبیات و مبارزه با میدان قدرت برآمدند که دراین‌میان، خاقانی، به‌دلیل بی‌غرضی و رعایت قواعد میدان ادبی، توفیق بیشتری نسبت به سنایی غزنوی داشته است.

سیداحمد پارسا، منصور رحیمی،
سال 29، شماره 91 - ( 9-1400 )
چکیده

زندان‌سروده‌های احمد شاملو ازنظر ساختاری، کارکردی، مضمونی و گفتمانی تفاوت‌های معناداری با شکل کلاسیک حبسیه دارد. در پژوهش حاضر، با رویکردی تلفیقی و از راه به‌کارگیری ابزار گفتمانی و نشانه‌شناختی، زندان‌سروده‌های احمد شاملو بررسی شده است. در پژوهش حاضر، به‌منظور تفسیر کارکرد زندان به‌مثابه ابزاری تنبیهی، از آرای فوکو درباب مراقبت و تنبیه استفاده شده و در جهت تبیین مناسبات قدرت و پیوندش با فضای انضباطی و مجازات زندان، گریزی به مبحث سلطه و اقتدار زده شده و از آثار جامعه‌شناسان و فیلسوفانی چون ماکس وبر و توماس هابز بهره‌ گرفته شده است. در تفسیر فضای زندان نیز آرای لوفور در خصوص فضا و منظر به‌کار گرفته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می‌دهد که شاملو اتهامش را نمی‌پذیرد و مجازات را نامشروع می‌داند و به‌این‌وسیله کارکرد تنبیهی و انضباطی زندان را بی‌اعتبار می‌کند؛ نیز، فضای زندان در زندان‌سروده‌های شاملو فضایی گفتمانی است که شاعر کوشیده است با گریزهای پیاپی به فضای بیرونی، از ظرفیت دیالکتیکی فضا بهره بگیرد و زندان را از هویت کالبدی و متعین خود به‌مثابه مکانی بسته و محصور تهی کند و آن را همچون تجربه زیستی بایسته‌ای در جهت نیل به مقصود به‌تصویر بکشد.

شیوا کمالی اصل، عبدالله ضابطی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

به­رغم به‌حاشیه‌رانده‌شدن زنان، سایه آنان در متون کهن باقی است. هدف این مقاله، بازنمایی نقش زن و نشانه­‌های کنشگری او در سه حکایت از مرزبان­‌نامه برمبنای رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، با تکیه بر نظریه فرکلاف، و یافتن پاسخ این پرسش است که آیا زنان، با توجه به حاکمیت مردسالارانه در جامعه، وضع موجود را پذیرفته‌اند، یا به‌نحوی آن را به نفع خود تغییر داده‌اند. اگر چنین است، چگونه این مهم را انجام می­‌دهند و مؤلفه­‌های این کنشگری چیست. در پژوهش حاضر، مرزبان‌نامه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده، و نشانه­‌های قدرت زن و چگونگی عاملیت او بازنمایی شده است. نتایج نشان داد که با توجه به اوضاع فرهنگی و اجتماعی ایران در زمان نگارش کتاب، زن در این حکایت‌­ها به نوعی از قدرت نهفته دسترسی دارد و با حضور فعال، نقش تأثیرگذاری در روند حکایت ایفا می‌کند. زنان در مرزبان‌­نامه، اغلب، با نماد تدبیر، حکمت و اخلاق، کنشگرانه نقش ایفا می­‌کنند. اگرچه در این اثر، با توجه به اوضاع اجتماعی زمان تألیف یا بازنویسی، نابرابری قدرت میان زنان و مردان مشهود است، زنان درقالب فرمانروایان خاموش از قدرت برخوردارند و نقش فاعلی آنها در شکل­‌گیری روند داستان مشهود است. درمجموع، در این حکایت­‌ها نشانه­‌های فراوانی از قدرت و عاملیت زن، ازجمله داشتن حق انتخاب، تدبیر و قدرت تصمیم‌­گیری به‌دست آمد.

لیلا آذرنیوار، شکرالله پورالخاص، احمدرضا کیانی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

مرگ قطعی‌‏ترین غایتی است که هر لحظه و در هر برهه‌‏ای از زندگی ممکن است رخ‏ دهد، حقیقت هولناکی که انسان با وحشت از مرگ به آن پاسخ ‏می‌‏دهد. روان‌‏درمان‌گران‏ بسیاری، ازجمله یالوم، آن را سرچشمه اصلی اضطرابی می‏‌دانند که بر رفتار و روان آدمی تأثیر فراوان می‌‏گذارد. تاریخ نشان ‏داده ‏است که شاعران و نویسندگان عمیقاً درباره مرگ اندیشیده و از آن سخن‌‏ها گفته‌‏اند. سعدی، اندیشمند ایرانی، که به‌واسطه بیان حکمت‌های اخلاقی و مشرب فلسفی‌اش شهرت جهانی پیدا کرده ‏است، در آثار خود بوستان و گلستان و حتی غزلیات، ضمن بیان حکایت‌‏ها، به معنای مرگ و اضطراب ناشی از آن پرداخته ‏است. با توجه به اهمیت موضوع مرگ و قطعی و گریزناپذیربودن آن، در پژوهش حاضر با استفاده از آثار سعدی و با روش توصیفی‌-تحلیلی مبتنی بر مطالعات میان‏‌رشته‌‏ای، پاسخ به این سؤال‏ دنبال شده است که سعدی و یالوم چگونه به انسان‏‌ها کمک ‏می‌‏کنند تا بر وحشت ناشی از مرگ غلبه‏ کنند و با وجود علم به مرگ شادمانه به زندگی خود ادامه‏ دهند یا خود را از ترس آن برهانند تا بتوانند با بحران‌‏ها و مشکلات روحی و روانی مواجه‏ شوند. یافته‏‌های پژوهش نشان‏ می‌‏دهد رویارویی و یادآوری مرگ نه‌تنها باعث کاهش اضطراب مرگ می‌‏شود، بلکه زندگی را معنادار، گرانبها و ارزشمند می‌‏کند. با چنین برداشتی، می‏‌توان مرگ را نه‌تنها برای خود، بلکه برای دیگران نیز لذت‏‌بخش‏ کرد.


محمدرضا حاجی آقابابایی،
سال 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده

سبک زندگی و مسائل مرتبط با آن از موضوعاتی است که از دیرباز در متون تعلیمی ادبیات فارسی به آن توجه شده ‌است و از آن گاهی با عنوان «سیاست منزل» یا «تدبیر منزل» یاد کرده‌اند. از اواخر عصر قاجار توجه به مسائلی همچون سبک زندگی و آموزش شیوه زندگی رونق می‌گیرد و گویی بار دیگر ادبیات تعلیمی به سبک و شیوه‌ای تازه رواج می‌یابد. در پژوهش حاضر، نشریات اواخر عصر قاجار و دوره پهلوی اول بررسی و مقالات مربوط به سبک زندگی و نظریات موافقان و مخالفان تحلیل شده است. از مهم‌ترین موضوعاتی که مطبوعات به آن پرداخته‌اند، می‌توان به زندگی اجتماعی، آداب معاشرت، اصول خانه‌داری، سلامت جسمانی و طرز پوشش اشاره کرد. با بررسی مطالبی که درباره سبک زندگی در نشریات اواخر عصر قاجار و دوره پهلوی اول منتشر شده است می‌توان به این نتیجه رسید که حرکت به سمت‌وسوی تجدّد در عرصه‌های مختلف تبلیغ شده و الگوهای غربی به‌منزله نمونه‌های برتر سبک زندگی به جامعه ایرانی معرفی شده ‌است؛ هرچند در پاره‌ای از موارد، این الگوها سنخیت چندانی با سبک زندگی ایرانیان و فرهنگ جامعه ایرانی ندارد. نکته دیگر آنکه، گویی فقط زنان باید در زمینه فراگیری سبک زندگی آموزش ببینند و مردان از این‌گونه آموزش‌ها بی‌نیازند. این امر برخاسته از دیدگاه‌های فرهنگی حاکم بر جامعه ایران در آن روزگار است.
 

- شهلا خلیل اللهی، - مریم موسوی جشوقانی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

فرآیند زیباییشناسی، نوعی اندیشیدن است که از افلاتون تا امروز، مکاتب گوناگون فلسفی، بهویژه حوزه هنر را شامل میشود و آن پدیده تاریخی است که دست کم به لحاظ فلسفی سخت مدیون کانت است. کانت زیبایی را مقولهای مستقل تلقی میکند که لذت ناشی از آن مقید به خود آن چیز است. یوریکو سایتو،  نظریهپرداز زیبایی­شناسی زندگی روزمره، معتقد است که زیباییشناسی زندگی روزمره، ضعف زیباییشناسی فلسفی مبتنی بر هنر را برطرف میکند؛ بدین ترتیب نگرشها و قضاوتهای زیباییشناسی میتوانند کیفیت زندگی، اخلاق اجتماعی و­ فرهنگی را به واقعیترین شکل تعیین کنند و وسیلۀ ضروری برای بیان ارزیابی کیفیت زندگی روزمره افراد باشند و به انسان قدرتی ­دهند تا از طریق تعامل با مصنوعات، محیط­ اطراف و تعاملات انسانی از تجارب زیباییشناسی به طورکامل لذّت ببرند. از آنجاکه روایتهای داستانی شامل گزارهها و ظرفیتهایی هستند که از بُعد زیباییشناسی زندگی روزمره، قابلیت ارزیابی بوده و در جهان واقع نیز قابلیت صدق دارند، در این پژوهش برآن شدیم تا زیباییشناسی زندگیِ روزمره برپایه دیدگاه سایتو را در سه داستان کوتاه از مجموعه داستانکوتاه «عاشقیت در پاورقی» مهسا محب‌علی به روش اسنادی و کیفی با بهرهمندی از منابع کتابخانهای مورد تحلیل و تبیین قرار دهیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که مؤلفههای زیبایی‌شناسی زندگی روزمره در این آثار چیست؟ دستاورد این پژوهش در این سه داستان کوتاه نشان می­دهد که زندگی روزمره افراد و نقش اشیاء، مکان و... در این آثار بهمثابۀ نماد، در قالب هنجارگریزی و آشناییزدایی در تعاملات انسانی و... ترسیم شده‌اند، علی‌رغم هنجارگریزی و آشناییزدایی در تعاملات انسانی، متن داستانها، بستر تجربهای است که در نهایت منجر به این آگاهی و حکم میشود که ذوق ، امرزیبا و امروالا یا برعکس نازیبا در آن‌ها به طور واقعی شکل یافتهاند.
 
مریم هامون گرد، علیرضا نبی لو چهرقانی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

داستان «زن زیادی» یکی از نه (۹) داستان کوتاه از مجموعه داستانی با همین عنوان است که اولین بار در زمان حیات جلال آل احمد، نویسنده معاصر در سال ۱۳۳۱ به چاپ رسیده است. محوریت تمام داستان‌های این مجموعه زنان هستند و نویسنده با نگاهی نقّادانه مصائب و مشکلات آنها را به تصویر می‌کشد. این مقاله به بررسی داستان «زن زیادی» از این مجموعه از دیدگاه نقد شالوده شکنانه می‌پردازد. نقد شالوده شکنی بر اساس نظریه ژاک دریدا (2004-1930)، فیلسوف و نظریه پرداز فرانسوی شکل گرفت. اساس نقد شالوده شکنی یافتن تقابل‏های دوتایی و پنهان در متن است؛ زیرا با کشف این تقابل‏ها می‌توان به لایه‌های پنهانی و درونی متن پی برد. به اعتقاد ژاک دریدا  تقابل‏های درون متنی، سلسله مراتبی و پلکانی است و جزئی بر جزئی دیگر برتری داده می‌شود اما با بررسی متن در نهایت مشخص می‌شود که تقابل‏ها هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند و در واقع مکمل یکدیگرند. نقد شالوده شکنی بر بررسی پیش‌فرض‌های پذیرفته شده، واسازی و آشکارسازی تناقض های متنی استوار است و هر آنچه را که باید مخاطب بداند در خود متن جستجو می‏ کند. تقابل در داستان «زن زیادی» در ظاهر بر پایه تضاد بین انسان و انسان، مرد/زن، و در باطن بین انسان و باورها و سنت‌های نادرست فرهنگی و اجتماعی است، و پس از بررسی تقابل‏های دوتایی در متن داستان و شناسایی نیروهای متخاصم در آن معلوم می‏ گردد که برخلاف آنچه از ظاهر متن و در خوانش اولیه به دست می‏ آید‏ قطب برتر در متن و مدلدل استعلایی که چالش درونی متن نیز بر اساس آن شکل گرفته است مرد ستمکار در مقابل زن ستمدیده نیست بلکه مرد و زنی است که هر یک به گونه‌ای اسیر و مقهور باورهای نادرست و تحمیلی جامعه زمان خود هستند و دو تقابل در کنار یکدیگر و همسو با هم داستان را پیش می‏ برند.
 کلید واژه: شالوده شکنی، ژاک دریدا، جلال آل حمد، داستان زن زیادی


 
دکتر محمد خسروی شکیب،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

ضرب­ المثل­ ها ابزاری فرهنگی هستند که بخاطر فشردگی زبان و الگوی آوایی و ادبی ویژه، می­ توانند مقاومت فکری مخاطبان را تقلیل و نوعی خاص از معنا و مفهوم را بر آنها تحمیل کنند. نشانه­ شناسی فرهنگی ضرب­ المثل­ های فارسی، نشان می­ دهد که تبعیض جنسیتی و تقلیل جایگاه زنان، می­ تواند ریشه در استانداردها و هنجارهای فرهنگی داشته باشد. در بسیاری از ضرب­ المثل­ ها، زنان «دیگری و حاشیه» و مردان «خود و مرکز» تلقی می­ شوند. این مقاله با روش تحلیلی، توصیفی و کیفی، تعدادی از ضرب­ المثل­ های جنسیتی را با تاکید بر نشانه­ شناسی فرهنگی مورد انتقاد قرار می­ دهد تا ضمن آسیب­ شناسی، نشان دهد که تقابل دوگانۀ «مرد» و «زن» چگونه مولفه­ هایی چون «مردسالاری»، «ازدواج»، «تولیدمثل»، «زیبایی ظاهری»، «اقتصاد مردانه»، «قدرت ذهنی»، «رهبری و مدیریت» و ... را تحت تاثیر قرار داده است و موجب شده تا زن در «حاشیه» و مرد در «مرکز» متن فرهنگ، قرار گیرد. تحلیل نشانه­ شناختی فرهنگی ضرب­ المثل­ ها، نشان­ دهندۀ این حقیقت است که «زن» بودن، محصول ایدئولوژی مردسالار است؛ تفکری که آگاهانه و یا ناآگاهانه به دنبال آن است تا زن «دیگری» باشد. این تفکر با مراقبت و کنترل پنهان، زنان را از متن اصلی اجتماع کنار و در نهایت به دنبال «انکار نمادین» آنها­ست.   

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.11 seconds with 48 queries by YEKTAWEB 4657